در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

اسناد مشابه

بررسی حضور نظامی آمریکا در منطقه

شرایط سیاسی آمریکا در خاورمیانه؛ روابط خارجی ایالات متحده آمریکا؛

بررسی حضور نظامی آمریکا در منطقه

برنامه ریزی برای بعد از شکست عملیات نجات

واقعه تسخیر لانه جاسوسی و ابعاد آن؛ عملیات نجات گروگان ها؛

برنامه ریزی برای بعد از شکست عملیات نجات

امکان سنجی حمله نظامی

عملیات نجات گروگان ها؛

امکان سنجی حمله نظامی

گزارش مرکز ملّی ارزیابی خارجی در مورد صدور انقلاب

تحلیل شرایط داخلی ایران و انقلاب اسلامی؛ شخصیت های انقلاب اسلامی ایران؛

گزارش مرکز ملّی ارزیابی خارجی در مورد صدور انقلاب

تلاش برای کودتا در ایران

کودتا و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران؛

تلاش برای کودتا در ایران

وزارت امور خارجه آمریکا برای سفیر سوئیس در ایران (لانگ)

واقعه تسخیر لانه جاسوسی و ابعاد آن؛ تحلیل شرایط داخلی ایران و انقلاب اسلامی؛ ارتباط آمریکا با مقامات ایرانی؛

وزارت امور خارجه آمریکا برای سفیر سوئیس در ایران (لانگ)

تحلیل اهداف امام خمینی و تصمیم ایران در مورد گروگان ها

واقعه تسخیر لانه جاسوسی و ابعاد آن؛ تحلیل شرایط داخلی ایران و انقلاب اسلامی؛ شخصیت های انقلاب اسلامی ایران؛

تحلیل اهداف امام خمینی و تصمیم ایران در مورد گروگان ها

گزارش وضعیت سیاسی و گزینه های آمریکا در قبال گروگان گیری

تحلیل شرایط داخلی ایران و انقلاب اسلامی؛ تحریم ایران؛ کودتا و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران؛ عملیات نجات گروگان ها؛

گزارش وضعیت سیاسی و گزینه های آمریکا در قبال گروگان گیری

گزارش تحرّکات شوروی به سمت داخل خاک ایران

شوروی؛

گزارش تحرّکات شوروی به سمت داخل خاک ایران

پیام وزارت امور خارجه برای سفیر سوئیس در ایران (لانگ)

تحلیل شرایط داخلی ایران و انقلاب اسلامی؛ ارتباط آمریکا با مقامات ایرانی؛

پیام وزارت امور خارجه برای سفیر سوئیس در ایران (لانگ)

موارد مرتبط

مورد مرتبطی یافت نشد!
سند شماره

تحلیل شرایط سیاسی داخل ایران

موضوع سند

متن سند

یادداشت گفت‌وگو[1]

واشنگتن، بدون تاریخ

موضوع:

جلسه با ویلالون و بورگه ـ حقوق‌دانهای فرانسوی، جمعه 25 ژانویه در دفتر همیلتون جردن

ویلالون و بورگه از جدیت و صداقت اظهارات جردن و ساندرز در لندن شگفتزده شده بودند.[2] این مسئله آن‌ها را توانمند ساخته بود تا محکم از موضع آمریکا در تهران دفاع کنند. آن‌ها استدلال کرده بودند که درحالی‌که دیدگاه ایران بایستی شنیده شود، ولی اول باید به معیارهای بینالمللی دربارۀ حقوق بشر توجه شود. از ویلالون و بورگه دربارۀ وجود نشانۀ جدیت و صداقت مشابه در طرف ایرانی سؤال شد.

ویلالون گفت که هنگام ورود به تهران، آن‌ها جلسهای چهارساعته با قطبزاده داشتهاند که برای ارائۀ گزارش به شورای انقلاب متوقف شده است. آن‌ها جلسه را دوباره نیمهشب با او ادامه دادند تا از واکنش شورا آگاه شوند. سه تصمیم گرفته شده بود:

-      از این پس تنها مذاکرهکنندۀ ایران، وزیر امور خارجه خواهد بود. همۀ اطلاعات راجع‌به بحران باید به وزیر امور خارجه منتقل شود و نه اعضای شورای انقلاب (درواقع شورا خود را از زنجیرۀ تصمیمگیرندگان خارج کرده است)؛

-      وزیر امور خارجه، فوری تمامی تحولات را به خمینی اطلاع میدهد و او را از روند امور، به‌موقع باخبر میکند؛

-      دو نامزد پیشتاز ریاستجمهوری ـ بنیصدر و حبیبی ـ نیز کاملاً توسط وزیر امور خارجه تا مرحلۀ آخر انتخابات، از تحولات باخبر خواهند شد. بورگه بعد گزارشی به هریک از آن‌ها داد. سپس ویلالون و بورگه از سایر تصمیمات شورا باخبر شدند؛

-      مبارزین دیگر اجازۀ اظهارنظر در مطبوعات را ندارند. این تصمیم عصر روز 24 ژانویه گرفته شد. تاکنون ما نتوانستهایم تأیید کنیم که آیا این تصمیم در عمل اجرا شده است یا خیر؛

-      شورا کاملاً امنیت گروگانها را تضمین کرد. شورا گامهای بیشتری را برای اطمینان از اینکه گروگانها آسیبی نمیبینند، برمیدارد (این تصمیم به این دلیل گرفته شد که ویلالون این احتمال را مطرح کرد که برخی از دانشجویان مبارز ناراضی، ممکن است برای تعمیق بحران، ازطریق آسیبرساندن به یکی از گروگانها تلاش کنند)؛

-      ایالات متحده باید تلاش کند تا مانع اظهارنظرهایی ازسوی دانشجویان ایرانی حاضر در این کشور شود که چشمانداز نیل به یک راهحل را دشوار میسازد؛ برای مثال، برخی از دانشجویان گفته بودند که فارغ از هر اتفاقی برای شاه، خود آمریکا دشمن واقعی است (واکنش ما این بود که سفارت ایران در واشنگتن، دردسرآفرینتر از دانشجویان است و احتمالاً وزارت امور خارجه میتواند کاردار را برای متوقف‌ساختن فعالیتهای تبلیغاتی مخرب، راهنمایی کند. بورگه با انجام این کار موافقت کرد)؛

-      درنهایت، ازآنجاکه قطبزاده اعتقاد داشت که آمریکا خواستار این است که برخی از خبرنگاران آمریکایی به ایران بازگردند، دولت ایران به‌شکلی گزینشی اجازۀ بازگشت آن‌هایی را که «نگرش متعصب و یکجانبهگرا» ندارند، صادر خواهد کرد.[3] از این خبرنگاران تعهد گرفته میشود که با مبارزین ستیزهجو مصاحبه نکنند.

ویلالون و بورگه، تحلیل خود از اوضاع سیاسی ایران را به ما منتقل کردند و گفتند که این دیدگاه قطبزاده و شورای انقلاب نیز هست؛ تسخیر سفارت، اقدامی ازسوی جناح راست افراطی دین‌دار بوده است ـ که به‌نوعی ازسوی شوروی پشتیبانی میشود ـ تا زمینۀ یک بحران را فراهم کند. آن‌ها درواقع در سرنگونی دولت بازرگان و نیز بعد در عزل بنیصدر موافق بودند، ولی چهل ساعت پس‌از اشغال سفارت، خمینی برای خنثیسازی برنامههای آن‌ها وارد عمل شد.

او آیتالله خوئینی‌ها، یکی از حامیان وفادارش به همراه گروهی از فلسطینیها، کردها، لیبیاییها و جوانان ایرانی متعلق به جناح چپ و نیز سایر دانشجویان مسلمان را برای کاهش قدرت و اختیار دانشجویان تسخیرکنندۀ سفارت اعزام کرده بود. سپس، این گروهها سفارت را ترک کردند. (ما نسبت‌به دخالت این گروهها در این جریان تردید داریم. نکتۀ مهم این است که شورای انقلاب معتقد است که دانشجویان متخاصم از حکومت خمینی ناراضی هستند و اینکه او با آگاهی از این موضوع تلاش کرده است تا رهبری عملیات را در سفارت با واردکردن افراد خودش به دست بگیرد.)

حرکت بعدی راستگرایان دینی، تلاش برای تحریف انتخابات بود. خمینی که بورگه او را رهبر سیاسی اصلی توصیف میکند، با کنارزدن نامزد تندروها یعنی فارسی و نیز چپ افراطی یعنی رجوی، دوباره مانع فعالیت آن‌ها شد. دانشجویان سپس دریابُد مدنی را حذف کردند. جناح چپ دو نامزد مورداعتماد خمینی، یعنی بنیصدر و حبیبی را دارد.

بورگه که همۀ انقلابیون ایرانی در پاریس را میشناسد، احترام زیادی برای حبیبی قائل بود. او حبیبی را فردی سرسخت، پیرو اصول و فرهنگ، میانهرو و متعهد توصیف کرد ـ کسی که دشمنی ندارد و احتمالاً موردلطف خمینی نیز هست. ازآنجاکه جناح راست مذهبی نامزد خود را از دست داده است، مجبور است که دوباره به‌سمت حبیبی بیاید. این مسئله پیروزی او را نوید میدهد، ولی سبب نمیشود که مدیون آن‌ها بشود.

 این طرح خمینی بود که جایگاه «راهنمای دینی» را به عهده گرفت و درنتیجه تنها به مسائل کلان جامعه و مردم بپردازد و جزئیات را به رئیسجمهور واگذار کند. بورگه پیشبینی کرد که مرحلۀ بعدی رقابت برای قدرت پس‌از انتخابات ریاستجمهوری، جنگی بین جناح راست مذهبی و سکولارها بر سر مجلس و نخستوزیری و نیز پستهای کابینه خواهد بود.

بورگه همچنین تشریح کرد که چگونه حبیبی مؤلف اصلی پیشنویس قانون اساسی بود که خمینی آن را پذیرفته است. خمینی بعد این پیشنویس را به درخواست بازرگان و در چهارچوب فرایند دموکراسی، به مجلس مؤسسان سپرد. همانطور که خمینی نیز از آن هراس داشت، راست‌مذهبی در این مجلس دست برتر را داشت و مواد کلیدی قانون اساسی را مطابق با میل و منافع خود تغییر داد، تلاش کرد تا روحانیسالاری را تحمیل کند که خمینی آن را نمیخواست.

سناریوی پایان بحران گروگانگیری که قطبزاده و احتمالاً شورای انقلاب آن را با همکاری بورگه و ویلالون تدوین کردهاند، بدین‌قرار است:

والدهایم با اختیاراتی که دارد، یک کمیسیون تحقیق را به ریاست فردی مانند مکبراید تشکیل خواهد داد. آمریکا بنا به دلایل فنی، با این کار مخالفت خواهد کرد. اگر کمیسیون قرار باشد که در ایران پذیرفته شود، به‌ویژه ازسوی دانشجویان مبارز، موضع ما حیاتی است.

هدف کمیسیون، بررسی شکایات ایران و نیز شرایط نگهداری گروگانهاست. این کمیسیون، پس‌از یک هفته تحقیق، یافتههای خود را به دولت ایران گزارش خواهد کرد. این نتایج، رفتار غیرانسانی با گروگانها را تشریح مینماید و کمیسیون پیشنهاد میکند که آن‌ها باید آزاد شوند. این بخش از گزارش به خمینی منتقل میشود و او نیز درخواهد یافت که اگرچه گروگان‌گرفتن این افراد، نوعی فشار قابلقبول ازسوی ایران بر ایالات متحده بوده است، ولی شرایط نگهداری گروگانها با معیارهای اسلامی همخوانی ندارد. در آن صورت خمینی دستور آزادی گروگانها را به دولت ایران خواهد داد که درنتیجه ممکن است آن‌ها به زندان منتقل شوند.

ویلالون معتقد است که ضروری است در این بین، یک مرحلۀ میانی داشته باشیم که در آن گروگانها در اختیار دولت ایران باشند؛ او گمان نمیکند که دانشجویان ستیزهجو با آزادی و تحویل آن‌ها به ما موافقت کنند. همچنین برای ایران مهم است که تمایزی ایجاد کند و این دانشجویان را از دولت جدا بداند.

گزارش کمیسیون دربارۀ دعاوی ایران به اطلاع کل جامعۀ جهانی و بدیهی است که به سازمان ملل تحویل داده میشود. این بخش هنوز برای بورگه و ویلالون روشن نبود. همچنین تردید وجود داشت که آیا ایران صدور قطعنامه در مجمع‌عمومی را درخواست میکند یا اقدام رسمی دیگری را؟ قطبزاده گفت: «قطعنامه لازم نیست، ولی هنوز نسبت‌به این موضوع تردید وجود دارد.»

مکبراید، نقشی مضاعف به‌عنوان مذاکرهکننده برای برداشتن گامهای دقیق به‌منظور پایاندادن به بحران ایفا میکند. او به حل‌وفصل مشکلات طرفین، مانند مسدودشدن داراییها، شکل روابط، بازگرداندن اموال شاه و مانند آن کمک خواهد کرد. ایرانیها با این دیدگاه ما همنظر هستند که ارتباط در سطح مقامات ارشد بین دو کشور ضروری است، ولی در طول سی روز آینده و قبل‌از تشکیل دولت جدید که دورانی بسیار حساس است، امکان برقراری ارتباط مستقیم وجود ندارد.

گروگانها در شبی که ایرانیها در تهران هزاروپانصدمین سالگرد اسلام را گرامی میدارند، آزاد خواهند شد. دو حقوق‌دان فرانسوی نتوانستند مناسبت دینی خاصی را که بتوان برای این کار در نظر گرفت، تعیین کنند؛ ولی معتقد بودند که این تاریخ حدوداً اواخر فوریه باشد. آن‌ها گفتند که تاریخ دقیق را شنبه (26 ژانویه) اعلام خواهند کرد.

اقدام خمینی برای آزادی گروگانها، یک ژست دینی خواهد بود که بسیاری از شخصیتهای مذهبی که به این مراسم دعوت شدهاند، آن را مشاهده میکنند.

ویلالون گفت ایران موافقت کرده است که موضوع گروگانها را در طول سی روز آینده و قبل‌از تشکیل دولت جدید، حل‌وفصل کند. پیشبینی میشود که قطبزاده به‌عنوان وزیر امور خارجه، باقی مانده است و مسئولیت حل این موضوع را در آن زمان به عهده بگیرد.

در این بین، مسیر پاناما نیز پیگیری خواهد شد. بورگه و ویلالون تصمیم داشتند که روزهای آتی به پاناما سفر کنند و در آنجا یک وکیل پانامایی را برای طرح دعاوی ایران مبنی‌بر استرداد شاه، مشخص کنند. از دولت پاناما خواسته خواهد شد تا با صدور فرمانی رسمی، از شاه بخواهد که برای یک بازۀ زمانی شصت‌روزه، «خود را در اختیار» دولت بگذارد تا بدین‌ترتیب شواهد ایران دررابطه‌با درخواست استرداد وی استماع گردد. ویلالون معتقد بود که هماهنگی این موضوع با پاناما کار چندان دشواری نیست.

به‌صورت کلی، بورگه و ویلالون، خود را در شرایط بسیار دشوار کنونی، «بسیار خوشبین» توصیف کردند.



[1].  Carter Library, National Security Affairs, Brzezinski Material, Country File, Box 30, Iran 1/11/80–1/31/80.

سرّی؛ حساس. جلسه در دفتر جردن در کاخ سفید در ساعت 12:30 برگزار شد.

Jordan, Crisis, p. 131.

[2]. نک: سند 157.

[3]. ایران همۀ روزنامهنگاران آمریکایی را در روز 18 ژانویه بر این مبنا که گزارشهای آن‌ها «یکجانبه و یکسویه» بوده است، از کشور اخراج کرد.

“Tehran Says Reporting is Biased,” Los Angeles Times, January 14, 1980, pA1, and James Yuenger, “Tehran will expel U.S. journalists,” Chicago Tribune, January 15, 1980, p1.

تصاویر سند