در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

موارد مرتبط

مورد مرتبطی یافت نشد!
سند شماره

برنامه ریزی برای بعد از شکست عملیات نجات

موضوع سند

متن سند

یادداشت گری سیک از کارکنان شورای امنیت ملی برای مشاور امنیت ملی رئیسجمهور (برژینسکی)[1]

واشنگتن، 27 آوریل 1980

موضوع:

           ایران ـ گامهای بعدی

از منظر راهبرد مذاکراتی ما، ضروری است که این پیام محوری که ایالات متحده آمادۀ پیاده‌‌سازی اقدامات شدید برای آزادی گروگانهاست، تثبیت و تقویت گردد. این عامل کلیدی است که به سایر اقداماتی که میتوانیم انجامشان دهیم، اعتبار و فوریت میبخشد.

هیچ‌چیزی بیشتر از این واقعیت که ما در ذهن خود باور داریم که گزینههای خوبی در دسترس هستند، سبب ایجاد اعتبار نمیشود. اطمینان بنیادین و وحدت هدف در اظهارات گوناگون مسئولان دولت ایالات متحده در طول چند هفتۀ گذشته، کاملاً مشهود بوده است. این سرمایهای است که باید حفظ شود.

هر عملیات آتی نجات باید کارساز باشد، صرف اظهار اینکه ما تمایل به ادامۀ تلاش داریم ـ و شکست ـ بیشتر از آنکه نفع داشته باشد، مضر است. در هر تحلیل سیستماتیک از طرحهای جایگزین برای عملیات نجات، چند عامل کلیدی را باید در نظر گرفت:

-         اطلاعات: ما دستکم باید از مکان گروگانها و شرایط نگهداری آن‌ها اطمینان داشته باشیم. من مانند شما گمان میکنم که ایرانیها احتمالاً دربارۀ انتقالدادن گروگانها به مکانی دیگر بلف میزنند، ولی تا زمانی که این مسئله را نتوانیم با درجهای از اطمینان تأیید کنیم و تا وقتی به یک تحلیل نهایی دربارۀ تغییراتی که در الگوهای امنیتی در سفارت (و مکانهای دیگر) ایجاد شده است نرسیم، هر اقدامی غیرمسئولانه خواهد بود.

-         حمایت منطقهای: سلطان عمان اکنون غیرقابل پیشبینی است و همۀ طرفهای منطقهای ما را یک جنگطلب میدانند. ما باید روابط خود را اصلاح کنیم و بهبود ببخشیم؛ چون نمیتوانیم عملیاتی را بدون حداقل همکاری ضمنی و نیز دسترسی به امکانات موجود در منطقه پیش ببریم.

-         فریب: رسانه، ایرانیها و دیگر ناظران ازجمله شوروی، دفعۀ دوم به‌آسانی فریب نمیخورند.

-         اتفاقنظر داخلی بر هدف: هر تلاش جدید باید نوعی هدفمندی را به همراه داشته باشد. بیشک عملیاتی در این سطح را نمیتوان از کاخ سفید برنامهریزی و پیاده کرد. آن‌هایی که برای فداکردن جانشان فراخوانده میشوند، باید حسی از مشارکت را داشته باشند. آن‌ها باید به آنچه انجام میدهند، باور داشته باشند نه اینکه صرفاً دستورات را اجرا کنند.

ما از عملیات اول درسهای مهمی آموختیم؛ مهم‌ترین آن این بود که ایرانیها همانطور که حدس میزدیم، بدون تشکیلات منظم و آسیبپذیر هستند. با درجهای از اطمینان میتوانیم نیروها و تجهیزات را به نقطهای داخل ایران منتقل کنیم و تا حدود زیادی مطمئن باشیم که شناسایی نمیشویم. باید این واقعیت را در برنامهریزی آتی در نظر بگیریم تا بدین‌وسیله احتمالات و راههای جدید به روی ما گشوده شود.

من پیشنهاد میکنم که گروهی کوچک در نقطهای تشکیل شود (مانند [کمتر از یک سطر از طبقه‌بندی خارج نشده است] مکانی برای تیم دلتا) تا بتوانیم میزان آسیب و خسارت احتمالی را برآورد کنیم. این کار، شامل تحلیلی کامل از درسهایی است که آموختیم، برآورد امکانات و تواناییها و اختیار برای پیشنهاد مجموعه اقدامات جایگزین به رئیسجمهور.

تمرین «درگیری کامل» دستکم باید با مشارکت رهبران اصلی تیمی که عملیات اخیر را انجام دادند، توانمندترین، سرسختترین و مصممترین برنامهریزان از ستاد مشترک نیروهای مسلح، عاملان سیا که دارای تجربۀ میدانی و دانش کافی از توانایی این سازمان هستند و برخی افراد منتخب که دارای دانش واقعیات سیاسی و نیز واقعیات بروکراتیک در این منطقه هستند، انجام شود. این گروه، دستکم باید یک هفته زمان داشته باشد تا بتواند به نتیجۀ مطلوب برسد.

مجموعهای از گزینههای دیگر نیز وجود دارد که میتوان از گروه خواست تا اطلاعات بیشتری دربارۀ آن‌ها ارائه نماید:

-         نفوذ تدریجی نیروهای حاضر در میدان به تهران یا حومۀ آن که همراه میشود با یک حملۀ سریع و خارجساختن افراد در آخرین لحظه، به‌وسیلۀ چند هواپیما؛

-         ایجاد یک پایگاه در منطقهای که قبایل حضور دارند یا نقطهای دورافتاده در راستای آمادگی برای انجام یک «ربایش» و خروج سریع؛

-         بررسی امکان نفوذ زمینی از ترکیه با استفاده از کامیون؛

-         انجام عملیاتی تک‌‌مرحلهای، با استفاده از یک سی ـ 5 یا چندین وسیلۀ نقلیۀ سنگین از نزدیکترین نقطه به تهران؛

-         «ربودن» وسایل نقلیه از مناطق غیرنظامی (و یا حتی نظامی) که حفاظت چندانی از آن‌ها نمیشود، به‌منظور رسیدن به محل خارجکردن گروگانها از کشور؛

-         انجام یک حملۀ نظامی سریع و شدید، وقتی اوضاع ناگهان وخیم شود یا گروگانها کشته شوند.

عوامل برنامهریزی و لجستیکی برای هرکدام از این موارد، ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. انجام یک برآورد و بررسی دقیق از هر مورد، نقاط قوت یا احتمالات فنی را روشن میسازد که ممکن است در کنار هم یک طرح جدید را منجر شوند.

ما پاسخهای لازم برای گرفتن یک تصمیم در اختیار نداریم و هر اقدامی ازسوی ما، برای تحمیل ایده بر ستاد مشترک نیروهای مسلح یا سایر نهادها، تنها انتقاد و مخالفت کارشناسان را به دنبال خواهد داشت. آن‌ها باید از همان ابتدا، در فرایند کار مشارکت داشته باشند. بهترین راه برای انجام این کار، دستور رئیسجمهور برای تدوین یک طرح (یا طرحهای) جدید با مشارکت آن‌هاست.



[1]. Carter Library, National Security Affairs, Staff Material, Office File, Box 65, Outside the System File, Iran Non-Meetings Hostage Crisis 4/80–11/80.

سرّی؛ حساس؛ تنها برای مشاهدۀ گیرنده.

تصاویر سند