Post
10219
گزارشی پیرامون عملیات اطلاعاتی شوروی علیه آمریکایی ها و تأسیسات آمریکایی
گزارش کلی در مورد مسئله کردستان و معرفی حزب دمکرات
گزارش فعالیت های کمکی کمونیستی در کشورهای غیر کمونیست در حال توسعه در سال 1978
گزارش پیرامون گروه های مخالف آمریکا در جهان
کتابچه زندگینامه سران شوروی
وضعیت سیاسی اقلیت های قومی و مذهبی
گزارش وضعیت کشور عراق
مقدمه و معرفی اسناد کتاب سی و یکم
گزارش روابط اقتصادی نظامی شاه و آمریکا
گزارشی پیرامون خط مشی جهانی آمریکا
از:
محرمانه
به:
1351-02-11- 1972-05-01
متن سند
سند شماره 7
تاریخ: می 1972 - محرمانه
موضوع: گروه های اقلیت
مقدمه و خلاصه ایران دارای اقلیت های مهم قبیله ای، مذهبی و زبانی می باشد که در گذشته مشکلات عدیده و جدی برای کشور به وجود آورده اند. گروه های بزرگ قبیله ای به طور سنتی از قانون حکومت مرکزی سرپیچی نموده و ضرورتا در خلال دوران های قدرت مرکزی ضعیف خود مختار می شدند. حتی در قرن بیستم، بیعت های قبیله ای و اختناق به طور مهمی شانس دولت های ایران را تحت تأثیر قرار می داد. اما، در سال های اخیر، گروه های اقلیت به طور مؤثری به وسیله فشارهای دولت مرکزی و برنامه های افزون پاینده همگون سازی مهار شده اند - با قول پاداش بیشتر به خاطر شرکت در یک اقتصاد مترقی. کردهای ایران که در قسمت حساس مرز ایران و عراق سکونت دارند، به طور دقیقی به وسیله دولت کنترل می شوند که مبادا وفاداری نژادی آنها در مشاجرات عراق و کردها درگیرشان نماید. جنگ های پراکنده که سال پیش در مرز ایران و عراق بروز کرده است، معمولاً در جنوب نواحی کردنشین بوده و به علت خشم ناگهانی مذهبی یا قبیله ای نبوده است. جمعیت عرب زبان جنوب ایران که در خوزستان در طول مرز عراق و خلیج فارس زندگی می کنند، از وقتی که از هویت عرب بودنشان و حالت اقلیتشان به وسیله گوش کردن به رادیو بغداد و زندگی در قلب سرزمین های آسیب پذیر نفتی ایران آگاه گشته اند، مشکلات امنیتی مشخصی را به وجود آورده اند. اما کوشش های اعراب عراقی و مترقی برای به وجود آوردن نارضایتی فعال در بین این جمعیت به هر حال نتایج چشم گیر چندی در بر نداشته است و حساسیت های امنیتی ایران نسبت به این جمعیت عرب تدریجا رو به کاهش است.
کردها بزرگترین گروه اقلیت نژادی در ایران و بیش از 1000/000 نفر می باشند و در بیشتر قسمت های آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه زندگی می کنند که با نواحی عراق و ترکیه که آنجاها هم محل سکونت کردهاست، هم مرز می باشند. اگر چه کردها استقلال فکری دارند، اما در سال های اخیر هیچ مقاومت گسترده ای را در مقابل کنترل دولت نشان نداده اند. جمهوری مهاباد، یک ایالت کرد «مستقل» که در 1945 به وسیله اتحاد جماهیر شوروی به وجود آمد، حمایت محلی کمی را به خود جلب کرد که فقط تا 50 مایلی اطراف مهاباد امتداد یافت و به محض اینکه گروه های شوروی از ایران خارج شدند منحل گشت. با این وجود تا کودتای 1958 قاسم در عراق، نیروهای ایران از آن پس بیشتر نواحی کردی را آن چنان که گویی قلمرو دشمن است، اشغال کرده اند. این کودتا و شورش متعاقب کردها مشوق دولت ایران شد تا تغییر تاکتیک هایش را برای تأکید بر برنامه هایی به منظور پیشرفت در منطقه در جهت جلب بیعت با کردها، دنبال کند. یک چنین سیاست کج دار و مریز باعث حفظ امنیت داخلی در بین کردهای ایران شده و در نرمش و آرامی رفتار نسبت به دولت مرکزی به پیشرفت هایی رسیده است. اما نشانه هایی وجود دارد که برخی از کردهای ایرانی که در نزدیک عراق زندگی می کنند هویت کرد بودن را در سطحی بالاتر از هویت ایرانی نگه داشته اند و برخی از آنها به طور نزدیکی با ملامصطفی بارزانی و تلاشش در به دست آوردن خودمختاری در حوزه عراق احساس هویت می کنند.
بنابراین، بعید نیست که دولت ایران در مورد به اجرا گذاشتن موافقتنامه ای که بین رژیم بعث و کردهای عراق در 11 مارس 1970 به دست آمده، نگران نباشد. با اجرای تام و تمام، آن موافقتنامه تا اندازه زیادی در داخل عراق برای کردها خودمختاری فراهم می کند - و نه تنها کردهای عراق دیگر مخالفت داخلی که هم اکنون انجام می دهند برای دولت عراق فراهم نمی کنند، بلکه خودمختاری کردها در عراق ما بین برخی از کردهای ایران تمایل مشابهی را برای خودمختاری دامن می زند. ایران سیاست کمک به ملامصطفی بارزانی را در پیش گرفته است - اگر چه او کسی است که با کمک روس ها در 1945 جمهوری مهاباد را تشکیل داد. ایران با کمک و شاید راهنمایی اسرائیل در دادن آذوقه و مسلح کردن افراد بارزانی کمک کرده است و هنگام عقب نشینی پناهگاهی در اختیارش گذاشته است - اندازه کمک به او بسته به روابط ایران با عراق و ناصر و سایر رادیکال های عرب تغییر می کند. عراقی ها از جانب خودشان کردهای وفاداری را مانند جلال طالبانی، تشویق کرده اند تا با استخدام افرادی در ایران به تشنج دامن بزنند. هر چند که پتانسیل ایجاد تشنج و وجود تعداد زیادی ژاندارم ایرانی را در مناطق مرزی کردنشین ضروری بوده است، ولی احتمال کمی وجود دارد که مسئله واقعی امنیت در منطقه کردنشین وخیم شود.
چیزی بین 500/000 - 300/000 قبایل بختیاری که مردمانش با لهجه فارسی صحبت می کنند و پیرو مذهب تشیع می باشند هنوز در نواحی کوهستانی غرب اصفهان زندگی می کنند، که بیشترشان فعلاً به کار کشاورزی مشغولند؛ ولی بسیاری از آنها هنوز کولی هستند. با واقع شدن در جایی که می توانند جاده اصلی را در جنوب تهران کنترل کنند و فاصله زیادی تا پایتخت دارند، بختیاری ها تأثیر سیاسی مهمی را تا اوائل قرن بیستم داشته اند. حمایت تسلیحاتی بختیاری ها پیروزی مشروطه خواهان را بر علیه قاجارها مسی نمود و بسیاری از بختیاری ها هنوز به عنوان مخالفان آرام مشروطیت شناخته می شوند. هر چند قدرت نظامی آنها عاقبت به وسیله رضاشاه شکسته شد، خانواده های متمول بختیاری تا زمان حاضر هم چنان سیادت خود را حفظ کرده اند. در بین بختیاری های برجسته در زمان های اخیر علیاحضرت ثریا (بختیاری اسفندیاری)، همسر دوم شاه و ژنرال تیمور بختیار، رئیس اسبق ساواک و دشمن شماره یک آشکار که تا کشته شدنش در عراق در اوت 1970 در تبعید بود، بوده اند.
قبایل قشقایی که شاید مرکب از 200/000 ترک زبان باشند، در نواحی اطراف غرب شیراز زندگی می کنند. آنها به طور سنتی با بختیاری ها فرق دارند. هنوز مانند آنها (بختیاری ها)، اهمیت سیاسی قشقایی ها امروزه به مقدار زیادی تاریخی می باشد و شانسی وجود ندارد که آنها دوباره به عنوان یک نیروی سیاسی مهم مستقل در آیند. در 1946 یک شورش رهبری شده توسط قشقایی ها باعث استعفای سه عضو حزب توده در دستگاه دولتی گردید. در اوایل دهه 1950 رهبران ایل قشقایی از مصدق پشتیبانی کردند و با سقوط مصدق ایل قشقایی تسلیم و رهبران اصلی تبعید گشتند. در اواخر 1963 قتل کارمند رسمی اصلاحات ارضی در استان فارس معیارهایی برای تنبیه بر علیه قشقایی ها را به دنبال داشت که به هر گونه بقایای روحیه استقلال طلبی در میان طوایف خاتمه داد. اما دولت ایران به طور ملایمی نگران فعالیت ضدرژیم تنی چند از قشقایی ها که اکنون در حال تبعید در اروپا بسر می برند، می باشد.
در حدود 400/000 عرب زبان عمدتا در استان های خوزستان و فارس و در طول خلیج فارس زندگی می کنند. با پیوستگی شان به مذهب سنی و یا زبانشان و داشتن خانواده ها و سایر وابستگی هایی با کشورهای عراق و عرب در قسمت جنوبی خلیج. این جمعیت هدف تبلیغات توسعه اعراب بوده است که از ناصر القاء شده ولی اخیرا بیشتر از عراق القاء می شود. افراط گرایی تبلیغات عراق بر علیه شاه و دولت ایران - فقدان یک شخصیت عراقی، با جاذبه و جلال ناصر - بدنامی بعثیون حتی در میان دیگر اعراب - و سختگیری عراق در مسلمانان ایرانی (هر چند هم شیعه) که اخیرا از عراق رانده شدند، همه اینها دست به دست هم داده اند تا مساعی ایران را برای سرکوب تمایلات تجزیه طلبی در بین جمعیت عرب نشین خود هموار سازد. این به علاوه گذشت زمان بدون رویدادهای جدی، به از بین رفتن تدریجی نگرانی ایران درباره مشکلات امنیتی ناشی از جماعت عربش کمک می کند.
قبایل لار که بسیار به بختیاری ها نزدیک هستند، بزرگ نیستند و تقریبا مرز مشترک نواحی غربی بختیاری ها را اشغال کرده اند. آنها به مدت طولانی از لحاظ سیاسی غیرفعال بوده اند. در پهنه جنوب شرقی ایران در حدود 500/000 بلوچی در استانی نسبتا ابتدایی و منزوی سیستان و بلوچستان زندگی می کنند، و عمدتا در پرورش چهارپایان به کار گرفته می شوند. از وقتی که جنگ هند و پاکستان (INDO-PAK) با کوشش های خارجی برانگیختن ملت بلوچ اتفاق افتاد که می توانست دولت ایران را برای توجه بیشتر به این منطقه راهنمایی کند. دولت ایران برای کمک به پیشرفت این ناحیه از طریق احیا، کارهای بسیار کمی انجام داده است. در حدود 30/000 ترکمن با ریشه مغولی و لهجه ترکی نواحی گرگان و شمال شرقی نواحی مرزی را اشغال کرده اند.
در بین اقلیتهای مذهبی، مهمتر از همه سنی ها هستند که در حدود 10% جمعیت می باشند. اگر چه احساسات شدیدی بین جماعت شیعه و سنی وجود دارد از آنجا که سنی ها همیشه در مجموعه های جدا بین گروه های نژادی مانند کردها، اعراب، بلوچ ها و ترکمن ها زندگی می کنند، نزاع های مذهبی غیر معمول است. سایر اقلیت های قابل توجه مذهبی و نژادی شامل حدودا 75000 یهودی است که عمدتا در تهران و اصفهان زندگی می کنند و تاریخ طولانی در ایران دارند، ولی تقریبا خارج از زندگی سیاسی بوده اند. در حدود 100/000 ارمنی مسیحی که در شمال غربی نزدیک ارمنستان و در شهرهای بزرگ زندگی می کنند (مخصوصا تهران و اصفهان)، و در حدود 70/000 آسوری، مسیحیان نستوری هستند که در بیشتر قسمت های اطراف دریاچه رضاییه در شمال غربی ایران زندگی می کنند.
بهاییان ایران که از یهودیگری تغییر آیین داده اند توسط دولت ایران در اختناق زندگی می کنند. شاید دولت این عمل را به عنوان باج سبیل به ملاها که بهاییگری را به عنوان بدعتی در دین اسلام به شمار می آورند، انجام می دهد و شاید هم به خاطر نسبت دادن فعالیت سیاسی به بهاییهاست.
زمان یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!