Post
15337
شخصیت منوچهر اقبال مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران
تقسیم قدرت در ایران دوره پهلوی
معرفی واسطه ها و دلالان صاحب نفوذ حکومت پهلوی
گزارش تحلیلی از جامعه روشنفکران ایرانی: ترکیب، الگو، مشکلات و پیشنهادات
تحلیل سیستم تک حزبی ایران
جلسه شریف امامی و اقبال
تحلیل سیستم تک حزبی در ایران
گزارشی پیرامون وضعیت خوزستان 1346
زندگینامه دکتر علیقلی اردلان سفیر ایران در شوروی
فعالیت های سیاسی دکتر مظفر بقایی بعد از آزادی از زندان
از: وزارت امور خارجه ـ واشنگتن
محرمانه
به: سفارت آمریکا ـ تهران
1357-09-18- 1978-12-09
متن سند
سند شماره (23)
طبقه بندی: خیلی محرمانه
تاریخ: 9 دسامبر 78 - 18 آذر 57
از: وزارت امور خارجه - واشنگتن
به: سفارت آمریکا - تهران
موضوع: نقشه اقبال برای نجات ایران
1- تمام متن خیلی محرمانه خلاصه: اقبال در نظر دارد که یک روزنامه سیاسی را شروع نماید که در ابتدا و با توافق شاه و دولت، برای برقراری اعتبار روزنامه دولت و رژیم را مورد حمله قرار می دهد و سپس شروع به نابودی خمینی به عنوان یک رهبر مخالف با نفوذ می نماید. اقبال حس می کند که شاه می تواند نقشی سودمند هم در بعد زمانی (برنامه زمانبندی) سریع و هم احتمالاً در سال آینده، به وسیله اعمال نفوذ بر ارتش و به عنوان شخصیت با اختیار ضروری و همان طوری که مؤسسات سیاسی دیگر توسعه پیدا می نمایند، بازی کند.
اقبال کاملاً آماده است که اگر به حل بحران جاری کمک می کند، شاه را به دور بیندازد. او متقاعد است که اگر ارتش به مدت 6 ماه در قدرت باقی بماند، از رها کردن آن امتناع خواهد ورزید.
اقبال احساس می کند که لازم است ژنرال جم در یک زمانی بازگردد و امور ارتش را دوباره به دست گیرد. او وزیر دادگستری فعلی - نجفی را یک کاندیدای عالی و تمیز برای نخست وزیری آینده می بیند، مشروط بر اینکه نجفی از دولت فعلی قبل از اینکه آلوده شود استعفا دهد.
2- خسرو اقبال، برادر نخست وزیر پیشین و رئیس شرکت ملی نفت، در 4 و 6 دسامبر با بخش خاور نزدیک / ایران ملاقات کرد. او گفت که قصد دارد هرچه که می تواند برای نجات کشور انجام دهد (ولی چنین بیانی را در مورد شاه اظهار نکرد). طرح او براساس شروع مجدد یک روزنامه سیاسی است که او در زمان جنگ جهانی دوم آن را داشت. او این کار را فقط با موافقت دولت و شاه خواهد کرد و ادعا می کند که امام جمعه تهران را به عنوان فرستاده خود برای این منظور در نظر گرفته است. برای چند هفته اول او درنظر خواهد داشت که به طور کلی به دولت و رژیم حمله کند و همچنین به شاه، ولی با ملایمت بیشتر. هنگامی که اعتبار و شهرت روزنامه برقرار شد، او سپس به طرف مقصود واقعی خود که تلاش برای محدود ساختن خمینی به عنوان یک رهبر مخالف با نفوذ است پیش خواهد رفت.
ص: 305
اقبال گفت هنگامی که نفوذ خمینی کاهش پیدا کرد، دیگر ملاها را می توان با تطمیع کنترل کرد.او تعریف کرد که چگونه برادرش وقتی که نخست وزیر و رئیس شرکت ملی نفت بود، همیشه مبالغ قابل توجهی پول روی ملاها خرج می کرد. از نظر اقبال قطع چنین پرداخت هایی خطرناک ترین اشتباهی بود که آموزگار در زمان نخست وزیری اش مرتکب شد. اقبال متقاعد است که تمام این کار می تواند در عرض دو ماه انجام شود.
3- پس از اینکه او موفق به کاهش نفوذ خمینی شد، اقبال بازگشت ژنرال جم به پست سابقش به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح را می بیند. او احساس می کند که این موضوع مطلقا ضروری می باشد، چون که به نظر او جم تنها کسی است که از احترام نه فقط نظامیان بلکه شاه و همچنین غیرنظامیان برخوردار می باشد. او حتی می تواند جم را در نقش دوجانبه ای که اکنون به وسیله ازهاری ایفا می شود ببیند. اقبال گفت که او با ژنرال جم در لندن صحبت کرده بود. جم به او گفته بود که نمی خواهد کاری بکند که شاه را ناراحت کند، ولی اگر ملت به او احتیاج داشت آماده خواهد بود.
به هر صورت ارجحیت اقبال برای نخست وزیری یک غیرنظامی است و اولین کاندید او برای این مقام وزیر دادگستری فعلی - نجفی می باشد. برطبق گفته اقبال، نجفی پاک و خیلی مورد احترام است.اقبال متذکر شد که اگر نجفی قرار است نخست وزیر شود، بایستی که خیلی زود از دولت فعلی با عدم موافقت به صورت آشکار با سیاست هایش استعفا کند. اقبال گفت وقتی نجفی شغل فعلی خود را تقبل کرد، تقاضا کرد که از طرف شاه به ساواک، پلیس و مقامات دربار دستور داده شود که با او در تحقیقات مربوط به فساد همکاری کنند.
شاه موافقت نمود، ولی چیزی اتفاق نیفتاد. بعد از 4 روز او استعفایش را تسلیم نمود و فقط وقتی موافقت نمود باقی بماند که رئیس پلیس پیش او آمد و به او گفت که از طرف شاه به او دستور داده شده که با وی همکاری نماید. اقبال این را به عنوان یکی از چند نمونه ای که او عدم صمیمیت مستمر شاه در انجام وعده ها و آزادی سیاسی می نامید، ذکر کرد. اقبال گفت که اگر شاه در هر صورت صمیمی شود می تواند به تلویزیون برود و مردم را در مورد این حقیقت متقاعد سازد، ولی مردم را نمی توان گول زد.
4- اقبال احساس می کند که خیلی مهم است که شاه حداقل دو کار را انجام دهد:
الف: ساواک را به عنوان یک سازمان منسوخ کند، بعضی از وظایف آن می تواند به وسیله پلیس و ارتش انجام شود؛
ب: توسط خودش و نه از طریق کمیته سه نفره مبلغ ثروتی را که اعضای خانواده سلطنتی به طریق نادرست انباشته کرده اند تصدیق کند و تمام دارایی های آنها در ایران را مصادره کند و آن را به مردم بازگرداند. اقبال همچنین فکر می کرد که او نیز باید چنین کاری را با تمام ثروتش در ایران بنماید.
5 - اقبال با حرارت متذکر این نکته شد که صحبت کردن راجع به دولت ائتلاف ملی احمقانه است، برای اینکه مطابق روش انجام کارها به طریقه ایرانی واقعا هیچ ائتلافی وجود ندارد. فقط منازعه و درگیری داخلی مداوم بدون بودن شخصی در قدرت و اختیار حقیقی وجود خواهد داشت.او فکر نمی کرد که رهبران مخالف سیاسی توانایی رهبری کشور را داشته باشند و اضافه کرد که در هیچ موردی آنها، نماینده گروه پیروان زیادی نیستند. اقبال احساس می کرد که یک دولت با تسلط مذهبی هیچ شانس موفقیتی نخواهد داشت.
ص: 306
6- اقبال خیلی هراسان است که اگر بر سر قدرت بودن ارتش برای 6 ماه ادامه یابد، آنها دیگر تمایل نداشته باشند که قدرت را از دست بدهند. او فکر نمی کند که یک دولت نظامی راه حل مشکلاتی که ایران با آن رو به روست، باشد.
7- اقبال در حالی که بیشتر سرزنش را به خاطر مسائلی که به وجود آمده اند، متوجه علم و هویدا می دانست، آماده پذیرش رفتن شاه اگر به حل بحران فعلی کمک کند، می باشد. در عین حال در صورتی که این بتواند نتیجه دهد، اقبال یک نقش سودمند برای شاه برای آینده نزدیک و احتمالاً تا یک سال می تواند ببیند. آن نقش برقراری قدرت و اختیار روی ارتش و عمل به عنوان شخص باقدرت ضروری و در حالی که مؤسسات سیاسی جدید به وجود می آیند، می باشد. اقبال فکر نمی کند که انتخابات خود بخود هیچ راه حل نهایی را فراهم آورد.
8 - در حالی که او در حرف های زیادش تقاضای حمایت ایالات متحده برای طرحش را نکرد، ولی با این وجود آشکار بود او برخوردار بودن از چنین حمایتی را دوست دارد. او پس از بازگشتش به تهران در هفته آینده با لامبراکیس در تماس خواهد بود.
زمان یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!