در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

اسناد مشابه

افراد مرتبط از طرف سفارت آمریکا و سیا با شریعتمداری

جاسوسی از کشور های منطقه؛ نفوذ در بدنه انقلاب؛

افراد مرتبط از طرف سفارت آمریکا و سیا با شریعتمداری

گزارش روابط اقتصادی نظامی شاه و آمریکا

سیاسی؛ ارتباطات با کشورهای همسایه؛ روابط خارجی ایران؛ پیمان نامه‌های خارجی؛ نظامی و امنیتی؛ پیمان‌‎های امنیتی؛ خرید تجهیزات نظامی؛ تحلیل حکومت پهلوی؛ ارتش ایران؛

گزارش روابط اقتصادی نظامی شاه و آمریکا

ارزیابی اطلاعاتی درباره حکومت پهلوی

تحلیل حکومت پهلوی؛

ارزیابی اطلاعاتی درباره حکومت پهلوی

گزارش بررسی وضعیت کشورهای مستعمره آمریکا

تحلیل انقلاب اسلامی؛ سیاست‌های آمریکا در منطقه؛

گزارش بررسی وضعیت کشورهای مستعمره آمریکا

تقسیم قدرت در ایران دوره پهلوی

سیاسی؛ جریان روشنفکری؛ گزارش سیاسی؛

تقسیم قدرت در ایران دوره پهلوی

وضعیت مخالفان سرسخت غیر کمونیست در ایران دوره پهلوی

تحلیل حکومت پهلوی؛

وضعیت مخالفان سرسخت غیر کمونیست در ایران دوره پهلوی

مقدمه و معرفی اسناد کتاب بیست و هشتم

توضیحات دانشجویان پیرو خط امام؛

مقدمه و معرفی اسناد کتاب بیست و هشتم

گزارش تحولات انقلاب توسط اسلامی‌نیا، تیر57

گزارش تحولات انقلاب؛

گزارش تحولات انقلاب توسط اسلامی‌نیا، تیر57

گزارشی از فعالیت‌های شریعتمداری، مناقبی و اسلامی‌نیا علیه جریان انقلابی

تحلیل انقلاب اسلامی؛ تحلیل روحانیت شیعه؛ نفوذ در بدنه انقلاب؛ روحانیت وابسته؛ رهبران مذهبی؛

گزارشی از فعالیت‌های شریعتمداری، مناقبی و اسلامی‌نیا علیه جریان انقلابی

مقدمه و معرفی اسناد کتاب دوازده

تحلیل انقلاب اسلامی؛ توضیحات دانشجویان پیرو خط امام؛

مقدمه و معرفی اسناد کتاب دوازده

موارد مرتبط

مورد مرتبطی یافت نشد!
سند شماره 43

تحلیل وقایع انقلاب مرداد 57

موضوع سند

تحلیل وقایع انقلاب مرداد 57
مشخصات ارسال سند

از: ناس، سفارت آمریکا در تهران

سری

به: وزارت امورخارجه ـ واشنگتن دی. سی

1357-05-26- 1978-08-17

متن سند



ایران: ما کجا هستیم و به کجا می رویم


ص: 764





سند شماره 43


سری - غیرقابل رؤیت برای خارجیان


تاریخ: 17 اوت 1978 - 26 مرداد 1357


از: سفارت آمریکا در تهران


به: وزارت امورخارجه - واشنگتن دی. سی


گزارشگر: استمپل


موضوع: ایران: ما کجا هستیم و به کجا می رویم


خلاصه: سخنان شاه در روز مشروطیت و برقرار کردن حکومت نظامی در اصفهان نشان می دهد که او عزمش بر جریان دادن آزادی ها قرار گرفته است ولی دولت ایران در مورد آنها خشونت را بر می انگیزند شدت عمل بیشتر به خرج خواهد داد. مسئله اصلی این است که تأثیر این بلوای الهام گرفته از دین به نظام سیاسی ایران و عکس العمل دولت چه خواهد بود. خشونت سیاسی به طور سنتی در ایران بوده است. شاه بر روی بند باریکی است، او سعی می کند در ضمن اینکه آشفتگی های سیاسی را به حیطه انتخابات هدایت کند، برخوردهای سیاسی را به حداقل برساند. این موفقیت تا اندازه قابل ملاحظه ای به ادامه اعمال خویشتن داری به وسیله ارتش و نیروهای امنیتی بستگی دارد. ما معتقدیم که باید به دقت عمل کند. اگر بخواهد آشفتگی ها کاهش یابد، شاید از جمله لازم باشد قدم هایی برای برآوردن تقاضاهای مخالفین برداشته شود، اما باتوجه به ماهیت مخالفین، شاه ممکن است عاقبت متوسل به زور شود. امید اصلی برای اجتناب از این چاره تغییر دادن شکل مواضع مخالفین میانه رو و بهبود حساسیت دولت و جریان رسیدن به فعالیت سیاسی بیشتر است. پایان خلاصه


1- با برقراری حکومت نظامی در اصفهان و مستقر کردن واحدهای نظامی بیشتر در مناطق دیگر که به طور نزدیکی به دنبال سخنرانی شاه در روز مشروطیت که در آن دوباره بر عزم خود بر اعطای آزادی سیاسی تأکید ورزیده بوده است، به نظر می رسد که زمان خوبی باشد برای اینکه ببینیم در کجا هستیم، و یک پیش بینی آزمایشی و نظری راجع به این مسئله بدهیم. این یک دوره اضطراب سیاسی قابل توجهی در ایران است که از نظر تئوری می توان نتایج متعددی از آن اخذ کرد. بسیاری از مفروضات گذشته نه تنها به وسیله مخالفان زبانی رژیم بلکه توسط خود شاه نیز مورد سؤال قرار گرفته اند.


2- برای ما و اکثریت قاطع ناظران سیاسی اینجا واضح است که شاه در تمایلش به رهبری ایران به طرف نهادهای سیاسی آزادی یافته صادق است. سؤالاتی در مغز او در مورد اینکه دقیقا چه می خواهد و اینکه چگونه هدف وسیعش را بدست آورد، وجود دارد و یک سوءظن عمیق در مورد نیات او ما بین آنهایی که به مدت درازی مخالف وی بوده اند وجود دارد. روی هم رفته او هرگز در قبل متمایل نبوده است که بازی دموکراسی را انجام دهد، اما چرا حالا؟ ما معتقدیم که، جواب در اعتقاد واقعی خودش است که پسرش به طور موفقیت آمیز نمی تواند جانشین او شود مگر اینکه انتقال سیاسی ایران به نهادهای دموکراتیک تر قبل از به سلطنت رسیدن ولیعهد انجام شود. شاه بیش از سایر سلطنت های مدرن بر مشکل موفقیت تأکید می کند. او در مورد احتیاج به آماده کردن زمینه ای برای پسرش با سفیرکبیر، من و بیشتر خارجیانی که با آنها ملاقات می کند، صحبت کرده است. او مشکلاتش را در سال های اولیه به خاطر آورد و رفته رفته به این نتیجه رسیده که باید برای طبقه متوسط در حال گسترش در جریان تحول سیاسی فضا


ص: 765




ایجاد شود. ولی این بدین مفهوم نیست که او آماده شده است که کشور را به آسانی به کسانی تحویل دهد که آنها را غیر میهن پرست، مخالف گسترش دانش و کسانی که بدون آشتی پذیری به سلطنت دشمنی دارند می داند تداوم سلطنت برای شاه بیش از یک تکبر ساده است. او می خواهد که سلسله پهلوی سیاست های او را احیا کرده و ادامه دهد. او عمیقا معتقد است که تاریخ ایران احتیاج به یک پادشاه برای رهبری کردن جامعه مجزا و نامتجانس را اثبات می کند. به هر حال او آماده است که یک جریان سیاسی را علی رغم شک خود نسبت به بعضی از شرکت کنندگان در آن آغاز کند.


3- لکن بسیاری از رهبران جناح به اصطلاح لیبرال مخالف قلبا معتقدند که او باید خودش را فورا از حکومت کنار بکشد. بسیاری از افرادی که با آنها تماس می گیریم و شاه را هم ستایش و حمایت می کنند نیز روشن می سازند که حضور او در اکثر تصمیمات، وقتی که سیاست ها در عمل خوب کار نمی کنند، او را هدف مخالفین قرار داده است و می گویند که او باید سلطنت کند نه حکومت. اگر نگوییم اکثریت قاطع می توان گفت اکثریت عمده ای از مردم ایران به هر حال با شاه موافقند که سلطنت برای کشور لازم است ولی آنها مایلند که در اعمال آن جرح و تعدیل صورت پذیرد.


4- آنهایی که با دوره مصدق آشنا هستند (53 - 1949) هیچ دلیلی نمی بینند که بسیاری از رهبران مخالف رنگ سلطه طلبانه خود را علی رغم صحبت های امروز درباره اصول قانون اساسی عوض کرده باشند. مخالفین مذهبی همان عنصر خشونت را که از قرن هشتم مشخصه طرز فکر شیعه نسبت به حکومت بوده را حفظ کرده اند. البته در رهبری مذهبی انواع رگه ها یافت می شود، از آنهایی که مطلوبشان حکومت تعدیل یافته قانون اساسی است تا آنهایی که طالب بازگشت به روزهای شاه عباس هستند همچنین یک توده اساسا هرج و مرج طلب نیز هست که در حال حاضر چه به صورت تشکیلاتی و چه ایدئولوژیکی بر صحنه ایران حکمفرما هستند خود را مصمم به خشونت و کارشکنی به عنوان ابراز کسب قدرت می دانند.


آیت اللّه خمینی مخصوصا برکناری خشونت آمیز شاه را خواستار شده و برخی از پیروانش در اصفهان و شیراز آشکارا صدای مرگ بر شاه سر می دهند (این تندروی بخشی از سبب هجوم پلیس به ملاهایی که اعتصاب غذا کرده بودند، می باشد). میانه روهایی مانند آیت اللّه شریعتمداری در این زمان خودشان را برای مخالفت آشکار با خمینی توانا نمی بینند. اگرچه به طوری که گزارش شده آنها هنوز برای میانه روی جنبش مذهبی تلاش می کنند و بدون شک از فرصت مشارکت در جریان انتخاباتی که ممکن است آنها را به طور کامل تابع خمینی که در خارج از کشور می ماند ننماید، استقبال می کنند. در اسلام هیچ سلسله مراتب سازمانی وجود ندارد. رهبر مذهبی مقام رفیع خود را به اتفاق آراء منطقه خود به دست می آورد و برخی از خشونت هایی که ما در اینجا شاهدش هستیم ناشی از رقابت شدید آیت اللّه ها جهت اقتدار است.


ظاهرا در این دوره میانه روها پیروانی در میان کارگران، مغازه داران جزء، و صنعتگران ندارند، در ایران بحث متقابل جناح مخالف با سلطنت مرسوم نیست مفاهیم و سنت میانجی گری و آشتی جویی سیاسی با مزاج و سنت سازگار نیستند.


5- شاه اینک باید برای انجام دادن هر کاری با مبارزه طلبی های خشونت آمیز مخالفین حکومت و بافت اجتماعی ایران رودررو مقابله نماید. اعمال حکومت نظامی در اینجا علامتی است به خشونت خواهان، که این نوع فعالیت تحمل نخواهد شد. با کمال تعجب باید گفت که این امر تاکنون برای ایران یک عکس العمل خویشتن دارانه بوده است. به ارتش دستور داده شده که شلیک خود را نگه دارد و


ص: 766




در عمل خویشتن داری در برابر استفاده نابهنگام پلیس از اسلحه ادامه دارد. آماده آتش و سرکوبی در مقابل استفاده از اسلحه برعلیه پلیس باشد. نکته در این است که این خویشتن داری قابل تقدیر معایبی نیز دارد: بسیاری از ایرانیان از طبقات متوسط و ثروتمند معتقدند که شاه با قدرت کافی عمل نمی کند و او ضعیف و نا مصمم است. بعضی معتقدند که آمریکایی ها او را وادار به خویشتن داری می کنند زیرا نمی توانند تصور کنند که او برای نفع خود حاضر به این کار است. خطر فوری این است که خود شاه (یا واحدهای ارتش که حوصله شان سر برود) با کوری عکس العمل نشان بدهند و کوشش نمایند که مسئله را به جای ورقه رأی با گلوله حل کنند. احتمال ندارد نیروهای ارتش چنین کاری انجام دهند مگر اینکه مخالفین سنگ ها را به اسلحه گرم تبدیل کنند.


6- بسیاری از ناظران در اینجا امیدوارند که پایان رمضان به نحوی جریان را خاتمه بخشد ولی ما هر چه بیشتر مردد می شویم. رهبران مذهبی، حتی میانه روها تازه مزه قدرت را می چشند. و فکر نمی کنیم که بخواهند فشار را کم کنند، مگر اینکه دست کم رضایت هایی بدست آورند. شاه در حال حاضر روی عصای شکسته تکیه دارد. او تقریبا می تواند با موفقیت تقریبا حتمی جنبش مذهبی را در حال حاضر با دستگیری های دسته جمعی و به کمک خونریزی زیاد فرو بنشاند. اما این عمل کار ساده ای نیست زیرا برخلاف سال 1963، فعالیت های ناراضیان در سطح کشور گسترده است و خرابکاری ها معمولاً توسط تعدادی از گروه ها در بخش های جداگانه، شهرهای کوچک و بزرگ اعمال می شود. اگر او این راه را انتخاب کند، نقض غرض وی در دادن آزادی ها خواهد بود و انتقادات خارجی مهمی را که نسبت به آنها حساس است به خود وارد خواهد کرد.


7- حالا ما دریافتیم که شاه و افرادی که در اطرافش هستند این مقابله را دست کم گرفته بودند. ایران در کل یک کشور محافظه کار اسلامی باقی می ماند و همین که جریان اعطای آزادی های سیاسی فضا را باز کند، رهبران مذهبی محلی دوباره مراکز قدرت سیاسی می شوند. همان طوری که آنها در زمانی که در 1963 کودتا شد، بودند. (گزارش الف - 80 ما برخی از عوامل روانی، اقتصادی، اجتماعی را که منجر به احساس محرومیت ها در اینجا شده است را مورد بحث قرار داده) هم چنین از آن زمان ارتباطات در این کشور به طور وسیعی گسترش یافته و رهبران مختلف می توانند روزانه در تماس با یکدیگر باشند. نه روشنفکران و بوروکرات های حزب رستاخیز که اعضای قدیمی جبهه ملی هستند و نه رهبران گروه های جدید، دارای نفوذ و قدرت سیاسی و عمیق نیستند. در صحنه سیاسی و اجتماعی فعلی دولت نمی تواند از برخورد با عناصر مذهبی اجتناب ورزد.


8- تلاش های اولیه برای مذاکره با رهبران میانه روتر با چندان حرارتی تعقیب نشد و هدف ایجاد شکاف در رهبری مذهبی تاکنون فایده ای نبخشیده است. قسمتی از دلیل شکست این مسئله تهدیدات و دردسرآفرینی های میانه روها به وسیله متعصبین خمینی است که به خوبی سازمان یافته اند. همچنین چنان که قبلاً متذکر شدیم، هیچ آیت اللهی مایل نیست که با ملایم نمایاندن خود پیروانش را از دست بدهد.


به علاوه دولت آموزگار (در نقطه مقابل شاه و دربار) در برخوردش با عناصر مذهبی که صرفا براساس قبول یا رد است خود را به طور اعجاب انگیزی فاقد کاردانی نشان داده است.


9- اگر سنجش کلی ما معتبر باشد شاید باید به طور جدی راهی را برای معامله با به اصطلاح میانه روهای مذهبی (و برخی میانه روهای سیاسی) باز کند (این کار برای شاه به خاطر اظهار تنفری که


ص: 767




نسبت به روحانیون کرده است بسیار ناگوار است) ما در ابتدا باید تشخیص دهیم که در نهایت این امر غیرممکن باشد به خاطر اینکه تقاضاهای نهایی آنها (در مقابل آنچه که ممکن است به عنوان قسمتی از یک طریقه مستمر قبول کند) به معنای کنترل دولت در دست مذهبیون و تنزیل شاه به یک سلطان مشروطه است. شاه هرگز اولی (کنترل دولت توسط مذهبیون) را قبول نمی کند و دومی (سلطنت مشروطه) را در صورت واگذاری به پسرش می پذیرد. «لیست درخواست های» فعلی رهبران مذهبی روشن نیست ولی حدس می زنیم که تغییر نخست وزیر یا حداقل برخی از اعضای کابینه در صدر لیست قرار دارد. دولت به خاطر شورش های هشت ماه گذشته بسیار خشمگین شده است و به هیچ وجه حاضر به قبول جوابگویی به جماعت مذهبی نیست. حتی برخی از چهره های دستگاه اکنون به طور خصوصی به همین طریق صحبت می کنند. اقدام علیه افرادی که به طور گسترده ای تصور می رود به طریق نامشروع از جریانات اخیر ایران سوءاستفاده کرده اند عمل بعدی است. این عمل بسیار مشکلی است زیرا عموم مردم شاهد بوده اند که برنامه های مبارزه با فساد طرح شده و نتیجه ای عاید نشد و لذا یک تلاش جدید اعتباری نخواهد داشت، مگر اینکه افرادی که به شاه خیلی نزدیکترند حداقل در هر فعالیت دیده می شوند. اقدامات کم اهمیت تری نیز باید انجام گیرند: مسافرت بیشتری را برای حج اجازه دهند و هواپیمایی ملی ظرفیت فعلی را بهتر تقسیم کند. تبلیغات کمتری برای فیلم های سینمایی انجام دهند و از این قبیل امور.


10- اعطای تداوم این طریق حداقل میانه روها را به جریان سیاسی می کشاند و به دولت ایران اجازه می دهد که تلاش های پلیس و دستگاه امنیتی خود را برعلیه تندروهایی که بدون شک از اعضای حزب منحله توده و سایر نیروهای خارج، کمک دریافت می کنند، جهت دهد. لکن باتوجه به بی شکلی زمانی مخالفین که در جهت سخت گیری تمایل داشته است تا مصالحه و با توجه به ماهیت زودگذر طغیان های عمومی در چند ماه گذشته حتی ممکن است این امر هم کافی نباشد. شاه ممکن است در موقعیتی مجبور شود برای فرونشاندن و حفظ نظم به جای نرم خویی با قساوت یک طغیان فرونشاند. ما شکی نداریم که اگر چنین وضعی لازم باشد او چنین خواهد کرد. او با سیاست گروه های دمکراتیک مثل آنچه که ما در غرب راجع به آن می دانیم و بازی می کنیم برخورد نمی کند و او آگاه است که تذبذب و دودلی چه بلایی بر سر بوتو و ایوب خان در پاکستان آورد.


11- برای آمریکا نیز این یک دوره حساسی است. چنانکه ما در گزارش های قبلی تذکر داده ایم، عملاً تمام ایرانیان معتقدند که دست های خارجی در آنچه که اینجا اتفاق می افتد، دخالت دارند. هرچه که ما به عنوان یک دولت یا به عنوان افراد رسمی می گوییم یک نفر در اینجا آن را یا به عنوان حمایت از شاه یا مخالفت با او سوء تعبیر خواهد کرد. این تصور نفوذ (خارجی) در حقیقت به ما مقداری نفوذ می دهد در چند هفته آینده بعد از بازگشت سفیر ما در مورد نقشمان در اینجا مشاهدات بیشتری خواهیم داشت.


12- چنانچه وزارتخانه مایل باشد به مراکز دیپلماتیک دیگر رسانده شود.


ناس




منبع: کتاب اسناد لانه جاسوسی - جلد 1 - کتاب 1 - صفحه 765
تصاویر سند