در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

سند شماره 5

تحلیل هوشنگ نهاوندی از انقلاب

موضوع سند

تحلیل هوشنگ نهاوندی از انقلاب
مشخصات ارسال سند

از:

سری

به:

1358-05-12- 1979-08-03

متن سند



سند شماره (5)


تاریخ: 3 اوت 79، 12 مرداد 58


سری


یادداشت مکالماتی


تاریخ: 28 ژوئیه 1979


شرکت کنندگان: هوشنگ نهاوندی وزیر اسبق مسکن و شهرسازی - مشیر فاطمی رئیس اسبق امور دانشجویان دانشگاه پهلوی شیراز - ریچارد تی آرندت وابسته فرهنگی سفارت آمریکا در پاریس.


مکان: رستوران رکامیه پاریس


موضوع: وزیر اسبق ایران وقوع یک کودتا را در ایران پیش بینی می کند


سوابق


من فکر می کنم هوشنگ نهاوندی در حدود سال 1926 در رشت متولد شد و هنگامی که من در سال 1966 وارد ایران شدم او وزیر مسکن و شهرسازی بود. پس از آن رئیس دانشگاه پهلوی شیراز شد و سپس در سال 1971 رئیس دانشگاه پرقدرت تهران شد، مقامی که همیشه به عنوان یک مقام هم سطح با مقامی در کابینه تلقی می شد. او در این مقام تقریبا تا آخرین لحظات باقی ماند اگرچه در آخرین روزهای حکومت شاه یکی از 2 نفر کاندیدای، احراز مقام نخست وزیری بود که بعداً نصیب جعفر شریف امامی شد. (اگر شرایط غیر از این بود او مطمئنا روزی به مقام نخست وزیری می رسید).


نهاوندی تحصیل کرده فرانسه است، او دکترای اقتصاد خود را در اوائل سالهای 50 در پاریس گرفت (شاید سال 1952: عنوان دکترایش: جوزف شامپیتر، تئوریسین سرمایه داری). او علی رغم سابقه فرانسویش همیشه در تماس با سفرای آمریکا بوده است که این تماسها را با «آرمین مایر» شروع کرده ولی مخصوصا با هلمز و سولیوان نیز در تماس بوده است. او دشمن نخست وزیر هویدا به شمار می آمد، ولی از جانب ملکه به خوبی حمایت می شد و به همین دلیل قادر به حفظ مقام خویش بود.


ص: 385




قبلاً، او یکی از تکنوکراتهای تحصیل کرده غرب بود که در اطراف علی منصور (که قبل از هویدا نخست وزیر بود و به قتل رسید) جمع شده بودند. اگرچه دشمن هویدا و دوست کسی که بر هویدا غالب گشت، یعنی جمشید آموزگار (دکترای خود را در رشته مهندسی از دانشگاه کورنل آمریکا کسب کرده است) می باشد، اما گفته است که تفاوت این دو بسیار فاحش است. آموزگار اگرچه دوست او است و در اساس کار با او در توافق است اما مردی است دارای دید نه چندان وسیع و هویدا اگرچه دشمن او و در تضاد با او بود، ولی مردی بود بلنداندیشه و پرجنبه.


نهاوندی خود را کسی می داند که در مقابل نفوذ فساد در ایران ایستادگی کرده است. می گوید که تنها اتهامی که بر علیه او یافته اند این بوده که او مبلغ 250 هزار دلار در یکی از شغلهایی که احتمالاً دانشگاه پهلوی شیراز می باشد، بدون هیچ دلیلی دریافت کرده است. او می گوید که این پول هنگامی که او و ملکه ترتیب برگزاری کنفرانس مشهور آسپن را می دادند برای او و ملکه در آمریکا خرج شده بود.


او می گوید که پس اندازش در اینجا تقریبا ناکافی برای مخارج او و زنش می باشد و آنچنان که او می گوید در تضاد صریح با دیگر همکاران سابقش که حساب بانکی آنها در اروپا به طور افسانه ای است می باشد.


انگلیسیش بد نیست، ولی ترجیح می دهد در مکالماتش از زبان فرانسه استفاده کند. او فرانسه را واقعاً مانند زبان مادری تکلم می کند. مشیر فاطمی زمانی که نهاوندی پست ریاست دانشگاه پهلوی شیراز را داشت رئیس امور دانشجویان بود. اما مهم تر اینکه او مسئول امنیتی و احتمالاً رابط دانشگاه با ساواک بوده است. پس از آن نیز وی در زمینه تجهیزات امنیتی از جمله سیستمهای هشداردهنده و غیره، در آمریکا، ایران و اروپا برای خود شغل پردرآمدی دست و پا کرده است.


مکالمه او اخیراً بعد از 6 ماه مخفی بودن به پاریس رسیده است. مدتی از این زمان را در تهران مخفی بوده و سپس با ریشی تمام عیار به محدوده کردستان سفر کرده بود. بعد از آن او برای مدتی در کردستان ماند و سپس آنجا را ترک کرد و با پای پیاده و با پشت سر گذاشتن حدود 500 متر از مرز عبور کرد، ولی بقیه راه را عمدتاً با وسیله نقلیه سفر کرده بود. او به اندازه کافی موجودی دارد که در پاریس زندگی کند و با زنش در یک آپارتمان کوچک به سر می برند. خوشبختانه تمام بچه هایش حقوق بگیرند و پول در می آورند، بنابراین او نیاز چندانی به پول ندارد. او در نظر دارد که در پاریس بماند و «کار کند» که تصور می کنم این کار وقف کمک به اعاده عقل سلیم در ایران باشد. او گفت که یک سلطنت طلب است و نه یک شاه طلب و توضیح داد که به عقیده او بازگشت شاه به ایران غیرممکن است. اما تصور می کند که دولت ایده آل برای ایران همانند حکومت سلطنتی پارلمانی در بریتانیا می باشد. او گفت در مورد سرنگونی کاملاً اطمینان دارد که به اصطلاح دولت کنونی ایران در زمانی بین شش تا هشت هفته بعد از ملاقات کنونی مان سقوط خواهد کرد.


او گفت فشار مصرف کننده و سنتهای معمولی ایرانیان (خوشگذرانیها) عامل مهمی در سرنگونی دولتی خواهد بود که ظاهرا در نظر دارد تمام لذایذ مادی را از بین ببرد. او گفت سرنگونی رژیم خمینی به بحرانهایی می انجامد که نتیجه اش در درازمدت تنها تسلط شورویها بر این کشور خواهد بود، ولی در


ص: 386




ابتدا ظاهر امر چنین نشان نخواهد داد. او فکر می کند که اگر کودتایی که جزئیات طرح آن در زیر آمده است اجرا نشود، سرنگونی رژیم خلائی را به وجود می آورد که تنها حزب توده است که در آن سازمان یافته و متشکل باقیمانده است. اما او گفت که در حال حاضر حزب توده خیلی زیرک تر و باهوش تر از آن است که علناً وارد صحنه شود. او گفت آنها محتاطانه در بخشهای مهم من جمله ارتش لانه می کنند و منتظر فرصت مناسب هستند. او احساس می کند اکنون زمان مناسبی برای روی کار آمدن کمونیستها یا توده ایها و یا روسها نمی باشد، چرا که اکنون نارضایتی عمومی با یک جنبه نسبتاً شدید ضد کمونیستی همراه است. او خاطرنشان ساخت که دوران پس از سرنگونی احتمالاً توأم با آشوبهای بیشتری خواهد بود که حتی امکان دارد در زمستان بدتر نیز بشود که به دنبال آن عناصر مارکسیستی جلب نظر خواهند کرد. او معتقد است که حزب توده تا یکی دو سال آینده حرکت نهایی را از خود نشان نخواهد داد.


کودتایی که او به آن اشاره می کرد به قسمتی از مشاهدات او در کردستان مربوط می شود. او می گوید که کردها به شدت مسلح بوده و رقم 10000 مرد مسلح را به کار می برد. او می گوید هر نوع اسلحه قابل تصوری در بازار کردستان آزادانه در معرض خرید و فروش است. او می گوید که کردها کنترل منطقه ای به طول 100 تا 150 کیلومتر را در داخل خاک ایران و در طول مرز ترکیه و عراق در دست دارند. او چنین قضاوت کرد که واقعاً غیرممکن خواهد بود که آنها را خلع سلاح کرد، مخصوصا با آن از کارافتادگی که ارتش در تهران دارد. او احساس می کند که ده هزار کرد در کردستان به علاوه بی نظمی حاکم در تهران به علاوه یک رهبری مناسب برای کردها شاید بتواند دولت را سرنگون کند.


او گفت جای تردیدی نیست که مقدار قابل توجهی پول خارجی برای تأمین اسلحه های کردها به کردستان سرازیر شده است. او گمان نمی کند که منبع این پولها آمریکا باشد؛ بلکه برعکس فکر می کند که احتمالاً این گونه نیست. اما تشخیص آن مشکل است و معلوم نیست که این پول از کجا می آید و آیا یک منبع اولیه دارد یا موقت. او حدس می زند که اسرائیل، عراق یا عربستان سعودی احتمالاً منابع مورد نظر هستند، اما احتمالاًت دیگر را هم کتمان نکرد. واضح بود که از فرار او از طریق ترکیه به وسیله ترکها ممانعت به عمل نیامده بود. به هرصورت او به کودتای مخصوص نظامی اشاره می کند که در حال تکوین و زمان به مرحله اجرا درآمدن آن تعیین شده است که به عقیده او 6 هفته دیگر خواهد بود. اگر این کودتا موفق شود، که به نظر او احتمال آن زیاد است، جایگزین سناریوی فوق الذکر خواهد شد. این کودتا قرار است توسط تیمسارهای خاصی به اجرا درآید. از قرار معلوم در طول مسافرتش به کردستان ملاقاتهائی با افراد بلندپایه کرد و همچنین با چند تن از همردیفان تهرانی برجسته پناهنده اش داشته است. او گفت حالت پناهندگان انتقام جویانه بود و او در این ملاقاتها خواسته بود که در صورت انجام این کودتای موفق، کشتار به حداقل برسد، زیرا کشتار بیشتر سبب افزایش تضاد خواهد شد.


کردهایی که او با آنها صحبت کرده و ظاهرا با همه رهبران آنها نیز تبادل نظر کرده، گویا حالتی آشتی پذیر و مسالمت جو داشته اند.


وی تحت تأثیر برنامه های توأم با فروتنی آنها قرار گرفته است. او گفت که کردها در ازای کمک به آزاد کردن ایران از تعدی خمینی تا حد مشخصی خودمختاری منطقه ای می خواهند، اما به طرز عجیبی در دیگر خواسته هایشان فروتن هستند.


ص: 387




هسته مرکزی خواسته آنها زبان است: آنها می خواهند تمام مراحل آموزش و پرورش به زبان کردی صورت گیرد و زبان فارسی به عنوان زبان دوم در سطح دبیرستان تدریس شود. آنها نسبت به اینکه استاندار از تهران فرستاده شود اعتراضی نداشته و بر نصب متصدیان کردی الاصل نیز اصراری ندارند.


وی در جواب سئوالی تأیید کرد که مشخصا احساسات ملی گرایانه کردها را تنها نیروی متشکل کننده ای می داند که می تواند اوضاع را در تهران روبه راه کند. او می داند که این یک ریسک خطرناک است اما افزود که به این نتیجه رسیده که این کم خطرترین کار قابل تصور است. او گفت در هر صورت آن طور که او می داند هیچ گونه نیروی سازمان داده شده دیگری که بتوان روی آن حساب کرد وجود ندارد. از او در مورد اینکه آیا وضع مناطق مرزی دیگر هم به این صورت هستند سئوال شد وی گفت که در این مورد خبری ندارد، اما تصور می کند که در این نقاط نیز حتماً همین وضع حاکم است. در نگاهی به وقایع گذشته، او گفت که احساس می کند که آمریکاییها اشتباه کرده اند، اما عوامل دیگر هم دخیل بوده اند. او مباحثات خصوصی زیاد و عمیقی با سفیران (هلمز و سولیوان) داشته بود.


هر دو به او گزارش داده بودند که آنها قادر نبوده اند پیامهای مهم او را از حلقه ای که در اطراف شاه ایجاد شده گذرانیده و به او برسانند. وی از این موضوع تعجب کرده و چنین تصور می کرد که شاه می توانسته قابل دسترسی باشد. او ماجرای آخرین کوششهای شاه برای حفظ موقعیت خود را گفت.


در زمان بررسی دولت شریف امامی او نامزد دیگری برای احراز پست نخست وزیری بود. شاه از او و شریف امامی خواسته بود که برنامه هایشان را تقدیم کنند، ولی برنامه های او رد شد، چرا که شاه بعضی از سخت گیریهای او را قابل قبول نمی دانست. او در بین برنامه هایش خواسته بود که یک خواهر و دو برادر شاه فوراً ایران را ترک کنند و 2 نفر از اعضای جبهه ملی را در کابینه پیشنهادی خود جای داده بود که هردوی آنها هم اکنون در کابینه بازرگان فعال هستند که یکی از آنها وزیر دادگستری می باشد. او احساس می کند که شاه به طور خاصی مانع از پافشاری او شد که تمام اعضای کابینه اش باید مرکب از افرادی «غیرقابل» سرزنش باشند. از قرار معلوم او احساس می کند که چیزی در گفته هایش مانع پذیرفتن شاه شد و او را به بحث فرعی که چه کسی قابل سرزنش و چه کسی قابل سرزنش نیست کشاند. بدون اینکه بخواهد، طفره برود که چه رقابتها بر سر چه مسائلی بوده، گفت که خواسته هایش به طرز قابل توجهی از آنچه که شاه یک ماه بعد به دولت بختیار واگذار کرد خاشعانه تر بوده است.


در مورد تهران او چندین ماجرا را تعریف کرد. اما در مجموع او گفت که نوشته های جین لارتکی در روزنامه پاری ماچ 2 هفته قبل (به پیوست ارسال می شود) بهترین گزارشی است که می توانسته نوشته شده باشد و آن مقاله جزئیات و بررسی کامل اوضاع را در بر دارد.


واضح است که وی امیدوار می باشد که یک هسته مخالف را در پاریس به دور خودش جمع کند.


در جواب اینکه در مورد گذراندن یک دوره در دانشگاه آمریکا چه احساسی دارد، او گفت، اگرچه در نظر ندارد خانه ای را در نوفل لوشاتو اجاره کند، اما بهتر است به کارهایی که در پاریس لازم است انجام گیرد سر و سامان دهد.


آرندت سری







منبع: اسناد لانه جاسوسی - جلد 7 - کتاب 7 - صفحه 384
تصاویر سند