در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

اسناد مشابه

گروگان­ ها و سیاست داخلی ایران

واقعه تسخیر لانه جاسوسی و ابعاد آن؛ تحلیل شرایط داخلی ایران و انقلاب اسلامی؛

گروگان­ ها و سیاست داخلی ایران

گزارش وضعیت سیاسی و گزینه های آمریکا در قبال گروگان گیری

تحلیل شرایط داخلی ایران و انقلاب اسلامی؛ تحریم ایران؛ کودتا و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران؛ عملیات نجات گروگان ها؛

گزارش وضعیت سیاسی و گزینه های آمریکا در قبال گروگان گیری

امکان سنجی حمله نظامی

عملیات نجات گروگان ها؛

امکان سنجی حمله نظامی

برنامه ریزی برای فراری دادن گروگان ها

واقعه تسخیر لانه جاسوسی و ابعاد آن؛ عملیات نجات گروگان ها؛

برنامه ریزی برای فراری دادن گروگان ها

آزادی گروگان ها

واقعه تسخیر لانه جاسوسی و ابعاد آن؛

آزادی گروگان ها

تحلیل اهداف امام خمینی و تصمیم ایران در مورد گروگان ها

واقعه تسخیر لانه جاسوسی و ابعاد آن؛ تحلیل شرایط داخلی ایران و انقلاب اسلامی؛ شخصیت های انقلاب اسلامی ایران؛

تحلیل اهداف امام خمینی و تصمیم ایران در مورد گروگان ها

گزارش سیاست آمریکا پس از پایان بحران گروگان‌گیری

شرایط سیاسی داخل آمریکا؛ تحلیل شرایط داخلی ایران و انقلاب اسلامی؛ تحریم ایران؛

گزارش سیاست آمریکا پس از پایان بحران گروگان‌گیری

تحلیل عملکرد ایران در گروگان گیری

واقعه تسخیر لانه جاسوسی و ابعاد آن؛ تحلیل شرایط داخلی ایران و انقلاب اسلامی؛

تحلیل عملکرد ایران در گروگان گیری

نقشه برای تجزیه ایران

کودتا و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران؛

نقشه برای تجزیه ایران

پیشنهاد روش های مقابله با ایران

تحریم ایران؛ کودتا و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران؛

پیشنهاد روش های مقابله با ایران

موارد مرتبط

مورد مرتبطی یافت نشد!
سند شماره

دیدار لانگ سفیر سوئیس در ایران با بنی صدر

موضوع سند

متن سند

گزارشی که توسط سفیر سوئیس در ایران (لانگ) تهیه شده است[1]

تهران، 31 مارس 1980

دیدار با بنیصدر

1.       با توجه به اینکه دیدار تقریباً با دو ساعت تأخیر انجام شد، من فضای کلی را در تلگرام بعدی تشریح خواهم کرد.[2] خوب است که بدانید صبر بنیصدر به پایان رسیده است، به‌سختی میتواند دیدگاههای خود را تبیین کند و نیز سردرگم و مردد شده است. این قضیه من را وادار ساخت تا چندین بار از او بخواهم که سخنش را تکرار کند که اصلاً وجهۀ خوبی نداشت.

2.      به‌خاطر اهمیت پیام او، من کلمات او را هنگام صحبت یادداشت میکردم.

3.      بنیصدر که از جلسۀ شورای انقلاب آمده بود، نکات زیر را به من یادآور شد:

شورا مقرر کرد که ما میتوانیم تغییری در شرایط گروگانها ایجاد کنیم تا بدین‌ترتیب به آمریکاییها اطمینان بیشتر از آنچه واقعاً نیاز است، بدهیم؛ مشروط به اینکه آن‌ها (ایالات متحده) منتظر تصمیمگیری مجلس در موضوع آزادی گروگانها که مدتی زمان میبرد، بمانند. بنیصدر به من میگوید که امام موافق است، دانشجویان موافق هستند؛ دانشجویان همین چند دقیقه قبل دفتر من را ترک کردند.

4.      بنیصدر اتفاقات امروز و چند روز گذشته را با یکدیگر درآمیخته است و میگوید با پسر امام صحبت کرده است؛ کسی که با پدرش گفت‌وگو داشته است و نیز دانشجویان را دیده و آن‌ها را قانع کرده است.

5.      بنیصدر تصریح میکند که دو پیشنهاد مطرح شده است و دانشجویان آمادۀ پذیرش آن‌ها هستند:

پیشنهاد اول: شورا به بنیصدر پیشنهاد میدهد که او درخواست انتقال مسئولیت گروگانها به حکومت را از دانشجویان مطرح کند. دیدگاه: چرون[3] و آقای «و»، پیشتر نسبت‌به نظارت و مسئولیت مشترکگونه (دولت، شورای انقلاب و دانشجویان) هشدار داده بودند؛ بنابراین من از بنیصدر خواستم تا روشن کند که گروگانها قرار است تحت اختیار انحصاری کدام حکومت یا سازمان و یا قدرت دیگری باشند.

پیشنهاد دوم: مسئولیت گروگانها در حوزۀ اختیار دانشجویان باقی میماند، تأکید میکنم «در حوزۀ اختیار» که به حکومت قول دادهاند شرایط نگهداری آن‌ها را بهبود دهند و مکانی مناسب و با امکانات کافی، به همراه آزادی عمل در داخل سفارت و نیز امکان دیدار با جمعیت خورشید و شیر قرمز برایشان فراهم کنند. پیشنهاد دوم با این هدف طراحی شده است که به گروگانها امنیت را تضمین بدهد و این تضمینها نیز به‌صورت منظم، توسط دولت بررسی میشوند.

6.      من بسیار از پیشنهاد دوم شگفتزده شدم؛ به‌شکلی که سه دفعه از بنیصدر خواستم تا آن را تکرار کند و هر دفعه نیز به او گفتم که تفاوت بین پیشنهادها را درک نمیکنم؛ چراکه امنیت، مراقبت و آسایش، درحقیقت در پیشنهاد اول دیده شده بود؛ چراکه آن‌ها در اختیار دولتی خواهند بود که طرف مقابل، اعتماد کامل به آن دارد. خستگی و درماندگی شدید بنیصدر سبب شد که من از او درخواست کنم تا شفاف و واضح صحبت کند.

آنچه من از سخنان او برداشت کردم بدین‌ترتیب است: او اذعان داشت که در موضوع امنیت گروگانها در طول جریان انتقال آن‌ها به دولت، عمیقاً سردرگم است. او نگران تحریک و اقدامات علیه آن‌ها، به‌ویژه ازسوی افرادی است که آن‌ها را «روسها» میخواند. من تعجب کردم و درخواست نمودم تا مسئله را شفافتر کند. آیا منظور این است که روسها در سفارت هستند؟ او گفت: «بله! هستند. به نظر من، او به گروهی نزدیک به توده اشاره میکند.»

7.      آقای «و» به من توصیه کرد تا بسیار قاطع باشم؛ ازاینرو من نیز همینگونه سخن گفتم و به بنیصدر جدیت شرایط در طرف دیگر را یادآور شدم. من تأکید کردم که هیچ دستوری ازسوی هیچ فردی ندارم و قدرت و اختیاری هم ندارم، ولی به‌خاطر ارتباطاتی که با دولت کشورم و نیز همتایان خود در واشنگتن دارم، شرایط کنونی را در ایالات متحده و مشکلی که رئیسجمهور با آن مواجه است، درک میکنم؛ بنابراین معتقد هستم که تنها یک تغییر بنیادین و نه صرفاً اقدامات روانی، میتواند ازسوی طرف دیگر اتفاق بیفتد. تغییر بنیادین به‌معنای قطع کامل هرگونه ارتباط بین گروگانها و ربایندگان آن‌هاست و اینکه گروگانگیرها جای خود را یک بار برای همیشه به نمایندگان قدرت قانونی یا همان دولت ایران بدهند. من همین نگاه را سه دفعه به عبارات مختلف تا پایان جلسه تکرار کردم.

8.      من از بنیصدر پرسیدم که چه زمانی تصمیمگیری دربارۀ این پیشنهادها انجام شده است و درواقع یکی از آن‌ها عملیاتی میشود؟ در پاسخ گفت: «فردا.»

9.      من از بنیصدر پرسیدم که پیگیری اصلی که او باید انجام بدهد، چیست؟ در پاسخ گفت درحالی‌که منتظر واکنش طرف مقابل است، قصد دارد تا به دیدار امام برود و از او بخواهد که یک راهحل را انتخاب کند. اگر امام با هر دو پیشنهاد موافقت نماید و تصمیمگیری را به من واگذار کند، در آن صورت من باید خودم یعنی بنیصدر و نیز روانشناسی مردم را تحلیل و برآورد کنم و سپس دو مرحله را انتخاب خواهم کرد؛ گام اول درواقع پیادهسازی پیشنهاد دوم، پس‌از اینکه وقفهای مشخص به‌سبب راهحل اول ایجاد میشود.

من یک بار دیگر به او گفتم که این تحلیل بسیار خوب است، ولی فاقد عنصر مهمی است؛ اینکه بدانیم طرف مقابل چه واکنشی در این رابطه دارد؟

10.   به پیشنهاد آقای «و» که بهشدت اصرار داشت که او درصدد انتشار یک بیانیۀ مطبوعاتی است، من از بنیصدر پرسیدم: آیا تصمیم به انجام چنین کاری دارد یا خیر. باید اعتراف کنم که آقای «و» مزیتهای آن را به من نشان داد، ولی آنچه شنیدم من را به فکر واداشت که یک بیانیۀ مطبوعاتی نتیجۀ معکوس خواهد گذاشت؛ بنابراین وقتی بنیصدر به من گفت با خبرنگاران تا حالا گفت‌وگو نکرده است و این کار را پس‌از انتخاب راهحل انجام میدهد، مخالفتی نشان ندادم. امام یا خود بنیصدر، یک بیانیۀ عمومی منتشر خواهند کرد.

11.    در طول ده دقیقۀ آخر گفت‌وگو که بسیار نیز دشوار بود، به‌خاطر اینکه بنیصدر به‌سختی میتوانست منظورش را تشریح کند ـ شرایطی که خودش نیز به آن معترف بود ـ سنجابی[4] و مولوی[5] وارد محل گفت‌وگو شدند و در کنار ما نشستند. من از این فرصت استفاده کردم و دوباره با قاطعیت و شفافیت، آنچه را که معتقد بودم راهحلی است که طرف مقابل انتظار دارد بازگو کردم و نیز بر عزم برای انتقال مسئولیت انحصاری گروگانها به دولت مشروع ایران تأکید کردم.

12.   اگر بخواهیم منطقی سخن بگوییم، من نمیدانم که رئیسجمهور کارتر چه پاسخی خواهند داد. میتوانم تا نیمهشب با دفتر بنیصدر ارتباط بگیرم و پس‌از آن موقع نیز شمارۀ شخصی او را دارم؛ ولی با توجه به شرایط وی، تردید دارم که ارتباطگرفتن مستقیم یا برقراری رابطه ازطریق «ب» یا «و» چندان مطلوب باشد.

لانگ



[1]. Department of State, Records of David D. Newsom, Under Secretary of State for Political Affairs, Subject Files, 1978–1981, Lot 81D154, Swiss Channel.

بدون علامت طبقهبندی.

[2]. براساس گزارشی که 31 مارس لانگ تدوین کرد، او ساعت 8:25 شب به وقت تهران (11:55 صبح به وقت منطقۀ زمانی شرقی آمریکای شمالی) به وزارت امور خارجه رسید.

Department of State, Records of David D. Newsom, Under Secretary of State for Political Affairs, Subject Files, 1978–1981, Lot 81D154, Swiss Channel.

[3]. Cheron

[4]. Sandjabi

[5]. Molavi

تصاویر سند