InternationalDocument
43628
تحلیل شرایط سیاسی ایران
تحریم های علیه ایران
تحریم ایران
تحلیل وضعیت داخلی ایران
تحلیل ایران پساگروگانگیری
تحریم ها علیه ایران
فشارهای بیشتر به ایران
گزارش مرکز ملّی ارزیابی خارجی در مورد صدور انقلاب
بررسی برنامه تحریم ها علیه ایران
تحریمها علیه ایران
متن سند
واشنگتن، 28 دسامبر 1979
این یادداشت به گامهای قابلدسترس نسبتبه ایران اشاره کرده است و سه خط سیری را که ما دنبال میکردیم، تشریح میکند:
- فشار بر ایران؛
- اظهارات عمومی دربارۀ مواضعمان؛
- تماسهای خصوصی.
این یادداشت مجموعهای از برداشتها و استنباطهای نیوسام، پیرو جلسهای است که او با کارشناسان ایران از ادارات مختلف و نیز با دکتر [اسم فرد از طبقهبندی خارج نشده است] داشته است.
این یادداشت به ایران در بستر نگرانیهای ما از افغانستان نمینگرد؛ بااینوجود ما باید زاویۀ افغانستان را در تصمیمگیری دربارۀ وضعیت نظامی خود و روابط بلندمدتتر با ایران مدنظر قرار دهیم.
مجموعه اقداماتی که در ایران دنبال کردهایم، ما را ازمنظر افکارعمومی داخلی و نیز بینالمللی در موقعیت خوبی قرار داده است. ما ترکیبی درست از قاطعیت و اطاعت را نشان دادهایم. ما ایران را به یک موضوع بینالمللی تبدیل کردهایم. رفتن بهسوی تحریمهای سازمان ملل منطقی بود و احتمالاً مؤثرترین گام آتی است.
همانگونه که همۀ شما آگاه هستید، راهبرد ملی ما تاکنون بر مبنای نوسانات شخصیت خمینی و آشوب آتی در ایران بوده است. در اندیشیدن به گامهای بعدی مهم است که همچنان نگاهمان به اوضاع، نهتنها ازمنظر آنچه که برای ما معنا و اهمیت دارد (و مردم و دوستان خارجیمان)، بلکه همچنین آنچه که ممکن است خمینی را به اقدام وادار کند، باشد. برای من همواره تصور و نیز استدلالکردن بر مبنای اینکه اگر ما جای او بودیم، چه کاری میکردیم آسان بوده است.
تجربههای هفتههای گذشته نشان میدهد:
- اقدامات و اظهاراتی که حاکی از قدرت باشند، مورداحترام هستند، ولی تهدیدها و نشانههای بیصبری کمکی نمیکنند؛
- چشمانداز حملۀ فیزیکی به ایران یا خود خمینی، سبب میشود که او بیشتر لجباز و مصمم شود. بااینحال او بهشدت نگران آیندۀ انقلاب و اتحاد ایران، بهعنوان یک ملت است. روابط خوب با آمریکا عاملی مهم برای او به حساب نمیآید، ولی نگرانی او و حلقۀ اطرافیانش دربارۀ فتنههای آمریکا در ایران، احتمالاً کاملاً احساس میشوند. شورای انقلاب و نه خمینی، نگران افکارعمومی بینالمللی است؛
- ما در شرایط انجام «مذاکره» قرار نداریم و بهاحتمال فراوان نیز وارد گفتوگو با خمینی نخواهیم شد. ما نباید به راهبرد در آن زمینهها فکر کنیم. پذیرش و تصدیقهای ما بهعنوان نشانۀ ضعف تلقی میشود، نه ارادۀ خوب یا عمل متقابل؛
- باید امید داشت که او در یک برهه تصمیم بگیرد که بهخاطر شرایط، گروگانها باید آزاد شوند؛ بنابراین به تسخیرکنندگان سفارت دستور بدهد یا آنها را قانع کند که چنین کاری را انجام بدهند؛
- ازاینرو وظیفۀ دوگانۀ ما پیچیده خواهد بود:
أ. اعمال فشاری که برای او معنادار است و او را وادار کند که بهدنبال چنین راهحلی برود؛
ب. بدون اینکه اعتراف یا التماس به نظر آید، روشنساختن اینکه اگر گروگانها آزاد شوند، برخی از نگرانیهای او برطرف خواهد شد.
همانگونه که در ادامه پیشنهاد شده است، به نظر من، ما در اقدام اول نسبتبه اقدام دوم، بهتر عمل کردهایم.
1. فشارها
ما همچنان طیفی از فشارهای خارجی در اختیار داریم که میتوانیم با شدت آنها را نسبتبه ایران اعمال کنیم؛ اگرچه بهزودی بیشتر آنهایی را که در فهرست اولیۀ ما وجود داشت، اجرا خواهیم کرد.
أ. دیپلماتیک: ما میتوانیم بهشکلی تصاعدی، فعالیت دیپلماتیک و کنسولی ایران در آمریکا را ازطریق بستن برخی کنسولگریها و قطع روابط محدود سازیم. ادامۀ حضور دیپلماتیک ایران در آمریکا دو نقش مهم دارد: فراهمساختن کمک برای دانشجویان ایرانی در آمریکا و انتقال دیدگاهها و پیامهای خصوصی و عمومی هم برای مقامات ایرانی و هم گروگانها. درحالیکه بستن کنسولگریها و یا کاهش روابط دیپلماتیک ممکن است عملاً بیصبری روبهرشد ما را به میانهروهای ایران و خمینی نشان بدهد؛ قطع روابط نیز میتواند کانال ارتباطی را قطع کند، دانشجویان گروگانگیر را عصبانی کند و به تلاشهای میانهروهای ایران صدمه بزند.
قطع روابط دیپلماتیک ممکن است ازنظر نمادین حائز اهمیت باشد. شاید بااینوجود بخواهیم در آینده، وقتی شرایط گروگانها وخیم شود، از آن استفاده کنیم و در آن زمان از سایر دولتها میخواهیم تا فشارها بر ایران را با انجام اقدامی مشابه افزایش دهند.
کاستن از روابط دیپلماتیک اکنون یا در آیندۀ نزدیک، میتواند ایران را از یکی از مؤلفههای حفظکنندۀ آبرو در حلوفصل نهایی این مشکل محروم سازد. در بنبست کنونی، ما میخواهیم به آگاه توصیه کنیم که بهدنبال یک قدرت محافظ برود؛ بدون اینکه ضربالاجلی تعیین کنیم. این اقدام بر بیصبری روبهرشد ما، بدون تحمل هزینههای قطع حقیقی رابطه، تأکید میکند.
میتوانیم یک فرستادۀ آشکار به عراق بفرستیم تا دربارۀ تحولات منطقه گفتوگو کند. این اقدام میتواند سبب افزایش نگرانی ایران دربارۀ امنیت خود شود و به دودلی اعضای شورای انقلاب و اطرافیان خمینی نسبتبه تأثیر این موضوع بر ایران و دگرگونی سیاستهای خمینی کمک کند. منافع ما درهرصورت ازطریق تلاشهای بیشتر برای تقویت گفتوگو با عراق تأمین خواهد شد؛ حتی اگر منجر به عادیسازی روابط نشود.
ب. اقتصادی: ورای اقدامات اقتصادی که اکنون با متحدین خود دنبال میکنیم و فراتر از تحریمهای محدود سازمان ملل، ما میتوانیم:
1. بهسمت تشدید فشار بر ایرانیها در آمریکا، بهوسیلۀ لغو استثنای مسدودسازی داراییها برای دانشجویان پیش برویم. این کار ممکن است مورد پسند مردم قرار بگیرد، ولی همچنین امکان دارد که به مرافعه در دادگاه نیز کشانده شود. شاید دانشجویان بومی مجبور شوند که در آمریکا بمانند و دوباره به برنامههای رفاهی محلی رو بیاورند که این کار فشار مضاعفی بر بودجههای برنامههای داخلی وارد خواهد آورد.
2. یک تحریم همهجانبه ازسوی آمریکا نسبتبه صادرات غذا به ایران نشانهای از سختترشدن سیاست ایران خواهد بود؛ ولی ممکن است تأثیر بهنسبت کوچکی نیز در این زمان بر ایران داشته باشد. به نظر میرسد که ایران منابع جایگزینی برای حجم زیادی از مواد غذاییای که ما تأمین میکردیم، پیدا کرده است؛ اگرچه هزینۀ این کار برایش احتمالاً بالا خواهد بود.
موفقیت آمریکا در قانعکردن سایر کشورها (اروپایغربی، استرالیا، نیوزلند، تایلند و ژاپن) برای توقف صادرات مواد غذایی در زمان عدم اجرای تحریمهای سازمان ملل نسبتبه این کالاها، حتمی نیست. تحریم غذایی همچنین به ایرانیهای فقیر ضربه میزند و میتواند به انتقام از گروگانها، هم بهصورت فیزیکی و هم دراختیارنگذاشتن غذای کافی برای آنها، منجر شود.
3. در عوض ما میتوانیم خودمان یا ازطریق سازمان ملل، یک تحریم گزینشی روی مواد غذایی اجرا کنیم و بر کالاهایی نظیر گوشت (25 درصد واردات)، روغن خوراکی (80 درصد واردات) و شکر (50 درصد واردات) تمرکز کنیم که عمدتاً بر طبقۀ متوسط جامعه تأثیر خواهد گذاشت نه فقرا و درنتیجه دفاع از آن آسانتر خواهد بود و سبب تأکید بر کاهش استانداردهای زندگی برای بخش عظیمی از حامیان خمینی خواهد شد؛ یعنی تاجران بازاری و بهخاطر محدودبودن منابع تأمین اینگونه کالاها (بهجز شکر) بهنسبت نظارت و رصد آن، ساده خواهد بود. ایالات متحده تأمینکنندۀ اصلی روغن خوراکی بوده است. استرالیا، نیوزلند و بلوک شرق گوشت را تأمین میکنند و شکر از منابع مختلفی (اما نه از ایالات متحده) تهیه میشود.
4. ما همچنین میتوانیم از شورای امنیت درخواست کنیم تا طیف وسیعتری از تحریمهای اقتصادی علیه ایران وضع کند، ازجمله صادرات غذا، دارو و نیز واردات کالاها از ایران بهجز نفت. درحالیکه چنین تحریم تجاری، فشار شدیدی را بر خمینی وارد میکند، بعید است که ازطریق شورای امنیت بتوانیم چنین تحریمهای گستردهای را اعمال کنیم.
5. ما میتوانیم غرامت بزرگی را به ایران تحمیل کنیم؛ یعنی دریافت پول بهازای هر گروگان در روز. ما میتوانیم در چند هفتۀ آینده بهعنوان بخشی از کمپین فشار فزاینده بر ایران، بهدنبال چنین غرامتی باشیم یا میتوانیم تا آزادی گروگانها منتظر بمانیم و غرامت را بهعنوان یک اقدام تنبیهی اعمال کنیم.
درخواست پرداخت غرامت از داراییهای مسدودشده بهعنوان بخشی از تلاش برای فشار، دارای مزایای خاصی است:
این کار از حمایت عمومی گستردۀ آمریکا برخوردار میشود و فشار مالی مستقیمی بر ایران وارد میکند که تا وقتی گروگانها در اسارت هستند، افزایش خواهد داشت؛ این گام بسیار محسوس خواهد بود که ازطریق رسانهها همچون صدای آمریکا منتشر میشود. ازسوی دیگر، به نظر میرسد که تاکنون اقدامات مالی مختلفی که انجام دادهایم، تأثیری بر خمینی و دانشجویان نداشته است و درنتیجه، ممکن است تحمیل غرامت نیز تأثیری بر آنها نگذارد.
6. تحریم بینالمللی نفت ایران، بهشدت به منابع مالی ایران آسیب میرساند؛ درنتیجه، تعطیلی بیشتر ظرفیت پمپاژ نفت این کشور ممکن است در برخی موارد، بهطور دائمی به میزان تولید نفت ایران آسیب وارد کند. تأثیر آن بر اقتصاد ایران و بهبود آیندۀ این کشور جدی خواهد بود. این مسئله ممکن است هزینههای گرفتن سیاستهای کنونی را برای خمینی و دانشجویان به ارمغان بیاورد، اما برای اقتصاد بینالملل نیز مضر است. ممکن است مازاد نفت بینالمللی در دو ماه آینده، تخصیص دوبارۀ نفت خام و جلب حمایت بینالمللی برای تحریم را تسهیل کند، اما دستیابی به آن بسیار دشوار خواهد بود.
موفقیت به همکاری سایر تولیدکنندگان بزرگ اوپک، درزمینۀ عدم توقف تولید یا افزایش قیمتها بستگی دارد. اگر ایران تصمیم میگرفت که بهمنظور شکستن تحریم نفت خود را کمتر از قیمت بازار بفروشد، حفظ هرگونه جبهۀ مشترکی که شاید بتوانیم ایجاد کنیم، دشوار خواهد بود و احتمال میرود که تنشهای شدیدی در روابط با چندین متحد کلیدی و کشورهای جهان سوم ایجاد گردد.
7. یک تحریم دریایی صادرات و واردات کالا از ایران، نهتنها تحریم نفت، بلکه تمامی تحریمهای تجاری را عملیاتی کرده است و فشار اقتصادی بر ایران را تشدید میکند. این کار نشانهای ملموس از قدرت آمریکاست که تأثیر مهمی بر ایران خواهد داشت؛ هم در یادآوری قدرت آمریکا به مردم عادی ایران از و هم در تشویق مخالفین سیاستهای خمینی ازجمله ارتش تا به اقدامات مستقیمتر دست بزنند.
تحریم احتمالاً در آمریکا با استقبال روبهرو خواهد شد. همزمان، با توجه به ترافیک تجاری سنگینی که در خلیجفارس و دریای عربی وجود دارد، شاید در اجرای آن با دشواری مواجه شویم؛ زیرا میتواند منجر به مبادلات شدید با سایر کشورهایی شود که تجارت آنها تحت تأثیر قرار گرفته است و این ظرفیت را دارد که به یک تقابل نظامی با ایران یا سایر نیروهای دریایی منجر شود که ممکن است برای اجرای یک محاصره تلاش کنند. همچنین این اقدام، ملیگراهای ایران ازجمله ارتش را بر ضد آمریکا تحریک میکند.
درحالیکه من نمیتوانم بهصورت تخصصی در این موضوع قضاوت کنم، تعدادی امتیاز درزمینۀ مینگذاری بنادر و احتمالاً مسیرها بهجای اجرای محاصره با استفاده از کشتیهایمان وجود دارد.
ج. سیاسی
1. ما میتوانیم تلاشهای کنونی را برای انتقال این پیام تشدید کنیم که ایران با سیاستهای کنونی خود تضعیف میشود. بهغیراز صدای آمریکا، میشود از دولتهای همکار، بهویژه کشورهای خاورمیانه و اروپا بخواهیم که این موضوع را در برنامههای رادیویی به زبان فارسی و عربی بگنجانند. هدف تقویت تردیدهای داخلی در ایران نسبتبه علت گروگانگیری و مقابله با جامعۀ جهانی خواهد بود. ما میتوانیم از همۀ دولتها و گروههای همکار بخواهیم که ازطریق کانالهای ارتباطی در دسترس، مستقیم همین پیام را به خمینی منتقل کنند.
[یک پاراگراف (هجده سطر) از طبقهبندی خارج نشده است.]
د. نظامی
درنهایت، طیف وسیعی از گزینههای نظامی وجود دارد که در اینجا بررسی نشده است. یکی از اقدامات اولیه میتواند نمایش قدرت اما بدون استفادۀ واقعی از سلاح باشد. این اقدام شامل استفاده از هواپیماهای شناسایی سریع (مانند اسآرـ71) است که صدای آنها شنیده میشود و حضور ایالات متحده را به شهروندان تهران نشان میدهد.
راه دیگر پرواز بر فراز خاک ایران توسط تعداد زیادی هواپیمای دریایی برای نشاندادن قدرت آمریکاست. نمایش قدرت میتواند حاکی از قصد قریبالوقوع ایالات متحده برای استفاده از زور باشد و درنتیجه امنیت گروگانها را به خطر بیندازد. همچنین این کار ممکن است که ناسازگاری خمینی را افزایش دهد. بااینحال، چنین اقدامی به شورای انقلاب نشان میدهد که آمریکا از قدرت عظیمی برخوردار است و صبرش روبهپایان است و درنتیجه نظرات کسانی که در ایران از خمینی میخواهند تا یک راه نجات سریع پیدا کند، تقویت خواهد گردید. نمایش قدرت در داخل کشور مورد استقبال قرار میگیرد، اما اگر کاری بیش از این انجام ندهیم، بهنوعی تلقینکنندۀ حسی از عجز است.
2. شرایط برای آزادی
با توجه به این دغدغۀ درست که ما بر اصول خود پایبند ماندهایم و از اعطای امتیاز که حاکی از ضعف است امتناع ورزیدهایم، ما نتوانستهایم که درک روشنی از شرایطی ارائه بدهیم که درصورت آزادنشدن گروگانها اتفاق خواهد افتاد.
ایران (دراصل دانشجویان و خمینی) سه خواستۀ اصلی داشتهاند: بازگشت شاه، برگرداندن داراییها و محکومیت شاه و آمریکا بهخاطر ارتکاب «جرم» علیه ایران در گذشته. دو موضوع دیگر نیز مطرح شدهاند: دخالت آمریکا در امور کنونی ایران و اینکه آیا سیاست ایالات متحده پساز آزادی گروگانها سازش خواهد بود یا مجازات؟
جز اینکه بگوییم شاه برنمیگردد، آمریکا تلاشی برای پاسخگویی به این خواستهها نداشته است. ما گفتهایم که دادگاهها برای رسیدگی به موضوع داراییهای شاه در دسترس هستند و پساز آزادی گروگانها نیز مانع اظهار نارضایتیهای ایران نخواهیم شد. موضع اساسی ما این است که گروگانها محل بحث هستند و آزادی آنها باید مقدم بر هر موضوع دیگری باشد. ما از اظهارنظر درمورد سیاست پساز گروگانگیری خودداری کردهایم جز با استنباط در زبان مورد پذیرش مان در قطعنامههای شورای امنیت و نیز دیوان بینالمللی دادگستری.
اکنون زمان خوبی برای انتقال یک پیام کاملتر است. به نظر میرسد که شورای انقلاب درحال حرکت بهسمت اجماع درمورد نیاز به حل بحران است. ممکن است خود خمینی پالسهای دلگرمکنندهای به مکبراید[2] بدهد[3] و اگر بین رأی شورای امنیت و زمان اجراییشدن تحریمها فاصلهای وجود داشته باشد، ایرانیها باید در دوران بررسی شرایط، از موضع ما باخبر شوند.
اگر تصمیم داریم به نگرانیهای ایران بهشکلی کاملتر رسیدگی کنیم، باید: الف. موقعیت خود را تعریف کنیم؛ ب. راهی برای انتقال آن پیدا نماییم که نشاندهندۀ تضعیف موقعیت ما نیز نباشد.
با توجه به دغدغههایی که در صفحۀ دو بیان شد، گرفتن رویکرد زیر را به شما پیشنهاد میکنم.
أ. موضع ما
ما بههیچوجه نمیتوانیم از بازگشت غیرارادی شاه از پاناما یا کشورهای دیگر چشمپوشی کنیم.
این کار پنج نتیجه دارد:
- استماع «گناهان» شاه و ایالات متحده در دادگاه؛
- محاکمۀ گروگانها؛
- داراییهای شاه؛
- مداخلۀ آمریکا در امور جاری ایران؛
- روابط آیندۀ ما.
درمورد سه مورد اول، نباید اینگونه به نظر برسد که ما اصل محاکمۀ گروگانها یا مقصربودن دربارۀ رویدادهای گذشته در ایران را پذیرفتهایم. همچنین نباید اشاره کنیم که پساز آزادی گروگانها میتوانیم تیرگیهای روابط خود با ایران را از بین ببریم.
بااینحال، در درون این محدودیتها پیام زیر میتواند به خمینی و اعضای شورای انقلاب منتقل گردد:
- «هیچکس نباید به اتحاد و قاطعیت آمریکا در این موضوع شک کند؛
- اما عناصر برای حل بحران نیز موجود است. قطع به یقین اگر گروگانها آزاد شوند، ایالات متحده:
- با دبیرکل در تشکیل همزمان و فعالیت متعاقب یک کمیسیون بینالمللی، برای «بررسی اتهامات مربوط به نقض شدید حقوق بشر و سایر اعمال غیرقانونی در ایران دوران شاه» همکاری میکند؛ (توجه: در حالت ایدئال، کمیسیون باید تخلفات صورتگرفته در دوران حکومت خمینی را نیز بررسی کند، اما این کار شدنی نیست.)
- با جلسات استماع کنگره درمورد روابط آمریکا با ایران همکاری میکند. ایالات متحده به نمایندگان ایران که مایل به ارائۀ پروندۀ خود در چنین جلساتی هستند، روادید میدهد؛
- حق دولت ایران را برای طرح ادعاهای خود در دادگاههای آمریکا نسبتبه داراییهایی که ازنظر این کشور بهطور غیرقانونی توسط افراد مرتبط با رژیم سابق از ایران خارج شده است و همچنین ادعاهای ایران درمورد سایر داراییهایی که ممکن است بعداً به آمریکا منتقل شود، به رسمیت میشناسد. ایالات متحده در این فرایند دخالت نخواهد کرد و تاحدّامکان با ارائۀ اطلاعات براساس قوانین آمریکا، در چهارچوب قانون آزادی اطلاعات از آن حمایت میکند. آمریکا در فرایند توقیف وجوه دخالتی نخواهد داشت؛ اما درصورت درخواست دادگاه، نشان میدهد که چنین اقدامی مناسب است. ایالات متحده همچنین، درصورت نیاز، به حسابرسی که در سایر کشورها انجام میشود، کمک خواهد کرد؛
- وقتی گروگانها آزاد شدند، آمریکا از کلیۀ داراییهای ایران که خارج از کشور در اختیار نهادهای آمریکایی هستند، بهاستثنای وجوه بانک مرکزی، رفع مسدودی میکند. اموال بانک مرکزی تا زمان حل موضوعات بین دولتهای ایران و آمریکا مسدود باقی میماند؛
- با فرض موافقت دولت ایران، ایالات متحده دقیقاً به مفاد اعلامیۀ اصول حقوق بینالملل درمورد روابط دوستانه و همکاری بین دولتها، براساس منشور سازمان ملل و پیمان وین درمورد روابط سیاسی، تبعیت خواهد کرد؛
- [آشکارا تضمین میکند که در امور داخلی ایران مداخله نخواهد کرد.] تضمین میکند که درصورت آزادشدن گروگانها، هیچگونه اقدام تلافیجویانۀ نظامی انجام نمیشود؛
- موافقت میکند که با مقامات ایرانی در هر تریبون مناسبی ملاقات کند تا همۀ مسائل بین آنها حلوفصل گردد. بیشک درحالیکه ایالات متحده آمادۀ شنیدن شکوائیههای ایران است، خود نیز شکایتهایی را ارائه خواهد کرد. روابط آمریکا با ایران حتماً از حوادث رخداده آسیب خواهد دید. آمریکا و ایران برای کاهش آسیبها تلاش میکنند و شاید پساز آزادشدن گروگانها، شروع به ساختن آیندهای بهتر نمایند؛
- [ایالات متحده روابط دیپلماتیک رسمی با ایران را حفظ نخواهد کرد اما با ایجاد یک کمیسیون مشترک با حمایت یک قدرت محافظ، موافقت میکند. کمیسیون مشترک اختلافات دوجانبه را بررسی خواهد کرد؛ ازجمله موضوعاتی مانند حلوفصل دعاوی، رسیدگی به اقدام دیوان بینالمللی، قطعات یدکی تجهیزات نظامی خریداریشده توسط ایران، روابط تجاری و...]؛
- این فرصتی است که خمینی باید از آن استفاده کند. مشخص نیست که آیا هفتههای بعد، آمریکا همچنان موضعی مشابه دارد یا خیر.
- با ادامۀ بحران و خرابشدن وضعیت ایران، تصورات خارجی از انقلاب در ایران نیز آسیب میبیند».
روش انتقال چنین موضعی، بهاندازۀ خود موضع مهم است. اگر این موضعگیری بهعنوان امتیازی پیشاز آگاهی از آزادی گروگانها تلقی گردد، این کار سبب تقویت شورای انقلاب میشود؛ اما همچنان احتمال دارد که نتیجهگیری خمینی ضعف ما باشد.
بااینحال، ترکیبی از اظهارات سنجیدۀ عمومی و رویکردهای مستقیم شاید بر خمینی تأثیر بگذارد.
ب. رویکردهای خصوصی
هدف از رویکرد رساندن این پیام به خمینی است که راه نجات وجود دارد، البته اگر آن را مغتنم شمارد. این کار نیازمند شروع مذاکره نیست. برای جلوگیری از اینکه خمینی گمان نکند که آمریکا پا پیش گذاشته است، به نظر من این پیام نباید مستقیم ازطرف ما باشد.
بنابراین من پیشنهاد میکنم که والدهایم (و نه ما) از یک غیرآمریکایی موردقبول ایرانیها (مکبراید؟ المدحی) بخواهد که با خمینی، بهشتی و دیگر اعضای برجستۀ شورای انقلاب دیدار کند. او باید روشن کند که پیام مهمی برای خود خمینی دارد؛ البته اگر خود والدهایم به ایران برود، میتواند چنین پیامی را منتقل کند.
ازطرف دیگر، یک آمریکایی موردقبول ایران، روحانی یا یک شهروند برجسته نیز برای انتقال چنین پیامی مناسب است. مزیت انتقال دیدگاههای ما توسط یک آمریکایی این است که پیام ازنظر خمینی اعتبار بیشتری پیدا میکند. (احتمال بیشتری میرود که خمینی به یک روحانی پاسخ بدهد تا یک شهروند.)
اشکال انتقال پیام توسط یک آمریکایی این است که هرچه پیام بیشتر آمریکایی باشد، ما بیشتر بهعنوان درخواستکننده در نظر میآییم؛ به همین دلیل، من معتقد هستم که یک غیرآمریکایی بسیار ارجح است.
برای حمایت از چنین رویکردی، میتوانیم تلاش بیشتری داشته باشیم و از اروپاییهای نگران بخواهیم با استفاده از کانالهای ارتباطی که با ایران و بهویژه خمینی دارند، ازطرف خود نسبتبه خطر جدی که طولانیشدن این منازعه را برای ایران و صلح منطقه به همراه دارد، تأکید کنند؛ برای مثال، فرانسویها ممکن است به بنجدید[4] پیشنهاد دهند که تلاشهای الجزایر، مسلمانان و عربها را برای گفتوگو با خمینی ازسر بگیرد. اکنون زمان آن رسیده است که با تمرکز ویژه بر بهشتی، همۀ موانع ارتباط با اعضای شورای انقلاب را برطرف سازیم.
ما همچنین میتوانیم نمایندگان کشورهای اسلامی را تشویق کنیم که با خمینی یا اطرافیانش مرتبط شوند. تأکید در چنین پیامهایی باید بر آسیبی که خمینی به انقلاب خود وارد میآورد و نیز فرصتهایی که برای چپها فراهم میسازد، باشد.
ج. اظهارات عمومی
چنین پیشنهاد خصوصی با مجموعهای از اظهارات عمومی حسابشده توسط مقامات آمریکایی تقویت میشود. این اظهارات علنی نباید اعطای هیچ امتیازی را قبلاز آزادی گروگانها تصدیق کند؛ بهعنوان مثال، صرفاً با نفی مداخله در امور داخلی ایران.
آنها باید از تهدیدهای خاص و همچنین تشریح موضع ایران درمورد موضوعات خاص اجتناب کنند که تقریباً بهطور خودکار، منتهی به انکار میشود؛ درحالیکه هرگز بههیچوجه مشروعیت محاکمهها یا دادگاهها را نمیپذیرند، نباید تمرکز را روی انواع «تحقیقات» کلی مدنظر ایران قرار بدهند. انجام این کار تنها ممکن است ایرانیها را به دام بیندازد. من معتقد هستم که ازنظر تاکتیکی، بهتر است فشارهای خود را حول موضوع اصلی آزادی متمرکز کرد و «تحقیقات» بدون محاکمه را اقدامی نمایشی به حساب آوریم.
محتوای اظهارات ما حاکی از قدرت است و با اشارۀ تلویحی به فواید آزادساختن گروگانها همراه است. بهعلاوه نکات زیر نیز باید بیان گردد:
- نگهداشتن گروگانها مسئلۀ اصلی است؛ بدون آزادی آنها مسائل دیگر حلوفصل نمیشود؛
- شرایط کنونی چیزی فراتر از موضوعی بین ایران و آمریکاست. اصل نگرانی عمیق برای هر کشوری در این موضوع، دخیل است، ولی ایالات متحده حق قانونی و البته وظیفۀ خود میداند که اقدامات یکجانبۀ لازم را برای دفاع از شهروندانش و نیز اصول بینالملل انجام بدهد؛
- آمریکا آماده است تا تمامی مسائل بین ایران و آمریکا را حلوفصل کند؛ البته پساز آزادی گروگانها؛
- بعداز آزادی گروگانها، ایران میتواند شکایات خود را در هر بستر مناسب بینالمللی مطرح نماید؛
- بازداشتن هر کشوری تا ابد ادامه نخواهد داشت؛ اگر مردمش در اسارت باشند و تحقیر شوند. آمریکا به فشار خود بر ایران ادامه میدهد و از جامعۀ بینالملل نیز انتظار حمایت دارد تا زمانی که گروگانها آزاد شوند؛
- ایالات متحده آغاز دوبارۀ روابط حسنه با ایران را کنار نگذاشته است. بدیهی است که روابط ما با این کشور تحت تأثیر اتفاقات اخیر، آسیب دیده است؛ بااینوجود، میتوانیم برای ساختن یک آیندۀ بهتر، پساز آزادی گروگانها تلاش کنیم.
نتیجهگیری
با توجه به وضعیت گروگانگیری، بهترین سیاست ممکن اعمال فشارهایی است که بهآرامی تشدید میشود؛ درحالیکه رویدادهای داخل ایران به خمینی نشان داده است که روند گروگانگیری درحال انحراف از مسیر و کمک به روند تحکیم انقلاب است اما ما چنین زمانی نداریم.
نقش ایران در سایر مسائل ازجمله برنامۀ سالت؛ این خطر که جامعۀ بینالمللی به حضور گروگانها در آنجا عادت کند؛ شروع زمان برگزاری انتخابات در آمریکا و وضعیت خوب گروگانها و... همه نشان از نیازداشتن به یک تلاش برای حل سریعتر موضوع دارند.
بنابراین من معتقد هستم که باید بلافاصله پساز اقدام شورای امنیت، نسبتبه اعمال فشار بیشتر وارد عمل شویم که احتمالاً شامل موارد زیر است:
- توصیه به جستوجوی یک نیروی حفاظتکننده (اکنون)؛
- تلاش برای اعزام فرستاده به عراق (اکنون)؛
- بررسی تحریم گزینشی غذایی (برای اعمال در ده روز تا دو هفته)؛
- تشدید تلاشها (اکنون) برای رساندن این پیام که انقلاب تضعیف شده است. این کار باید با تأکید بر خطراتی باشد که اقدام روسیه در افغانستان برای اسلام به دنبال دارد.
من همچنین معتقد هستم که اکنون باید نوع این پیامها را منتقل کنیم. ممکن است این کار جواب ندهد. محاسبات منطقی دربارۀ یک وضعیت غیرمنطقی دشوار است، ولی اگر پیامهای بالا بهصورتی که پیشنهاد شد منتقل گردد، بعید میدانم که چیزی را از دست بدهیم. هرچه اتفاق بیفتد، ممکن است بعدها افسوس بخوریم که چرا کاری که میباید را انجام ندادیم.
[1]. Department of State, Records of David D. Newsom, Under Secretary of State for Political Affairs, Subject Files, 1978–1981, Lot 81D154, Diplomatic Strategy for Iran .
سرّی؛ حساس؛ غیرقابل انتشار. لیک در یادداشت اطلاعرسانی 28 دسامبر برای ونس، خاطرنشان کرد که نیوسام، تارنوف، کانستبل و رافل «بهصورت کلی با این موضوع موافق هستند».
[2]. McBride
[3]. مکبراید، رئیس سابق عفو بینالملل، در روز 23 دسامبر با اعضای شورای انقلاب دیدار کرد.
Edward Cody, “Captors Set Festivities for Hostages,” Washington Post, December 24, 1979, p. A1.
[4]. Benjadid
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!