InternationalDocument
43578
عملیات نجات گروگان ها
گفتگو برای آژادی گروگان ها
نامۀ ادارهکنندۀ اطلاعات مرکزی (ترنر) برای رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح
برنامه های آمریکا در قبال گروگانگیری
سناریو برای حل بحران گروگانگیری
گزارش برنامه های نجات گروگان ها
شرایط مذاکره با ایران
دربارۀ مجموعۀ اسناد روابط خارجی
تحریم ها علیه ایران
واکنش های احتمالی به تهدید شوروی مبنی بر حمله به ایران
متن سند
واشنگتن، 1 دسامبر 1979
موضوع:
محرکهای وضعیت گروگانها
روشن است که پیگیری روند دیپلماتیک و اعمال فشار افکارعمومی جهان بر ایران، نگرشی صحیح در روزهای آتی است. مسئلۀ خروج شاه از ایالات متحده، پروندههای جاری در شورای امنیت سازمان ملل و دیوان بینالمللی دادگستری، شور دینی در ماه محرم، انتخابات قانون اساسی جدید در ایران، تصور ادامهدار از آمریکا در سطح جهان بهعنوان یک طرف رنجدیده، همگی حاکی از این هستند که هنوز برای متوسلشدن به «راههای دیگر» خیلی زود است.
گذشت زمان سبب میشود که مردم ایران و جهان ـ البته نه مردم آمریکا ـ مسئلۀ گروگانگیری شهروندان آمریکایی را امری طبیعی تلقی کنند تا موضوعی منفور. در آن صورت، در مقایسه با فشاری که به ایران برای آزادی گروگانها وارد میشود، فشار بینالمللی بیشتری بر ایالات متحده تحمیل خواهد شد تا «به گناه جاسوسی اعتراف کند» و به ایران وعدۀ بخشش بدهد. در داخل کشور، حمایت عمومی از سیاستهای ما (فشار محکم از طرق مسالمتآمیز، حفظ اقدام نظامی بهعنوان جایگزین)، بهتدریج روبهزوال میرود. در یک سو، تقاضا برای اقدامات نظامی شدید وجود دارد و در سوی دیگر تحقق برخی یا همۀ خواستههای ایران طلب میشود.
کنفرانس خبری عصر چهارشنبۀ شما،[2] اوضاع را برای یک یا چند هفتۀ دیگر تحت کنترل نگه داشته است. به نظر من، 3 دسامبر و روزهای پس از آن، زمان ترغیب متحدین و دوستان برای گرفتن شدیدترین اقدامات اقتصادی است که میتوانیم طراحی کنیم. درظاهر، آثار واکنش بانکهای اروپا و ژاپن که مشابه اقدامات ماست ـ محاصره، اعلام قصور در بازپرداخت بدهی و غیره ـ روزبهروز بیشتر ظاهر میشود، اما این کشورها حق دارند که چنین اقداماتی را برای خود خطرساز و دردناک محسوب کنند.
آنها تنها درصورتی دست به چنین کاری میزنند که بدانند گزینۀ جایگزین، اقدام نظامی ماست که ازنظر اقتصادی و سیاسی بیشتر برایشان خطرآفرین خواهد بود. ما باید خود را آماده کنیم تا تهدید کنیم چنین اقدامی را انجام خواهیم داد.
اگر ما نتوانیم آنها را قانع کنیم که چنین گامهای اقتصادی و سیاسی بردارند یا اگر این گامها نتوانند آزادی گروگانها را تضمین کنند، باید اقدام نظامی را بهشکلی جدی در دستور کار قرار دهیم. رویکرد ما بایستی این باشد که نگهداری گروگانها را برای خمینی دردناک سازیم (تاکنون که اینگونه نبوده است؛ افکارعمومی جهان چندان او را سرزنش نمیکنند) و نیز درصورت آسیبدیدن گروگانها، کاری کنیم که شدت این رنج بیشتر نیز بشود. در آن صورت، ممکن است که او وادار به پذیرش راهحلی شود که وجههاش را نیز حفظ میکند (برای مثال اخراج گروگانها از کشور با محاکمه یا بدون محاکمه).
اگرچه بسیاری انجام محاصره را پیشنهاد میکنند، اما مینگذاری بنادر که بیشتر واردات ایران ازطریق آنها انجام میپذیرد، ازنظر من با ریسک کمتری همراه است و تنش کمتری نیز به وجود میآورد. درصورت مینگذاری، نیازی نداریم که کشتیها را با استفاده از کشتیهای خودمان متوقف کنیم؛ نیروهای ما تنها برای زمان کمی لازم است که آنجا باشند و کشتیهایی که ممکن است غرق شوند، بایستی آخرین حرکت را خودشان انجام بدهند که چنین نتیجهای در پی داشته باشد. مینگذاری متعادلترین اقدام نظامی است که من یافتم. ما بهدنبال سایر راهها نیز هستیم؛ برای مثال، اقدامات گوناگون برای نشاندادن اینکه چگونه میتوانیم به ایران آسیب وارد کنیم؛ ولی من تردید دارم که به ایدۀ مؤثرتری که همزمان تنشزا نیز نباشد، دست پیدا کنیم.
مینگذاری نیز مانند محاصره، نوعی جنگ است؛ اگرچه مانند حمله به سفارت و گروگانگیری، یک اقدام جنگی بدون خونریزی است. خطر جدی، ناامیدساختن متحدین و خطر جدیتر، رنجاندن یا حتی بهشدت بیگانه ساختن دیگر کشورهای مسلمان در منطقۀ خلیج و نقاط دیگر جهان است.
این کار ممکن است که روند گفتوگوها را مختل سازد، البته امکان دارد که این روند را احیا نیز بکند و بیشک خطری که متوجه گروگانهاست را احتمالاً بهشدت افزایش میدهد؛ گرچه نه به کشندگی انجام یک عملیات نجات، ولی اگر این کار نشان دهد که کسی نمیتواند ما را به بازی بگیرد و اینکه ما اجازه نمیدهیم وضعیتی به وجود بیاید که برخی از شهروندانمان به گروگان گرفته شوند و عاملان آن مجازات نشوند.
این اقدام مانع بروز شرایطی میشود که در غیر این صورت ممکن است به درازا کشیده شود که در آن آمریکا آسیب میبیند و ایران یا دستکم رهبری این کشور آسیبی نمیبیند. مینگذاری ـ پس از گذشت چند ماه ـ تأثیر چشمگیری بر اقتصاد ایران خواهد گذاشت. این اقدام، با تهدید صریح به تشدید تنش، سبب جلبتوجه رهبران ایران میشود و آنها را فوری متقاعد میسازد که ما تهدید دروغین نمیکنیم.
سؤالی که مشاورین شما احتمالاً درموردش اختلافنظر دارند، «موضوع زمان» است. این قضاوت، برآوردهای ما را از مسیر و خروجی احتمالی ـ هم برای گروگانها و هم برای موضع متصور آمریکاییها در منطقه و کشورهای دیگر ـ مذاکرات دیپلماتیک که ماهها به طول میانجامد، اینکه آیا گروگانها محاکمه میشوند یا خیر، نتیجۀ جلسات شورای امنیت سازمان ملل و دیوان بینالمللی دادگستری، تمایل دیگران برای پیوستن به ما در اقدامات غیرنظامی و تأثیر متعاقب آنها بر ایرانیها، اینکه چقدر خوب میتوانیم دلایل خود را برای کشورهای میانهرو مسلمان تشریح کنیم، روشن خواهد کرد.
نظر شخصی من این است که میتوانیم یک بازۀ زمانی ده تا پانزدهروزه را در امتداد مسیر دیپلماتیک/اقتصادی مدنظر قرار دهیم؛ البته بهشرط اینکه مسیر بالا امیدوارکننده باشد و دلیل یا احتمالی نیز مبنیبر آسیبدیدن گروگانها وجود نداشته باشد. اگر اقدامات شدید اقتصادی ضد ایران توسط متحدینی که با ما همکاری میکنند صورت بگیرد، ما یک یا چند هفته بیشتر زمان خواهیم داشت؛ ولی حتی آن زمان هم من گمان نمیکنم که بتوانیم مواجهه با دستکم سبکترین اقدامات نظامی را برای بیشتر از حدود یک ماه از زمان کنونی به تعویق بیندازیم.
هارولد براون
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!