InternationalDocument
43597
متن سند
واشنگتن، 12 دسامبر 1979
موضوع:
ایران ـ گامهای آتی
شرایط در ایران بهسمت یک انفجار پیش میرود. خمینی باید بیشتر مسئولیت این اتفاق را به عهده بگیرد، ولی موضع قاطعانۀ ما در موضوع گروگانگیری و بهویژه حضور نظامی ما، به آنهایی که در غیر این صورت تمایلی برای ایستادگی نداشتند، امید بخشیده است.
اگرچه انفجار موقعیت داخل ایران خطرات خاص خود را برای منافع ما و جان گروگانها به دنبال دارد، اما این نیز درست است که بنبست کنونی، تنها ازطریق وقوع تغییرات چشمگیر در ساختار قدرت داخلی ایران قابلرفع است. بعید است که در شرایط وقوع یک انقلاب، تغییر بهصورت مسالمتآمیز یا فزاینده رخ بدهد. ازاینرو اعمال فشارها یک فرصت محسوب میشوند.
قانون اساسی
من رفتهرفته بیشتر متقاعد میشوم که مسئلۀ اصلی قانون اساسی است. قانون اساسی نهتنها آیندۀ ایران را تعریف کرده است و اهداف انقلاب را نیز بهنوعی تفصیل میدهد، بهعنوان وصیت شخصی خمینی نیز اهمیت بسزایی به دست آورده است.
خمینی، بسیار شبیه به یک پیامبر انجیلی، با یک بصیرت درونی برتر، هدایت میشود؛ ایدهای که عمر خود را صرف آن کرده است. تشریح خاص حکومت روحانیت در چهارچوب نوعی از دیدگاه شهریاران فیلسوف (گونهای که خمینی باید خود را آنطور ببیند)، پیامد عمری اندیشۀ زاهدانه در عرصههای قرونوسطایی است. این سرنوشت الهی اوست که برای تحققش حاضر است هر خطری را به جان بخرد.
اسلوب او بسیار ساده است؛ خمینی در هر نقطهعطفی، یک دشمن ملموس را شناسایی کرده است که بتواند مردم را علیه آن متحد سازد و انتقادها را دور نماید. در تابستان اخیر، دشمن، شورش کردها و تهدید مداخلۀ شوروی بود. او این عوامل را بهانهای قرار داد برای اینکه خود را فرمانده کل اعلام کند، مطبوعات را تعطیل نماید، همۀ فعالیتهای سیاسی مخالف را متوقف سازد و به شوروی و عناصرش هجمه ببرد. در همین زمان، او مجلس خبرگان را به میل خود برگزید و درحالیکه توجه مردم معطوف سایر حوادث بود، آنها را مأمور کرد تا با پیروی از اسلوبی معین، پیشنویس لیبرال قانون اساسی را از بنیان تخریب کنند و یک سند همسوتر با مطلوبش را جایگزین نمایند.
با طولانیشدن مشکل کردها، از جذبۀ آن برای مردم نیز کاسته میشد. حمله به سفارت ما درست زمانی رخ داد که او با آزمون بزرگ بعدی، یعنی همهپرسی مواجه بود. او ممکن است همهپرسی را مهندسی کند یا نکند، ولی از آن تاحدامکان بهرهبرداری نموده است.
با توجه به این مسئله، ما پیشبینی وقوع یک تغییر را بعداز همهپرسی داشتیم. ممکن است دیدگاه ما درست باشد؛ چراکه نشانههای روشنی از یک ارادۀ تازه ازسوی برخی افراد در تهران برای خلاصییافتن از شر این مشکل وجود دارد، ولی جنگ قدرتی که بهصورت زیرپوستی در جریان بود و نیز اظهار غیرمنتظرۀ ضعف ازسوی خمینی در خود همهپرسی، اوضاع را پیچیده ساخته است.
او علیرغم تلاشهای قهرمانانه برای برانگیختن و بسیج افرادی با گرایشهای سیاسی و دینی دیوانهوار، تنها توانست 70 درصد از رأیدهندگان را برای حمایت از نسخۀ مطلوبش از قانون اساسی، همراه خود سازد.
مخالفین درحال بروز
خمینی میداند که هرچقدر بیشتر برای اجرای دیدگاههای خود منتظر بماند و هرچه مردم بیشتر فرصت اندیشیدن به جایگاهشان برای ایران داشته باشند، احتمال پذیرش یک کشور اسلامی مطلوب او ازسوی مردم کمتر خواهد شد؛ ازاینرو، قصد دارد تا زمانی که هنوز قدرت دارد، مردم را وادار به پذیرش آن کند؛ ولی همهپرسی نقطهعطفی دقیق و ظریف بود؛ این رویداد بهجای اثبات قدرت و حفظ نیروی محرکه، جبهۀ بزرگی از مخالفین را برای اولین بار از خفا خارج کرد و وادار ساخت تا تصدیق کنند که باید اقدامی انجام بدهند، یا حالا یا هیچوقت!
شریعتمداری کلید این قضیه است. پیشتر، او برنامهها و نظراتش را مخفی نگه میداشت، ولی هضم همهپرسی برای او بسیار سنگین بود؛ بنابراین زبان به اعتراض گشود. این کار به دیگران نیز اعتمادبهنفس و امید بخشید. خمینی، هالۀ شکستناپذیری خود را از دست داده است. وقتی منزلش را برای دیدار با شریعتمداری ترک میکرد، برای اولین بار به آسیبپذیری خود اعتراف کرد. وقتی خود امام جایزالخطا و آسیبپذیر قلمداد شود، آغاز بر پایان خواهد بود.
ایرانیها در همهجا گویا این تغییر را حس میکنند. حرفهای کوچهوبازاری قهوهخانهها درحال تبدیلشدن به یک هدف جدی است. همانطور که میدانید، من با چندین مسئول ارشد ایرانی که شبکههای نفوذ خوبی دارند، بشخصه مرتبط هستم. در طول هفتۀ گذشته، یکی از این افراد کانالهای ارتباطی ردهبالا را مستقیم به دریابُد مدنی در خوزستان و نیز شریعتمداری ایجاد کرده است. درحالحاضر، [دو سطر از طبقهبندی خارج نشده است] ولی لحظۀ حقیقت نزدیک است.
نیاز برای تصمیمگیری
اگر شریعتمداری، مدنی و دیگرانی که در نفرت از یک دیکتاتوری آخوندسالار مشترک تحت حاکمیت خمینی هستند ـ و آنهایی که بهصورت بالقوه تمایل دارند تا جان خود را برای مخالفت با این حکومت، فدا کنند ـ قرار باشد که اقدامی صورت بدهند، نیازمند الفاظ خوب و اطمینانبخش ازسوی ما هستند. آنها خواستار هیچ اقدام مستقیم ازسوی ما نیستند؛ چراکه سبب میشود ابزارهای امپریالیست قلمداد شوند. بههرحال، همراهان وفادار خمینی بیرحم هستند، جناح چپ بهدنبال فرصتی است تا خود را ثابت کند و آنها بهشدت نیازمند شاهدی بر حمایت هستند.
سعودیها ازطریق بختیار، به مسئله کمک میکنند. عراق پیشنهادی را مطرح کرده است. نیروهای میانهرو در ایران اکنون بهسمت ما آمدهاند. اگر ما تنها به مبهمگویی ادامه دهیم، آنها ممکن است راه خود را در پیش بگیرند، ولی ما بایستی آگاه باشیم که نبود هرگونه تصمیم سیاسی در طرف ما سبب میشود که آنها محتاطتر شوند و تمایلشان برای یافتن متحدین از میان مخالفین رادیکال افزایش یابد. این شرایطی نیست که خروجی آن را بتوان دقیق پیشبینی کرد. درهرحال، روند کنونی رویدادها شفاف است.
اگر ما هیچ اقدامی نکنیم و از انجام مقدمات برای یک ارتباط عملیاتی با آنهایی که نوید یک آیندۀ میانهرو برای ایران دارند، امتناع کنیم، آن موقع بایستی تصدیق کنیم ـ و مسئولیت این واقعیت را بپذیریم ـ که ما سبب طولانیترشدن حکومت خمینی، قطبیسازی ادامهدار افراطگرایی در جناح چپ و راست و این احتمال که جناح چپ، قدرت و مشروعیت خود را افزایش میدهد، شدهایم. ما به نقطهای رسیدهایم که درواقع، تصمیمنگرفتن یک تصمیم است.
در مقطع کنونی، آنچه ضروری است یک تصمیم روشن است، مبنیبر اینکه ما نمیتوانیم خمینی را بهعنوان میانجی روابط آتی با ایران بپذیریم. ما باید این را تصدیق کنیم که هرچقدر خمینی، بیشتر بهعنوان قدرت برتر در ایران باقی بماند، احتمال بیشتری میرود که شاهد تصاحب قدرت توسط عناصر رادیکال چپگرا باشیم. باید در ذهن خود این مسئله را روشن کنیم که خطرات یک فروپاشی زودهنگام حاکمیت و مبارزه برای قدرت، کمتر از خطرات سوءاستفادۀ مدتدار خمینی است که درنهایت او را بهسمت ائتلاف با جناح چپ و شوروی سوق میدهد تا بتواند خود را در مسند قدرت حفظ کند.
آنچه لازم است، ارسال سیگنالی ازطریق کانالهای موجود برای مردمی است که اقدام را آغاز کردهاند، مبنیبر اینکه ما از تلاشهای آنها حمایت میکنیم و بهشکلی بیسروصدا، از راه تلاشهای سیاسی و پشتیبانی مالی، حامی آنها هستیم. ما میتوانیم برای حمایت خود محدودیتهایی در نظر بگیریم، ولی باید مقصودمان را اعلام کنیم.
اقدام برای تصمیمگیری به ما آزادی برای این میدهد که بهشکلی عملیاتی با سعودیها و دیگر دوستانمان در منطقه گفتوگو کنیم. این کار چهارچوب برای یک رابطۀ جدی با عراق را فراهم میسازد [کمتر از یک سطر از طبقهبندی خارج نشده است]. این کار همچنین به اقدامات ما نظم و ساختار میبخشد. بهطور خلاصه، تصمیمگیری تأمینکنندۀ یک سکان سیاست است تا بدینوسیله ما را در بحبوحۀ شرایط خطرناک و آشفته هدایت کند. بدون یک تصمیم، ما فقط سردرگم هستیم و طعمۀ جریانهای کنونی خواهیم شد.
مشاهدۀ ظهور یک دولت میانهرو در ایران، عمیقاً با منافع ملی ما سازگار است، دولتی که نمایانگر آمال ملی مردم ایران برای استقلال و توسعۀ اقتصادی محسوس باشد.
میتوانیم این مسئله را به دست سرنوشت بسپاریم یا اینکه به ملیگراهای ایران که اقدام را آغاز کردهاند، کمک کنیم. اکنون زمان تصمیمگیری فرارسیده است.
[1]. Carter Library, National Security Affairs, Staff Material, Office File, Box 64, Outside the System File, Iran: Non Meetings Hostage Crisis 11/79–12/79.
سرّی؛ تنها برای مشاهدۀ گیرنده.
زمان یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!