Post
15443
از: سفارت آمریکا ـ تهران
محرمانه
به: وزارت امور خارجه ـ واشنگتن
1357-10-27- 1979-01-17
متن سند
سند شماره (22)
خیلی محرمانه
از: سفارت آمریکا - تهران
تاریخ: 17 ژانویه 1979 - 27 دی 57
به: وزارت امور خارجه - واشنگتن
موضوع: بیمهای بازاری ها برای آینده
1- کنسول سیاسی و مأمور سفارت - پرت - با چهار بازاری در 14 ژانویه در خانه اسلامی نیا- واسطه سیاسی - ملاقات کردند. بازاری ها که بیشتر آنها قبلاً با مأموران سفارت ملاقات کرده اند. نگرانی زیادی در مورد آینده ایران ابراز نمودند ولی تصور کمی از اینکه چگونه می شود از آشوب ممانعت به عمل آورد داشتند. آنها به طور مکرر از مأموران سفارت سؤال کردند چه باید بکنند و جواب ما که این مشکلات بایستی به وسیله خود ایرانی ها حل شود آنها را راضی ننمود. تماماً از انحلال ارتش و یک موج متعاقب آشوب که آنها نمی توانستند آن را متوقف نمایند می ترسیدند. این موج شامل توده ها، بیشتر جوانان، که
ص: 368
چیزی نمی دانند ولی قدرت قطع زندگی عادی تجارتی را دارند، می شود. این افراد هم اکنون به وسیله کمونیست ها کنترل می شوند و رهبران تجاری در مقابل آنها نمی توانند مقاومت کنند. آنها از آشوب واقعی هراس دارند و معتقدند کارها ممکن است به نحوی خراب شود که رهبران ایلیاتی، آزاد از کنترل مرکزی، به سادگی زمین های اجدادی بختیاری و قشقایی را به تملک خود درآورند.
2- اینها تماماً بایستی در جایی متوقف شود. در زمانی دولت باید بگوید: اکنون ما تمام تقاضاهای شما را انجام داده ایم، به سرکارها برگردید. در هر صورت بازاری ها مطمئن نبودند که این کار چگونه می تواند انجام شود. در جایی آنها گفتند که دولت بختیار ممکن است در برقراری نظم موفق شود، اگر که بختیار به وعده هایش وفادار بماند، خصوصا در مورد وعده تنبیه مقصرین. (بازاری ها مثل اغلب دیگر افرادی که ما ملاقات می کنیم خواهان دیدن نوسان اجساد در انتهای یک طناب قبل از آنکه به هر دولتی اعتماد کنند می باشند.) به عبارت دیگر آنها گفتند که هر دولت جدیدی باید از نفوذ خمینی برای حل بحران استفاده کند و اضافه نمودند که تمام آنها صد در صد در پشت خمینی هستند. ایالات متحده بایستی که با خمینی تماس بگیرد ولی ما باید با خود او درگیر شویم؛ مشاورین او نظراتش را به طور بدی جلوه گر می نمایند. (بحث هایی و عدم توافق هایی که آیا دستیاران خمینی کمونیست کامل هستند یا نه وجود داشت.)
3- از نظر انتظارات خود آنها برای آینده، بازاری ها جدا از ترسشان چیز کمی برای گفتن داشتند. آنها معتقد بودند که مردم یک شاه را قبول نخواهند کرد مگر اینکه شاید او مثل شاه انگلیس حکومت کند. اگر انتخابات آزاد برگزار شود، آنها در نظر ندارند که رأی دهند. از این می ترسند که از نظر سیاسی درگیر شوند ولی کارمندانشان رأی خواهند داد.
4- نظریه: این بازرگانان سنتی متوحش و حیران هستند. دو ماه پیش وقتی ما آنها را برای اولین بار ملاقات نمودیم لیستی از تقاضاهای به خصوصی داشتند که اگر برآورده می شد به حل بحران منجر می شد.
اکنون آنها فقط آرامش می خواهند ولی نمی دانند چگونه آن را به دست آورند. آنها مثل خیلی از ایرانیان از هر عقیده و نظریه سیاسی در جستجوی یک پاسخ به دولت ایالات متحده روی می آورند. وقتی که ما گفتیم که ما در موقعیتی نیستیم که کاری به صورت مستقیم انجام دهیم، آنها به علامت توافق سر تکان دادند ولی پس از مدت کمی به همان سؤال بازگشتند. آنها با خوشحالی از هر وعده موضوع بازگشت ثبات حمایت می کنند همان طور که در تمام چیزها، با موافقت خمینی.
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!