در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

سند شماره

تحلیل اوضاع سیاسی آمریکا

موضوع سند

متن سند

پیام سفیر سوئیس در ایران (لانگ) برای وزارت امور خارجه[1]

تهران، 3 مارس 1980

تحلیل اوضاع سیاسی

من از سفر «آقای و» بهره بردم تا دیدگاههای خود را با آنچه که از او دربارۀ شرایط آموختهام، مقایسه کنم و بدین‌ترتیب برای شما امکان تحلیل اوضاع و برآورد احتمالات موجود برای رفع بحران و تقویت جایگاه کشور فراهم گردد.

1.    ما نسبت‌به این موضوع اتفاقنظر داریم: هیچ دولتی وجود ندارد. مشروعیت و نهادینهشدن قدرت که تا حدودی در طول هفتههای گذشته بهبود یافته بود، دوباره به‌واسطۀ ترکیبی از نیروهای مخالف و موازی در هالهای از ابهام قرار گرفته است.

2.    من میخواهم با ارائۀ مثال، اشارهای بکنم به بحثی که مترجم من چند روز پیش در سفارت داشت. این موضوع بسیار مفید است. مخاطب او «کودکان»، به او گفته بودند که هرکاری بتوانند انجام میدهند تا اطمینان حاصل کنند که قدرت، متمرکز و مستحکمتر نشود. به لطف این واقعیت که نیروهای موازی بسیاری در ایران وجود دارند (او گفت به‌طور خاص بیست مورد) است که امپریالیسم دیگر نمیتواند بر کشور فشار وارد آورد (این مسئله به‌ویژه ناظر به ایالات متحده و البته شوروی بود.)

آن‌ها گفتند که اگر کارتر بخواهد اعمال فشار کند، او میتواند؛ ولی اعمال نفوذ و فشار بر بنیصدر چه فایدهای برای او به دنبال دارد؟ چراکه بنیصدر کنترل بخش ناچیزی از قدرت را در اختیار دارد. اگر کارتر تصمیم بگیرد تا معامله کند، بایستی رضایت همۀ بیست نیرو را داشته باشد که کاری دشوار است.

3.    چنین نگرشی صرفاً متعلق به بنیادگراها و افراطیها نیست؛ چپ رادیکال، کمونیستها و اقلیتهای قومی، همگی در این چندبخشیبودن قدرت دارای منافعی هستند که از بیثباتی بیپایان نشئت میگیرد و شرایط لازم برای وقوع انقلاب دوم را فراهم میسازد؛ درحالی‌که در نظر دیگران، این موضوع فرصتی برای زندگی در چهارچوب یک خودمختاری عملی در نبود هر قدرت مرکزی است.

4.    آقای «و» در بحثهایی که با بنیصدر دربارۀ خروجی انتخابات داشت، همچنان نگاهی خوشبینانه، البته خوشبینی متعادلشده، دارد. بنیصدر دریافته است که شانس کمی برای پیروزی مشابه موفقیتش در انتخابات ریاستجمهوری دارد و پیشبینی میکند که دین‌داران افراطی بوانند تعداد نسبتاً زیادی از کرسیهای مجلس را به دست بیاورند، ولی یک تاکتیک جدید طراحی کرده است تا با نامزدهای قویتر همراه شود و از حمایت آن‌ها درصورت پیروزی برخوردار گردد و حتی خودش برخی از آن‌ها را حمایت کند. ازاینرو، میتوان انتظار داشت که مجلس به‌اندازهای که در ابتدا تصور میرفت، قابلمدیریت نباشد. این واقعیت باقی میماند که کابینۀ آینده، دستکم این امتیاز را خواهد داشت که یک نهاد سربار و ترسو، درگیر سکون و ایستایی مانند شورای انقلاب نیست.

5.    مانند ما، «ب» و «و» نیز دریافتهاند که اقتصاد به‌شکلی روزافزون فلج شده است و اینکه کشور درعمل وابسته به نفت است و براساس برداشت و حتی در فروش نیز خوب عمل نمیکند، هیچ‌چیزی در آینده مشاهده نمیشود که بتواند محرکی برای رشد اقتصاد باشد.

بحران کنونی به میزان زیادی مسئول این قضیه است ولی شخصیتهای خیالی هراسآفرین و ناکارآمدی نیز دخیل هستند؛ بنابراین مقامات حتی بنیصدر، در بوق و کرنا کردهاند که غرب مقصّر است، غرب است که درحال خفهکردن ایران است و این غرب است که از ارسال مواد غذایی یا قطعات یدکی به کشور امتناع میورزد. «ب» و «و» تلاش میکنند تا اوضاع را به‌شکلی غلوآمیز بیان کنند و بنیصدر، معینفر و هر فرد دیگری را که درکی از شرایط دارد، بیدار کنند.

البته نباید یک واقعیت مهم را از یاد برد. اگرچه بنیصدر در عرصۀ سیاسی فردی میانهرو است، ولی در عرصۀ اقتصاد کمتر اینگونه است و میخواهد در این بستر نظریاتی را اجرا کند که هرگز امتحان خود را پس ندادهاند.

6.    امام، کسی که روزبهروز قدرتمندتر میشود، گاهی به نظر میرسد که از اینکه به بنیصدر بیش از اندازه قدرت بخشیده، پشیمان است و گویا با حمایت از نیروهای مخالف با هدف ایجاد توازن، نقشی را ایفا میکند که با ثبات ملی مخالف است. در این فضا، «ب» و «و» نمیدانند که آیا احمد خمینی با ارائۀ یک بازی دوگانه وانمود نمیکند که درحال کمک به بنیصدر است، ولی درواقع مطابق با خواست افراطگراها عمل میکند؟

امام هرگز اطمینان کامل به کسی نداشته است. تاریخ معاصر چندین نمونه از این مسئله را نشان میدهد؛ ازمیانبرداشتن یزدی سپس بنیصدر و... فردی که گویا بیشترین اطمینان را به او دارد، قطبزاده است. این یک شرایط خوشایند است؛ چراکه قطبزاده تمام هم‌وغم خود را صرف پایاندادن به بحران کرده است. سؤال «و» این بود که اگر او حس کند که شرایط بیش از اندازه درحال تغییر است، تا کجا پیش خواهد رفت؟

7.    بنیصدر اکنون دریافته است که پس‌از اینکه بیش از ده سال آرزوی سرنگونی رژیم سلطنتی را داشت، رهبری قدرت را بدون مبارزه به دست آورد و حتی بدون اینکه آمادۀ دریافت آن باشد. جدا از اتفاقنظر دربارۀ موضوع سرنگونی رژیم امپریالیست، اختلافنظر جدی دربارۀ نوع نظامی که قرار است ایجاد شود، وجود دارد و این موضوع هم به نبود کلی یک سازماندهی ساختاری افزوده میشود.

8.    همچنین روش بنیصدر در دولت و کار در راستای ایجاد تغییر در مسیر رهبری، قدرتمند نیست. بنیصدر یک متفکر و فردی منزوی است که مانند امام به هیچکس اعتماد کامل ندارد. بسیار دشوار است که بفهمیم روابط او با وزرای کابینهاش چگونه خواهد بود. او ترجیح میدهد تا جوانانی را دور خود جمع کند که براساس گفتۀ «و» برخورد بسیار تندی با آن‌ها میکند؛ حتی نسبت‌به افراد بسیار کارآمدی همچون نوبری بانک مرکزی یا معاون رئیس بانک مرکزی.

سپردن قدرت بسیار ضعیف پیش میرود؛ چراکه انتقال اطلاعات و گزارشها در هر دو طرف اینگونه است. بنیصدر دوست دارد یک موضوع را با پیتر و موضوع دیگر را با پائول در میان بگذارد، ولی پائول قرار نیست بداند که پیتر مشغول چه کاری است. این پنهانکاری بسیار قابل‌مشاهده است و به‌صورت اتفاقی، به اطلاعات بسیار مختصری دست یافت که نشان میدهند درحالی‌که پروندههایی علیه شاه توسط وزارت دادگستری یا بانک مرکزی آماده شده بودند، بنیصدر تیمی را سازماندهی کرده بود که به‌صورت مخفیانه، پروندههایی را در همین موضوع ایجاد کنند.

بنیصدر مانند بازرگان به خود اجازه میدهد تا در میان جماعتی از درخواستکنندگان قرار بگیرد، نوعی پوپولیسم که زینت و تجملی است که کشور در شرایط کنونی توان پیشبرد آن را ندارد.

افکارعمومی که درهرحال حامی بنیصدر شد، این حمایت را بدون اشتیاق یا شور صورت داد؛ آرای ممتنع و نیز آن‌هایی را که میتوانست به کاندیدایی مانند رجوی داده شود، درنظر بگیرید. بسیاری از اندیشمندان معتقد هستند که او دوام چندانی ندارد. این دلیل دیگری است که چرا کشور هنوز نتوانسته سر پا بشود.

9.    مانند تراژدی کهن، امام همواره نقش امداد غیبی را ایفا میکند که این یعنی تا به اینجا همواره راهحلی برای برونرفت از انواع بنبستهایی که کشور، خود را در آن‌ها یافته، وجود داشته است. امام همچنان تنها کسی است که میتواند یک رضایت شبهکلی را حاصل کند؛ چراکه مخالفین هنوز ضعیفتر از آن هستند که بتوانند پیام خود را به گوش همگان برسانند و تأثیرگذار باشند.

ولی این جریان تنها تا زمانی ادامه خواهد داشت که امام زنده است و از سلامت عقلی برخوردار است. روزی که او از دنیا برود، اگر قدرت به‌اندازۀ کافی مستحکم نشده باشد که اکنون نیز اینگونه است، آشوب بیشک رخ خواهد داد. اگرچه در بحبوحۀ این هرجومرج ممکن است یک هنجارمندی و عادیشدن شرایط به‌صورت موقتی نیز رخ بدهد، رویهای که میتوان آن را در یک مرحله بالاتر از تحول، در ایتالیا نیز مشاهده کرد.

10.نتیجهگیری: همانگونه که مشاهده میشود، شرایط کنونی بیش از هر زمان دیگری بیثبات است. انتخابات پیش رو و نیز فضایی که تلاش برای حل موضوع گروگانگیری را احاطه کرده است، این گرایش را حتی بیشتر تقویت میکنند. تاکنون رئیسجمهور توانسته است به‌اندازۀ کافی مانور بدهد، ولی مسئله این نیست که آیا او میتواند همچنان به این کار ادامه بدهد یا خیر؛ بلکه سؤال این است که آیا قدرتهای موازی اجازۀ چنین کاری را به او میدهند؟



[1].  Department of State, Official Files of [P] David D. Newsom, Under Secretary of State for Political Affairs, Lot 82D85, Iran Update Mar 1980.

سرّی؛ حساس.

منبع: - جلد - - صفحه
تصاویر سند
سند قبلی سند بعدی
آلمان آمریکا آینده انقلاب آینده ایران اروپا اسرائیل اسلام اسناد لانه جاسوسی اشغال ایران اقدام سیاسی امام خمینی انتخابات انقلاب ایران انگلستان اویسی ایالات متحده ایران بحران گروگان گیری بحران گروگانگیری بحزان گروگانگیری براندازی برژینسکی بنی ­صدر بنی صدر بنی­ صدر تحریم تحلیل تسخیر سفارت تهران جبهه ملی جمهوری اسلامی جهان عرب جیمی کارتر حزب توده حمله به ایران حمله نظامی حمله نظامی به ایران خاورمیانه خلیج فارس داخل ایران دسپلماسی دولت موقت دیپلماسی رابطه ایران و آمریکا روابط خارجی ریچارد کاتم سازمان سیا سازمان ملل سحابی سرهنگ غلام­علی اویسی سفارت سوئد سوئیس سیاست سیاست خارجی سیاست داخلی سیاست منطقه ای سیاست های منطقه ای شاه شاپور بختیار شریعتمداری شورای امنیت شورای انقلاب شوروی صدو انقلاب ضد انقلاب ضدانقلاب طبس عملکرد ایران عملیات نجات عملیات نظامی ـمریکا فرانسه فروپاشی فشار اقتصادی فشار بر ایران فشار به ایران فشار سیاسی فشارهای اقتصادی فلسطین قطب زاده مداخله نظامی مذاکرات صلح مذاکره معاهده 1921 مقابله با شوروی نجات گروگان ها نفوذ وشعیت کشور وضعیت کشور وضعیت گشور پهلوی کاخ سفید کودتا گروگان ها گروگان گیری گروگانها گروگانگیری گروگنگیری گزارش