Post
30623
گزارش فعالیت های سیاسی محمد درخشش،
«دستگیری» محمد درخشش
گزارش فعالیت های سیاسی محمد درخشش،
نظر درخشش برای دولت آینده
اسامی کابینه بختیار
مخالفت درخشش با بختیار
فعالیت های امینی بعد از تبعید
تاریخچه قدرت گیری علی امینی
تحلیل حکومت کودتا ویتنام توسط محمد پرورش
گزارش فعالیت های محمد پرورش
از:
محرمانه
به:
1342-06-25- 1963-09-16
متن سند
درخشش، محمد - 9
خیلی محرمانه
زمان: 16 سپتامبر 1963 - 1342/06/25
مکان: منزل آقای درخشش
صورت مذاکرات شرکت کنندگان: محمد درخشش، وزیر فرهنگ چارلز. ان. راسیاس، دبیر دوم سفارت
خانم درخشش در ساعت 9 از کیوسک تلفن عمومی به من تلفن کرد و سؤال کرد آیا می توانم برای ساعت 10 شوهر وی را ملاقات نمایم، من موافقت کردم.
درخشش به وضوح کمی خسته و شاید ملول به نظر می رسید، ولی با من با آرامش مذاکره نمود.
موضوعات اصلی مورد بحث در مذاکره ما بشرح زیر بودند:
1- تجمع آیت اللّه ها در ساعت 16 امروز در مسجد شاه: ملاها دعوت به تعطیل بازار را نکرده اند؛ این ممکن است نقشه ساواک بوده باشد. از تجمع در مسجد شاه، احتمالاً توسط دولت جلوگیری به عمل خواهد آمد و اگر لازم باشد با شدت عمل برخورد خواهد شد. هر چند رهبران جبهه ملی احساس کردند که هرگونه تظاهرات بزرگ خطر از دست دادن زندگی جوانان را خواهد داشت و از چنین دعوتی برخورداری نمودند، او شخصا مطمئن نبود که تعدادی از اعضای جوان تر جبهه ملی، بخصوص آنها که در دانشگاه هستند، به این عدم دعوت جبهه ملی وقعی بنهند.
2- ملاقات ها با علی امینی و حسن پاکروان: در بعدازظهر پنجشنبه (10 سپتامبر) بعد اَز این که «بیانیه امینی» توزیع گردید، حسن پاکروان، رئیس ساواک با درخشش در خانه اش ملاقات نمود و مطالب زیر را مطرح کرد. 1) خود را از هرگونه فعالیت های مخالف جدا کند، و 2) امینی را قانع نماید که از هرگونه فعالیت مخالف خودداری نماید، زیرا این فعالیت ها برای امنیت و آرامش کشور خطرناک هستند. درخشش گفت که وی جواب داد به مخالفت با «رژیم بی نهایت نامطلوب»، به هر وسیله که شرافتمندانه بداند، ادامه خواهد داد و پاکروان می تواند خودش نزد امینی برود و به وی بگوید. پاکروان آنگاه پرسید که آیا درخشش می تواند از امینی درخواست نماید که با هر دوی آنها ملاقات کند، درخشش موافقت نمود. ملاقات روز سه شنبه (11 سپتامبر) موقع نهار صورت گرفت.
امینی با درخواست پاکروان مبنی بر کنار کشیدن، مخالفت کرد و به «لیست کاندیداهای دولت» حمله نمود. پاکروان اذعان داشت که آن لیست خیلی ضعیف بود و او شخصا هیچ دخالتی در تهیه آن نداشته است، او با احساسات اظهار داشت که او از کل این ماجرا (انتخابات) ناراحت است و می خواهد خود را از این مسئله خلاص نماید، ولی اجازه این کار را ندارد. او گفت که امیدوار است بعد از انتخابات برای معالجه به اروپا برود. امینی و درخشش تأکید و تکرار کردند که موضع آنها مخالفت با انتخابات خواهد بود، با هر روشی که خودشان صلاح بدانند.
3- موضع درخشش در قبال امینی: موضع درخشش در قبال امینی برای من زمانی روشن شد که من از وی نظر او را نسبت به حمله دولت به الموتی و همین طور اظهارات دیروز علم که یک حمله واضح به امینی بود، پرسیدم. درخشش پاسخ داد 1) حمله دولت به الموتی و امینی نشانگر «نادانی» و بی لیاقتی دولت است و
ص: 461
این اظهارات فقط برای تبلیغات در مقابل مخالفین است، ولی 2) حمله (توسط علم و غیره) به امینی در عدم انجام انتخابات در مدت نخست وزیری امینی صحیح است. او توضیح داد که چندین بار به امینی فشار آورده است که انتخابات را انجام دهد، ولی امینی از قبول لزوم آن یا مناسب بودن آن سرباز زد. او همچنین احساس می کند که امینی در پاره ای از اظهارات خود در مورد فساد و غیره، صادق نیست. او گفت که حتی اخیرا به امینی گفته است که وضعیت فعلی امور به طور اولیه ناشی از قصور وی بود، زیرا وی از اقدام قاطعانه و جدی در دنبال کردن یک برنامه اصلاحی کوتاهی نموده بود و فرصت طلایی وی برای مشاهده پیشرفت کشورش از دست رفته بود. درخشش خود را از امینی دلخور نشان نداد. او گفت که فقط با وحدت نیروهای متمایل به دموکراسی، این امید وجود خواهد داشت که شرایط بهتر شود.
4- او در کجا قرار دارد: درخشش گفت او از این که شانس مخالفت با رژیم از طریق روش های غیر خشونت آمیز وجود داشته باشد، بسیار مأیوس است و او در نظر دارد به هر طریقی که بتواند به مخالفت خود ادامه دهد. او تأکید کرد که به همکاری خود با امینی ادامه خواهد داد، زیرا از قرار معلوم او (امینی) درس خود را آموخته است و هنوز در حد بالایی مورد احترام بسیاری از مردم است. او گفت که توسط علم، وزارت فرهنگ و حتی یک پست سفارت به وی پیشنهاد شده، ولی او از پذیرفتن آن خودداری نموده است. او گفت که هرگز یک کمونیست و حتی عضو جبهه ملی نبوده است، ولی رژیم با وی مخالف است. او برای چند لحظه متحیر بود که چرا، آنگاه وی به سؤال خود جواب داد، اگر انتخابات آزاد بود، او حداقل 100 کرسی مجلس را برای باشگاه مهرگان به دست می آورد. اینها افراد شناخته شده ای هستند که مردم برای آنها احترام قائلند. مردان تحصیلکرده و عاقلی که برای منافع ملی کشور کار می کنند نه برای بزرگنمایی خودشان. واضح است که اعلیحضرت از تشکیلات وی می ترسد، زیرا تنها سازمانی است که اعتبار بالقوه سیاسی دارد و اعلیحضرت همچنین می داند که نمی تواند او را «دست آموز» کند.
(زمانی که او این اظهارات را می نمود، از فرصت استفاده کردم و گفتم که) شنیده بودم زمانی او یک عضو حزب توده بوده است. او به آرامی آن را رد کرد و گفت که رسول پرویزی، باهری (وزیر دادگستری)، تفضّلی و بعضی دیگر که کاندیداهای رسمی هستند، اعضای توده بوده اند. همچنین گفتم من شایعاتی شنیده بودم که او برای ساواک کار می کند و این که وی امینی را در انتشار اعلامیه مخالفت آمیزش فریفته بود، بنحوی که دولت توانست پس از آن برعلیه امینی وارد عمل شود. درخشش ابتدا کمی جا خورد، ولی بعد لبخندی زد، مثل اینکه بگوید «شما واقعا این چرندیات را باور کرده اید؟، ولی او آن را نفی نکرد.)
5 - تعجب از سیاست ایالات متحده در پشتیبانی از شاه: شاید با انعکاس ناخشنودی و عدم رضایت خود، درخشش تعجب و ناباوری خود را از اینکه چگونه دولت ایالات متحده به پشتیبانی از شاه با چنین «رژیم مستبدی» ادامه می دهد، اظهار داشت. (او هرگز از شاه بعنوان دیکتاتور یاد نمی کند و توضیح می دهد که دیکتاتور معمولاً قاطع و دارای یک نوع برنامه ریزی است به جای این که صرفا جهت حفظ خود در قدرت مردمش را فریب دهد.) او آنچه را قبلاً بارها برای من گفته بود تکرار نمود: شاه از صمیم قلب علاقه ای به پیشرفت کشور خود، بخصوص در توسعه نهادهای دمکراتیک ندارد، ولی به جای آن محرک اصلی وی خودخواهی و وسوسه باقی ماندن در قدرت است. شاه واقعا نگران نیست که پس از خروج وی از صحنه
ص: 462
چه بر سر ایران خواهد آمد. وی سپس پرسید، چگونه ایالات متحده از چنین رهبری پشتیبانی می کند که سیاست هایش جز بدبختی و نارضایتی بیشتر برای مردم ایران به بار نخواهد آورد. من بطور خلاصه خطوط کلی مواضع خود را نسبت به رژیم برای وی توضیح دادم و گفتم که ما نمی توانیم در امور داخلی ایران مداخله نمائیم. درخشش با موضع ما از این دیدگاه که باور اصلی ما براین است که شاه یک حاکم پیشرو و خوش نیت است و یک برنامه اصلاحاتی را آغاز نموده است، موافقت نمود. درخشش تأکید نمود که او قبول ندارد که شاه پیشرو و یا خوش نیت است و یا طرح های دراز مدت او ایران را به سوی دمکراسی سوق می دهد. درخشش متعجب است که ما این همه به شاه و تصمیمات وی اعتماد داریم. او اصرار داشت که مردم تحصیلکرده ایران از شاه متنفر هستند و نارضایتی آنها از رژیم به ایالات متحده منتقل خواهد شد.
او پرسید چرا رژیمی که اعلام می دارد این قدر مردمی است، از یک انتخابات آزاد می ترسد؟ اگر از واکنش مالکین و کمونیست ها می ترسند، چرا لیستی از افراد «بی صلاحیت» منتشر نمی کنند و سپس انتخابات را برای سایرین آزاد نمی گذارند؟ هیچ کس با به اصطلاح برنامه شش ماده ای اصلاحات مخالف نیست، جز اینکه خیلی از ماها معتقدیم که این یک کابوس وحشتناک بخصوص برای دهقانان است و دولت نه تمایل و نه توان اجرای این برنامه را دارد. حقیقت این است که رژیم می خواهد خود را نگهدارد و نمی تواند هیچ گونه مخالفت مسئول و شجاعانه را تحمل نماید. این رژیم نه تمایل و نه شجاعت برقراری دمکراسی در این کشور را دارد و این مسئله به طور کامل از نقطه نظرات آن معلوم است. اگر رژیم واقعا نهادهای دمکراتیک را تشویق کند، قدرتش از بین می رود شاه یا باید به حکومتی مطابق قانون اساسی تن دهد یا سرنگون شود. با کنار رفتن شاه از صحنه (او به هر حال جاودانی نیست)، ایالات متحده در چه وضعیتی قرار خواهد گرفت؟ حتی اگر برای چند سال آینده او باقی بماند، در پیشبرد برنامه اصلاحی خود، به ویژه اصلاحات ارضی، موفق نخواهد بود، زیرا او بیش از حد درآمدهای ملی را صرف تشکیلات ارتش می کند که تنها دلیل وجودی آن، حمایت از شاه و حفظ وی در قدرت است. هیچ کس نیروهای نظامی ما را در مقابل حملات خارجی، به طور جدی بازدارنده تلقی نمی کند. نه، ارتش فقط برای کنترل است، همان گونه که در ژوئن گذشته، وحشیانه آن را نشان داد. ایالات متحده باید تشخیص دهد که تنها کشوری نیست که در آن مردم می توانند آزادانه زندگی کنند و جامعه و فرهنگ خود را توسعه دهند. مشکلات جاری شما در ویتنام آنچه در اینجا دیر یا زود با آن مواجه خواهید شد، دور نیستند. این واقعا تأسف آور است که ایالات متحده این همه زمین های خوب در ایران داشته و از بین رفته است.
6- اظهارنظرهای متفرقه: «سپاه دانش» دولتی و سایر سیاست های به اصطلاح مترقی یا سیاست های اصلاحات فرهنگی نظیر فعالیت های جهانشاه صالح در دانشگاه تهران، همگی در جهت محدود کردن فرهنگ هستند. درخشش به صالح به عنوان فردی که فقط به درد پاسبان شدن می خورد، اشاره کرد و این که به اصطلاح اصلاحات، به طور اساسی ناشی از خواست اعلیحضرت به خلاص کردن دانشگاه از تهدیدات سیاسی افراد، هم دانشجویان و هم اساتید، می باشد. مابقی آن برای روسفیدی در مقابل آمریکائیان است. او گفت که نحوه آموزش های عالی در دانشگاه ها و نحوه آموزش در دبیرستان ها به وضوح نشان می دهد که هدف رژیم به جای زیاد کردن تعداد افراد باسواد و تحصیلکرده در ایران، کاهش آنها می باشد به طور کاملاً واقع گرایانه، از دید این رژیم، جامعه تحصیلکرده، آگاه تر و ناراضی تر است و
ص: 463
بنابراین جامعه خطرناک تری است. وقتی به درخشش تذکر دادم که در سفر اخیرم به گیلان، یک سپاهی دانش را در دهکده ای دیدم که پیشرفت قانع کننده ای داشت و مورد احترام دهاتی ها بود، او گفت که احتمالاً یک «قطعه نمایشی» بوده است و این که به هر حال، این «سربازان» نمی توانند یک شغل آموزشی را واقعا مؤثر انجام دهند. آنها فقط در جهت آموزش دادن به رهبران روستا و احیانا چند کودک که بتوانند بخوانند، تحرکاتی خواهند داشت، ولی به طور بنیادی برنامه آبکی است و از نظر کمی و کیفی کافی نیست. اگر شاه واقعا به آموزش توده ای و فراگیر علاقمند بود، می توانست مقداری از بودجه ارتش را بگیرد و آن را از طریق وزارت فرهنگ، به یک برنامه آموزشی مؤثر اختصاص دهد. چون این گونه است، به برنامه آموزشی و اهدافی که من در زمان وزارتم با کمک یونسکو تهیه کردم، نه تنها دست نیافتند، بلکه در واقع آن را به طور جدی پس زدند. (در یک لحظه او به وزیر فرهنگ، خانلری، به عنوان یک معتاد حشیشی اشاره کرد).
درخشش قبلاً در مذاکراتمان تذکر داده بود که وقتی امینی به وی گفته است از یک ایرانی که در سفارت آمریکا خدمت می کند، شنیده است که او (درخشش) با آمریکائیان همکاری می کند و حتی به یکی از مأموران سفارت قبلاً یک کپی از «اعلامیه امینی» را داده است (در 10 سپتامبر توزیع شد) حسابی دستپاچه شده بود. درخشش به صورتی دوستانه تأکید کرد که نمی خواهد هیچ مورد سیاسی را که با من درباره آن بحث می کند، جایی پخش شود. من او را مطمئن ساختم که در اعتماد وی خیانت نکرده ام و در مورد اعلامیه امینی و همچنین تماس هایم با وی و این که اعلامیه ای از وی دریافت داشته ام، با کارمندان ایرانی سفارت صحبتی نکرده ام. من او را مطمئن ساختم که در مورد گفتگوهایم با وی فقط با مقامات سفارت که در بخش سیاسی خدمت می کنند، مذاکره نموده ام. او اظهار داشت، درک می کند که من مجبورم هر مذاکره مهمی را که با وی داشته ام، گزارش نمایم، ولی امیدوار بود که من آنها را فقط با مقامات «مطمئن و قابل اعتماد» در میان بگذارم. من نتوانستم منظور وی از ضمیمه کردن کلمه مهم به این مذاکرات را دریابم.
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!