Post
23329
گزارشی پیرامون اصلاحات ارضی
نظر وزیر خارجه آمریکا در مورد تصویب کنوانسیون وین در آمریکا
مستشاری نظامی آمریکا در ایران
مقدمه و معرفی اسناد کتاب 70
تحلیل شخصیت سیاسی امام خمینی (ره)
موافقت بی سر و صدای دولت ایران با بسط شمول لایحه کاپیتولاسیون
گزارش بررسی وضعیت کشورهای مستعمره آمریکا
مقدمه و معرفی اسناد کتاب 63
مستشاری نظامی آمریکا در ایران
گزارش تحولات انقلاب
از: دریادار اف. سی. کالینز، نیروی دریایی آمریکا
متفرقه
به: رئیس اطلاعات، اداره نیروی دریایی، واشنگتن دی. سی. 20350
1358-02-05- 1979-04-25
متن سند
سند شماره (13)
تاریخ : 25 آوریل 1979 - 5 اردیبهشت 1358
از : دریادار اف. سی. کالینز، نیروی دریایی آمریکا
به : رئیس اطلاعات، اداره نیروی دریایی، واشنگتن دی. سی. 20350
پیوست : (1) چهارچوب لازم برای سخنرانی در مورد انقلاب ایران
موضوع : تأیید متن سخنرانی؛
درخواست برای:
1 - از ماه مه 1978 تا فوریه 1979 اینجانب به عنوان مشاور اصلی فرمانده کل قوا در نیروی دریایی شاهنشاهی ایران خدمت می کردم و در عین حال سرپرست بخش نیروی دریایی هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ایران نیز بودم. لازم است بگویم که این دوره بسیار پر ماجرا و جالب بود، چون فرصتی بسیار شگفت انگیز فراهم نمود تا جهش ایران از یک نیروی دریایی مربوط به جنگ جهانی دوم به تکنولوژی قرن بیستم و ناوشکنهای کورش طبقه 993 و نیز انقلابی بسیار خشونت بار
ص: 47
که توانست یک دودمان 50 ساله حکومت استبدادی را سرنگون سازد، مشاهده نمایم.
2 - با پیش بینی این که شنیدن این داستان دست اول برای بعضیها جالب توجه خواهد بود، مطالبی را تحت عنوان «آناتومی انقلاب» به رشته تحریر در آورده ام تا زیر بنا یا مبنای نکات مطروحه توسط اینجانب باشد. این نوشتار جنبه واقعیت نگاری دارد و تنها در دو صفحه آخر به ذکر نظریات شخصی و علت وقوع آن پرداخته ام.
مطالب دارای عناوین مربوطه و مناسب نیز خواهد بود. کمکهای بصری اینجانب در تأیید مطالب عبارتند از گرافها و اسلایدهای 35 میلیمتری استخراج شده از روزنامه های کیهان و تهران ژورنال - یعنی دو روزنامه انگلیسی زبان تهران که در دوره مورد نظر منتشر می شد.
3 - مایلم شما نیز استفاده از این مطالب را در سخنرانیهای آینده در مورد موضوع انقلاب در ایران مورد تأیید قرار دهید. برای مدت کوتاهی از منطقه واشنگتن خارج خواهم شد و پس از آن از طریق وست کوست (کالیفرنیا - م) عازم مأموریت می شوم، بنابراین در صورت تمایل می توانید بین تاریخ 28 آوریل تا 7 مه از طریق فرمانده نیروهای زمینی اقیانوس آرام در سان دیاگو با من تماس حاصل نمایید. پس از این تاریخ جهت خدمت خود را به عملیات - 40 معرفی خواهم کرد.
4 - با تشکراف. سی. کالینز رونوشت برای: رئیس هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ایران
پیشگفتار اختتام 2507 سال امپراطوری ایرانی در تاریخ 11 فوریه، همه را از جمله آیت اللّه روح اللّه خمینی و نخست وزیر بختیار در شگفتی فرو برد. چه واقعه ای رخ داد؟ این واقعه چگونه رخ داد؟ آنچه در ذیل می آید نظریات من در این مورد است.
* ژانویه 1963 - زمانی بود که شاه از طریق «انقلاب سفید» یا «انقلاب شاه و مردم» زمینهای سلطنتی و موقوفی را بین دهقانان و روستاییان تقسیم نمود. می گویند 60 درصد این زمینها متعلق به روحانیون بوده است. برای پی بردن به ژرفای نفوذ روحانیت کافی است بدانید که در این کشور 35 میلیون نفری حدود 80000 مسجد، 180000 ملا و بیش از 1200 آیت اللّه وجود دارد. یکی از ناراضیانی که علناً بر سر موضوع تقسیم اراضی با شاه به مخالفت خشونت بار برخواست، روح اللّه خمینی بود که در شهر مقدس قم در 90 مایلی جنوب تهران مشغول تدریس بود. به خاطر همین مخالفت تبعید شد و تا تاریخ 6 اکتبر 1978 یعنی زمان عزیمت به پاریس، در شهر مقدس نجف به سر می برد. نقل مکان وی به پاریس در نتیجه اعمال فشارهای مقامات عراق صورت گرفت چون می خواستند که روابط بهبود یافته شان با ایران به قوت خود باقی بماند.
* تجلیات خارجی انقلاب در ایران به تاریخ 8 ژانویه 1978 برمی گردد که در آن دانشجویان در
ص: 48
قم و اصفهان دست به شورش زدند. در اصفهان و دیگر شهرهای اطراف حکومت نظامی برقرار گردید.
* در ژوئیه 1978 آرامش نسبی در تهران برقرار بود، ولی گاهی نیز تظاهراتی برگزار و اماکن عمومی (بانکها، مشروب فروشیها و ماشینها) تخریب می شد. شاه و خانواده اش بخش اعظم تابستان را در دریای خزر می گذراندند. شایعه مربوطه به سوء قصد به جان شاه توسط یک افسر جوان ارتش (ستوان خاتمی، فرزند ژنرال خاتمی متوفی) تکذیب شد و عکسهای شاه و شهبانو در روزنامه ها منتشر گردید.
* بمب گذاری اوت 1978 در رستوران خانسالار تهران و پس از شورشهای اصفهان در تاریخ 11 اوت به وقوع پیوست و بالاخره در آن تاریخ 17 اوت فاجعه سینما رکس آبادان رخ داد که در آن 377 نفر کشته شدند و این سرآغازی بود بر دورانی توأم با شورشهای فعال و مداوم.
* آیت اللّه شریعتمداری، چهره مذهبی برجسته کشور، علناً خواستار انجام اصلاحات گردید و آیت اللّه طالقانی که پیشگام زندانیان سیاسی بود توسط شاه از زندان آزاد گردید، ولی او نیز به شریعتمداری پیوست. در این زمان دولت سعی کرد با خمینی در عراق وارد مذاکره شود ولی موفق نشد.
* 27 اوت 1978. یکی از نشانه های بارز پیدایش مشکلات، استعفای نخست وزیر آموزگار است در حالی که بیش از یک سال عهده دار این سمت نبود.
* 28 اوت 1978. شریف امامی، 4جعفر شریف امامی که در سالهای 61 - 1960 نخست وزیر بود، وارد این پست شد. همه گمان می کردند که او فردی محافظه کار است که می تواند با روحانیون، جبهه ملی و غیره ارتباط برقرار سازد؛ متأسفانه امامی تحرک و قاطعیت چندانی ندارد و تظاهرات و خرابکاریها ادامه یافته است.
* ساعت 6 صبح هشتم سپتامبر. حکومت نظامی در تهران (مقررات منبع عبور و مرور از ساعت 9 شب تا 5 بامداد) و 9 شهر دیگر ایران برقرار شد. نکته مهم اینکه هیچ یک از شهرهای تحت کنترل نیروی دریایی تابع حکومت نظامی نبودند. ژنرال اویسی فرمانده نیروی زمینی رئیس حکومت نظامی تهران گردید. صبح روز 8 سپتامبر، جمعیت زیادی در میدان ژاله گرد آمدند تا از میزان جدیت حکومت در زمینه منع مقررات عبور و مرور مطلع شوند. به ناچار، نظامیان بر روی مردم آتش گشوده و حدود 300 نفر را کشته و حدود 1000 نفر دیگر را زخمی کردند. (آمار دولتی حاکی از کشته شدن 70 نفر و زخمی شدن 280 نفر بود).
* 17 سپتامبر 1978. زلزله در شهر طبس واقع در شمال شرقی ایران منجر به کشته شدن حدود 25000 نفر شد و غمی دیگر بر ناراحتیهای شاه افزوده شد.
* 6 اکتبر 1978. خمینی، نجف عراق را به مقصد پاریس ترک می گوید و مبارزه تبلیغاتی وسیعی را علیه دودمان «پهلوی» و دولت آغاز می کند.
* اوایل اکتبر. شاهد تظاهرات کارگران پستخانه و بیمارستانی و غیره بود. در تاریخ 11 اکتبر اعتصاب 4 روزه روزنامه ها در اعتراض به سانسور مطبوعات شروع شد.
* 26 اکتبر روز تولد شاه. مراسمی خالی از جنجال؛ بار عام در کاخ گلستان در پائین شهر تهران با بازرگانان، فرهنگیان، روحانیون و مقامات ارشد نظامی. وضع مزاجی شاه خوب است، مردم تحت
ص: 49
تأثیر واقع شده اند شاه در اتومبیلی بدون حضور افراد امنیتی در میان صفوف حضار در کاخ رانندگی کرد.
* اواخر اکتبر. ساواک پلیس امنیتی و اطلاعاتی ایران به باد انتقاد گرفته شد. ژنرال نصیری رئیس پیشین ساواک متهم به قتل گردید.
* اول نوامبر. آغاز اعتصاب کارگران نفتی.
* 4 نوامبر. از کریم سنجابی رهبر جبهه ملی دعوت شد تا از پاریس یعنی محل مذاکره اش با خمینی،به ایران بازگشته و دولتی را تشکیل دهد؛ خمینی فرصت ایجاد یک راه حل مسالمت آمیز را از بین برد.
* 5 نوامبر. حمله به بانکها، سینماها و مشروب فروشیها به اوج بی نظمی و آشوب رسید. تا به حال 300 بانک تخریب شده، ساختمان 11 طبقه بانک ملی ایران با خاک یکسان شد. مقر 7 طبقه بانک ملی دستخوش حریق گشته، تعداد بیشماری از سینماها و مشروب فروشیها به آتش کشیده شدند.
دولت شریف امامی استعفا می دهد.
* 6 نوامبر. شاه، ژنرال غلامرضا ازهاری را به عنوان نخست وزیر برگزید. او نیز به نوبه خود خواستار برقراری نظم و آرامش گردید و به وجود فساد در دولت اعتراف نمود. سخنرانی وی مورد قبول همگان قرار گرفت و تنها برخی معتقدند که او نیز مرتکب اشتباهات شخصی خواهد شد؛ قانون اساسی می گوید که شاه نمی تواند خطاکار باشد ولی دولت چرا.
رؤای قوای سه گانه به وزارتخانه ها منصوب گردیدند؛ ربیعی - وزیر مسکن، اویسی - وزیر کار، حبیب اللهی - آموزش و پرورش/ صنایع / فرهنگ / آموزش عالی، قره باغی - وزیر کشور و غیره.
یک هفته بعد استعفا داد چون بر اساس قانون اساسی نمی تواند دارای دو پست مهم دولتی باشد.
* محرم. (10 - 1 دسامبر). عزاداری برای امام حسین، سومین امام؛ فرزند علی، جانشین محمد)؛ آغاز تظاهرات وسیع - سرپیچی از قوانین حکومت نظامی - سردادن شعارهای اللّه اکبر از روی بامها نیز مانند تحقیر حکومت نظامی به صورت امری عادی در آمده است.
* 8 - 7 دسامبر. تخلیه وابستگان آغاز شد تا خطر ناشی از شورشهای 10 - 9 دسامبر کاهش یابد.
* تاسوعا (9 دسامبر). رژه توسط ازهاری مجاز شناخته شد. 34 میلیون تا یک میلیون نفر تا شهیاد پیاده روی کردند.
* عاشورا (10 دسامبر). تاسوعا تکرار می گردد. میزان جمعیت همان است.
* دسامبر. قطع برق شبانه، کمبود بنزین، نفت و گازوئیل. صفوف 48 ساعته بنزین، صفوف نفت حداقل 10 - 8 ساعت. کمبود گازوئیل خانه ها و حمامها را سرد نموده است.
* 30 دسامبر. به ژنرال ازهاری یک سکته قلبی خفیف دست داده و خواستار کناره گیری از پست نخست وزیری شده است.
* 3 ژانویه 1979. از صدیقی برای تشکیل حکومت دعوت شد ولی نتوانست کابینه ای را تشکیل دهد. ژنرال اویسی، فرمانده نیروی زمینی و رئیس حکومت نظامی تهران از کشور خارج و عازم آمریکا گردید. بدعاقبتی بود. شاپور بختیار موافقت کرده است که به سه شرط حکومتی را تشکیل دهد
ص: 50
که عبارتند از: شاه کشور را ترک نماید؛ به او آزادی عمل داده شود؛ و ارتش نیز تحت کنترل وی درآید. شاه نیز موافقت می کند.
* 7 ژانویه 1979. بختیار کابینه خود را تقدیم می دارد که همه ضد شاه هستند. این کابینه اکنون باید مورد تصویب مجلس و سنا واقع گردد. مقررات منع عبور و مرور از ساعت 11 شب تا 5 صبح است. صحبت از کودتاست.
* 15 ژانویه 1979. کابینه بختیار مورد تأیید قرار می گیرد.
* 16 ژانویه 1979. شاه ایران را برای استراحت ترک می کند و شورای نیابت سلطنت را عهده دار امور می گرداند. تهرانی رئیس شورا می شود. هیجان زیادی وجود دارد. شاه یک روز را در بندرعباس به سر برد.
* 17 ژانویه 1979. یک روز را نیز در بوشهر به سر برد. روحیه ضعیف است ولی کاملاً درهم شکسته است.
* 21 ژانویه 1979. کمونیستها تظاهرات عظیمی را در پائین شهر تهران برگزار کرده و با مقداری مخالفت روبرو می شوند.
* 23 ژانویه 1979. خمینی تهدید می کند که به تهران باز خواهد گشت؛ فرودگاه مهرآباد به مدت 5 روز بسته می شود.
* 25 ژانویه 1979. طرفداران قانون اساسی در حمایت از بختیار راهپیمایی موفقیت آمیزی تا میدان بهارستان مقابل مجلس به راه می اندازند. 500000 - 300000 * 27 ژانویه 1979. بختیار می گوید که آماده است با خمینی در پاریس ملاقات نماید؛ خمینی می گوید: «استعفا در دست پیش بیا».
1 فوریه 1979. خمینی پس از 15 سال به ایران باز می گردد. 750000 تا 1 میلیون با بیان «آقا آمد» به استقبال وی می شتابند.
6 فوریه 1979. خمینی، مهدی بازرگان 70 ساله را به عنوان نخست وزیر حکومت انقلابی منصوب می نماید. بختیار می گوید که دولت انقلابی لطیفه ای بیش نیست.
8 فوریه 1979. هفت تن از وزرای کابینه بختیار به سمت بازرگان می روند. قره باغی در مدرسه افسری می گوید «وظیفه ارتش دفاع از کشور است نه وارد شدن در سیاست».
9 فوریه 1979. در کلیسای جامعه مسیحیان تهران یک سخنرانی تحت عنوان «نمی توان از هیچ چیز سر درآورد» ایراد می شود. در دوشان تپه، همافران دست به شورش می زنند. از گارد سلطنتی خواسته می شود تا آن را سرکوب کنند.
10 فوریه 1979. شایع شده که ارتش به نبرد با نیروی هوایی پرداخته است. تیراندازی و آتش سوزی در جنوب قرارگاه نیروی دریایی.
مقررات منبع عبور و مرور از ساعت 30/16 آغاز می شود، با سرکوب ناآرامیها در دوشان تپه، بخش نیروی دریایی وارد عمل می شود؛ هیئت مستشاری نظامی آمریکا تصمیم به اقامت در قرارگاه
ص: 51
نیروهای سه گانه می گیرد. کلانتریها به ترتیب و به طور منظم به تسخیر در می آید.
11 فوریه 1979. از همه خواسته شده تا از منازل خود خارج نشوند. تیراندازیهای پراکنده.
قره باغی حرکات ارتش را با عبارت «سیاست را برای سیاستمداران بگذارید» خنثی می کند. گارد سلطنتی به پادگان بازمی گردد. مردم دچار جنون می شوند. شایع شده که آب شهر زهرآلود گشته است.
ژنرال بدره ای، جعفریان و بیگلری هرسه امروز کشته شدند.
12 فوریه 1979. اسلحه خانه گارد سلطنتی به تصرف در می آید. هزاران قبضه سلاح، و میلیونها فشنگ اکنون در اختیار انقلابیون قرار گرفته است. رادیو اعلام می کند برای خنثی کردن انقلاب آمریکاییها نیز به گارد سلطنتی پیوسته اند. افراد گارد سلطنتی یا به انقلابیون پیوسته و یا از خدمت فرار می کنند. تیراندازیها افزایش یافته است. در ساعت 30/4 دقیقه صبح گاست و گروه وی توسط ابراهیم یزدی نجات یافته و به سفارت رسانده می شوند.
13 فوریه 1979. دریا سالار حبیب اللهی از طریق رادیو از اعضای نیروی دریایی می خواهد که به کارهای خود بازگردند.
14 فوریه 1979. در ساعت 20/11 گاست تلفن کرد که به سفارت حمله شده است. من به دریاسالار حبیب اللهی تلفن کرده و خواستار کمک شدم. از ایستگاه پلیس خمینی نیز تقاضای کمک کردم. در ساعت 45/1 گاست تلفناً می گوید که سفارت اشغال شده و ما تسلیم گشته ایم. نیروهای یزدی و خمینی از راه رسیده و از چریکها می خواهند که زندانیان را تسلیم کنند و بعد آنان را برای بازجویی به قرارگاههای خمینی می برند. چریکها ادعا می کنند که مارکسیست و فدایی هستند. مدعی هستند که در جستجوی اعضاء و سوابق مربوط به ساواک در سفارت می باشند. تمام پرسنل نظامی سفارت همان روز بعد از ظهر به سفارت باز گشتند. باب پرایور وارد می شود و من از او دعوت می کنم که در اینجا بماند. در مورد ترک کلیسا در تاریخ 11 فوریه سخن می گوید.
15 فوریه 1979. افراد مسلح دم دروازه اجتماع می کنند. باغبان می گوید که شخص مهمی در اینجا به سر نمی برد.
16 فوریه 1979. با پرایور همراه می شوم تا مراسم را در اتاق سعدی هتل هیلتون برگزار کند. شبه نظامیان خمینی درب ورودی را تحت کنترل دارند. در ساعت 30/12 هنگام تهیه نهار عبدل می گوید که کمیته اینجا آمده و حضور من الزامی است. از 25 نفر کمیته ای هشت نفر وارد محوطه می شوند. از من سؤال می کنند که چرا هنوز اینجا هستم، از من می خواهند که اینجا را ترک نمایم چون امنیت ندارد.
آنها نمی توانند حراست از ما را عهده دار شوند و با ما رفتاری مؤبانه دارند.
17 فوریه 1979. نیروی دریایی ایران کار خود را آغاز می کند. کمیته به بازجویی افسران ارشد می پردازد. ناخدا سلطان نماینده ارشد نیروی دریایی است و یک ملا عهده دار امور است. برادران پورزند وضع خوبی ندارند. کیهان اولین تصاویر مربوط به «عدالت اسلامی» را منتشر می سازد.
دادگاههای انقلابی ژنرال نصیری (ساواک)، ناجی (رئیس حکومت نظامی اصفهان)، رحیمی (رئیس حکومت نظامی تهران) و خسروداد (فرمانده هوانیروز) را محکوم و تیرباران می کنند. تصاویر خونین.
ص: 52
تصاویر چهار افسر دیگر با دستهایی از پشت بسته شده. آنها نیز به همان سرنوشت دچار می شوند.
عرفات رهبر ساف در شهر است.
18 فوریه 1979. لباسها را به خدمتگذاران می دهم و اسباب و اثاثیه خود را بسته به هیلتون نقل مکان می کنم و به محض ورود ما اعلام می شود که هتل بمب گذاری شده است.
19 فوریه 1979. در فرودگاه مهرآباد شدیداً تفتیش شده و پاسپورتم هفت بار مورد بررسی قرار گرفت. پرواز شماره 1502 به سوی آزادی پرواز می کند.
«تنفر خمینی از شاهنشاه» «فساد در دولت» «عدم موفقیت شاه در مراقبت از اوضاع» «حکومت استبدادی شاهنشاه» «فقدان اطلاعات باارزش و به موقع توسط آژانسهای اطلاعاتی آمریکا و ایران» «خروج شاه از صحنه عمومی در ماه سپتامبر» «حمایت فرانسه از خمینی» «اخبار به زبان فارسی از شبکه بی بی سی» «عدم موفقیت در اجرای قوانین حکومت نظامی» «عدم موفقیت در مبارزه علیه خمینی و مخالفین» «عدم موفقیت در سرکوب مؤر اعتصابات» «عدم وجود ارتش با دل و جرأت» «حدسیات نادرست در مورد توان جذب منابع پرسنلی ایران» «سیاستهای حقوق بشر» «عدم برداشت صحیح غربیها از فرهنگ خاورمیانه ای»
«چرا شاه از رهبریت فعال کناره گیری کرد؟» «چرا ژنرال قره باغی ارتش را خنثی نمود؟» «چرا دولت سعی نکرد یا اعتبار خود را نزد مردم بالا ببرد یا حیثیت خمینی را لکه دار کند؟» «چرا ارتش صنایع اعتصابی از جمله پالایشگاهها و گمرکات را به تصرف خود در نیاورد؟»
قرارداد یافت نشد!