در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

سند شماره

مقدمه و معرفی اسناد کتاب 66

موضوع سند

مقدمه و معرفی اسناد کتاب 66
مشخصات ارسال سند

از:

متفرقه

به:

متن سند




کتاب شصت و ششم



اعتصاب در صنعت نفت ایران





ص: 246




مقدمه استعمار آمریکا از ذخایر هنگفت نفت خود استفاده نمی کند واز دیگری می خرد که برای مصالح کشورش محفوظ باشد، ولی شاه این طلای سیاه رامی فروشد و خزانه ایران و ملت را تهی می کند و درآمد آن را به جای اینکه صرف این ملت پابرهنه و گرسنه نماید به اربابان استعمارگرش وام می دهد و یا اسلحه های خانمانسوز و مخرب می خرد تا از منافع و مطالع استعمارگران در ایران و منطقه نگهبانی کند.


امام خمینی 21/12/53 در جریان رشد نهضت اسلامی بر علیه نظام ستمشاهی حضرت امام رهبر آگاه و هوشمند نهضت، با صدور فرمان اعتصاب سراسری بر علیه رژیم یکی از اساسی ترین ضربه ها را بر پیکر فرسوده آن وارد کرده و مقدمات فروپاشی و اضمحلال کامل نظام را فراهم ساخت. پشتیبانیها و حمایتهای بعدی رهبری از اعتصابات و متعاقب آن اجابت بی دریغ ملت از فرامین امام را می توان در حقیقت نفی کامل رژیم از طرف گروندگان به انقلاب اسلامی به شمار آورد. با این حرکت رژیم در مرحله احتضار قرار گرفت و با قیام خونین 22 بهمن آخرین نفسهای دستگاه شاهی گرفته شد و نظام شاهنشاهی در قعر تاریخ پر از ظلم و جور خویش مدفون گردید.


برای آنکه تحلیلی هر چند مختصر بر نحوه وارد آمدن این ضربه داشته باشیم، باید به ساختار اقتصادی رژیم شاه نظری افکنده و در این راستا چگونگی تأثیر ضربه را بررسی نماییم. اقتصاد شاهنشاهی اقتصادی وابسته و نیروی محرکه آن بنا به ماهیتش، درآمدهای نفتی بود. تاریخچه ورود درآمد حاصل از نفت به درآمدهای عمومی و بودجه دولتی به سالهای کشف نفت در ایران و قرارداد دارسی برمی گردد، اما از کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332 و در پی انعقاد قرارداد جدید با کنسرسیوم و همزمان با تدوین و پیاده شدن برنامه های عمرانی دوره ای، موقعیت درآمدهای نفتی در بودجه دولتی سال به سال مستحکم تر شد و همین امر ماهیت اقتصاد ایران را دگرگون کرده و آن را به جایی رسانید که «اقتصاد تک پایه ای» لقب گرفت. در کنار اهمیتی که نفت برای توسعه اقتصادی غرب داشته است و نقش آن در برنامه ریزیهای اقتصادی بلوک غرب رشد و تکامل این روند عمدتا به لحاظ داخلی به دلایل زیر صورت گرفت:


ص: 247




1 - لزوم افزایش قدرت خرید مردم برای تثبیت پایه های رژیم


2 - ناتوانی در پی ریزی یک اقتصاد مستقل مبتنی بر نیروی کار و منابع داخلی


3 - روی آوردن به نسخه های عمرانی آمریکایی مانند برنامه های چند ساله شاهی نگاه به جدول زیر این روند را نشان می دهد:


عکس جدول نشان می دهد که رژیم شاه تنها راه چاره برای افزایش بودجه دولتی را اتکا به درآمدهای نفتی می دانست و این اتکا روز بروز نیز بیشتر می شد. بدون تردید این افزایش درآمدها در پی صادرات فراوان نفت و کاهش سریع ذخایر نفتی به وجود می آمد. هر چند که بخشی کوچک از این درآمدها صرف ایجاد رفاه کاذبی در اقشار متوسط و افزایش اندکی در قدرت خرید اقشار کم درآمد می شد، اما قسمت اعظم درآمدها صرف خرید تسلیحات، افزایش، سرمایه طاغوتیان و بزرگ سرمایه داران داخلی و تأمین منافع شرکتهای چند ملیتی می گردید. در هر صورت با ورود این درآمدها به سیستم اقتصادی در طول دو دهه در ساختار اقتصادی مملکت تغییرات اساسی ایجاد شد و در نهایت به یک اقتصاد تک پایه ای و وابسته مبدل گردید و این در حالتی بود که از مشکل کسر بودجه نیز علیرغم درآمدهای نفتی هنگفت رنج می برد. بدیهی است رژیمی با این خصوصیات اقتصادی نمی تواند دارای پایه های قوی باشد، هر چند که در ظاهر بتوان صلابتی برای آن به نمایش گذاشت. از آنجا که جریان نفت شاهرگ حیاتی چنین اقتصادی را تشکیل می داد و از سوی دیگر زرق و برقهای عوام فریب این اقتصاد مهمترین عامل گزافه گوییهای شاه به شمار می رفت، در اثر به مخاطره افتادن جریان صدور نفت، حیات رژیم نیز به خطر می افتاد، با چنین درک هوشمندانه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمان اعتصابات سراسری را صادر نمودند و بدینسان از اواسط شهریور ماه سال 1357 موج گسترده اعتصابات همه جا را فرا گرفت.«شاه و دولت او که قیام مسلحانه بر ضد ملت حق طلب و بر ضد قانون اساسی و بالاتر بر ضد احکام آزادی بخش اسلام نموده اند قهرا خائنند و اطاعت از آنان اطاعت از طاغوت است. به آنان مجال ندهید و با اعتصاب و اعتراض دنیا را از اعمال وحشیانه آنان آگاه کنید.»از پیام امام خمینی در پانزدهم شهریور ماه 1357در مورد تداوم نهضت پس از فاجعه عظیم 17 شهریور و آشکارتر شدن ماهیت پلید رژیم، اعتصابات حدت و حرارت بیشتری یافت و در 19 شهریور کارکنان و کارگران پالایشگاه نفت تهران اولین اعتصاب در صنعت


ص: 248




نفت را به راه انداختند و از آن پس به سرعت این اعتصاب به دیگر قسمتهای صنعت نفت نیز گسترش یافت و این امر تا حد توقف کامل صادرات نفت پیش رفت.


در کنار سایر عواملی که رژیم شاه را روز به روز تحت فشار خرد کننده قرار داده بود، جریان اعتصاب هم ضربه کاری دیگری بود که سقوط رژیم را تسریع نموده و به دنبال آن موجب ایجاد نگرانیهای جدی برای حامیان آمریکایی رژیم شاه گردید. گذشته از اثرات این حرکت در بی ثبات کردن رژیم شاه، اثرات جهانی قطع صادرات نفت ایران نیز نوید بحران گسترده ای به سردمداران شیطان بزرگ می داد. در پی این نگرانیها وزارت خارجه آمریکا از جاسوسخانه آمریکا در تهران خواست که در مورد اعتصاب صنعت نفت گزارشهایی تهیه کند تا بدین وسیله اطلاعات بیشتری در مورد این مسئله به مقامات آمریکایی برسد. اسنادی که در این کتاب آمده است، مجموعه ای از این گزارشها است که از پرونده های مختلف جمع آوری شده و به چاپ آنها اقدام می شود. گذشته از ارزش تاریخی این مجموعه اسناد، که اطلاعات فراوان و مدونی را در اختیار خواننده قرار می دهد، نکته قابل توجه مشاهده نگرانی بسیار عمیق آمریکاییها و وحشت فراوان آنها از اعتصاب است.


بدون تردید این نگرانی ناشی از تهدید جدی است که متوجه منافع اقتصادی و سیاسی آنان بوده است و اهمیت بسیار فراوانی که آنها برای دوام صدور نفت قائل بودند. از آنجا که این اسناد از نوع گزارش خبری هستند به چگونگی این اهمیت و تحلیل آن نمی پردازند و در این مقدمه نیز قصد آن نیست که این مبحث باز شود. اما در نگاهی بسیار سریع می توان نکات زیر را به عنوان عوامل اصلی نگرانی برشمرد:


رژیم شاه اولین تأمین کننده نفت اسرائیل بود.


طاغوت ایران را به صورت مهمترین حافظ منافع آمریکا در منطقه (ژاندارم خلیج فارس) درآورده بود.


ایران مهمترین بازار سلاح و دیگر کالاهای آمریکایی در منطقه بود.


ایران مستحکمترین و طولانی ترین سد برای جلوگیری از دسترسی روسها به آبهای گرم خلیج فارس و مهمترین حلقه پیمان نظامی سنتو به شمار می رفت.


علاوه بر موارد فوق اثرات حرکت بر اقتصاد غرب دلایل کافی برای نگرانی زایدالوصف آمریکاییان را موجب می شد و این شرایط، سفارت آمریکا در تهران را به صورت یک ستاد خبری در ارتباط با گزارش اخبار اعتصاب در آورده بود، به صورتی که در برخی روزها بیش از یک تلکس در ارتباط با این موضوع به وزارت خارجه مخابره می شد. از مطالعه اسناد بر می آید که عوامل سفارت در این ماجرا صرفا نقش گزارشگر و جمع کننده خبر را بر عهده ندارند و تماسهای آنان با آن دسته از عوامل دستگاه طاغوت که نقش درجه اول را در اداره امور نفتی و مقابله با اعتصاب به عهده دارند، همفکری حاکمیت آمریکا را برای سرکوب و شکستن اعتصاب نشان می دهد. در این مورد حداقل دو دلیل عمده به چشم می خورد:


1- مقامات سفارت به کرات نارضایتی خود را از نحوه برخورد دولت وقت با اعتصابیون ابراز می دارند و به نظر آنها سیاست برخورد کجدار و مریض دولت مساله اعتصاب را حل نمی کند. در اولین مرحله اعتصابات نگرانی آنها از موافقت دولت با اکثر درخواستهای اعتصابیون است که به گمان آنها


ص: 249




موضع دولت را بسیار تضعیف می نماید. در مراحل بعد آنها معتقدند که دولت باید سیاست یکنواخت و قاطعی برای سرکوب جدی اعتصاب داشته باشد و از نوسانات شدید در خط مشی برخورد شاکی هستند.


2- نقش شتاب دهنده اعتصاب در حرکت انقلاب اسلامی و آگاهی عمیق اعتصابیون و امت مسلمان از این اقتدار و توان ارزشمند انقلاب و نمود این موضوع در افکار عمومی و روزنامه ها باعث ناراحتی سفارت می شود. سولیوان به مناسبتی این موضوع را به انصاری (مرد شماره یک شرکت ملی نفت ایران) متذکر می شود و می گوید که شرکت نفت می باید به گفته وی اخبار صحیح و واقعی را توسط کارمندان روابط عمومی خویش به مطبوعات بدهد، تا از تغذیه روزنامه ها با اطلاعات دروغ اعتصابیون تندرو (به زعم انصاری) جلوگیری کند و قول این کار را از وی می گیرد.


به هر صورت علی رغم این تمهیدات و تلاشهای آمریکایی - طاغوتی حرکت نیرومند و سترگ اعتصاب، کوبنده و درهم شکننده ادامه یافت وقتی سرکوبهای وحشیانه رژیم و قتل و زندانی نمودن و شکنجه اعتصابیون باعث کندی این حرکت می شد، سیل حمایتهای گسترده امت و امام، تهدیدات پوشالی دولت طاغوت را خنثی کرده و اعتصاب با سرعت بیشتری به راه خود ادامه داد. در نیمه اول آذر یعنی دو ماه پس از شروع اعتصاب است که آمریکاییان همه چیز را متوجه شده و از طریق منابع خویش به ریشه واقعی اعتصاب پی بردند:


«کلیه منابع ما گزارش می کنند که از سرگیری فعالیت اعتصابی در بخش نفت منحصرا به دعوت خمینی نسبت داشته و حتی یک نمونه مشهود از منطق اقتصادی در آن وجود ندارد.» در هر صورت، تفنگ و پول و فریب آمریکاییها و عوامل طاغوتی آنها در مقابله با این حرکت اصیل مکتبی راه به جایی نبرد. اعتصاب نفت به مثابه یکی از قویترین اهرمهای انقلاب اسلامی بر فشار خردکننده و روز افزون خود بر گلوی طاغوت ادامه داد و راه تنفس رژیم را روزبه روز تنگ تر کرد.


پیکر نیمه جان طاغوت با حرکت دلاورانه فرزندان دلاور اسلام در 22 بهمن 57 به ذلت مرگ افتاد و نهال مقدس انقلاب اسلامی به بار نشست. بدون تردید خون سرخ و مطهر نفتگران قهرمانی که در جریان اعتصاب به پای این نهال ریخته شد، دین سنگینی را به عنوان میراث برای همه امت اسلام به خصوص هم سنگران آن شهدای گرانقدر در صنعت نفت برای ادامه راهشان باقی می گذارند.


دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بهار 1367




منبع: اسناد لانه جاسوسی - جلد 7 - کتاب 7 - صفحه 246
تصاویر سند