در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

موارد مرتبط

مورد مرتبطی یافت نشد!
سند شماره 56

تحلیل رهبران انقلاب و آینده ایران

موضوع سند

تحلیل رهبران انقلاب
مشخصات ارسال سند

از: جان واش برن

سری

به: جورج

1357-06-27- 1978-09-18

متن سند




شخصیت ایرانی - رهبران متفاوت


ص: 789





سند شماره 56


سری: غیرقابل رؤیت برای افراد خارجی


تاریخ: 18 سپتامبر 1978 - 27 شهریور 1357


جورج عزیز:


از دعوت شما در جلسه روز هفتم سپتامبر متشکرم. همانطور که قول دادم نظرات خود را درباره مسایل مطرح شده در روز فوق تقدیم می کنم.


شخصیت ایرانی - رهبران متفاوت


در جلسه براساس فریضه های منفی درباره خصلت فرد ایرانی و فقدان قابلیت تغییر آن نتایجی اتخاذ شد. این حقیقت دارد که در شخصیت فرد ایرانی صفات منفی مشهوری چون بدبینی، حساسیت به خود و خودپسندی قدیمی وجود دارد که از لحاظ فردی و اجتماعی منفی محسوب می شود. مفسرین امور ایران مکررا این صفات را عنوان کرده اند و در کتاب «برگزیدگان سیاسی ایران» به قلم زونیس نامبرده شده اند.


(من امیدوارم در صورتی که قبلاً این کتاب را نخوانده باشی، فصل آخر آن که فقط یازده صفحه است را بتوانی به زودی بخوانی) بعضی از سخنرانان در آن جلسه به نظر می رسید فکر می کند که تنها نتیجه این صفات، این است که شاه را قدرت می بخشد. به هر حال این بخشی از مطلب است که از اهمیت آن به سرعت کاسته می شود. ایرانیان همیشه به طور کامل و بدون شرمندگی از این عیوب خویش آگاه بوده اند و اکنون از راهی که روش حکومتی شاه این عیوب را تقویت می کند، خشمگینند، این موضوع چه در آثار استاندارد تحقیقی درباره سیاست ایران (بیل زونیس، کوتام، بیندر، جاکوبز) و چه در صحبت عمومی خود ایرانیان مکررا ذکر می شود که سیستم حکومت و کنترل شاه از نقاط ضعف شخصیت ایرانی استفاده کرده و بدین وسیله آنها را تقویت می کند. خود شاه در کتاب مأموریت برای وطنم به این موارد اعتراف دارد. این طریقه حکومت شاه را در اذهان ایرانیان با آنچه که آنها در خود بیش از همه بیزاری می جویند قرین می کند و دائما تنفر عمیق و مستمر نسبت به او ایجاد می نماید. این موضوع باعث شده است که به میزان خیلی زیادی (آن طور که شاه آرزو داشت نزد مردمش باشد) از اینکه شاه به عنوان یک ابرناسیونالیست پذیرفته شود، جلوگیری کند.


علاوه براین بسیاری از ایرانیان معتقدند که عیوب فوق که شاه روی آنها سرمایه گذاری سیاسی کرده، همچنین به طور جدی و شدیدی توسعه اقتصادی، آموزشی، قابلیت احترام اجتماعی و رشد آگاهی جدید را کند کرده است. آگاهی آنها از این فسادها و طریقی که شاه از آنها سوءاستفاده می کند، مستمرا احساسی بین ایرانیان آگاه بوجود آورده است که رژیم شاه به طور غیرعادی در جستجوی طرح اجباری یا تحمیلی مدرنیزه کردن اقتصاد از طریق روش های حکومتی ارتجاعی است که از لحاظ سیاسی، آینده مملکت را به عنوان یک جامعه به خطر می اندازد.


این احساس خصوصا در میان گروه هایی چون اهل تجارت و حرفه ها که می توانند رهبران آینده قوی باشند، قوی است. براساس عقل انتظار نمی رود که چنین رهبرانی پیدا شوند، چون آنهایی که ممکن بود رهبر شوند یا همکاری کرده اند یا به خاطر سوءاستفاده دقیق شاه از شخصیت ایرانی، خنثی هستند. فقط قسمتی از این درست است. ایران مانند هر کشور دیگر به اندازه طبیعی (یعنی محدود) از افراد مسئول، آگاه


ص: 790




و شجاع بهره برده است. بعضی از این افراد راه هایی برای زندگی کردن در ایران پیدا کرده اند و نسبتا خوب زندگی می کنند و بدون اینکه حس راستی و احترام به خویشتن را از دست بدهند از خارج ولی کاملاً نزدیک متوجه اقدامات حکومتی هستند. همچنین کسانی مثل امضاکنندگان پیمان 32 هستند که مطابق اصول دینی، سیاسی حرفه ای یا به دلایل دیگر، آشکارا در اقداماتی که مستلزم قابل توجهی است، بدون التفات به نوع انگیزه ها با شاه مخالفت می کنند.




بعد از شاه چه می شود؟


احساس دیگری که اساس مخالفت فعلی است این است که دوران شاه در تاریخ که برای ایران دورانی اساسی و خطیر بوده است، اکنون بسر آمده است. بدین لحاظ سیستم حکومتی وی که در جمع کردن مردم پراکنده و حفاظت از استقلال آنها، لازم و مهم بوده، اکنون به صورت مانعی بر سر راه آرزوهای ایران و پیشرفت آتی کلیه جنبه های مهم زندگی درآمده است. این امر ممکن است که بدیهی به نظر بنماید اما از اهمیت دوجانبه ای برخوردار است. اولاً یک ریشه اصلی حس متزلزل ایرانیان درباره رژیم شاه است که بعضی از افراد هم در جلسه گفتند، حس اینکه «سلطنت شاه تا آخر عمر من که طول نمی کشد.» ثانیا این احساس در بسیاری از طبقات مردم ایران است که در دولت هیچ چیزی به جز شاه وجود ندارد. این بنوبه خود از این نظر سرچشمه می گیرد که نه فقط شاه ترکیب حکومتی که توارث پذیر باشد برقرار نکرده، بلکه سلطنت با آن تصوری که او از آن دارد، وقتی از سرکار برود برای بیشتر ایرانیان قابل قبول نبوده و حکومت قدرت طلب دیگری هم که سعی در حکمرانی به روش او داشته باشد نیز برای ایرانیان پذیرفته نیست. (به همین دلیل است که من فکر می کنم در دست گرفتن قدرت توسط نظامیان برای جانشینی شاه، شانس زیادی در پایداری و ثبات خویش ندارد).


به همین دلیل است که علاوه بر مسئله روشن و مبرم حقوق بشر و پیشرفت معقول در ایران، ادامه آزادی دادن برای ما و بسیاری از ایرانیان، مهم است. نوع صحیح دادن آزادی می تواند یک چهار چوب ثابتی برای زندگی سیاسی ایرانیان و استفاده کردن از آن به بار آورد، در غیر این صورت هرکسی که جانشین شاه شود مجبور خواهد شد در مرکز گردباد ترس های داخلی، احساسات آزاد شده و فشارهای بیرونی، سیاست و حکومت ایران را دوباره سازماندهی کند.




تشیع


آن جلسه ممکن است این فکر را ایجاد کند که شیعه و روحانیت شیعی به طور کل و ذاتا مرتجع هستند.


در حقیقت بی تفاوتی های رسمی شیعه درباره سیاست، این را برای پیروانش ممکن می سازد که از شکل های گوناگون حکومتی حمایت کند. شیعه در اصل ملی گرا است چرا که آن نمایانگر تطبیق اسلام با خواست ایرانیان به داشتن مذهبی از آن خود بود که تحت تسلط اعراب نباشد. علاوه براین مذهب شیعه بالقوه با حکومت ها و موقعیت های جدید بیشتر سازگار است تا مذهب سنی چرا که معتقد است که باب اجتهاد هنوز گشوده است، اگرچه تشیع به طور نظری اجتهادات دین شناسی را که در قرآن یا در تعالیم رسول یافت نمی شود، منع می کند. اختناق دینی شاه در ایران باعث شده است که گروه های عمده و اصلی شیعه، در راه دفاع از خویشتن دگماتیک و محافظه کاران عمل کنند. درست آن طور که مذهب کاتولیک


ص: 791






رومی در کشورهای کمونیستی شده است. من شیعه را از لحاظ اجتماعی محافظه کار ولی از لحاظ سیاسی، دارای کشش ذاتی ضد استبدادی می بینم به خاطر این مطلب، در ایرانی که در آن آزادی برای مذهب و تشکیلات مذهبی و احکام مذهب و آزادی ابراز عقاید مذهبی در زمینه سیاسی وجود دارد. من انتظار دارم مثل ترکیه و اسرائیل، یک حزب وفادار به مقام های محافظه کار مذهبی، خصوصا در مسایل اجتماعی و هم چنین تعدادی دیگر در عرض طیف سیاسی وجود داشته باشد که اشخاص معتقد، بدون اینکه زیاد احساس تخطی از عقاید مذهبی خود بکنند یا مورد مخالفت رهبران مذهبیشان واقع شوند، به آن تعلق داشته باشند.




اقدامات بعدی


نتیجه آنچه در این نامه تشریح شد این است که ایران کشوری است با توسعه اقتصادی قابل ملاحظه که شدیدا از نظر سیاسی عقب افتاده است. ایرانیان به طور کامل و با تحمل رنج از این موضوع آگاهی دارند.


این بدان معنی است که ما فقط دو امکان واقع بینانه داریم که از میانشان یکی را انتخاب کنیم. این امکانات آشفتگی کشوری است که با توانمندی در تلاش تدبیر شکل دولت دائمی اش می باشد و یا آشفتگی مردمی می باشد که در کشمکش با رژیم هایی هستند که مراحل آزمون و خطا برای دستیابی به یک شکل حکومتی پایدار را نمی فهمند و یا به طور آگاهانه آن را رد می کنند. اگر شاه بتواند خودش را متقاعد به تحمل آشفتگی در جستجو برای بنای دائمی دولت و ظهور اینچنین دولتی که قدرت خودش را خواهد داشت بنماید. (دو چیزی که او هرگز در گذشته قادر به انجام دادنش نبوده است) در آن هنگام پیشرفت می توان در حالی که هنوز دولت در قدرت است شروع شود. بنابراین تأکید کارتر در تلفن اخیرش به شاه مورد ادامه اعطای آزادی، درست سوی هدف نشانه شده بود. ما باید مصرا به شاه در مورد اعطای آزادی فشار بیاوریم، در این صورت ایرانیانی که این را می بینند حداقل اعتماد پیدا خواهند کرد که این منظور ما است و ما به طور مشابه به نسبت به رژیم های آینده استوار خواهیم بود. اگر شاه واقعا در جهت انتخابات آزاد، احزاب سیاسی، یک مجلس آزادتر و آزادی بیان سیاسی حرکت کند، او شروع خواهد کرد که مملکتش را از عقب افتادگی کامل سیاسی نجات دهد و به یک آینده معقولانه با ثبات پس از خودش امید داشته باشد. حاصل این کار می تواند تا حدی حمایت یکسره ما را از شاه در گذشته جبران کند و به ایران بهترین شانس درازمدت را بدهد که یک ملت، قادر و متمایل به ایفای نقشی در خاورمیانه که برایش آرزومندیم باشد.


بدبختانه صورت پذیرفتن سرکوبی متناوب خیلی بیشتر محتمل فرض می شود که در نتیجه کاملاً امکان این را فراهم خواهد کرد که ظرف دهه آینده شاه با ترور، کودتا و یا فشار غیرقابل مقاومت مردم از جا برداشته شود. بهترین دولت ممکن در آینده در این شرایط برای ما دولتی خواهد بود که اتحادی میان غیرنظامیان و افسران جوان ارتش بر آن حاکم باشد. بدترین رژیم، رژیمی خواهد بود که افسران ارشد ارتش بر آن تسلط داشته باشند. به هر حال این دولتی خواهد بود که در ابتدا خواهیم داشت، هر چند من فکر می کنم که امکان جهش مستقیم در جهت یک دولت غیرنظامی که شانس خوبی برای موفقیت خواهد داشت، وجود دارد.


اگر یک افسر نظامی از افسران مسن تر ظهور پیدا کند در ابتدا فشارهای قوی عمومی و خصوصی استقبال کنیم. در مقابل این فشارها باید به شدت مقاومت شود. یک چنین دولتی پایدار نخواهد بود. این


ص: 792





دولت به وسیله نفاق داخلی از هم گسیخته خواهد شد. و به شدت به وسیله غیرنظامیان و افسران جوان مورد مخالفت قرار خواهد گرفت. رهبران آن نمی دانند که به جز سرکوبی به چه شکل می توان حکومت کرد احتمال زیادی وجود دارد که افسران جوان و سربازان وظیفه برای نگهداشتن ژنرال های مرتجع در قدرت به طرف هموطنانشان تیراندازی نکنند. از همه مهم تر اکثریت بزرگی از ایرانیان چنین رژیمی را یقینا بدتر از رژیم شاه می دانند. این خیلی اهمیت دارد که هرگز دیده نشود که ما مشوق چنین رژیمی باشیم، مهم نیست که شاه خود را در چه تنگناهایی می بیند و یا اینکه در آغاز چه آشوب هایی پس از او پدید خواهد آمد.


در این احوال ما باید از زمان حاضر استفاده کنیم (حتی اگر شاه در مقابل آن ایستادگی کند) و آن را در میان خودمان به طور استوار بنیان نهیم که احتیاج ما به دانستن و فهمیدن تحولات سیاسی ایران هم اکنون از هر زیانی که به وسیله نمایاندن خود حین انجام ارزیابی های مستقلمان در مورد آن سیاست ها ممکن است به شاه یا به روابطمان با او وارد کنیم، مهمتر است. در حقیقت آگاهی او از اینکه ما در حال انجام این کار هستیم ممکن است به خوبی بر اعتبار تشویق های ما در مورد اعطای مستمر آزادی اضافه کند. به طور همزمان ارادت ما به شاه خصوصا از طریق وقایع عمومی از قبیل فروش تسلیحات و یا اظهارات عمومی باید به طور محتاطانه ای تقلیل پیدا کند تا جایی که توهم این را که او را به سادگی رها می کنیم ایجاد نشود.


نهایتا بعضی از امکانات زیر معتقد است هنوز شروع نشده باشد. اگر چنین است فکر می کنم که آنها فورا باید آغاز شوند.


الف - در سازمان سیا و سفارت ارجحیت گزارش به وقایع داخلی و سیاست داخلی در ایران باید داده شود.


شما بهتر از من می دانید که چه چیز در اینجا مورد احتیاج است و ما هر دو مشکلات مشقت بار انجام این مهم را می دانیم. قابل ذکر است که به کنسولگری ها باید اختیار و منابع لازم برای درگیر شدن در این کار داده شود. وسیله دسترسی در خارج تهران آسانتر است و خیلی از فعالیت های مهم در جایی که کنسولگری ها هستند جریان دارد.


ب - باید مشاوره سیستماتیک و مرتب با جامعه دانشگاهی وجود داشته باشد. خیلی از دانشگاهیان در مورد مسایل سیاسی ایران خیلی صریح تر و مستقیم تر بوده اند. منابع مصرف نشده زیادی برای استفاده در اینجا وجود دارند. و این مردان و زنان باید بدانند که نظرات آنها مورد نیاز می باشد. این مشاوره که ICA را که باید عمیقا شرکت دهد، چنین باید متضمن نظارت مرتب بر انتشارات باشد. مطالبی که مورد پوشش قرار می گیرند باید شامل رساله های دکترا نیز باشند. خیلی از مطالبی که در مورد ایران در نشریه انجمن علوم سیاسی آمریکا می آید، به نظر می رسد که موضوعاتی را مورد پوشش قرار می دهند که ما خصوصا نادیده می گیریم. انجمن خاورمیانه باید به طور مرتب به خاطر تخصص آن مورد بهره برداری قرار گیرد و باید تشویق شود که منابع بیشتری به مطالعات ایران اختصاص دهد. انستیتوی آمریکایی برای مطالعات ایران که در دانشگاه پنسیلوانیا قرار دارد و ظاهرا از طرف ما ندیده گرفته می شده است، یک منبع خیلی مهم است. با دانشگاهیانی که در ایران در زمینه های دیگر کار کرده اند (مثل مرکز ایرانی هاروارد برای مطالعات مدیریت) باید به طور مرتب مشاوره شود.


ج - یا از طریق دانشگاهیان و یا به طور مستقیم باید تماس محتاطانه ای با تبعیدی های ایرانی و سازمان هایشان در ایالات متحده گرفته شود. برای مثال، راجع به کمیته جدیدالتأسیس برای حقوق بشر در


ص: 793




ایران که ظاهرا بازوی آمریکایی منشور 32 گروه است چه می دانیم.


د - از وزارت بازرگانی باید خواسته شود که در تماس با بازرگانان آمریکایی همکاری کند. خیلی از آنها به طور قابل توجهی باهوش و حساس هستند و مکررا وسایل دسترسی غیر معمولی دارند. من خوشحال خواهم شد که درباره اینکه چگونه می شود این مشاوره ها را سازمان داد با شما صحبت کنم.


آسان نخواهد بود که بر سوءظن در مورد ما در میان گروه های خصوصی آمریکایی که در مورد ایران ذیعلاقه می باشند (بخصوص دانشگاهیان) غلبه نمود.


این یک نامه طولانی بوده است. امیدوارم سودمند باشد. لطفا به هر طریق که می خواهید از آن استفاده کنید. هم چنین هر وقت، طریق دیگری هست که می توانم سودمند واقع شوم مطلعم نمایید. موفق باشند.


ارادتمند: جان واش برن




منبع: کتاب اسناد لانه جاسوسی - جلد 1 - کتاب 1 - صفحه 790
تصاویر سند