Post
14627
بازداشت رحمت الله مقدم در مهر 57
تحلیل انقلاب و حکومت پهلوی از دید رحمت اللّه مقدم مراغه ای
گزارش پیرامون مجلس خبرگان
جلسه حاج سید جوادی از نهضت آزادی و مقدم مراغه ای با سولارز نماینده کنگره
تحلیل گروههای مخالف شاه
گزارش اظهارات مقدم مراغه ای درباره اوضاع سیاسی ایران
پیشنهاد انحلال مجلس خبرگان توسط دولت موقت به امام خمینی
بررسی زندگی و شخصیت رحمت اللّه مقدم مراغه ای
تحلیل وضعیت مخالفین سیاسی انقلاب
درخواست پشتیبانی شریعتمداری از آمریکا
از: لامبراکیس
محرمانه
به:
1357-07-22- 1978-10-14
متن سند
نهضت رادیکال - 15
محرمانه
صورت مکالمه
شرکت کنندگان: رحمت اللّه مقدم مراغه ای - جرج بی. لامبراکیس
تاریخ و مکان: 14 اکتبر 1978 - (22 مهر 1357)، آپارتمان مقدم
موضوع: وضع داخلی
روز تعطیلی امام رضا، برای دیدار از مقدم به ملاقاتش رفتم تا پس از خلاصی او از زندان با او صحبتی بکنم. (او جزو رهبران مخالفی بود که به فاصله کوتاهی بعد از حکومت نظامی دستگیر شد.) وضعش خوب و پریدگی رنگ نداشت. او گفت که هر چند 11 روز اول انفرادی بوده و آفتاب نخورده، ولی با او بدرفتاری نشده است. بعد به سلول دیگر، که اغلب ملا بودند و مرتب آنها را وارد و خارج می ساختند، منتقل شده بود.
در بین آنها امام مفتح، از مسجد جاده قدیم شمیران بود، که هنوز در زندان است. پرسیدم که من از زیادتر ماندنش نسبت به دیگر رهبران سیاسی، که اکثراً همان روز توقیف و آزاد شدند، گیج شده بودم. جواب داد که از هم اسمش ژنرال مقدم (رئیس ساواک - غیر خویشاوند) همین سؤال را کرده و او با شوخی گفت: بعد از استقرار حکومت نظامی، آنها می خواهند گروه های مخالف با هم ارتباط نداشته باشند. پرسیدم اگر دلیل موجهی است، آیا شما از بقیه رهبران، در برقراری ارتباط بین گروه ها، مؤثرتر بوده اید؟ او خندید و گفت بله.
مقدم گفت که توسط بازپرسان ساواک بازجویی شد و هنگامی که در مورد اهداف گروهش از او سؤال شده بود، گفته بود که در چهارچوب قانون اساسی است. جزوات مختلف حزبی و تماس با دیگران در حدود مجاز فعالیت های قانونی بود. او همکاران خود را مخفی نکرد، چون چیزی نبود که خارج از حوزه قانون اساسی باشد، (نظریه: موضع روشن مقدم که در طول سال گذشته در مورد آن تردید داشت که دستش را رو نکند تا «هزاران گل» با عکس العمل فوری شاه چیده شود) مقدم در روز دعوت از تجمع هیئت تحریریه کیهان، داوطلبانه آنجا بود و در خط مشی حزب خودش گفتگو کرد و از پذیرفتن خویش، خوشحال به نظر می رسید.
ص: 51
وقتی از وضع مخالفین در حال حاضر پرسیدم، مقدم گفت سرگیجه گرفته اند و نمی دانند چه کار کنند.
او کاملاً صریح اضافه کرد که (به نظر من این طور بود، حداقل در بعضی موارد) مخالفین به دنبال دو پیام حمایت کارتر از شاه نگران شده اند. سپس در مورد نظریه اصلیش، در مورد اینکه مسئولیت برگرداندن شاه به ایران در سال 1953 (1332) به عهده آمریکا است و به قدرت رساندن او با کمک ارتش و پلیس، صحبت کرد. او گفت که این کار تعادل بین شاه و مردم را به هم زده و آمریکا بایستی از ایران دست بردارد، در حالی که پیام های کارتر نشان دهنده حضور مجدد آمریکا در کنار شاه است.
در این فرصت گفتم که، آمریکا به خاطر رهبری ایران توسط شاه، او را حمایت می کند، زیرا دولت ایران متحد مهمی برای ماست، که ثبات و استمرار پیشرفت آن، هدف ماست. ضمناً ما حمایت خود را از افزایش آزادی ها در اینجا بیان کردیم تا تدریجاً و نه به طور انقلابی به ثبات برسیم. انتخابات آزاد تابستان آینده هدف خوبی برای شروع است. سپس از او در مورد نقش آینده شاه پرسیدم.
مقدم جواب داد، قبول دارد که وجود شاه لازم است، هم برای کنترل ارتش و هم آشوب هایی که منجر به سقوط ناگهانی قدرت می شود. گفتم پس با من موافقی؟ جواب مستقیمی نداد و اشاره کرد که شاه محبوبیت نداشته و سرگردان شده و آمریکایی ها را فریب داده است. رؤسای جمهور آمریکا می آیند و می روند و شاه می داند چگونه از آنها استفاده کند، برای مثال، کندی تمایلات شدیدی برای افزایش آزادی های سیاسی داخلی نشان داده بود و تصور می کرد که شاه آن را به کار می بندد. سپس جانسون و نیکسون که بر عکس عمل کرده هر چیز که شاه خواست به او دادند.
او فرصتی را که در طی آن توسط مأمور سرویس مخفی آمریکا دعوت شده بود تا در صورت تمایل با نیکسون، در هنگام دیدار او از انجمن ایران و آمریکا، ملاقات کند، و او پذیرفته بود، یادآوری کرد.
نیکسون هرگز از انجمن ایران و آمریکا دیدن نکرد و او نامه ای از مأمور سرویس مخفی آمریکا داشت که توضیح می داد هیچکس در سفارت در برنامه فعالیت های نیکسون که منحصراً ملاقات خصوصی در حضور شاه بود، دخالتی نداشت. هنگامی که رئیس جمهور کارتر آمد، امیدها را افزایش داد، ولی پیام اخیر او مقدم و دوستانش را گیج کرد. دوباره خط مشی خودمان را به مقدم تذکر دادم و پیشنهاد کردم که او برای بهره وری از انتخاب آزاد موعود، با دوستانش سازماندهی کند و افزودم که غیر واقعی است، اگر تصور کنیم شاه و حامیان او به سادگی قدرت را به مخالفین تسلیم کنند، آنها باید خواسته شان را بروز دهند. به یادش آوردم که خودش گفته بود که چند ماه پیش در مورد هماهنگی در برنامه مشترکی بین گروهش با اشکال مواجه شده بودند.
اگر مخالفین اهداف شخصی دارند و سازمانی که شاه با ایشان مذاکره نماید تا سریعاً در وضع سیاست داخلی شرکت داده شوند، تا زمانی که رهبران منفرد پیشرفت کندی دارند، توقع جدی گرفتن آنها از سوی شاه هر کس دیگری درست نیست. ظاهراً مقدم روی موافق نشان می داد.
مقدم به این مطلب اشاره کرد که شاه طبق شواهد با نصب شریف امامی، «یک مرد فاسد» به جای انتصاب فرد مناسب دیگری، قصد آزادی خواهانه ندارد. او دلیل مرا مبنی بر اینکه شاه در تدارک ولایتعهدی است رد کرد و گفت آنقدر خودخواه و مغرور است که به فکر پسرش نمی باشد. مقدم اشاره به کشتار میدان ژاله کرده و گفت که «وضع بدتر از پیش» شده است. قبلاً شکنجه می کردند و حالا می کشند. هنگامی که در مورد هراس او مبنی بر برنامه های دولت که یک سال پیش در گفتگوهایمان مطرح بود یادآوری کردم، بر
ص: 52
این استدلال پافشاری نکرد.
پس از مباحثات دیگری قرار ملاقات بعدی در فرصت دیگری با همکاران دیگرش گذاشته شد. (مثل مهندس بازرگان که به قول مقدم اخیراً از مشهد بازگشته بود.) اظهارنظر: مقدم با توجه خود در مورد اعلامیه کارتر کاملاً مرا درک می کرد، ولی من معتقدم که او تمامی نگرانی مخالفان محدوده قانون اساسی، در مورد اینکه آیا سیاست های ایالات متحده در طول چند ماه تغییر کرده یا نه، را منعکس می کند.
لامبراکیس
زمان یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!