Post
9348
تعمیر و نگهداری شش هواپیمای پی-3اف نيروي هوايي جمهوري اسلامي ايران
ملاقات نفرات هیأت مستشاری با سرتیپ صفری، معاونت لجستیک نیروی هوایی اسلامی ایران
آزادی جاسوسان پایگاه کپکان از نیروهای کمیته مشهد
تجهیزات پشتیبانی زمینی موشک های تاو AH-1J برای ایران
ملاقات نفرات هیأت مستشاری با سرتیپ صفری، معاونت لجستیک نیروی هوایی اسلامی ایران
گزارش تحولات انقلاب اسفند 57
ملاقات نیروهای هیأت مستشاری با سرتیپ صفری، معاونت لجستیک نیروی هوایی اسلامی ایران
گزارش تحولات انقلاب اسفند 57
خرید قطعات یدکی و صندوق امانی
از: دفتر وابسته دفاعی DATT : شیفر: تی. اکی - سرهنگ نیروی هوایی آمریکا AAIRA : جانسون راچ، اف - سروان نیروی هوایی آمریکا
محرمانه
به:
1357-12-11- 1979-03-02
متن سند
سری.
غیر قابل رویت برای خارجیان ۱۱/۱۲/۵۷ (DAO )
دفتر وابسته دفاعی DATT : شیفر: تی. اکی - سرهنگ نیروی هوایی آمریکا AAIRA : جانسون راچ، اف - سروان نیروی هوایی آمریکا
موضوع: سفر به کپکان
۱- گزارش اطلاعاتی (DAO )
دوم مارس ۱۹۷۹ - جمعه، ۱۱ اسفند
خلاصه: در تاریخ ۲۷ فوریه DATT و AAIRA به وسیله یک هواپیمای C / ۱۳۰متعلق به نیروی هوایی اسلامی ایران (NIIAF ) به ایستگاه هوایی رادار شمالی واقع در کپکان (۴۴ و ۵۸ و ۳۶۱۶ مختصات جغرافیایی منطقه است مترجم) برای آزاد نمودن ۲۲ تکنسین مخابرات آمریکا که در محل مانده بودند عزیمت نمودند. به ضمیمه گزارش مربوطه و حوادث روزانه به انضمام توقف ها در مهرآباد است.
اولین دیدار از مرکز مخابرات و مؤثر ۰۲۰۰
بازگشت به سفارت از مهرآباد.
۱ تا ۲۱ حذف شده (منظور مواد ۱ تا ۲۱ است که در صفحه اول دیده میشود)
۲۲ - متن کامل: S/NO FORN سری غیرقابل رویت برای افراد خارجی) صبح زود ۲۷ فوریه ۱۹۷۹ DATT و AAIRA در سفارت با دو نفر از کارمندان امیرانتظام معاون نخست وزیر ملاقات نمودند. ما همراه با گارد مجاهدین و دو نفر عضو دفتر امیرانتظام آقایان سرمدی و نادر زاگر با ماشین به طرف فرودگاه راه افتادیم. تا هنگام ورود به قسمت نظامی فرودگاه اتفاقی نیفتاد. در آنجا جلوی ما را گرفتند و خواستار ارائه مدارک شدند. اهمیت نامه امیرانتظام بستگی به نظر بازرس داشت هر ایستگاه بازرسی به نظر میرسید که واحدی کاملاً مستقل است و هر کدام در اختیار یک ایرانی که عبور کنندگان را بازرسی نماید همه رئیس و مسئول بودند و همه باید تأییدیه صادر میکردند. از در اصلی تا کمیته پایگاه نظامی راه کوتاهی بود (کمیته گروهی محلی شامل یک ملا و چندین عضو از محل و وسائلی) که میبایست دوباره به ما اجازه عبور دهد. بعد فعالیت های پایگاه. پایگاه به طور نامنظمی مشغول به کار بود به ما گفتند که قسمت پرواز در اعتصاب است. ما یک تأییدیه دیگری از کمیته بزرگتری لازم داشتیم و یک دستور برای پرواز ۱۳۰ - C از سرپرست خلبانان. در اینجا خلبانان نوبتشان بود که تصمیم بگیرند که پرواز کنند یا نه. همان طوری که قبلاً نیز توضیح داده شد در انقلاب مردم آزادند هر طوری که دلشان میخواهد تصمیم بگیرند یک افسر نیروی هوایی به DATT گفت که قبل از انقلاب آنان فقط باید دستورات را انجام میدادند ولی حالا میتوانند تصمیم بگیرند که آیا پرواز لازم و خوبی است یا نه.
به هر حال فرهنگ ایرانی سرنوشت ما را تغییر داد. همان طور که DATT و آقای نادر زاگر دنبال تأییدیه از کمیته بودند اتفاقا با رئیس جدید نیروی هوایی تیمسار اصغر ایمانیان که یک جلسه با بعضی از همافران و افسران ارشد داشت، با نادر زاگر همکلاس بود برخورد کردند نتیجتا پرواز فورا تأیید شد و این بدان معنا بود که ما میتوانیم بعد از ۴ ساعت اقامت در پایگاه نیروی هوایی پرواز نماییم. قبل از پرواز ما میبایست با سربازان مردمی ناهار بخوریم. نهار برخلاف دفعات گذشته که خیلی تشریفاتی بود شامل لوبیا پلو و نون لواش محلی بود. مسئله مهم درباره ناهار این بود که افسران آماده به خدمت ها، همافران و دیپلمات ها همه از یک ظرف و با هم غذا میخوردند. چیزی که قبلاً تصور آن نمی شد - ۲ تن از ستوان های نیروی هوایی به AAIRA گفتند که آنها امشب پاس هستند و واقعا هم در ساعت ۲ صبح سر پاس خودشان بودند. - B حدود ساعت ۱۳ ما به قسمت پرواز به دنبال هواپیمای خودمان میگشتیم هیچ کس شماره هواپیما را نمی دانست تا این که یکی از اعضاء گروه پروازمان را دیدیم او شماره هواپیما را میدانست، وقتی که به هواپیما رسیدیم به یک خلبان و رئیس پرواز ضدآمریکایی برخورد کردیم. بعد از یک بحث داغ با افراد نخست وزیری و گاردهای ما، او به اکراه راضی شد که ما را ببرد. بعد از یک آزمایش زمینی برای تعمیر، هواپیمای دیگری پیدا شد و بالاخره به کپکان پرواز نمودیم که پرواز بدون حادثه سپری شد. خلبان در حقیقت خیلی ماهر و حرفه ای بود اگر سرسخت نمی بود، رسیدن به فرودگاه مثل هر حادثه آن روز بود.
ما را در نگهبانی تا تأیید اوراقمان نگه داشتند، با وجود این که ما 30/000/000 ریال پول همراه داشتیم خیلی زود اوراق ما را تأیید نمودند. رفتن به اردوگاه هم بدون حادثه ای برگزار شد.
دو تا دهکده گلی و بدون برق و تعداد زیادی مردم که آمده بودند تازه واردها را ببینند تمام جریانی بود که در مسیر دیدم. در اردوگاه دوباره ما را تحت نظر گرفتند و محلی هایی که منتظر حقوقشان بودند ما را نگاه میکردند تقریبا ۵ روز قبل تکنسین های آمریکایی را گروگان گرفته بودند و گفته بودند که دستگاه را خاموش کنند. تا قبل از آمدن گروه ها و سربازان و نیروهای خمینی با آنها بدرفتاری میشده - (وسایل شخصی آنها دزدیده شده) - این سربازان از پادگان مشهد آمده بودند. سربازان مشهدی از آمریکایی ها به خوبی نگهداری میکردند و فقط آنها را نگه داشته بودند تا این که حقوق ها و حساب ها پرداخت شود پرداختن حساب ها حدود ۵ ساعت به طول انجامید. نکته جالب توجه این که ستوان مسئول سربازان مشهد ادعا میکرد که از افراد PLO بوده و همراه یاسر عرفات میجنگیده. سربازان محلی از افراد مشهدی میترسیدند. C- حدود ساعت ۲۲ تمام آمریکایی ها آزاده شده و به DAO رفتند. پرواز ساعت ۲۳ در شب در ارتفاع ۳۹۰۰ پایی از بین دو رشته کوه صورت گرفت. خدمه خلبان نیروی هوایی اسلامی ایران کارشان را واقعا عالی انجام دادند ما به مهرآباد بازگشتیم و دوباره تحت نظر قرار گرفتیم مسئله این که با این ۲۴ آمریکایی چه باید کرد مطرح شد ساعت ها در این مورد مذاکره صورت گرفت تا این که تصمیم گرفتند ما را به کمیته مرکزی خمینی در تهران بفرستند. به هر حال دوباره رسم و رسومات ایران به داد ما رسید. یک سرهنگ مجاهدین را که به سفارت در روز ۱۴ فوریه کمک نمود در آنجا دیدیم و به ما کمک کرد که به عوض کمیته به سفارت برگردیم. هنگام بازگشت گویا از سرزمین متروک عبور میکردیم. چندین بار جلوی ما را گرفتند و اتوبوس به وسیله افراد کاملاً مسلح محاصره گردید و تفنگ ها را به ما نشانه رفتند تا این که صحت مدارکمان ثابت گردید. حدود ساعت ۳۰/۲ بود که ما بالاخره سالم به سفارت رسیدیم.
D- زمانی که ما در مهرآباد بودیم DATT ، سرهنگ همایون معاون فرماندهی سابق یک بخش حمل و نقل و سرهنگ حسینی را دید، مقام جدید آنها را نتوانست بفهمد. DATT همچنین تیمسار ایمانیان را در مرکز حمل و نقل یکم در لباس شخصی دید ولی اجازه ندادند با او صحبت کند.
توضیح و تفسیر مسئولان: سفر روشنگرانه ای بود و همان طوری که گزارش شد در هیچ قسمت کنترل مرکزی وجود ندارد و هر قسمت بازرسی به تنهایی کار میکند و زیر نظر فرمانده خودش است. کارها صورت میگیرد ولی خیلی پراکنده است. حرکت کند است ولی چرخ ها میچرخند همافران مسئول بعضی قسمت ها شده اند و چند مورد مشاهده شده که افسران زیر دست همافران کار میکنند. پایگاه در کپکان زیر نظر ستوان جاعل (JALL ) از مشهد بود. بدون دوستی نزدیکی که بین تیمسار ایمانیان و افراد نخست وزیری بود به احتمال زیاد گروه نمی توانست پرواز کند.
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!