Post
23019
از:
متفرقه
به:
متن سند
ص: 702
بسم اللّه الرحمن الرحیم
«ای ملتهای مسلم، ای ملتهای مظلوم همه کشورهای اسلامی، ای ملتهای عزیز که در تحت سلطه اشخاصی واقع شدید که ذخایر شما را مجانی تقدیم آمریکا می کنند، و شما خودتان با زحمت و ذلت زندگی می کنید، بیدار شوید، برخیزید از جا، ای مستضعفین جهان برخیزید و در مقابل ابرقدرتها بایستید، که اگر ایستادید اینها هیچ کاری نمی توانند بکنند».
امام خمینی شاید اولین سؤالی که برای کسی که به محتوی اسناد مجموعه حاضر مراجعه می کند پیش آید این باشد که این همه اطلاعات در رابطه با کشور کوچک کویت در به اصطلاح سفارتخانه آمریکا در تهران چه می کند؟ حتی اگر سفارتخانه آمریکا در کویت هم اشغال شده بود وجود این مقدار اطلاعات در نزد آمریکاییان سؤال برانگیز بود. لیکن این مسئله که در واقع مکمل اسناد قبلی در اثبات جهانخوارگی آمریکاست، گویای خیلی از واقعیتهاست. چگونه است که آمریکا با هزاران کیلومتر فاصله از امیرنشین کوچک کویت مقدار اطلاعات و دسترسی آن به چگونگی اوضاع در کویت هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی از همسایگان جغرافیایی کویت بیشتر است و حتی با توجه به اینکه مدارک سفارت آمریکا در کویت مطمئنا از حجم بیشتری برخوردار است، شاید بتوان گفت میزان احاطه گردانندگان لانه فساد آمریکا در کویت به زوایای مختلف جامعه کویت از خود حکام کویت بیشتر است.
این همه تأسیسات و مراکز وابسته به دولت آمریکا و در رأس آنها سفارتخانه های آمریکا در کشورهای مختلف چه می کنند؟ آیا عهده دار وظایف تعریف شده یک سفارتخانه به عنوان رابط دو دولت هستند یا این که بازوی فعالیتهای جاسوسی و حتی نظامی آمریکا در کشور مقابل هستند و آیا واقعا چه کسی در این کشورها حکم میراند و چگونه؟ لانه های جاسوسی آمریکا با بهره گیری از تجربه فراوان نیم قرن اخیر شبکه منظم پیچیده و پرخرجی برای تداوم سلطه و هدایت برنامه های استعماری خود در نقاط مختلف جهان برپا کرده اند.
اسنادی که تاکنون افشاء شده و اسنادی که هم اینک در رابطه با کویت به چاپ رسیده، نشان می دهد که نقش به اصطلاح سفارت آمریکا در تهران در کل منطقه تا چه حد گسترده بوده است.
ص: 703
و اما اسناد فوق الذکر طرف دیگر قضیه یعنی حکومت کویت و ماهیت این رژیم را نیز بهتر می شناساند.
شناختی که از توصیف ارباب نسبت به نوکر و دست نشانده اش حاصل می شود. همچنین این اسناد گواه دیگری است که هر گزندی که از شروع انقلاب اسلامی از هر ناحیه ای متوجه جمهوری اسلامی شده است، سر درآخور یکی از ابرقدرتها و خاصه شیطان بزرگ دارد. شناخت ماهیت حکام کویت و عمق نفوذ آمریکا در این سرزمین کوچک روشنگر علل اصلی همه ضدیتی است که دولت کویت با جمهوری اسلامی نشان داده. از روزی که مانع ورود امام امت به خاک این کشور کمی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی شد تا امروز که مصب و مجرای بخش عظیمی از تسلیحات جنگی و کالاهای وارداتی است که برای رژیم جنایتکار بعثی عراق ارسال می شود.
تا زمانی که ارباب بزرگ شاه را مترسک خلیج فارس کرده بود، حکام جائر کویت نه تنها سر دعوا با رژیمی که حافظ و تأمین کننده نفت اسرائیل در منطقه بود نداشتند، بلکه ارادت کامل به هم قطارانشان در ایران نیز داشته و زمانی که حرکت اسلامی مردم پایه های رژیم شاه را سست می کند، سفیر فاسد کویت در ایران (برادرزاده امیر کویت) که پس از ماه مبارک رمضان در پاریس مشغول خوشگذرانی است با هواپیمای اختصاصی به تهران می آید و از طرف امیر کویت شاه را دلداری می دهد پس از آن نیز به ارباب آمریکایی خبر از اعتماد به نفس شاه می دهد (شاید این روزها ماجرا برای صدام جانی نیز تکرار می شود).
اگرچه اعراب منطقه خلیج فارس از انتخاب شاه به عنوان ژاندارم آمریکا به جای آنان چندان دل خوشی نداشتند، ولی جزیره ثباتی که در همسایگی جنوبی روسیه آرامش مرگباری را برای حکام خوشگذران حاشیه خلیج فارس به ارمغان می آورد، قهرا بر رژیم متکی بر مردم که ندای اسلام خواهی سر داده و قصد احیای امت اسلامی را دارد، ارجحیت دارد. از این روست که حکمرانان کشورهای مسلمان عرب که در ظاهر مدعی حمایت از آرمان فلسطین و مخالفت با غاصبان قدس هستند، همان طوری که همکاری و همراهی با آمریکا حامی شماره یک سرطان منطقه، یعنی اسرائیل را جایز می دانند، همراهی و حمایت از رژیم شاه معدوم که نزدیکی آن با اسرائیل غاصب آشکار و روشن بود را وظیفه خود می دانستند. در مورد کویت خاصه در سند شماره 11 دیده می شود که چگونه سخاوتمندانه دولت کویت حاضر می شود برای کمک به شاه و آمریکا کمبود نفت صادراتی ایران را جبران کند و در سند شماره 12 وزیر نفت کویت اقداماتی که شاه برای اعاده صلح، و آرامش در ایران می کند را تأیید می کند.
جناب وزیر نفت در گفتگوی دیگری با شلزینگر وزیر انرژی آمریکا می گوید تمام کشورهای خاورمیانه و از جمله عراق امیدوارند که شاه بر مشکلات مزبور فائق آید. همسویی مرتجعین عرب و رژیم به ظاهر رادیکال عراق که امروز دیگر ماهیت آن روشن شده در حمایت از شاه قابل توجیه است. البته کویتیها از مدتها قبل عمق شعارهای عراقیها را می دانسته اند. از جمله در سند 61 نقل قولی از وزیر نفت عراق است که «درست نیست از نفت به عنوان سلاحی در پیشبرد اهداف سیاسی استفاده شود» در همان سند وزیر نفت کویت در رابطه با عراق می گوید که اینها زیاد حرف می زنند، ولی کم عمل می کنند و بعد خود مسئول سفارت، سفر وزیر بازرگانی ژاپن را مثال می زند که کویتیهای بازرگان منش از سیاستهای مبهم ژاپن در قبال فلسطین ناراحت شده بودند، ولی عراق تند رو به گرمی از وزیر ژاپنی استقبال کرده و فقط در زمینه های تجاری با وی صحبت می کند.
همین وزیر نفت کویت در 21 آذرماه 1357 در آخرین روزهای عمر رژیم سابق، به درخواست شاه
ص: 704
برای خرید نفت و گازوئیل پاسخ مثبت می دهد و می گوید کویت و دیگر کشورهای خلیج (فارس) در حمایت از شاه در این دوران اضطراری از هیچ کاری فروگذار نخواهند کرد. اما همین که رفته رفته پایه های رژیم شاه سست تر و سست تر می شود، وحشت این که بیداری مسلمانان در ایران به دیگر مناطق تحت سلطه آمریکا سرایت کند اینان را به فکر وا می دارد که جایی که ژاندارم سقوط کند، طبعا تکلیف بچه ژاندارمها روشن است. لذاست که از همان زمان به فکر مقابله با انقلاب اسلامی می افتند، در 18 دی ماه 1357 معاون وزیر نفت کویت در ملاقات با دوستان آمریکاییش می گوید بهتر است کویت و سعودی اختلافات مرزی خود را برای مقابله با ایرانیها کنار بگذارند. وی سپس حساسیت خود را در رابطه با شیعیان شاغل در شرکت نفت کویت مطرح می کند.
آمریکاییها نیز در تحلیلهای خود اشاره بر این دارند که عوامل کویتی آنها در نگرانی آنان نسبت به پیروزی انقلاب اسلامی سهیم هستند و نقل می کنند امیر کویت در ملاقات با وزیر خارجه فرانسه در مورد گسترش شورش! شیعیان و راه یافتن آن به عراق اظهار نگرانی می کند. این در زمانی است که هنوز جمهوری اسلامی اعلام موجودیت نکرده و هیچ کدام از مسئولین آن مسئله صدور انقلاب اسلامی را طرح نکرده اند که گفته شود دشمنیهای فراوان حاشیه نشینان خلیج فارس عارضه اظهارات و تهدیدهای مسئولین جمهوری اسلامی می باشد، بلکه ماهیت ضد مردمی و وابسته این حکومتها که در واقع الگوی بسیار ضعیفی از رژیم شاه هستند را می نمایاند، با این تفاوت که اینها از هیچ پشتوانه غنی فرهنگی و انسانی در مقایسه با شاه بهره ای نداشته اند. هنگامی که مرتجعین منطقه رژیمی را که از هر جهت خاصه از حیث وابستگی و مزدوری برای آمریکا سابقه طولانی تری نسبت به خودشان داشته و همه ابزارهای لازمه سرکوب را در اختیار داشته (خاصه نیروی انسانی) این گونه در مقابل موج حرکت اسلامی مردم عاجز می بینند، تکلیف خود را نیز روشن می بینند.
همه دشمنیهای کویت و امثال کویت که با فحاشی مستمر در رسانه های این کشور همراه است تا همیاری و تشویق عراق به حمله علیه جمهوری اسلامی و تجهیز و ارسال کمکهای مالی و در اختیار گذاشتن راه تدارکاتی به رژیم متجاوز و کمک به ضد انقلابیون ایرانی و هرگونه مقابله دیپلماتیک ممکن در سطح جهان بر علیه جمهوری اسلامی از آغاز تاکنون و ضرب و شتم و آزار ایرانیان مقیم این کشور همه و همه از اینجا سرچشمه می گیرد که حاکمان کویت اسلام را برای موجودیت خویش خطرناک می دانند و هماهنگ با سیاستهای شیطان بزرگ حاکمیت اسلام را در بلاد اسلامی معارض حاکمیت خویش می دانند.
اگر اینچنین نبود دیروز آزادانه سران و وابستگان رژیم سابق سرمایه های چپاول شده این ملت را با یاری بانکهای کویت به یغما نمی بردند و امروز مأمورین امنیتی کویت کارمندان سفارت ایران را مورد ضرب و شتم قرار نمی دادند. جالب است که وزیر خارجه کویت در ملاقات با کاردار وقت ایران تکذیب می کند که تبلیغات انجام شده بر علیه جمهوری اسلامی با هدایت دولت این کشور است، ولی در سند شماره 35 مسئول کویتی نزد صحابی سر خود یعنی مقام سفارت آمریکا اقرار می کند که حمله روزنامه الانباء بر علیه ایران به دستور دولت کویت بوده است.
صرف نظر از بررسی مواضع حکومت کویت در مقابل معیار حق و عدل که همان جمهوری اسلامی است، بد نیست ببینیم این اسناد رژیم کویت و سابقه تاریخی این کشور و علائق آمریکا را در آن چگونه توصیف می کنند.
ص: 705
تا سال 1325 شمسی، هنوز وجود نفت در کویت کشف نشده بود و جمعیت 9 هزار نفری این کشور جامعه ای بندری و راکد که متکی بر ماهیگیری و تجارت محدود بود را تشکیل می داد و چنین جامعه ای جاذبه چندانی برای غارتگران اروپایی و آمریکایی نداشت و بالنتیجه تا حدی کویت آن روز مصون از تهاجم خارجیها بود. اما از روزی که نعمت الهی نفت در این کشور کشف شد، مصیبت واقعی بر اهالی مسلمان این کشور آغاز شد. اگرچه تا سال 1961 میلادی حکومت کویت رسما تحت سلطه بریتانیا بوده است، لیکن از آن تاریخ به بعد این سلطه ظاهرا صورت رسمی خود را از دست می دهد و در واقع شرکای دیگر آمریکایی و فرانسوی نیز به مدعی قبلی اضافه می شوند که بهره وری خود را از مخازن مسلمین در این کشور متناسب با شرایط سیاسی روز دنیا ادامه می دهند.
درآمد سرشار نفت (8/12 میلیارد دلار در سال 1977) وضعیت ظاهری کویت امروز را با کویت قبل از نفت غیرقابل مقایسه می کند، اما برای دریافت واقعیتهای ورای زرق و برق اتومبیلهای لوکس و ساختمانهای جدیدالتأسیس باید جزئیات مسائل را مد نظر قرار داد و دید که آیا بهای طلای سیاهی که خارج شده و می شود همین بوده است؟ ثروت زیاد حکام کویت، جمعیت مهاجر فراوانی را جذب این کشور نموده که 53% جمعیت 2/1 میلیون نفری کویت و 70% نیروی کارگری این کشور را تشکیل می دهند، که به واسطه بدوی بودن کویتیهای بومی و فقدان نیروی متخصص، به عنوان بدنه اصلی نیروی فعال جامعه کویت به شمار می روند.
طرحها و برنامه های اصلی توسط مستشاران مختلف نظامی، نفتی و فرهنگی آمریکایی ریخته می شود و نیروی کار متخصص مهاجر ملزم به اجرای آن است و در این میان بومیان غافل کویتی در بین این دو طبقه با تصور این که مدیریت جامعه با آنهاست از دست رنج دیگران متمتع می شوند، غافل از این که روزی که نفت آنها تمام شود، نه برنامه ریزیهای آمریکایی و اروپایی و نه نیروی کار آسیایی هیچ کدام علاقه ای به ماندن در آب و هوای شرجی این امیرنشین را نخواهند داشت.
وجود رفاه نسبی در کویت تردیدناپذیر است، اما این رفاه شاید حداقل ارمغان این ثروت خدادادی بوده است. در کویت جمعیت کم و موقعیت جغرافیایی شیوه دیگری را پیش روی حکام آن قرار داده که از بعضی جهات با روش حکام جائر سعودی تفاوت دارد. امیر کویت ادعای شاه سعودی یعنی ولایت مسلمانان دنیا و تولیت حرمین شریفین را ندارد و اصلاً مدعی نیست که حاکم این حکومت اسلامی است، و لذا فریبکاری حکام سعودی که مدعی آن هستند قرآن! قانون اساسی آنان است در اینجا شکل دیگری به خود می گیرد و با برپایی یک پارلمان و تهیه قانون اساسی و .... تزویر ادعای دمکراسی به کار می آید.
جمعیت انبوه مهاجر که کویتیهای بومی را در اقلیت قرار می دهند، همواره به عنوان عامل تهدید کننده نظام حاکم مطرح بوده اند و در راستای مقابله با این تهدید دولت کویت الزاما دست به یک سری اقدامات رفاهی زده است که یک شهروند خارجی وضعیت رفاهی خود را با آنچه در کشورش می توانست داشته باشد، مقایسه کند و در نتیجه هرگونه حرکت سیاسی را که بتواند مخل وضعیت زندگی اش باشد، فراموش کند.
اسناد متعددی در این کتاب هست که در اقشار مختلف اجتماع مسئله امکان بروز ناآرامیهای سیاسی تحت تأثیر انقلاب اسلامی بررسی می شود، خصوصا در صنعت نفت که ناآرامی در آن گذشته از حکومت کویت، آمریکا و اروپا را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. تحلیلگران مادی آمریکایی و کویتی آخرالامر وجود
ص: 706
امکانات رفاهی زندگی برای فلسطینیها و مسلمانان شیعه و دیگر مهاجرین را مانع از بروز حرکت و تشکل این نیروها می دانند. عجیب این است که حکام کوته فکر کویت همواره از زیردستان مسلمان و عرب خود که بخش عمده ای از آنها را ظلم و جور غاصبان قدس به این دیار رانده و دیگران هم به واسطه تنگی معیشت روی به این سرزمین آورده اند، وحشت دارند. اما از اروپاییان و آمریکاییهای فراوانی که همگی عهده دار مسئولیتهای کلیدی در حاکمیت این کشور هستند باکی ندارند.
اگر فقر فزاینده موجود در میان توده های محروم در عربستان، در کویت آنچنان نمود ندارد باید دید شرایط اجتماعی چگونه است و آیا دولت کویت همین رفاه اندک را هم به عنوان باج و عامل بازدارنده آگاهیهای سیاسی و اجتماعی در اختیار مردم نگذاشته است؟ گذشته از مسائل رفاهی، روزنامه ها و رسانه های کویت ظاهرا بی پروا نسبت به سیاستهای مختلف در منطقه و خصوصا در رابطه با مسئله فلسطین مطلب می نویسند، اما به تصریح خود اسناد از دید دولت کویت که کنترل کامل مطبوعات را در دست دارد این نوحه سرایی سوپاپ اطمینانی است که فلسطینیهای مقیم کویت را دلخوش کند، تا مبادا این سؤال را مطرح کنند که آیا کویت و امثال کویت با این همه ثروت خدادادی به راستی چه اقدام عملی در جهت آزادسازی قدس شریف انجام داده اند و یا حتی از این هم پیشتر بروند و این سؤال را مطرح کنند که آیا واقعا سران حاکم بر کویت و امثالهم اساسا اعتقادی به این معنی دارند و یا این که تنها در مرحله شعار آن هم بدون این که محدوده شعارها از اسرائیل تجاوز کند و به حامیانش برسد، اکتفا می کنند.
اسناد گواه بر این است که عمق قضیه از این هم فاجعه آمیزتر است. اصولاً رژیمهای مرتجع عرب و از جمله کویت با علم به حساسیت(1) و به اصطلاح حامی فلسطینیها (البته جناح سازشکار آنان)، توجه افکار عمومی مردم کویت را از مسائل داخلی و نارضائیهای موجود معطوف به درگیریهای لفظی مندرج در مطبوعات رنگارنگ که بخشی در کویت و بخش عمده دیگر آنها در پایتختهای اروپایی به زبان عربی چاپ می شوند، می نماید.
در سند شماره 34 کنترل دولت بر مطبوعات و مکانیزم آن تشریح می شود و گفته می شود مطبوعات علی رغم این که حاوی انتقادات و نقطه نظرهای سیاسی است، لیکن بیشتر شامل مسائل کلی جهان عرب است و به مسائل داخلی و خصوصا زیر سؤال بردن خاندان حاکمالصباح پرداخته نمی شود. پرداختن به مسائل جهان عرب که عمدتا در رابطه با مسئله فلسطین است یک سوپاپ اطمینان برای دلخوش کردن جامعه فلسطینی مقیم کویت است که از رفتار کویتیها در رابطه با تبعیضات اجتماعی نارضایتی دارند. در این سند با توجه به تقارن خیانت سادات با امضای قرارداد کمپ دیوید به آرمان فلسطین، مخالفت ظاهری ابراز شده در مطبوعات کویت با این خیانت و حمله به سادات معدوم اینچنین باز و عریان می شود:
«به این ترتیب سوپاپ اطمینان باز شده تا فلسطینی ها بتوانند مقداری از خشونت و خشم خود را بدون وارد آوردن خساراتی ابراز نمایند.» همچنین در این سند به خوبی روشن است که اگر هم زمانی به یکی از مسائل داخلی پرداخته و فرد خاصی از حاکمیت مورد حمله واقع می شود با اشاره امیر کویت بوده و اگر یکباره هم مسئله از دست در برود و به یکی از مقربان جسارت شود خیلی زود به اشاره امیر سرکوب می شود.
ص: 707
تا اینجا تا حدی روشن می شود که میان استبداد خشک موجود در جزیره العرب و دموکراسی ادعایی در کویت ظاهرا هیچ فاصله ای نیست و در واقع دو روی یک سکه هستند، همچنین دیده می شود اگر هم خانواده حاکم بخشی از درآمدهای سرشار نفتی را صرف امور عامه می کند و حداقل رفاه توده های کویتی فاصله زیادی با رفاه توده های محروم در جزیره العرب دارد، نه از باب رحمت و عطوفت حکام کویت است که شرایط خاص این کشور و بافت جمعیت چنین الزاماتی را پدید آورده است.
به عبارت دیگر حکومت کویت تنها در این اندیشه است که به هر طریق ممکن روال کنونی که منجر به تأمین ریخت و پاشهای بی حد و حصر خانواده حاکم الصباح است حفظ شود و این مستلزم آن است که عرضه نفت که از دید مسئولان کویتی بدون مشارکت و بهره وری آمریکا و اقمارش غیر ممکن است به بازار آزاد جهانی که به ادعای خود مقامات کویتی آمریکا اداره آن را به دست دارد حفظ و استمرار یابد.
همه سیاستهای دیگر نیز در این رابطه مفهوم پیدا می کند.
در این رابطه استراتژی سیاست خارجی کویت کنار آمدن با همه کشورهای خارجی است که به نحوی از انحاء بتوانند در روال کنونی اوضاع در کویت ایجاد اخلال کنند. این است که کویت در عین طمع تاریخی همه حکومتهای مستقر در عراق در چند دهه اخیر به خاک کویت، سعی می کند دل عراقیها را به هر نحو ممکن به دست آورد. از طرف دیگر روسها در تنها کشوری که در حاشیه خلیج فارس توانسته اند سفارت باز کنند و رابطه رسمی دیپلماتیک داشته باشند، کویت است.
حمایتهای کویت از مسئله فلسطین نیز از لحاظ امنیت خارجی به واسطه ترس از کشورهای رادیکال و مترقی عرب و از لحاظ امنیت داخلی به واسطه مسئله فلسطینیهای مقیم این کشور است. در ادامه این خط حکام کویتی خود را قادر به دفع تهاجم نظامی وسیع نمی بینند و استراتژی دفاعی آنها کسب قدرت کافی برای متوقف نمودن مهاجم تا رسیدن کمک خارجی است.
از سوی دیگر با توجه به کمبود نیروی انسانی و کادر متخصص بومی، از ترس این که مبادا بومیان و کویتی الاصلها از وضع فعلی نیز بیشتر در اقلیت قرار بگیرند، سرمایه گذاری در بخش صنعت در داخل کویت که به دنبال آن نیروی کار خارجی را نیز به همراه دارد، کنار گذاشته شده و در عوض سرمایه گذاریهای کویت در کشورهای خارجی صورت می گیرد و البته شیطان بزرگ قطب همه این مسائل است، یعنی تمام حرکتهای سیاسی و دیپلماتیک در منطقه، سیاستهای نظامی، خرید تسلیحات و آموزش نیروهای دفاعی و محل سرمایه گذاریهای خارجی کویت و خرید املاک و ..... در رابطه با آمریکا صورت می گیرد و نتیجه این که حکومت کویت در نهایت خارج از کادری که امپریالیسم جهانخوار آمریکا برای کشورهای دست نشانده خود در منطقه ترسیم می کند، هیچ حرکتی نمی کند.
نگاهی گذرا به این اسناد نشان می دهد که عمده اسنادی که مربوط به فعالیتهای روزانه سفارت آمریکا در کویت است و کمتر جنبه گزارشهای مقطعی دارد پیرامون مسائل نفتی کویت و آمار تولید و وضعیت صنایع نفتی و شرکتهای آمریکایی و انگلیسی که مسلط برآنند، می باشد. به بیان دیگر آمریکا نفت کویت و کشورهای اسلامی نظیر کویت را می خواهد. 2 سند به دست آمده از قسمت سیا در لانه جاسوسی آمریکا در تهران نیز که مربوط به کویت است شامل مسائل نفتی و منابع سیا در این قسمت می شود.
آنجایی هم که به مقتضای شرایط اقتصادی جهان که بخشی از آن ناشی از حرکت اسلامی در ایران است قیمتهای نفت رو به افزایش می گذارد و ارزش دلار در وضع نامطلوبی قرار می گیرد، حکومت کویت
ص: 708
از جمله آخرین کشورهایی است که قیمت نفت خود را تا حد قیمتهای دیگر کشورهای صادرکننده نفت افزایش می دهد و تازه دست آخر معاون وزیر نفت کویت به آمریکاییهایی که طبیعت زیاده طلب آنها اقتضاء می کند از این افزایش قیمت عمومی ناراضی باشند می گوید این افزایش قیمت مخاطره ای برای منافع آمریکا به همراه ندارد. این مسئله برای ارباب آمریکایی قابل درک است. چرا که می داند این پولها یا به صورت وامهای مختلف بلاعوض و ... که منطبق با سیاستهای آمریکا است میان کشورهای دوست! توزیع می شود و یا به صورت سرمایه گذاری در خرید املاک و یا بخشهای دیگر (سلاح و ....) به جیب خود سرمایه داران آمریکایی صهیونیستی باز خواهد گشت.
اما افسوس فراوان باید خورد که چگونه کشوری که به واسطه عنایات خداوندی صاحب یکی از غنی ترین صنایع زیرزمینی است و می تواند پشتوانه اهداف اسلام و مسلمین و هدم و نابودی کفار و معاندین و تجاوزگران به سرزمین های اسلامی باشد، دستخوش شهوترانی مشتی فاسد می شود و خود را با تمامی امکانات در اختیار دشمنان قسم خورده اسلام قرار می دهند. ترسی که حکام کویت و اربابان آمریکایی آنها از گسترش حرکتهای اسلامی در کویت دارند یک امر واقعی است و این ترس متناسب با میزان دشمنی روزافزون شیطان بزرگ و اقمارش از حکومت اسلامی در منطقه افزوده خواهد شد. همه بررسی تحلیلگران آمریکایی از اوضاع در کویت علیرغم نتیجه گیریهای اذهان علیل مادی آنان، در باطن خود نمی تواند مسئله امکان تأثیرپذیری مردم این دیار را از فریاد اسلام خواهی موجود در منطقه پنهان دارد، از جمله بخوبی دیده می شود که احیای دموکراسی ادعایی و تأسیس مجدد مجلس شورای ملی دقیقا در رابطه با انقلاب اسلامی در ایران صورت گرفته است.
این اسناد به خوبی نشان می دهد که علیرغم باور غلط حکام کویت این شیطان بزرگ است که محتاج کویت و کویتیهاست و اگر روزی مردم کویت اراده کنند که همسان امت مسلمان ایران دست آمریکا را از مقدراتشان کوتاه کنند چگونه کمر این استعمارگر قهار برای بار دیگر در منطقه خواهد شکست، چه به فرموده امام و پیشوای مسلمانان و مستضعفان عالم.
«خدای تبارک و تعالی برای هیچ یک از کفار سلطه بر مسلمین قرار نداده است و نباید مسلمین این سلطه کفار را قبول کنند.» به امید آزادی همه سرزمینهای اسلامی از سلطه جهان خواران شرق و غرب.
والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته دانشجویان مسلمان پیرو خط امام