Post
19204
از: دانشجویان مسلمان پیرو خط امام
متفرقه
به:
متن سند
با شروع مبارزات آزادیخواهانه مردم شبه قاره هند علیه کمپانی هند شرقی و انگلیس و دوام این مبارزات و نیاز به تأسیس دولتی مستقل جهت پشتیبانی از مصالح مسلمین بر پایه فرهنگ اسلامی و تبلیغ و گسترش این طرز تفکر توسط بزرگانی چون علامه اقبال لاهوری، بالاخره در سال 1326 شمسی کشور پاکستان تأسیس گردید.
بعد از فوت محمدعلی جناح، رهبر پاکستان، این کشور صحنه مبارزات سیاسی شد تا سال 1349 که ژنرال یحیی خان مقدمات انتخابات عمومی را فراهم آورد و در نتیجه آن «ذوالفقار علی بوتو» در پاکستان غربی و «مجیب الرحمن» در پاکستان شرقی به پیروزی رسیدند. به دنبال جنگ هند و پاکستان (1350) و استقلال بنگلادش یحیی خان در مقابل فشار افکار عمومی زمام امور را به بوتو واگذار نمود.
در سال 1352 قانون اساسی پاکستان به تصویب رسید و بوتو از ریاست جمهوری کناره گیری کرد و سمت نخست وزیر را به عهده گرفت.
تقلب وی در انتخابات سال 1356 منتهی به شورش سراسری مردم و تقاضای اسلامی کردن حکومت، گردید که نهایتا منجر به کودتای نظامی ژنرال ضیاءالحق شد.
97 درصد از جمعیت 80 میلیونی پاکستان را مسلمانان تشکیل می دهند. اقتصاد این کشور متکی بر کشاورزی است به طوری که 60 درصد نیروی کار این کشور از کشاورزان تشکیل شده است. این رقم در بخش صنعت به 16 درصد می رسد که عمدتا در بخشهای نساجی پنبه، تهیه مواد غذایی، تنباکو، مهندسی، شیمیایی، گاز طبیعی و... مشغول به کارند.
اسناد مندرج در این کتاب از نظر زمانی محدود به سالهای 1356 تا 7 آبان 1358 که عمدتا شامل تجزیه و تجزیه و تحلیل اوضاع اقتصادی، سیاسی، امنیتی و روابط خارجی حکومت ضیاءالحق و شرح دیدارها و ملاقاتهای مسئولین کشوری یا سران احزاب و گروههای فعال در پاکستان با کارمندان سفارت آمریکا در پاکستان و مسئولین حکومتی آمریکاست.
با توجه به اسناد مندرجه، مشکلات و اهم مطالب مربوط به پاکستان در چند محور زیر خلاصه می شود:
مسائل اقتصادی، سیاست خارجی، اوضاع اجتماعی و سیاست داخلی حکومت ژنرال ضیاءالحق
مسائل و مشکلات اقتصادی
اقتصاد بیمار پاکستان که متکی بر وامهای خارجی است، نقش و ماهیت کشورهای وام دهنده به
ص: 353
پاکستان، همچنین کسری بودجه عظیم و برنامه بودجه سال 80-79 از اهم مسائل مطرح شده در بعد اقتصادی اسناد است. به طورکلی پاکستان در جبهه اقتصادی با چندین مشکل روبروست که مهمترین عامل آن کسری بودجه عظیم دولت است که ناشی از سوبسیدهای عظیم مواد مصرفی و بودجه سنگین نظامی و گسترش بافت بوروکراتیک دولت می باشد و همین امر علت عمده وابستگی شدید اقتصاد پاکستان به وامهای خارجی است.
التقاط دیدگاههای مبتنی بر سرمایه داری و اسلام در بعد اقتصادی و ارائه آن تحت عنوان اسلامی کردن اقتصاد پاکستان، نتوانسته و نخواهد توانست اقتصاد بیمار این کشور را نجات دهد.
عدم شناخت و اعتقاد برنامه ریزان اقتصادی این کشور به اصول اسلام به ویژه اصول اقتصادی اسلام، عدم دخالت و طرد مسلمانان انقلابی و آگاه، وابستگی فرهنگی و اعتقادی آنان به غرب موانع اصلی در جهت رسیدن به یک اقتصاد سالم هستند. ارائه برنامه های اقتصادی تحت عنوان اسلامی کردن اقتصاد پاکستان را نیز می توان ناشی از تلاش حکومت در استفاده از احساسات اسلامی مسلمانان این کشور در جهت همکاری و همگامی با دولت برای جبران کسری بودجه تلقی کرد. البته وخامت اوضاع فعلی اقتصاد تنها مربوط به دوران حکومت ضیاء نبوده و مشکل مبتلا به پاکستان در خلال زمامداری حاکمان مختلف بوده است؛ ولی برخورد و ارائه روشهای غلط در مقابله با این مشکلات نیز نجات بخش اقتصاد وابسته به وامهای خارجی این کشور نخواهد بود. به بیانی دیگر فرهنگ و ایدئولوژی متکی به غرب، اقتصادی مستقل و سالم به بار نخواهد آورد.
سیاست خارجی
موقعیت خاص جغرافیایی پاکستان یعنی همسایگی با چین، افغانستان، ایران و هندوستان و همسایگیِ با واسطه با روسها و اقیانوس هند به سیاست خارجی این کشور ویژگی خاصی بخشیده که به تبع این ویژگی روابط و برخوردهای پاکستان با کشورهای دیگر و به ویژه ابرقدرتها و همسایگانش از جهات گوناگون مورد توجه قرار می گیرد.
روابط پاکستان با آمریکا و شوروی با توجه به اسناد مندرجه شامل مطالب زیر است:
روابط با آمریکا
اختلافات دیرینه بین هند و پاکستان از دیرباز این دو کشور را در مقابل هم قرار داده و به خاطر نوع روابط هند با شوروی، پاکستان به طرف آمریکا سوق داده شده است. همچنین تجاوز روسها به افغانستان و حمایت از رژیم دست نشانده کابل به اضافه علایق و کششهای قلبی و اعتقادی زمامداران پاکستان زمینه ساز و بهانه ارتباطات بسیار نزدیک با آمریکا بوده اند. حضور آمریکا در صحنه های سیاسی و اقتصادی پاکستان نیز متضمن منافع این جنایتکار در منطقه و در این کشور می باشد، لیکن مشکل به ظاهر عمده در از سرگیری روابط حسنه و عالی با حکومت ضیاء ظاهرا گسترش تسلیحات هسته ای از سوی پاکستان می باشد که این سیاست از زمان بوتو شروع شده و رئوس کلی این سیاست توسط حکومت ضیاء حفظ گردیده است. مخالفت آمریکا با سیاست هسته ای پاکستان به عنوان جلوگیری از گسترش تسلیحات هسته ای به عنوان بهانه ای برای عدم فروش تجهیزات و تسلیحات نظامی و واگذاری وام به این کشور
ص: 354
قلمداد می شد و ارسال وسایل و واگذاری وامها را در حد پایینی محدود کرده بود.
البته عامل اصلی امتناع آمریکا از کمک به پاکستان را می توان ترس آمریکا از عدم امکان بازپرداخت وجوه تجهیزات و وامها به خاطر اوضاع بد اقتصادی این کشور، یافتن امکان مناسب برای اعمال نفوذ مستقیم تر در امور داخلی پاکستان و بروز حوادث غیرقابل پیش بینی و غیرقابل کنترل نظیر آنچه در ایران واقع شده بود دانست.
پاکستانیها نیز نیاز خود به بمب و سلاحهای اتمی را این گونه توجیه می کردند که مجهز بودن به یک نیروی هسته ای نه تنها ثبات منطقه را به هم نمی زند بلکه ثبات را در منطقه افزایش می دهد. البته پاکستانیها هرگز صراحتا نیاز خود را به بمب اتمی بیان نمی کردند و تداوم کار تأسیسات مربوط به تسلیحات هسته ای را با نیاز به استفاده صلح آمیز از نیروی اتمی توجیه می کردند، ولی همه اینها در اصل مقابله و برابری بود با تسلیحات و قدرت تهاجمی و دفاعی هندوستان. فرانسه نیز که یکی از طرفهای قرارداد و دخیل در ایجاد و راه اندازی این تأسیسات بود، ظاهرا تحت فشار آمریکا از انجام این قرارداد سرباز زده بود و در این رابطه تعدادی از اسناد این مجموعه به گفتگوهای طرفهای فرانسوی و آمریکایی در جلوگیری پاکستان از ادامه کار مجتمع هسته ای و امکان ادامه کار این مجتمع به وسیله خود پاکستانیها مربوط است. پاکستان نیز طبق اسناد ادامه کار مجتمع را با خرید لوازم و دستگاههایی از ایتالیا ادامه داده بود و در طول زمان همراه با تهیه مقدمات لازم برای خرید وسایل در منطقه ای بنام کاهوتا اقدام به ساختن دستگاه غنی سازی اورانیوم در جهت تکمیل پروژه و راه اندازی مجتمع هسته ای نموده بود.
پاکستانیها در اکثر ملاقاتها با مقامات آمریکایی با اصرار و شدت زیاد خواستار تضمینهای امنیتی از جانب مقامات آمریکایی و سلاحهای پیشرفته و استراتژیک بودند، تا علیه تهاجم هند خود را مجهز نمایند، این امر با تهاجم روسها به افغانستان و استقرار رژیم وابسته به شوروی در کابل شدت بیشتری پیدا کرد. به طورکلی هندوستان و سیاستهای متخذه از طریق دولتهای مختلف هندی یکی از قویترین عوامل تعیین کننده سیاست خارجی پاکستان به خصوص در رابطه با نیازهای تسلیحاتی سیاست خارجی پاکستان بخصوص در رابطه با نیازهای تسلیحاتی آن کشور بوده است. تأکید پاکستان برگرفتن تضمینهای امنیتی از آمریکا تکیه و استناد به قرارداد دوجانبه پاکستان و آمریکا بود که برمبنای آن در صورتی که پاکستان از طرف یک کشور کمونیست یا یک کشور وابسته به کمونیستها مورد تهاجم قرار می گرفت آمریکا ملزم به عکس العمل نظامی بر علیه کشور مهاجم می گردید. البته پاکستان مدعی بود که در صورتی که پاکستان از طرف یک کشور غیرکمونیستی (چون هند) نیز مورد هجوم قرار گیرد آمریکا بایستی طبق مفاد قرارداد دوجانبه عکس العمل مناسب نشان دهد که آمریکاییها اظهار می داشتند که قرارداد دوجانبه 1959 هیچ گونه تعهدی را در قبال تضاد هند و پاکستان برای ما پدید نمی آورد.
روابط با شوروی
کمکهای نظامی اقتصادی به هند که مهمترین دشمن پاکستان قلمداد می شود، از عوامل عمده روی آوری پاکستان به سمت آمریکا بوده است، ولی به خاطر سرخوردگی پاکستان از آمریکا بر سر مسائل ذکر شده و احتمالاً به عنوان چراغ قرمزی به آمریکا، حرکت مبنی بر سازش با شوروی که از زمان بوتو شروع شده بود در دوران حکومت ضیاء ادامه یافت. تجاوز شوروی به افغانستان و روانه شدن سیل پناهندگان و
ص: 355
آوارگان افغانی به پاکستان و مشکلات امنیتی و سیاسی ناشی از این امر، عامل دیگری بود که ترس دیرینه پاکستان را که از امیال و آرمانهای شوروی در جهت دستیابی به اقیانوس هند از طریق پاکستان ناشی می شد، شدت بخشد. بدین جهت پاکستان سعی می نمود که از یک طرف حمایت آمریکا مبنی برگرفتن تضمین های امنیتی در قبال تجاوزات روسها یا کشورهای متحد آن به دست آورد و از طرف دیگر به خاطر وضع بد اقتصادی و عدم حمایت کامل مالی و لجستیکی آمریکا و اعلام سرخوردگی خویش از آمریکا، زمامداران پاکستانی هیئتهایی را روانه شوروی نمود؛ از جمله هیئتی شامل آقاشاهی که توانست نظر مثبت روسها را مبنی بر کمک بیشتر شوروی در زمینه راه اندازی کارخانه ذوب آهن کراچی به دست آورد و وامی به مبلغ 220 میلیون دلار برای هزینه های این پروژه دریافت دارد. پاکستانیها موضع مثبت شوروی را از دو جنبه تحلیل می کردند: یکی به عنوان عاملی در جهت خنثی سازی نگرانیهای پاکستان در رابطه با مقاصد و اقدامات شوروی در افغانستان و دیگر نگرانی شوروی در مورد راستگرا شدن کشورهای آسیای جنوب غربی چون هند (در زمان موراجی دسای)، پاکستان، بنگلادش و سریلانکا.
مسئله آوارگان افغانی پناهنده شده به پاکستان نیز از مواردی بود که پاکستان را با افغانستان و به بیانی با روسها درگیر می ساخت. مشکلات اقتصادی که این آوارگان به وجود می آوردند از طریق توسل پاکستان به سازمانهای بین المللی تا حدودی مرتفع می شد. در ضمن پاکستان از بهره برداری از گروههای افغانی که این کشور را محل تجمع مکانی برای دایر کردن دفاتر سیاسی خویش نموده بودند، جهت مقاصد سیاسی غافل نبود و علیرغم اختلاف نظر مقاماتِ مختلف این کشور مبنی بر همکاری، از کمک به گروههای همفکر و هم عقیده با خودش خودداری نمی ورزید و به عنوان کانالی که از طریق آن کمکهای عربستان سعودی و کشورهای دیگر به گروههای خاص افغانی می رسید عمل می نمود و در این میان خود نیز بی نصیب نمی ماند.
سیاست و امنیت داخلی
پیچیدگیهای سیاست داخلی پاکستان را می توان ناشی از نقش عناصر متناقض و گوناگون ملی در این کشور دانست و بررسی اجمالی وضع اجتماعی این کشور می تواند ریشه آشفتگیها و پیچیدگیهای مرتبط به سیاست داخلی را روشن کند.
ملت پاکستان با 17% باسواد، در کل مردمی مستضعف و رشد نایافته هستند که اکثرا مسلمان و اهل سنت می باشند. گرایش به اسلام، هر چند اسلام سنتی، نقش فعالی در تشکیلات و گروههای سیاسی بازی کرده و اکثر احزاب موجود تحت رهبری افرادی با وجهه و شخصیت مذهبی هستند و مبنای تشکیل نیز ظاهرا اعتقادات مذهبی است. دولتمردان و حاکمان پاکستان نیز از این احساس کلی مردم غافل نبوده، لهذا سعی نموده اند که با تظاهر به اسلام و تظاهر به گسترش احکام اسلام در امور حکومتی از جمله گرفتن زکات و تأسیس بانکهای بدون بهره به اضافه یک سری اصلاحات رفرمی، خود را با تفکر و اعتقاد کلی مردم هماهنگ نشان دهند. همین امر یعنی تظاهر به اسلام و رابطه بین دولتمردان (به خصوص ضیاء) و رهبران احزاب مذهبی وابسته به آنان مانع از رشد تفکر صحیح اسلامی و نگرشی پویا و انقلابی به اسلام و احکام اسلام در این کشور بوده و این تنها منحصر به برادران اهل سنت نیست بلکه توجه به ظواهر و آداب و رسوم در بین شیعیان به مراتب رشدی قویتر از توجه به محتوای عمیق قرآن و درکی صحیح از احکام
ص: 356
اسلام داشته است و همین سطحی نگری و توجه به ظواهر، درگیریها و برخوردهای شیعه و سنی را رواج داده که این درگیریها هم باعث تداوم تمسک به ظواهر است و هم برآورنده اهداف استعمار مبنی بر تفرقه بین مسلمین.
گذشته از ویژگیهای مذهبی، بافت قبیله ای و عشیره ای پاکستان و پیوند این قبایل با جریانات سیاسی داخلی و خارجی بر شدت پیچیدگی سیاست داخلی پاکستان افزوده است. به عنوان مثال ایالت بلوچستان پاکستان با توجه به تعدد قبایل، سوابق نفوذ شوروی، افزایش فعالیت حزب خلق بوتو بعد از اعدام وی، حضور پناهندگان افغانی، بافت خان خانی و تأثیر آن بر عامه مردم این ایالت و مسائلی دیگر، به صورت یکی از آسیب پذیرترین ایالات و از جمله مشکلات مبتلا به حکومت ضیاء است.
کودتای نظامی و روی کارآمدن ژنرال ضیاء و به دنبال آن تشکیل حکومت نظامی، مشکلات متعددی را برای این کشور به وجود آورد.
علیرغم قول ضیاء مبنی بر برگزاری انتخابات آزاد تا مدتها چنین امری به وقوع نپیوست. عدم برگزاری انتخابات از سویی باعث بی اعتباری و بی حیثیتی ضیاء و دولت وی می شد و از سوی دیگر ضیاء را وادار به اعمال انفعالی در مقابل واکنشهای جامعه، احزاب و مطبوعات می نمود و سیاست دولت را هر چه بیشتر به سوی نظامیگری و اعمال زور سوق می داد.
احزاب وابسته یا مخالف رژیم و کشمکشها و درگیریهای آنان با یکدیگر، بوتو، اعدام وی و فعالیتهای حزب خلق بوتو و نقش همسر و دختر وی، نقش مطبوعات و رسانه های گروهی و برخورد حکومت نظامی با آنها، فعالیتهای سیاسی دانشجویان، به اضافه مشکلات و مسایل مرقوم و به ویژه مشکلات و بحران اقتصادی، سیاست داخلی این کشور را با عدم ثبات و بحران شدید روبرو ساخته بودند. مطالب مندرج در اسناد در مجموع تشریح مطالب فوق است.
دانشجویان مسلمان پیرو خط امام
تجهیزات یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!