Post
20896
از: هنری آل. دیویس
محرمانه
به: دفتر حفاظت منافع و سفارت آمریکا
1342-03-16- 1963-06-06
متن سند
سند شماره (4)
تاریخ: 6 ژوئن 1963 - 16 خرداد 42
از: هنری آل. دیویس
به: دفتر حفاظت منافع و سفارت آمریکا
موضوع: اظهار نظر درباره گریگوری زایتسف
آنچه در ذیل می آید گزارشی است از گفتگویی که در تاریخ 5 ژوئن 1963 بین آقای رضا امینی مشاور روابط عمومی دفتر حفاظت منافع آمریکا و وابسته مطبوعاتی پیشین ایران در مسکو، آقای بهرام بوشهری پور که به اصرار دولت شوروی در سال 1962 مجبور به ترک این کشور گردید صورت گرفته است:
آقای بهرام بوشهری پور امروز صبح به دفتر من آمد تا یک رونوشت از سخنرانی پرزیدنت کندی را که در 11 آوریل 1962 در ضیافت شامی که به افتخار شاهنشاه در کاخ سفید ایراد شده بود دریافت نماید.
آقای بوشهری پور درباره مأموریتش در مسکو دارد کتابی تحت عنوان «در شکم خرس» می نویسد. این کلمات به وسیله پرزیدنت کندی در اثناء همین ضیافت برای تشریح شرایط سختی که شاه ایران همیشه تحت آن به سر برده است، استفاده شده بود. پرزیدنت گفته است «ما خودمان نیز در شرایط آسانی به سر نمی بریم ولی در شکم خرس هم زندگی نمی کنیم. ولی او (اشاره به شاه) سالهاست که در شکم خرس به سر می برد ولی کشورش هنوز آزاد است».
چون بوشهری پور اطلاعات زیادی درباره فعالیتهای شوروی در ایران دارد از او پرسیدم که درباره گریگوری زایتسف که می گویند سفیر جدید شوروی به ایران است آیا چیزی می داند؟ آقای بوشهری پور گفت که او را به خوبی می شناسد چون در حین خدمت به عنوان وابسته مطبوعاتی در مسکو چندین بار با وی صحبت کرده است. او چند قطعه کاغذ از جیب خود بیرون کشید و چند تاریخ و اظهار نظر به من داد:
گریگوری تیتویویچ زایتسف در سال 1944 وارد وزارت امور خارجه گردید. البته به عنوان وزیر و کار خود را به عنوان معاون رئیس بخش خاورمیانه آغاز کرد. آقای بوشهری پور در ادامه گفت: «چون او صاحب نظر در امور خاورمیانه است و نیز از دانشکده امور باختری دانشگاه مسکو فارغ التحصیل شده
ص: 504
بود با سمت وزیر کار خود را آغاز کرد، و گرنه مانند دیگران به عنوان وابسته کارش را شروع می کرد».
زایتسف در سال 1949-1945 یعنی سالهایی که در آن حزب توده کاملاً متشکل و فعال شده بود در ایران خدمت می کرد. در هنگام اقامتش در ایران او ریاست واقعی سفارت شوروی را به عهده داشت و با روشنفکران و روزنامه نگاران متنفذ ایران هم تماسهایی چند برقرار کرده بود.
زایتسف در سال 1949 به مسکو بازگشت تا به کار خود در بخش خاورمیانه وزارت امور خارجه ادامه دهد تا اینکه در سال 1951 به عنوان سفیر شوروی روانه هلند گردید. در سال 1953 وی ریاست بخش خاورمیانه ای را عهده دار گشت. در هنگام عهده دار بودن این تصدی وی از مصر، سوریه و لبنان بازدید کرد. در همه مذاکرات بین شوروی و کشورهای عربی شرکت داشت. او همراه شپیلف به مصر رفت و به مذاکره درباره کمکهای شوروی پیرامون سد آسوان پرداخت. بوشهری پور گفت: رفیق زایتسف ید طولانی در تشکل بخشیدن به احزاب سیاسی و ایجاد آشوب دارد. پس از کودتایی که در 1958 منجر به به قدرت رسیدن قاسم در عراق شد، زایتسف نیز به عنوان سفیر شوروی در رژیم جدید به عراق رفت.
مأموریتش این بود که یک حزب نیرومند کمونیستی را در عراق ایجاد کند و موفق هم شد. در سال 1961 او به شغل قبلی اش یعنی ریاست بخش خاورمیانه بازگشت. در همین حال با ترتیب دادن ضیافتهای حداقل هفته ای یک بار توانست با دیپلماتهای کشورهای خاورمیانه تماس برقرار سازد. بوشهری پور اظهار داشت: «زایتسف در روسی به معنی مادر خرگوش است ولی او واقعا یک مارد... است. پس از ورود او به ایران باید منتظر بروز مشکلات و ناراحتیهایی باشیم چون او به عنوان یکی از اعضای کومسومول (سازمان جوانان کمونیست) خیلی خوب می داند که چگونه افراد ناراضی را یکجا جمع کند و آنها را به صورت یک نیروی مخرب علیه ایران درآورد.»
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!