InternationalDocument
43970
متن سند
واشنگتن، 28 ژانویه 1980
موضوع:
ایران ـ گامهای بعدی
راهبردی که توسط ساندرز و جردن تدوین شده[2] است، ترسیمی هوشمندانه و محتاطانه از رویکردی است که هدفش بهحداکثررساندن دسترسی و نفوذ محدود ماست. بسیار بعید است که این سناریو به همان شکلی که برنامهریزی شده است، پیاده شود؛ ولی مسئلۀ کلیدی اعتبار سناریو نیست، بلکه این واقعیت است که ما پیشنهادهای محکمی برای ارائه به بنیصدر (و قطبزاده) داریم که آنها را به یک فرایند مذاکرۀ مهم وارد خواهد کرد. توجیه دارد که ما برخی خطرات محاسبهشده را به جان بخریم تا چنین فرایندی جلو برود، ولی باید با چشمانی باز این کار را انجام بدهیم؛ بنابراین اجازه بدهید با تشریح دلایل بدبینی آغاز کنم:
- تحلیل سیاسی دو حقوقدان فرانسوی کاملاً اشتباه بود. آنها انتظار داشتند بهخاطر تلاشهای «رهبر سیاسی اصلی»، یعنی خمینی، حبیبی در انتخابات پیروز شود. این آخرین دیدگاه آنهاست که به جمعۀ گذشته مربوط میشود.[3] یک عنصر پایدار از خیال خام در تحلیل آنها به چشم میخورد. حدس من این است که سناریوی آنها از چیز دیگری اقتباس شده است.
- اگر نظر دو فرانسوی مبنیبر تمایل خمینی برای پیروزی حبیبی در انتخابات درست باشد، در آن صورت، او چه واکنشی به پیروزی بنیصدر نشان میدهد؟ اگر در سوی دیگر، انتخابات براساس برنامه برگزار شود، دو رابط فرانسوی نیز آنچنان که میخواهند ما باور کنیم، در جریان امور نیستند. آیا آنها واقعاً در جایگاهی هستند که با بنیصدر همکاری کنند؟
- مقیاس زمانی کاملاً غیرواقعبینانه است. گام اول (ایجاد کانال ارتباطی)، دستکم یک هفته به طول میانجامد. گام دوم (تشکیل کمیسیون تحقیق توسط سازمان ملل) را نمیتوان در کمتر از یک هفته یا ده روز تکمیل کرد، با توجه به سرعت عمل سازمان ملل و همۀ رایزنیها و هماهنگیهای لازم ـ ازجمله حیطۀ اختیارات ـ که قبلاز آن باید صورت بگیرد.
گام سوم (بازی با پاناما) غیرمرتبط است. گام چهارم (استماع دعاوی توسط کمیسیون در تهران)، یک هفته زمان میبرد، ولی تقریباً یقین داریم که نمیتوان آن را زودتر از دو هفته یا بیشتر پیاده کرد. گام پنجم (گزارش کمیسیون به سازمان ملل و بهصورت همزمان رسیدن به یک توافق و آزادی گروگانها)، دستکم یک هفته دیگر به جدول زمانی اضافه میکند که با این حساب، به ماه مارس میرسیم. بااینوجود، گام پنجم قرار است که در طول هفتۀ منتهی به 10 فوریه برداشته شود. این کار غیرممکن است.
- سناریویی که پیشنهاد شده است، قطبزاده را عاملی مهم در نظر میگیرد. او بهعنوان یگانه مذاکرهکننده قلمداد شده است. این جایگاه احتمالاً متناسب با شخصیت اوست، ولی همچنین سبب میشود که درصورت بروز جنجال در تهران، او فرد مقصر به حساب آید. فکرکردن به فداکاری قطبزاده برای یک هدف عالی، من را بههیچعنوان آزار نمیدهد؛ ولی شک دارم که آیا او در این راه ثابتقدم خواهد ماند یا خیر. او فردی حیلهگر و بسیار حساس به وجهۀ سیاسی خویش است. او بهانۀ کامل برای اخراج خودش را به بنیصدر نمیدهد، بعداز اینکه اول رابطهاش با خمینی را نابود کرد. در برخی برههها، نیرنگ امری اجتنابناپذیر است.
من با توجه به این نکات، معتقد هستم که این راهبرد ارزش پیگیری را دارد، ولی با چند اصلاح ازباب احتیاط:
- ما باید گام اول را بهعنوان فرایندی برای افشای روابط سیاسی جدید در فضای پساانتخابات ببینیم؛ بنابراین بایستی آزمونی جدی را انجام بدهیم که نیازمند گرفتن تصمیمی واقعی ازسوی تهران است، بدون اینکه تمام مقصود خود را از همان ابتدا آشکار کنیم.
- یادداشت حاکی از این است که احتمالاً از همان ابتدا، «شخصیتهای کلیدی ایران از تمام سناریوی پیشنهادی آگاه هستند». به نظر من ما نباید تمام سناریو را در همان آغاز کار خرج کنیم و تنها نشان بدهیم که آمادۀ پیشبرد مجموعهای از گامهای قطعی هستیم (بدون تشریح جزئیات)، بهمحض اینکه یک کانال ارتباطی قابلاعتماد ایجاد گردد.
- در گام اول باید درخواست کنیم که یک طرف گفتوگو ازسوی ما در تهران ـ یا اطراف آن ـ و قبلاز اینکه روند کار آغاز گردد، مستقر شود. باید یک شخص آمریکایی (کاتم؟) یا تبعۀ یک کشور سوم را برای استقرار در سفارت سوئیس یا مکانی دیگر که امکان ارتباطگیری خوب را دارد و بتواند مذاکرات را پیش ببرد، شناسایی کنیم. آنها ممکن است فردی را برای این کار پیشنهاد بدهند؛ بنابراین باید انعطافپذیر باشیم.
- اگر بنیصدر و قطبزاده، هر دو با این موضوع موافق باشند، در آن صورت نشانههایی داریم که روند امور امیدوارکننده است. در غیر این صورت، ایدۀ بهتری از آنچه باید انتظارش را بکشیم، خواهیم داشت.
- تنها بعداز اینکه بر سر استقرار یک طرف گفتوگو توافق شد، میتوان بحث دربارۀ جزئیات یک سناریو را آغاز کرد. آن موقع ما شواهد عینی داریم که تصمیمگیری عملی ازسوی طرف ایرانی امکانپذیر است و مذاکرات را از اختیار میانجیهای دارای حسننیت (ولی احتمالاً سادهلوح) خارج خواهیم کرد. آنها ممکن است متعهد باشند که هیچ امتیازی ندهند، ولی دستکم این است که مطمئن میشویم به طرف مذاکرهکنندۀ خودمان نظارت و کنترل کامل داریم.
به نظر من با انجام اصلاحات بالا میتوانیم پیش برویم و گفتوگو را آغاز کنیم.
[1]. Carter Library, National Security Affairs, Brzezinski Material, Country File, Box 30, Iran 1/11/80–1/31/80.
سرّی؛ حساس؛ تنها برای مشاهدۀ گیرنده.
[2]. نک: سند 168. برژینسکی یک نسخه از این متن را در قالب یادداشت توضیحی به تاریخ 28 ژانویه برای سیک ارسال کرد و نظر او را جویا شد. سیک تحلیل خود را به برژینسکی منتقل کرد و یک گزارش مختصرتر نیز در تاریخ 29 ژانویه از جلسهای که با جردن داشته است را به درخواست برژینسکی فرستاد. او هر دو یادداشت را در قالب یادداشت توضیحی به تاریخ 31 ژانویه برای آرون و هانتر نیز ارسال کرد.
Carter Library, National Security Affairs, Staff Material,Middle East File, Box 31, Subject File, Iran [Retained] 1/80.
[3]. جمعه 25 ژانویه؛ نک: سند 164. بنیصدر در آن روز، بهعنوان رئیسجمهور ایران انتخاب شد.