InternationalDocument
44090
متن سند
تهران، 19 می 1980
1. شب گذشته همتای الجزایری خود، عبدالکریم غرایب[2] را ملاقات کردم و به او توضیحاتی دربارۀ موضع ما نسبت به انجام دستورات مربوطه، بررسی شکایات و دعاوی و ایجاد مصالحه میان کشورهایی که اختلاف دارند، ارائه دادم. او که معاون وزیر امور خارجۀ کشورش نیز در اینجا حضور دارد، به من گفت معاون وزیر یادداشتی بهمراتب مختصرتر از الجزایر دربارۀ همکاری الجزایر ـ سوئیس دریافت کرده است. فرمول ما نهتنها جذاب بلکه معقول نیز بود.
2. غرایب گزارشی از گامهایی که کشورش برداشته است، ارائه داد.
1.2. در مراسم خاکسپاری تیتو[3]، رئیسجمهور الجزایر، دو دیدار داشت که مبنای اقدام سیاسی کنونی این کشور را شکل میدهند.[4]
اول، با صدراعظم اشمیت، کسی که گفت: «بر عهدۀ شما الجزایریهاست تا با جلوگیری از تشدید بیشتر مناقشۀ ایران ـ آمریکا، به کل جهان کمک کنید. ما میدانیم که صبر آمریکا به پایان رسیده است و این کشور در انجام اقدامات شدید و نیز عملیات نظامی که پیامدهای محسوسی دارند، درنگ نخواهد کرد.»
بهعلاوه، اشمیت از الجزایر خواست تا به اروپا کمک کند. اروپا بهخاطر اصول، دچار تضاد و تعارض در وجدان شده است و نیز نمیتواند ادامۀ نقض دیپلماسی را که در گروگانگیری سفارت بازتاب دارد، تحمل کند. اروپا باید همبستگی و همراهی مؤثری با آمریکا از خود نشان دهد، ولی همچنین به منافع خود در منطقه و جانفشانیهایی که برای نیل به نتایجی انجام شد که بهسرعت بروز پیدا نمیکنند، آگاه است.
علاوهبر این، اروپا نگران پیامدهای انزوای ایران است؛ کشوری که تنها راه نجاتش در مواجهه با گزینۀ شوروی، کشورهای عربی و اروپایی هستند. دیدار دوم با پرتینی تندتر بود. پرتینی عمدتاً به نمایندگی از ایتالیا سخن میگفت؛ کشوری که شرایط برایش مصیبتبار است و الجزایر تنها شانس برای سر عقل آوردن ایران است.
2.2. اشمیت و پرتینی هر دو تمایل دارند تا الجزایر نقش یک میانجی را ایفا کند تا بدینوسیله دولت یا رهبری ایران بتوانند «گامی مهم» بردارند و سبب شوند که اروپاییها گامهایی را که هیچکس تمایل به برداشتن آنها ندارد، به تعویق بیندازند یا اصلاً عملیاتی نکنند. این گام باید قبلاز هفدهم ماه برداشته شود.
3.2. رئیسجمهور پساز بازگشت به الجزایر، غرایب را فراخواند و این موضوع را در دولت به بحث گذاشت. دولت الجزایر نهتنها از ابتکارات اشمیت و پرتینی شگفتزده شد، بلکه او همچنین تصمیم گرفت تا آنها را از آن خود کند؛ بنابراین معاون وزیر امور خارجه را برای دیدار با قطبزاده و درصورت امکان، بنیصدر به تهران فرستاد.
3. غرایب عضو کمیتۀ مرکزی جبهۀ آزادیبخش ملی الجزایر[5] و نیز مجلس ملی[6] است. من احترام زیادی برای او قائل هستم، فرزندان ما با یکدیگر بازی میکنند و مدتها او به من میگفت: «اگر میخواهید به موفقیت برسید، دیپلماسی مرسوم را فراموش کنید و صداقت و صراحت داشته باشید. احتمالاً این تنها راه برای نیل به نتیجه است.»
او توصیۀ مشابهی به معاون وزیر امور خارجه نمود و او هم به توصیه عمل کرده است و این اولین ارتباط و تماس او در اینجاست. این جملاتی است که او بیان کرده است: «اگر یک کشور بتواند ایران را درک کند، آن الجزایر است. ما از استعمار و امپریالیسم رنج کشیدهایم. ما میدانیم که امپریالیسم آمریکا چه میتواند بکند و چه کرده است، ولی این تنها امپریالیسم موجود نیست.
گروگانگیری را نمیتوان تحمل کرد. با ادامۀ آن شرایط بدتر میشود، بدتر از آنی که ایرانیها درکش کنند. بیشک، اگر قرار باشد آمریکا و بیشتر کشورهای اروپایی اقدامات شدیدی را پیش ببرند که همۀ کشورهایی را که با شما ارتباط دارند و یا به شما کمک میکنند در بر بگیرد، در آن صورت، شما باید متوجه باشید که علیرغم دوستیای که داریم، ما منافع خود را بر هرچیز دیگری ترجیح میدهیم. این بدینمعناست که ما نمیتوانیم برای شما کاری انجام بدهیم. بهعلاوه، شما مدعی هستید که دولت مشروع جمهوری اسلامی ایران هستید، اما این کافی نیست.
اگر میخواهید مشروعیت شما در سطح بینالمللی پذیرفته شود، باید به عمل تبدیل شود. صرف سخن کافی نیست و دیگر کفایت نمیکند. اگر شما از اجرای تصمیمات خود ناتوان هستید، باید پیامدهای این شرایط را نیز بپذیرید، از سمت خود استعفا دهید و بگذارید کشور با مسئولیتهای خود روبهرو شود. همانطور که میدانید، شما علیرغم دوستی با کشورهای عربی و اروپا، درحال نابودساختن جایگاهتان هستید. باید اقدامی قاطع و چشمگیر صورت بدهید تا اروپاییها بتوانند از اقدام در روز هفدهم ماه می امتناع بورزند و آن را به آیندهای دور موکول کنند.»
4. پاسخ قطبزاده از این قرار است (به نظر غرایب و من، او فردی ناامید است): او شرایط را درک کرده است. او با والدهایم در بلگراد،[7] دیدار داشته است و گفتوگوهای آنها به سه نکته ختم شده است: اول، والدهایم در دسترس و آماده است؛ دوم، او پیشنهاد فعالساختن دوبارۀ کمیسیون سازمان ملل را مطرح کرد؛ سوم، مشکل موضعی که اروپاییها را توانمند سازد تا تصمیم خود را به تعویق بیندازند.
غرایب به من گفت: «راهاندازی دوبارۀ کمیسیون سازمان ملل، خواستۀ والدهایم است؛ چراکه او میخواهد دوباره در جایگاه خود انتخاب شود و نیز دوستی نزدیکی با قطبزادهای دارد که در این زمینه بسیار تلاش کرده است.» قطبزاده میگوید او هم با این کار موافق است ولی میخواهد صبر کند تا ببیند فضای حاکم بر اسلامآباد چگونه خواهد بود و البته شفافسازی ازسوی والدهایم را نیز خواستار است.
در این شرایط، باید خاطرنشان کرد که قطبزاده تمایل دارد تا از مزایای وجود کمیسیون بدون مواجهه با ابعاد نامناسب بهره ببرد؛ بدینمعنا که وقتی ملاقات با گروگانها مطرح میشود، دیدار کمیتۀ بینالمللی صلیب سرخ با آنها بهعنوان جایگزین آن در نظر گرفته میشود.
ایده در اینجا عبارت است از اینکه فعالیت کمیسیون، گزارش و یافتههای آن مجلس را توانمند میسازد تا بحث دربارۀ موضوع گروگانها را در فضایی از رضایت اخلاقی دنبال کند (بهعلاوه ما نشست کشورهای غیرمتعهد و نیز کمیسیون جدید سلامتیان را داریم که توسط بنیصدر و به دستور امام برای تحقیق دربارۀ «مداخلات آمریکا در ایران پساز عملیات ناموفق طبس» تشکیل شده است).
مخاطب گفتوگو پرسید: «همۀ ماجرا همین است؟» سپس قطبزاده همان توضیحاتی را که به من داده بود، به آنها نیز ارائه کرد (به پیام شمارۀ 465 من نگاه کنید).[8]
غرایب و معاون وزیر امور خارجه هر دو، در ادامه اظهار داشتند که این کافی نیست. شما باید گروگانها را به دولت بسپارید. سپس باید به کشور بگویید که زینپس شورای انقلاب مسئولیت امور را به عهده دارد.
6. (شمارۀ پنج در نسخۀ اصلی وجود نداشت.) سپس معاون وزیر امور خارجه و غرایب، از قطبزاده خواستند تا دیداری را با بنیصدر هماهنگ کند، البته اگر بنیصدر قرار است صرفاً نقطهنظرات قطبزاده را تکرار کند، لازم نیست وقتش را هدر بدهد.
الجزایریها انتظار دارند که بنیصدر مثل یک سیاستمدار عمل کند. قطبزاده سپس با بنیصدر تماس میگیرد و گزارشی دربارۀ اظهاراتش به او میدهد، ولی معاون وزیر امور خارجه که فردا کشور را ترک میکند، هنوز نتوانسته است با بنیصدر دیدار داشته باشد؛ درحالیکه بنیصدر دیروز و نیز روز قبلش، زمان زیادی را صرف ملاقات با روزنامهنگاران... و نیز همتای بریتانیایی من کرده بود.
7. غرایب میگوید: «این شرایط کنونی است. پس بگذارید ببینیم اظهاراتی که والدهایم پساز دیدارش با ژیسکار بیان کرد، چه آثاری در پی خواهد داشت. اجازه دهید ببینیم قطبزاده پساز نشست اسلامآباد که معاون وزیر امور خارجۀ الجزایر نیز احتمالاً همراه قطبزاده به آنجا سفر میکند، چه خواهد گفت.»
نتایج بهدستآمده تاکنون کافی نبوده است.
لانگ
[1]. Carter Library, National Security Affairs, Staff Material, Middle East File, Box 42, Subject File, Iran Papers 5/80–7/80.
سرّی؛ حساس.
[2]. Abdelkrim Gheraieb
[3]. Tito
[4]. همانطور که در تلگرام 9294 از بن، مورخ 14 می گزارش شده است، اشمیت در مراسم خاکسپاری رئیسجمهور یوگسلاوی، تیتو، از رئیسجمهور الجزایر شاذلی بنجدید (Chadli Benjedid) درخواست کرد تا «یک ابتکار الجزایری» را برای حل بحران گروگانگیری پیش ببرد. بنجدید سپس مدیرکل وزارت امور خارجۀ (Foreign Ministry Director General) کشورش را به تهران فرستاد تا دربارۀ راههای رفع بحران تبادلنظر کند.
Department of State, Records of David D. Newsom, Under Secretary of State for Political Affairs, Subject Files, 1978–1981, Lot 81D154, Iran NODIS Cables May 1980.
[5]. Central Committee of the Algerian National Liberation Front
[6]. National Assembly
[7]. Belgrade
[8]. یافت نشد.
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!