InternationalDocument
43977
متن سند
واشنگتن، 4 فوریه 1980
امیدوار هستم که شما امکان مطالعۀ این یادداشت را قبلاز جلسۀ ساعت 2:00 دربارۀ موضوع گروگانها داشته باشید.[2] ممکن است این متن کمی غیرمنسجم باشد، ولی بهصورت شفاف و صادقانه شرایطی را که با آن مواجه هستیم، تحلیل میکند.
هدف ما همچنان خارجکردن گروگانها با سلامت کامل در اولین فرصت ممکن است؛ بدون اینکه خطراتی را که غیرقابلِقبول هستند، بپذیریم. احتمالاً هدف ما بهخاطر اشغال افغانستان، دستخوش تغییر شده است «بهشکلی که امکان نیل به سازش ایران ـ آمریکا را به خطر نیندازد».[3] ازنظر سیاسی، من معقتدم که باید همچنان درقبال آنچه توان انجامش را در مسیر آزادی گروگانها داریم، انعطاف داشته باشیم. مردم آمریکا اکنون بیشتر از دوران قبلاز اشغال افغانستان توسط شوروی، یک توافق خوب را پذیرا هستند و تحمل میکنند، البته اگر ما بتوانیم به راهحلی موفقیتآمیز برای موضوع گروگانگیری برسیم.
اجازه بدهید بهصورت مختصر به واقعیتها و موارد یقینی و نیز نکاتی که نسبتبه آنها تردید داریم، اشارهای داشته باشم:
1. اینکه در تحلیل نهایی، تنها خمینی میتواند آزادی امن گروگانها را تضمین کند. جای تردید وجود دارد که بنیصدر بتواند دانشجویان را برای آزادی آنها متقاعد سازد و بسیار بسیار محل تردید است که این کار از قطبزاده بربیاید.
2. اینکه بخش اعظم شورای انقلاب ـ احتمالاً همۀ آنها ـ از نیاز برای حل بحران گروگانگیری آگاه هستند و این مسئله شامل روحانیون و نیز «گروه اروپایی» میشود.
3. اینکه دستکم در میان گروه اروپایی و سایر اعضای شورای انقلاب، یک اجماع روشن نسبتبه اینکه چگونه از این شرایط خارج شویم، درحال بروز است. این اجماع تصدیق میکند که شاه به کشور برنمیگردد، ولی تأکید دارد بر برگزاری محاکمۀ بینالمللی، حق ایران برای درخواست استرداد شاه، طرح درخواست بازگرداندن قانونی «اموال بهسرقترفته» و صدور بیانیههای عمومی ازسوی ایالات متحده مبنیبر اینکه ما خواستار ایجاد رابطهای هستیم که «برابری» ایران را تصدیق میکند و مبتنی بر «احترام متقابل» نیز هست.
4. اینکه عوامل سیاسی و خصومت شخصی بین قطبزاده و بنیصدر احتمالاً منتهی به شرایطی شود که اگرچه در آن اتفاقنظری نسبتبه «چگونگی» وجود دارد، ولی اجماعی نسبتبه قسمت «چه کسی» یا «چه زمانی» وجود ندارد. قطبزاده دوست دارد این کار را سریع به پایان برساند و به دلایل مشخص، بشخصه در آن شرکت داشته باشد و بنیصدر ترجیح میدهد که تا بهدستگرفتن قدرت صبر کند (دستکم این پیامی ازسوی مصریهاست که ما باید تأیید کنیم).[4]
5. اینکه اگرچه قطبزاده بشخصه فردی محبوب نیست، ولی شاید از حمایت بهشتی و سایر اعضای شورای انقلاب که به دلایل دیگر با بنیصدر مخالف هستند، برخوردار شود. دشوار است که دریابیم آیا حمایت از قطبزاده حاکی از یک خواست برای حل سریع بحران است یا اینکه آنها صرفاً میخواهند بنیصدر را از رضایت شخصی، از پایاندادن به این موضوع پساز رسیدن به قدرت محروم کنند.
6. اینکه درحالیکه بنیصدر ممکن است علاقهای به قطبزاده نداشته باشد، ولی ازطریق دو کانال ارتباطی مستقیم ـ خانم نوبری و سفیر لانگ ـ به ما فهمانده است که ما باید همکاری با قطبزاده را ادامه بدهیم، ولی او هم باید در جریان امور قرار بگیرد. او شاید واقعیت شرایط را درک کرده است و درحالیکه آن را دوست ندارد، اما با آن کنار آمده است.
7. اینکه درحالیکه وزیر امور خارجه تقریباً در میان همه، چهرهای منفور است، ولی همین افراد تصدیق میکنند که او با خمینی رابطهای شخصی دارد و این موضوعی است که نمیتوان از آن صرفنظر کرد و یا نادیده گرفت.
به نظر من اینطور میآید که موارد زیر باید موضع و جهتگیری ما باشد:
- اینکه باید همچنان برای آزادی سریع گروگانها ازطریق قطبزاده تلاش کنیم، البته نه به قیمت آسیبدیدن روابطمان با بنیصدر؛
- اینکه ما باید بنیصدر را در جریان اقدامات خود قرار بدهیم؛
- اینکه اگر به هر دلیلی مجبور شدیم بین قطبزاده و بنیصدر یکی را انتخاب کنیم، باید بنیصدر را برگزینیم؛
- اینکه لازم است تا با تلفیق و همسوساختن دیدگاههای آنها، از این انتخاب اجتناب کنیم و در این راستا، ناگزیر به رابطین فرانسوی نیازمند هستیم؛
- اگر حالا قطبزاده را «منتظر» بگذاریم، مشکلات زیر را برای ما به همراه خواهد داشت:
1. ما نمیتوانیم تصمیمی آگاهانه بگیریم که برای حل بحران کنونی تا پساز روی کار آمدن بنیصدر در اواخر فوریه صبر کنیم؛
2. همچنین تأخیر این خطر را در پی دارد که برای خمینی اتفاقی بیفتد، کسی که همه میگویند باید بشخصه در روند آزادی گروگانها دخیل باشد؛
3. بنیصدر نمیداند وقتی قدرت را به دست بگیرد، اوضاع سیاسی چگونه خواهد بود. بسیار محتمل است که حل بحران در آینده برای او دشوارتر از انجام کار برای قطبزاده در زمان حاضر باشد.
ایجاد شرایطی که بنیصدر چارهای جز تحمل یا همکاری فعال در پیشبرد راهبرد آزادی زودهنگام نداشته باشد، ازطریق رابطین فرانسوی و اهرم فشار سیاسی امکانپذیر است. انصافاً درمورد بنیصدر باید گفت که او ممکن است فکر کند که تنها او قدرت و نفوذ لازم را برای حل بحران داراست و اینکه این موضوع چندان مربوط به این نیست که چه کسی مورد تمجید و تقدیر قرار میگیرد، بلکه مسئله بیشتر این است که چه کسی میتواند مشکل را حل کند.
درنهایت، باید یادداشت پیوستشده از کاتم را مطالعه کنید. او میگوید قطبزاده نمیتواند بدون اطلاع بنیصدر، شورای انقلاب و حتی خمینی، خطر تماس مستقیم با ما را به جان بخرد. همچنین کاتم معتقد است اگر فرصتی برای تماس مستقیم میداشتیم، باید از آن استفاده میکردیم.
یک اظهارنظر پایانی درمورد رابطین فرانسوی ما، بهویژه آقای بورگه باید مطرح کنم. آنها آلت دست قطبزاده نیستند. یکی حبیبی و دیگری بنیصدر را برای ریاستجمهوری ترجیح میدهد. آنها با وزیر امور خارجه مرتبط بودهاند؛ زیرا شورای انقلاب و قطبزاده، از آنها چنین خواسته بودند. آخر هفتۀ گذشته، به من گفتند که اگر قطبزاده بخواهد مانع ملاقات آنها با بنیصدر یا سایر اعضای شورای انقلاب شود، آنها «مسئولیت خود را در این موضوع کنار میگذارند».
کارشناسان ایرانی در وزارت امور خارجه که شاهد انبوهی از داستانها و اشارات از تهران و سازمان ملل هستند، بهشدت اعتقاد دارند که پیشنهاد فرانسه که ما نیز در آن مشارکت داشتیم، توسط اعضای مختلف شورای انقلاب، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. آنها تصور میکنند که بنیصدر باید در چنین بحثی شرکت کند. همۀ روایتهای مختلفی که منتشر شده است و حاوی جزئیات دقیق هستند، بهطور کلی با سناریویی که بهطور مشترک مطرح کردیم، سازگار هستند.
پیوست
راهنمای رسانهای[5]
واشنگتن، بدون تاریخ
راهنمای رسانهای
گامها بهسوی آزادی گروگانها
شرایط کنونی: تصمیم حکومت ایران برای تشکیل یک کمیسیون
ایران: شورای انقلاب تصمیم گرفته است تا یک کمیسیون تحقیق تشکیل داده شود.
نکته: این سناریو عمل نمیکند مگر اینکه ایران درخواست اولیه را به والدهایم ارسال کند. دبیرکل سپس نسبتبه اجرای این سناریو، نظارت و کنترل خواهد داشت.
آمریکا:
- هیچ تصمیمی ازسوی ایران به ما و تا جایی که اطلاع داریم، به سازمان ملل ارائه نشده است؛
- اگر پیشنهادی مطرح شود، ما موضع خودمان را اعلام خواهیم کرد.
سازمان ملل: هیچ پاسخ قابلتوجهی نمیدهد تا وقتی که ایران درخواست خود را بهصورت رسمی و همسو با چهارچوبهای توافقشده، مطرح کند.
گام دوم ـ یک و دو: درخواست ایران مبنیبر تشکیل یک کمیسیون.
ایران از دبیرکل والدهایم درخواست میکند تا یک کمیسیون تحقیق «برای استماع دعاوی ایران و نیز فراهمساختن زمینه برای حل سریع بحران کنونی بین آمریکا و ایران» تشکیل شود و همچنین بر تمایلش نسبتبه اختیار کمیسیون برای ملاقات با همۀ گروگانها تصریح میکند.
یا اینکه: «... تا دربارۀ دعاوی هر دو طرف تحقیق نماید».
نکته: این کار سبب عملیاتیشدن سناریو خواهد شد.
آمریکا:
1. ایالات متحده با دبیرکل دربارۀ درخواست ایران گفتوگو میکند. ما از اظهارنظر خودداری میکنیم تا بدانیم حوزۀ اختیارات کمیسیون چقدر است؛
2. شما پیشتر مواضع ما را بارها شنیدهاید. نیازی نیست که من دوباره آنها را تکرار کنم؛
3. ما از هر اقدام سازمان ملل که ممکن است منجر به آزادی گروگانها و حفاظت از اصول بینالمللی شود، حمایت میکنیم.
[1]. Carter Library, Office of the Chief of Staff, Jordan’s Confidential Files, Box 34, Iran 2/80.
تنها برای مشاهدۀ گیرنده.
[2]. براساس کتاب خاطرات کارتر، او از ساعت 1:58 تا 2:22 بعدازظهر با ونس، آرون و جردن جلسه داشت. کارتر در خاطرات خود مینویسد که هدف از برگزاری این جلسه «آگاهی از جدیدترین اخبار در رابطه به پاسخ ایرانیها» بوده است. او مینویسد: « درظاهر بنیصدر، مستقیم پیامی برای ما فرستاده است مبنیبر اینکه تمایل دارد تا موضوع گروگانها حلوفصل شود. این تمایل او البته پس از 26 فوریه مشخص میشود، زمانی که دولت خود را سامان میبخشد» (او همچنین اظهار داشت که میخواهد از شرّ قطبزاده خلاص شود). بنیصدر دوست ندارد که ما او را دوست ایالات متحده یا یک میانجی بدانیم. او میخواهد بهعنوان یک انقلابی شناخته شود که حافظ منافع ایران درمقابل تهدیدهای هر دو ابرقدرت است. ما تصمیم گرفتیم که ارتباطات چندگانۀ خود را با او حفظ کنیم.»
Carter, Keeping Faith, p485.
برای مشاهدۀ پیام بنیصدر نک: سند 175.
[3]. این عبارت حاکی از برداشت جردن نسبتبه میزان تغییر یافتۀ 27 دسامبر است. نک: سند 110.
[4]. نک: 175.
[5]. سرّی؛ حساس.
زمان یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!