Post
9081
از:
محرمانه
به:
متن سند
«مقدار زیادی از طبقات متوسط بالا از بیگانگان متنفرند. خیلی ها معتقدند که آمریکا باعث سقوط شاه گردید. در بین این گروه افرادی هستند که از فکر فوق خوشحال هستند و عده ای هم هستند که از تنفر نسبت به آمریکایی ها ناراضی اند. در ارتش حس تنفر نسبت به بیگانه وجود دارد، در صورتی که شرایط در ایران و در ارتش بهبود نیابد، به احتمال زیاد در آینده نزدیک خطرِ احساس خیانت می باشد و اگر این اتفاق بیفتد رهبری ارتش در جبهه ضد آمریکایی خواهد بود.»
(از تحلیل ارتش ایران)
***
ترس آمریکا از ضد آمریکایی شدن ارتش به خوبی از این گفته مشخص است.
مطابق آنچه که در مورد سیاست آمریکا در قبال دولت موقت آمده است گفته ایم که آمریکا سعی دارد که با یک سیاست مسالمت آمیز، ایران را از نظر اقتصادی به خود وابسته نماید. این وابستگی از جهت نظامی به قطعات فنی ارتش - مدیریت و سیستم ارتش و آموزش آن می انجامد. حال جریان قطعات یدکی را از زبان تحلیلها و اسناد موجود در سفارت می شنویم.
***
در توصیه ای از طرف ساندرز به نیوسام:
«چگونه روابط نظامیان را توسعه دهیم؟ ایرانیها در مورد سپرده مالیشان در مقابل فروشهای نظامی سوءظن دارند. آنها به قطعات یدکی و حفاظت تکنیکی نیازمندند؛ ولی برای مسایل سیاسی می ترسند که از ما تقاضا کنند. ما می خواهیم مسئولانه بر روی مسایل نظامی کار کنیم، تا اینکه بازرگان را قدرت دهیم و مطمئن باشیم که برای اوضاع آینده سیاسی مملکت دوستانی در ارتش داریم که ممکن است در معضلات سیاسی مملکت راهگشا باشند. برای در اختیار گذاشتن قطعات حساس به آنها مطالعه کنید و آماده باشید که قطعاتی که در سطح پایین هستند در اختیار آنها قرار دهیم.آماده برای تحویل قطعات یدکی دستگاههای قبلی که ارزششان از 5 میلیون دلار کمتر است باشید، و اگر ایران مایل بود قطعات یدکی را از مجاری دیگری تأمین کنید اجازه دهید که از کشورهای دوست و پیشرفته جهان سوم مثل ایتالیا قطعات یدکی هلیکوپتر را تأمین کنند.»
(از ساندرز به نیوسام 14 شهریور 58 از تحلیل سیاست آمریکا درباره ایران)
***
«ایرانی ها به ما گفته اند که سیاست آنها این است که به صورت گوناگون از وسایل نظامی آمریکا حمایت کنند. ما به آنها جواب دادیم که در اساس هیچ گونه ایراد و اشکالی دیده نمی شود که از وسایل نظامی اروپایی که کار آنها بر طبق قانون کار و سیاست ماست استفاده شود (ما فقط به چیزهایی که خودمان تهیه خواهیم کرد اجازه خواهیم داد). ما همچنین یادآور خواهیم شد، که امکان دارد عملاً مسایلی پیش آید. وابسته به قطعات یدکیِ تجهیزات و مدیریت آمریکایی داشته باشد، به خوبی روشن می شود. طبیعی است که با این سیستم حتما احتیاج به نظارت افراد آمریکایی خواهد داشت. و طبیعی است که با این شکل ارتباط آمریکایی ها با سران ارتش و افراد دیگر ارتش امری است طبیعی، و سیستم ارتش کاملاً در کنترل آمریکا در خواهد آمد.
جمله رابطه طبیعی بین ما و فرماندهان ارتشی حاکی از این واقعیت است که در یک سیستم وابسته به آمریکا، چه از نظر سازماندهی و چه تجهیزات این امر یعنی قابل کنترل بودن فرماندهان ارتش، امری است طبیعی، و هدفی است که آمریکا می خواسته است با وابسته کردن ارتش ایران کنترل آن را در دست بگیرد. البته این مهم را در بلند مدت به دست می آورده است. همچنین آمریکا روی دوستانش در ارتش حساب زیادی می کند تا بتوانند در سایه سیستمی که وابستگی فنی و تشکیلاتی به آمریکا دارد، عملیاتی به نفع آمریکا در ایران انجام دهد و ارتش سازمان یافته به طریق آمریکایی را کلیدی برای آینده خود می بیند. آیا آینده ای غیر از سلطه دوباره سیاسی - اقتصادی نظامی و فرهنگی آمریکا برای ایران برایش متصور است؟
***
چنان که دوباره تأکید می شود که:
«درجه و نقشی که ارتش در حل مسایل ملتها خواهد داشت، بستگی زیادی به اطمینان دولت جدید انتخاب شده و رهبری ارتش به همدیگر دارد. مهمترین عوامل برای بازسازی، روابط خارجی با غرب و کمک های تدارکاتی (لجستیکی) نظامی می باشند. موقعیت های دلخواه در هر دو سطح ممکن است که تنها یک کار توسعه یافته جدید را برای بازسازی، بلکه برای تحت تأثیر قرار دادن افسران مبنی بر اینکه غیر متعهد و غیر دوستانه نسبت به غرب نباشند، تدارک ببیند. یک موقعیت متضاد دیگری ممکن است روی دهد که از یک سیاست خارجی ضد غربی حمایت کند؛ یا سرانجام شبیه ارتش دولت قذافی را نتیجه دهد».
(از تحلیل ارتش ایران)
***
در بالا به خوبی حساب آمریکا به روی ارتش و سعی در سازماندهی آمریکایی آن و جلب عناصر ارتشی به غرب و ترس از دست رفتن این پایگاه به خوبی روشن است.
***
«با توجه به احتیاج ایران به قطعات یدکی و احتیاط سوء ظن دار ایران در مورد سپرده های فروشهای نظامی در آمریکا، ما باید مسئولانه عمل کرده و بازرگان را قدرت بدهیم و مطمئن باشیم که در آینده در ارتش ایران دوستانی خواهیم داشت که می تواند معضلات سیاسی مملکت را راهگشا باشد.
(محرمانه 14 شهریور 58 از ساندرز به نیوسام)
«ما باید به اداره تبادلات اطلاعاتی با ایرانیان ادامه دهیم. زمانی که این تبادلات عملی شد، جستجو را برای به کار گرفتن افسران نظامی ایران برای داخل شدن در یک امتحان، از تهدید نظامی آغاز کنید.»
«یکی از شماره های سندی تحت عنوان سیاست ایران (توصیه های خلاصه شده در مورد مسایل ایران)
«16- مسئله تحویل قطعات یدکی و روابط برقرار کردن با ارتشی هایی که تمایلات آمریکایی شدید دارند.»
(از لینگن به وزارت امور خارجه واشنگتن 29 مرداد 58
ما با توانی که هم اکنون در بازدید و جمع آوری اطلاعات از پایگاهها داریم، به خصوص به خاطر از دست دادن رابطه های نامحدود مستشاری، قدرت اطلاعاتی ما بشدت لطمه دیده است.
(از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه واشنگتن تاریخ 25 ژولای 79)
آزادی رفت و آمد و سرکشی به تأسیسات و پرسنل نیروی هوایی جمهوری اسلامی، به طور خیلی فجیعی محدود شده است و شک هست، که آمریکایی ها بتوانند از پایگاهها دیدن کنند. بجز پایگاه مهرآباد و دوشان تپه که تا قبل از ماه مه 1980 می توانند مورد بازدید قرار گیرند.بیشتر اطلاعات که لازم است، بستگی به این دارد که مستشاران نظامی چگونه بتوانند روابط خود را با نیروی هوایی جمهوری اسلامی برقرار کنند.
(از تهران به واشنگتن، گزارشگر Gillette 29 ژولای 79)
***
اگر چه رابطه با وابسته (Prc) ایجاد شده است، اما تجربه تا این تاریخ نشان داده است که در بهتر شدن جمع آوری اطلاعات ما هیچ تغییری نکرده است.
(از تهران به واشنگتن، گزارشگر Gillette
15ژولای 1979)
***
در این نامه به دو سؤال که از طرف واشنگتن شده است، پاسخ داده می شود.
1- آخرین خبر نسبت به مذاکرات صلح در کردستان را بگویید؟ 2- هم اکنون نقش ارتش و پاسداران در کردستان چیست؟ در پاسخ به سؤال اول تقریبا اخبار معمولی است.
در پاسخ به سؤال دوم به قول چندین منابع مختلف نقل می کند، که کردها با ارتش بسیار خوب هستند و پاسداران را بشدت می کشند. ارتش نیز وقتی بر فراز کوهها برای سرکوبی می رود، به جای اینکه به کردها بزند عمدا به کوه و سنگ و بیابان می زند. وقتی ارتشیان و پاسداران به گروگان گرفته می شوند، ارتشیان آزاد می گردند و پاسداران اکثرا مثله می شوند و فقط 2 تا 3 نفر را آزاد می کنند تا جریان را برای دیگران تعریف کنند. از قول یکی از افسران زمینی که از منابع بسیار قابل اعتماد سفارت نیز هست، این بار پیام خود را به وسیله یکی از اقوامش به سفارت رسانده و گفته که پاسداران همراه با ما به گشت مشغول هستند، ولی کردها مهارت خاصی در کوهها دارند.
(از سفارت آمریکا در تهران به واشنگتن تاریخ 12 اکتبر 79)
***
با توجه به دو سند فوق، نفوذ جاسوسی آمریکا را در مورد ارتش، روشن می کند که شبکه اطلاعاتی و جاسوسی سفارت به خوبی در ارتش عمل کرده و گزارشات لازم را جهت جمع بندی و شناخت سفارت از موقعیت ارتش به مسئولین سفارت می رسانند. کوشش فراوان سفارت برای ارتباط نزدیک و مشاهدات عینی از پایگاههای هوایی، نشان از اهمیت نفوذ و حضور مستقیم آمریکا در ارتش ایران است. وجود افسرانی که به نفع آمریکا به جاسوسی مشغولند، می تواند اطلاعات مفیدی را به آمریکا برساند. با توجه به همه تحولات انقلابی در ایران، آمریکا هنوز سعی دارد از طریق سفارت و مهره های سرسپرده آمریکا در ارتش جزئیات را زیر نظر دارد.
هیچ توصیف دقیق و مشخصی برای کاری که ما اینجا انجام می دهیم، وجود ندارد. ماهیت موقتی ارتش اجازه نداده که نظم ارتشی در مستشاری پیاده شود. ما به طور اساسی نسبت به درخواستهای متغیر IIN تطبیق خود را حفظ کرده ایم و به طور مناسب جواب گفته ایم؛ هیچ تماس نیروی دریایی وجود ندارد و تفاوت بین قسمت نیروی دریایی و دفتر دفاعی DAO گاهی اوقات مبهم است. به حدی که نوشته های ما بیشتر جنبه خلاصه های اطلاعاتی دارد تا گزارشات عملیاتی یا تدارکاتی. ما همچنین امیدواریم با سایر افسران وابسته دفاعی نیروی دریائی در اروپا اطلاعات رد و بدل کنیم یک کاری که بطور عادی وظیفه (دفتر دفاعی است. هر چند ما سعی می کنیم از سیاست دور باشیم و فقط در زمینه نظامی عمل کنیم. کسانی که الان وارد می شوند یا پاسپورت دیپلماتیک می آیند. آنهایی از ما که قبلاً سعی کردند ولی موفق نشدند پاسپورت بگیرند حالا از طریق واشنگتن در شرف گرفتن آن هستند. با رد قطعنامه ژنو از طرف ایران موضوع دیپلماتیک یک امر الزامی است. ما رسما به عنوان کادر مشورتی و تکنیکی سفارت کار می کنیم و Maag (که همان مستشاری است) وجود ندارد.»
(R.A.Enjlman به فرمانده جونز 14 ژوئن 79)
***
با توجه به سند فوق و اطلاعاتی که از عملکرد و وجود مستشاری آمریکا در ایران در سالهای بین 34 تا 57 داریم، می دانیم که مستشاری مستقلاً با ایران قرار داد می بسته و مستقلاً در ارتش ایران مدیریت طراحی و حتی فرماندهی می کرده است؛ و ارتش را به سیستم آمریکا و برای مقاصد آمریکا سازمان داده و رهبری می کرده اند.
همچنین خرید سرسام آور تسلیحات فوق مدرن ارتش به وسیله ایران با نظر و توسط همین مستشاری تهیه می شده است.
اما بعد از انقلاب، دولت موقت وجود مستشاری را که لغو حاکمیت ملی ایران بود، نپذیرفت و قراردادهای آنها را لغو نموده آمریکا برای حضور مستشاری خود در ایران که به نام Armisn Maag معروف است دست به فریب جدیدی زد و دفتری به نام دفتر دفاعی یا دفتر امنیتی در سفارت تأسیس نمود که جنبه دیپلماتیک داشت و مشاور فنی و نظامی سفارت به حساب می آمد؛ لذا طبق قوانین بین المللی برای آنها پاسپورت دیپلماتیک گرفت و آنها می توانستند با برخورداری از مصونیت دیپلماتیک به کارهای مستشاری و جاسوسی و کنترل ارتش و همچنین مشاوره در امور خرید و ارائه و پیشنهاد قطعات ضروری تسلیحات ارتش مشغول باشند. لذا کوشش سفارت برای این است، که افراد مستشاری خود را که در زمان رژیم شاه خائن از پاسپورتهای عادی یا خدمت استفاده می کردند، با پاسپورت دیپلماتیک به ایران وارد شوند، تا بتوانند به راحتی فعالیت کنند. رئیس خائن مستشاری آمریکا در زمان رژیم ژنرال سه ستاره نیروی هوایی گست بوده است که بعد از انقلاب هم گاهی به ایران می آمده. بعدها یک نفر افسر نیروی زمینی به نام سرهنگ چارلز سی اسکات را که جزء گروگانهاست، به عنوان رئیس مستشاری و تحت پوشش رئیس دفتر دفاعی به ایران می فرستد و قبل از آن طی برنامه دقیق و حساب شده، وی را در ساختمانهای CIA در اروپا و واشنگتن دوره های مخصوص اطلاعاتی را راجع به وضع ایران تعلیم می دهند.
***
«سرهنگ اسکات در 16 سپتامبر (25 شهریور 58) به سفارت آمد و به عنوان رابط دفاعی و به جای ژنرال گست، مشغول به کار شد.
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!