Post
20937
از: دانشجویان مسلمان پیرو خط امام
گزارش سیاسی
به:
متن سند
بسم اللّه الرحمن الرحیم
اسناد مندرج در کتاب های شماره 25 الی 28 از مجموعه اسناد لانه جاسوسی که تحت عنوان «خط میانه» در گذشته منتشر شده است، عموما به معرفی چهره های جریان حامی منافع نامشروع آمریکا و چگونگی امیدها و برنامه ریزی های دستگاه محاکمه آن در جهت فعال کردن و جانشینی این جریان به جای خط انقلاب و امام می پرداخت. یادآور می شود این اسناد متعلق به بخش سیاسی جاسوسخانه آمریکا در تهران بوده است.
در خلال این مدت بازسازی بخشی از اسناد ایستگاه سیا «سازمان جاسوسی آمریکا» در تهران که تحت پوشش سفارت فعالیت می کرد نیز به پایان رسید که در واقع مکمل اسناد گذشته بوده و با وضوح بیشتری پشتیبانی عملیاتی و جاسوسی آمریکا از تقویت جریان خط میانه را نشان می دهد. این اسناد در دو جلد در اختیار امت انقلابی و افکار عمومی جهان قرار می گیرد تا سند دیگری در حقانیت مبارزات ملت ما در منزوی ساختن جریانات سیاسی وابسته باشد، جلد اول آن شامل اسناد شریعتمداری، مقدم مراغه ای و حسن نزیه و جلد دوم مربوط به چهره های شناخته شده ای از قبیل امیر انتظام، بهرامیان، خسرو قشقائی و چهره های ناشناخته دیگری از جمله تورج ناصری و علی سیف پور فاطمی می باشد.
مجموعه حاضر افشاگر طیف گسترده ای از عناصر و جریاناتی است که با شعارهای استقلال، دمکراسی و حقوق بشر و حتی لوای دین، مجریان و کارگزاران مقاصد کسانی بوده و هستند که آرمانشان در قبال ملل محروم چیزی جز استعمار و استثمار نیست، اسناد افشاگر جناح هایی است «که هر چند در این آب و خاک زاده شده و پرورش یافته اند» و هر چند شکست افسانه دیرینه شکست ناپذیری آمریکا را به دست این مردم دیدند، باز مصلحت مملکت و ملت را از وی می جویند؛ «حالایی که مملکت ما و ملت ما قدرت آمریکا را در اینجا شکست داده است باز روابط با آمریکا دارند، این ننگ را کجا باید برد و این شکایت را پیش که باید کرد؟» آن جمعیت و اشخاصی که در ازای دریافت وعده حمایت سیاسی، حقوق ماهیانه، ارضای جاه طلبی های فردی و سیاسی و بهتر بگوییم «عشق به آمریکا» آگاه یا ناخودآگاه دل در نابودی، نظامی بسته بودند که بر گستره کفر زده گیتی، منادی اسلام، استقلال و آزادی است. این طیف گسترده را مقدس مابان سیه قلبی که زنگار نفسانیتشان حائل قلب و خدایشان شده، وجیه المله هایی که افسار ملی گرایی ساخته امپریالیسم بر گردنشان افتاده، ملی گرایان مسلمانی که تربیت یافتگان فرهنگ
ص: 253
غربند و سلطنت طلبان معلوم الحالی که کوس رسوائیشان در همه جا نواخته شده، تشکیل می دهند.
اما آن مقدس مابان: «که اظهار اسلام می کنند و کمر اسلام را می خواهند بشکنند و کار مسلمانان با اینها مشکل است. حل مسئله اینها بسیار مشکل است... که هویدا معلوم بود دشمن اسلام و مسلمین است و نصیری هم معلوم بود که مردم را چه کرده و تکلیف مردم با او معلوم بود... آن آدم مقدس مابی که تسبیح هم دستش گرفته است و به اسلام هم دارد می گوید من خدمت می کنم، این مقدس ماب را چه باید بکنیم؟» (سخنرانی حضرت امام - 58/09/24) حدیث وجیه المله ها، حدیث آنانی است که مأمور بودند تا انقلاب را از درون بپوسانند و «در انقلاب ایجاد نفاق و اختلاف کنند و مدفونش کنند و پس از اینکه انقلاب در خود مدفون شد.... یک بساطی درست کنند و همان مسائل سابق را پیش بیاورند... یک مشتی از اراذل، یک مشتی از اشخاص از خدا بی خبر، یک مشت از اشخاصی که از خانه هایشان چیزهای ننگ آور بیرون آمده است - دیگرانشان هم همین طور - اینها آمده اند در مقابل همه مسلمین به کمک کارتر و امثال کارتر فعالیت بکنند. سخنرانی حضرت امام - 58/09/19.
حدیث دسته سوم، حدیث آن کسانی است که در طی حاکمیت پنجاه ساله ظلم و ضلالت در این سرزمین، در همان چارچوبی پرورش یافته، اندیشه و عمل کرده اند که شیطان بزرگ برای ترویج آن آمده بود حدیث «همین آدمی بود که معلوم شد چکاره است، مع الاسف همین ها باز از اینها تعریف می کنند برای اینکه مغز عوض شده است، یک کسی که پنجاه سال مغزش را آنها تربیت کرده اند و از مغز انسانی بیرونش کردند یک مغز غربی رو آن گذاشتند. این هر چه همه که ضربه از غرب به این مملکتش بخورد، به این کشورش بخورد باز از آنها تعریف می کند، باز هم دنبال این است که برگرداند...» (سخنرانی حضرت امام - 58/09/21) خط میانه، خط همپیمانان با کفر است «خودآگاه یا ناخودآگاه» که بر ضد پاکترین انسان ها بسیج شده اند. انسان هایی که در حد توان خویش عزم را بر حاکمیت بخشیدن به قوانین قرآن، سنت رسول اللّه و ائمه معصومین جزم کرده اند. مثل پیروان خط میانه» مثل ابوسفیان و همان اشخاصی است که در آن وقت با هم پیوند می کردند که نگذارند پیغمبر اسلام یک حکومتی تشکیل بدهد. آنها از اسلام می ترسیدند برای منافع خودشان، اینها هم که الان دارند مخالفت می کنند از اسلام می ترسند برای منافع خودشان و برای منافع اربابان خودشان خدمتگزار اجانب هستند. آنها از اینها حالشان بهتر بود، برای اینکه آنها برای اجانب نبود، آنها خودشان می خواستند قیام کنند و برخلاف اسلام قیام کردند، اینها برای اجانب دارند قیام می کنند و برای اجانب فعالیت می کنند که قیام شما مردان خدا را فلج کنند. (سخنرانی حضرت امام - 58/09/30) در دنباله مطالب سعی می شود که با استفاده از اسناد، دیدگاه های آمریکا و افراد منتسب به خط میانه پیرامون انقلاب اسلامی و نحوه مقابله با آن آورده شود.
شرکت و دخالت آمریکا در تمام شئون مملکت و رشد طبقه متوسط در ایران این توهم را برای آمریکا پیش آورد که مذهب به عنوان یک عامل انقلاب، صورت ضعیفی پیدا کرده و حرکاتی که ممکن است نارضایتی از رژیم شاه را دامن بزند جریانات چپ و جریانات راست ناسیونالیستی الهام گرفته از غرب با پوشش مذهبی یا غیرمذهبی است. البته این بدان معنی نیست که آمریکا واقعیت های جامعه ایران را نادیده
ص: 254
گرفته باشد و پارامتر مذهب را کاملاً حذف کرده باشد، بلکه بدین معنی است که، اهمیتی که برای جریانات راست و چپ قائل می شد برای حرکت های مذهبی قائل نمی شد. آمریکا با این دید به شناسایی و برآورد ماهیت مخالفت ها با رژیم شاه پرداخت. در این شناسائی ها غیر از دو هدف عمده که یکی برآورد میزان نارضایتی از شاه و رژیم سلطنتی و دیگری هدایت این جریانات به کانال حمایت از شاه بود، هدف سومی را نیز دنبال می کرد که آن شناخت جناح و جبهه بندی ها و کلاً تشکیلات و سیاست های بافت های مخالف بود تا از طریق آن عناصری را که مناسب می دید به کار گیرد و پرورش دهد تا در صورت مواجه شدن جدی شاه با خطر «آخرین احتمال»، رژیمی مرکب از این عناصر بر سر کار آورد تا منافعش به روال قبل تأمین شود، «البته نباید از نظر دور داشت که این افراد و جریانات نیز بنابر ماهیتشان خواه ناخواه سر از آخور امپریالیسم در می آورند». در این زمینه آمریکا به تمام اهداف تعیین شده اش دست می یابد.
قیام 15 خرداد هشداری بود تا آمریکا در مورد ارزیابی خود درباره جریانات مخالف تجدید نظر کند.
با توجه به این قیام و نقش روحانیت بیدار و مجاهد شیعی و میزان حمایت مردم از آن، آمریکا دریافت که مذهب و روحانیت هنوز عوامل منفرد و مؤثر در بسیج توده ها علیه شاه و استبداد شاهنشاهی هستند. در پی این امر، آمریکا در صدد برآمد تا در حین کارکردن در مورد جریانات راست مذکور، دست به شناسایی و احتمالاً به کارگیری عناصری در میان روحانیت بزند و در صورت امکان بتواند با نفوذ با پرورش فردی به عنوان مرجعیت این ستون عظیم تشیع را در خدمت مصالح خویش به کار گیرد. همسانی نیازهای عملیاتی ساواک و سیا و هماهنگی آنها با هم در اجرای طرح هایشان، آنها را به سمت فردی بنام سیدکاظم شریعتمداری سوق داد.
دیدگاه شریعتمداری در مورد آمریکا همچون دیگر هم سخنانش مبتنی بر این نگرش بود که عدم حضور آمریکا در ایران برابر با نابودی استقلال این مملکت است و علت پناه بردن به دامن کفر امپریالیسم را مترسک سر خرمن آمریکا یعنی کفر کمونیسم و شوروی می دانستند و اعتقاد به این عقیده کافی بود تا آمریکا برای ایشان حساب باز کند. به هر صورت شریعتمداری تا قبل از انقلاب در لباس شامخ مرجعیت و تحت حمایت ساواک در ظاهر و سیا در باطن به رشد بادکنکی خویش ادامه داد تا در روز مبادا بتواند منافع امپریالیسم را برآورده کند.
علیرغم تلاش های آمریکا از کانال عناصر خط میانه برای جلوگیری از سقوط شاه و سرنگونی رژیم سلطنتی، از دولت آشتی ملی و نخست وزیری بختیار گرفته تا اعلامیه های آرامش بخش و حمایت های پنهانی از نظامیان از سوی روحانی نمایان، آمریکا نتوانست در مقابل توفندگی و عظمت انقلاب تاب مقاومت بیاورد و توان تحلیل و مقابله با آن را از دست داد و در نهایت انقلاب اسلامی با پیروزی خویش استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را نوید داد.
علت های عمده ای که آمریکا به خاطر آن نتوانست در مقابله با انقلاب اسلامی به موفقیت دست یابد، یکی اعتماد بیش از حد آمریکا به رژیم شاه و عواملش در درون این رژیم و اعتماد به تثبیت نظام شاهنشاهی بود و دیگری یکسان دانستن و همتراز کردن مبارزات مذهبی با جنب و جوش های برخاسته از گرایشات ملی گرایانه و التقاطی، که با توجه به شناختی که از آنان داشت و با توجه به طرز فکر و وابستگی های سران و گردانندگان جریانات فوق تصور می کرد می تواند مانع از روی کارآمدن رژیمی بشود که منافعش را تهدید نماید.
ص: 255
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و درک نسبی عوامل مؤثر در پیروزی آن، آمریکا بر آن شد تا از کانال همین افراد موجبات روی کارآمدن دولتی را فراهم کند که علیرغم تفاوت اسمی و اختلافات صوری با رژیم پهلوی باز هم بازار خوبی برای صنایع نظامی و مصرفی و پایگاه خوبی برای جاسوسی و منبع تأمین انرژی مطمئنی برای چرخ های صنعتی آمریکا باشد. به همین جهت دست به کار استفاده فعال از عناصر خود در رئوس جریانات خط میانه بودند، می شود.
در اینجا سوای از اهداف آمریکا در قبال انقلاب اسلامی، برخوردها و اهداف گروه های خط میانه نیز مطرح می شود. رشد سریع و سرعت توفنده و تاکتیک های منحصر به فرد انقلاب اسلامی در مقابله با حاکمیت امپریالیسم موجب شد که گروه های مذکور نیز همچون اربابشان نتوانند تحلیل جامعی در مورد سیر وقایع و حوادث داشته باشند و با فرصت طلبی های گاه وبیگاه در روند انقلاب اسلامی بیشتر به طور ناخواسته و برای حفظ ظاهر دنباله روی رهبری انقلاب و مردم بودند. سرعت انقلاب و کسب وجهه کاذب این عناصر در بین مردم در آغاز انقلاب و پیروزی آن، عامل عمده ای بود که ماهیت حقیقی شان پوشیده ماند، ولی حقانیت انقلاب اسلامی و عدم همزیستی حق و باطل چهره پلید یکایک اینان را افشا کرد و رسوایشان ساخت.
خصیصه فرصت طلبی و منفعت پرستی فردی و عدم درک اوضاع در آغاز انقلاب باعث شد که جریانات مذکور نتوانند موضع واحدی بر علیه انقلاب اسلامی بگیرند. گروهی با دستیابی به شغل های حساس و امکان تحقق بخشیدن به ایده آل هایشان و گروهی دیگر با خیال رسیدن به پست ها و مقام ها برای اعمال عقایدشان، برای مدتی باز از ابراز عقاید قلبیشان پرهیز می کردند، اما مغایرت نیات اینها با مقاصد ملت که همانا تحقق یافتن احکام اسلام بود و در جریان مجلس خبرگان، تدوین قانون اساسی و اجرای احکام اسلام بروز می کرد باعث شد تا پرده از چهره کریه خود بردارند. دسته ای به مقابله علنی با انقلاب اسلامی پرداختند، گروهی با استفاده از آنچه که انقلاب در دسترسشان گذاشته بود شروع به تخطئه آرمان های انقلاب نمودند و عناصری دست به ایجاد تشکیلات سیاسی زدند و فی الجمله تهیه مقدمات برای سرنگونی جمهوری اسلامی، و گسترش روابط با آمریکا را در رأس برنامه های خویش قرار دادند.
تلاش های سیا در این میان در درجه اول به تهیه تحلیل جامعی از اوضاع ایران و سپس تعیین خط مشی باتوجه به تحلیل صورت گرفته و سرانجام شیوه اعمال خط مشی معطوف بوده. سیا با به کارگیری تمام عوامل خود در ارتش، ادارات و وزارتخانه ها و افراد شاغل در قسمت های بازرگانی اولویت کامل را به جمع آوری اطلاعات در مورد کلیه جریانات داخلی و مسائل مورد نیاز اختصاص داد و سپس با توجه به اطلاعات به دست آمده خط مشی و شیوه اعمال آن را به صورت خلاصه به نحو زیر ارائه داد:
1- خط مشی سیا «آمریکا» در قبال انقلاب اسلامی - آمریکا در سطح حاکمیت و عناصر دخیل در آن در ایران خود را با دو جریان عمده روبه رو می دید، یکی رهبری انقلاب و یاران و همفکران ایشان، دیگری طیف خط میانه که هر کدام به نحوی مصدر امری شده بودند و یا قدرت آن را داشتند که بتوانند عامل به عملی شوند. عزم قاطع امام بر پیاده کردن احکام اسلام و حاکمیت قرآن در جامعه و ستیزه جویی و سازش ناپذیری ایشان در برابر تمامی مظاهر کفر از غرب گرفته تا شرق و عوامل آنها، آمریکا را متوجه کرد که تحقق حاکمیت خط امام به معنای مرگ تمامی آرزوهای امپریالیسم برای دستیابی مجدد به منافع این مرز و بوم است. آمریکا در مقابله با این خط و با توجه به عواملی که در اختیار داشت تصمیم بر نابودی
ص: 256
و سرنگونی جمهوری اسلامی گرفت. اما به خاطر نقصان عوامل کارا و برای شناسایی، پرورش و جایگزین کردن یک نیروی کاملاً وفادار به خود که قدرت نظامی هم داشته باشد «آمریکا گمان می کرد چنین نیرویی در درون ارتش وجود دارد» و همچنین زمان مورد نیاز برای چنین طرحی در مرحله اول سعی کرد تا یک ائتلاف متشکل از سران بالقوه لیبرال های سیاسی، چهره های مذهبی میانه رو، سران ارتشی متمایل به غرب، سران قبایل و گروه های قومی را رهبری کند و برای به دست گیری حاکمیت «موقت» راهنمایی نماید، تا فضای مناسب و بازی برای پیاده کردن طرح اصلی خود بیاید. بالطبع در صورت پیاده شدن طرح اصلی، این عناصر کنار گذاشته نمی شدند، بلکه در جهت مصالح و منافع همان رژیم به کار گرفته می شدند. علت آنکه آمریکا به حاکمیت عناصر خط میانه اکتفا نمی کرد آن بود که در کنار آنها مجبور می شد به اعمال فشارهایی که از جانب خط امام صورت می گرفت تن در دهد، ولی آمریکا رژیمی را می خواست که کاملاً به خواسته هایش گردن نهد. «آمریکا همزمان با این طرح ها، در استفاده از عوامل ضد انقلاب اعم از ساواکی ها، بختیار، سلطنت طلب ها و کلاً عناصری که از آغاز مخالفت علنی با انقلاب اسلامی داشتند، کوتاهی نمی کرد که در این مجموعه به خاطر اختصاص یافتنش به خط میانه از ذکر آنها خودداری می شود. اسناد مربوط به این افراد در کتاب شماره 38 به چاپ رسیده است.»
2- اعمال خط مشی - به دنبال تصمیم سیا مبنی بر تشکیل ائتلافی متشکل از لیبرال های سیاسی و چهره های دینی میانه رو و کلاً عناصر خط میانه، کسی که به گمان آمریکایی ها احتمال داده می شد این ائتلاف را سرعت ببخشد، شریعتمداری بود. علت انتخاب شریعتمداری به عنوان محور این جریان، این ویژگی بود که وجهه مذهبی وی آن هم در سطح مرجعیت عاملی بود که هم در رابطه با مردم مسلمان کارساز بود و هم شخص وی تمام ملزومات تحقق بخشیدن به چنین ائتلافی را دارا بوده است. تشکیل چنین ائتلافی برای سیا بدین مفهوم نیست که سیا قصد داشته تشکیلات مجزای این افراد را در هم ادغام کند، بلکه سعی داشت که از کانال هر کدام از این جریانات هدف های مقدماتی طرح اصلی را نیز تحقق بخشد. مثلاً از طریق خسرو قشقایی و مدنی می خواست روزنامه ای براه بیندازد تا زمینه فرهنگی و تبلیغاتی را آماده کند؛ از طریق نهضت آزادی و دولت موقت سعی در بی اعتبار نشان دادن تصمیمات سیاسی متخذه از سوی امام نماید؛ از طریق حزب خلق مسلمان با رهبری شریعتمداری قصد راه اندازی روزنامه ای را داشت تا حضور سیاسی خویش را وجهه مذهبی ببخشد. البته این برنامه های هماهنگ شده از سوی سیا در عمل، گذشته از اینکه اختلافات صوری این گروه ها را حل می کرد عاملی بود که در جهت خط مشی اصلی «تشکیل ائتلاف» رانده شوند و تماس و ارتباط آنها را با همدیگر تضمین می نمود «تماس های طرح ریزی شده جبهه ملی، خسرو قشقایی و.... با شریعتمداری که در اسناد ذکر آنها رفته بیانگر قدم های اولیه برای برآوردن این هدف است».
نتایج حاصله از تلاش های سیا برای تحقق اهدافش در اسناد به خوبی قابل مشاهده است. در پایان اسامی عناصری از این طیف که یا عضو سیا بوده اند و یا به نحوی اطلاعات در اختیار مأموران سیا قرار می داده اند ذکر می شود و خود اسناد به صراحت گویای خودفروختگی و خودباختگی آنهاست.
نهضت آزادی:
بهرام بهرامیان - عضو رهبری عالی نهضت آزادی؛ عامل حقوق بگیر سیا از سال 1356.
ص: 257
عباس امیرانتظام - عضو عالیرتبه نهضت آزادی؛ عامل سیا از اوائل دهه 1340 «در سندی که در این مجموعه آمده مأمور سیا جرج کیو به رئیس سیا اظهار می دارد که امیر انتظام در اوائل دهه 1340 با وی کار می کرده است»؛ مأمور تماس برای تبادل اطلاعات با سیا، از سوی دولت بازرگان.
باند ملی گراها:
سام سنجابی - در تماس با مأموران سیا در سانفرانسیسکو بوده است. از آنجایی که وی فرزند کریم سنجابی بوده، سیا از وی به عنوان واسطه ارتباط با رهبری جبهه ملی استفاده می کرده است.
خسرو قشقایی - عامل سابقه دار سیا؛ انگیزه وی از همکاری با سیا گرفتن قول حمایت مالی و سیاسی در جهت نیات و اهداف آینده اش در قبال جمهوری اسلامی بوده است.
رحمت اللّه مقدم مراغه ای - عامل سیا از 1340 و دوست دیرینه قرارگاه سیا در تهران از 1332.
حسن نزیه - عامل سیا، «تاریخ رابطه وی با سیا به قبل از انقلاب بازمی گردد».
در مورد ارتباط با عناصر مذهبی میانه رو از سوی سیا و در رأس آنان شریعتمداری، به اسناد شریعتمداری مراجعه شود.
دانشجویان مسلمان پیرو خط امام
پائیز 1364
زمان یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!