Post
31355
از:
محرمانه
به:
1358-06-02- 1979-08-24
متن سند
میرحبیب اللهی، کمال الدین - 5
زمان و مکان: 24 اوت 1979-1358/06/02، پنتاگون
خیلی محرمانه
صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دریاسالار کمال حبیب اللهی، فرمانده کل نیروی دریایی شاهنشاهی ایران، دریا سالار فرانک کالینز، رئیس سابق نیروی دریایی هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ایران مایلزال. گرین، INR/RNA/SOA
موضوع: دریاسالار ایرانی از انقلاب می گوید
حبیب اللهی روز 24 ژوئیه از ایران فرار کرد و هنگامی که با هم صحبت کردیم تنها چند روزی بودکه به ایالات متحده وارد شده بود. او چیز خاصی برای گفتن در مورد سیاست فراریان و نقشی که احتمالاً در آینده می توانست ایفا کند، نداشت، ولی درعوض در مورد تجربیاتش قبل و پس انقلاب در ایران صحبت کرد. ظاهر او عالی بود و لباس خوبی به تن داشت.
قبل از انقلاب: حبیب اللهی گفت که در ماه نوامبر به شاه گفته بود که اگر اعلیحضرت ملوکانه ایران را ترک کند، نیروهای مسلح سریعا فرو خواهند ریخت.این به روشنی همانی بود که در اواخر ژانویه و فوریه اتفاق افتاد.
طی هفته های آخر، اختلال عظیمی در نیروهای مسلح وجود داشت. طرح های اضطراری بر روی کاغذ بود، ولی هیچ کس قادر به اجرای آنها نبود. روز 11 فوریه (22 بهمن) هنگامی که مردم خشمگین به ساختمان ستاد فرماندهی ارتش نزدیک شدند،حبیب اللهی، تیمسار بدره ای و تعدادی دیگر از افسران ارشد با هلیکوپتر ستاد فرماندهی را به سوی لویزان ترک کردند. آنان تصور کرده بودند که واحدهای گارد
ص: 724
شاهنشاهی مستقر در لویزان خواهند توانست از ایشان حمایت کنند. درعوض، درهای پادگان را کما بیش به روی همه باز دیدند و هیچ کس به افراد گارد دستور نمی داد. سپس حبیب اللهی محل را ترک کرد و به یک ساختمان کوچک نیروی دریایی در شمال تهران رفت. برخی از پرسنل او در آنجا بودند، ولی سربازان دستور تدارک برای دفاع را نمی پذیرفتند. سپس حبیب اللهی آنجا را به سوی خانه یک دوست ترک کرد.
حبیب اللهی گفت: فرمانده نیروی هوایی ایران، تیمسار بدره ای، از روزها قبل از [پیروزی] انقلاب با هیچ یک از تلاش های ایشان جهت حفظ کشور همکاری نمی کرد.(در اوایل فوریه بدره ای نیز تقریبا همین مطالب را درباره حبیب اللهی به من گفته بود.) حبیب اللهی نیروی هوایی ایران را بابت سقوط ارتش در آخرین روزها سرزنش می کرد.
پس از انقلاب: روز 13 فوریه حبیب اللهی به دفتر خود رفت تا ببیند چه خبری از ناوگان خلیج فارس می تواند به دست آورد. به او گفته شد که دیگر فرمانده نیست و دریادار مدنی جانشین او خواهد شد.
حبیب اللهی نه در آن زمان و نه هیچ وقت دیگر دستگیر نشد. طی پنج ماه بعد او غلب از یک منزل شخصی به منزل دیگری نقل مکان می نمود. او تماس خود را با دیگر تیمسارهای نیروی دریایی و پرسنل بلافصل خود حفظ کرد. او هیچ گاه به ستاد خود در نیروی دریایی ایران بازنگشت و تقریبا تمامی وسایل شخصی خود در آنجا را از دست داد.
در مورد شخصیت ها، حبیب اللهی نهایت توهین یک دریانورد را نسبت به مدنی روا داشت: «او هرگز به دریا نرفته است.» او نسبت به معاون وقت نخست وزیر، امیرانتظام، خوب گفت و او را «تنها فردی از آن گروه که کمک نمود،»خواند. به عکس او در مورد معاون دیگر نخست وزیر، یزدی، چیزی جز توهین برای گفتن نداشت.
فرار: حبیب اللهی طرح فرار خود را حول این واقعیت که ترکی می دانست تنظیم کرد. او یک پاسپورت ترکیه ای تهیه کرد و با اتوبوس به مرز ترکیه رفت و در تمام طول راه ترکی حرف زد. در مرز ترکیه هیچ کس از او سؤالی نکرد و او با نگهبانان ایرانی مشکلی نداشت. او از آنکارا به فرانکفورت رفت و در آنجا ویزای آمریکا گرفت.
آینده: حبیب اللهی طرح خاصی برای آینده ندارد، ولی مجبور خواهد بود که کار کند، چرا که پولی که دارد دوام نخواهد آورد. همسر و فرزندانش از ماه دسامبر در نورفولک بوده اند و او به ایشان پیوسته است. او معقتد بود که رژیم خمینی دوام نخواهد آورد. او اعتراف کرد که هیچ کس به عنوان رهبر واقعی اپوزیسیون سر بر نیاورده است، ولی فکر می کرد که احتیاج به چنین امری منجر خواهد شد. او نسبت به آینده نیروی دریایی ایران بسیار بدبین بود، او پیش بینی کرد که حدود بیست سال وقت لازم است تا نیروی دریائی را به قدرت سال 1978 رساند.
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!