Post
10373
از:
محرمانه
به:
متن سند
سند شماره 15
سرّی
آسیای جنوبی و جنوب غربی: چشم اندازهای جدید خط مشی
خلاصه:
از 1971، زمانی که حوادث موازنه منطقه ای و جهانی قدرت را به وضعی دیگر درآوردند، در آسیای جنوبی و خلیج فارس چارچوب به کار بستن خط مشی ایالات متحده به طرق مهمی تغییر یافته است. هند و ایران در محدوده مناطق فرعی منطقه خود به عنوان بازیگران سیاسی - نظامی مسلط سر برآورده اند.
قدرت اقتصادی و مالی که کشورهای تولید کننده نفت در خلیج فارس به دست آورده اند با وسعت و وضع رشد اقتصادی ایشان تناسب ندارد. نیاز ایالات متحده به نفت خلیج فارس افزایش پیدا کرده است.
سیاست مربوط به خلیج به اوضاع اعراب - اسرائیل پیوند یافته است. آسیای جنوبی و خلیج فارس با جدیتی بیش از هر زمان دیگر پس از الغاء استعمار با یکدیگر فعل و انفعال دارند و با علائم ضعیفی از پیدایش سیاست منطقه گرایی ظاهر شده است. از زمان اقدام ایالات متحده به برقراری نزدیکی بیشتر با چین و کناره گیری بریتانیا از خلیج، مفهوم قدرت بزرگ تغییر یافته است. روابط ایالات متحده با هند به وخامت گراییده است، اما ارتباط نظامی ما با کشورهای خلیج محکمتر شده است. شوروی با هند و عراق روابط پیمانی دارد. و ابرقدرتها مشغول افزایش دخالت نظامی خود در اقیانوس هند هستند. از زمان جنگ 1973 اعراب و اسرائیل صف بندی های جدید در جهان عرب و سیاست جداسازی ایالات متحده موقعیت شوروی را در خاورمیانه ضعیف کرده است. بین چین، ایران و ایالات متحده در این منطقه اشتراک منافع محدودی حاصل شده است.
سیر گرایش ها در این ناحیه نشان می دهد که این الگوهای جدید ژئوپلوتیک در آینده به مدت چند سال همراه با اصطکاک های بالقوه بین ایران و کشورهای عرب خلیج و بین هند و ایران ادامه خواهد یافت.
اصطکاک های دراز مدت در داخل آسیای جنوبی و شبه جزیره عربستان، و بین ایران و عراق به وجود خواهد آمد و علاوه بر این بی ثباتی سیاسی در هر دو منطقه فرعی می تواند دخالت کشورهای بزرگتر منطقه و قدرت های بزرگ را به دنبال خود آورد. ایران، هند و احتمالاً پاکستان ممکن است در تولید اسلحه به یک ظرفیت محقر ولی در عین حال با اهمیت نائل شوند و در محدوده این ناحیه فروش اسلحه ممکن است چشمگیرتر شود. حوزه تعیین خط مشی در آینده مقداری به یک سیستم دو قطبی شبیه خواهد بود؛ هر قطب در صف بندی ژئوپلوتیک یک ابرقدرت متفاوت قرار خواهد گرفت. معذالک عواملی هستند که پیچیدگی ایجاد می کنند، که عبارتند از:
قدرت اقتصادی تولیدکنندگان عرب نفت، نیاز ما به نفت عربستان سعودی، و اثر درگیری ما در کشمکش اعراب با اسرائیل. بجز قیمت های نفت و سطح تولید نفت گرایش ها و روند اوضاع در منطقه بیشتر برای منافع ژئوپلوتیک ما مساعد است تا منافع شوروی.
منافع اساسی ما در منطقه عبارتند از: ثبات، محدود کردن نفوذ شوروی و در عین حال اجتناب از رویارویی با اتحاد شوروی، و داشتن دسترسی به نفت و گاز خلیج فارس. به علاوه، ما خواهان دستیابی به راه ها و بنادر هوایی و دریایی، و همچنین به فرصت های سرمایه گذاری و بازرگانی هستیم و می خواهیم تولیدکنندگان نفت را تشویق کنیم درآمدهای اضافی خود را با احساس مسئولیت به کار برند. در آسیای جنوبی، میل داریم هیچ قدرت خارجی نفوذ خارج از اعتدال نداشته باشد. ما تقدم هند را (در اتخاذ تصمیمات مربوط به خود) می پذیریم و آماده ایم با میزان فعلی نفوذ شوروی در هند به سر بریم و ممنوعیت واگذاری تجهیزات دفاعی کشنده را به هند و پاکستان همچنان حفظ می کنیم. در خلیج فارس، ما می خواهیم در عین حالی که از دسترسی خود به منطقه و نفت آن حفاظت می کنیم نفوذ شوروی و کشورهای افراطی عرب را مهار کنیم. ما همکاری منطقه ای برای امنیت را به سرکردگی ایران و عربستان سعودی ترغیب می کنیم و تجهیزات و خدمات دفاعی را به مقادیر زیاد به کشورهای دوست می فروشیم.
در اقیانوس هند، ما یک نیروی دریایی کوچک را در بحرین حفظ می کنیم و با نیروهایی از ناوگان اقیانوس آرام خود دیدارهای متناوبی داریم و به طور کلی برای ایجاد ظرفیت عملیات طولانی تر مشغول توسعه تسهیلات و تأسیسات جزیره دیه گو گارسیا هستیم. خط مشی ما نسبت به آسیای جنوبی و جنوب غربی این است که از دخالت نظامی مستقیم بپرهیزیم، هرچند که با پاکستان و ایران پیمانهای امنیتی داریم که در برابر یک تهدید شوروی می توانند فعالتر شوند.
جدی ترین تهدید نسبت به منافع ما عدم ثبات سیاسی است که می تواند به مخاصمه محلی، سقوط رژیم های دوست، و رویارویی قدرت های بزرگ منتهی شود. تهدید از جانب عراق و یمن جنوبی به رژیمهای سنتی به این امر مرتبط است، حتی در مناطقی که حکومت ها ثبات دارند نیز تصاعد مخاصمه محلی یک خطر محسوب می شود. در نتیجه شکست ما در حل مخاصمه اعراب و اسرائیل، استفاده از منابع طبیعی در سیاست خارجی، کاربرد خصمانه قدرت مالی جدید منافع ما نیز ممکن است در تهدید قرار بگیرند. تهدید منافع ما از جانب شوروی مستقیم نیست، مگر در موارد اوضاع محلی که ممکن است دخالت شوروی را در پشتیبانی از نیروهای سیاسی دوست خود به دنبال داشته باشد. پس از درنظر آوردن استراتژی های مختلفی که می توانیم یکی از آنها را برگزینیم، به این نتیجه رسیده ایم که لازم نیست طالب این باشیم که دخالتمان در آسیای جنوبی از حد یاری اقتصادی و فنی برای کمک به ثبات داخلی و بهبود رابطه تجاری فراتر رود. باید از هر چیز که ما را مقابل هند قرار دهد از قبیل از سرگیری فروش سلاح های کشنده به پاکستان، اجتناب ورزیم. پاکستان حتی با کمک ما هم نمی تواند خود را در برابر هند قرار دهد و حمایت ما از پاکستان به سادگی هند را به شوروی نزدیکتر خواهد کرد و به آن انگیزه اضافی خواهد داد تا یک ظرفیت کارآمد سلاحهای هسته ای برای خود ایجاد کند. به دلایل مشابه ما باید هرگونه بهبود روابط چین و هند را با خوشرویی استقبال کنیم. چین با داشتن منافع بیشتر در پاکستان بازیگر غیر منطقه ای عمده در صحنه ژئوپلتیکی آنجا خواهد بود. منافع ما فعالیت سیاسی - نظامی در پاکستان را در سطح رقابت آمیز ایجاب نمی کند.
در خلیج فارس، حمایت ما از ایران به عنوان قدرت مسلط باید به جهت نیازمان به روابط خوبمان با عربستان سعودی اعتدال یابد. از آنجایی که ایران قادر است از خود در قبال هر تهدید منطقه ای دفاع کند، ما باید فروش ها و کمک نظامی آینده خود را به ایران به سیستم هایی محدود کنیم که توانایی جدید با اهمیتی، به خلیج فارس نیفزاید، و باید این را به سعودی ها و شوروی ها تفهیم کنیم. ما باید پیشنهاد روابط اقتصادی و تکنولوژیکی توسعه یافته به تولیدکنندگان نفت را عرضه کنیم و باید ایشان را به حمایت از کشورهای میانه رو عرب تشویق کنیم. ما باید از فرو نشاندن مرافعات منطقه ای پشتیبانی دیپلماتیکی داشته باشیم و باید کار برای رسیدن به صلح اعراب - اسرائیل را ادامه دهیم. ما باید به طور کلی از دخالت نظامی بیشتر و تعهدات سیاسی - نظامی اضافی در این منطقه اجتناب ورزیم. تا زمانی که سیر تحولات ژئوپلتیکی منطقه در جهت مساعد فعلی خود ادامه داشته باشد، باید خود را از مانورهای سیاسی منطقه ای برکنار داریم، و در عین حال تولیدکنندگان نفت را تشویق کنیم کشورهای کم سعادت تر، خصوصاً آنها که در آسیای جنوبی و جهان عرب واقعند را یاری نمایند. ما باید ادغام اقتصادی کشورهای منطقه را در یک واحد مورد تأیید قرار دهیم، و در ضمن بپذیریم که این احتمالاً به ادغام سیاسی یا نظامی منجر نخواهد شد. ما در حضور دریایی خود در اقیانوس هند نباید تغییرات حاد ایجاد کنیم، مگر به عنوان عکس العمل مستقیم به حرکات آشکار شوروی. در درازمدت، ما باید هر آنچه که می توانیم انجام دهیم تا برخوردهای ایران و هند را به حداقل برسانیم زیرا برخورد این دو ثبات کل منطقه را به مخاطره خواهد انداخت و آمریکا و شوروی را به رویارویی با یکدیگر دعوت خواهد کرد.
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!