Post
30659
از:
محرمانه
به:
1344-01-02- 1965-03-22
متن سند
درخشش، محمد - 27
زمان: 22 مارس 1965 - 1344/01/31
خیلی محرمانه
صورت مذاکرات شرکت کنندگان: خانم محمد درخشش، چارلز ان. راسیاس، دبیر دوم
موضوع: «دستگیری» محمد درخشش
من حدود ساعت 14 به منزل آقای درخشش تلفن کردم تا ببینم آیا برای وی امکان دارد که برای گرفتن هدیه های نوروز که برای وی و همسر و دو دختر کوچکش تهیه کرده بودم، نزد من بیاید. خانم درخشش به تلفن پاسخ داد و صدای وی به قدری ضعیف شده بود که من به سختی وی را شناختم. به نظر نمی رسید که حال خانم درخشش به هیچ وجه خوب باشد و خودش نیز گفت که مریض است. شوهر وی آنجا نبود، ولی او به محض دیدن وی خواهد گفت که من برایش تلفن کرده ام. من احساس کردم که مشکلی پیش آمده است، ولی خانم را تحت فشار نگذاشتم.
در حدود ساعت 14:20 خانم درخشش به من زنگ زد که بگوید از این که با من بد حرف زده متأسف است، زیرا وی خیلی مضطرب و پریشان بود و نمی توانست در تلفن با من آزادانه صحبت کند، زیرا احتمالاً مکالمات تلفن کنترل می شدند و او اکنون از تلفن عمومی با من تماس گرفته است. او توضیح داد که امروز صبح امریه ای از طرف وزارت دادگستری برای شوهر وی جهت حضور در دادگاه صادر شده بود، به هر حال دوستان شوهرش در «سازمان» به او اطلاع داده بودند و او مخفی شده بود. او گفت که شوهرش هنوز در شهر است، ولی او امیدوار است که به زودی در خارج تهران به وی بپیوندد. او گفت که دو نفر مرد خانه را زیر نظر گرفته اند. من موافق بودم. من از این وقایع اظهار تأسف کردم و برای شوهرش آرزوهای خوب
ص: 506
نمودم. او برای من و خانواده ام نوروز خوبی آرزو کرد و گفت که اگر اوضاع بهتر شود با من تماس خواهد گرفت. من از او تشکر کردم و اظهار تأسف نمودم که در شرایط فعلی نمی توانم برایش نوروز خوبی آرزو نمایم.
زمان یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!