Post
34895
از: سفارت آمریکا، تهران - 7009
محرمانه
به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.
1358-03-13- 1979-06-03
متن سند
سند شماره 242
محرمانه
3 ژوئیه 1979 - 12 تیر 1358
از: سفارت آمریکا، تهران - 7009
به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی.
موضوع: ادامه تلاش های اقتصادی انقلاب
1- (محرمانه - تمام متن)
2- خلاصه: کارمند سیاسی شب دوم ژوئیه را با دوستی از جامعه تجار تبریز گذراند. پیش از ماه فوریه این منبع و پدرش (اطلاعات محفوظ بماند) مالک یک کارگاه بزرگ قالی دستباف در تبریز، کارخانه بسته بندی پنبه، و یک کارخانه کوچک روتختی دوزی بودند. آنها مستقیماً 350 کارگر داشتند. حالا همه این کارخانه ها را بسته اند. پایان خلاصه.
3- کارگاه قالیبافی نزدیک به 200 کارگر داشت که متوسط دستمزد روزانه شان 100 تومان بود. در این کارخانه، همزمان 50 قالی روی دار بود و بافتن هر قالی نیز ممکن بود تا سه سال هم طول بکشد. چون این فرش ها بزرگ، بینهایت عالی (معمولاً از جنس ابریشم) و گرانقیمت بودند، بازار آنها به طبقات بسیار بالای جامعه و خانواده سلطنتی محدود بود. از اواخر تابستان سال گذشته بازار این محصول تجملاتی در ایران کاملاً از بین رفت و منبع فوق الذکر مجبور شد همه قالیبافان را در اواخر بهار 1979 اخراج کند. او امیدی ندارد که دیگر بازار قدیم در ایران پا بگیرد. حالا کارخانهاش مانده است و چند نگهبان که از ساختمانها و تعدادی قالی نیمه کاره مراقبت می کنند.
4- کارگاه روتختی دوزی نیز 20 کارگر زن داشت، ولی در اواخر زمستان بسته شد. این کارخانه کلاً وابسته به مواد وارداتی بود که در آنجا برش می خورد، دوخته می شد و بسته بندی می شد. بسته شدن طولانی مدت مرزهای گمرکی، مشکلات کارگری، و وضعیت کلی مالکان کارخانه را متقاعد ساخت که این کارگاه کوچک را تعطیل کنند.
5- کارخانه بسته بندی پنبه، کارخانه بزرگ و سود آوری بود که در زمینه تهیه پنبه بهداشتی فعالیت داشت و یک مهندس ناظر آلمانی نیز در آن مشغول به کار بود. کارخانه فوق خارج از تبریز و در منطقه صنعتی قرار داشت. این منبع تقریباً طرح توسعه تأسیسات کارخانه را تکمیل کرده بود و قصد داشت کارگاه قالیبافی را نیز به همانجا منتقل نماید. احداث چند ساختمان جدید با نقشه ای عالی در اواخر سال 1978 به پایان رسیده بود. کارگران در طول انقلاب نیز به کارشان ادامه داده بودند، ولی وقتی خمینی به کشور بازگشت، خواستار افزایش زیاد و فوری
ص: 530
دستمزدهایشان شدند. افزایش شدید قیمت مواد خام وارداتی، کمبود این نوع مواد و شورش های کارگری موجب شد که منبع فوق در مقابل شرایط تسلیم شود و همه کارگرانش را اخراج کند.
6- منبع می گوید که همین الآن ماشین آلات جدیدی در گمرک دارد که تقریباً 30 میلیون تومان می ارزند، ولی آنها را ترخیص نمی کند. عوارض گمرکی سنگین است و منبع نامبرده پول یا اعتبار لازم را برای این کار ندارد. اعتصاب چند ماهه کارگران، همراه با لزوم پرداخت دستمزدهایشان این خانواده پردرآمد و ثروتمند را به ورطه ورشکستگی انداخته است. این منبع می گوید به یک دلیل دیگر هم قصد ندارد کالاهای لازم را از گمرک ترخیص کند، چون می ترسد آنها را توقیف کنند.
7- منبع فوق در چندین مورد مجبور شده است برای متواری ساختن کسانی که قصد غارت کارخانه را داشتند از نیروی مسلح استفاده کند. او که روابط محکمی با بازاریان قدیمی تبریز، نخبگان شهر و مأموران کمیته های فعلی دارد برای حفاظت از اموال خانوادگی اش از بعضی اوباش و تفنگ شخصی خودش استفاده کرده است. حاجی (پدر این منبع) در حال حاضر سعی دارد با کمک آیت الله شریعتمداری پولی جمع کند و تضمین بگیرد که در صورت بازگشایی کارخانه ها آنها را توقیف نخواهند کرد. با وجود این، پسرش خیلی بدبین است و احساس می کند که نمی توان ثروت های خانوادگی را حفظ کرد.
لینگن
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!