Post
10168
از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی - سی-تاچر مود -میلر
محرمانه
به:
1345-05-25- 1966-08-16
متن سند
سند شماره 1
نسخه اول، قسمت الف (A)
تاریخ سند: 25/5/1345، 16 اوت 1966
گزارشگر: تاچر، مود
طبقه بندی: سری - الف - 89: وزارت امور خارجه -
برای اطلاع: آنکارا، بغداد، لندن، مسکو، راولپندی
موضوع: تغییر جهت برنامه خرید تسلیحات نظامی برای ارتش ایران
خلاصه ای از سوابق تلاش آمریکا برای ایجاد روابط تازه با ایران. غیرقابل رؤیت برای اتباع خارجی
خلاصه: عوامل سیاسی، اقتصادی، و نظامی مشترکا در روابط ایران و آمریکا تقریبا یک بحران ایجاد کرده اند، زیرا شاه درصدد برآمده است که برای خرید ارزان با آمریکا چانه بزند، اتکاء خود به آمریکا را کاهش دهد، و خرید تسلیحات نظامی خود را متنوع سازد، و با این اقدام، به سوی نوعی حضور مهم و ناخوانده نظامی شوروی در زمینه تسلیحات سوق داده شده است. شواهد برخی از این تمایلات دیده می شوند. با نمایش استقلال بیشتر در سیاست خارجی، شاه در پی بهره برداری سیاسی از تنوع تسلیحاتی است. این حرکت مسلما ادامه خواهد یافت. شاه همچنین به طرز فزاینده ای از تلاش آمریکا برای کنترل هزینه های نظامی خود خشمگین شده است. او معتقد است که در تشخیص و تعیین خطر و اختصاص امکانات برای مقابله با آن خطر (که به نظر وی عبدالناصر است تا روس ها) باید مسئولیت نهایی تصمیم گیری را داشته باشد. چنین نگرشی در آینده آشکارتر خواهد شد.
با توجه به اقتصاد شکوفای ایران، بالا رفتن عظیم اعتبار شاه در ایران، و موفقیت کلی او در برانداختن تظاهرات، شاه می خواهد به یک رابطه نظامی نزدیک با سودمندی متقابل با آمریکا، ادامه دهد. مدارک نشان می دهد که در امکان حفظ انحصار آمریکا بر تسلیحات نظامی ایران باید قویا شک و تردید نمود، مگر با ارائه شرایطی فوق العاده جالب که ما هم در موقعیتی نیستیم تا چنین شرایطی را فراهم سازیم. ولی سوابق همچنین نشان می دهد که تلاش های فراوان دیپلماتیک در جهت خنثی کردن گرایش مهم به شوروی، مؤثر و تا حدودی نیز موفقیت آمیز بوده است. «بررسی سالیانه» که با توجه به یادداشت تفاهم 1964 تهیه شده بود مجددا ارزشیابی خواهد شد.
تلاش در جهت قید صریح وتوی آمریکا بدون شک منجر به یک انفجار عمده در روابط ایران و آمریکا خواهد شد، خواه بلافاصله و خواه در زمان های بعد. یک نتیجه گیری از این بررسی این است که کمی تنوع در خریدهای تسلیحات نظامی ایران به سود منافع دراز مدت سیاسی آمریکا خواهد بود. به طور کلی چنانچه رهایی شاه از صمیمیت فراوان کنونی با آمریکا به افراط نگراید، گرایش جدید او برای ما فواید قطعی خواهد داشت.
1- زمینه و انگیزه ها: تغییر در جهت گیری های ایران از ژوئن 1965 آغاز گردید، که شاه از اتحاد شوروی بازدید نمود و در آنجا پیشنهادی را پذیرفت که منجر به توافقی جهت احداث یک کارخانه ذوب آهن در ایران در ازاء دریافت گاز طبیعی گردید. این موافقت نامه با استقبال فراوان در ایران روبرو گردید و این استقبال هم ادامه دارد. موافقت نامه، موفقیت شاه را که بسیاری از ایرانیان وی را بیش از حد وابسته به ایالات متحده می دانستند، بالا برد. سپس بحران هند و پاکستان در سپتامبر 1965 شاه را متقاعد ساخت که ادامه وابستگی انحصاری به ایالات متحده در زمینه خرید تسلیحات نظامی ممکن است، وی را به همان سرنوشتی دچار سازد که متحد وی پاکستان به آن گرفتار شده بود، و مصمم شد آزادی عملی را به دست آورد که به نظر وی طبق یادداشت های تفاهم 1962، 1964 با ایالات متحده از آن برخوردار نبود. چه در این یادداشت ها ایالات متحده به طور ضمنی انحصار تدارک و کنترل میزان تأسیسات نظامی و مخارج نظامی ایران را به دست آورده است. بهبود چهره اقتصادی ایران در اواخر 1965 نیز به این تصور شاه که می تواند روابط نظامی خود با ایالات متحده را بر پایه جدیدی قرار دهد، کمک کرد. خصوصا وی به طور غیر مستقیم دست به این کار زد، زیرا در عین سعی در حفظ اساس روابط خود، مسئولیت هر نوع تغییر مهم را هم به گردن ایالات متحده انداخت.
2- یادداشت های تفاهم: هنگامی که یادداشت تفاهم اصلی در 1962 منعقد گردید فلسفه آن تا آنجا که به ایالات متحده مربوط می شد این بود که در ازاء یک تعهد پنج ساله برای تحویل سلاح های نظامی، در تعیین برنامه های آینده نه تنها با توجه به عوامل نظامی، بلکه با در نظر گرفتن تواناییهای اقتصادی ایران، ما نوعی حق رأی به دست می آوریم. یادداشت 19 سپتامبر 1962، با قید این شرط مورد موافقت شاه قرار گرفت که چنین برداشت می شود که اگر تحولات بین المللی به صورتی در آید که خطر غیرقابل پیش بینی در حال حاضر برای ایران ایجاد کند، این برنامه ممکن است مورد تجدید نظر قرار گیرد. این موافقت نامه دو سال ادامه یافت. در سال 1964(1) اجبارا اصلاح گردید تا زمینه لازم را جهت مدرنیزه کردن نیروهای مسلح ایران فراهم سازد، منجمله افزایش نسبی در میزان آنها که متضمن خرید سلاح های آمریکایی بیشتر، تحت برخی شرایط معین، به ارزش 200 میلیون دلار از طرف ایران بود.
این شرایط متضمن پیش بینی یک بررسی سالیانه بود تا«پیشرفت و اجرای این تفاهم فی مابین و رابطه آن را با برنامه توسعه اقتصادی و اجتماعی ایران بررسی نماید. که این شامل» یادداشت تفاهم 4 ژوئیه 1964 می شد که در آن از «یک بررسی مشترک در زمینه یک بررسی مشترک در زمینه تأثیر خریدهای نظامی بر روی موازنه پرداخت ها و وضعیت بودجه ایران صحبت شد. بدین ترتیب، یادداشت 1964 از یادداشت 1962 محدودتر به نظر می رسد. دست کم تا آنجا که به ایالات متحده مربوط می شد، مفهومی ضمنی در این یادداشت وجود داشت که عبارت از بررسی مشترک» حق اعمال نوعی کنترل بر روی مخارج نظامی ایران را به ایالات متحده خواهد داد، اگر چه این سند فاقد هرگونه اشاره ای که دال بر اینکه شاه هرگز چنین برداشتی از این عبارت داشت، می باشد. اگر چنین برداشتی را داشت، وی بدون شک آن را تجاوز به حق حاکمیت ایران تلقی می کرد، که می بایست به طور موقت پذیرفته شود تا بتواند سلاح های نظامی را که برای دفاع از کشورش حیاتی می دانست، به دست آورد.
به هر حال، تعهد پنج ساله جدید ناشی از یادداشت 1964 عملاً فقط کمی بیش از یک سال دوام یافت. لازم به توجه است که در رابطه با امضاء یادداشت 1964، وقتی شاه شرطی را وارد کرد مبنی بر اینکه «بایستی دسترسی به منابع افزایش یابد و مخارج اضافی را ممکن سازد»، منظور وی به دست آوردن گردان دوم هاک (از محدود بودن به یک گردان، ناراضی بود)، یک ایستگاه رادار در خلیج فارس، و «یک یا احتمالاً» دو اسکادران از هواپیماهای جنگنده مدرن بود، مثلاً، تغییر هواپیماهای موجود از اف - 5 الف به اف - 4 سی، یا هواپیماهای پیشرفته تر دیگر (خلاصه NEMCONدر تهران9).
در آن هنگام تصور می رفت که یادداشت تفاهم جدید اقدام برجسته ای در جهت حفظ موقعیت ایالات متحده می باشد، و اینکه جاه طلبی ها و عدم رضایت های شاه صرفا ناشی از بخشی از آرزوی همیشگی او برای دست یافتن به سلاح های نظامی پیشرفته تر است. ولی از دیدگاه کنونی به گذشته می توان مشاهده کرد که شاه ایران از همان هنگام امضاء قرار داد، احتمالاً در جستجوی راه هایی بود تا هرچه زودتر با ظاهری موجه از این محدودیت ها رهایی یابد. او به طرزی فزاینده نگران «خطر ناصر» بود و می ترسید که در صورت درگیر شدن با جمهوری متحده عربی (مصر) ایالات متحده به کمک وی نشتابد، و این نگرانی هنگامی افزایش یافت که جمهوری متحده عربی در پاییز 1964 قوای خود را به عراق اعزام نمود. یک سال بعد با پیش آمدن بحران هند و پاکستان نگرانی وی آهنگ تازه ای به خود گرفت.
3- اخطار نسبت به مشکلات آینده: در خلال بحران هند و پاکستان در اواخر 1965 و متعاقب آن، شاه چندین بار در گفتگوهای خود از پاکستان به عنوان نمونه کشوری یاد نمود که هنگام گرفتاری با یک همسایه غیر کمونیست از طرف ایالات متحده رها و حتی مجازات گردید. از ایالات متحده گله دارد که با ایران «به عنوان یک مستعمره» رفتار می کند، از بهبود اقتصادی کشورش اظهار غرور می کند، و توصیه های متخصصین امور اقتصادی را که معتقد است در عمل غلط از آب در آمده اند، (یعنی، گزارش های بررسی سالیانه) بی ارزش می داند، و از شرایط متداول برنامه نظامی آن موقع، مخصوصا بهره تعیین شده برای اولین اعتبار 200 میلیون دلاری که برای سال قبل در نظر گرفته شده است، شکایت دارد. شاه مخصوصا اظهار کرد که قضاوت درباره احتیاجات واقعی ایران بهتر است در تهران انجام گیرد و اضافه کرد که اگر تصمیم بگیرد که برخی اقلام دیگر تسلیحات نظامی مورد نیاز است: «شما نمی توانید ما را متوقف سازید.» او همچنین اخطار کرد که ایالات متحده نباید اجازه بدهد که مسئله تدارک نظامی« به یک معامله کارخانه ذوب آهن دیگر تبدیل شود» - اولین تهدید آشکار که ممکن است به اتحاد شوروی روی بیاورد (تهران 609). سفیر کوشش کرد تا توجه شاه را به منافعی که ایران از توافقنامه های 1962، 1964 به دست می آورد، متوجه سازد و او را وادار کرد که به اهمیت ادامه آنها اذعان نماید. در تفسیری که در آن موقع به واشنگتن ارسال شد، سفیر گفت که مسئله نرخ بهره در قسمت بعدی موافقت نامه 1964 یک مشکل اصلی به نظر می رسد، «اگر یک 4% تعیین کنیم، حرکت شاه را برای خرید تسلیحات نظامی از جای دیگر کند خواهد کرد (ولی متوقف نخواهد کرد). اگر بر روی نرخ 5% تکیه کنیم خرید از جای دیگر تشدید خواهد شد (تهران 611).
4- اخطار نوامبر 1965: بدون اطلاع یا مشورت قبلی هیئت مستشاری نظامی آمریکا، شاه در 9 نوامبر 1965 به دولت دستور داد تا لایحه ای را به مجلس ببرند که به موجب آن دولت بتواند 200 میلیون دلار دیگر صرف خرید تسلیحات نظامی کند. این عمل نخستین اخطار عمومی شاه به ایالات متحده بود که از این پس می خواهد نسبت به احتیاجات نظامی خود به طور یک جانبه تصمیم بگیرد. در گفتگوهای متعدد، روشن شد که شاه خصوصا نگران این بود که کشورهای مختلف عربی هواپیماهای مافوق صوت (مخصوصا میگ 21) به دست آورده اند و مصمم بود «بر اساس بهترین سلاح و بهترین قیمت موجود صرفنظر از کشور مورد نظر» هواپیمای پیشرفته تر و وسائل دفاع هوایی خریداری کند (تهران 702). در گفتگویی با سفیر در 11 نوامبر، شاه در مورد عدم کارآیی برنامه های آمریکا گله داشت و گفت «تصمیم گرفته شده است» که سلاح های بیشتری به ارزش 200 میلیون دلار خریداری شود که وی امیدوار بود از آمریکا تهیه شود. ولی ایران با جاهای دیگر نیز وارد معامله خواهد شد (تهران 715). هویدا، نخست وزیر، ضمن اشاره به اینکه آمریکا «حق نخستین امتناع» را خواهد داشت گفت «ایران از این می ترسد که در صورت بروز اختلاف بین ایران و اعراب، آمریکا و دیگران با توسل به بهانه ای نظیر کمک ایران به کردها از کمک به ایران خودداری کنند» - به عبارت دیگر با توجه به تجربه کنونی پاکستان، ایران دیگر مایل نیست برای تدارکات تسلیحاتی خود کاملاً به ایالات متحده وابسته باشد (تهران 716).
5 - تأخیرها و مانورها: کمی قبل از مکالمات خلاصه شده در بالا، اوائل نوامبر به شاه اطلاع داده شده بود که مطالعاتی در زمینه سلاح های ضد هوایی در آمریکا در دست انجام است و اینکه انتظار می رود که تصمیمات قطعی در ماه دسامبر اعلام شوند. در 11 نوامبر او به سفیر گفت که برای اتخاذ تصمیم نهایی خود در مورد بدست آوردن سلاح های اضافی «شاید» تا آن موقع صبر کند. در ماه دسامبر، علاقه خود را نسبت به هواپیماهای میراژ آشکار ساخت و معتقد بود که با هواپیماهای میگ 21 برابری می کنند. او به دریافت هواپیماهای اف - 4 سی علاقه مند بود ولی فکر می کرد که خیلی گران تمام خواهند شد (تهران 929). در ژانویه ایالات متحده تصمیم گرفت که یک هیئت تحقیقاتی نظامی به ایران اعزام نماید. در همین اثناء شاه افسر رکن پنجم خود، تیمسار سپهبد حسن طوفانیان را به اروپا فرستاد تا در مورد امکانات وسائل نظامی آنجا به جستجو بپردازد. این عمل از ما پنهان نگه داشته نشد، ولی نتایج این سفر با هیئت نظامی ما در میان گذاشته نشد.
در ماه ژانویه شاه همچنین مبارزه ای را جهت افزایش درآمدهای نفتی از کنسرسیوم آغاز نمود و به سفیر گفت که «اگر درآمدهای نفتی آن طور که انتظار می رود (از طریق برخی طرح های یکجانبه توسط ایران) افزایش نیابد، وی ممکن است مجبور شود که تغییر جهتی به سیاست های ایران منجمله خریدهای نظامی بدهد» (تهران 1040). در اواخر فوریه، شاه در نامه ای از اطریش که تعطیلات خود را در آنجا می گذرانید، به رئیس جمهور نوشت «منافع ملی ما اقتضاء می کند که در آماده کردن خود برای مقابله با هرگونه تهدید، وقت را از دست ندهیم و با ارز خارجی محدود خود سلاح های نظامی مورد نیاز خود را با یک قیمت معقول از ایالات متحده خریداری کنیم، یا درصدد پیدا کردن فروشندگان دیگری باشیم که حاضرند، شرایط بهتری را به ما پیشنهاد نمایند» (تأکید از ماست).
یک هیئت بررسی به ریاست تیمسار سرتیپ پترسون در 16 فوریه وارد تهران شد و تقریبا بلافاصله یک تخمین توافق شده را از تهدید خارجی منجمله «تهدید اعراب» با ژنرال طوفانیان امضاء کرد. و این اقدامی بود که سفارت را آشفته ساخت ولی شاه را خوشحال نمود، ولی این اقدام به هیچ وجه فشار بر روی ایالات متحده را کاهش نداد. تا هنگام خروج هیئت در سوم مارس چنین به نظر می رسید که نیازهای اساسی شاه را می توان به همان 200 میلیون دلاری که از تصویب پارلمان گذشته است محدود ساخت، اگرچه برای همین کار فشار شدیدی بود و انجام آن نیز تا حد زیادی به شرایط مالی بستگی داشت. در این ضمن شاه علنا فشار خود را افزایش داد تا آن قیمتها و منابع تأمینی را به دست آورد و احساس می کرد که ناچار به کسب آنها می باشد، تا زمینه امتیازات سیاسی را از لحاظ کسب یک حالت مستقل تر که بدون شک در صورت به دست آوردن مقداری سلاح از شوروی که قبلاً در آن زیان برای خود تصور می کرد، فراهم سازد.
6- شاه خود را به زور وارد می کند: در نطقی خطاب به نمایندگان مجلس در اول مارس، شاه آزادی مانورهای خود را محدود ساخت و علنا اعلام نمود، اگر درآمدهای نفتی ایران تا حد رضایت وی افزایش نیابد «ما چاره ای جز این نخواهیم داشت که احتیاجات خود را از بازارهای جدید به دست آوریم.» وی اعلام کرد، «ما از هیچ کس دستور نمی گیریم و تحت نفوذ هیچ کس نیستیم، خواه در زمینه نظامی و خواه در زمینه اقتصادی. اکنون ما خواهیم دید که درآمدهای نفتی مان چقدر است و شرایط گردش کالاها چیست، خواه نظامی و خواه غیر نظامی. آن گاه مطابق با عالی ترین منافع ایران عمل خواهیم کرد. البته من ترجیح می دهم از کالاهایی استفاده کنیم که با آنها آشنا هستیم، ولی به شرط اینکه شرایط برای ما قابل قبول و قابل عمل باشند» (تهران 1181).
با لحنی که می توان آن را یک اشاره سربسته به مفاهیم ضمنی گزارش سالیانه دانست، شاه علنا به اقتصاددانان خارجی شدیدا حمله کرد.با توجه به این نطق و نشانه های متعدد دیگر، ما نظر دادیم «روشن است که از سرگرفتن کمک ایالات متحده به ناصر علیرغم تأخیر وی در خروج از یمن، و گزارشات مربوط به کمک نظامی بیشتر ایالات متحده به یونان و ترکیه متعاقب سفر مگ ناگتون به این دو کشور با چشم پوشی از ایران، همگی این احساس شاه و زیردستان عالی رتبه وی را تشدید کرده اند، که ایالات متحده بار دیگر تصمیم گیرنده دولت ایران فرض شده است و اینکه نگرشی مبتنی بر «پاپا بهتر می داند» ایالات متحده در قبال نیازهای نظامی ایران توهین آشکاری به شئون ملی ایران است، و ایران برای خرید نیازهای دفاعی خود از امکانات لازم برخوردار است، و تعقیب سیاست کنونی موازنه پرداختها از طرف ایالات متحده پیشرفت چشمگیر اقتصادی ایران را به مخاطره می اندازد، و اینکه بهترین راه معامله با عموسام درست کردن یک جو عمومی است» (تهران 1185). سفیر نسبت به خطرات علنی ساختن مسئله خریدهای نظامی اعلام خطر کرد، و آرام، وزیر امور خارجه، که به نظر می رسید نقش یک «آدم سر به راه» از طرف شاه به وی محول شده است، مشتاقانه این موضوع را پذیرفت و گفت درست در همان روز این نکته را به شاه خاطر نشان کرد. در یک اخطار نسبتا گستاخانه، سفیر گفت اگر آنچه که ایالات متحده انجام می دهد کافی نیست، چنانچه ایران بخواهد سیاست خود را «تغییر جهت دهد» ما هیچ کاری را نمی توانیم بکنیم، ولی به عقیده وی در آن صورت ایران بیشترین سختیها را متحمل خواهد شد (تهران1194).
اگر اشاره ای لازم می بود تا نشان بدهد که بررسی سالیانه به طور کل با واقعیت های روابط ما با ایران دیگر تناسبی نداشت، شاه در 14 مارس در یک گفتگو با سفیر چنین اشاره ای را آشکار ساخت. زیرا گفت فوریت مسئله خرید اسلحه رو به افزایش است،« لازم نیست که به علت بررسی سالیانه در آن تأخیر شود.» وی گفت که اظهارات علنی اش جنبه «بلوف، تهدید یا باج خواهی» ندارند. او با کنایه ارزش یک میگ را که می گفت با قیمتی حدود 600000 دلار قابل خریداری است، با آنچه که برای یک اف - 4 سی شنیده بود، یعنی بین 3000000، 3500000 دلار مقایسه کرد. سفیر بار دیگر روشن ساخت که اگر آنچه که ممکن است انجام دهیم کافی نیست،ایران باید در مورد درست بودن تغییر سیاستش تصمیم خود را بگیرد. با اشاره به یادداشتهای تفاهم 1962، 1964 سفیر گفت هرچه که از بررسی پترسون به دست آید تجدید نظر در یادداشت 1964 «و هماهنگی آن با بررسی سالیانه را ایجاب خواهد کرد.» چنین به نظر می رسد که شاه از موضع خود عقب نشست و با بی میلی روش طرح شده از طرف سفیر را پذیرفت، ولی این مذاکره جنجالی بود که ضمن آن چنین به نظر می رسید که شاه ایران مایل است مسئولیت وقایعی را به ما نسبت دهد که در آمریکا اتفاق خواهد افتاد. در یک گفتگو با هاری سفیر آمریکا در ماه آوریل، شاه بار دیگر اخطار کرد که ایالات متحده نباید اجازه بدهد که مسئله تدارک نظامی به «یک معامله کارخانه ذوب آهن دیگر» تبدیل گردد - تهدید (یا پیش بینی) دیگر که ممکن است به شوروی روی بیاورد.
7- پیش به سوی شکست: بعد از اینکه هیئت پترسون رفته و گزارش خود را آماده می کرد، رئیس جمهور به نامه شاه جواب داد و نیز با اشاره برآورد هیئت را ارائه کرد. در آن نامه اشاراتی به بررسی سالیانه آمده بود، به این ترتیب علاقه ما به ادامه کنترل های اقتصادی روشن شد، همچنین نقش مک نامارا در به وجود آوردن ابزارهای تحلیلگر انقلابی در برآورد عوامل مؤثر در قیمت گذاری برای استفاده در شرایطی که اتخاذ تصمیم بسیار پیچیده است یادآور شد. احتمال می رود که یادآوری دوم باعث جلب توجه شاه شده باشد، زیرا او جریان را به سادگی مسئله میزان علاقه ایالات متحده به دوستی با ایران یا شاید هم به کنار داشتن شوروی از تأمین نظامی ایران تلقی می کرد. زمانی که گزارش پترسون بالاخره در دسترس قرار گرفت شاه تصور نمود که این سند راهنمای دولت آمریکا شده و لااقل حاکی از ترتیب کلی حجم قیمت های لوازم آمریکایی که به او پیشنهاد می شود خواهد بود.
در این مرحله شکاف بین مواضع ایالات متحده و ایران با سرعت زیادی رو به افزایش گذاشت در حالی که گزارش پترسون هنوز در دسترس نبود، در تمام مدت این مطلب بیشتر واضح می شد که شاه انتظار دارد که تلاش فوق العاده ای را که هنوز اثری از آن مشاهده نمی شد، از جانب آمریکا برای باز داشتن او از توسل جستن به منابع دیگر تأمین، انجام دهد. هنگامی که دولت ایران، آمار خواسته شده برای گزارش سالیانه را ارائه داد، آشکار بود که در درآمد آنی اعلام شده اغراق شده بود، تا نشان دهد ایران توانایی خرید تجهیزات نظامی که خواستار آن بود را دارد، و در واقع ما محرمانه اطلاع یافته بودیم که هنگامی که شاه ارقام ارائه شده توسط بانک مرکزی را ملاحظه کرد «درخواست کرده بود که بعضی از تخمین ها تغییر داده شود» (738 - A). سفارت در گزارش به وزارتخانه اظهار کرده بود «اگرچه ایالات متحده منطقا تحریف منابع ایران در خریدهای نظامی را نمی پسندد، ولی به هیچ طریق امید نمی رود بتوان شاه را قانع نمود که نیازی به ایجاد آنچه او تشکیلات دفاعی کافی برای حفاظت از تأسیسات حساس بی دفاع در جنوب کشور می پندارد نیست (تأکید از ماست).» این شرح محدودیت های شدیدی بود که در حوزه آن، برنامه بررسی سالیانه می بایست برگزار شود تا نیازهای رسمی یادداشت تفاهم 1964 را رفع نماید.
برای کمک به روشن شدن سیاست های مورد لزوم وضع ناهنجار آینده برای آگاهی افکار سیاستمداران عالی رتبه واشنگتن در اواسط ماه مه سفیر اجازه بازگشت به ایالات متحده را دریافت کرد. او خصوصا بر اهمیت قیمتهای معقول برای اف - 4ها تأکید کرد. این موضوع مورد علاقه بود و مرتب ورد زبان ایرانیها شده بود (که آن را با نرخ رایج 5/2% پیشنهاد شده روسها مقایسه می کردند). از دیگر موارد تأکید جنبه سیاسی این است که به شاه نشان داده شود که ایالات متحده دوستی او را مفروض قرار نمی دهد. سفیر با رئیس جمهور مک نامارا و دیگر مقامات پنتاگون و البته با وزیر خارجه و زیر دستان صاحب مقامش دیدار کرد. او نقشی که آژانس عمران بین المللی، علیرغم قطع عملی کمک های اقتصادی آمریکا به ایران، در مذاکرات ایفا می کرد، خاطر نشان ساخت و علاوه بر آن این نقطه نظر مطرح شد که ایالات متحده می تواند به طریقی معین نماید ایران چه نسبت از درآمدش را باید صرف جنگ افزار ارتش کند. در عین اینکه در دوران اقامتش در آنجا هیچ تصمیم نهایی اتخاذ نشد ولی به نظر رسید که اختلاف بین واشنگتن و منطقه کمتر شده بود.
در موقع بررسی سالیانه در 25 مه سفارت هنوز ارقام قیمت هایی که می تواند به شاه بدهد در اختیار نداشت، اما تمایل کلی از جانب ایالات متحده برای دادن یک اعتبار 200 میلیون دلاری با نرخ متوسط بهره بین 5، 6% به شاه، اظهار شد. سفیر با پافشاری و ذکر مقدار قابل ملاحظه ای از جزئیات، امتیازاتی را که هنوز ایران را در خرید از آمریکا برخوردار می کند یادآور شد، امتیازاتی از قبیل اقلامی که هنوز مراحل تولیدی را می گذرانند و استفاده از کمکهای که اگرچه کاهش یافته اند ولی هنوز متشابهند. و دیگر اعطایی ها، شاه این سؤال را مطرح کرد که آیا ممکن است اگر ایران قربانی یک اقدام نظامی ناصر بشود، آمریکا تأمینات ایران را قطع کند، همین طور که درباره پاکستان چنین کرده بود. سفیر خاطر نشان کرد که نمی توانست چنین تضمینی را بدهد. شاه پرسید که اگر او از منابع غیر آمریکایی هم بخواهد خرید کند چه اثری بر ارسال لوازم از جانب ایالات متحده خواهد داشت؟ مطابق با دستورات به او گفته شد که چنین خرید خارجی بر حجم اعتبارات ایالات متحده مؤثر خواهد بود. شاه علاقه مخصوص خود را به سیستم کنترل و اعلام خطر هوایی بلوشارک و هواپیماهای اف - 4 ابراز داشت، اما آشکارتر درباره خواسته هایش در زمینه تجهیزات دفاع ضد هوایی ساکت تر بود (تهران1959).
بخش اقتصادی بررسی سالیانه به سرعت انجام شد. سفیر غیر واقعی بودن بعضی تخمین ها را گوشزد کرد، تخمین هایی از قبیل 5/17% افزایش درآمد نفت، کسری بودجه های پیش بینی شده نسبتا زیاد برای سال های آینده، افزایش نسبت خریدهای نظامی به 7% درآمد تولید سالیانه، و هزینه کمرشکن خدمات وام دهی. شاه تمام این نگرانیها را کنار گذاشت و درباره خط لوله گاز به اروپا و دیگر طرح های قرضی صحبت کرد و به سرعت به مسئله تمدید نظامی ثروت های نفتی ایران بازگشت. در گزارش سفیر آمده است: «شاه موافقت کرد که من خلاصه اطلاعات اقتصادی آژانس عمران بین المللی در آمریکا را به نظر نخست وزیر و مقامات بالای اقتصادی برسانم، این موضوع را تحت تجدید نظر و مذاکره مداوم نگاه داریم» (تهران 1954). بعد به عنوان تیری در تاریکی شاه صحبت را با اشاره به علاقه شوروی به فروش میگ به ایران خاتمه داد. (جای دیگر قبلاً به طور غیر عمدی احتمال خرید تانکهای روسی را عنوان کرده بود). به زودی بعد از آن جلسه شاه عازم یک سفر یک ماهه به رومانی، یوگسلاوی و مراکش شد. قبل از ترک کشور، وی گفت اگر ایالات متحده نخواهد نیازهای او را تأمین کند، او اول به انگلیسی ها، بعد به فرانسوی ها و اگر لازم شود به روس ها روی خواهد آورد. او اضافه نمود که امیدوار است در آن صورت هیچ ناراحتی در کار نباشد.
8 - اوضاع به اوج ناامیدی می رسد: زمانی که ارقام قیمت ها و اطلاعات مربوط به فراهم بودن اقلام نظامی در اوائل ژوئن در دسترس قرار گرفت آنها شامل بعضی مطالب انفجارآمیز بودند. قیمت یک اسکادران اف - 4 سی که هیأت پترسون 32 میلیون دلار تخمین زده بود، 50 میلیون دلار رسیده بود.
بلوشارک از 8/22 به 32 میلیون دلار افزایش یافته بود، تانک های شرایدن که بنا به تخمین پترسون 52 میلیون دلار بود به 3/87 میلیون دلار رسیده بود. یک گردان هاواک به جای 5/30 میلیون، 40 میلیون دلار و قیمت ولکان (توپخانه ضد هوایی) به جای 15 میلیون 40 میلیون دلار ثبت شده بود. معلوم بود که جای دادن «تمام نیازهای تعیین شده در یک اعتبار 200 میلیون دلاری عملاً یک امر غیر ممکن بود.
نخست وزیر هویدا گزارش داد که شاه در مواجهه با اوضاع، همان طور که ژنرال طوفانیان به او رسانده بود، آن را ناامید کننده» نامید، به علاوه قیمت گذاری و چیز دیگری که باعث برافروختن شاه شد. این بود که آمریکا به جای دو اسکادران 14 تایی هواپیماهای اف - 4 سی، فقط یک اسکادران 12 تایی به او پیشنهاد می کرد. او هزینه برنامه تحقیق و توسعه ای را که آمریکا برای ایران ارزیابی کرده بود به باد حمله گرفت.
نخست وزیر اظهار داشت که اصلاً فکرش را نمی شد کرد که شاه با شیطان بخوابد (منظور شوروی است) اما در کمال ناامیدی این امر ممکن بود اتفاق بیافتد. سفیر اخطاریه تندی درباره عواقب اجتناب ناپذیر روی آوردن ایران به روس ها صادر کرد (1683).در 27 ژوئن شاه به تهران بازگشت. در 29 ژوئن سفیر و ژنرال چایکونسکی را نزد خود خواند و مواضع خود را مشخص کرد. او می خواست «کشنده ترین و حساس ترین» لوازم را از ایالات متحده بخرد و مخصوصا نمی خواست هواپیما را از روس ها بخرد به این دلیل که «همین که یک خلبان به پرواز در می آید او از کنترل خارج است و در واقع می تواند به ضد کشورش تبدیل شود». از طرف دیگر تجهیزات ضد هوایی که چندان امکان سوءاستفاده ای در آنها نیست از جای دیگر شاید از شوروی می شد خریداری شود. سفیر درباره گرفتاریهای اجتناب ناپذیری که متعاقب خواهند بود هشدار داد. در اینجا شاه شروع به توجیه و تغییر نظرها کرد و گفت که او باید «آزادی عمل» داشته باشد و آمریکا باید به ایران که در قضیه ویتنام با آمریکا بوده است، اعتماد کند و ما باید بفهمیم که او با اتخاذ یک موضوع «مستقل» واقعا فعالیت هایی را که موجب بی ثباتی منطقه می شود بی اثر خواهد کرد. این مذاکره مشکل با این درخواست شاه تمام شد که او را درباره عواقب روی آوردن او به شوروی مطلع سازیم، تا او بتواند ترتیبات دیگری را نیز همین حالا به جای آینده اتخاذ کند. شاه نشان داد که او هنوز امیدوار است که بتواند دو اسکادران اف - 4 سی به علاوه بلوشارک و دیگر لوازم را از آمریکا بخرد.
9- درگیری علنی: در دو مصاحبه با روزنامه نگاران آمریکایی، الفرد فرندلی از واشنگتن پست و توماس اف بریدی از نیویورک تایمز در اوایل ژوئن، شاه شروع به فهماندن این موضوع کرد که او تصمیم گرفته که برای خرید اسلحه از شوروی اقدام کند. این نظر در سودمندترین عبارات برای ایران ارائه شد، ولی به چه قیمتی؟ یکی از نکات این قیمت این بود که در عین حالی که او می خواست عکس العمل بیشتری از جانب آمریکا را نشان دهد، بیشتر شانس عقب کشیدن را از دست می داد.
طی همان هفته ما اطلاع یافتیم که واقعا اقدام رفتن به طرف شوروی انجام گرفته بود. چند تن از نزدیکترین مشاوران شاه شامل بعضی افسران عالیرتبه ارتش نزد سفیر آمدند و اصرار کردند که آمریکا باید برای جلوگیری از یک فاجعه با شرایط جالبتری پا پیش نهد. سفارت طی یک تشریح منطقی اوضاع درخواست کرد که آمریکا باید از یک عکس العمل علنی دست بردارد و در رابطه با هواپیماهای اف - 4 کوشش بیشتری انجام گیرد و دیگر آنکه ما باید بین تغییر جهت نظامی که منتهی به روی آوردن به منابع اروپای غربی و یا شوروی می شود، تفاوت قائل شویم (تهران 003).
مهمترین چیزی که به فکر شاه خطور کرد این پیام بود که او نمی توانست به سادگی هرچه می خواهد از آمریکا و باقی را از جاهای دیگر که شامل شوروی می باشد بخرد. مثلاً علاوه بر عواقب سیاسی، وی می بایست محدودیت های امنیتی را نیز در نظر بگیرد. زمانی که سفیر روز 5 ژوئیه پیام دریافت شده از علم نخست وزیر سابق را ملاحظه کرد در این مسئله گشایش خاصی حاصل شد. در پیام آمده بود که اگر قیمتهای آمریکا اصلاح شوند، شاه مایل است «بعضی اقلام از لیست مربوط به شوروی را به لیست آمریکا انتقال دهد».
دریافت این پیام علیرغم این بود که سه روز پیش مضامین امنیتی را مورد تأکید قرار داده بود (به عنوان نمونه اگر شوروی ها اداره کننده موشک های زمین به هوا در کشور باشند ما نمی توانیم هواپیماهای بسیار پیشرفته اف - 4 سی خود را در اختیار ایران بگذاریم (تهران 031) علم طبق معمول سخت تحت تأثیر قرار گرفته بود ولی معلوم بود که تمام نکات پیام را به امیر خود نمی رساند. علم اظهار داشت که شاه احساس می کند آمریکا با او مانند یک «نوکر» رفتار می کند. سفیر اظهار داشت که اطمینان ندارد که شاه مقاصد ما را اشتباه نفهمد و به نظر می رسید که نمی خواهد گوش فرا دهد، و برای حمله کردن شتاب زدگی به خرج می داد (تهران 080).
به زبان دیگر عوامل روانی بیش از پیش اهمیت پیدا کردند. ما از علم شنیدیم که شاه از یک شایعه (بی پایه) آزرده شده بود، شایعه این بود که ایالات متحده سیاستمداران شایسته را تشویق به این فکر می کرد که ما ممکن است برای برهم زدن اوضاع، آنها را به قدرت برسانیم. از علم این زمزمه را شنیدیم که به نظر می رسید ایالات متحده بعضی از اشخاص را برای عملیات احتمالی «رزرو» نگه داشته است، که اشاره ای به دانشجویان ناراضی ایرانی در ایالات متحده بود، شاه در یک مذاکره با سفیر حتی گفت که به ضرر منافع ایالات متحده خواهد بود اگر او مجبور شود بعضی از مقامات امنیتی خود را از نظارت بر روس ها به نظارت فعالین در ایران بگمارد. از طرف دیگر گزارشاتی دریافت کردیم که شاه بعد از اتخاذ یک تصمیم اساسی دیگر حالت بیقراری که وزنه ای از سر او برداشته باشند. دیگر توپ در زمین او نبود. در یک مذاکره در 11 جولای، او به سفیر گفت با اقدام به سوی روسها او دیگر نمی توانست حرف آنها را نشنیده بگیرد. حتی اگر آمریکا پیشنهاد پر امتیازتری ارائه کند، زیرا آن گاه او را یک «عروسک» محسوب خواهند کرد. البته این استدلال می تواند موقعی درست باشد که پیشنهادی از جانب شوروی دریافت شود و آن وقت شاه لااقل قسمتی از آن را نپذیرد.
10- کوششهای بیشتر: قبلاً زمانی که سفیر اشاره کرده بود که ملاحظات امنیتی خود به تنهایی ایالات متحده را ناگزیر به عمل خواهد کرد، که اگر ایران برای تجهیزات نظامی روی به شوروی بیاورد از دادن اقلام معینی خودداری خواهد شد. طبق معمول عکس العمل شاه چنین بود که اینها «بهانه هایی» بیش نبودند (به عنوان نمونه تهران 145).
مثلاً او چنین اخطارهایی را توجیهات قبلی برای تلافی سیاسی آینده تلقی می کرد. وقتی که رئیس جمهور در اواخر جولای نامه دیگری به شاه نوشت که سفیر آن را تسلیم کرد، فرصت دیگری پیش آمد تا نکته مورد نظر ما مفهوم گردد. در پی آن یک مذاکره درباره جنبه امنیتی که رئیس جمهور با وضوح تمام با اشاره به و با ذکر اینکه دولت آمریکا همیشه می تواند «بهانه» پیدا کند، یک بار دیگر سعی کرد تا آن را نادیده بگیرد. در نتیجه سفیر مدادی برداشت و به شاه نشان داد که چگونه سیستم کنترل و اعلام خطر هوایی باید مرتبط به هرگونه موشک زمین به هوا و دفاع شکاری هردو با هم باشد، چگونه چنین هماهنگی می تواند تنها در صورت بودن مرکزی که کنترل مؤثر داشته باشد، و چگونه چنین مرکزی از قرار معلوم بخشی از سیستم حساس بلوشارک که شاه خیلی روی آن اصرار می ورزید، ناچارا در دسترس کسانی که موشک های سام را اداره می کنند خواهد بود. این دفعه به نظر رسید که مقصود حالی شد، و موقعی که شاه با ضعف جواب داد «در سرتاسر کشور تکنسین های روسی را در یک محوطه بسته نگاه خواهیم داشت»، آشکار بود که او بالاخره فهمید آن طور آسان که او فکر می کرد نمی توان تجهیزات نظامی روسی و آمریکایی را به سادگی با هم مخلوط کرد یا اینکه از هم جدا نگه داشت.
دیگر نکات اساسی نامه رئیس جمهوری عبارت بودند از اینکه ما مشغول تجدید نظر در قیمت و تاریخ واگذاری دو اسکادران (در عوض یکی) اف - 4 هستیم، و اینکه اگر ایران بخواهد ترتیبات نظامی با اتحاد شوروی داشته باشد نه تنها ملاحظات فنی، بلکه سیاسی هم ما را با مشکلات جدی در ادامه کمک نظامی به ایران مواجه خواهد ساخت، و شاید از همه مهمتر اینکه ما قصد این را نداریم که یک موضع همه چیزی یا هیچ چیزی را اتخاذ کنیم. در یک جمله که به دقت طرح شده و آشکارا در شاه مؤثر واقع شد و باید با خواندنش نفس راحتی کشیده باشد. این طور آمده بود که «اگر ایران برای اسلحه به کشورهای کمونیست روی آورد، ما آنقدر کوته بین نخواهیم بود که از روابط نزدیکمان چشم پوشی کنیم، اما من جدا از ضربه خوردن به کمک نظامیمان خوف دارم» (یک گفته شاه در تمام مذاکره بدین مضمون که ظاهرا ایالات متحده با «چمدان بسته و بلیط های درجه یک» آماده ترک ایران است، نشان می دهد که او چقدر بایستی نگران شده باشد که خرید از شوروی نه تنها «ضربه خوردن» بر برنامه های ما، بلکه شاید قطع کامل آن را به دنبال می آورد). با این همه، در عین اینکه شاه گفت هیچ گونه شرایطی از جانب شوروی ها از قبیل اخراج هیئت نظامی خودمان، بیرون کشیدن از سنتو یا حتی جای دادن تکنسین های روسی در ایران را قبول نخواهد کرد، به نظر رسید که فکر می کند باز باید بعضی خریدها از شوروی انجام شود. حتی اعتقاد داشت که شاید با معامله با شورویها بتواند کوشش هایشان را برای ایجاد یک بلوک به اصطلاح «مترقی» متشکل از کشورهای خاورمیانه قطع کند. (تهران 365).
اینک یک حرکت جزئی خلاف جریان در حال جلب توجه کردن است. روشن بود که یک ماه بعد از اقدام ایران به طرف شوروی، چندان جواب صحیحی دریافت نشده بود. شورویها به نظر می رسد فقط کلی ترین جواب را ارائه داده بودند و آشکارا قصد عقب کشیدن خود را داشتند. به تدریج شواهدی به دست آمد که طرح معامله اسلحه با شوروی آن چنان که شاه انتظار داشت مورد پسند واقع نشده بود و زمزمه هایی حتی بین ارتش شروع شده بود و مشاوران شاه (شاید به استثنای هویدا نخست وزیر) تقاضای احتیاط می کردند. صحبتی هم از انتقال خرید دریایی به انگلیس بود (تهران 492) که برای ما قابل قبول و حتی درست بود. بنابه گفته علم نخست وزیر سابق که شاید نزدیکترین معتمد شاه باشد، شاه اخیرا گفته بود که دخالت دادن بی مناسبت شوروی ها در امور نظامی مانند کنار هم گذاشتن «بنزین و آتش» است. نامه رئیس جمهوری و مذاکره مفصل در مورد جنبه های امنیتی اثر بیشتری می کردند. در رأس این جریانات، شواهد مشوش کننده فعالیت های ناشایست شوروی ها، در رابطه با طرح کارخانه ذوب آهن بود. اضطراب جو پایین بود، ولی جریان هنوز حل نشده بود (تهران 543).
11- حرکت به پیش: در اوایل اوت ایالات متحده آماده اعلام کردن موضع خود به شاه بود. ما حاضر بودیم تا با خریدهای ایران در محدوده اعتبار 200 میلیون دلاری کار را شروع کنیم، اما پیشنهادمان به فروش تجهیزات عمده حساس و پیشرفته همچنان باید مشروط باقی می ماند تا ایران موضع خود را در قبال احتمال خرید از اتحاد شوروی روشن کند. جزییات این جنبه از روی تأمل نامشخص گذارده شد. در حوزه این محدودیت، ما آماده مذاکره تمام اقلام نظامی به استثناء ناوشکن که در گزارش پترسون آمده بودند، بودیم. اینک ما پیشنهاد می کنیم که ایران بتواند دو اسکادران اف - 4 از «تولید جدید» بخرد، مثلاً در تاریخ جلوتر ولی تقلیل چشمگیری در قسمت داده نشد. از طرف دیگر توافق قیمتی بسته بشود تا هزینه های (عرضه و تقاضا) برگردانهای هواپیماهای هاوک رفع شود. از همه مهمتر ایالات متحده هنوز می خواست اعتبار 200 میلیون دلاری را (با نرخ 5 تا 6 درصد) در بخشهای 50 میلیون دلاری ارائه دهد که این امر واریز کردن بهای هر دو اسکادران اف - 4 را غیر ممکن می ساخت. همچنین هر بخش هم به نتیجه بررسی سالیانه تحت یادداشت تفاهم 1964 متکی خواهد بود. (آمریکا 23183).
این شرط دومی از همه ظریف تر بود، مخصوصا به این علت که دستورات، (آمریکا 23134) (تفاهم) عبارتی بدین مضمون را در متمم یادداشت، اقتضا می کرد که «به شرط نتایج دو جانبه رضایتمندانه که در تجدید نظر بررسی سالیانه انجام می گیرد، تصمیمات قرار بود که با رضایت دو جانبه باشد. ولی این آمریکا را چنان نشان می داد که می خواهد آنچه را که می بایست، به شرطی برای تحقق سالیانه با یکدیگر باشد تبدیل کند»، چیزی که حریصانه به آن قاپ زده شده و به وسیله آن اقتصاددانان ایالات متحده با استفاده از نوعی حق وتو تشخیص می دهند که آیا ایران بیش از حد خود را محتاج می داند یا نه. از آنجایی که ما با این وضع می توانستیم اگر بخواهیم شرط «بررسی سالیانه» توافق نامه 1964 را بدین نحو تفسیر کنیم، به نظر می رسید که تجدید نظر پیشنهادی بی جهت باعث ضرر بود، و سفارت درخواست کرد (تهران 570) که «این حساس ترین جانبه است و مستلزم استفاده ایران از حق حاکمیت خود است که چه چیزی را در راه دفاع خود بدهد.
مذاکره کردن بر سر این نکته... بی جهت مشوق برانگیخته شدن خواهد بود. حتی اگر شاه به دلایل تاکتیکی بخواهد اصلاح پیشنهادی را بپذیرد. باز هم مسئله موجب دشمنی عمیق خواهد بود و تخم اشکال را در آینده خواهد کاشت. وزارتخانه موافقت کرد که مسئله می تواند شفاها عنوان شود (آمریکا 23991)، و بدین وسیله از یک انفجار عمده حتمی اجتناب ورزید.
موضع جدید ایالات متحده در 10 اوت توسط سفیر مایر و معاون قائم مقام وزارت دفاع هوپز به اطلاع شاه رسانیده شد. مطابق دستورات، از بین نکات بر ادامه اهمیتی که ما برای بررسی سالیانه قائل می شویم تأکید کرد. هم چنین توضیح داده شد که ما نگران این هستیم که سفارشات ایران بیش از اندازه باشد و اینکه تدارکات در حوزه اعتبار 200 میلیون دلاری تحت تأثیر محتوای خریدهای نظامی بخشی از کشورهای جهان سوم قرار بگیرد. نکات بسیار زیاد دیگری نیز مورد اشاره قرار گرفتند. شاه صمیمی بود و گفت در عین اینکه شورویها به روی آوردن او «در کل» پاسخ مثبت داده بودند، «نمی خواست از ما پنهان کند که آنها چندان اشتیاقی نشان ندادند.» او عقیده خرید تعدادی سام از روسها را کنار نگذاشته بود و هنوز اظهار می داشت که می شود آنها را با تجهیزات پیشرفته آمریکایی در کنار داشت. اما تحت تأثیر این بحثها قرار گرفته بود که می تواند کاملاً فکر موشکهای زمین به هوا را، چه هاوک و چه اس A- 2 را کنار گذارد، و اشاره کرد که موشکهای نوع دوم در جنگهای ویتنام عدم کارایی خود را نشان دادند.
از طرف دیگر وی مصمم بود که چیزی از شوروی بخرد و از «مقداری توپ ضد هوایی، نفر بر زرهی و کامیون» نام برد. از قرار معلوم اینها در دسته ای هستند که فراهم آوردن اقلام «اساسی، پیشرفته و حساس» توسط آمریکا را دچار اشکال نخواهند کرد.
بر اساس احتمال، به نظر می رسید که تدارکات جدید اعتبار 200 میلیون دلار بدین ترتیب توافق شد، اما چند مورد نامشخص همچنان باقی ماند. البته اصلی ترین آنها این بود که آیا و به چه میزان ایران باز قصد خرید تجهیزات نظامی از شوروی را دارد؟ دیگر اینکه آیا خرید تجهیزات دریایی از بریتانیای کبیر هم زمان با تدارکات اعتبار 200 میلیون دلار انجام خواهد شد و در این صورت تأثیر چنین اقدامی بر معامله چه خواهد بود؟ اگر این دفعه ایران خرید موشکهای زمین به هوا را لغو کند مقداری انعطاف ممکن است حاصل شود. معلوم بود که مهمات عادی ضد هوایی از منابع غیر آمریکایی خریداری خواهد شد، و این معقول بود. بالاخره به هر قیمت اساس کار خرید نیازهای ایران از آمریکا خواهد بود، زیرا شاه خیلی نگران آن بود. اما به دلایل سیاسی، خواست او به خرید از منابع غیر آمریکایی و استفاده آمریکا از بررسی سالیانه برای مهار کردن او، مسلم بود که مشکلاتی را در آینده برایش پیش آورد. گذشته قراردادهای خرید نظامی، و جریان نزدیک به بحران فعلی، این طور نشان می دهند که چنین قراردادهایی هیچ گاه آن طور که در آغاز پیش بینی می شوند، طول نمی کشند.
12- استنباط ها: وضع مضطربی که در رابطه با فشار فعلی ایران برای خرید نظامی بیشتر پیش آمده است همیشه می تواند عود کند، اما در حال حاضر به نظر می رسد که تحت کنترل در آمده باشد. در این برهه مفید است که بعضی مضامین سیاسی این جریان را تا آنجا که معلوم شده است، بررسی کنیم. البته لازم نیست که بر روی این واقعیت که ارزیابی های ایران و آمریکا برای درجه فوریت تهدید اعراب توجهمان را معطوف بخود سازد، اگر چه شایسته است به طور گذرا به خاطر آوریم (رجوع به بخش 5 بالا) که تیم بررسی نظامی که مأموریتشان از جانب رئیس جمهور بود، به طور کلی موافقت کردند که «اتحاد سیاسی و فرماندهی مشترک بین مصر و عراق تهدیدی مستقیم و خطرناک برای ایران است».
مهمترین مضمون خیلی ساده این است که روابط بین ایران و آمریکا از زمان یادداشت های تفاهم 1962 و 1964 خیلی زیاد تغییر یافته است. این قابل فهم است، اینک وضع اقتصادی ایران خیلی بهتر است، و موقعیت داخلی شاه بسیار قوی تر است و او به میزان معینی ایران را با جریان ناسیونالیسم آفریقا - آسیایی هماهنگ ساخته است. ایران بعد از اینکه توسط ما تقویت شده است مانند بسیاری از کشورهای دیگر اکنون می خواهد که بر پاهای خود بایستد. اما هنوز نمی خواهد که این مفروض باشد، مثلاً هنوز به عنوان دوست توقع رفتار امتیازآمیز دارد. در این وضعیت امکانات بررسی سالیانه به طور روز افزون از واقعیات روابط امروز آمریکا با ایران به دور می افتد. یک رابطه واقع بینانه و جامع مستلزم این است که این امر هنگام استناد به توافق نامه اصلاح شده 1964 در نظر گرفته شود.
اغلب این سؤال مطرح شده است، هنگامی که شاه تهدید به روی آوردن به شوروی ها برای اسلحه کرد، بلوف می زد یا نه؟ و جنبه دیگر این سؤال این است که آیا هیچ گاه آمریکا توانایی منع او از چنین عملی را داشت؟ آیا شکایت های شاه از آمریکا، نگرانی او درباره «عواقب»،«دستور گرفتن» و رفتاری مثل یک «نوکر»، همه در عمل توجیهات تصمیم سیاسی بوده باشند که ممکن است مدتها پیش گرفته بود، که برای نشان دادن استقلال از ایالات متحده روی به شوروی ها بیاورد؟ آیا هیچ کاری نبود که آمریکا می توانست انجام دهد، یا هنوز هم می تواند، تا او را از خرید مقداری تجهیزات از شوروی باز دارد؟ ما فکر نمی کنیم که این سؤالات جواب ساده ای داشته باشند. درست همان طور که در مورد آمریکا نتوانسته ایم هر زمان دقیقا مشخص کنیم که حفظ انحصار نظامیمان در ایران چقدر برایمان ارزش دارد، شاه هم که یک آدم دمدمی مزاج بیش نیست. احتمالاً شاه هم، حداقل در آغاز، نظر مطمئنی نداشت که به کجا می رود و کجا تصمیم خواهد گرفت که امتیازات سیاسی خرید از شوروی (در رابطه با نشان دادن استقلال) از ضررهای چنین اقدامی در رابطه با روابط با آمریکا بیشتر می شود. اگر ایالات متحده زودتر پای جلو نهاده بود، و اگر تظاهر به کنترل اساسی ترین تصمیمات نظامی و اقتصادی باعث برانگیخته شدن او نشده بود، شاید امکان داشت که او از رفتن نزد شورویها بازداشته شود. به هر صورت، این به معنی آن نیست که بعد از شروع تغییر جهت سیاست خارجی ایران در پاییز 1965 انحصار تأمیناتی آمریکا در ایران باز هم امکان ابقاء داشت.
اعلامیه علنی ماه نوامبر بدون کمترین مشورت قبلی با مشاورین نظامی شاه صادر شد. در آن آمده بود که ایران به ارزش 200 میلیون دلار تجهیزات نظامی خریداری خواهد کرد. پیامد آن یادداشت خصوصی بود که این خرید لزوما از ایالات متحده نخواهد بود (بخش 4) و نشانه آشکاری بود که شاه قبل از آن تصمیم به تغییر دادن خرید نظامی خود گرفته بود. واقعیت همین است اگرچه او هرچند گاهی این مقصود را مطابق اوضاع تغییر داده است به اینکه می خواهد ذخیره های جنگی بزرگتری داشته باشد.
تغییر جهت به خودی خود متناقض با منفعت دراز مدت سیاسی ایالات متحده نیست. در حقیقت اگر جدایی شاه از سیاست خود که تا اینجا صمیمیت زیاد و متکی به ایالات متحده بوده است چندان دور نرود، شاید امتیازات برجسته ای برای آمریکا داشته باشد. زیرا گرچه رژیم در حال حاضر ثبات بسیار دارد، با در نظر داشتن جریاناتی که در حال حاضر در این بخش دنیا رایج است، یا شاه یا جانشینانش ناچار می شوند از آمریکا روی بگردانند. و هر چه بیشتر این روی گردانی به تأخیر بیفتد خشونت بیشتری در آن خواهد بود.
موضع ایران در حال حاضر اگرچه کمتر متکی و جداتر از صف ماست، می تواند بدین ترتیب عامل ثبات بیشتر و خطر کمتر در آینده باشد. این ناگزیر تغییر رابطه قیومیت سابق بین آمریکا و ایران در زمینه نظامی را ایجاب می کند تا به صورت رابطه ای طبیعی تر، سالمتر و به این ترتیب پاینده تر درآید.
مایر
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!