Post
29258
از: پک، دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 1841
سری
به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی
1358-06-06- 1979-08-28
متن سند
28 اوت 1979 - 6 شهریورماه 1358
سرّی
از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد - 1841
به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی - سی
موضوع: روابط عراق و سوریه
1- (تمام متن خیلی محرمانه است)
2- خلاصه: بدنبال توطئه تیرماه علیه صدام حسین و اتهامات وی مبنی بر دست داشتن سوریه در این توطئه، در مورد آینده روابط سوریه و عراق دو سؤال مرتبط با یکدیگر هنوز بدون پاسخ باقی مانده است.
اولین سؤال این است که درگیری سوریه در توطئه تا چه حد بوده است. ما به این نتیجه رسیده ایم که تا قبل از مهر ماه گذشته تماس هایی برقرار بوده است، لیکن صدام حسین تصمیم گرفته است بنا به دلایل داخلی خود از بیان حکایت واقعی درگیری سوریه در این خصوص خودداری نماید. سؤال دوم این است که اتهامات مطرح شده از طرف صدام بر روابط گرم پیشین بین بغداد و دمشق چه تأثیری خواهد داشت. با در نظر گرفتن تلاش های جدی عراق در جلب اکثریت عربی برای مخالفت با مصر، می توان گفت که عراق در روابط آتی خود با سوریه بیش از سردی کنونی روابط وخامت بیشتری را سبب نخواهد شد. ولی، تنفر شدید شخص صدام از اسد با تمایل وی به انتقام جویی شدت یافته است. عوامل عینی نیز عراق را (حداقل) وادار خواهد کرد که با سوریه روابط خود را حفظ کند، گرچه حرکت در جهت اتحاد در آینده نزدیک با وقفه روبرو شده است. در حال حاضر در مورد عوامل ذهنی نمی توان برآوردی ارائه داد. صدام با حرکات خود مبنی بر ایجاد آثار شخصی در سیاست داخلی و خارجی عراق، در جهت ممانعت از خصومت علیه دشمنان سوری خود با دشواری هایی روبرو خواهد شد، خصوصا اگر اوضاع درونی اعراب ترک مخاصمه
ص: 115
عراق - سوریه را ایجاب ننماید. پایان خلاصه.
3- با پای گذاشتن بغداد به عرصه عید فطر پس از رویدادهای جنجال برانگیز هفته های اخیر، دو سؤال مهم فکر ناظران دیپلماتیک را در اینجا به خود مشغول داشته است. تا به حال، همه افراد موجود در بغداد اتهامات مطرح شده توسط صدام حسین را در برابر حزب بعث شنیده اند که گفته است حافظ اسد رئیس جمهور سوریه شخصا در توطئه علیه وی دست داشته است. علاوه بر این، بخش اعظم جزئیات «اعتراف» دبیرکل پیشین شورای فرماندهی انقلاب محی عبدالحسین المشاطی یا در روزنامه های خارج از عراق (اهرام) چاپ شده و یا از طریق نوار ویدئو برای سران دولت های عربی به نمایش گذاشته شده و یا توسط وفاداران حزبی که موفق به دیدن اعتراف ضبط شده بر روی نوار ویدئو شده اند در اطراف شهر منتشر شده است.
4- علیرغم متن رسمی، که عراقی ها با «سخاوتمندی هر چه تمام تر» توافق کرده اند که پیرامون آن تبلیغات به راه نیاندازند البته بنا به تقاضای مکرر سوری ها برای جلوگیری از ضربه خوردن وحدت ضد قرارداد صلح، در مورد صحت این اتهامات هنوز شک و تردید بسیاری وجود دارد. پس از انتشار خبر دستگیری اعضای شورای فرماندهی انقلاب در بغداد پس از یکم مرداد، گزارشات بسیاری حاکی از آن بود که صدام به خاطر روبرو شدن یا مخالفت با حکومت فردی خود در حزب بعث، در نشان دادن عکس العمل زیاده روی کرده و بدون هیچ انگیزه قابل ملاحظه دستور دستگیری های همه جانبه را صادر کرده است. در آن حال همه می گفتند که صدام و همکارانش نیاز به جعل یک داستان ساختگی متفاعدکننده دارند تا آنچه را که در واقع مبارزه قدرت خشمگینانه پس از استعفای رئیس جمهور بکر بود از نظرها مخفی بدارند.
5 - اولین گزارش مربوط به درگیری سوریه در «توطئه» ضد صدام در بغداد با بدبینی قابل ملاحظه ای روبر گردید. تجهیزات حزب بعث، به محض دریافت متن اظهارات صدام، بسرعت به تبلیغات ضد سوری پرداخت (حداقل در میان صفوف حزب بعث) تا تردیدهای عمیق اولیه را در میان وفاداران حزب از بین ببرد. حال که حزب موفق شده است همه را به پذیرفتن داستان متقاعد سازد، یادآوری بدبینی اولیه بسیار دشوار می شود. بسیاری از ناظران معتقدند که درگیری سوریه در توطئه، بخصوص دو سال پس از آشتی فاحش مهرماه گذشته اغراق آمیز است. از طرف دیگر، همه معترفند که در واقع سوریه تا قبل از سال 1357 با نیروهای ضد رژیم و ضد صدام همکاری می کرده است، که همین امر سبب شده است نقش بعدی سوریه نیز نادرست جلوه گر شود.
6- بسیاری از ناظران اینجا منشأ مخالفت را برعکس مشاطی (یا مشادی) سال 1354 نمی دانند. بلکه منشأ آن را کودتای سال 1352 علیه بکر و صدام می دانند که به رهبری سرپرست امور امنیتی ناظر الکازار صورت گرفته بود. در گروه الکازار نسبت به سوریه گرایش هایی وجود داشت: که یکی از علل آن بردباری بیشتر در رابطه با دمکراسی درون حزبی برخلاف عراق، شیعه بودن جناح کازار و احساس همبستگی آنها به هیئت حاکمه علوی در سوریه و بسیاری از افراد وفادار به کازار (و دبیرکل وقت حزب بعث عبدالخالق السامرائی) خواستار همکاری بیشتر بین حزب بعث و حزب کمونیست و بیش از همکاری مجاز تصریح شده توسط صدام بودند، که این همکاری در سوریه وجود داشت.
7- پس از انقراض کازار، معلوم شد که صدام روزی به عنوان تنها رهبر عراق جانشین بکر خواهد
ص: 116
گردید. آنهایی که از به قدرت رسیدن وی وحشت داشتند به برقراری تماس با رهبریت سوریه مبادرت ورزیدند. و با وخیم تر شدن روابط سوریه و عراق پس از جنگ سال 1352، هر کشور سعی کرد دست نشاندگان خود را به کشور دیگری بفرستند، و همکاری نیروهای سوری و نیروی ضد صدام در عراق به صورت امر عادی جلوه گر شد. ولی در مورد بسیاری از نکات خاص مطروحه در اعترافات مشاطی و واقعیت آن شک و تردید بسیاری وجود دارد. توطئه گران مزبور ظاهرا قادر بوده اند پول زیادی جمع آوری نمایند (بخصوص وزیر برنامه ریزی عدنان حسین)، و تقاضای پول از سوریه بخصوص در رابطه با مقادیر ناچیز یک خطر غیر ضروری به حساب می آمد. آنچه بیشتر محتمل است این است که بسیاری از مقامات عالی رتبه بعثی که از به قدرت رسیدن صدام وحشت داشتند در مورد نگرانی خود با سوری ها به تفصیل صحبت کرده و در مورد راه های گوناگون ممانعت از تسلیم قدرت توسط بکر به صدام و یا سرنگونی وی با آنها گفتگوهایی انجام داده بودند.
8- آنچه مهم ترین نگرانی صدام در این ماجرا به حساب می آید این است که اسد پس از قرارداد ترک مخاصمه با عراق در مهر ماه به دوستان جدید عراقی خود در رابطه با وجود عناصر خیانتکار در حزب بعث عراق هشدار نداده است. گذشته از اینکه ممکن است اسد با «توطئه گران» پس از سال 1357 دارای رابطه ای غیر توطئه گرانه بوده باشد (و ظاهرا نیز چنین به نظر می رسد که وی خود را از هرگونه فعالیت فریبکارانه جدا دانسته است) ولی صدام به خاطر همین نقش وی نیز احساس می کند که به وی خیانت شده است. علاوه بر این، صدام از اینکه اسد و دیگر سوری ها توانسته اند در رده های بالای نهادهای عراقی نفوذ نمایند احساس حماقت می کند، در حالی که صدام (ظاهرا) نتوانسته است در سوریه این موفقیت را بدست آورد.
9- با در نظر گرفتن تعداد ناچیز دستگیرشدگان، بخصوص فقدان افسران عالیرتبه نظامی در میان آنها (صراط نیز قرار بوده دستگیر شود)، آنچه در ماه ژوئیه رخ داده بود نمی تواند یک کودتا به حساب آید. به احتمال بسیار عناصر ضد صدام فکر می کردند که هنوز فرصت برای فعالیت های دیگر باقی است. بنا به گزارش آنها در داخل نهاد بعث به فعالیت پرداخته و پیروانی را به سوی خود جلب می کردند، ولی فکر می کردند که تا اواسط سال 1359 لازم نیست اقدامی علیه صدام به عمل آورند. آنچه راز توطئه گران را به طرز غیر منتظره ای فاش ساخت. استعفای بکر و وقوف به این حقیقت بود که صدام به سرعت قدرت خود را تحکیم خواهد بخشید و مهم ترین رقبای خود را نیز از میان خواهد برداشت. در اجلاسیه های شورای فرماندهی انقلاب و فرماندهی منطقه ای در تاریخ 19 و 20 تیر ماه آنها ظاهرا مجبور شده بودند یا استعفای بکر را (به بهانه برگزاری انتخابات حزبی) به تعویق بیاندازند و یا آزادی عمل صدام را از طریق اعمال اصل رهبری جمعی در حزب محدود سازند.
10- هنوز معلوم نیست که آیا صدام استعفای بکر را ترتیب داده بود تا توطئه گران را از مخفی گاه های خود بیرون براند، یا توطئه گران به این نتیجه رسیده بودند که (بعید بنظر می رسد) که اگر بکر استعفا نماید علیرغم عدم آمادگی باید علیه صدام اقدام نمایند. در اجتماعات توده ای حزبی، صدام اظهار داشت که وی از مدت ها قبل به محمد عایش (وزیر صنعت پیشین) سوءظن پیدا کرده بود، و اعضای شورای فرماندهی انقلاب چون طارق عزیز و عزت ابراهیم نیز مخابرات (اطلاعات) را به مراقبت از وی گماشته بود. این موضوع چه صحت داشته و چه نداشته باشد، بیانیه صدام به خاطر بصیرتش شدت و اعتبار خاصی به وی
ص: 117
می بخشد، عایش احتمالاً به این نتیجه رسیده بود که اگر صدام به قدرت برسد، با توطئه و یا بدون توطئه وی پاکسازی خواهد شد. ولی کشف این واقعیت که عدنان حسین و غانم الجلیل نیز در این توطئه دست داشته اند برای صدام جای سؤال باقی نمی گذارد.
11- خلاصه اینکه، در شورای فرماندهی انقلاب عراق گروهی با سوریه مرتبط بوده و شدیدا بنا به دلایل ایدئولوژیک و غیره با به قدرت رسیدن صدام مخالف بوده اند. ولی گروه ضد صدام ظاهرا بسیار متشکل و یا آماده برگزاری کودتا نبوده اند. علت آن نیز این بود که تعداد افراد برای مبارزه علیه صدام کافی نبوده است، بخصوص در حالی که صدام احتمالاً بسیاری از مقامات غیرقابل اعتماد خود را نیز دستگیر کرده بود که اصلاً در توطئه دست نداشته اند. عدم مداخله نظامی به طور کلی اعتبار این باور را که توطئه گران از مرحله گفتگو فراتر رفته و طرح یک کودتا را پیاده می کردند، از بین می برد.
12- دومین سؤال بدون پاسخ یعنی تأثیر این واقع بر روابط عراق و سوریه، در واقعه نظریه کسانی را که معتقدند عمیقا در این توطئه شرکت داشته ثابت می کند. بعضی از ناظران می گویند، چرا صدام حرکت عراق و سوریه در جهت رسیدن به اتحاد را آشفته و دستخوش تشنج ساخته است. استدلال مزبور بر این فرضیه استوار است که در زمانی که مصر و اسرائیل پیرامون خودمختاری فلسطینی ها به مذاکره پرداخته و اسرائیلی ها سوریه را در لبنان سرگرم ساخته اند، فکر پرداختن به این مقوله برای صدام قابل پیش بینی نبوده است. مگر آنکه سوری ها در این توطئه کاملاً مقصر بوده باشند.
13- گرچه این تعبیر ممکن است در ظاهر قابل توجیه باشد، ولی صدام به چند دلیل سوریه را مسئول رویدادهای اخیر دانسته است. سال هاست که بین او و اسد یک رقابت شخصی و یک خصومت واقعی وجود داشته است. در طول سفر اسد به بغداد در ماه ژوئن این تنفر صدام افزایش یافت. بنا به گزارش صدام امیدوار بوده که عراق پر جمعیت تر و غنی تر بتواند از طرح وحدت بر سوریه تسلط یابد، و پس از روبرو شدن موانع ایجاد شده توسط اسد ظاهرا بسیار ناراحت شده است. بعضی ها گفته اند که صدام این اتهامات را علیه سوریه ساخته و پرداخته است، تا بر اسد که با مشکلات داخلی روبه رو شده، و در لبنان موفقیتی بدست نیاورده و شدیدا به کمک های اجلاسیه بغداد نیازمند است، فشار وارد آورد. این افراد بدبین معتقدند که صدام از عکس العمل شدید و ناراحت کننده دمشق علیه اتهامات وی آگاه بوده و با حیله گری تمام سعی کرده است از این آشفتگی موقت سوریه بهره برداری نماید.
14- توضیح دیگر این است که رئیس جمهور پیشین یعنی بکر تنها حامی سرسخت اتحاد با سوریه بود، چون بین اسد و بکر رقابت شخصی وجود نداشت. صدام پس از وقوف به اینکه دستیابی به وحدت براساس شرایط عراق غیرممکن است، تصمیم گرفته بود روند مذاکرات وحدت را با موانعی روبرو سازد، آن هم به طریقی که مسئولیت بردوش سوری ها قرار گیرد.
بنابراین، از اقدام در جهت خنثی سازی مخالفت داخلی، صدام سعی نمود سوری ها را به خاطر مداخله در امور داخلی عراق مسئول بشناسد، لیکن به طرز غریبی توافق کرده بود که سوریه را به طور علنی دستخوش شرمساری ننماید (در حالی که تمام افراد موجود در جهان عرب می دانند که صدام چه کسی را متهم کرده است). نتیجه نیز طبق خواست صدام تعلیق روند مذاکرات وحدت بوده است.
15- علت دیگر وارد کردن این اتهامات پس از، از بین بردن این ارتباط نزدیک بین زیردستان خود و رهبریت سوریه، صدام از اینکه اسد توانسته است در گروه ملازمین وی نفوذ نماید بسیار عصبانی و خجلت
ص: 118
زده شده است، پاسخ عاطفی صدام به مخالفت ناگهانی ممکن است به خاطر رابطه سوریه در آن ابراز شده باشد، گرچه سوریه در این توطئه به طور مستقیم شرکت نداشته است. بنا به گزارش صدام فکر می کند که دشمن دیرینه اش یعنی اسد بالاخره موفق شده است بر وی پیشی بگیرد (حداقل، عراق مدعی است که نتوانسته در چنین نهادهای موجود در سوریه نفوذ نماید.) بنابراین صدام تصور کرده است که در مذاکرات وحدت به طرز ساده اندیشانه ای ظاهر شده است، در حالی که اسد زرنگ و تیزهوش تا حدودی بر او برتری یافته است.
16- در بغداد این سناریو به خاطر اشارات صدام به علی و معاویه در سخنرانی 17 مرداد پیرامون توطئه، باور بسیاری را به خود جلب کرده است. ناظران می گویند به همین دلیل بوده است که صدام خود را با علی بازنده مقایسه کرده و نه معاویه برنده، در حالی که بسیاری او را سیاستمداری زرنگ و تیزهوش می دانند. توضیحی که در این مطلب شنیده ایم این است که یکی از روش های صدام است، که در آن اعتراف کرده که سوری های تیزهوش این بار نیز به وی کلک زده اند، بنابراین، خصومت و رقابت پیشین حس انتقامجویی کنونی صدام نیز باید اضافه شود، که طی آن صدام سعی خواهد کرد در میان ملازمین نزدیک اسد نفوذ نماید.
17- به منظور اطمینان بیشتر، در اجلاس آتی مذاکرات وحدت بغداد این توضیحات علیه این مذاکرات مطرح خواهد شد (و بعید نیست) و عراق بار دیگر در تلاش خود به منظور منزوی کردن و تنبیه مصر در میان اعراب و اجلاس آتی غیر متعهدها فعالیت خود را از سر گیرد.
با آغاز مذاکرات مصر و اسرائیل در مورد خودمختاری، و احتمال بحث پیرامون مسائل خاورمیانه در کنفرانس غیر متعهدها و مجمع عمومی سازمان ملل، عراق میل ندارد روابط با سوریه بیش از این دچار تیرگی شود. عراق نه تنها برای اثبات ادعای خود در برابر رهبریت عربی به روابط منطقی و معقول خود با سوریه نیازمند است بلکه اوضاع ایران نیز ابهام آمیز است و بغداد میل ندارد در غرب و شرق موجبات رویارویی و یا عدم ثبات را فراهم آورد. ما فکر نمی کنیم که صدام نگران نقش تحریک آمیز سوریه در میان کردها و شیعیان عراقی باشد، در حالی که اسد از آغاز فعالیت عراق در سوریه شدیدا نگران است. از طرف دیگر صدام نه تنها مایل است حمایت کردها و شیعیان بقیه عراقی ها را بدست آورد بلکه مایل است در داخل اوضاع را آنچنان آرام سازد که مانع از رویارویی با سوریه (و نیز ایران) بشود.
18- گرچه خصومت های شخصی وی را به رویارویی با اسد ترغیب می کند، ولی در حال حاضر این کار به نفع صدام در سیاست خارجی عراق نخواهد بود. ولی باید به یادداشت که سوریه و عراق در مورد مسائل اساسی (چون پذیرش قطعنامه 242 و 338) اختلاف نظر دارند. و در صورتی که تغییرات جهان عرب این اختلاف ها را در آینده تشدید نماید، صدام دلایل کافی برای حمله خشونت آمیز علیه اسد را بدست خواهد آورد. ولی در حال حاضر آتش بس نامطمئن به قوت خود باقی خواهد بود، گرچه مذاکرات وحدت کاملاً متوقف شده است. لیکن در درازمدت رقابت عمیق بین صدام و اسد ظاهر خواهد شد. قبل از ترک مخاصمه، صدام گفته بود، «یا من اسد را به چنگ خواهم آورد و یا اسد مرا به چنگ خواهد آورد.» امروز هم وی ممکن است همین احساس را داشته باشد. پک
زمان یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!