Post
15386
از: سولیوان، سفارت آمریکا در تهران
سری
به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.
1357-10-13- 1979-01-03
متن سند
سند شماره: (45)
طبقه بندی: سرّی
تاریخ: 3 ژانویه 79 برابر با 13 دی 57
از: سفارت آمریکا در تهران
به: وزارت امور خارجه در واشنگتن دی. سی.
موضوع: نظرهای بازاری ها درباره نامزدی بختیار و ادامه رویارویی
خلاصه: یک نفر بازاری برجسته منعکس کننده نفرت عاطفی نسبت به رژیم و ظلم و ستم های آن است (او به این ستم ها اعتقاد دارد) به آمریکایی ها اخطار می شود که به خاطر پشتیبانی از شاه ما صدمه خواهیم دید. (پایان خلاصه).
1- مأمور سفارت روز دوم ژانویه با حاج علی اصغر کاشانی یک بازاری ذینفوذ ملاقات کرد. وی گفت که بازاری ها پس از اندکی بحث، تصمیم گرفتند از پشتیبانی از شاهپور بختیار به عنوان نخست وزیر خودداری کنند. آنها بختیار را بسیار نزدیک به شاه می دانند آنها همچنین بختیار را فرصت طلب تر از آن می دانند که از او پشتیبانی کنند، حتی اگر بختیار ثابت کند که موفق شده است عزیمت شاه را فراهم کند.
اگر بختیار نخست وزیر شود بازار همچنان به امید ساقط کردن بختیار و جایگزین کردن او به وسیله شخصی که به عقیده کاشانی منتخب حقیقی مردم است، یعنی کریم سنجابی بسته خواهد ماند.
2- هنگامی که مأمور سفارت اظهار نظر کرد که ادامه مخالفت با یک حکومت غیرنظامی که می کوشد تقاضاهای مردم را برآورده کند، منجر به ارتکاب شقاوت ها از قبیل آنچه که اخیرا در مشهد انجام گرفت خواهد شد، کاشانی در پاسخ با حرارت اظهار داشت که چنین چیزهایی هم اکنون در پایتخت انجام می گیرد. روز سی و یک دسامبر جمعیت انبوهی، خانه یک سرهنگ ساواکی را که در خیابان بهار سکونت داشت، مورد حمله قرار داد. سرهنگ را زنده گرفته و جمعیت او را تکه تکه کرد در حالی که همسر و فرزندان او در میان آتشی که خانه سه طبقه او را با خاک یکسان کرد، سوزانده شدند.
کاشانی مدعی است که خود او بقایای این خانه و قسمت هایی از جسد مرد مقتول را که در تاریخ اول ژانویه در معرض تماشای مردم قرار گرفته بود، دیده است در میان خاکسترهای زیرزمین این خانه به اظهار کاشانی، ابزار شکنجه کشف شد.
هنگامی که مأمور سفارت وحشیگری از این نوع را از هر کدام از طرفین که باشد تأکید کرد کاشانی خشمناک تر شد. او حادثه ای را که در قزوین اتفاق افتاده بود نقل کرد که در آن یک کودک در زیر زنجیرهای تانک له شده بود و مادر کودک هنگامی که برای نجات او می شتافت به ضرب گلوله از پای درآمد. او هم چنین مراسم (تشییع جنازه سه جوان ایرانی را در روز دوم ژانویه در بهشت زهرا که خود او در آن حضور داشت تشریح کرد. این سه جوان ایرانی از قرار معلوم به طوری که گفته می شود روز سی دسامبر زیر شکنجه در زندان اوین مرده بودند. اجساد این سه جوان بدون آنکه پوشانده شده باشند بر روی تابوت ها بر در گورستان ها گردانده می شد تا جمعیت مشاهده کند که چگونه بدن آنها سوزانده شده و ناخن های انگشتان
ص: 329
آنها کنده شده بود.
کاشانی فریاد زد این کاملاً طبیعی است که مردم نوکران رژیمی را که چنین کارهایی را انجام می دهند مورد حمله قرار دهند. (در این مرحله کاشانی واقعا سخت برآشفته بود. یکی از این روزها مأمور سفارت انتظار دارد که شاهد آن باشد که دهان او از خشم کف کند). (پایان اظهارنظر)
3- هنگامی که کاشانی توانست بار دیگر خود را کنترل کند. نطق مفصلی در این باره کرد که چگونه بازاریان مسئولیت همه این جنایات را به گردن آمریکا می اندازند و آن هم به خاطر پشتیبانی درازمدت ما از رژیم خیمه شب بازی شاه (آنچه نوشته شده همان است)، کاشانی آن گاه خاطرنشان ساخت خشم فزاینده مردم علیه آمریکا ممکن است، منجر به حملاتی علیه افراد آمریکایی در تهران بشود. در این زمینه کاشانی به مأمور سفارت توصیه کرد تا فوق العاده با احتیاط باشد و فعالیت خود را در خارج از محوطه سفارت تقلیل دهد.
4- اظهار نظر سفارت: متأسفانه صدای این بازاری منعکس کننده احساسات بخش های رو به افزایش جمعیت ایران است. سفارت هر روز در معرض دریافت تقاضاها و توصیه در اینباره است که ما کاری درباره شاه انجام دهیم. زیرا شاه آمریکاییان را مانند یک لنگر به پایین می کشاند.
سولیوان
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!