Post
21337
از:
متفرقه
به:
متن سند
سند شماره (28)
مخالفین تبعیدی
قرارگاه تهران
در سپتامبر یا اوایل اکتبر،اس. دی. راتر/4 گفت که بختیار خواستار کمک وی است. ر/4 گفت که پیامهایی (تعدادشان مشخص نشد) کتبی و شفاهی دریافت کرده بود. ر/4 فرد یا افرادی را که پیامها را رساندند معرفی ننمود- او گفت که بختیار پیشنهاد کمک مالی فوری و نامحدود به وی داده بود. ر/4 گفت که به پیامهای بختیار جواب نداده بود. ما گفتیم که دلایلی داریم که نشان می دهند جنبش بختیار احتمالاً جنبشی ورشکسته و رو به زوال است، ر/4 گفت که او هم تردید دارد بختیار آن منابع مالی را که ادعا می کند، در اختیار داشته باشد.
ستاد و سایر قرارگاهها 1) احتمالاً در ماه سپتامبر با تیمسار جم در لندن تماس مستقیم برقرار شد.این طور تلقی شد که این مصاحبه ای است که فقط برای یک نوبت برگزار می شود و ترتیباتی برای تماسهای آینده مهیا نشد، اما این را با قطعیت در خاطر ندارم. جزئیات اظهارات جم را هم در خاطر ندارم، اما فکر می کنم که او گفت که حداقل در حال حاضر از تعهد به هرگونه ارتباط با بختیار خودداری می ورزد. اما یقین ندارم،که او از خود به عنوان یک رهبر مخالف احتمالی برای خودش نام برد.
ص: 631
2) اس. دی. پیر / 1 را می دانم که بدون اطلاع بختیار درباره گروه بختیار گزارش می داده است. فکر می کنم پ/ 1 بود گزارشی داد حاکی از آنکه تقریبا ور شکسته است و جنبش وی رو به زوال است. غیر از مفاد آن تلگرام غیر فوری که در اوایل مارس مشاهده کردم خبر دیگری در مورد پ / 1 به خاطرم نمی آید.
3) اس. دی. اسلیپری / 1، بازرگان لبنانی در پاریس، در ماه مرداد یا شهریور گزارش داد که یک سازمان مخالف در پاریس توسط نمایندگان جبهه ملی، مجاهدین، فداییان و توده در حال شکل گیری است. هویت این نمایندگان معرفی نشد. قرار بود که بختیار رئیس کمیته جدید بشود، هر چند که هر سازمان تشکیل دهنده می بایست برنامه خود را دنبال کند (بیشتر از این توضیح داده نشد). (صحت پاره ای از این خبر بعید به نظر می آمد.) قسمت اول اسناد این پرونده درباره فردی به نام جواد علامیر است که تلاش می کند برای ضد انقلابیون پاریس و خصوصا گروهی که خود ایجاد کرده بود، حمایت سیا را جلب کند. علامیر مدتی سخنگوی شاپور بختیار و نویسنده مقالات روزنامه لوموند بوده است.
علامیر را فردی به نام محسن سلیم به سیا معرفی کرده بود و قسمت دوم این پرونده به اسناد مربوط به وی اختصاص دارد. در این اسناد از سلیم با نام رمز اس. دی. اسلیپری / 1 یاد می شود. او یک وکیل لبنانی و از شیعیان آن منطقه بوده و در پاریس فعالیت می کرده است. سلیم برای خود در بین گروهی از شیعیان بیروت و حوالی آن محبوبیتی قائل می شد. و همراه با علامیر به سیا اطلاع می دهند که قصد دارند، با ایجاد همکاری بین طرفداران مورد ادعای سلیم در بیروت و گروه ابداعی علامیر در ایران یک جریان صهیونیستی، ضدفلسطینی، ضدانقلاب اسلامی در این دو منطقه شیعی بر پا کنند. سلیم خود را طرفدار خط سعد حداد و خواهان پیشبرد مقاصد ناسیونالیستی در لبنان معرفی کرده بود. وی برای سیا مظنون به همکاری با سازمانهای جاسوسی اسرائیل، انگلستان، عربستان، لبنان و ایران (ساواک) شناخته شده بود.
در رابطه با همین جریان وی مهدی روحانی دست پرورده دربار شاه را به سیا معرفی می کند و خواستار مساعدتهای بیشتر سیا به وی می شود، تا به عنوان چهره مذهبی این حرکت مطرح گردد. روحانی خودش در تماس با سیا اظهار می دارد فقط در صورتی به مخالفت علنی با رهبری انقلاب اسلامی بر خواهد خواست که از طرف دولت آمریکا به وی وظیفه ای محول گردد.
علی رغم گزافه گوییهایی که گروه فوق الذکر و سایر گروهها و افرادی که اسناد روابطشان با سیا در این کتاب ارائه شده درباره موقعیت سیاسی خود داشتند، آمریکا به خوبی واقف بوده که اینها یارای مقابله با طوفانی را ندارند که بساط آمریکا در ایران را زیر و رو ساخت. لذا چندان بهایی به اظهارات آنها نمی داد و جنبه جمع آوری اطلاعات از آنها بیشتر برایش مورد توجه بود، با این حال امکان استفاده های سیاسی از آنها برای مشوش ساختن چهره انقلاب اسلامی در خارج را از نظر دور نمی داشته، چنان که یکی از اسناد نشان می دهد، سیا روزنامه متعلق به گروه علامیر را مورد بررسی قرار می دهد تا امکان درج مقالات تبلیغاتی خصمانه علیه انقلاب اسلامی را که توسط سیا تهیه گردیده، بسنجد.
در ادامه زمینه چینی این حرکت تبلیغاتی برای خدشه دار کردن وجهه انقلاب اسلامی در خارج، سیا کوشش می کند روابط خود را با یک روزنامه نگار مقیم پارس تجدید نماید، تا از طریق وی اخبار دست چین شده در مرکز تبلیغات مخفی سیا را در یک نشریه ظاهرا چپی فرانسه درج نماید. وی خصوصا از آن
ص: 632
جهت مورد توجه سیا قرار می گیرد که مقاله هایش در رابطه با امور جهان سوم و ایران بوده و خودش علاوه بر آنکه پدری شیعی داشته در پیش از انقلاب در فعالیتهای ضد رژیم شاه در فرانسه مداخله داشت. نام این روزنامه نگار کنیز مراد بوده و در اسناد انتهای این پرونده از وی با نام رمز یو.ان. پولو / 1 یاد شده است، تا آنجا که یکی از اسناد منتشر شده نشان می دهند (کتاب خط میانه مقدم مراغه ای) کنیز مراد یک بار نیز پیش از انقلاب به ایران آمده و مصاحبه ای با شریعتمداری داشته بود.
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!