Post
33868
از:
محرمانه
به:
1358-02-26- 1979-05-16
متن سند
سند شماره 178
محرمانه
16 می 1979 - 26 اردیبهشت 1358
صورت جلسه گفتگوها
تاریخ و مکان: 16 می 1979 سفارت آمریکا، تهران
شرکت کنندگان: آقای پلی سنس از شرکت بین المللی هلی کوپترسازی بل؛ آقای مک گافی - تهران؛ تی. ویلیامسون ایالات متحده آمریکا (شرکت تی. اس. ای. آر)؛ سرهنگ دوم بی. وینسون عضو گروه مشاور نظامی
موضوع: شرایط حاکم بر کرمانشاه، واکنش ها در قبال انقلاب اسلامی
آقای پلی سنس، یکی از اتباع ایالات متحده آمریکا که با یک زن ایرانی ازدواج کرده است، مشغول جمع آوری و ارسال اثاثیه و دارایی های شخصی متلعق به آن دسته از کارمندان شرکت بل که از ایران خارج شده اند، می باشد. در شهر کرمانشاه، تمامی اثاثیه مربوط کارمندان این شرکت در محوطه تحت اختیار شرکت جمع آوری، بسته بندی و مهر و موم شد. شایان ذکر است که زمین تحت اختیار شرکت هلی کوپترسازی بل متعلق به سرهنگ پالیزبان است که گفته می شود رهبری فعال چریک های سلطنت طلب- طرفدار شاه- را برعهده دارد. کارمندان ایرانی این شرکت ماه گذشته که به شهر کرمانشاه بازگشتند، موقتاً مورد بازداشت قرار گرفتند و در نتیجه موفق به آزاد سازی کالاها و اثاثیه نشدند. بنابراین، آقای پلی سنس مجبور شد شخصاً از 8 تا 14 می در کرمانشاه حضور پیدا کند و این موضوع را به سرانجام برساند. شایان ذکر است که آقای پلی سنس به زبان فارسی مسلط است.
همکاری های صورت گرفته:
آقای پلی سنس تصریح کرد که تمامی طرف ها، همکاری قابل توجه و خوبی داشته و فرایند انتقال وسایل شخصی به تهران بدون مشکل خاصی به انجام رسیده است. وی تأکید کرد که سرهنگ سوروبی(1)، فرمانده یگان هشتم نظامی، و سرگرد رزمخواه، فرمانده پایگاه هوایی، رفتار گرم و دوستانه ای داشته اند اما در عین حال وی را به کمیته آیت الله آخون (AKHUN) (2) معرفی کرده اند. کمیته نیز نسبت به انتقال وسایل اعتراضی نداشت و صرفاً درخواست بازرسی از اقلام را مطرح کرد و به وی اجازه داد که یک دستگاه تریلی کرایه بنماید (نکته شایان ذکر این که در صورت عدم دریافت مجوز انتقال از کمیته، جابجایی وسایل ممنوع بود). کمیته نیمی از وسایل را مورد بازرسی قرار داد و سپس نامه مربوط به تریلی های مسیر تهران را در اختیار گذاشت. البته آقای پلی سنس در حالی از تهران به کرمانشاه آمده بود که نامه هایی از چهره های مختلف کشور دریافت کرده و به همراه خود داشت؛ نامه هایی که خود نمی دانست آیا به همراه داشتن آنها ضرورتی دارد یا خیر. وی تلاش کرد موجودی یک حساب بانکی مسدود را تخلیه نماید که البته به او گفته شد که این اقدام صرفاً با مجوز خمینی میسر خواهد بود. در مجموع، وی به جز در مورد اخیر، در مابقی موارد با همکاری و تعامل خوبی مواجه شد.
شرایط کلی حاکم بر شهر کرمانشاه:
بازار و مغازه های شهر باز هستند و ترافیک متراکم است و فضای شهر کاملاً طبیعی به نظر می رسد. به جز در برخی مناطق شهر، از جمله محدوده تحت اختیار شرکت هلی کوپترسازی بل که توسط نیروهای کمیته حفاظت می شد، در بیشتر مناطق شهر هیچ گونه سلاحی مشاهده نکرد. رانندگان تاکسی، هتل داران، صاحبان رستوران و در مجموع افرادی که از حضور اتباع آمریکایی منتفع می شدند همگی خواهان بازگشت آمریکایی ها بودند؛ نکته قابل توجه این که وی هیچ گونه احساسات منفی و ضدآمریکایی در سطح شهر مشاهده نکرده است. آب جو کمیاب است اما تریاک به وفور قابل دسترسی است (راننده تاکسی به وی پیشنهاد تأمین ویسکی، تریاک و خانم را داده است). با عنایت به ابعاد مذهبی و محافظه کارانه انقلاب اسلامی، احساسات ضد خمینی زیادی در شهر مشاهده می شد. یکی از کارمندان آقای پلی سنس در بخش جعفرآباد کرمانشاه یک بازار کاملاً آشکار اسلحه مشاهده کرده است که سلاح های کوچک و هفت تیر در آن به فروش می رسیده است. (یک قبضه کلت رولور به قیمت 30 هزار ریال خرید و فروش می شده است.) این فرد با گوش خود شنیده است که «کردها هرگز سلاح های خود را تحویل نخواهند داد.»
شرایط نظامی:
آقای پلی سنس از پایگاه هوایی بازدید به عمل آورده و یک هواپیما را در حال تمرین فرود مشاهده کرده است. استنباط او این است که پروازهای بسیار کمی در این پایگاه صورت می گیرد. وی اظهار داشت که به نظر می رسید نظم و نسق نظامی تا حدی منعطف شده است اما باز هم به نوبه خود این نظم و نسق وجود داشت (برخی افراد نظامی یونیفورم به تن نداشتند و نسبتاً شلخته بودند اما فعالیت معمول نظامی در جریان بود البته افسر مافوق عضو کمیته مشاهده نشد.). زمانی که کارمند تحت امر آقای پلی سنس در مقر کمیته نشسته بوده است تعداد زیادی تماس تلفنی با مقر برقرار شده و حاکی از این بوده است که در برخی مناطق مرزی درگیری به وقوع پیوسته است (او نام قصرشیرین را به خاطر دارد). در این
ص: 389
تماس های تلفنی از ارتش کمک خواسته می شد که البته در زمان کوتاه امکان پذیر نبود. گزارشات موجود حاکی از این است که ارتش مایل است از مداخله در درگیری های داخلی اجتناب نماید. (کارمند تحت امر آقای پلی سنس در ادامه گزارش داده است که یکی از بستگان سببی وی که در زندان جمشیدیه تهران مشغول گذراندن خدمت سربازی بوده، اظهار داشته است که سربازان از حضور در کردستان و مداخله در درگیری ها امتناع می ورزیدند و اعلام کرده بودند که صرفاً زمانی در این درگیری ها مداخله خواهند کرد که هر یک از آنها دستور کتبی خمینی را در دست داشته باشند و بعدها متهم به «برادرکشی» نشوند.)
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!