Post
12886
از: استوارت راکول وی
سری
به:
1339-09-30- 1960-12-21
متن سند
از: سفارت آمریکا در تهران
تاریخ: 21 دسامبر 1960 برابر با 30 آذرماه 1339
به: وزارت خارجه واشنگتن
سری
موضوع : الهیار صالح و انتخابات آینده
فهرست مطالب
1- مقدمه
2- خصوصیات فردی
3- حرفه سیاسی
4- فعالیتهای انتخاباتی تابستان
5- روابط با رهبریت ناسیونالیست حزب
6- فعالیت اخیر
7- راه چاره های دولت
مقدمه
از هنگام لغو انتخابات تابستان، حامیان شاه در جستجوی راه هایی بوده اند که از طریق آن در ضمن اینکه لوازم کنترل در دست دولت باقی می ماند، انتخابات آینده بتواند به ظاهر یک تغییر مزین شود. این افکار و اندیشه ها اثر ویژه ای در آینده سیاسی الهیار صالح دارا می باشد.
آشکار است که تعدادی از مقامات مهم دولتی فکر می کنند که آنها مجموعه ای مناسب و منحصر به فرد از میزان بالایی جذبه ملی و درجه ای پایین از خطر برای وضع موجود در الهیار صالح پیدا کرده اند محبوبیت زیاد صالح در کاشان و تا حدودی در سراسر ایران دولت را در مقابل این مشکل که در انتخابات آینده چه استراتژی را در مقابل او اتخاذ نماید، قرار داده است. صالح کاملاً جدا از خصوصیات و عقایدش یک سمبل شده است. در نظر خیلی از ایرانیان وی صداقت را در جائی که فساد و سوءاستفاده قانون هستند، مجسم می کند، او نارضایتی طبقه متوسط نسبت به ثروت مورد تجاوز واقع شده و قوم و خویش پرستی را مجسم می نماید، او خاطرات احساسی دوران مصدق را احیاء می کند، و از همه مهمتر برای دولت فعلی، شکست وی برای انتخاب از کاشان به عنوان یک اعلام جرم تمسخرآمیز به وعده های
ص: 752
شاه برای انتخابات آزاد خودنمائی می کند.
همانگونه که انتخابات جدید نزدیکتر می شوند، صالح احتمالاً نگرانی فزاینده ای برای رژیم فعلی خواهد شد و سهمی که وی در این جریان دارد ممکن است مهمترین جنبه انتخابات باشد. هدف این پیام جمع آوری تمام مطالب مربوط به صالح و نقشی که وی در انتخابات و پس از آن ممکن است ایفا کند، می باشد. پیام به دو قسمت تقسیم خواهد شد، که قسمت اول مسائلی را که راجع به شخصیت، فلسفه سیاسی و فعالیتهای اخیر صالح دانسته شده به هم مرتبط می نماید و قسمت دوم رفتار احتمالی او به عنوان عضو مجلس بیستم را مورد تحلیل قرار می دهد، و خصوصا هرگونه حساسیتی نسبت به فشار از جانب عناصر افراطی را مورد بررسی قرار می دهد.
خصوصیات فردی الهیار صالح بالاتر از همه فردی است با صداقت بنیادی در سرزمینی که دیوژن ها به مدت زیادی در جستجوی همسنگ وی بوده اند. در حقیقت بی مانندی صداقت وی بوده است که گاهگاهی در جائی که موضوعات اخلاقی در میان بوده اند، وی را به رفتار عجیب و غریب کشانده است. در مواقع تنفر شدید از فساد و رشوه گیری در ادارات دولتی صالح متمایل است که پرچم سفید احترام را به صورتهایی که برای ناظران غربی عجیب و غریب و خیلی نمایشی است، افراشته سازد. شاید معروف ترین نمونه از فراست صالح برای ژست جدی در فروردین 1325 رویداد، زمانی که وی در اعتراض به تقلب در انتخابات به مجلس پناهنده شد و یک اعتصاب غذا را شروع نمود. او به زودی از هر دو کار مأیوس شد و واقعه قبل از اینکه حامیان وی بتوانند تصمیم بگیرند که چگونه از آن استفاده نمایند، بدون نتیجه پایان گرفت. همان گونه که پیامهای سفارت در آن زمان اشاره می کنند، اگر فردی با درک سیاسی مثلاً بقایی به جای صالح در این کار درگیر شده بود، این جریان اثرات تعاقبی خیلی خطرناکتری برای دولت در پی می داشت. یک داستان افشاء شده دیگر چنین می گوید که (این داستان بوسیله یکی از دوستان خانواده صالح به مأمور گزارشگر گفته شده بود) در سال 1323 به دنبال بازگشتش از خدمت دولتی در هند، همسرش به او گفته بود که با صرفه جویی در لباسش و دیگر مخارج وی توانسته که از حقوقشان مبلغ قابل توجهی پول پس انداز نماید، که آنها سرانجام می توانند با آن طلب طلبکارانشان را بپردازند و یک حساب پس انداز باز نمایند. در عین شگفت زدگی وی صالح پول را از او خواست و تا ریال آخر آن را به وزارت دارائی پرداخت نمود و گفت که بر این دولت مایه خجالت است که از پول مردم استفاده کند تا به کارمندانش زیاد از حد پرداخت نماید.
اگر که رفتار صالح گاهی اوقات خیال پرستانه و تند و شدید است، ولی پایبندی وی به اصول اخلاقی واقعی است. در اسفند 1330 به وی به عنوان وزیر کشور مصدق دستور داده شد، تا انتخابات را که برعلیه جبهه ملی جریان داشت، باطل نماید. وی امتناع ورزید و خیلی زود پس از آن مجبور به استعفا شد. سال بعد پس از کودتای ضد مصدق، ژنرال زاهدی از او خواست تا به عنوان سفیر در ایالات متحده باقی بماند، پیشنهادی که وی آن را رد نمود و به طور علنی اظهار داشت که فقط یک دولت ملی در ایران می تواند دوام بیاورد. مجددا در 1334 او پیشنهاد پست وزارت دارایی علا نخست وزیر را به خاطر ادامه حبس مصدق و سرکوبی نهضت مقاومت ملی رد کرد. اگر که صالح مستقلاً ثروتمند بود، این اقدامات بار کمتری بر دوش او
ص: 753
می گذاشت، ولی به هر صورت وی برای هفت سال گذشته در تنگنای مستمر مالی قرار داشته است و ندرتا می توانسته که از پیشنهاد اشتغال امتناع ورزد.
صالح اگرچه یک سیاستمدار مؤثر به معنای سنتی آن نبوده است، ولی به عنوان یک مدیر خیلی لایق مشهور است. او باهوش است و از طریق سال ها فعالیت در وزارتخانه های دادگستری و دارائی در هر دو امور اقتصادی و حقوقی متبحر است. او خصوصا به نیاز محصور نمودن خویش با کارمندان زیردست فعال و پرکار آگاهی دارد. برای مثال در 1324 وقتی قرار بود که به عنوان معاون علاء سفیر کبیر به واشنگتن برود، واشنگتن برود، صالح در مورد تجدید سازمان هیئت به وسیله قرار دادن مقامات لایق و مسلط به زبان انگلیسی اصرار می ورزید و سرانجام پس از یک کشمکش سخت با وزارت خارجه موفق به انجام این امر شد.
با وجود این خصوصیات، صالح توسط آنهایی که وی را به خوبی می شناسند به عنوان سرسخت، خود رأی و به طور فوق العاده ای بی میل در قبول نصیحت توصیف شده است. در 1331 سفیر ایالات متحده در ایران وی را به عنوان فردی که از نظر احساسی بی ثبات و فاقد قوه قضاوت است، توصیف نمود. سرانجام، شخصیت صالح از چند خصوصیت مشکل برای توصیف دیگر تشکیل شده است، شاید این خصوصیات به بهترین نحو با عکس العمل وی نسبت به وضعیت غریبی که وی در کاشان برای خود می بیند تشریح شود.
تمام مسافران اخیر کاشان گفته اند که موقعیت صالح بیشتر موقعیت، یک رهبر مذهبی است تا یک رهبر سیاسی، خانه و اتومبیل وی به او داده شده اند، خدمتکاران او برای چیزی جز باقی ماندشان کار نمی کنند، و مغازه داران کاشان از قبول پول برای خریدهای وی خودداری می کنند. گروه بی پایانی از کاشانیها برای راهنمایی یا دلداری دادن و پادرمیانی از جانب آنها نزد مقامات می آیند. وی فقط باید در خیابان ظاهر شود تا وسیله هوادارانش احاطه گردد و عملاً هیچ تصمیمی در مورد شهر بدون رضایت او گرفته نمی شود.
صالح تمام این را به عنوان بدهی اش قبول می کند. وی نه فقط یک ارتباط صوری و پدرانه با طبقات پایین که وی آنها را وسیله نجات ایران می بیند، دارد، بلکه وی فردی است مغرور که شدیدا نسبت به چاپلوسی و تملق حساسیت دارد. در هر حال از همه مهمتر فقدان شوخ طبعی و واقعیت نگری است که وی ستایش مردم کاشان را دریافت می نماید. امکان دارد جدیت شدیدی که صالح در نگرش به خود دارا است تنها عامل در سر راه ایجاد هرگونه روابط حسنه با دولت باشد.
حرفه سیاسی سفارت توده قابل توجهی از مطالبی را که در مسیر حرفه سیاسی صالح قرار دارد جمع آوری نموده است، مطالبی که تجزیه و تحلیل سیستماتیک تحول نظرات سیاسی وی را امکان پذیر می سازد. از 1322 که صالح فعالیت های سیاسی خود را با بنیان نهادن حزب ایران شروع کرد، پیشرفت نظرات وی که لزوما منطقی نبوده اند، روشن و واضح بوده است. به این معنی که در عین حالی که نظرات وی به طور قابل توجهی تغییر کرده اند، لیکن مدرک و شاهد آن در هر مرحله ای از حرفه وی مداوم بوده است و نشان دهنده این است که تغییرات، درست و صادقانه بوده اند. بنابراین امکان پذیر است که با قطعیت معقولانه ای تعدادی از عقاید فعلی صالح را ارائه کنیم.
1- وی شدیدا ضد کمونیست است و درک روشنی از ماهیت استراتژی شوروی و تاکتیکهای آن دارد.
ص: 754
2- وی متقاعد است که فقط از طریق پیشرفت سریع اقتصادی می توان تحصیل کرده ها را از انقلاب دور کرد و کمونیستها را در بازی خودشان شکست داد.
3- وی معتقد به لزوم حمایت آمریکا به عنوان کمترین از سه زیان در دنیائی که همسایگان اتحاد شوروی نمی توانند به تنهائی روی پای خود بایستند، می باشد.
4- به عنوان حامی نهاد سلطنت در ایران (هرچند با مخالفتهای شدید نسبت به مداخله شاه در عملیات روزمره دولت) وی موضعی بین رژیم و مخالفین تندرو گرفته است.
در مارس 1945 صالح تاکتیک در شرف وقوع روسیه را در آذربایجان به درستی پیش بینی کرد. یک گزارش منابع کنترل شده آمریکائی از وی نقل قول می کند که، «روس ها برای برپایی جمهوری های خلقی در آذربایجان، مازندران و گیلان از رهبران ایرانی استفاده خواهند کرد. سپس روسیه خواهد گفت که نه این کشور و نه هیچ کشور دیگری حق مداخله ندارد، چون که این دولتهای محلی در توافق با اصول منشور آتلانتیک تشکیل شده اند.» با این حال سال بعد در مرداد 1325 صالح حزب ایران را با حزب توده کنترل شده به وسیله کمونیست ها در کابینه ائتلافی احمد قوام السلطنه متفق نمود. خلق و خوی ایده آلیستی صالح تاکتیک خوبی برای خط مقدم اصلاحات اجتماعی بود و علاوه بر این اقوام با زیرکی از خام دستی سیاسی وی به منظور گرفتن زمان شدیدا مورد نیاز از روسها استفاده کرد. همکاری نزدیک صالح با حزب توده در این دوره به هر دلیلی که بود، بعدا توسط دشمنان ناسیونالیست وی برای بی اعتبار ساختن موضع ضدکمونیست او در دوره پس از مصدق مورد استفاده قرار گرفت.
یک گزارش اطلاعاتی در سال 1324 یکی از استوارترین عقاید صالح را از وی نقل قول می کند. او گفت، مالکان ثروتمند کنترل کننده دولت بایستی به اندازه کافی شعور داشته باشند که تشخیص دهند تنها راه مبارزه با تبلیغات کمونیستی ایجاد یک برنامه مفصل سیاسی (یک انقلاب اجتماعی ناسیونالیستی) می باشد که وضعیت توده های دهقانی را بهبود ببخشد. اگر آنها این کار را انجام ندهند دیر یا زود هرچه را که دارند، از دست خواهند داد. او اضافه کرد به هر صورت این مالکان که ایمان زیادی به زیرکی انگلیس دارند، مطمئن می باشند که انگلستان وضع موجود در ایران را حفظ خواهد نمود.
در فروردین 1324 صالح به نمایندگی مجلس شانزدهم انتخاب شد و به عنوان رهبر قویترین بخش جبهه ملی عامل مهمی در به قدرت رساندن مصدق بود. او به عنوان رئیس کمیسیون مشترک مجلس برای نفت از چیزی که وی آن را ناسازگاری انگلیس می دانست عصبانی شد.
گفته های وی به طور فزاینده ای توسط بیگانه ترسی افراطی او مشخص می شد. صالح در یک مصاحبه که در اواخر 1330 در کیهان منتشر شد گفت: «مردم ایران پس از مبارزه شدیدشان ورود مجدد نفوذ خارجی را به کشورشان اجازه نخواهند داد. انگلیسیها و آمریکاییها فکر می کنند با اعمال فشار اقتصادی می توانند ما را به زانو دربیاورند، هر چند یک بار آنها نمایشی می دهند و تلاش می کنند تا وقت دولت را که بایستی وقف توسعه برنامه های اقتصادی و اجتماعی بنماید، به هدر دهند. هنگامی که قدرتهای امپریالیستی تشخیص دهند که ما به طور جدی شروع به اجرای اصلاحات اقتصادی و اجتماعی نموده ایم، آنها بایستی خیلی مایل باشند که پیش ما بیآیند و شرایط ما را قبول نمایند.» در اواسط سال 1333 نظرات صالح به طور اساسی تغییر کردند. منابع کنترل شده آمریکایی در آذر همان سال گفته وی را گزارش نمود که: نهضت مقاومت ملی اشتباه خود را در تلاش برای همکاری با حزب
ص: 755
توده تشخیص داد. علاوه بر این او اظهار داشت که نهضت مقاومت ملی بایستی سیاستی جدید را در پیش گیرد، یک برنامه میانه ناسیونالیستی در جهت غرب که نه خط چپ افراطی را دنبال می کند و نه «راست فاسد افراطی» را. در این دوره است که اولین بار گزارش شده که صالح از همکاری نزدیک با ایالات متحده طرفداری می کند. این تصمیم کاملاً برمبنای واقعیت و این فرضیه قرار داشت که هیچ دولت ایرانی بدون کمک خارجی نمی تواند به قدرت برسد. از این کمکهای قابل حصول، روسها یک دولت هیچ کاره بی طرف می خواهند که پیشرفت اقتصادی در ایران را افزایش نخواهد داد. انگلیسیها خواهان تسلط بر اقتصاد به منظور به دست آوردن سود مالی می باشند - که اگر انگلیسیها تلاش نمی کردند تا سیاستهای داخلی را نیز کنترل نمایند، زیاد مورد مخالفت قرار نمی گرفت. آمریکائیها حداقل هیچ گونه خواسته ارضی یا سیاسی در ایران ندارند و خواهان یک دولت دمکراتیک پیشرو هستند که بایستی صد درصد ضد کمونیست باشد.
زمانی که این تصمیم گرفته شد، صالح شروع به مطرح کردن پیش درآمدهایی برای به خدمت گرفتن حمایت ایالات متحده نمود (از قبیل دعوت سفیر هندرسن به خانه اش و تلاش برای تماس با قاضی دوگلاس). در 1336 در اظهار حمایت شوم خود از دکترین آیزنهاور این اقدامات به اوج خود رسید.
زمانی که این اعلامیه نه فقط باعث غیرقانونی اعلام شدن حزب ایران توسط یک مجلس خشمگین شد بلکه سفارت آمریکا را نیز شدیدا عصبانی کرد، صالح تسلیم شد. در گفتگو با دوستان ناسیونالیست خود، وی از به خدمت درآوردن حمایت آمریکا اظهار ناامیدی کرد. او اذعان کرد که نمی داند چرا ایالات متحده همچنان با یک طرز فکر رو به افول متحد است. در حالی که هر قاعده سیاست دراز مدت، عملی تدبیر قوا ایجاب می کند که ایالات متحده با نهضتهای ناسیونالیست که لامحاله پیروز خواهند شد دوست باشد.
در تمام دوره اواسط دهه 30 حزب توده از طریق روزنامه ها، اعلامیه ها و جزوات به طور شدیدی چیزی را که جناح راست نهضت مقاومت ملی می نامید مورد حمله قرار داد، که آن جناح از اعضایی تشکیل شده که شدیدا با تشریک مساعی با کمونیستها مخالف هستند. رهبریت حزب ایران و خصوصا صالح به این عنوان که طالب یک معامله با ایالات متحده می باشند، مورد تقبیح قرار گرفت. پس از انقلاب عراق، کمیته مرکزی حزب توده علیرغم حملات مستمر علنی به نهضت مقاومت ملی به طور مداومی تلاش نمود تا تماسهایی با رهبران بلند پایه ناسیونالیست به منظور همکاری با آنها برقرار نماید، منابع کنترل شده آمریکایی گزارش می نمایند که از 1337 به این طرف پیشنهادات بی شماری به خود صالح شده است، که تماما ناموفق بوده اند.
علامت تغییر روش نهضت مقاومت ملی موافقت ضمنی در این مورد بود که مصدق اغلب مرتکب اشتباه می شد و این اشتباهات نبایستی تکرار شود. در یک نشست کمیته مرکزی نهضت مقاومت ملی که توسط منابع کنترل شده آمریکایی گزارش شده، گفته شده که احساساتی ها و ایده آلیستهای افراطی باعث شکست مصدق شدند و با این وجود ناسیونالیستها نمی توانند به طور علنی ایده آلهای او را نفی کنند، نیاز به این نیست که سیاست سطح بالا در شئون مختلف مورد بحث قرار گیرد، ولی باید در کنار دیگر کارها تدبیر شود. بایستی متذکر شد که صالح نه فقط لحن برنامه ناسیونالیستی را به میانه روی تغییر داد، بلکه رهبریت نهضت مقاومت ملی را برای انعکاس این تغییر تجدید سازمان کرد. ایده آلیستهای جوان مثل اصغر پارسا و دکتر شاپور بختیار پس از اینکه مشخص شد اختلاف و حساسیت زیادی به وجود آوردند از کمیته مرکزی نهضت مقاومت ملی حذف شدند. پائین تر از صالح رهبریت جوان بود (چهل ساله) و عموما میانه رو،
ص: 756
رهبریت شامل احمد زنگنه، سید باقر کاظمی، سیف اللّه معظمی، مهندس مهدی بازرگان و دکتر عبداللّه معظمی بود.
از 1335 زمانی که دولت از اجازه دادن به وی برای نامزدی انتخابات مجلس نوزدهم سرباز زد تا هنگام انتخابات امسال تابستان، فعالیتهای سیاسی صالح محدود بوده اند. با این حال فعالیت او به سختی از نوع سنتی بود. مطابق یک گزارش بیوگرافی سفارت در بهمن 1338 این فعالیت تقریبا به طور کامل شامل ملاقات مرتب با همکاران قدیمی سیاسی و دوستان برای گفتگو در مورد سیاست جاری دولت ایران بود. اگر این فقدان فعالیت ادامه یابد، صالح احتمالاً بیشتر یک رئیس بدون مسئولین و سمبل، نظیر مصدق خواهد شد، ولی در حال حاضر وی هنوز متحمل ترین امکان برای نخست وزیر شدن می باشد، اگر که تغییری جدی در شکل و ساخت فعلی دولت ایجاد شود.
فعالیتهای انتخاباتی تابستان تنها چند موردی درباره هدایت برنامه مبارزه انتخاباتی صالح در این تابستان باید گفته شود. پس از آنکه آشکار گردید که انتخابات کنترل می شود، تاکتیک صالح این بود که تا آنجایی که امکان داشت روی فعالیتهای متقلبانه دولت (هم در داخل و هم در خارج) تبلیغ نمود و در این کار وی به مقدار زیادی موفق بود. با این حال در تمام مدت وی با آگاهی ولی با مداومت تلاش نمود تا خود را از عوامل ناسیونالیست افراطی جدا سازد و از یک جدایی غیرقابل جبران با شاه خودداری کند.
مطالب زیر نکات برجسته فعالیت انتخاباتی صالح هستند:
در هشتم تیر ناسیونالیستها با امضای صالح نامه سرگشاده ای را به اقبال نخست وزیر منتشر ساختند که شرکت ناسیونالیستها را در انتخابات اعلام می داشت و اصرار می ورزید که وعده های دولت برای آزادی انجام شوند. همان طور که انتظار می رفت ساواک از دادن اجازه انتشار آن در روزنامه های بزرگ خودداری ورزید و در نتیجه ناسیونالیستها چندین هزار نسخه از آن را در تمام کشور توزیع کردند. تصمیم صالح برای طرح این بیانیه را تا حدودی می توان به فشار از جانب پیروان وی نسبت داد. وی اظهار داشت در حقیقت اگر که وی در این ورطه در اعمال رهبری شکست بخورد، ناسیونالیستهای جوانتر او را رها خواهند کرد و به زودی روش رادیکالتری را در پیش خواهند گرفت، من جمله اتحاد با حزب توده (در این رابطه کشمکش مداوم در تمام طول مبارزه بین رهبریت ناسیونالیستی و عوامل دانشجویی نمایان بود؛ برای مثال پس از اینکه ناسیونالیستهای دانشگاه به اسم نهضت مقاومت ملی جزوه ای منتشر نمودند که در آن از شاه انتقاد می کردند و تقاضای بازگشت مصدق را داشتند، صالح مجبور شد محدودیتهایی در مورد آنها اعمال نماید.) در این اثنا حامیان صالح در کاشان به طور مرتب دو هزار پوستر کاندیدای ملیون، قاسم لاجوری را از بین می بردند و جلسات روزانه پرجمعیتی را در خانه رهبرشان برگزار می کردند. در مرداد ماه 150 ژاندارم در لباس کار جنگ از هنگ چهاردهم تهران برای مدت انتخابات به کاشان اعزام شدند. در تمام مدت صالح اصرار می ورزید که کاشانیها رفتاری موقرانه داشته باشند و از تظاهرات و شعارهای تحریک آمیز خودداری کنند. او به طور خصوصی این عقیده خود را ابراز داشت که آزار و اذیت کم و بیش مؤدبانه ادامه و شدت خواهد یافت و هر چند دولت تلاش خواهد نمود تا در تمام مراحل وی را متوقف
ص: 757
سازد، لیکن وی به طور قاطعی مصمم است که تا آخر بجنگد.
طبق یک گزارش منابع کنترل شده آمریکایی در اواخر جولای صالح با شاه تماس گرفت و به او گفت که به نفع شاه خواهد بود، تا با انتخاب او موافقت نماید، چون که مردم چنین می خواهند. شاه سپس به طوری که گزارش شده بود دو دستور صادر کرد: ولی به صورت علنی: انتخابات در کاشان بایستی خوب و بدون نقص باشند، و دومی به طور مخفی، به هر قیمتی که شده بایستی جلوی برنده شدن صالح گرفته بشود.
شاه با آگاهی از اینکه صالح تعدادی از خبرنگاران خارجی را برای نظارت بر رأی گیری دعوت کرده بود، در ابتدا تصمیم گرفت که دولت بایستی انتخابات کاشان را به تعویق بیاندازد، سپس در حالی که خبرنگاران دیگر مراقبت نمی کردند با شتاب از لاجوردی بگذرد. به هر حال در زمانی که انتخابات باطل شدند، اشاره بر این دارد که شاه تصمیم خود را عوض کرده بود و تصمیم گرفته بود تا دردسر را با برگزار نکردن انتخابات در کاشان مرتفع گرداند.
روابط رهبریت حزب ناسیونالیست یک عامل قویا مرتبط با هرگونه تصمیم در مورد شرکت صالح در مجلس، رابطه داخلی در میان رهبریت ناسیونالیست و درجه و نوع فشاری است که وی مجبور به تحمل آن می باشد. متأسفانه هرگونه گفته ای راجع به این رابطه براساس مدارک پراکنده و لزوما ذهنی می باشد. در هر صورت مدرک تأییدکننده ای وجود دارد که صالح در جهت هدفهای معتدل تری از بیشتر رهبران ناسیونالیست فعالیت می نماید و نشان می دهد که این رهبران از اینکه مجبورند به یک مبارزه راکد تسلیم شوند که وسیله کسی هدایت می شود که آنها وی را یک شخصیت غیرجالب می دانند، ناراحت نیستند.
اولین مشاجره از چند مشاجره ای که امسال تابستان گزارش شده زمانی به وجود آمد که صالح در 22 تیر با انتخاب کمیته مرکزی برای سازمان دادن به تلاشهای مبارزاتی ناسیونالیستها مخالفت کرد و اصرار داشت که اعضای کمیته وسیله او منصوب شوند. خصوصا مهندس مهدی بازرگان و حسن نزیه با روش دیکتاتورمآبانه صالح مخالفت کردند. در هر صورت صالح گفت چون که وی خطرات را قبول می نماید، وی باید همچنین بر روی فعالیت انتخاباتی ناسیونالیستها کنترل داشته باشد. گزارش دیگری از منابع کنترل شده آمریکایی اشاره بر این دارد که اختلاف حداقل به طور موقت مرتفع شده بود و نزیه و بازرگان توافق پیدا کردند تا دستورات صالح را دنبال کنند.
صالح در اواخر شهریور زمانی که وی به خاطر امتناع از اعمال رهبریت و شرکت جستن فعالانه تر در تظاهرات ناسیونالیستی بی ثمر 10 شهریور مورد انتقاد قرار گرفت با طرف دیگر قضیه مواجه شد. در ملاقاتی با رهبران ناسیونالیست تهران، دکتر شاپور بختیار صالح را متهم نمود که با باقی ماندن خودخواهانه در آتمسفر دلپذیر کاشان به جای روبرو شدن با جو ناراحت کننده تهران در آرمان ناسیونالیستی شکست ایجاد کرده است. بختیار اظهار داشت که وی درخواست کرده بود ملاقاتی بین اعضای حزب ایران برگزار شود و 50 درصد از آنهائی که فراخوانده شده بودند حضور پیدا نمودند و نظرات وی را تأیید کردند. بختیار نتیجه گرفت که صالح از رهبری حزب ایران کنار رفته است و زمان برای فرد دیگری (بختیار) فرا رسیده است تا جای وی را بگیرد. وضع دشوار صالح با این حقیقت که ترس از
ص: 758
ارتباط نزدیک با جناح فعال جبهه ملی در مقابل دید دولت جلوی او را از آمدن به تهران می گرفته است دشوارتر شده است.
شایعه اینکه افراد مستقل راست گرایی چون علی امینی، سید جعفر بهبهانی و ارسلان خلعتبری در جهت تشکیل یک حزب لیبرال سوم نزدیک به ناسیونالیستها فعالیت می کنند، یک تحول جالب توجه در اواسط شهریور بود. مطابق گزارش منابع کنترل شده آمریکایی مذاکراتی با ناسیونالیستها برگزار شده بود و تصمیم گرفته شد که صالح حزب را اداره کند، لیکن امینی رئیس افتخاری آن خواهد بود. در هر صورت امینی بعدا گفت که وی هیچ برنامه ای برای تبدیل حزبش به چیزی جز یک کلوپ ندارد، چونکه وی به این نتیجه رسیده است که شاه اجازه نخواهد داد حزب سوم به چیزی دست پیدا کند.
سخنی کوتاهی راجع به ترکیب فعلی رهبری ناسیونالیستی وجود دارد. جبهه ملی پس از 7 سال عدم فعالیت در 30 تیر 1339 مجددا احیاء شد. جبهه به صورت یک کمیته اجرائی 5 تا 8 نفره، یک کمیته مرکزی 50 نفره، یک کنگره، سازمانهای استانی، و گروههای بازرگانی و حرفه ای سازمان داده شده است.
در مورد عضویت کنگره می توان گفت که یک طیف کامل از عقاید سیاسی ناسیونالیستی را تحت پوشش در می آورد، از همسازی با حزب توده و قرار دادن شوروی در مقابل آمریکا گرفته تا اصرار بر دخالت کمتر از جانب شاه در امور دولت، حزب ایران، حزب ملت ایران، حزب پان -ایران و بخشی از نیروی سوم در داخل جبهه ملی قرار دارند. حزب زحمتکشان دکتر مظفر بقایی و حزب سوسیالیست نیروی سوم خلیل ملکی در جبهه قرار ندارند. طبق گزارشات منابع کنترل شده نهضت مقاومت ملی اخیرا به عنوان بازوی مخفی جبهه ملی عمل می کند و به نظر می آید که خصوصا بر وفق مراد دانشجویان دانشگاه و تجار بازار می باشد. کسانی که در حال حاضر در کمیته مرکزی جبهه ملی فعالیت می نمایند عبارتند از:
شاپور بختیار (طرفدار عمل)، کریم سنجابی (همچنین به طرف چپ، با تمایلات قوی بی طرفانه)، باقر کاظمی و جهانگیر حق شناس (هر دو ناسیونالیستهای میانه رو) و صالح.
فعالیت اخیر بیشتر فعالیت صالح در پائیز امسال از رفتار تغییر یافته دولت ناشی می شود. وی به طور محرمانه به یک دوست گفت که هر چند در زمان دولت قبلی وی اغلب در خانه اش محبوس بود، لیکن اکنون برای آنچه که می خواهد انجام دهد آزادی عمل دارد. اگرچه تعدادی از مشاورین شاه (عمدتا تیمور بختیار و حسین علاء) به روابط نزدیکتر با ناسیونالیستها اصرار می ورزیدند، ولی نخست وزیر جدید است که باعث به وجود آمدن این تغییر شده است. شریف امامی در 29 شهریور به منابع کنترل شده آمریکایی اظهار داشت که وی شاه را برای متوقف نمودن حمله به پیروان مصدق که توافق کمتری با او دارند ترغیب می نماید، به این منظور که اعتماد و همکاری آنها را به دست آورده و عملاً راه را برای انتخاب آنها به مجلس بیستم هموار نماید. او اضافه نمود که امیدوار است تا صالح را در کابینه اش به مقام وزیر مشاور منصوب نماید، وی معتقد بود که این اقدام اثری عمیق بر روی محافل دانشجویی و حرفه ای خواهد داشت و این امکان را به وجود می آورد که انتخابات را بدون نگرانی در مورد اینکه آیا دانشگاه باز است یا خیر برگزار نمود.
یکی از دوستان صالح در این رابطه به مأمور گزارشگر گفت که وی مستقیما از صالح پرسیده بود که آیا او مقامی را در کابینه قبول می نماید یا خیر. صالح پاسخ داد که وی هیچ گونه پست کابینه را روی یک سینی
ص: 759
نقره ای قبول نخواهد کرد. او فقط می خواست که به عنوان یک نماینده منتخب مجلس از منطقه خودش به مردم کاشان خدمت کند. شاه در 30 شهریور ماه به منابع کنترل شده آمریکایی گفت عاقلانه است اگر به ناسیونالیستها اجازه داده شود تا نقش فعالانه تری را در زندگی ملی به عهده گیرند، چون مشخصا فقط تعدادی که با مصدق یا حزب توده در گذشته همکاری نمودند خطرناک می باشند. در خلال همین هفته سفارت گزارشاتی دریافت نمود که ساواک در یک تحقیق جدی در مورد فعالیتها و عقاید سیاسی همکاران مصدق درگیر بود. ژنرال علوی کیا سرپرست ساواک پس از بررسی تمام اطلاعات مربوط به 115 ناسیونالیست، هشت نفر را برای پستهای مهم دولتی پیشنهاد کرد احمد زنگنه، دکتر کریم سنجابی، مهندس جهانگیر حق شناس، دکتر محمد نصیری، صالح، محمد نریمان، شمس الدین اعلمی و دکتر محمد علی مالکی.
کار زمینه ای نخست وزیر صحنه را برای یک ملاقات مهم در اواسط آبان بین صالح و حسین علاء نماینده شاه آماده کرده، دیگرانی که در جلسه شرکت داشتند، غلامحسین صدیقی و جهانگیر حق شناس از جبهه ملی و پروفسور یحیی عدل قائم مقام دبیر کل حزب مردم بودند، به طوری که گزارش شده علاء از صالح پرسید که آیا جبهه ملی در انتخابات آتی با دولت همکاری نزدیکتری خواهد داشت یا خیر. صالح پاسخ داد که اگر شاه به یک نخست وزیر مسئول قدرت را تفویض می نمود، وی خوشحال می شد که همکاری نماید. به هر حال وی تحت شرایط فعلی از همکاری با دولت امتناع ورزید. ناسیونالیستها پیش درآمدهای شاه را به انتخاب سناتور کندی مربوط می کنند و به خودشان در به دست آوردن یک پیروزی معنوی تبریک می گویند.
به نظر می آید که ملاقات صالح و علاء، شاه را در این زمینه که وی در مورد صالح فقط دو راه دارد قانع کرده باشد: یا به او اجازه دهد که برای انتخاب از کاشان به مجلس بیستم فعالیت کند و یا اینکه به او این اجازه را ندهد. قبل از این جلسه وی نسبت به راه حلهای مطلوبتر علاقه ای قابل درک نشان داده بود، از این قبیل که به صالح در صورتی که توافق نماید، اجازه دهد که برای نمایندگی مجلس فعالیت کند و یا اینکه وی را به عنوان وزیر مشاور به کابینه بیاورد. اطلاعات فرعی جالبی اخیرا از برادر صالح، علی پاشا به یک مأمور سفارت رسیده است. به علی پاشا (وی عملاً از اینکه ممکن است او از نظر شاه به عنوان یک رابط بین سفارت آمریکا و برادرش مظنون بیاید آگاه است) در مورد ورود قریب الوقوع برادرش از کاشان اطلاع داده شده بود و وی تصمیم گرفت که به استقبال او برود. در هر صورت او متوجه شد که گروه بزرگی از ناسیونالیستها قصد داشتند در ایستگاه تهران تظاهراتی به راه بیاندازند و بنابراین وی تصمیم گرفت که در ایستگاه قبل از تهران یعنی شهریار به جلوی برادرش برود. علی پاشا به صالح گفت که وی بایستی بین مورد سوءاستفاده قرار گرفتن و فعالیت جدی برای انتخابش به مجلس یکی را انتخاب کند. پس از گفتگوئی طولانی صالح موافقت کرد که از تظاهرات کنندگان بگذرد و دو برادر به طور غیرعلنی به وسیله اتومبیل به تهران رفتند. انگیزه دوم برای مسافرت1 صالح به تهران بررسی برنامه جبهه ملی بود. او با رهبران ناسیونالیست مذاکره کرد.
(خصوصا داریوش فروهر و ابراهیم کریم آبادی) و موضوع شرکت در انتخابات شهری را مورد بحث قرار داد. در 28 آبان چهار روز پس از اینکه صالح تهران را ترک کرد، فروهر و کریم آبادی برای ادامه بحث وی را در کاشان ملاقات کردند.
ص: 760
راه چاره های دولت پس از رسیدن به تصمیمی در مورد صالح، مشکلات مشخصی وجود دارند که رژیم فعلی بایستی حل نماید. مشکل فوری اینست که آیا فشار برای آزادی تاکنون آنقدر توسعه پیدا کرده است که شاه نتواند دور دیگری از انتخابات را تحمل نماید و در نتیجه هیچ گونه فرصتی برای شرکت ناسیونالیستها وجود نداشته باشد. و مشکل دوم، آیا در بلند مدت فشارهای سیاسی که دولت مجبور به تحمل است می تواند بوسیله قرار دادن عوامل مخالف در رژیم پایینتر آورده شوند. معادل این ملاحظات درجه تهدیدی می باشد که دولت بایستی از شرکت ناسیونالیستها در مجلس تحمل نماید، خصوصا با توجه به ارجحیتهای مصونیت پارلمانی از دستگیری و دستیابی وسیعتر به وسایل ارتباطی. نگرانی مشابهی که به طور عادی به باز کردن درها بر روی ناسیونالیستها تعبیر می شود، انتخاب تعدادی از ناسیونالیستها است که فشار غیر قابل مقاومت زیادتری را برای شرکت بیشتر ناسیونالیستها (و احتمالاً رادیکالتر) به وجود می آید و تغییری اساسی در وضع موجود ایجاد خواهد نمود. اگر این مشکل دولت باشد، راه حل آن در مورد الهیار صالح چیست؟ با در نظر داشتن خصوصیات و نظرات سیاسی صالح یک سؤال عمده باقی می ماند:
قدرت او برای حفظ استقلال در مقابل تلاشهای ناسیونالیستها برای استفاده از وی به عنوان یک وسیله در جهت رسیدن به هدفهای رادیکال تا چه میزان است؟ جواب این سؤال بستگی به توانایی صالح در استفاده کردن از دو منبع قدرت وی دارد:
1- حمایت اساسی مردم
2- عناصر میانه روی رهبری ناسیونالیستی وی به طور ناگزیر پذیری مجبور است که به ناسیونالیستهایی که از او رادیکالتر هستند امتیازاتی بدهد، ولی وی به طور ویژه ای در ساکت کردن این عناصر ماهر بوده است، در عین حالی که استحکام تقاضاهای آنان را حفظ نموده است. تجربه گذشته بر این دلالت دارد که اگر صالح نماینده مجلس باشد، قادر خواهد بود که حمایت از خودش را در حالی که در جهت تحقق هدفهای معتدلتر گام برمی دارد، حفظ نماید.
در 26 آذر نخست وزیر به کاردار گفت که شاه با مبارزه انتخاباتی صالح موافقت نموده است. بنابراین به نظر می آید که اکنون شاه ممکن است متقاعد شده باشد، وی با یک ژست نمایشی در جهت آزادی در انتخابات آینده چیز بیشتری به دست خواهد آورد تا اینکه به وسیله دادن وسعت عمل بیشتر بر صالح برای انتقاد شکست بخورد. به نظر سفارت شاه تصمیم درستی گرفته است و در وفادار ماندن به آن به خوبی عمل خواهد نمود.
استوارت راکول وی
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!