Post
10335
از:
گزارش سیاسی
به:
1358-05-29- 1979-08-20
متن سند
موضوع : بررسی سیاست ایران انقلابی و آمریکا
1- (تمامی متن خیلی محرمانه است.)
2- خلاصه، مقدمه : این مطالب مروری است بر وضعیت فعلی در ایران که ما در آن جستجوی منافعمان می باشیم و به وسیله چند توضیح کلی در مورد هدایت سیاست ایالات متحده در آینده کوتاه مدت (12 تا 18 ماه) دنبال می شود. (بقیه پاراگراف بعدا خواهد آمد) (پایان خلاصه).
3- در ایران امروز از نظم و ترتیب هیچ نشانه ای وجود ندارد. وسعت دید ما ( و نیز بیشتر ناظران دیگر) هنوز محدود است. انقلاب ایران که برای موفقیت سریعش آماده نبود، از نظر اتحاد و همبستگی، ضعیف و از نظر اجرائی ضعیفتر باقی می ماند. دست و پا زدن ممکن است لغتی پرمعنی تر باشد، لیکن ایران از پیدا کردن جهت های سیاسی، خیلی دور است و به طور مساوی اگر که به خاطر کاهش نیافتن درآمدهای نفتیش از ارقام قبل از انقلاب نبود، از نظر اقتصادی آشفته و درهم ریخته بود.
4- یک موضوع روشن است. اسلام همچنان حکمفرماست. خمینی و اطرافیانش در قم تمام امور را هدایت می کنند. صحبت زیادی از وحدت در روح اسلام وجود دارد و این وحدت برای خنثی کردن ضد انقلابیون و توطئه گران که گفته می شود در پشت مشکلات انقلاب در کردستان و خوزستان و در حقیقت مسئول مشکلات رژیم در هر محدوده ای هستند اساسی توصیف شده است. خمینی تنها نیروی محرک غالب باقی می ماند. و به طور سیاسی از هر جهتی بدون رقیب است، اگر چه مثل 6 ماه پیش مقدس نیست. احتمالاً یک مورد امکان پذیر، آیت اللّه شریعتمداری است که خودش را در طول انتخابات مجلس بررسی قانون اساسی که به تازگی پایان یافته (از انظار) دور نگاهداشته بود.
5 - ماهیت آن انتخابات مشخصا به شورایی با یک اکثریت استوار از روحانیون طرفدار خمینی منجر خواهد شد، که مشخصه استحکام ذاتی نیروهای اسلام در قم می باشد. در حقیقت برای مخالفان رژیم، این یک انقلاب بدون لذت می باشد. همان طور که، ما به طور جداگانه گزارش کرده ایم، نتیجه یک ناامیدی فزاینده از جانب نیروهای غیرروحانی، روشنفکر و نوگرا در اتحادی که شاه را سرنگون کرد، همراه با بی ثباتی فزاینده در کوتاه مدت و خطر قطبی شدن سیاسی در دراز مدت بوده است. ایران هنوز به صورت قطبی در نیامده است، ولی خشونتهای هفته گذشته در خیابان های تهران بین گروه های سیاسی غیر روحانی و اسلامی نشانگر مشکلاتی است که اگر ظرفیت بیشتری از زمینه مصالحه از جانب نیروهای مسلط اسلامی وجود نداشته باشد، به وقوع خواهد پیوست.
6- در عین حال آن نیروها برای مطمئن شدن از انجام یافتن مراحل یک قانون اساسی که مطابق برنامه باید یک دولت منتخب را در اواخر پاییز بر سرکار آورد به اندازه کافی همچنان در موضع قدرت مانده اند. نه بختیار در پاریس که خیلی از اینجا دور است ( و نه ارتش که بدون روحیه است، مشکلی برای آن موضوع نیستند. دولت بعدی احتمالاً از بین گروه شخصیت هایی که در دولت موقت و شورای انقلاب هستند تشکیل می شود و اکثریتی کافی در یک پارلمان وجود خواهد داشت تا حداقل برای اولین دوره 18-20 ماهه به آن دوام و استحکام ببخشد.
دلیل کمی وجود دارد که فکر کنیم یک چنین اکثریتی همبستگی اساسی بیشتری از آنچه که اسلام می تواند میسر سازد، در برخواهد داشت. احتمال زیادی نیز وجود ندارد که پارلمان یا رهبران آن برای قطع بیگانگی فزاینده در میان طبقه متوسط، تکنوکرات ها و نیروهای غیرروحانی که به طور کلی برای اداره ایران اساسا مدرنیزه فعلی لازمند به اندازه کافی قابل انعطاف باشند.
7- خود خمینی تعیین کننده اصلی سیاست آینده باقی می ماند. پس از منصوب نمودن یک دولت مطابق با قانون اساسی اگر خمینی قدم به عقب بگذارد و فضای استنشاق به رهبران روحانی میانه روتر از قبیل طالقانی و شریعتمداری بدهد، امکان دارد که یک بلوک سیاسی اسلامی بتواند قابلیت انعطاف کافی برای جلوگیری از بیگانه شدن غیر مذهبیون نشان دهد. در حال حاضر به گواهی احکام صادره از قم که باعث ایجاد کنترل های محدود و تند در مورد مطبوعات می شود و افراطیون اسلامی را به خیابان ها می شکند تا روشنفکران الهام گرفته از ایالات متحده و متمایل به چپ را که در مورد انقلاب خرابکاری می کنند و مورد تقبیح قرار دهند، هیچ گونه نشانه ای از آن وجود ندارد.
8 - سرسختی مشابهی در عکس العمل قم نسبت به مسائل خود مختاری استان ها کاملاً نمایان است. فشار بی رحمانه، من جمله استفاده آزادانه از اعدام های کوتاه مدت، به نظر می آید که تنها طریق پاسخگویی رژیم باشد. آن سیاست ممکن است در حال حاضر در خوزستان مؤثر واقع شده باشد. اکنون این سیاست به طور بی رحمانه در کردستان مورد عمل قرار می گیرد (منطقه ای که فشار از آن نوعی که اکنون اعمال می شود تقریبا مشخص به نظر می رسد که نیروهای سیاسی را که معترضا آماده مصالحه براساس خودمختاری می باشند، بیگانه می نماید).
9- از نقطه نظر اقتصادی توهمات گسترده ای وجود دارد که انقلاب نتایجی در برنداشته است (در حقیقت انقلاب کارها را برای خیلیها منجمله تعداد زیادی افراد بیکار خرابتر کرده است) ولی این موضوع علاقه نسبت به خمینی را در میان آنهایی که ظاهرا بیشترین توافق را دارند کم نکرده است. او هنوز می تواند خیابان ها را به وسیله حامیانش از جنوب تهران پر کند. تا زمانی که درآمدهای نفتی در سطوح بالای فعلی ادامه دارند، انقلاب از نظر اقتصادی مورد حمله قرار نمی گیرد. چنانچه وقفه ای در صنعت ساختمان با امکانات زیاد استخدامی آن پیدا شود و اگر بخش صنایع که هنوز به طور کلی در بن بست قرار دارد و فرار پرسنل مدیریت و تخصص های مربوط به مدیریت در این بخش قرار دارد، همچنان به طور جدی ادامه دارد، و نیز گرایشات در مورد بازگشت شرکتهای خصوصی خارجی هنوز در بیشترین حد نامطمئنی قرار دارد، شروع به فعالیت مجدد نماید، مشاجرات سیاسی فزاینده ای می تواند به وجود آید.
10- به یک رژیم در این حد از مشکلات داخلی می توان توصیه کرد که درگیریش در خارج را به حداقل برساند. ولی انقلاب ایران سه اصل را در دورنمای خارجیش درگیر می سازد و این اصول قویا، در یکسری کامل از مسائل معین باقی می مانند. این اصول عبارتند: از قابلت تطابق و ارتباط انقلاب ایران در محدوده جامعیت اسلام، رد نفوذ خارجی، می خواهد کمونیسم بدون خدا باشد یا سرمایه داری غرب، و خطر ویژه صهیونیسم بین المللی نسبت به منافع اسلام. نتیجه یک سیاست خارجی است که نسبت به خیلی از منافع ما خصوصا در مقابل اسرائیل ایجاد تحریک و آزار می نماید. ولی (به خاطر یک سوءظن ذاتی از گروهها و احتمالاً حتی بیشتر از سوءظن نسبت به رژیم شاه) قادر به داشتن یک وفاداری معقولانه نسبت به عدم تعهد واقعی می باشد.
11- در این مقام ما منافعمان در ایران را اساسا سه گانه می بینیم، ابتدا حفاظت از تمامیت و استقلال ایران، دوم، سلامت صنعت نفت آن با ظرفیت بازاریابی عادی مداوم در غرب، سوم یک سیاست خارجی ایرانی که درصدی را که ایران را با عناصر رادیکالتر غیر متعهدها یکی می کند، محدود نماید. به طور کلی، اینها منافعی هستند که ما با قسمت اعظم طیف سیاسی ایران بجز ماوراء چپ در آن اشتراک داریم.
12- موضع سیاسی فعلی ما نسبت به ایران نامشخص است، عدم مداخله محض، قرار گرفتن در جریان فرصتها به منظور بالا بردن ارتباط ما در جایی که امکان پذیر است. ولی شیوه ای را که بدان وسیله ما برای ایجاد یک رابطه جدید اقدام می نماییم کاملا در اختیار دولت موقت ایران قرار داده ایم. ما معتقدیم این سیاست پیشرفته تر همان طوری که ایران به طرف دوره بعد از انقلابش حرکت می کند، خودش را هدایت می کند. ما احتیاج نداریم و نبایستی که رژیم فعلی را بپذیریم، خمینی دوست ایالات متحده نیست، ولی دیگران در اردوی اسلامی با ما صریحتر هستند.
13- روابط ما با دولت موقت ایران اولین رژیم مطابق قانون اساسی برداشتهای نسبی ما را از یکدیگر منعکس خواهد نمود. یک مشکل اساسی برای ما در ایران این حقیقت بوده است که بیشتر رهبران جدید درک نمی کنند که ما تغییر در ایران را پذیرفته ایم (اگر چه مقداری از این تاکتیکی است - انعکاس نیاز برای دست نخورده نگهداشتن اعتبارهای انقلابی ). حتی بنیادی تر از آن این تصمیم رهبری جدید بوده است که استقلال کاهش را از نفوذ خارجی ( بخوانید: ایالات متحده ) نمایش دهد. ما نیاز داریم که این را درک کنیم هرگونه پذیرشی از طرف ایالات متحده احتمال مورد سوءظن واقع شدن را در بردارد. با این حال برای ما جایی برای نشان دادن درجه ای بیشتر از پذیرش و تفاهم وجود دارد. خصوصا همانطوری که انقلاب از تسلط روحانی خمینی به سمت چیزی که منعکس کننده واقعیت های سیاسی و اجتماعی ایران باشد حرکت می نماید.
14- در آینده نزدیک، شاید هیچ چیزی مهمتر از زمان و شخص یک سفیر جدید نباشد. زمان و شرایط با یکدیگر مخلوط شده اند تا به این موضوع یک اهمیت غیر عادی بدهد، موضوعی که دولت موقت ایران برای آن هیچ گونه مسئولیتی نمی پذیرد، ولی آنها ما را به این صورت می بینند که تا کنون ما رأی اعتمادمان را به رهبری جدید و حتی به خود انقلاب مخفی نگاهداشته ایم.
15- تنها محدوده ای که کمی اهمیتش کمتر است، محدوده دیپلماسی عمومی است. دولت موقت ایران ابراز حسن نیت های خصوصی ما و تمایل برای همکاری در یک جریان دو جانبه برای ایجاد یک رابطه جدید را پذیرا بوده است. ولی آنها در غیاب عملی هر گونه بیانیه رسمی از جانب ما در همین رابطه انعکاسی کمتر از تأیید کامل می بینند. این کار نمی تواند آنقدر بد باشد، دوام انقلاب هنوز از قطعیت دور است، ولی بعضی بیانیه های مثبت از جانب ما در مورد درک دوره انتقال مشکلی که ایران از آن می گذرد، می تواند دست میانه روهایی که خواهان روابط خوب با ما هستند محکمتر کند. در حالی که فشار عمدتا بر دوش دولت موقت است تا به طریقی عمل کند که موجب تقویت وجهه اش در کنگره و بین مردم آمریکا گردد. یک اظهار نظر مثبت و عمومی گاه بیگاه توسط سخنگوی دستگاه مدیریت درباره علاقه و امیدهای ما در ایران جدید می تواند به کاهش مقداری از رفتارهای ستیزه جویانه، لعنت هایی که به خاطر صفوف بنزین به شما می فرستند و رفتارهایی که نسبت به ایران در مردم آمریکا وجود دارند و به تعقیب منافع درازمدت ما در ایران کمک نمی کنند، کمک کند.
16- در زمینه تدارکات نظامی اکنون در موقعیتی هستیم که به صورت هایی عمل کنیم تا سوءظن های دولت موقت ایران در این مورد که ما حمل لوازم یدکی را به دلایل سیاسی معوق نگاهداشته ایم، رد کند. از همه مهمتر ما می توانیم از چیزی که یک وابستگی لوازم یدکی نظامی کاهش یافته ولی هنوز اساسی، و به ما خواهد بود برای منافع خودمان و به صورتی فعالانه تر از آنکه تاکنون انجام داده ایم استفاده کنیم. از آن جمله تجربه بنای یک ارتباط با دستگاه ارتشی که قویا غربی و به طور واقعی در دیدگاه سیاسیش میانه روتر باقی می ماند.
17- در زمینه اقتصاد، دارایی های ما بدون اهمیت نیستند. آن نیروهای غیر چپ که در میدان سیاسی دوستان طبیعی ما هستند همان هایی هستند که نیازهای مستمر ایران را برای تماس هایی با غرب در زمینه تجارت و تکنولوژی تشخیص می دهند. ما باید به مؤسسات تجارتی آمریکایی در مورد موضوعات حل نشده سرمایه گذاری در ایران توصیه نماییم تا با بردباری، پافشاری و مقدار معتنابهی درک دوستانه از یک جوّ ناسیونالیستی که بر حداقل حضور تکنیکی و مدیریت خارجی امر می نماید، آن را تحمل نمایند.
18- در سیاست خارجی ما در یک نفع بنیادی استراتژیک در زمینه تمامیت و استقلال ایران با دولت موقت ایران شریک هستیم. این یک دارایی سیاسی است که روسها با این یا هر رژیم قابل تصور بعدی نمی توانند مدعی آن شوند. این افغانستان نیست. اساس این حقیقت هم بیزاری بنیادی نسبت به کمونیسم در میان نیروهای اسلامی و همچنین عدم اطمینان تاریخی نسبت به اتحاد شوروی در میان بیشتر ایرانیان می باشد. اینها دلایل نیرومندی برای اینها هستند که چرا ما می توانیم به رهبری جدید ایران اجازه دهیم روش خودشان را در ایجاد رابطه با ما تعیین نمایند. در عین حال از فرصتها برای به دست آوردن زمینه سیاسی برای موقعی که از جانب ما در خواست تفاهم دوستانه شد استفاده می نماییم این شامل تحمل عدم تعهد آنها خواهد بود و در حقیقت زمانی که این عدم تعهد امتناع از همراهی با کوبایی ها در تفسیر آنها (کوبایی ها ) از عدم تعهد را باعث شود، از آنها (ایرانیان) به خاطر آن تعریف خواهیم کرد. ما پاییز امسال باید نسبت به چنان فرصت هایی خصوصا اگر کسی از رهبران دولت موقت در مجمع عمومی سازمان ملل شرکت کند، هشیار باشیم.
19- در هر صورت نهایتا حقیقت فاصله اساسی ارتباطی بین ما و نیروهای اسلامی در ایران باقی می ماند. این فاصله با رهبری مثل خمینی بزرگترین مقدار است، زیرا هم عقاید صحیح و سخت مذهبی و هم یک تنفر و سوءظن دیرینه نسبت به ایالات متحده را باعث می شود. این فاصله با شخصیت های میانه روتر مانند آیت اللّه طالقانی و شریعتمداری کمتر است. اما این یک مانع جدی در ایجاد تفاهم با عملاً تمام رهبریت روحانی می باشد. گروهی که مقدر شده در چند سال آینده نقشی اساسی در ایران بازی کنند.
این که ما به دنبال راه هایی تجسمی هستیم تا این فاصله را پر کنیم مهم می باشد. از جمله دیدارهای مبادله ای توسط متخصصین تصدیق شده در زمینه های مذهبی و فلسفه و برنامه های بلند مدت تر مبادله ای که دانشجویان این رشته ها را در آن شرکت دهد. ICA(سازمان ارتباطات بین المللی) برخی نظرات را در این زمینه ها در پیامی جداگانه ارسال داشته است.
زمان یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!