Post
32926
از: سولیوان، سفارت آمریکا، تهران - 3169
محرمانه
به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی
1358-01-02- 1979-03-22
متن سند
سند شماره 116
محرمانه
22 مارس 1979- 2 فروردین 1358
از: سفارت آمریکا، تهران - 3169
به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی
موضوع: مسایل اجتماعی بعد از انقلاب در تهران
1- (محرمانه - تمام متن)
2- در روزهای 20 و 21 مارس، اولین دعوت های رسمی به دو مراسم پس از انقلاب در تهران را پذیرفتم. اولین مراسم در روز 20 مارس و از طرف شرکت ملی نفت ایران به مناسبت سالروز ملی شدن صنعت نفت در سال 1951 برگزار می شد. دومین مراسم، در روز 21 مارس، همان مراسم سنتی دیدار هیأت های دیپلماتیک با شاه در نوروز بود. به پیشنهاد سفیر بلغارستان، که مسن ترین سفیر در ایران بود، مراسم فوق برای نخست وزیر بازرگان اجرا شد، که در جشن شرکت نفت میهمان افتخاری مراسم بود.
3- در مراسم شرکت نفت، از دیدن برخی چهره های آشنا نظیر برادر جوان تر فلاح و تعدادی از بازرگانان سرشناس رژیم گذشته تعجب کردم. همگی قدری عصبی بودند. تعداد زیادی از اعضای هیأت های دیپلماتیک در این مراسم شرکت کرده بودند.
4- پذیرایی نسبتاً ساده بود، و شربت پرتقال، کوکا کولا و چای سرو می شد. بر روی میزها شیرینی های زیادی چیده بودند که هیچکس نخورد. چند نفر ریشو، از نوع انقلابیون، در اطراف سالن ایستاده بودند.
5- چند دقیقه فرصت کردم با دکتر نزیه، مدیرعامل شرکت ملی نفت صحبت کنم. از او پرسیدم آیا حقیقت دارد که او پیش نویس قانون اساسی جدید را که قرار است در آینده نزدیک منتشر شود، تهیه کرده است. او گفت چون حقوقدان قانون اساسی هستم به پاریس دعوت شده بودم تا پیش از بازگشت خمینی به تهران، قانون اساسی جدید را «مرور» کنم. چند روزی را در هتل محل اقامتم ماندم تا نسخه ای از پیش نویس قانون اساسی به دستم برسد، ولی نهایتاً ناامید شدم و بدون اینکه سند را دیده باشم پاریس را ترک کردم. بنابراین اصلاً نمی دانم که در قانون اساسی جدید چه چیزی مطرح شده است.
6- مهمترین بخش مراسم ورود بازرگان، انتظام، و یزدی بود. بعد از ورود آنها سه نطق ایراد شد. اول نزیه، دوم بازرگان، و سوم یک « کارگر» به ایراد نطق پرداختند. سخنان دو سخنران اول ملایم بود و یکی از مترجمان شرکت ملی نفت ایران آن را برای حضار به انگلیسی ترجمه می کرد. ولی سومی دکلمه ای آتشین بود که یک جوان ریشوی بدون کراوات که معلوم بود تحصیلکرده است، آن را با صدای بلند خواند. یک دوست ایرانی که کنارم بود سخنان پر شور او را اینگونه ترجمه کرد که او سوگند یاد می کند تا آخرین قطره خونش از تأسیسات نفتی در مقابل تمایل امپریالیسم برای تسخیر مجدد آنها دفاع کند. هیچ ترجمه رسمی از این خطابه ارائه نشد.
ص: 231
7- در مراسم دیدار با نخست وزیر، بازرگان، سنجابی، سحابی و انتظام در یک صف به استقبال میهمانان می آمدند. رئیس تشریفات نیز در مراسم حضور داشت. یزدی دیرتر به مراسم آمد. مراسم نخست وزیری نیز همانند جشن شرکت نفت ساده بود و همان چیزها سرو می شد. به محض اینکه صف استقبال کنندگان از هم جدا شد، سنجابی مراسم را ترک کرد.
8- سفیر بلغارستان خیلی کوتاه سال نو را از طرف هیأت های دیپلماتیک تبریک گفت. بازرگان مؤدبانه و با قدردانی به او پاسخ داد و یزدی سخنانش را برای حضار ترجمه کرد. پس از خاتمه این مراسم، بازرگان نزد سُفرا رفت تا شخصاً با آنها صحبت کند، و این کار را با من شروع کرد که قدری عجیب بود. سپس با سفیر فرانسه شروع به صحبت کرد.
9- جای سفیر شوروی بسیار خالی بود. او به قم رفته بود تا پیام تبریک سال نوی رهبر شوروی را شخصاً تسلیم خمینی کند، و بدین ترتیب نظرش را در مورد سلسله مراتب رهبری در ایران عملاً نشان بدهد. رئیس تشریفات به من گفت که این مراسم، از جمله فهرست میهمانان، را تماماً سفیر بلغارستان ترتیب داده و تهیه کرده است. در نتیجه، جالب بود که نماینده سازمان آزادی بخش فلسطین در مراسم حضور نداشت.
سولیوان
زمان یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!