Post
15601
از: علیرضا جهان شاهی
متفرقه
به:
متن سند
سند شماره (41)(1)
گزارش در مورد گردهمایی هفتگی حزب جمهوری خلق مسلمان ایران که در جمعه 19 اکتبر 1979 (27 مهر 1358) در دفتر حزب در تهران برگزار شده است
تهیه شده به وسیله علیرضا جهان شاهی
گردهمایی هفتگی جمعه گذشته حزب جمهوری خلق مسلمان پنجمین یا ششمین میتینگی بود که حزب هفته های اخیر برپا کرده است و بر طبق گفته اشخاصی که در تمام این جلسات هفتگی شرکت کرده اند، افزایش مؤثری در افراد شرکت کننده بوده است. اولین میتینگ فقط حدود 100 نفر را جلب کرد، ولی این آخرین جمعه بیش از 1500 نفر برای شرکت در میتینگ تلاش کرده بودند.
موضوع اصلی سخنرانی ها که به وسیله چند نفر از مقامات بالای حزب جمهوری خلق مسلمان ایراد شد، چیزی جز موضوع ولایت فقیه نبود. تمام سخنرانان از شکلی که مجلس خبرگان ماده مربوط به ولایت در قانون اساسی را تصویب کرد، انتقاد می کردند.
اولین سخنران رحمت اله مقدم مراغه ای بود که نماینده مجلس خبرگان از استان آذربایجان می باشد.
مقدم مراغه ای گفت: انقلاب ایران به وسیله یک گروه و طبقه خاص صورت نگرفت، بلکه تمام توده های ایرانی، دانشجویان، کارگران، و روشنفکران در آن شرکت کردند، ولی در آخرین مراحل این انقلاب جامعه مذهبی ایران نقش تاریخی خود را بازی کرد و رهبری انقلاب را تحت راهنمایی امام خمینی به دست گرفت. این اشاره به امام خمینی در حقیقت یکی از معدود اشارتی بود که مستقیما به خمینی شد. برای تمام جلسه سخنرانان من جمله مقدم مراغه ای از اشاره به خمینی اجتناب ورزیدند.
مقدم مراغه ای از ولایت فقیه انتقاد می کرد و به عنوان یک مثال از مشکلات پنهانی (احتمالی) که این ماده از قانون اساسی در آینده می تواند به وجود آورد، گفت: فرض می کنیم که ما یک فقیه به عنوان بالاترین مقام کشور داشته باشیم و همان طور که مجلس خبرگان تصویب کرد او فرمانده کل نیروهای مسلح کشور است. فرض کنیم که نوعی از مشکل در کردستان، جایی که اکثریت مردم شیعه نیستند و پیروان بخش سنی اسلام هستند، داشته باشیم. اگر فقیه تصمیمی بگیرد که نیروهای مسلح ایران را به کردستان اعزام کند که با آشوب مقابله کنند. مردم کردستان می توانند بگویند که چیزی که دارد اتفاق
ص: 473
می افتد این است که در حقیقت ارتش شیعه با دستورات مستقیم رهبر مذهبی شیعه دارد می آید که مردم سنی کردستان را نابود کند. این می تواند به عنوان شروع یک جنگ فرقه ای در کشور باشد.
دومین سخنران دبیر کل حزب جمهوری خلق مسلمان دکتر علیزاده بود (نام کوچک او در حال حاضر در دسترس نیست) او شنوندگان را به وسیله شروع سخنانش با شعار معروف دوران گذشته سلطنتی (خدا، شاه، میهن) تکان داد. شاه مخلوع سال های زیادی تلاش کرد که یک سری از اختیارات و برتری ها را برای انجام چیزهای شخصی به دست آورد ولی او در به دست آوردن تمام آنچه که می خواست، موفق نبود.
حالا که ما انقلاب کرده ایم چیزی که اتفاق افتاده است این است که ما تمام آن برتری ها و اختیارات و قدرت های مخصوص را که شاه به دنبالش بود توی یک سینی انباشته کرده ایم و می رویم که آن را به فقیه عرضه (تعارف ) کنیم. این چیزی نیست که مردم ایران برای آن انقلاب کردند اگر فقیه امام خمینی باشد هیچ سؤالی نیست ولی ما چگونه می توانیم مطمئن باشیم که بعد از خمینی شخصی با شرایط مشابه رهبری مذهبی را به دست می گیرد و بنابراین فقیه زمان می شود. این (ماده مربوط به ولایت فقیه) یک عمل خیانت آمیز بر علیه نسل های آینده مردم ایران است، ما انقلاب نکرده ایم به این منظور که زمینه را برای یک نوع دیگر استبداد آماده کنیم.
من پس از این سخنرانی ها به پشت جایگاه رفتم تا با مقدم مراغه ای و جند نفر دیگر از مقامات حزب صحبت کنم. در این گفتگو مراغه ای می گفت که حتی رهبری مذهبی تشخیص داده است که قادر نخواهند بود که موضوع ولایت فقیه را با فرم فعلی آن به مردم ایران عرضه کنند. او اضافه کرد: مجلس خبرگان تصمیم گرفته است که یک بحث جدید را در مورد این موضوع شروع کند و من امیدوارم که تحولاتی در این رابطه امکان پذیر باشد.
یکی از همکاران مراغه ای، یک مجتهد که با آخرین مد عرب لباس پوشیده بود، عقیده داشت که هیچ کجای قرآن به طور مستقیم یا غیر مستقیم اشاره ای به ولایت فقیه نشده است. او می گفت: این اشخاص دارند یک مذهب جدید من درآوردی با تمام این مزخرفات درباره ولایت فقیه را شروع می کنند.
یک تحول جالب در هفته های گذشته ورود احمد خمینی جوان، به بحث درباره ولایت بوده است. او ورودش را با نامه ای به رئیس مجلس خبرگان آیت اللّه منتظری اعلام کرد. خمینی جوان پرسید چه خواهد شد اگر فقیه زمان یک عراقی، یک کویتی یا یک پاکستانی باشد؟ آیا او هنوز بالاترین مقام و فرمانده کل نیروهای مسلح در ایران خواهد بود؟ منتظری جواب داد که در چنین موردی فقیه قبل از اینکه اختیاراتی را که برای او در قانون اساسی منظور شده است به دست بگیرد باید به تابعین ایران دربیاید.
در دومین نامه اش به منتظری، درحالیکه حمایتش را برای ایده ولایت فقیه تاکید می کرد، گفته است که حدود و مرزهای این موضوع به منظور اجتناب ورزیدن از سردرگمی های آینده به وضوح باید تعریف شود.
«همانطور که شما به خوبی آگاهید هیچکس نمی تواند بگوید که یک فقیه بایست به ایران باشد و چنین شرط قبلی در هیچ کتاب فقهی که ما از آن بااطلاعیم وجود ندارد. چیزی که باید توجه شود این نیست که چه کسی را شیعیان ایران به عنوان فقیه شناخته شده زمان در نظر دارند بلکه چه کسی را شیعیان ایران به عنوان فقیه شناخته شدن زمان در نظر دارند. شما می دانید که بین 100 تا 150 میلیون شیعه در جهان وجود دارند که فقط 27 میلیون آنها شیعیان ایران می باشند. به عبارت دیگر نجف را پیروی می کنند.
ص: 474
شخصیت های شیعه ایرانی هستند که در نجف اقامت دارند وی چه انفاق خواهد افتاد اگر دولت عراق تصمیم بگیرد که تمام ایرانیان من جمله رهبری مذهبی شیعه را از نجف از خارج کند. در این حالت شخصیت برجسته شیعه در نجف یک عراقی می شود و او بالاترین تعداد پیروان در جهان شیعیان را رهبری می کند.
شما گفته اید که فقیه باید به ایران بیاید. بر طبق تصویبات مجلس (خبرگان) این فقیه است که می گوید چه باید اتفاق بیفتد و یا نیفتد. بنابراین قوانین و مقررات تصویب شده بوسیله مجلس (خبرگان) نمی تواند بگوید که فقیه مجبور است که به ایران بیاید. این تصمیم اوست اگر تصمیم بگیرد که به ایران نیاید آیا این بدین معنی نیست که او قدرت فقیه وقت را از دست خواهد داد؟ تاکنون جوابی از طرف آیت اله منتظری وجود نداشته است.
در میتینگ جمعه این هفته حزب جمهوری خلق مسلمان یک مرد از میان جمعیت یادداشتی برای مقدم مراغه ای فرستاد و پرسید که آیا او می تواند به جایگاه بیاید و برای شنوندگان صحبت کند.این فرصت به او داده شد و او به خوبی جمعیت را به یک حالت شعار دادن کشانید. «اسلامی که ما در رفراندوم به آن رأی دادیم اسلام دکتر علی شریعتی بود نه اسلام...» مردم که در میتینگ بودند از این شعار واقعا خوششان آمد و مرد را برای چندین دقیقه تشویق کردند.
آشکارا او نام خمینی را از آن چیزی که گفت کنار گذاشت.
زمان یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!