Post
15403
از: سولیوان، سفارت آمریکا در تهران
محرمانه
به: وزیر امور خارجه ـ واشنگتن دی. سی. ـ فوری
1357-10-19- 1979-01-09
متن سند
سند شماره (3)
خیلی محرمانه
از: سفارت آمریکا در تهران
تاریخ: 9 ژانویه 79 - 1357/10/19
به: وزیر امور خارجه - واشنگتن دی. سی. - فوری
گزارشگر: اسکودرو
شماره سند: 430
موضوع: وضع قزوین
1- خلاصه: کارشناس سفارت در 8 ژانویه به همراه یکی از اعضای فعال جبهه ملی، شمس الدین صدر به قزوین در فاصله دو ساعتی تهران رفت. کارشناس سفارت در مجلس عزاداری مسجد محل و راهپیمایی عظیم و آرامی شرکت کرد و دیدگاه دست اولی نسبت به نتایج شلوغی های جدی که در قزوین در دو هفته گذشته صورت گرفته است، به دست آورد. وضع آن قدر که کارخانه شایعه سازی تهران توصیف می کند، بد نمی باشد ولی با تأیید 186 نفر کشته و تعداد غیر مشخصی زخمی و مقدار زیادی مغازه و خانه و یک هتل که غارت و سوخته شده اند، اوضاع به اندازه کافی بد است. تنفر عمیقی که کارشناس سفارت در مشهد حس کرد، آنقدر در قزوین قوی نمی باشد ولی مردم هیچ حمایتی برای شاه و بختیار و یا هرکس دیگر غیر از خمینی ابراز نمی کردند. (پایان خلاصه)
2- در سفر کارشناس سفارت در 8 ژانویه با مبارز جبهه ملی، شمس الدین صدر، برادر او دکتر احمد صدر حاج سید جوادی (اعضای یک خانواده قدیمی و قدرتمند قزوین) و یک عضو عادی جبهه ملی دکتر خاوری (نام اول نامعلوم) از قزوین بازدید کردند. هدف به دست آوردن اطلاعاتی در مورد شرایطی بود که به دنبال آن خشونت شدیدی روی داده بود که تجار شایعه تهران آن را شبیه به وحشیگری در مشهد کرده بودند. در موقع ورود، کارشناس سفارت مستقیما به دیدن مسجد 500 ساله صفوی برای شنیدن سخنان یک سری آخوند و ملا و یک مجتهد که جمعیت چندین هزار نفری داخل مسجد و حیاط را برای راهپیمایی روز بزرگداشت عزاداری خمینی تحریک و آماده می کردند، رفت. جالب ترین سخنرانی که کارشناس تا به حال شنیده بود آن بود که توسط احمد صدر حاج سید جوادی که یکی از ماهرترین سخنرانان فارسی زبان هست اجرا شد. وقتی که صدر، نه با اسم و رسم، صرفا به عنوان یک خبرنگار از تهران معرفی شد، از او با فریادهای ساواکی، ساواکی، استقبال شد ولی بعد از چند دقیقه جمعیت مال او بود. او آنها را از طرفی به طرف دیگر می برد تا وقتی که او صحنه ای را توصیف می کرد که رئیس پلیس نجف آباد (نزدیک اصفهان) با کلت خود به هوا شلیک کرد تا جمعیتی را که می خواستند به کسانی که در درگیری های محلی زخمی شده بودند خون بدهند پراکنده کند. نصف جمعیت به وضوح گریه می کردند... با وجود وضع حساس، جمعیت دستورات مجتهدی را که شیشه شکستن و سوزاندن و سنگ پرانی و آزار سربازان را در طی راهپیمایی منع می کرد، محترم شمردند.
3- راهپیمایی مستقیما خارج از مسجد و به داخل خیابان ها در جایی که راهپیمایان دیگر به آنها ملحق می شدند کشانده شد. کارشناس سفارت آمریکا به محل محترمانه ای راهنمایی شد، یعنی پشت ردیف روحانیون، ملاها، پرچم ها، شعارها و عکس های خمینی و شهدای قزوین که راهپیمایی را رهبری می کرد.
با چنین ادای احترامی و چنین تعداد زیادی از راهپیمایان احساساتی، رد کردن شرکت در راهپیمایی
ص: 342
می توانست خیلی زننده باشد و کارشناس سفارت برای چند خیابان رل تظاهرکننده ای که شعار نمی داد را قبول کرد تا موقعیت مناسبی پیش آید و از صف خارج شود. مانند راهپیمایی های عاشورا و تاسوعا در تهران، راهپیمایی قزوین هم بسیار منظم بود. حدود 15 هزار نفر (خبر نگار بی. بی. سی. دیوید لین که حضور داشت حدود 50 هزار نفر تخمین می زد ولی این مسخره است) در هنگ های 500 نفری تنظیم شده بودند و سرود می خواندند. اینها توسط افرادی که شعارها را حمل می کردند و فواصل ثابتی را از گروه جلویی حفظ می کردند، از هم جدا می شدند. راهپیمایی همچنین حدود 300 نفر زن چادری به همراه داشت. (تفسیر: وجود این همه زن نشانه عمق احساسات ضدشاهی در قزوین است، جایی که زنان به ندرت خانه های خودشان را برای هر منظوری ترک می کنند.) مأموران انتظامات جوان، با دستبندهای قرمز، نظم راهپیمایی را حفظ می کردند و مانع می شدند که جمعیت زیاد به نقاط حساس نزدیک شود؛ مانند پادگان ارتشی که توسط زنجیر مردم حفاظت می شد. راهپیمایی ظاهرا آرام بود. کارشناس سفارت هیچ خشونتی را ندید، صدای تیر و یا شایعه زد و خوردی در رابطه با راهپیمایی نشنید.
4- راهپیمایان قبلی اینقدر خوش شانس نبودند. در 27 دسامبر حدود 500 نفر که از ایستگاه ژاندارمری می گذشتند توسط یک ژاندارم به نام زنجانی به آنها تیراندازی شد، سه نفر کشته شدند، و 6 نفر به دام آن ژاندارم افتادند (مشخص نیست چطور) و سه نفرشان فورا کشته شده بودند، یکی زخمی شد و بعد مرد، یکی به پایش تیر خورد و جوانان دیگر فرار کردند و خبر را پخش کردند. در 28 دسامبر مردم به خیابان ها ریختند و 96 نفر دیگر کشته شدند.
5 - در شب اول و دوم ژانویه، ملاها در یکی از بیمارستان های محلی به خاطر خانواده های کشته شدگانی که از دادن جسدهای کشته شدگانشان جهت تدفین جلوگیری شد، اعتصاب نشسته کردند. تا صبح جمعیت زیادی بین 40 تا 50 هزار نفر (به گفته دکترهای بیمارستان) برای حمایت جمع شده بودند.
در ضمن ارتش با نیروی 700 نفری از زنجان تقویت شده بود. سربازان حمله کردند و جمعیت را متفرق کردند و در خشونت های بعدی در دوم و سوم ژانویه که طی آن ارتش به وضوح از کنترل خارج شده بود، حداقل 83 نفر دیگر کشته شده بودند. سربازها به یک گروه از راهپیمایان که از بازار خارج می شدند تیراندازی کردند و آن طور که گزارش کرده اند 32 نفر کشته شدند. (نظریه: کارشناس سفارت محل سوراخ شده تیر را در دیوارها و درها مشاهده کرد که از ارتفاع زانو تا بالای سر متفاوت بود. بازار مانند هر جای دیگری از شهر برای عزاداری تعطیل بود، لذا غیر ممکن بود که داستان این جریان را تأیید کنیم، ولی روشن بود که تیراندازی بر علیه جمعیت، در آن محوطه بسته، تلفات زیادی خواهد داشت.)
6- ارتش، مغازه های زیادی را غارت کرد و سپس آتش زد. کارشناس سفارت از مغازه ای که گاوصندوق آن مانند قوطی ساردین باز شده بود، دیدن کرد. بزرگترین و جدیدترین هتل قزوین، پاساژ هتل، که 45 اطاق و 48 مغازه داشت کاملاً غارت شده بود، که این به ضرر صاحب طرفدار خمینی آن، علی زاهدی تمام شده بود که 35 میلیون تومان (5 میلیون دلار) ضرر داشت. می گویند ارتش همچنین تانک ها را به داخل چندین داروخانه برد، داروها را غارت کرد و بعد آنها را آتش زد. چندین دکتر هم از تهران و شهرهای دیگر برای کمک به زخمیان آمدند. دکترهای محلی دیگری اعلام کردند که زخمی ها را مجانی درمان خواهند کرد و خانه های دو نفر از این دکترها مورد حمله سربازها قرار گرفت و آتش زده شد.
کارشناس سفارت، خانه یکی از اینها، دکتر (نام اول نامعلوم) دفتری را بازدید کرد. آیت اللّه خمینی خواسته
ص: 343
است که شهرهای دیگر، غذا و کمک به قزوین بفرستند ولی گزارش می کنند که ارتش سه کامیون از این چنین وسایلی را توقیف کرده است. گفته می شود که بیشتر از 700 اتومبیل آتش زده شده اند، گفته های تأیید نشده زیادی هستند که ارتش خیلی از کشته ها و زخمی ها را به محل حمل کرده و بعضی از اینها را در یک گور دسته جمعی زنده زنده، در محلی خارج از قزوین به نام آب گیلکی دفن کرده است.
7- اظهار نظر: جو قزوین عصبی بود ولی به هیچ وجه قابل مقایسه با انتقام جویی شدیدی که بر مشهد در سفر اخیر و بعد از دیدار کارشناس سفارت حاکم بود، نمی باشد. کارخانه شایعات مانند معمول وقایع قزوین را بزرگ کرده. مثلاً با وجودی که دو کودک توسط تانک های ارتش مجروح شده بودند، درست نیست (با تأکید) که راهپیمایان در قزوین زیر تانک ها له شده اند و یا اینکه از تانک ها برای خرد کردن خانه های مخالفین فعال استفاده شده است. تأثیر درگیری ها این بوده که قزوینی های مخالف را بیشتر متحد کرده و در برابر هر کاری که شاه بکند می ایستند. کارشناس سفارت قادر نبود کسی را در شهر پیدا کند که نسبت به شاه یا بختیار دید خوبی داشته باشد. نظر کلیه مردم شاید بهتر از همه توسط هتل دار قبلی، زاهدی، توصیف می شود که می گفت: مردم از هر کسی که خمینی به عنوان نخست وزیر انتخاب کند حمایت خواهند کرد و نه از هیچ کس دیگر. خیلی از قزوینی ها به چنین غارت هایی توسط ارتش در مشهد و نجف آباد اشاره می کنند و در روش محترمانه ایرانی اشاره می کند که آن اعمال ارتش به عنوان قسمت هایی از توطئه عظیم تر ارتش، هماهنگ شده بود. وزارتخانه باید توجه داشته باشد در حالی که پرونده های بیمارستان ها تعداد کشته ها را تأیید می کند منابع بقیه اطلاعات بالا بیطرف نیستند. در قزوین هیچ کس بیطرف نیست ولیکن آنقدر افراد مختلف، همین داستان را تکرار کرده اند که کارشناس سفارت تا حد زیادی از وقایع مطمئن است. کارشناس با ارتش تماس نگرفت. داستان آنها این است که فقط 12 نفر در زد و خوردهایی که توسط حمله مردم شهر به سربازان صورت گرفت، کشته شده اند. دکترها اصرار دارند که هیچ سربازی در قزوین از سوم دسامبر کشته نشده است. در این موقع یکی با کارد زخمی شده بود ولی پس از عمل جراحی خوب شد.
8 - نظریه: سازماندهی و ماهیت صلح آمیز راهپیمایی خیلی شگفت انگیز بود. مخصوصا با در نظر گرفتن وقایع اخیر، در حالی که در تهران استنباط می شود که رهبران اسلامی و دیگر رهبران مخالفین ممکن است دیگر کنترل کامل بعضی از عناصر جمعیت ها را نداشته باشند. این به روشنی در مورد قزوین صدق نمی کند.
سولیوان
زمان یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!