Post
18027
از:
محرمانه
به:
1358-06-29- 1979-09-20
متن سند
سند شماره (23)
شرکت کنندگان: ننگوی تارزی - پناهنده افغانی، کارمند قبلی سفارت افغانستان در واشنگتن و وزارت خارجه افغانستان و جرج بی گریفین.
تاریخ: 19 و 20 سپتامبر 1979
یادداشت مذاکرات
طبقه بندی: خیلی محرمانه
محل و زمان: 12 سپتامبر 79 در منزل گریفین در واشنگتن
موضوع: فعالیت های ناراضیان افغانی
تارزی به دیدن من آمد که درباره سفر اخیرش به اروپا حرف بزند. او برنامه ریخته بود که خانواده اش را به انگلستان ببرد، ولی خبر از تشکیل ائتلاف انقلابی در آلمان رسید. برادرزنش «سیداحمد گیلانی»
ص: 643
تلفن زد و از او خواست که پیغامی را برای اعضای ائتلاف که در هامبورگ ملاقات می کنند ببرد. در این پیغام گیلانی شرح داده که گروه او یک دعوتنامه به آن گروه را با کمال میل مورد قبول قرار خواهد داد.
وقتی که تارزی به آلمان رفت متوجه شد که این ملاقات به توسط ژنرال «عبدالولی» پسرخوانده ظاهر شاه ترتیب داده شده و در آنجا ژنرال قبلی بنام «مستغنی» و سفیر قبلی افغانستان در آمریکا آقای «کریم» حضور دارند. آقای تارزی دوبار عبدالولی را در هتلش ملاقات کرد، ولی او دعوت را برای حضور در جلسه گروه قبول نکرد، چونکه او هیچ اجازه ای از گیلانی برای این کار نداشت.
تارزی آشکار کرد که ائتلاف تصمیم گرفته که در مورد این که آیا رهبران جنگجویان در پاکستان دخالت عبدالولی را در فعالیت هایشان قبول خواهند کرد یا نه، مطالعاتی انجام دهد. (برای او مشخص نبود که «عبدالولی» از طرف خودش عمل می کند یا اینکه نماینده ظاهر شاه است، حتی بعد از اینکه او پسرعموی شاه را مورد سؤال قرار داد).
پسرعموی شاه گفت که ظاهر شاه تا این اواخر میل نداشت که در فعالیت های ناراضیان دخالت کند، ولی عبدالولی می خواست که فعالیت های خودش را بکند. او نمایان کرد که ظاهر می خواست کمک کند، ولی می خواست عکس العمل ها را بررسی کند، قبل از اینکه خودش را داخل کند. گروه ها در آلمان از تارزی خواستند که از طرف مردم افغانستان از شاه پشتیبانی کند، ولی او این کار را نکرد.
او به ظاهر در رم تلفن کرد، ولی از روی ادب درباره این مطلب با او هیچ حرفی نزد. در این میان سفیر «کریم» داشت کوشش می کرد که عبدالولی به پیشاور برود.
تارزی درخواست کرد که ائتلاف یک طرح را برای یک سری سیاست های گسترده مورد بررسی قرار دهد. آنها قبول کردند که چنین عملی برای جلوگیری از تمایل افغانستان به کشورهایی نظیر ایران لازم است. آنها از این می ترسیدند که خلقی ها بیرون رانده شوند، ولی به علت داد و بیداد جانشین های آنها بر روی شخصیت ها، قوی تر برگردند. آنها همچنین موافقت کردند که آنها احتیاج به یک پایه برای تشکیل دولت دارند، به طوری که افراد مختلف بیایند و بروند بدون اینکه ثبات دولت را به هم بریزند. هر چند به تارزی گفته اند که اولین هدف آنها بر کنار کردن خلقی هاست.
تارزی متذکر شد که چند عضو ائتلاف وقتی که شنیدند که شوروی یک تماس آزمایشی با ظاهر شاه گرفته است عصبانی شدند. او با ذکر اینکه این مطلب در روزنامه نیویورک تایمز چاپ شده است، قویا سعی می کرد که ببیند من در این مورد چه می دانم. من به او گفتم که هیچ چیز درباره اعتبار این مطلب نمی دانم، ولی گفتم که این باورکردنی است. اگر این حقیقت داشته باشد که شوروی سعی می کند که جنگ را فرو نشاند یا ناراضیان افغانی را کم کرده و آنها را به رژیم ملحق کند، تارزی ظاهرا تماس با شوروی را خطرناکتر می دید.
به هر حال تارزی متذکر شد که سفیر کریم قرار است که از پیشاور دیدن کند برای آنکه بفهمد نظر عبدالولی در مورد جنگجویان در آنجا چیست، اعضاء دیگر ائتلاف از جمله ژنرال سابق مستغنی و (عارف پسرخوانده دیگر شاه) قرار بود که برای به دست آوردن پشتیبانی از روشنفکران تبعیدی افغانی برای یک شورای 10 تا 12 نفره، برای راهنمایی گروه های مختلف جنگجویان از جمله گروه هایی که در پاکستان هستند، به اروپا و آمریکا مسافرت کند.
به گفته تارزی بعضی از ائتلافیون پیشنهاد کردند که از آن جنگجویانی که ماهرانه در کابل می جنگند
ص: 644
پشتیبانی کنیم. او اصرار داشت که اول باید این مسئله مورد بررسی قرار بگیرد که آیا اخوان المسلمین، بین جنگجویان نفوذ پیدا کرده است یا نه؟ چون اخوان المسلمین هیچ گاه در مصر یا سوریه یا عراق از هم نپاشید و «ناصر»، «هارون مجددی» را به خاطر نقشش در اخوان المسلمین 8 سال زندانی کرد. او گفت که اگر اعضای این گروه ها (اخوان المسلمین) در کابل به قدرت برسند، چپی ها در عرض دو سال سرنگون خواهند شد.
او خاطرنشان کرد که رهبران مذهبی در نقش دادن آینده افغانی ها سهمی داشته اند، ولی تأکید کرد که در شورا فقط میانه روها باید نقش داشته باشند.
او به گروهی که گیلانی اصرار داشت اطلاع داد که هر نوع از میانه روهای دولتی باید نقش داشته باشند. برای توضیح اطلاع او، او برای غربال، پیروانش را دقیقا بسیج کرد با ذکر اینکه آنها زیر سلطه کامل رهبران مذهبی محل خودشان بودند.
تارزی گفت که تبعیدیان افغانی اطلاعات کمی درباره وضع افغانستان دارند و شک دارد که ملحق شدن به مجاهدین بتواند آینده آنها را تضمین کند.
تارزی ادعا کرد که جنگجویان در حدود 1 تا 2 میلیون دلار از عربستان سعودی دریافت کرده اند. او ادعا کرد که اکثر این مبلغ به گلب الدین و ربانی از طریق جماعت مسلمین پاکستان داده شده است.
او اضافه کرد که رهبران مذهبی ایران یک سری پشتیبانی از شیعیان افغانی کرده اند، ولی آنها از سنی ها که در اکثریت هستند پشتیبانی نمی نمایند و یا با جنگجویان در پیشاور همکاری نمی کنند.
او گفت که «ربانی» و گلب الدین برای گرفتن پول به عربستان سعودی کلک زده اند، ظاهرا کمپانی نفتی عربستان قبول نکرده بود که به آنها کمک کند مگر وقتی که چهار گروه از جنگجویان در پیشاور تشکیل یک جبهه بدهند. برای این کار ربانی گروه خودش را به سه یا چهار گروه تقسیم کرد و سپس یک موافقتنامه ائتلاف بین خود و مردانش امضاء کرد، بعد عربستان سعودی پول را فرستاد. او درباره منابع دیگری که امکان دارد به جنگجویان کمک کنند چنین گفت: از آنجایی که خمینی با شاهنشاهی مخالف است، من شک دارم که اگر رهبران ایرانی بدانند که ظاهر شاه در این کار نقشی دارد، کمکی کنند و از آنجایی که پاکستان مشغول برگزاری انتخابات است، او هم نمی تواند کمکی کند و عربستان سعودی نیز از آنجایی که از عکس العمل شوروی می ترسد، هرگز به طور واضح پشتیبانی نمی کند.
تارزی گفت که احتیاجات ضروری جنگجویان سلاح و مواد سوختنی است، ولی گفت که این احتیاجات را آمریکا باید تأمین کند.
او اظهار امیدواری کرد که بتوانند قبل از زمستان خلقی ها را سرنگون کنند. و اگر این طور نشد، آنها به جنگ ادامه خواهند داد. ولی در این مورد اظهار نگرانی کرد که آنها بتوانند بعد از زمستان در دید عموم محبوبیت کسب کنند.
تارزی هرگز مثل بقیه از کمبود مالی و یا کمبودهای دیگر شکایت نمی کند و همچنان به شیک پوشی ادامه داده و خیلی مسافرت می کند. هر چند که او اقرار کرد که دنبال کار می گردد. او گفت که او را به خاطره رأی وتو در کابل از سازمان ملل متحد بیرون کرده اند. او گفت که برادرش در اواخر ژوئیه در صندوق عقب یک ماشین از طریق پاکستان از افغانستان فرار کرده و هم اکنون در پاریس است.
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!