Post
20941
از:
گزارش سیاسی
به:
متن سند
بسمه تعالی
افراد ذیل از سوی سفارت و سیا در رابطه با شریعتمداری بوده و یا گزارش داده اند:
1- فرانک باروز
شغل: رئیس اتاق بازرگانی ایران و آمریکا
باروز به دنبال ملاقاتی که با شریعتمداری داشته به سفارت گزارش می دهد که شریعتمداری به وی گفته است که به علت اینکه همیشه اطلاعات موثقی به دستش نمی رسد احساس می کند که برای سر و کار داشتن با مسائل جاری آمادگی چندانی ندارد. کاردار این اظهار شریعتمداری را به عنوان یک دعوت ضمنی شریعتمداری از دولت آمریکا برای تهیه خبر و اطلاعات و در جریان قراردادن او تعبیر می کند.
در همین رابطه ستاد سیا به دنبال این گزارشات علاقه خود را به خواست ظاهری شریعتمداری به اخذ اطلاعات از دولت آمریکا ابراز می دارد و به دنبال مجرای مناسبی برای رساندن اطلاعات به وی می گردد.
در آغاز به دنبال آن بوده اند که در صورت توافق باروز از وی بخواهند که به شریعتمداری بگوید، یک پیک مورد اعتماد را معین نماید «که انگلیسی بداند» تا اطلاعات را از طریق وی دریافت دارد و پس از تهیه مقدمات باروز از صحنه خارج شود.
باروز در رابطه با شریعتمداری این نظر را داشته که سفارت باید مشوق دیدگاه های میانه روانه او باشد تا او احساس اطمینان نماید که در طرفداری خود از نظریه «نیاز به ابقای بازرگانی خارجی در ایران» از تأیید آمریکا برخوردار است. باروز شریعتمداری را بهترین امید تجارت در ایران می دانست.
سیا با توجه به دیدگاه محدود وی در مورد شریعتمداری و اینکه فقط جزئی از اهداف سیا را در نظر دارد و می خواهد که این ارتباطات در محدوده کارهای سفارت باشد، از امکان به کارگیری وی چشم پوشی می کنند اما بدون اینکه او را به عنوان یک کانال بالقوه از نظر دور بدارد.
2- نام واقعی: نامعلوم
نام رمز: اس. دی. ولید
شغل. احتمالاً کار تجاری و دارای املاک و مستغلاتی بوده است - یکی از جاسوسان حرفه ای سیا که در زمینه امور نفتی، تماس با رؤسای جبهه سیاسی ضدانقلاب من جمله فروهر، علی اسلامی از سران حزب خلق مسلمان و رؤسای شرور بعضی قبایل ترکمن صحرا و خوزستان و کارگذاری و استفاده از وسائل جاسوسی، فعال بوده «موضوع پیش بردن عملیاتی که بنابر آن تله متری «کسب الکترونیکی اطلاعات از راه دور» به طور مخفی برای آمریکا تهیه می شود و در سند 7 آبان 58 ذکر شده در رابطه با همین جاسوس است».
سیا بعد از اظهارت باروز، اس. دی. ولید را که قرار بوده برای یادبود مرگ پدرش به قم برود مأمور می کند که با شریعتمداری تماس بگیرد. هدف عمده از این تماس این بوده که از مفاد مکالمه و نوع استقبال شریعتمداری از وی سرنخی درباره امکان استفاده آینده از ولید را ارزیابی کنند.
ولید در 10 اردیبهشت در قم با شریعتمداری ملاقات می کند و ابراز می دارد که پیغامی حاوی، عرض ارادت دوستان ایرانی و آمریکایی خود را در آمریکا برای شریعتمداری آورده است. شریعتمداری به گفته
ص: 259
ولید از این پیغام مسرور می شود. این ملاقات پس از مقداری صحبت و اظهار مواضع شریعتمداری با دعوت مجدد ایشان از ولید با این بیان که «یک بار بیا، دوبار، هر چند بار که دوست داری» به پایان می رسد. سیا پس از این دیدار می گوید که گزارش ولید با شواهد اخیر مبنی بر اینکه شریعتمداری ممکن است بخواهد کانال مناسبی با دولت آمریکا برقرار کند هماهنگی دارد.
در 31 اردیبهشت قرارگاه تصمیم می گیرد که ولید را برای درک هرگونه علامتی از سوی شریعتمداری مبنی بر میل به برقراری تماس «اطلاعاتی» با سیا به قم بفرستد. این ملاقات در صبح 5 خرداد صورت می گیرد. در این ملاقات، علیرغم تعجب ولید، به زودی و گرمی پذیرفته می شود. ولید با اظهار اینکه دوستان آمریکایی وی ابراز احترام نموده و گفته اند که می دانند او «شریعتمداری» در صحنه سیاسی ایران می خواهد چه بکند، از شریعتمداری می خواهد که با توجه به میل احتمالی دوستان آمریکایی اش نام شخصی را که درباره این امور با وی مذاکره کنند بدهد. شریعتمداری می گوید که حزب سیاسی وی احتیاج به کمک دارد و از ولید می خواهد که با سران حزب صحبت کند و به حزب بپیوندد. ولید می گوید که قصد دارد به حزب بپیوندد، اما فکر می کند بهتر آن است که این تماس ها توسط فردی صورت پذیرد که شریعتمداری کاملاً به وی اعتماد داشته باشد و مطمئن باشد که این امور را محرمانه نگه می دارد.
شریعتمداری نام پسرش حسن را به ولید می دهد و می گوید هر کدام از دوستان را که می خواهد نزد حسن ببرد. ولید در ملاقاتش با قرارگاه اظهار می دارد که شریعتمداری می دانست چه نوع رابطه ای در حال برقراری بود و به خوبی می داند که «دوستان آمریکایی» همان دولت آمریکا است.
ولید سپس به ملاقات حسن می رود و آنچه را بین او و پدرش گذشته به وی بازگو می کند، طی آن ملاقات حسن نشانی و تلفن خود در تهران را به ولید می دهد و از او دعوت می کند که هرگاه آماده بود همراه یا بدون «دوستان» تماس بگیرد. کفیل ریاست قرارگاه تهران «گلگروف» از ولید می خواهد که با حسن ملاقات کند، اما نوعی بهانه هم دست و پا کند تا از سرعت جریانات برای مدت کوتاهی کاسته شود.
در همین ضمن، قرار می شود ولید به حزب خلق مسلمان بپیوندد. در اینجا سیا اظهار می دارد که ولید کاری عالی انجام داده و یک کانال مستقل، محتاط و ظاهرا بسیار قابل اطمینان به شریعتمداری برای ما تهیه کرده است.
در 20 خرداد گلگروف تحت پوشش مأمور دیپلماتیک سفارت با حسن شریعتمداری ملاقات می کند.
ولید معرفی را انجام می دهد و به عنوان مترجم عمل می کند. ضمنا قرار بوده که ملاقات دیگری از سوی ولید با حسن در مورد اینکه آمریکا چه کار باید بکند در 22 خرداد صورت گیرد.
در رابطه با این ملاقات و ادامه کار اس. دی. ولید در جریان شریعتمداری اسناد دیگری به دست نیامده است. تنها یک سند دیگر در مورد ولید در این بخش موجود است که وی پس از ملاقات با افراد مهم قبائل ترکمن که اهل ناحیه گناباد بودند به سفارت گزارش می دهد که این قبایل قصد مبارزه مسلحانه داشته اند، اما شریعتمداری این کلام را به آنها رسانده که فعلاً مقاومت مسلحانه را شروع نکنند.
نکته قابل تذکر این است که عوامل دیگری که سیا در جریان شریعتمداری به کار می گرفته از وجود بقیه کانال ها و رابطین بی اطلاع بوده اند.
ص: 260
3- نام اصلی: سرتیپ «یا سرلشکر» فرازیان
نام رمز: اس. دی. جانوس / 13
شغل: مقام عالیرتبه سابق ساواک
4- نام اصلی: مرتضی موسوی
شغل: مدیر و رئیس شرکت پیرانکو
فرازیان پیش از انقلاب با قرارگاه سیا تماس رسمی داشته است. وی پس از انقلاب تماس خود را از طریق ملاقات و تلفن حفظ می کرده است. در یکی از اولین ملاقات های بعد از انقلاب وی موسوی را به مأمور قرارگاه به عنوان بازرگانی که با شریعتمداری رابطه دارد معرفی می کند.
در سند 20 اردیبهشت، سیا در پی مسائل مربوط به باروز و ولید در مورد شریعتمداری به اقدامی که از سوی فرازیان صورت گرفته مبنی بر اینکه تمایل شریعتمداری به ایجاد رابطه با آمریکا را ارزیابی نمایند، اشاره می کند و می گوید این حرکت از جانب یکی از زیردستان شریعتمداری انجام گرفت.
در پی تصمیمات سیا برای یافتن یک کانال رضایت بخش با شریعتمداری و مسائلی که تا حدودی ذکر آنها رفت، فرازیان نیز به عنوان یک احتمال در نظر گرفته می شود. اما دادن اطلاعات از طریق یک مقام سابق ساواک «فرازیان» و ارتباط بین او و شریعتمداری با توجه به حساسیت جامعه نسبت به ارتباط یک ساواکی با شریعتمداری و احتمال لو رفتن این رابطه، سیا را در صحیح بودن این رابطه به تردید می اندازد.
هرگونه تصمیم گیری در مورد نحوه اقدام به ارتباط با شریعتمداری برای سیا مستلزم داشتن اطلاعات کافی در مورد کلیه جوانب ایران و آمادگی های بالقوه و بالفعل شریعتمداری برای تکیه به وی به عنوان عنصری که کارایی لازم را در آینده داشته باشد و بتواند منافع آمریکا را تضمین کند، بوده است. حزب شریعتمداری «حزب خلق مسلمان» به عنوان یکی از راه های نیل به این اهداف و دسترسی به اطلاعات مورد نظر سیا قرار می گیرد و باز هم فرازیان به خاطر ارتباط و کسب اطلاعات از این حزب فرد مفیدی تشخیص داده می شود.
فرازیان به خاطر جاه طلبی های فردی و سیاسی در تلاش طلبی های برای تضمین حمایت آمریکا از شریعتمداری این هدف را دنبال می کرده که خود را رئیس نهایی سازمان جدیدی می دیده که در زمان یک دولت تحت حاکمیت شریعتمداری تشکیل می شود. وی فعالانه ملاقات سیا با شریعتمداری را پیگیری می کرده و برای سهولت کار خویش و از بین بردن اشکال تماس خود با شریعتمداری و همفکرانش، موسوی را که دارای دیدگاه هایی همچون خودش و پیرو متعصب شریعتمداری بوده، به کار می گیرد و با خود همراه می کند.
در یک مکالمه تلفنی با فرازیان و یادداشتی که وی از طریق موسوی به یکی از مأموران قرارگاه تهران می رساند، موسوی بیان می دارد که از مقامات ثروتمند ساواک که به خارج گریخته اند وجوهاتی گرفته شود، موسوی و فرازیان هر دو فکر می کنند که شریعتمداری از پشتیبانی، استقبال خواهد نمود مشروط بر آنکه یک کانال کارامد و کاملاً امن برقرار گردد. آنها همچنین معتقدند که شریعتمداری با ملاقات مستقیم موافقت خواهد نمود.
در 31 اردیبهشت سیا گرفتن خبر در مورد حزب جمهوری خلق مسلمان از طریق فرازیان را تأیید
ص: 261
می کند و از فرازیان می خواهد که بفهمد آیا شریعتمداری ایجاد این کانال را تجویز کرده و تأیید می کند یا نه. در 7 خرداد طی یک جلسه ای با مأمور سیا، فرازیان اظهار می دارد که وی بار دیگر با «سران» حزب جمهوری خلق مسلمان تماس گرفته بود و این افراد فکر همکاری با آمریکایی ها را تأیید کرده بودند و می گوید در صورت موافقت ما، افراد منتخبی از حزب به قم خواهند رفت تا درباره مسئله با شریعتمداری حرف بزنند. تا تأیید یا عدم تأیید وی را بگیرند. فرازیان می گوید که دوستان شریعتمداری فکر می کردند که به راهنمایی سیاسی و مالی احتیاج دارند، چون سعی می کنند طرفداران خود را به مجلس بفرستند.
گلگروف «مأمور قرارگاه» می گوید که قبل از مبادرت به هر عملی ضرورت دارد که مقداری اطلاعات کاملاً موثق به دست بیاوریم، سپس در مورد انتخابات و کیفیت نیروها از فرازیان خواستار یافتن اطلاعاتی می شود. در 16 خرداد طبق گزارشی، ستاد سیا به تهران اطلاع می دهد که به خاطر تحولاتی که در ارتباط با تمایل شریعتمداری به برقراری تماس از طریق پسرش حسن سریعا روی می دهد، در ستاد تصمیم بر این گرفته شده که به خاطر کمبود اطلاعات در مورد اقدام در مورد مسیر آینده سیاسی ایران و سرعت جریانات، ما سریع تر از حد خود به سوی اقدام سیاسی پیش می رویم، به علاوه ما خطر از دست دادن کنترل اوضاع را متوجه منابع ذخیره خود می کنیم که ممکن است خود منافع و مقاصد سیاسی خاصی داشته باشند. اگر چه منافع ما با آنها عموما اشتراک دارد، اما دیدگاه های آنها در مورد نحوه نیل به این مقاصد و سرعت حرکت بدون شک با دیدگاه های ما تفاوت دارد، در این رابطه مسئله فرازیان را به عهده قرارگاه تهران می گذارد و می گوید با این وجود ما تصور می کنیم بهترین کار این است که با سرعت خود را از اینکه فرازیان به عنوان کانال شریعتمداری باشد خلاص کنیم، چون میل داریم فرازیان را به عنوان یک منبع ذخیره گزارشگر درباره صحنه سیاسی و سازمان اطلاعاتی حفظ کنیم و توجه به سابقه وی نشان می دهد که خطر وی به عنوان یک کانال سیاسی بیش از اندازه بزرگ است.
در تماس تلفنی با فرازیان در 17 خرداد، وی به گلگروف گفت که موسوی به قم رفته و با شریعتمداری ملاقات کرده و شریعتمداری با توصیه ای که موسوی با سایر سران حزب جمهوری خلق مسلمان به او نموده بودند، مبنی بر اینکه برای بررسی امکان برخورداری از حمایت دولت آمریکا با آن دولت تماس گرفته شود «کاملاً موافقت کرده بود،» شریعتمداری بعد از ابراز موافقت مشروط به دو شرط می گوید که قول می دهد در آینده برای بازپرداخت هر مقدار پولی که از دولت آمریکا درخواست خواهد شد، به هر کاری که ممکن باشد دست بزند. شریعتمداری به مرتضی موسوی می گوید که آمریکایی ها را خاطر جمع کند که رقم 5 میلیون دلار برای کمک «یعنی همان رقمی که قبلاً فرازیان به سیا رسانده بود» فقط برای تأمین.... کفایت می کند. وی می گوید تشکل پر هزینه است و نیاز به مبلغی چندین برابر مبلغ 5 میلیون دلار است. در پایان تماس، فرازیان تأکید می کند که شریعتمداری خودش می خواهد بالفور بداند آیا دولت آمریکا می خواهد از او حمایت کند یا نه، که گلگروف توضیح می دهد که چنین تصمیمات برجسته ای معمولاً بعد از مقداری بحث و هماهنگی صورت می گیرند.
در یک تماس تلفنی دیگر با فرازیان در 19 خرداد، گلگروف بر مواضع قبلی خود مبنی بر رد کمک مالی به شریعتمداری تا هنگام کامل شدن اطلاعات و به دست آوردن توافق کامل تأکید می کند ولی درباره دادن اطلاعات به وی موافقت می نماید. فرازیان از این موضوع ناراحت می شود و می گوید که اهداف شریعتمداری کاملاً روشن است و نیازی به صرف وقت بیشتر برای درک آنها وجود ندارد و شریعتمداری
ص: 262
برای به دست آوردن پیروان بیشتر نیاز به پول دارد تا این وجوهات را بین افراد لایق تقسیم کند و وفاداری آنها را به دست آورد، از این وجوهات برای تأمین مخارج اضافی حزب استفاده خواهد شد و در آخر می گوید که بسیار به نفع ماست که شریعتمداری... کافی... با نظریاتی به میدان بیاید که خمینی را به مبارزه بطلبد، فرازیان قرار بوده تصمیم سیا را به موسوی برساند.
در 25 تیر موسوی و فرازیان با اهرن «رئیس قرارگاه سیا در تهران» ملاقات دو ساعته ای برگزار می کنند و در این ملاقات اصرار می کنند که یک مأمور سیا مستقیما با شریعتمداری صحبت کند. در رابطه با سؤالی از سوی رئیس قرارگاه تهران مبنی بر اینکه کمک ما اگر تأمین شود چگونه استفاده ای از آن به عمل خواهد آمد. موسوی می گوید که علیرغم مرتبه اولی که پول در خواست کرده بود و شریعتمداری در آن بار قصد داشت از آن برای خرید سلاح در جهت مسلح کردن آذربایجانی های مقیم تهران استفاده کند، اکنون اوضاع کمتر غیرعادی است.
در ملاقاتی که اهرن با فرازیان و موسوی در.... مرداد صورت می دهد. فرازیان باز هم در مورد تماس مستقیم با شریعتمداری صحبت می نماید و وقتی مأمور سیا می گوید که ستاد به مزایای تماس مستقیم واقف است، اما اشکال کار در پیدا کردن کسی است که مباشرت وی با ساواک مانع آمدن وی به اینجا نشود، فرازیان اظهار می دارد که سیا می تواند با آیت اللّه زنجانی تماس بگیرد، چون زنجانی جنبه ثانی شخصیت شریعتمداری می باشد، وی می گوید هر چند زنجانی به انگلیسی تکلم نمی کند، ولی می توان از پسر وی فرید که فعلاً در تهران است به عنوان مترجم استفاده کرد.
در چند تماس و ملاقات بعد از دیدار در مرداد ماه و طرح مسئله زنجانی، سیا و موسوی و فرازیان در پی تهیه تدارک برای ملاقات با زنجانی بوده اند و در ملاقاتی در 22 مهر، فرازیان می گوید که موسوی مطابق توافقمان به قم رفته و تأیید شریعتمداری برای آن ملاقات با زنجانی را گرفته و این کلام را نزد زنجانی برده...
5 - نام اصلی: منوچهر نیک پور
نام رمز: اس. دی. بیپ
این فرد به ادعای خودش به واسطه موقعیت خانوادگی ممتاز و منابع مادیش رابطه دیرینه ای با شریعتمداری داشته است، آخرین تماس حضوری وی با شریعتمداری در سال 57 بوده که جریان این تماس در 18 اردیبهشت 58 به روزنامه ها درز پیدا می کند. نیک پور در 20 شهریور در تماسی با مأمور پایگاه فیلادلفیا گزارشی در مورد، شخصی به نام علی اکبر شهلا که رئیس شرکت فرعی شیشه آلات وارداتی است می دهد. نیک پور می گوید که این فرد از اقوام درجه اول و معتمد شریعتمداری است و زمانی که در ایران بود هر هفته مرتب با شریعتمداری ملاقات می نمود. نیک پور به مأمور سیا می گوید که حاضر است از طرف سیا ترتیب ملاقات با شهلا را بدهد. ستاد سیا از پایگاه فیلادلفیا می خواهد که هیچ اقدامی برای تماس با دوست نیک پور «شهلا» انجام ندهند، اما خواستار اطلاعات وی در مورد شریعتمداری می شوند.
همان گونه که در قسمت مربوط به فرازیان ذکر شد، در یکی از ملاقات ها فرازیان و موسوی می گویند که سیا می تواند با آیت اللّه زنجانی تماس بگیرد، زیرا وی جنبه ثانی شخصیت شریعتمداری است؛ به دنبال این
ص: 263
امر سیا سعی می کند در رابطه با وی سوابقی به دست بیاورد، ثانیا از میزان ارتباط بین شریعتمداری و وی اطلاعاتی تهیه کند.
بعد از چند گزارش و اظهار نظر ستاد سیا به قرارگاه تهران اطلاع می دهد که مرور پرونده، ادعای نزدیکی زنجانی و شریعتمداری را تأیید نمی کند، اما البته امکان آن را نیز رد نمی کند و اظهار می دارد که به طور کلی موافقیم که با زنجانی به منظور جمع آوری اطلاعات درباره حزب خلق مسلمان و...
شریعتمداری ملاقات شود.
به دنبال درخواست قرارگاه از ستاد سوابقی در مورد زنجانی و پسرش محمد سعید فرید زنجانی که به مناسبتی درگیر در این جریان بوده ارسال می شود.
آیت اللّه حاج آقا رضا زنجانی مشهور به رضا زنجانی مشهور به ملا سیدرضا زنجانی فرد شماره 6054«؟» - 201 و دارای نام رمز هویت الف می باشد «سند مربوط به نام رمز زنجانی به دست نیامده» ...
دوست دیرینه و نزدیک منبع ذخیره تهران اس. دی. روپ / 1 «و یکی از امرای سابق ارتش» بود که قرارگاه را در جریان فعالیت هایش قرار می داد... زنجانی تعداد وسیعی رابط در سرتاسر ایران من جمله سیاسیون ناراضی و افراد سرشناسی که عضو دستگاه نبودند از جمله بازاری ها داشت. وی قویا ضد دولتی بود... و بعد از این مقداری به سوابق فرید اشاره می کند.
در یکی از اسناد فرازیان به مأمور قرارگاه می گوید، سعید فرید پسر آیت اللّه زنجانی در صورتی که لایق و مایل بود در نظر خواهیم گرفت که او شاید بتواند با کارایی به عنوان مسئول تأمین مالی و پاسخگوی روابط عمومی شریعتمداری عمل کند. در یکی دیگر از ملاقات ها موسوی و فرازیان بعد از پیشنهادات ملاقات با زنجانی، فرید را به عنوان مترجم پیشنهاد می کند و سوابق فرید در این رابطه خواسته می شود.
آمریکا و خط میانه
بعد از ذکر نکاتی راجع به عوامل و جاسوسان درگیر با جریان شریعتمداری، ذکر نگرش آمریکا به این مسئله و اهدافش ضروری به نظر می رسد. در یکی از اسناد رئیس قرارگاه سیا در تهران برنامه کار خود را چنین تشریح می کند:
«من نظر خود را تا زمانی که ارتش دوران نقاهت خود را طی کند اعلام می کنم و این هم مرحله ای است که برای طی آن از دست ما تقریبا کاری ساخته نیست، کاری که از دست ما برمی آید و من هم اکنون درگیر آن هستم، این است که سران بالقوه یک ائتلاف متشکل از لیبرال های سیاسی، چهره های دینی میانه رو و سران ارتشی متمایل به غرب «هنگامی که ظهورشان شروع شد» را شناسایی کرده و آماده حمایت از آنها شویم. کسی که بیش از دیگران احتمال داده می شود این ائتلاف را سرعت بخشد آیت اللّه شریعتمداری است.
در شروع کار سیا برای تماس با شریعتمداری، کفالت قرارگاه در یکی از اسناد بعد از ذکر این نکته که باب حمایت از شریعتمداری و حزبش گشوده است می گوید در این کار هدف ما همان طور که خمینی نسبت می دهد ایجاد شکاف در نهضت اسلامی و تضعیف آن خواهد بود، تا صاحبان افکار معقولانه تری بتوانند عرض وجود کنند.» در جواب به این پیشنهاد قرارگاه، ستاد سیا این نظر را تصحیح کرده و تنها ایجاد شکاف را کافی نمی داند، بلکه بر روی کار آوردن دولتی موافق با نظرات آمریکا را مد نظر قرار
ص: 264
می دهد و می گوید «هدف از اقدام سیاسی ما در ایران روی کار آوردن دولتی است که نسبت به منافع ایالات متحده نظر موافق داشته باشد. برای آنکه حزب شریعتمداری را به عنوان یکی از راه های نیل به هدف خود مورد توجه قرار دهیم لازم است که قدرت و نفوذ آن را معین کنیم.» برای روی کارآوردن چنین دولتی راه حلشان توسعه و حاکم کردن نیروهای میانه روی موجود در جامعه بوده که دارای وجهه اسلامی نیز بوده اند و با توجه به اینکه برای استقرار چنین حاکمیتی وجود یک نیروی نظامی ضروری بوده سیا نوعی تشکیلات قابل اطمینان انتظامی اعم از ارتشی و گروه های مسلح همفکر با خودشان را در اولویت کامل قرار داده و آن را تحقق بخش نهایی ایده آل های خود می دانسته است و در همین رابطه از قرارگاه در مورد نحوه حمایت گروه های مسلح و میزان جذبشان به حرکت های شریعتمداری سؤال می کند. البته قبل از تحقق یافتن چنین تشکیلاتی تحکیم پایه های یک دولت میانه رو برای جلب حمایت توده و پایگاهی مردمی ضروری می نموده است. سیا در این رابطه بیان داشته که: «بهترین راه نیل به این هدف استقرار یک دولت میانه روی برخوردار از حمایت مردم است که یا تحت رهبری یا حمایت جامعه روحانیت باشد و قدرت حفظ نظم و قانون را داشته باشد.»
آمریکا و شریعتمداری
با توجه به استراتژی کلی آمریکا و سیا در قبال انقلاب اسلامی، سیا سعی داشته با رعایت حداکثر جوانب امنیتی و اطلاعاتی تاکتیک های خود را پیاده نماید.
بعد از ملاقات باروز و اظهار نداشتن اطلاعات موثق درباره اوضاع از سوی شریعتمداری این امر به منزله دعوت ضمنی شریعتمداری از دولت آمریکا برای همکاری قلمداد می شود. از سوی دیگر تظاهراتی که در تبریز علیه مقاله روزنامه اطلاعات در مورد حزب جمهوری خلق مسلمان برگزار شده را به گمان باطل خودشان با تظاهراتی که علیه مقاله کیهان در مورد امام در دی ماه 1356 صورت گرفت مقایسه می کنند و آن را به حساب افزایش محبوبیت شریعتمداری می گذارند و برای او حساب باز می کنند. از همه مهم تر استراتژی کلی آمریکا که ذکر آن رفت، سیا را وامی دارد که در این مورد به برنامه ریزی بپردازد. در درجه اول ستاد سیا نسبت به خواست ظاهری شریعتمداری به اخذ اطلاعات از دولت آمریکا موافقت می کند و در پی یافتن مجرای مناسبی برای رساندن این اطلاعات می گردد. بعد از طی مراحل مقدماتی و اظهارات بعضی از عواملش مبنی بر اینکه شریعتمداری خواهان روابط مستحکم تر و پیچیده تر از جمله تقاضای پول برای به راه انداختن یک تشکیلات وسیع سرتاسری سیاسی - نظامی بوده، سیا با مسائل عمده ای درگیر می شود که در پی حل آن بر می آید. آن مسائل عمدتا عبارتند از:
1- اطمینان به اینکه اظهارات و علامت های ابراز شده از سوی شریعتمداری دقیقا همان هایی هستند که منابعشان گزارش داده اند. «این امر با توجه به کانال های مختلفی که با شریعتمداری برقرار می کنند تا حدودی حل می شود».
2- مشکلات تماس مستقیم با وی و چاره جویی در جهت یافتن رابطی که به طور غیرمستقیم از طریق وی بتوانند مسائلشان را به شریعتمداری برسانند و نیز او بتواند کاملاً دیدگاه های شریعتمداری و گروهش را منعکس نماید. «حسن شریعتمداری از سوی پدرش در این رابطه به ولید معرفی می شود تا به سیا «دوستان آمریکایی» معرفی گردد و آیت اللّه زنجانی نیز در این رابطه از سوی موسوی و فرازیان به سیا
ص: 265
پیشنهاد می شود که تا آنجا که اسناد نشان می دهد، مراحل اولیه برای تماس و کسب اطلاعات در مورد وی جریان داشته است».
3- اقدام به گسترش پایگاه های سیاسی و حتی نظامی که حامی شریعتمداری باشند که حزب خلق مسلمان باتوجه به ویژگی هایش مورد توجه کامل آمریکا قرار می گیرد «عضو شدن ولید در این حزب و ارتباط موسوی و فرازیان با سران حزب در جهت تحقق بخشیدن به این هدف صورت می گیرند».
4- در صورت به نتیجه رسیدن موفقیت آمیز جنبه های ذکر شده در بالا و جمع بندی اطلاعات کامل به دست آمده در مراحل قبلی، هماهنگی و برنامه ریزی و در اختیار گذاشتن امکانات از سوی آمریکا به شریعتمداری و گروهش برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران «علت اینکه آمریکا در مقابل درخواست صریح منابعش برای کمک مالی به شریعتمداری در همان زمان امتناع می کرد، یکی کامل نشدن طرح های مقدماتیش بود و دیگری نیاز به زمان برای یک بررسی کلی و جامع از کلیه شرایط ایران و بافت های مخالف.
البته این نیاز به زمان بدین مفهوم نیست که اقدامات خود را معوق بگذارد و در اسناد مشاهده می کنیم که همزمان با جریان امور به شریعتمداری سیا امکاناتش را در مورد تحقق بخشیدن به آمالش درباره خسرو قشقایی و مراغه ای و... به کار گرفته است».
شریعتمداری
سوابق:
در کتاب های خط میانه در مورد سوابق شریعتمداری و ارتباطاتش با ساواک و دربار مطالبی منتشر شده، در سند مورخ 12 اردیبهشت نیز این روابط تا حدی که آمریکا مطلع بوده آورده شده است:
«گزارش های متعدد اطلاعاتی از تاریخ 1345 وجود دارند که اساسا نشان می دهند که او با شاه مناسبات نسبتا خوبی داشته و همچنین در لیست حقوق بگیران ساواک بوده است. به عنوان نمونه ادعای اخیر، در گزارش مورخ آبان 1350 از او به عنوان رئیس مرکز مذهبی قم نامبرده شده که از نخست وزیری و ساواک وجوهاتی دریافت می کند. در مورخ 1350 شریعتمداری به عنوان یکی از برجسته ترین رهبران مذهبی که با ساواک برای تشکیل یک.. مذهبی همکاری می کند گزارش شده، در یک گزارش در سال 1357 گفته شده که او چهره مذهبی برجسته ای است که توسط ساواک..... می شود......»
دیدگاه ها و اعمال:
با توجه به چنین سوابقی دیدگاه های شریعتمداری در قبال امام و جمهوری اسلامی مشخص است.
شریعتمداری در جواب ولید که از او می پرسد دوستان آمریکایی می خواهند بدانند او چه موضعی در قبال مسائل دارد، می گوید که باید متن تلگرامی را بخوانند که او در اوائل اردیبهشت به شیخ محمد خاقانی فرستاده، یعنی زمانی که شیخ محمد تهدید می کرد که ایران را ترک خواهد نمود، مگر آنکه فعالیت های کمیته در آن منطقه تحت کنترل آورده شود. البته این پیام در زمانی بوده که امام و آیت اللّه طالقانی از خاقانی خواسته بودند که ایران را ترک نکند و همزمان با دعوت از او برای آمدن به قم جهت مذاکره، شریعتمداری به خاقانی توصیه کرده بوده که به هیچ وجه آبادان را حتی برای رفتن به قم ترک نکند، چون مملکت در آن محل به او احتیاج دارد. «البته منظور شریعتمداری ایجاد یک منطقه خطر دیگر برای جمهوری اسلامی و
ص: 266
رودرویی با امام در خوزستان بوده است». موضعگیری های ایشان در قبال بقیه مسائل از موضع مقابله با امام و جمهوری اسلامی ناشی می شده و گرایش فکر و عملی ایشان به عنوان نیروی جایگزین مبتنی بوده بر روی کارآوردن سیستم و جریانی که بتواند منافع شخصی و جاه طلبی های سیاسی ایشان را برآورده کرده و این جز از کانال به قدرت رسیدن گروه های طرفدار آمریکا و عوامل ایشان اکثرا عوامل سیا، ساواکی ها، طرفداران رژیم شاهنشاهی و دوستداران آمریکا بوده اند و خود ایشان نیز بنابر همین نگرش ها اقدام به ایجاد رابطه با سیا می کند و با علم به اینکه با چه کسانی دارد تماس می گیرد نهایت علاقه خویش را به این تماس ها ابراز می دارد و تقاضای پول می نماید.
شریعتمداری پس از طی چند ملاقات با عوامل سیا دقیقا مشخص می کند که انگیزه اش فقط کسب خبر و اطلاعات از آمریکا نیست «منظور شریعتمداری از کسب اطلاعات مربوط به جریانات روز، گرفتن مواضع صحیح در جهت مقاصد آمریکاست و نگرانی از اینکه به خاطر ندانستن اخبار موضعی بگیرد که هماهنگ با دیدگاه های آمریکا در مورد ایران نباشد». ایشان از طریق موسوی تقاضای پول می نماید که وی در آغاز قصد داشته که این پول را در جهت مسلح کردن آذربایجانی های مقیم تهران به کار گیرد تا در موقع مقتضی به وسیله این افراد اهداف خویش را جامعه عمل بپوشاند. بعد از مدتی که به اصطلاح خودشان به درک بهتری از مسائل می رسند تصمیم می گیرد که از این پول در جهت تحقق بخشیدن به یک تشکیلات سرتاسری در ایران استفاده نماید و حتی درخواست همکاری از عناصر آمریکایی برای برنامه ریزی و منسجم کردن جریانات تشکیلاتی حزب خلق مسلمان را می نماید. شریعتمداری با توجه به خطراتی که در این گونه تماس ها وجود داشته نهایت سری بودن و حفظ جوانب امنیتی را نیز خواستار می شود و این خود بیانگر این مسئله است که می دانسته دقیقا چه می کند و چه نوع رابطه ای را پی می ریزد.
در زمینه هماهنگی با جبهه متحد ضد انقلاب، و واقعیت بخشیدن به استراتژی موقت آمریکا در جهت روی کار آوردن جریان میانه رویی که تحت رهبری یا حمایت روحانیت میانه رو باشد، شریعتمداری مقدمات تماس، خط دادن و همگامی با جبهه ملی، مقدم، نزیه، خسرو قشقایی را تهیه می بیند و قدم هایی نیز برداشته می شود.
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!