Post
14807
از: ویلیام کرون
محرمانه
به:
1334-05-30- 1955-08-22
متن سند
حزب زحمتکشان - 10
محرمانه
تاریخ: 22 اوت 1955 - 1334/05/31
شایعات درباره آینده دکتر مظفر بقایی
در حدود دو هفته بعد از عزیمت ژنرال زاهدی و شایعاتی در تهران منتشر شد مبنی بر اینکه دکتر مظفر بقایی رئیس حزب زحمتکشان و در ابتدا همکار نزدیک و بعداً دشمن شدید مصدق، به زودی از اقامت اجباری در زاهدان که به وسیله زاهدی آنجا فرستاده شده بود، آزاد شده و به یک سمت جدیدی که دارای اختیار و قدرت است، یا به عنوان وزیر کابینه، یا به عنوان نخست وزیر منصوب خواهد شد. از آن زمان این شایعات یا شایعات مشابه آن نقل محافل تهران شده است. در حالی که این گزارش ها را نمی توان به یک منبع نسبت داد و ردیابی کرد، در عین حال این شایعات قدرت حیاتی حیرت انگیزی از خود نشان داده است.
این شایعات در آخرین هفته ماه ژوئیه به اوج خود رسید، ولی از آن زمان به بعد تاکنون در حال فروکش کردن است، ولی ممکن است بار دیگر اوج بگیرد. به طوری که گزارش شده است، بقایی وقت خود را در
ص: 76
زاهدان به نوشتن کتابی با سلسله مقالاتی اختصاص می داد و تنها تفریح او هر هفته رفتن به ایستگاه راه آهن و مشاهده ورود قطار از پاکستان بوده است. بیش از دو ماه قبل نامه ای از بقایی در میتینگ سالیانه حزب زحمتکشان قرائت شد. این نامه شدیداً چپگرایانه و ضد غربی بود. هر چند محتوای عقیدتی نداشت احتیاجی به گفتن نیست که به هیچ وجه حمله ای علیه شاه یا نهاد سلطنت در بر نداشت. در این میتینگ اتفاقاً عکس هایی از بقایی و آیت اللّه کاشانی در کنار یکدیگر به نمایش گذاشته شد.
آخرین شایعه تأییدنشده حاکی است که علی زهری یکی از وردست های سیاسی بقایی با او در زاهدان گفتگو می کند و نامه ممهوری از شاه برای بقایی آورده است. همچنین گزارش شده است که بقایی اخیراً دو یخچال برقی از دربار دریافت کرده است و اینکه هر هواپیمای بازرگانی که از تهران به زاهدان پرواز می کند گوشت یخ زده و سایر تنقلات از دربار برای سردخانه شخصی بقایی می آورد. براساس یک شایعه که همین اواخر منتشر شده، بقایی ممکن است شهر زاهدان را به زودی ترک کرده و در یکی از املاک علم وزیر کشور که در شرق ایران واقع است اقامت گزیند. (شایعات اخیر درباره بازگشت بقایی با شایعه دیگری مبنی بر اینکه چپین، سفیر ما، با چهره های ملی گرا و دست چپی روابط دوستانه ای دارد همزمان پخش شده است.) شایعات دیگری حاکی از این است که نشریه های زیرزمینی از سوی حزب زحمتکشان، شدیداً حزب توده و نهضت مقاومت ملی را مورد حمله قرار داده ولی از شاه تمجید می کنند و در عمل از سوی نیروهای امنیتی تشویق می شوند. بعضی از نشریات نیروی سوم گویا با همین لحن نوشته شده و چنین گزارشی به این اعتقاد عمومی جور درمی آید که جناح راست نیروی سوم با دربار تماس دارد.
شایعات درباره بازگشت قریب الوقوع بقایی همچنین در میان کارگران بیسواد و در عین حال در سالن مجلس شنیده می شود. شمس الدین قنات آبادی، وکیل مجلس کار را تا آنجا پیش برد که به یک روزنامه نگار گفت که مجلس هرگز در تحت هیچ شرایطی بقایی را به عنوان کابینه یا نخست وزیر نخواهد پذیرفت. قنات آبادی همچنین به یک دوست شخصی چند دقیقه بعد اظهار داشت که اگر بقایی در ساختمان مجلس ظاهر شود، با دست های خودش او را خفه خواهد کرد.
ناظران سیاسی مطلع، تصور می کنند که اعم از اینکه این شایعات صحت داشته باشد یا خیر، این شایعات مبتنی بر فرضیه ای است که شاه در شوق خود برای برطرف کردن فساد و به وجود آوردن اصلاحاتی اجتماعی و اقتصادی، به طور جدی در این فکر است که از بقایی به عنوان تنها شخص با انرژی و بی امان و دارای شوق انقلابی، که می تواند برای خرد کردن محافظه کاران و طرفداران زاهدی و فراهم آوردن اصلاحات فوری در شرایط زندگی مردم و در عین حال به عنوان شخصی که قابل قبول و روشنفکران و اقلیت آگاه سیاسی طبقات پائین تر است، استمداد کند. همچنین تصور می شود که در حالی که بقایی را ممکن است هر لحظه که مطلوب باشد وارد کابینه کرد، او در صورتی نخست وزیر خواهد شد که مجلس منحل شود.
تا زمانی که این شایعات تأیید نشده است، آنها را باید به عنوان شایعات به احتمال غیر صحیح تلقی کرد. علاوه بر این احتمال می رود که شاه به طور جدی در فکر انجام معامله ای با بقایی یا با گروه های دیگر ملی گرا به عنوان وسیله ای برای تسریع اقدام درباره برنامه اصلاحی خود باشد. حتی اگر شاه احساس کند که محافظه کاران در کابینه و در دستگاه دولتی و مجلس شورای ملی برنامه اصلاحاتی او را به طور تعمدی
ص: 77
جلوگیری می کنند.
شاه ظاهراً آنقدر مأیوس یا دور از واقعیت نیست که فکر کند از یک چنین مانوری در سیاست می تواند جان سالم به در برد و درک نکند که اگر عوامفریبی از قماش بقایی را بر روی صحنه سیاسی ایران با پشتیبانی شاهانه رها کند، چه انباری از بلایا بر روی مردم خواهد ریخت.
در صورتی که فرض شود که شایعات صحت ندارد، ادامه پخش آنها این مسئله را پیش می آورد که چه کسی این شایعات را آغاز کرد و چه کسی آنها را در حال جریان نگه می دارد. سه فقره امکان، درباره منبع این شایعات در زیر به ترتیب احتمال آنها تشریح می شود:
شاه و احتمالاً وزیر کشور، در حالی که در پی آن نیستند که امکان به حکومت رساندن یک چنین مرد خطرناک و جاه طلبی را در نظر بگیرند، ممکن است این شایعات را آغاز و تقویت کرده باشند، تا پارلمان را با حکومت هماهنگ کنند. عملاً تهدید بازگشت احتمالی بقائی، عنصری در متمایل کردن اکثریت محافظه کار پارلمان به این اعتقاد است، که آنها نباید حکومت علا را سرنگون کنند. مبادا شاه در نتیجه خشم خود و به وسیله آوردن چپ گرایان ناسیونالسیت قوی و انحلال مجلس یک بازرسی به مراتب بدتری را بر منافع متعادل کشور تحمیل کند.
هواداران دکتر بقایی از جمله دستیاران سیاسی او در حزب زحمتکشان دلیل کافی دارند که چنین شایعاتی را پخش کنند، زیرا این شایعات به حیثیت گروه آنها می افزاید. مع ذلک دشوار است درک شود که چگونه چنین هیئت کوچک و بدون نفوذ از سیاستمداران می تواند این شایعات را تا چنین مدت درازی در جریان نگه دارد. اگر آنها در واقع چنین کرده اند، منابع مالی آنها بایستی بیشتر از آنهایی باشد که تاکنون شناخته شده بود.
همچنین ممکن است که اشخاص مختلف در نظاره بر صحنه سیاسی منطقی تصور کرده باشند که شاه متفقین جدیدی را برای برنامه اصلاحی خود جستجو کرده باشد و اینکه آن گاه این اشخاص شایعات را درباره بقایی پخش کرده اند، تا این تأثیر را ایجاد کنند که آنها خودشان درباره تحولات آینده سیاسی آگاه بوده اند. این امکان وجود دارد که گروه های محافظه کار افراطی در داخل پارلمان و خارج از آن شدیداً از آن سوءظن دارند، که شایعات را اندکی پس از روی کار آمدن حکومت علا پخش کرده است؛ تا محافظه کاران میانه روتر را از کوشش برای رسیدن به یک سازشی با شاه بترساند. مع ذلک ادامه این شایعات در جریان دو ماه اخیر اثر دلسرد کننده ای در روحیه بسیاری از محافظه کاران از جمله نمایندگان مجلس داشته است که احساس می کنند که سازش با حکومت علا بهتر از آن است تا در معرض الطاف بقایی قرار بگیرند و اینکه شیطانی را که آدم می شناسد، کم خطرتر از موجودی است که در بیرون زوزه می کشد. بنابراین احتمالی به نظر می رسد که اگر محافظه کاران افراطی هواخواه زاهدی، این شایعات را آغاز کرده اند، پس از چند هفته اول حدود و ثغور این شایعات از کنترل آنها خارج شده است.
از جانب سفیر ویلیام کرون، پسر رایزن سفارت در امور سیاسی
ص: 78
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!