Post
31120
از:
محرمانه
به:
1354-04-09- 1975-06-30
متن سند
مجیدی، عبدالمجید - 7
خیلی محرمانه
زمان: 30 ژوئیه 1975 - 1354/05/08
مکان: دفتر آقای وینکلر، روابط عمومی مذاکره با دکتر خسرو ابتهاج
شرکت کنندگان: دکتر خسرو ابتهاج، کارمند سابق سازمان برنامه و بودجه و در حال حاضر بازرگان بخش خصوصی گوردون وینکلر، مأمور روابط عمومی
دکتر ابتهاج دیروز تلفن زد و درخواست نمود که اگر بشود سری بزند و درد دلی بکند. زمانی که شروع به صحبت نمودیم، روشن شد که خواست اصلی او روشن کردن اعتبارش نزد من و هر فرد دیگری که من می شناسم، می باشد. دکتر ابتهاج، دوستی تقریبا با دو سال سابقه، اظهار داشت که از زمان اخراجش از سازمان برنامه، حدود شش ماه قبل، نامش در تمام جامعه به صورت بدی لکه دار شده است. او می گوید که دوستانی مدام به او می گویند نمی توانند باور کنند که او به خاطر فساد، اخراج شده است.
دکتر ابتهاج داستان زیر را در مورد شرایطی که منجر به اخراج وی توسط رئیس سازمان برنامه، عبدالمجید مجیدی، شد، برای من نقل کرد. دکتر ابتهاج تنها فرد مسئول مذاکره با شرکت های خارجی برای هدایت تکنولوژیکی و به دست آوردن سخت افزار در رابطه با جنبه های مختلف برنامه فضایی ایران بوده است. او گفت که پاییز گذشته به طور غیر رسمی از طرف نمایندگان راکول و جنرال الکتریک به وی گفته شد که آنها می توانند ایستگاه های زمینی قابل حمل تکمیل شده با قیمتی بین 3/5 تا 5 میلیون دلار، تهیه و تدارک نمایند. هریک از شرکت ها به ابتهاج گفته بودند که تکمیل کردن ساخت برای آنها 10 تا 15 ماه طول می کشد. مدت کوتاهی پس از آن، ابتهاج نامه ای از نماینده شرکت بندیکس دریافت نمود که اظهار می نمود بندیکس می تواند یک ایستگاه زمینی قابل حمل در مدت 5 ماه با قیمتی حدود 4 میلیون دلار، تولید نماید.
ابتهاج گفت که او سپس نزد مجیدی رفت، که او به نوبه خود شاه را از این سه پیشنهاد غیر رسمی مطلع نمود و شاه مجوز اقدام برای بندیکس را به مجیدی داد. پس از آن مجیدی به ابتهاج دستور داد که نامه ای حاکی از تمایل برای بندیکس بفرستد. در نامه جزئیاتی در مورد قیمت گذاری، ساخت و زمان از بندیکس
ص: 642
خواسته شده بود.
ابتهاج اظهار داشت که او متعاقبا مطلع شد که آقای محوی، عامل بندیکس از کشور، بندیکس را وادار کرده است که قیمت قبلی را 1/3میلیون دلار بالا ببرد و کل تخمین سرانگشتی را به 5/3 میلیون دلار برساند. واضح است که حجم این مبلغ اضافی به جیب محوی می رفت. زمانی که بندیکس رسما پیشنهاد خود را از 4 میلیون دلار به 5/3 میلیون دلار تغییر داد، ابتهاج با آنها به مجادله برخاست و گفت وی دریافت که در نتیجه این برخورد، آنها در صدد برآمدند که بار دیگر پیشنهاد خود را تا 4 میلیون دلار کاهش دهند. به هر حال محوی به آنها گفت که اگر آنها تصمیم به انجام چنین کاری بگیرند، او جدا خواهد شد و آنها مجبور خواهند بود که خودشان با دولت ایران وارد معامله شوند.
بنا به گفته ابتهاج، کمی پس از آن، جنرال الکتریک آمد و گفت که آنها این کار را با حدود 3/5 میلیون دلار می توانند در عرض مدت 5 ماه انجام دهند. ابتهاج به طور طبیعی پریشان شد و از جنرال الکتریک پرسید که آنها چگونه می توانند صحبت خود را تغییر دهند و آنها گفتند هم اکنون تعداد زیادی آنتن مازاد در بازار هست و می توان فورا آنها را به دست آورد.
ابتهاج متقاعد شد که مسئله در اینجا این است که شاهین آقایان که نمایندگی جنرال الکتریک را دارد به نخست وزیر و محوی بسیار نزدیک می باشد و محوی هم به علم بسیار نزدیک است. ابتهاج گفت که در مورد پیشنهاد جدید جنرال الکتریک، مجیدی را مطلع کرده و مجیدی شدیدا عصبانی شده، زیرا قبلاً اعلیحضرت را مطلع نموده بود که بهترین پیشنهاد از جانب بندیکس بوده است. در هر حال مجیدی به شاه مراجعه نمود و در مورد این وضعیت با او صحبت نمود، اعلیحضرت از کوتاهی سازمان برنامه در کسب بهترین پیشنهاد خیلی ناراحت شد. مجیدی همانند ابتهاج، احساس کرد که در برابر شاه تحقیر شده است.
چند روز بعد ابتهاج توسط مافوق خود مطلع شد که مجیدی خواستار استعفای وی شده است. ابتهاج به آن مافوق گفت مطلقا دلیلی جود ندارد که او استعفا نماید و این که به وی توسط ناظران آمریکائی برخی اطلاعات مغایر رسیده بود، اما او با کمال صداقت عمل نموده است. بعدها ابتهاج مجیدی را در یک برخورد اجتماعی دید و از او توضیح خواست. مجیدی گفت که برای اولین بار در مدت تصدی خود، در برابر شاه ناراحت شده است و او احساس می کند که این مهم است که آنها فعلاً وضعیت را آرام کنند و اینکه بهترین راه حل برای ابتهاج می تواند تسلیم استعفایش باشد. ابتهاج استعفایش را تقدیم نکرد و در نتیجه از خدمت منفصل شد.
ابتهاج معتقد است که او در فشار بین علم و هویدا گیر کرده است. به نظر می رسد که این لقمه ای باشد که به زور برای من گرفته شده است، من از ابتهاج پرسیدم که آیا دلیل واقعی نمی تواند این حقیقت باشد که مجیدی واقعا در جستجوی بهانه ای برای خلاص شدن از دست وی می باشد. ابتهاج پذیرفت که مسئله می تواند به این صورت باشد. او اظهار داشت که او پیوسته خاری در چشم بسیاری از مقامات سازمان برنامه بوده است. زیرا در مورد پیمان ها و مذاکرات با تأمین کنندگان خارجی خیلی محتاط و دقیق بود.
ابتهاج گفت که پدرش، احمدعلی ابتهاج در مورد رفع ناراحتی پسرش که به دست مجیدی است، برآشفته می باشد و علنا با تلاش های بی پایان برای تنزیه نام پسرش، شدیدا سروصدا می کند. ظاهرا ابتهاج بزرگ به طور علنی اظهار داشته که این ننگ است که فردی مانند مجیدی که قبلاً کمونیست بوده است، در مقامی باشد که بتواند نام خانواده خوشنام ابتهاج را لکه دار نماید.
ص: 643
ابتهاج بزرگ ملکه را ملاقات کرد و خسرو و خودش مادر ملکه را دید. تقریبا دو هفته قبل خسرو نامه ای برای شاه نوشت و اوضاع را بطور کامل شرح داد و از شاه خواست که تحقیق کند و دریابد که او بی تقصیر است. ابتهاج گفت او مطلع شده است که شاه از سازمان برنامه گزارشی در مورد این وضعیت خواسته است. این امر از طریق علم صورت گرفته است.
در مورد مجیدی، ابتهاج گفت که سابقه او به عنوان یک کمونیست، او را شدیدا ضد آمریکائی ساخته است. او گفت که مجیدی پیوسته بر او به علت معامله با شرکت های آمریکائی خرده می گیرد و در یک مورد به او دستور داد که با یک شرکت انگلیسی وارد معامله شود، که بنا به گفته ابتهاج، برای تحویل قرارداد همانند شرکت آمریکائی رقیب خود مجهز نبود. قرار داد درخواست آموزش کارشناسان ایرانی در کشور طرف قرار داشت. هنگامی که ابتهاج ضعف شرکت انگلیسی در مقایسه با تشکیلات آمریکائی را تذکر داد، مجیدی در جواب گفت که بهتر است کارشناسان ایرانی به انگلستان فرستاده شوند، زیرا انگلیسی ها از نظر فرهنگی به ایران نزدیک ترند تا آمریکائی ها.
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!
سایر کلمات یافت نشد!