در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

سند شماره 13

گزارش سقوط کنسولگری آمریکا در تبریز

موضوع سند

گزارش سقوط کنسولگری آمریکا در تبریز
مشخصات ارسال سند

از: مایکل مترینکو

سری

به: هنری پرشت

1357-12-29- 1979-03-20

متن سند



تهران 20 مارس 1979 29 اسفند 1357
طبقه بندی : سری
آقای هنری پرشت
امور خاور نزدیک / ایران
وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی

آقای پرشت عزیز:


من تصور می کنم که «دو یادداشت به پرونده ها» پیوست این نامه بر حوادث اخیر ایران سایه بیشتری خواهد افکند. گاه نگاری کلی موقعی آغاز شد که من در تبریز دفترچه خاطرات روزانه را آغاز کرده بودم، ولی حوادث با چنان سرعتی و با چنان هرج و مرجی رخ می داد که خارج از امکان تشریح تفصیلی است.


در عین حال هنگامی که کمیته نیروی هوایی ساختمان را زیرورو کرد چند عدد از صفحات از بین رفت. من بهترین کوشش خود را برای حذف (و فراموشی) احساساتی که من در دوران چند روزه داشتم به عمل آوردم ولی داستان از نظرهای دیگر« همان طوری است که اتفاق افتاده است». یادداشت کنسولی بعداً پیدا شد، یعنی هنگامی که یکی از دوستان تبریزی من دیداری دو روزه از تهران کرد. من آن را بدون هیچ گونه تفصیلی تقدیم می کنم و فقط می گویم که من قطعاً نسبت به هوش و درستکاری او اعتماد کامل دارم. در حالی که بیشتر دوستان تبریزی من اینجا حاضر می شوند تا با من ملاقات کنند. من انتظار دارم که قطعات دیگر این داستان به هم پیوست داده خواهند شد ...


من یقین ندارم که آیا دلم می خواهد که این قطعات پیوست بشوند یا خیر؟ زیرا در نادانی و جهل آسودگی خاطر بزرگی وجود دارد.


ارادتمند


مایکل مترینکو


 

ضمیمه دوتا

یادداشت                                                                                                                   محرمانه                                                        مایکل مترینکو                                                                                                 تاریخ : 19 مارس 1979

سفارت آمریکا - تهران


موضوع : حمله به کنسولگری آمریکا در تبریز


برای پرونده


یادداشت: شرح زیر قسمتی از خاطرات روزانه ای است که من کوشیدم در جریان آخرین روزهای حکومت بختیار نگهدارم و قسمتی دیگر از یادداشت های خود من از حوادثی است که پس از حمله به کنسولگری برداشته شده است.




تبریز - ایران                                                                                                خیلی محرمانه                                                                                                                                                                                 11 فوریه 1979


چگونگی رخداد حوادث در آنجا طوری است که دیگر برای من تبریزی نخواهد بود که من در آنجا کنسول باشم. زدوخوردی در اینجا از عصر دیروز به طور مداوم در جریان بوده و این بدان معنی است، که همه آن چیزی که کسی می تواند در خارج بشنود تیراندازی و فریادهای گاه به گاه و صدای دویدن مردم است. تانک ها به آنچه که صداهای عادی بشمار می روند گاه بگاهی قطع و وصل موقتی می دهند؛ ولی علیرغم انطباق سمعی با جنگی که در شهر جریان دارد 24 ساعت بدون وقفه حتی برای من نیز کافی است. شهر بار دیگر در آتش می سوزد که شاید تا اندازه ای شگفتی آور باشد زیرا در واقع به نظر می رسد که چیزی پس از آتش سوزی بار قبل، باقی نمانده باشد. آیا این چند روز قبل بودن، یا چند هفته قبل؟ دیگر نمی توانم به یاد داشته باشم.


هنگامی که من نیم ساعت قبل از داخل ساختمان به باغ عقبی آمدم شش فقره آتش سوزی را شمردم. از جایی که من الآن نشسته ام در حالی که به طرف جلوی کنسولگری نگاه می کنم، هاله ای از دود همه جا را فرا گرفته است. لازم به گفتن نیست که مردم در اینجا در بهترین وضع روحی نیستند - آخرین نفری که تلفنی صحبت کرد (حدود نیم ساعت قبل) بغض گلویش را گرفت و گوشی تلفن را زمین گذاشت. من در حال حاضر حالم خوب است زیرا سی سرباز در اطراف ساختمان هستند، ولی هنوز روشن نیست که اینها چه مدت در اینجا خواهند ماند.


در تهران ارتش به سوی نیروی هوایی روی آور شده و آنها سرگرم کشتن یکدیگر هستند. اکنون زمان آن نیست که اونیفورمی از هر نوع بپوشند و من کاملاً می فهمم و درک می کنم، اگر همه آنها اونیفورم خود را به یک سو پرتاب کرده و به جستجوی خانواده هایشان بروند. وقتی که این لحظه قابل پیش بینی رخ دهد شما بهتر است باور کنید که من کسی نیستم که دارای افکار عظیمی بوده و بخواهم که اسم من با مرمر در سرسرای وزارت امور خارجه ثبت شود.


روز گذشته فرمانده محل به دیدن من در خانه آمد و هنگام صرف فنجان چای (او به علت زخم معده مشروب نمی نوشد) به من گفت که رولور را به کمر ببندم زیرا او نمی تواند همه چیز را تضمین کند. دانش من درباره سلاح ها به طور کلی و به ویژه رولور از دانستن طرز به کار بردن آن فراتر نمی رود، بنابراین یک نوع حالت مکث و درنگی به من دست داد. یکی از این روزها تصور می کنم ناگزیر خواهم بود با این رولور تیراندازی کنم، فقط به خاطر اینکه ببینم گلوله ها چگونه خارج می شوند، ولی ترجیح می دهم شانس خود را با فرار آزمایش کنم. امید است که اوضاع به چنین مرحله ای نکشد زیرا دویدن هرگز بهترین ورزش من نبوده است.


در ضمن در حالی که این اوضاع مغشوش در اطراف ما در جریان است، بعضی از کارگران ما مرتکب اشتباه آمدن به کنسولگری شده اند. بنابراین من هم از آنها خواستم تا لوازم روشنایی را در سراسری اصلی نصب کنند. اگر این لوازم خرد شود لااقل من چند روزی از آنها برخوردار خواهم بود.


یک روز و اندی بعد ...


من نمی دانم امروز چه روزی است و کسی هم نیست که از او بپرسم، هر چند تفاوت چندانی ندارد، زیرا ایران و تبریز در چنان وضعی هستند که دانستن زمان مطلقا اهمیت ندارد. روز گذشته چند هزار نفر به کنسولگری آمده و خواستار شدند که آرم ایالات متحده بر سر در اصلی (که در حدود یک تن وزن دارد) برچیده شود و آن گاه پس از آنکه این کار مختصر انجام گرفت (این کار توسط جمعی از کارگران که بدون شک کارهای مشابهی را نیز انجام داده اند، زیرا مهارت حرفه ای در انجام آن را نشان دادند، انجام شد) آنها خواستار شدند که مهر بر روی در اصلی دفتر برچیده شود. از این دستور هم متابعت شد. آن گاه خواستار شدند که کنسول به آنها تحویل داده شود. سربازان در این مرحله تقاضای آنها را رد کردند. لازم به گفتن نیست که تأسف من از اینکه این دو آرم را از دست داده ام در نتیجه این واقعیت که خودم به جمعیت تحویل داده نشدم، تسکین یافت.




سربازان اینجا حدود 30 نفر بودند. اوائل بامداد امروز از سوی ژنرال محلی که به سوی حکومت خمینی روی آورده است، دستور گرفتند که بروند و فرمانده آنها خیلی هم دلش می خواست بدون کلمه ای فرار کند. ولی گروهی از سربازان که من با آنها دوست شده بودم از اطاعت فرمان او، تا زمانی که من در وضع امنی به سر بردم و لوازم شخصی و اسناد اداری را جمع آوری کردم، سرپیچی کردند. در واقع یک مسابقه هیاهو بین فرمانده و سربازان روی داد و سرانجام تعدادی از آنها مرا در یک جیپ گذاشتند و ما به پایگاه به سراغ ژنرال مسئول امور رفتیم. من تصور می کنم ژنرال نیز از شور و هیجان سربازان نسبت به من مانند هر چیز دیگری تحت تأثیر قرار گرفته بود، لازم به گفتن نیست که آنها بیشتر کرد بودند) و او به سربازان گفت که می توانند تا زمانی که من وضعم رو به راه شود با من بمانند.


ما از میان یک صحنه به اصطلاح پر از توحش به کنسولگری بازگشتیم. شهر پس از این همه روزهای پر از زد و خوردهای خیابانی در وضع وحشتناکی بود. و زمان تصفیه حساب های خصوصی بر ما مستولی شده بود. دو مأمور سابق دولت در اینجا در یک خیابان اصلی بامداد امروز به درخت آویزان شده بودند و دیگران نیز سرگرم سوزاندن خانه های آنها بودند. تا زمانی که من همه چیز را بسته بندی کردم. «سربازان» از کمیته تبریز (یعنی غیر نظامیان بسیار جوان با ادعای بودن مأمور پلیس) فرا رسیدند. کنسولگری به عنوان محلی که نباید غارت یا سوزانده شود تحت قرق مذهبی قرار گرفت و این امری است که من دلم می خواست در اداره تشریفات مورد بحث قرار دهند. چپاول کنندگان سرخورده و دیگران از آن زمان به بعد به دروازه اصلی می آیند و اعلامیه را می خوانند و راه خودشان را کشیده و می روند. شاید به این تصور که روز دیگری باز گردند. در ضمن بعضی از دوستان من در اینجا برای رفاه من فعالانه سرگرم چانه زدن هستند. شاید چیزهای مهمتر دیگری نیز برای من فراهم می کنند، و ظرف چند دقیقه من قرار است تلفنی با کمیته روحانیون در شهر تماس گرفته تا ببینم چه تصمیمی گرفته شده است.


در هیچ جایی در FAM یک چنین پیام تلفنی تشریح نشده است: «هلو من کنسول آمریکا هستم. ببخشید از اینکه مزاحم می شوم ولی می خواستم بدانم که آیا تصمیم بر این گرفته اید که من دشمن مردم هستم و یا اینکه ترجیح می دهید که من کنسولگری را باز کنم و امور چند هزار تبریزی را که میل دارند موقتا برای تسکین اعصابشان به لاس و گاس عزیمت کنند سر و سامان دهم. من در انتظار تلفن نیستم و دلم می خواست که در حال حاضر خودم در لاس و گاس یا دیسنی لند بودم.


(تبصره، مراتب فوق از یک یادداشت روزانه حوادث که من شروع به نگه داشتن آن کرده بودم اقتباس شده است، ولی همه صفحات قبل و بعد هنگامی که کنسولگری به تاراج رفت از بین رفته بود.) هنگامی که به گذشته نگاه می کنم پی می برم که حوادث تشریح شده بایستی در روز 13 فوریه روی داده باشد، زیرا «پاسداران اسلامی تازه در محوطه اقامت داشتند که در تلویزیون اعلام داشتند زندان شهر آتش گرفته و داوطلبان فوق العاده «برای نجات جان زندانیان» مورد نیاز هستند.




چهار آمریکایی در زندان بودند که من از اوائل تابستان از آنها عیادت می کردم (جان برچپل، پت تیارت. لروی کولیر و تام اسمیت) و با رؤیاهای وحشتناکی که در مخیله من می گذشت، من کتی به تن کردم و از دروازه اصلی بیرون جستم که در آن لحظه یک اتومبیل متوقف شد و دو نفر از آنها از اتومبیل خارج شدند. این دو شهروند آمریکایی که همچنان پیژامه های زندان را بتن داشتند همراه دو زندانی سابق آلمان غربی بودند. آنها به من اطمینان دادند که دو آمریکایی دیگر (همراه با یک استرالیائی و یک اتریشی) به زودی خواهند رسید. چنانکه روی داد آنها بعداً تلفن کردند روز بعد با یک عضو «کمیته» که در خانه او اقامت داشتند، حاضر شدند. با توجه به بوروکراسی ایرانی از من تقاضا شد که برای هر هشت نفر آنها «قبض رسیدی» امضاء کرده و مهر بزنم.


زندانیان در جریان حمله و آتش سوزی از خارج و شورش از داخل زندان سرگذشت وحشتناکی داشتند و پس از چند ساعت تیراندازی و هرج و مرج عمومی سرانجام از روی دیوار به خارج راه یافته بودند. لازم به گفتن نیست که عده زیادی از مردم خارج از زندان در انتظار بودند تا به آنها کمک کنند. معذالک ورود آنها به کنسولگری همزمان با شدت بیشتری از زد و خوردهای خیابانی بود و آنها (مقصود زندانیان بیرحم) بجای آنکه در یک خانه آسوده با تختخواب بخوابند، ناگزیر بر روی زمین بر روی کف زیرزمینی خوابیدند زیرا اتاق های خواب در معرض تیراندازی قرار گرفته بود.


شب دوم اقامت آنها، شهر در یک وضع جنگ علنی قرار گرفته بود. فرمانده حکومت نظامی تبریز از سوی ارتش، یعنی ژنرال بیدآبادی، رسماً رژیم بازرگان را پذیرفته بود، ولی پس از دو یا سه روز هرج و مرج وسیع در شهر، توده ای از جمعیت پایگاه را مورد هجوم قرار داد و زرادخانه را به تاراج بردند، به طوری که چندین هزار تفنگ به دست یک جمعیت مملو از احساسات افتاد. اگر هرج و مرج را بتوان اندازه گرفت باید گفت که این هرج و مرج پس از انحلال ارتش و پراکنده شدن سربازان به بالاترین اوج خود رسید. عصر روزی که پایگاه سقوط کرد، شماره شلیک ها را در دقیقه می شمردیم؛ 470 شلیک در یک دوران شصت ثانیه ای و چنانچه اتفاق افتاد، این شمارش شلیک ها در شهر بود.


ظهور قارچ مانند گروه های رقیب هشدار دهنده و بیدار که از لحاظ نظری مسئول حفظ نظم بودند به فرو ریختن نظم در تبریز کمک کرده است. مأمورین پلیس و ساواک تحت تعقیب قرار می گرفتند. دشمنان قدیمی می کوشیدند، انتقام بگیرند. دو گروه «کمیته» (یکی تحت ریاست آیت اللّه قاضی طباطبائی و دیگری تحت رهبری ملائی به نام بنابی) می کوشیدند هر یک بر دیگری تفوق یابند، چندین نبرد حاد در کلانتری های مختلف و بیمارستان دانشگاه و ایستگاه تلویزیون و همچنین توده های انتقام جوی مجازات گر به مقیاس کامل سرگرم عملیات بودند (12 مأمور پلیس و ساواک و دیگران در یک دوران دو روزه از درخت ها به دار آویزان شده بودند.) همچنین شبکه مخابراتی نیز از هم پاشیده شده بود. مأمورین سابق و گروه کثیری از دیگران از خانه ای به خانه دیگر حرکت می کردند و در جستجوی یک محل «امن» برای گذراندن شب بودند. تلفن ها را یا جواب نمی دادند و یا خطوط قطع شده و ساکت می شدند و برای تماس گرفتن با هر کسی که باشد که مسئول امنیت است، برای آن روز لااقل امکانی فراهم نبود. پاسداران غیر نظامی (کمیته) برای کنسولگری ظاهر می شدند و پس از آن ناپدید می گردیدند و صراحتاً مدعی بودند که از ماندن در آنجا هراسناکند.




در جریان شب 15 فوریه هیچ کدام از پاسداران کمیته در محل کنسولگری حاضر نشدند و پاسداران نیروی هوایی ایران که در محوطه خارج کنسولگری سرگرم گشت بودند نیز ناپدید شدند. من کوشیدم به ستاد کمیته و منزل آیت اللّه قاضی طباطبایی و دفتر ژنرال ایمانیان تلفن کنم، ولی علیرغم وعده ها و اطمینان دادن ها از همه جوانب موفقیتی برای به دست آوردن یک نیروی پاسدار کسب نکردم. پاسداران شبانه خودم که دو نفر (و دو مستخدم قراردادی) غیر مسلح بودند سرکار آمدند و با توجه به وضع خیابان ها و موقعیت خانه (که در گوشه دور افتاده محوطه بود) هشت زندانی و من بر روی کف دفتر ساختمانی خوابیدیم.


بامداد روز بعد پاسداران تعویضی حاضر نشدند. ولی من پاسداران شبانه قراردادی را مرخص کردم و بار دیگر کوشیدم تا یک نیروی پاسدار کمیته به دست آورم، که باز هم بدون نتیجه ماند. در ساعت 10/15 بامداد در حالی که «زندانیان» سرگرم آماده کردن صبحانه دیر وقتی در خانه بودند و من در سرسرای دفتر نشسته بودم (و سرانجام با تهران تماس گرفته و بامداد بی حادثه تبریز را تشریح کردم) متوجه شدم چهار یا پنج نفر از بالای دیوار عقبی محوطه خالی «اصل چهار» به داخل محوطه گاراژ پریدند - آنها بلافاصله آتش گشودند و گلوله های آنها گاه بگاه به دفتر اصابت می کرد.


من بلافاصله به طرف سرسرای تحت حفاظت دویدم و با تنها شماره تلفنی که اتفاقاً در جیب داشتم و متعلق به یک دوست «انقلابی» بود که تمامی اعضای خانواده او اعضای کمیته بودند مراجعه کردم، مادر او به تلفن پاسخ داده و من توضیح دادم که گروه ناشناسی به کنسولگری حمله کرده اند. او وعده داد که کمک بفرستد و من گوشی را گذاشته به کریدور بازگشتم. تیراندازی حدود 15 دقیقه ادامه داشت و ناگهان گروه به دفتر ساختمان حمله ور شد. من فریاد زدم که من تنها هستم و غیر مسلح و به محض آنکه گروه متوجه شد که من کنسول هستم (با پرسیدن و آن گاه با خواندن فارسی ورقه هویت وزارت امور خارجه که من همراه داشتم) آنها دست های مرا بسته و در حالی که دو نفر از آنها عکس ها را خرد می کردند و بر روی اثاثیه ضربه می زدند و غیره و غیره ... دیگران طنابی به دست آورده و حلقه ای به دور گردن من انداختند (نفرین می کردند، فریاد می زدند و در عین حال هل داده و سیلی می زدند).


آنها در جستجوی محلی بودند که سر دیگر طناب را از آن آویزان کنند، که در این هنگام یک گروه بزرگتری از «میلیشیا» از طریق دروازه محوطه وارد شد و هجوم برده، وارد سرسرای دفتر شد. دو گروه ظاهرا به خوبی با یکدیگر آشنا بودند و رهبر گروه دوم (که گویا در نتیجه پیام تلفنی من برای کمک آمده بود یا جزئی از یک موج بعدی طبق نقشه برای نجات زندگی من بود. (من هنوز نمی دانم) بلافاصله مراسم «لنیچ» را متوقف کرد. گروه دوم به گروه اول ملحق شده، شروع به غارت دفتر کردند و مرا به تهدید اسلحه وادار کردند درهای محوطه طاقداری را که مربوط به قسمت «امنیتی» است باز کنم.


پس از پر کردن همه ظروف گاز اشک آور و تفنگ و رولور و گلوله ها و رادیوها، در کیسه ها آنها همچنین مهرهای کنسولگری و استامپ های روادید را بردند. آنها قبلاً کیف مرا با گذرنامه سیاسی و کارت هویت وزارت امور خارجه برده بودند. پس از یک بازرسی طولانی از همه اتاق ها در ساختمان، گروه مرا به طرف خانه هدایت کرد و هشت زندانی سابق را تحت محاصره درآورد.


یک اتوبوس ویژه از سوی کمیته به محوطه کنسولگری اعزام شده بود و پس از اینکه ما را وادار کردند (البته تمامی جریان به تهدید اسلحه صورت می گرفت) تا روی زمین بخوابیم ما نه نفر را به ستاد کمیته بردند (در این مرحله کاخ جوانان در مرکز شهر). در آنجا ما را در یک اتاقی قرار دادند که قبلاً دو نفر که به عنوان مأمورین دستگیر شده ساواک بودند در آن بودند و گاردهایی که تفنگ های خود را به سوی ما نشانه رفته بودند.




شاید دو ساعت بعد بود که یک بازپرس سرانجام وارد شد. او شرح حوادث روز را از سوی من یادداشت کرد و آن گاه یک به یک «زندانیان» را وادار کرد که سرگذشت خود را از روزی که وارد ایران شدند تا ورود آنها به زندان کمیته را شرح دهند. داستان ها به زبان فارسی نوشته می شد (ظاهراً طبق سبکی که هر یک از آنها داستان خود را تعریف می کرد) و هریک از ما را وادار کردند تا این «داستان اعتراف نامه» را امضا کنیم. تمامی این فرآیند چند ساعت به طول انجامید، تا اندازه ای به دلیل هرج و مرجی که در ساختمان و در اطراف آن حکمفرما بود. در خارج غوغا و آشوب عجیبی حکمفرما بود و میلیشیای انقلابی مرتب «اسیر» به داخل وارد می کرد و جمعیت های بزرگی در نزدیکی سر در کاخ جوانان اجتماع کرده و در اطراف هر اتوبوس تازه واردی اجتماع می کردند. در خود ساختمان کریدورها با گروه های پر جنب و جوش که دستور می داند و سؤال می کردند و میلیشیای کنجکاو (که اغلب جوانان کم سن و سالی با سلاح های اتوماتیک همیشه حاضر بودند) مرتب در را باز کرده و در سلول ساختگی ما پرسه می زدند. صدای تیراندازی تقریباً لاینقطع بود.


پس از چندین ساعت یعقوب برق لامع و علیرضا کیمیا که من به خانواده های آنها در جریان حمله تلفن کرده بودم، سرانجام مرا پیدا کردند. آنها گفتند که به کنسولگری رفته بودند، ولی آن زمان مرا از آنجا برده بودند و آن گاه به سرکشی به ستاد کمیته ها پرداخته بودند که موفق نشدند و سپس به بیمارستان های محلی مراجعه کرده و سرانجام به بازپرسی بازداشتگاه ها یک به یک پرداخته بودند. ورود آنها بلافاصله تغییری در جو ایجاد کرد و چندین نفر از اعضای کمیته همچنین در وضع ناهنجاری سر رسیدند و از پاسداران پرسیدند که چرا مرا بازداشت کرده اند؟ حکم استخلاص من بلافاصله صادر شد ولی آنها توضیح دادند که هشت زندانی خارجی باید در بازداشت بمانند، زیرا پرونده آنها هرگز به محاکمه ارجاع نشده است. من از ترک ساختمان خودداری کردم مگر اینکه آنها نیز با من بتوانند ساختمان را ترک کنند و یا استفاده از وضع شدید ناهنجار اعضای کمیته با توجه به حضور من، گفتم که من هرگز این اشخاص را که فارسی صحبت نمی کنند و در تکفل من هستند و ماندن آنها نتیجه یک اوضاع هرج و مرج و بی قانونی است، ترک نخواهم کرد. اگر آنها بمانند من هم در زندان با آنها خواهم ماند.


پس از حدود یک ساعت جر و بحث و با توجه به اینکه برق لامع احساس می کرد که اوضاع به طور کلی وضع نامطلوبی پیدا می کند، اظهار داشت که بلافاصله یک محاکمه برای این 8 نفر ترتیب خواهد داد و اتاق زندان را ترک کرد. پس از گذشت حدود 2 ساعت او بازگشت. اتفاقا «گروهی از قضات با دادستان کل سرگرم جلسه بودند و دوست من ترتیب آن را داد که پرونده این 8 نفر مورد رسیدگی قرار گیرد. سرانجام ما اجازه یافتیم در ساعت 8 بعد از ظهر به اتفاق حرکت کنیم و به خانه یعقوب برق لامع رفتیم و از آنجا بود که من به سفارت تلفن کردم.


یعقوب برق لامع پیشنهاد کرد که شب را در خانه او بمانیم، ولی پس از اینکه او توضیح داد که یک دسته کاملی از پاسداران نیروی هوایی از کنسولگری دفاع می کنند، من تصمیم گرفتم که به آنجا باز گردم. ما ساعت 10 بعد از ظهر به کنسولگری بازگشتیم و متوجه شدیم که یک عضو نیروی هوایی با چند عکس متعلق به کنسولگری در زیر بغل دارد از دروازه خارج می شود ... تاراج نیروی هوایی از مدتی پیش آغاز شده بود. این شاید هشداری برای من بود، ولی من به طور ناآگاه گذاشتم که اوضاع به حال خود باقی بماند و به طور ساده از «حامی» کمیته ای خودم خداحافظی کردم. به محض اینکه برق لامع رفت حوادث 180 درجه چرخش پیدا کرد و من به زودی متوجه شدم که ما به جای اینکه تحت حمایت قرار گرفته باشیم، بار دیگر زندانی هستیم. از لحظه ورود دو باره من به کنسولگری در آن شب تا بعد از ظهر روز بعد پاسداران نیروی هوایی از حدود نزاکت خارج شده و ما را تا حداکثر ممکن تحقیر می کردند. ما را به تهدید اسلحه وادار کرده بودند که بنشینیم و آن گاه به ما نفرین کرده و تهدیدمان می کردند، و به من اجازه نمی دادند که از تلفن استفاده کنم و یا به اتفاق دیگری در این خانه غیر از اتاقی که در آن نگهداشته می شدیم بروم، یا این که به طور کلی حرکت دیگری بدون اجازه آنها انجام دهم (که اغلب اجازه هم نمی دادند بدون اجازه یکی از گاردهای تفنگ به دست انجام بدهم).




در جریان چند ساعت بی انتهای این رفتار، وضع روانی من در نتیجه استراق سمع گروه هایی از اسیرکنندگان جدید ما، که درباره امکانات مختلف «محاکمه خلقی» ما پیشنهاد اینکه ما را به طور ساده تیرباران کنند. و یا اینکه مدعی شوند که ما می خواستیم تفنگ های آنها را از دستشان بگیریم و بنابراین نزاعی به راه انداختیم، بدتر می شد (بیشتر گاردها متوجه نبودند که من فارسی صحبت می کنم و هیچ کدام از آنها نمی دانستند که من ترکی می فهمم).


هنگامی که بحث ها و احتیاجات درباره حفظ زندگی، 9 نفر یا خلاص شدن از آنها به اوج خود رسید تقریباً ظهر بود (من آنچه را که می شنیدم به 8 نفر دیگر نمی گفتم زیرا نمی خواستم که گاردهای نیروی هوایی به طور کلی پی ببرند که من حرف های آنها را می فهمم و به ویژه نمی خواستم که یک عکس العمل رعب و هراس از جانب هشت زندانی همراه من صورت بگیرد). در این هنگام یک افسر نیروی هوایی سر رسید تا محوطه را بازرسی کند. به بهانه آنکه این افسر را به اتاقی دیگر ببرم، من آنچه را که می گذشت توضیح دادم و او بلافاصله پیشنهاد کمک کرد. این افسر در حالی که در اتاق خواب من کشیک می کشید و مانع مداخله می شد به من اجازه داد به سفارت تلفن کنم و این وضع را توضیح دادم. او همچنین وعده داد تا گروه دیگر آمده و جای گروه اول را بگیرند.


ظرف مدت کوتاه حیرت انگیزی (شاید 2 یا 3 ساعت بعد) یک نفر به نام دکتر رجائی از ستاد کمیته آمد و توضیح داد که او از تهران مأموریت یافته است تا به اوضاع رسیدگی کند. او بلافاصله اقدام کرد و گارد را تغییر داد و برای گاردهای جدید سخنرانی مفصلی در مورد دستورات خمینی نسبت به بیگانگان و دیپلمات ها و غیره و عواقب اتفاقاتی که ممکن است نسبت به آنها رخ دهد ایراد کرد. نتیجه این سخنرانی تغییر محسوسی در جو بود. دکتر رجائی چند ساعت بعد به کنسولگری بازگشت و توضیح داد که ترتیباتی فراهم شده است که یک هواپیما ما را روز بعد به تهران ببرد. شب آخر در تبریز نمونه ای از همه هفته های قبل بود که به آن منجر می شد: تیراندازی در سراسر شب و بار دیگر آسودگی های مشکوک در زیرزمین، ولی لااقل وضع اسیرکنندگان و حامیان ما رو به بهبود رفته بود. تا بامداد روز بعد آنها حتی به آن مرحله رسیده بودند که به 8 زندانی سابق و من اجازه دادند، بیشتر مایملک شخصی خود را جمع آوری کنیم و آنها را به اتاق دفتر طاقدار ببریم، هر چند به من دستور داده شده بود چیزی همراه خود نبرم.




حدود ساعت 10 بامداد اتوبوسی که قرار بود ما را به فرودگاه ببرد وارد شد و اندکی قبل از عزیمت من بود که دکتر رجائی نماینده کمیته به هر یک از ما اجازه داد که یک دست اضافی لباس همراهمان ببریم (8 زندانی سابق همه مایملک خود را در آتش سوزی زندان از دست داده بودند و من به هر یک از آنها یک دست لباس از خودم به جای اونیفورم های زندانی آنها داده بودم.) بدین ترتیب ما توانستیم دو چمدان و چند چمدان اثاث با خود ببریم.


در آخرین لحظه ممکن دکتر رجائی همچنین به من گفت که من می توانم عکس های خانوادگی و چند قلم نقره آلات همراه ببرم. بنابراین من بازگشتم به اتاق طاقدار تا یک کیسه ای را پیدا کنم که چند روز قبل آماده کرده بودم. چون چند لحظه ای در ساختمان تنها بودم به سرعت فرصت آن را یافتم تا رادیوهای کنسولگری را خرد کنم و ساختمان را با کیسه در دست ترک کردم.


پس از هرج و مرج و خطر در تمامی طول هفته سفر به تهران تقریباً ضد به اوج رسیدن محسوب می شد. یک هواپیمای نیروی هوایی در انتظار ما در فرودگاه تبریز بود و پس از اینکه برای بار چندم مورد بازرسی قرار گرفت، ما ساعت یک بعد از ظهر رهسپار شدیم و یک ساعت بعد به فرودگاه مهرآباد رسیدیم. کارمندان نیروی هوایی ترتیب حمل و نقل ما را به سفارت دادند (در یک آمبولانس به طوری که هیچ کس در خیابان ها جلوی اتومبیل ما را نگیرد) و ما در اوائل عصر 18 فوریه به سفارت رسیدیم زندانیان اتریشی و استرالیایی و دو زندانی آلمان غربی به زودی به سفارتخانه های خودشان رفتند و چهار زندانی آمریکایی بلافاصله از طریق خط تخلیه در معرض تشریفات حرکت قرار گرفتند (روز بعد ایران را ترک کردند) و من در تهران باقی ماندم.




منبع: اسناد لانه جاسوسی - جلد 2 - کتاب 2 - صفحه 131
تصاویر سند
سند قبلی سند بعدی
(LADIES (Multiplex) (ON CARMER) (S/NOFORN) (SINFINCI WN) (TRASH) (governed and governing) (راما)(پیام آور نوع دوستی مردم ایران (قانون اساسی شاه) (لهجه ترکی آذربایجان و لهجه عرب های خوزستان) (پان عرب) ) . .پی. ال 1 119 ECM PODS 16 – CASE STA 2 205 IAW IFR 35 وایت لجز 4 5530 نیت 57 7 OMW 16 7 OMW 8 مهر 1342 و 44 9936 ACCREDITE ACQ ADMNISTRATION) AFASPI AFLG AFSC و ATC AIU AMC ASAP ASPERS ASPR Airgrams BCR Bend CEMA CFF CG CITYS'ECOLE SUPERIEURE DES ARTS ET METIERS COW DOD Danesfan Diem ECA ECDC EFC EJRC Ensign Eznova FAO FBO FCO FSN GENMISH GTE HRCE IAEO IAS IBM ICA ICAO IIN INA INECO INHMG INR/OIL/B J2(ضدجاسوسی) LAUDENHEINER Lying low MAAG MAAG) MAN) MBER MDA MEMBERSHIPROLL یا فعالیت تشکیلاتی رسمی MILDIST MOU 3 MSP Masters NEA/IRN NIEO NNA NOFORN NOFORN (غیر قابل دسترسی برای خارجیان) NOFORN(غیر قابل رؤیت بیگانگان) Nea OPACT PARM1977 و GORM 1978 PARSIFLAGE PERSCRIBED LIMITED PGM PLSDURN POA Pod Proquoliasionquid Provacateur RALLIES RECIMINATION RF4ES RPT یا PERDIEM RYBAT Ro SAAC SECURE VOICE SOF SOFAS SPONTANEOUS STY South TDFIRDB TRIBUNE(Indiana) SOUTH BEND TRW TVJ Tribune U UNDP و بانک جهانی UNEP UNFPA UNIDO VBB WESLAM WHOLE WONIK Whole Wunderkind faute de mieux. getter go ohah out patient basis « Oms engae «South Bend (Indiana) Tribune» «biygie» (ایرانی و خارجی) «fpuio om voiv «rollover» «آبستراکسیوی»  «آخوندیسم» «ارتش خلق» «اسلام پیروز است «اشباع بحرانی گاز» «اصلاحات آزادی خواهانه» «اصول خدمات دیپلماتیک» «اعتراف» «اعتصاب عمومی» «اعلامیه امینی» «اقتصاد ورشکسته» «اقدامات شیطانی» «اقدامات ضد انقلابی و مبارزه مسلحانه» «امپریالیسم» «امپریالیسم» غربی «انقلاب بدون شادی» «انقلاب سفید» «ایران نوین» «ایران: توسعه اقتصادی تحت شرایط دوگانه» «ایران: توسعه اقتصادی تحت شرایط دوگانه»زبان های فرانسه و انگلیس «ایران: توسعه اقتصادی در شرایط دوگانه (1971)» «بازی گل یا پوچ» «برنامه HAWK» «بهار شکوفای ایران» «بولتن پزشکی USAREUR» «ترقی خواهان» «تهران انقلابی» «توطئه زاهدی» «جبهه متحد» «جنگ بر علیه کمونیسم در ایران» «جوخه های اقدام» «حساس PLAERONAUT» «حکومت ائتلافی» «حکومت خودکامه» «خط تلفنی سرخ» «دخالت های آمریکا در ایران» «دماغه کاپری کورن» (Cape of Capricorn) «دموکراسی در دنیای جدید» «دمکراسی ملی گرایانه» «دولت سایه» «دولت ضداسرائیل» «دیکتاتورهای ایثارگر» «دیکتاتوری پرولتاریا» «راوی» «رهبران متزلزل» «سازمان دایره ای شکل» «سرنگون باد کارتر کثیف» و «کارتر در خانه بمان» «سلاح سیاسی» «سلطنت مطلقه» «سندرم آمریکاستیزی» «سنگ گچ انگلیسی» «سوسیال دمکراسی» «سوگلی» کنسرسیوم «سیستم بانکداری در جمهوری اسلامی» «شاهد» «شوراهای خلق» «شیر در قفس» «صهیونیست» «طرح نهایی ارزیابی کشور» «طرز فکر نیاوران» «عریضه صلح» «عناصر ترقی خواه» «عناصر فرصت طلب و فردگرا» «فرشتگان» خاورمیانه ای «قانون مخالفین امنیت و استقلال کشور» «قانون کیفری عمومی ایران» «قتل عام» «قصاب» «قوانین خط مشی و قانون کیفری ارتش» «لایحه اصلاحات ارضی» «لایرلایت» «مانیفست» «مبارز» (Fighter) «مبارزان راه آزادی» «مدال هلال» «مرتد» «مرگ بر آمریکا» «مرگ بر امپریالیسم آمریکا» «مرگ بر بیگانگان» «مرگ بر هایزر آمریکایی» «مرگ بر هایزر» «مرگ بر کارتر کثیف» «مرگ بر کارتر» «من به جمهوری اسلامی رأی می دهم.»«من به نظام سلطنتی رأی می دهم.» «ناسیونالیزم مستقل» «ناسیونالیسم در ایران» «نصر من اللّه» «نظامنامه» «وزیر تام الاختیار» «وزیر مشاور» «کارامانلیس» ایرانی «کارتر در خانه ات بمان» «کانون ترقی» «کاپیتولاسیون» «گانگستر» «گرگ تنها» «یانکی به خانه ات برگرد» «یانکی به کشورت برو» «یانکی ها آ سه آن آب های سفره های زیرزمینی آثار شریعتی آخرالزمان آخرین ماده قانون اساسی آخوندبازی آرای عمومی آرم اللّه اکبر آرمان فلسطین آرمیش آرمیش مگ آرمیش و مگ آزادی بیان سیاسی آزادی مطبوعات آسیای برنج کوبی آلترناتیو آلمانی آلمانی و انگلیسی آلومینیم آلومینیوم آمریکا نابود است» آموزش های MIDSHIPMEN آموزش و پرورش آمریکایی آمونیاک آموکو آمین اویل آنارشیستی آنارشیسم و کمونیسم آنترپوزاسا آهن آواکس آپارتاید (نژادپرستی) آکادمیک آگودات آگودات اسرائیل ابر قدرت ها ابرقدرت های شرق و غرب ابرناسیونالیست اتباع آمریکا اتحاد ملی اتحادیه بین المللی دانشجویان اتحادیه مارونی اجتماع تهران اجلاس اونکتاد اجلاس بغداد اجلاس شورای وزیران RCD (سنتو) اجلاس طائف اجلاس وزیران ARUSHA احداث نیروگاه ها احزاب سیاسی احزاب چپ احزاب کمونیست احساس ضد آمریکایی احساسات ضد شاه احساسات ضدغربی و ضد اسرائیلی و احساسات ناسیونالیستی عربی اخراج خبرنگاران آمریکایی اخوان المسلمین ادبیات ادبیات چین کمونیست اراپ ارتش ارتش آمریکا ارخانه پمپ های دیزلی و تایر اردو اروپای غربی استادان زبان فارسی استار لایت استارلایت اینترنشنال استثمارگران غربی استراتژی استراتژی آمریکا استرکنین استعمار استعمار مجدد استقلال ملی اسلام اسلام بدون آخوند اسلام رادیکال اسلام شیعی اسلام و کمونیسم اسکاچ اسکو اشغال نظامی اصطلاحات ارضی اصطکاکمایی اصل بنیادین دکترین نیکسون اصل چهار (ترومن اصلاحات اجتماعی اصلاحات اقتصادی اطلاعات ELINT اطلاعات جاسوسی اطلاعات سیاسی اعتصابات اعتصابیون اعدام انقلابی اعدام ها اعراب اغتشاش آمریکایی افغانی اقتصاد ایران اقلیت ها اقلیت های شیعه در عراق و لبنان اقلیت های قبیله ای اقلیت های قومی اقلیت های مذهبی اقلیت های نژادی اقلیتهای مذهبی ال. دبلیو. شل الصاعقه العریش الف الف و کوئنتانا الفبای YKBAND, VSYOKE, CKPOLAR الفبای رومی (لاتین) الماس کوه نور الکلسیم الیگارشی امنیت آمریکاییها امور (سنتو) RCD امور کارگری امپراتوری عثمانی امپریالیست و صهیونیست امپریالیسم امپریالیسم آمریکا امپریالیسم جنایتکار امپریالیسم شرق و غرب امپریالیسم شوروی امپریالیسم نو و کهنه (استعمار) امپریالیسم و کمونیسم انتخاب ریاست جمهوری انتخابات آزاد انتخابات ریاست جمهوری انجمن ملی روزنامه نگاران انحصار تریاک اندلازونگ (ریشه کن سا ختن اقلیتها) انرژی اتمی انرژی خورشیدی انرژی خورشیدی یا ترکیب هیدروژنی انرژی هسته ای انرژی هسته ای ایران انرژی هیدروالکتریک انسان شناسی انقلاب ایران انقلاب خمینی انقلاب درونگرا انقلاب سفید انواع نفت خام انگلیس ها انگلیسی انگلیسی (با لهجه آلمانی) انگلیسی و آلمانی انگلیسی و روسی انگلیسی و عربی انگلیسی و فرانسه انگلیسی. انگیزسیون (تفتیش عقاید) انی اهمیت ایران برای غرب اوراق قرضه اورانیوم اوضاع امنیتی اونکتاد اونیفورم آبی اوپنهایم اپلوتونیوم اپورتونیست اپوزیسیون وفادار به دولت اعلیحضرت اکتشاف اکتشاف و استخراج و پالایش نفت اکسون اکسیدنتال اکونومیک اکوپترول اگیپ ایتالیایی ایدئولوژیک ضدآمریکایی ایدئولوژیکی ایده آلیست ایده آلیستی ایده های آموزشی آنگلوساکسون ایدوئولوژیک ایران ایران ایر ایران شناسی ایران: بررسی اقتصادی (1977) ایران: دورنمای اقتصادی (1977)کتاب ایران: توسعه اقتصادی تحت شرایط دوگانه ایز ایران ایزایران ایستون اینترنشنال ایمینوکو ایمینوکو و سوفیران اینترناسیونال هاروستر اراک ایندیااویل لیمیتد ایپاک ایگات ایگال هورویتز بازار سیاه بازاریها بازوبندهای قرمز بازوکا بازی «سافت بال» بازی بریجش بازی مونوپولی باستانشناسی بحران نفت بخش اعظم خاویار جهان برادران لاوی برخورد Defection برقی سازی خط آهن برمودا برنامه LWF برنامه PEACE SKY برنامه PEACE ZEBRA برنامه «کوزموناوت» برنامه اتمی عراق برنامه اصل چهار (ترومن برنامه اعطای آزادی برنامه اف برنامه دفاع هوایی برنامه دولتی فولبرایت برنامه فولبرایت برنامه مساعدت های آمریکا (AID) برونئی شل پترولیوم برگ سبز بریتیش پترولیوم بزرگترین ذخایر نفتی جهان بلوچ بلوچ ها بلوچی بلوک کمونیستی بمب گذاری بند آنتی بنیاد فورد به خانه خود بازگردید» بهایی بهاییها بوئینگ بودجه «موقتی» بودجه سالانه بودجه نظامی بورس اعطایی Leader Grant بورس تحصیلی نیمن بورس نیمن بورس های تحصیلی آمریکا بورسیه بورسیه آیزنهاور بورسیه لیدر (Leader Grant) بوروکراتیک بوروکراسی بوروکراسی ایران بوروکراسی دولتی بوروکراسی رادیو و تلویزیون ملی ایران بولتن Echo of Iran بولتن های پزشکی USAREUR بوکسیت بی. بی. سی بیانیه های ضد آمریکایی بیسیک ریسوسز اینترنشنال بیماری «فتوفوبیا» بیماری دیپلماتیک بیماری فتوفوبیا بیوگرافیک تأمین مراقبت تکنیکی تاریخ و فرهنگ ایران تاکتیک های روسی تایلاساندهینی تبعید تبعیدشدگان تبلیغات ضداسلامی تجارت بین المللی تجارتخانه ها تجددگرایانه تحولات ایران تخت طاووس تخیلات والترمیتی تدریس زبان انگلیسی تراستهای ترانزیت تربیت بدنی ترمودینامیک ترور آمریکایی ها تروریزم تروریسم تروشال استیتز ترکمن ها ترکی تریاک تریپکو تسلیحات نظامی تسورو تشکیل سرمایه و منابع مالی توسعه (1971) تظاهر کنندگان تظاهرات تظاهرات زنان تعالیم رسول تعطیلات نوروز تعلیم زبان انگلیسی تغییر نام استان خوزستان به استان عربستان تفنگداران دریایی تلویزیون تلویزیون آمریکا تنگستن تهیه غذا توربان تورم ایران تورم و بیکاری توسعه اقتصادی توسعه و تولید تولید برق تولید ناخالص ملی تولید نفت تکساکو تکنولوژی های کامپیوتری تکنوکرات تکنوکرات غربی تکنوکرات ها تکنوکراسی تکنیک «پرچم قلابی» تگزاس پاسیفیک تیپ هفتم نظامی تیکوک جاسوس جامعه اتریشی جامعه شناس جامعه عقب مانده قرون وسطائی جانشین احتمالی خمینی جبنش اریتره جبهه (ملی) جبهه خلق جبهه دموکراتیک ملی جبهه دمکراتیک ملی جبهه ملی جبهه ملی. جبهه وطن پرست جبهه وطنی زیمبابوه جبهه پولیساریو جبهه کمونیستی جرم شناسی اجتماعی (CRIMINOLOGY) جریان پولی جشن هجرت جشن کریسمس جشنواره بین المللی فیلم مسکو جلد اول کتاب دتوکویل به نام « دمکراسی در آمریکا» جمعیت روستایی جمهوریخواه جناح زاهدی جناح سیاسی جناحهای سیاسی جنبش امل جنبش زیر زمینی یهودی هاگانا جنبش مقاومت ملی جنبش ناسیونالیستی جنبش ناسیونالیستی کردها جنتی اینترنشنال جنرال الکتریک جنرال موتورز و دوپونت جنمیش جهان سوم جی.ای.کاریون / 1 جی.تی.ئی. حاجی بابائیسم حامی خارجی حاکمیت روحانیون حتی تجارت برده (Slave Trade) حجاب حزب آزادی حزب ایران حزب ایران نوین حزب بعث حزب توده حزب جمهوری اسلامی حزب جمهوری خلق حزب دموکرات حزب دموکرات کردستان حزب دمکرات حزب دمکرات ایران حزب دمکرات کردستان حزب رستاخیز حزب طهیای ماوراء ناسیونالیستؤ حزب لیبرال حزب لیبرال سوم حزب لیکود حزب مذهبی ملی حزب ملت ایران حزب منحله ملت ایران حزب هروت حزب پان حزب پان ایران حزب پان ایرانیست حزب چپ گرا حزب کارگر حزب کارگرذ حزب کمونیست حساب های سوئیس حساس .پی. ال. حشیش حفر چاه حق امتیاز (ROYALTY) حقوق بشر حقوق بشر آمریکا حقوق بشر در ایران حقوق زنان حملات مرزی مخرب رودزیا حوزه داریوش حوزه ساسان حوزه نفتی داریوش حوزه های رفورمای مکزیک حکومت روحانیون حکومت نظامی خانواده سلطنتی خبرنگاران خبرگزاری فرانسه خروج ارز خشخاش خط خمینی خط لوله ترانز خط لوله نفتی سوئد خط لوله گاز خط مشی ها خطوط حمل و نقل بین المللی (TIR) خمینیسم خنثی سازی امواج صوتی داروسازی داس و سندان داستان سودوم و گومور دامداری دانش اداری و بوروکراتیک دانشجوی رادیکال دانشجویان تندرو دختران انقلاب آمریکا» و «لژیون آمریکا درآمد درآمدهای نفتی دستبندهای قرمز دستگاه مافیائی دلار دلارهای ماریا ترزا دموکراسی دموکراسی سنتی دموکراسی غربی دموکراسی پارلمانتاریستی دمکرات دمینکس دو ملیتی دوامپریالیسم دول غربی دولت آمریکا دولت ایران دولت بازرگان دولت بختیار دولت دیکتاتور دولت مارکسیست در ایران دکترین صوفیانه شیعه دی. لور/1 دیستکوتکت دیسکو دین محمدی دیوانسالاری های نظامی و دولتی دیولوپ منت دیپلماتیک اروپایی دیپلماسی دیکتاتوری نعلین. دیکتاتوری چکمه ذغال سنگ ذوب آهن ر قرنطینه (حبس انفرادی) رئیس جمهورهای دمکرات رئیس جمهوریخواه رابطه لجستیکی نظامی راتیانه و تریبانتین رادیو رادیو بی.بی.سی رادیو تلویزیون ملی ایران رادیکال ها راهپیمایی راهپیمایی طرفدار شاه راکول رایزن سیاسی رایلی رسوائی پروفومو رشته زلزله شناسی رشته شیمی رشوه رفاه اجتماعی رفراندم رفراندم عمومی رفراندوم رقص رقص آرام رمز VEE BAR رنامه PEACE ZEBRA روابط ترکیه و آمریکا روابط دیپلماتیک روادید شوروی روحانیت روحیه یک ایرانی رودزیا روزنامه های فارسی روس بایلوبی روسها روسی روسی و فرانسه روسی و چینی روی رویال داچ شل رژیم Parisitic رژیم جدید رژیم دیکتاتوری رژیم پهلوی رژیم گذشته ریال ریتیون ریدینگ بیتس زب کوچک لاآم زبان آلمانی زبان اردو زبان اسپانیولی زبان امپریالیست ها زبان انگلیس زبان انگلیسی زبان انگلیسی و اسپانیایی زبان انگلیسی و فرانسه زبان انگلیسی و فرانسوی زبان روسی زبان زازا زبان عربی زبان فارسی زبان فرانسه زبان فرانسه و انگلیسی زبان فلمنگی زبان لاتین زبان مادری زبان مادری فارسی زبان مادریش فارسی زبان های آلمانی زبان های انگلیسی زبان های انگلیسی (با لهجه انگلیسی ها) زبان های انگلیسی و فرانسه زبان های انگلیسی و ژاپنی زبان های بلوک زبان های فارسی زبان های فارسی و انگلیسی زبان های فرانسه زبان های فرانسه و انگلیسی زبان پرتغالی زبان چینی زبان: ترکی زرادخانه زرادخانه های مصر زغال سنگ زغال سنگ و گاز طبیعی زندانی سیاسی زندانیان سیاسی زیبایی های «مانتیکاتینی» زیمثااهریش سازمان آزادی بخش فلسطین سازمان بهداشت جهانی سازمان خلق آفریقای جنوب غربی سازمان نئوفاشیست و ضد کمونیست ساعت امگا جواهرنشان ساف سال مالی آمریکا سال مالی ایران سال گریگوریان سالت 2 (مذاکرات محدودیت سلاحهای استراتژیک) سان و آشلند سانتیاگو ساندنیستها سانچوپانزای مجموعه جبهه ملی ایران سایپم ست های دیپلماتیک اروپایی ستاره صبح سخنرانی ها سرب سرود ملی جدید ایران سرویس اتوبوس رانی تهران سرکوبی زنان سرگرمی های طاغوتی سفارت کبرا سفر (Vista dome) سقوط اقتصادی سقوط پهلوی سلسله قاجاریه سمبل های کشاورزان و کارگران سخت کوش سمپوزیوم سمینار هاروارد سنا سنت رسول اللّه و ائمه معصومین سنترام زامورا سنتو «CENTO» سندیکا سندیکای کارگران سندیکایی سنگ آهن سنگ های ترکیبی (Synthetic) سوابق کمونیستی سوخت اورانیوم غنی شده سوخت فسیل سورپزا سوسیال امپریالیسم شوروی سوسیالیست سوسیالیسم سوسیته بلژیک سوسیته دولیتورال سوفیران سولفور / پارافین سی. اف. پی و سانی سیاست ضد تروریستی سیاست نه شرقی و نه غربی سیاه جامگانی سیتگو سیتی سرویس سیریپ سیستم آتاشه نظامی سیستم ترابری سیستم خطوط ارتباطی ماکروویو و کنترل ترافیک سیستم دفاع هوائی سوئد سیستم فرانسوی سیستم مالکیت فئودالی سیستم میکرودات سیل بند سیلوهای دولتی سیمان سیویل سیگار «ال اند ام» سیگار برگ Dutch شاخص FJPASTIM شاخص PLAERONAUT شاخه زیتون شاه شبکه آبرسانی تهران شرکت اتومبیل سازی فورد شرکت اسکو شرکت بین المللی بل هلیکوپتر شرکت توربین خورشیدی شرکت دیلمر بنز شرکت ملی نفت ایران شرکت نفت شرکت نفت انگلیس و ایران شرکت نفت حسن نزیه شرکت نفت ملی ایران شرکت نفت کرسنت شرکت گرومن شریعت شعار معروف دوران گذشته سلطنتی (خدا شعارهای «مرگ بر کارتر» شل شل و گلف شن های نفتی شناندو اویل شوران شورای خمینی شورای سلطنت شورای شهر شکاف اطلاعاتی شکر شکر خام شیشه های ضد گلوله شیطان بزرگ شیعه شیعیان عراق شیل (shale) و زغال سنگ شیل (shale). صادرات FOB و واردات CIF صادرات نفت خام ایران صادرات نفتی صادرات کرومیت ایران صلح صلح خاورمیانه صلح وین صلح پکن صنایع تهران صنایع در ایران صنایع نفت و نساجی آمریکا صندوق تراست صنعت جهانگردی صنعت فولادسازی صنعت نفت صنعت هلیکوپتر سازی بل صنعت پتروشیمی صهیونیزم صهیونیزم بین المللی صهیونیست صهیونیسم ضد آمریکایی ضد آپارتاید ضد استعماری ضد امپریالیست ضد خارجیان ضد سنا ضد شاه ضد صهیونیستی ضد غرب ضد غربی ضد کمونیست ضد یانکی ضد یهودی ضدآمریکایی ضداسرائیلی ضدامپریالیسم وضدصهیونیسم ضدخارجی ضدغربی ضدکمونیست ضدیهودی ضرب المثل ایرانی «مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد» ضیافت های دیپلماتیک طرح «جاویتس» طرح درابلز طرح لژیون طرح مارشال طرح مشترک 50/50 طرح های NISIS طرح ونک متال طرحهای ترور شخصیت طرحهای پرتوریا طرحهای کشاورزی و صنعتی طرفدار خمینی طرفدار غرب طرفداران حسینی عثمانی عرب ها عربی عفیفه (Afife) عقابهای انقلاب علامت آمریکایی علم سیاست مارکسیستی علم کتابداری علوم طبیعی عمل جراحی عملیات العریش عملیات بیکان کامپس عملیات ساسل عملیات سری عملیات سنتو عناصر روسی عناصر شاه دوست عناصر لیبرال عهد دانیال عوامل جاسوسی عوامل ضد غربی فلسطینی عکس العمل «پاولف»ی کشورهای اروپایی عکسبرداری عکسهای خمینی غنی ساختن اورانیوم غیر مذهبیون غیر مارکسیست فارسی فارسی و انگلیسی فارسی و فرانسه فاشیسم واپسگرا فالانژها فتوفوبیا فدائیان فدائیان خلق فداییان فداییان (چریکها) فداییان خلق فدراسیون کیبوتز فدرالیسم فرآورده های پتروشیمیایی فرار مغزها فرانس پرس فرانسه فرانسه و آلمانی فرانسه و انگلیسی فرانسه و انگلیسی زبان فرانسه و ژاپنی فرانسوی فرش های ایرانی فرقان فرقان«کتاب مقدس» یا «اختلاف بین حق و باطل» فرقه بهایی فرقه ها فرقه وهابی فرم های استاندارد WOLOCK فرماندهی اسکادران فرماندهی لجستیکی. فرهنگ آمریکایی فرهنگ غربی فروش نفت فروشندگان مواد مخدر فروشگاه خمینی فساد فساد «درصد پهلوی» فسفات فسفات مثقاله (Meskala) فعال کننده PAPIDOPRINT فعالیت های سنتی (Traditional) فلزات (Forging) فلسفه اسلامی فلوریت فهرست بهائی فواحش فولاد فولاد و پتروشیمی فیبرسازی فیلم فیلم «دوستی ملت های بزرگ» فیلم مخمل فیلون اکسپلوراسیون فیلکو فورد فیلیپس فینای قاجار قانون اساسی قانون اساسی ایران قانون اساسی در ایران قانون جمهوری فدراتیو قانون لینچ قانون کاپیتولاسیون قبایل نژادی قرآن قلع قهوه قیر و موم طبیعی قیمت نفت لاآم لانه جاسوسی لاوکو لاوی لاویها لاپکو لاکهید لاکهید (برنامه PEACE LOG) لاگوس لایحه مانسفیلد لبنیات لبیرالیزه کردن سیاسی لغت فرانسه Rassemblement لفظ فرانسوی juge dinstruction لندن 8JB لنینیستی لنینیسم لهجه آمریکایی لهجه اسلاوی لهجه سورانی لهفلدت لواط کارها لوترپاک لوله نفتی عراق و خط لوله ترانس لوله های آب لوله گاز ایگات لژین دونور لیبرال لیبرال دموکراتها لیبرالها لیبرالیسم لیتون لیکود لیگنیت م) مأموریت های PCS آتی مؤسسات فرهنگی ماتریالیستی ماتریالیسم (مادیگرایی) ماجرای ونرستروم ماراتون یونیون مارس سیاه مارونیهای مستقل مارک مارکسیست اسلامی مارکسیست غیر مذهبی مارکسیست و مارکسیست اسلامی مارکسیست یا کمونیست مارکسیستها مارکسیستی مارکسیسم ماری جوانا ماسه سنگ های نفتی (tar sands) ماسه و سنگ های نفتی (tar sands) مافیای هواپیمای ایران مالی و ولتای علیا مان مانور «دلاور» مانور «دلاور» سنتو مانور بیکان کامپس ماهیتا ماهیگیری مبادله اطلاعات و نظرات مبارزه ایدئولوژیک مبارزه مسلحانه مترولاینر متمم قانون اساسی متون سیریلیک و رومی مجاهدین مجاهدین خلق مجاهدین مارکسیستی مجتمع پتروشیمی مجردان (عزب) مجسمه رضا شاه مجسمه شاه مجلس آزاد مجمع ملل جنوب شرقی آسیا محاکمات انقلابی محصولات شیمیایی محصولات صنعتی و کشاورزی آمریکایی محموله تنباکوی محموله هشت میلیون دلاری مخالف شاه مخالفین مخالفین رژیم مخالفین مذهبی مداخله مداخله آمریکا مدرنیزه مدرنیزه شدن مدیریت زندان (PENOLOGY) مدیریت عمومی (PUBLIC مذاکرات CIEC مذاکره مذهب سنی مذهب شیعه مذهب کاتولیک رومی مذهبیون مراسلات RODCA مراسم «لنیچ» مراسم مذهبی مرتجعین مذهبی مردم ایران مرسدس بنز مرگ بر آمریکایی ها مرگ بر کارتر؛ «اسلام پیروز است مزرعه نیشکر مس مسئله MFN مسئولان ساواک مسائل امنیتی مسابقه رقص مسلسل مسیحیت در غرب مشاور مشاوران خارجی مشروب مشروبات الکلی مشروطه مطالعه ابتدایی FOCUS مطبوعات مطبوعات محلی معادن طلا و نقره و سنگ های قیمتی معاینه پزشکی مقاصد دولت آمریکا مقاله Don Oberdorfer مقاله هاگلند مقاله کیهان مقامات انگلیسی مقاومت ملی ملاحظات امنیتی ملاسالاری (حکومت روحانیت) ملای آرام ملایر ملی گرا ملی گرایی مصدقی ممنوعیت الکل منابع فلسطینی مناسبات با آمریکا مناطق کردنشین مناظره تلویزیونی منافع آمریکا منافع بازرگانی ایالات متحده منافع غرب مناقصه منشی رمز مهاجرت مهاجرت از ایران مهاجرت به آمریکا مواد مخدر مواد مخدر قاچاق مواضع ضد اسرائیلی موزه تاریخ طبیعی Smithsonian موسیقی کلاسیک موقعیت زنان موقعیت سیاسی موقعیت های FSN موقعیت ژئوپلتیک ایران مولبیدن مولیبدن مک دونال داگلاس مگ مگ (ARMISH میانما میانونگ میتسوبیشی میتسوی میتینگ ها و اجتماعات میهن) میکروفون پشت گل میخک هویدا ناتو ناتوماس ناتوماس وسان اویل ناخالص ایران ناسیونالیست های فعال ناسیونالیسم ناسیونالیسم کردی ناوگان نستلیشن نبرد اوگادن نساجی نشان لژیون دونور نشان لژیون دونور فرانسه نشان گل همایون نظام ملوک الطوایفی نظامیان نظریات کمونیستی مارکس و انگلس نظریه NLTOOBواشنگتن نفت نفت خام نفت خام شنگلی نفت خام کم سولفور نفت دریای شمال نفوذ نفوذ صهیونیست در آمریکا نفوذ غرب نفوذ فروشان نماز جمعه نمایش «آموزش اخلاق از طریق هنر» نمایشنامه نمایشنامه کارمن نمایشگاه تجاری کانتون نمایشگاه دکوننیک نمایشگاه هنری تهران 78 نماینده خلق فلسطین نماینده کنسرسیوم نمایندگان دائمی نهضت آزادی نهضت آزادی ایران نهضت آزادی ملی ایران نهضت اسلامی نهضت صلح نهضت فراماسونری در ایران نهضت مقاومت ملی نورتروپ نورثروپ نورثوست نوع حکومت جمهوری ایران نویسندگان نویسندگی پویا نژاد هولستایر فربربان نگرانی های امنیتی نیروهای امنیتی نیروهای نظامی نیروهای چپ گرا نیروی هسته ای نیروی هوایی نیروی هیدروالکتریک و منابع حرارتی نیوبیوم آهن دار و منگنز نیوترالیسم نیوزدی نیکل هاسکی هدف ژئواستراتژیکشان (جغرافیائی استراتژیک) هروئین هروت هلسینکی همسر آمریکایی همه پرسی ها هواپیماربایی هولوکوست (همه سوزی) هژمونی هیأت مستشاری نظامی آمریکا هیدروکربن و «درود بر انقلاب» و شرکت هاروستد و گلف واتوماندری واتیکان واسطه ها و دلالان اعمال نفوذ والتز والیبال وامها واکسیناسیون وبا وسایل آموزشی و سوادآموزی. وستینگهاوس وضعیت ایران ولایت فقیه وی کون VEE COONE ویته وین ویزا ویزاهای آمریکایی ویزاهای غیر مهاجرتی ویزای NIV ویزای غیر مهاجرتی از ایران ویزای مهاجرتی ویزای پاکستانی ویپکی پارازیت اندازی و فریب «سونار»های دشمن پارتکس پاسخ آری یا نه پاسداران انقلاب پاسپورت آمریکایی پاسپورت برزیلی پاسپورت دیپلماتیک پاسپورت های ماکائو و لبنانی پاسپورت پرتغالی پان آمریکن پان اوشن پان ایرانیست پان عربی پان عربیسم پان کردی پانل های بتنی پترو ویتنام پترو پرو پتروسی پتروشیمی پترولیوم اینترنشنال پترومین پتروناس پراودا پراگماتیزم پراگماتیسم پرتامینا پرداخت غرامت پرشتانیستان پرواز پرواز آپولوی 11 پرولتاریای ترکیه پروم پروم پترول رومانی پرونده های 26 پرونده‌های پلیس پروژه IBEX پروژه Landsato پروژه آبی یا سیرتا و توربین های پارانا مدیو پروژه آیبکس پروژه های ویژه ماوراء بحار پروژه های پتروشیمی و آلومینیم پروژه هیدروالکتریک او را (Urra) پرچم افغانستان پرچم ایران پست های دیپلماتیک اروپایی پشتو پلمیرها و مواد پلاستیک پلیس پنبه پهلوی پورتوریکو پولکا پوگروم (قتل عام) پی. ال. پی.ال. پیراهن سیاه پیش نویس قانون اساسی پیمان (کمپ دیوید پیک نیک چاقویی «بدون تیغ» چاه آرتزین چاه نفتی قرن العلم چاه های نفتی چاوک چاینیز چریکهای فدایی خلق چند ملیتی چپگرا و ضد صهیونیست و ظاهرا ضد آمریکایی چپگرایان ژاندارمری ژاندارمری ایران در فارس ژاپنی کادرهای لجستیکی کاراکاس کاربن های رمزنویسی کارتلها کارخانه آجر نسوز کارخانه ایران ناسیونال کارخانه تراکتورسازی رومانی کارخانه تلویزیون سازی کارخانه تولید اسید سولفویک کارخانه تولید روغن نباتی کارخانه تولید لامپ های برقی کارخانه تولید موتورهای جت توربینی کارخانه تولید ژنراتور کارخانه تولید گلیسرین کارخانه تیتانیم کارخانه دوچرخه سازی کارخانه ذوب آهن کارخانه ذوب آهن و خط لوله گاز کارخانه ذوب آهن و پتروشیمی کارخانه روغن نباتی کارخانه ریخته گری فولاد کارخانه سرامیک کارخانه سیمان کارخانه شیشه سازی کارخانه شیلات کارخانه صابون کارخانه فورد کارخانه قند کارخانه ماشین سازی کارخانه محلی «پپسی کولا» کارخانه موتور دیزل کارخانه مونتاژ تراکتور کارخانه مونتاژ موتور سیکلت کارخانه نخ ریسی کارخانه نساجی کارخانه نساجی الیاف پلی استر چینی کارخانه نمک و آب زدایی نفتی کارخانه های تولید تراکتور و ماشین آلات کارخانه های فولاد و آلومینیوم کارخانه های چرمسازی کارخانه پتروشیمی کارخانه کفش سازی کارخانه کنسرو سبزیجات کارخانه کنسروسازی کاردیوواسکولار (CARDIOVASCULAR) کارنامه رأی کارنامه مدرسه ای کارنامه نظامی کارچاق کن کارکنان خارجی کارگران دولتی تنباکو و کارخانجات سیمان کاساندرا: غیب گوی شوم کاغذسازی کالای پان امریکن (انتفاعی) کالتکس کانال بوروکراسی کانال های فست اکت کاپیتالیسم کاپیتولاسیون کاکائو کبالت کتاب Lirow et le pacte orientale کتاب «برگزیدگان سیاسی ایران» کتاب «نهج البلاغه» کتاب «چشم هایش» کتاب الیکوهن جاسوس دمشق به زبان فرانسه کتاب انتقام گیرندگان کتاب بازوی درازتر اسرائیل کتاب تیم ضربتی کتاب جاسوس شامپاین کتاب جاسوسان در ارض موعود کتاب جاسوسی از اسرائیل کتاب جنگ پنهانی کتاب جنگجویان خاموش کتاب خانه واقع در خیابان گاریبالدی دستگیری آدولف آیشمن کتاب دستگیری آدولف آیشمن کتاب رائین کتاب سال دولت اسرائیل کتاب سالنامه اشخاص و رجال در اسرائیل کتاب سقوط شرف کتاب سکوت در هم شکسته٬ کتاب آیشمن در اورشلیم کتاب شکست ها در برآوردهای اطلاعاتی کشور کتاب مامور ما در دمشق کتاب هویت های اشخاص «WHO IS WHO» کتاب پیروزی های مکرر سیستم جاسوسی اسرائیل کتاب کورش کبیر کتابخانه ها کردستان ایران کردها کردهای ترکیه کردی کردی و ترکی کسب مجوز (LICENSING) کشاورزی کلاس های زبان IAS کلاس های زبان انگلیسی کلمبو کمونیزم کمونیست کمونیست تیتوئیست کمونیست ها کمونیستها کمونیستهای ایران کمونیستی و ناسیونالیستی ترکی کمونیسم کمونیسم در ایران کمپانی انو کمک فنی در تئوری و عمل (1966) کمیته صلح کمیته فرعی هامیلتون کنست کنست موشه شاهال کنستانتره کنسرت پیانو کنسرسیوم کنسرسیوم آلمانی کنسرواتوار موزیک تهران کنفرانس 1956 کنفرانس CIEC کنفرانس CSCE مادرید کنفرانس NAFSA کنفرانس UNCSTAD کنفرانس اسلامی کنفرانس اسلامی فاس کنفرانس امور دریا کنفرانس اوپک کنفرانس باندونگ کنفرانس باندونگ 1955 کنفرانس بین المللی زنان در تهران کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل (UNCTAD) کنفرانس توکیو کنفرانس جهانی مبارزه با نژادپرستی و تبعیض نژادی کنفرانس جیده کنفرانس سنتو در تهران کنفرانس طائف کنفرانس غیر متعهدها کنفرانس ملل متحد کنفرانس همکاری های اقتصادی بین المللی (CIEC) کنفرانس کشورهای «غیر متعهد» کنفرانس گوادلوپ کنفرانس یونسکو (ECAFE) کنوانسیون وین کنوانسیون ژنو کنگره اتحادیه پستی اعراب کنگره جهانی بهداشت کنگره فیندلی کنگره هاید کود نیتراته کودتای رضاخان کورمانجی کوره های ذوب کوره های کک سازی کونوکو کوکائین کی بی سی K.B.C کیو. آر. میستیک کیو. آر.کابل گاز گاز طبیعی مایع (NGL) گاز محلول گاز«سوخت ایده آل» گتو (محاصره اقلیتها) گدکو گذرنامه آمریکایی گذرنامه آمریکایی یزدی گذرنامه دیپلماتیک گردهمایی UNCTAD گرفتن ویزای توریستی گرومن گروه الفتح گروه دندانپزشکی داوطلب گروه فرقان گروه فیلیپینی گروه منصور گروه هروت گروه پل پت گروه پیشرو ملی گروه کلمبو گریس صنعتی گرینویچ گلف اویل کمپانی گندم گواهی AMST گوشت های منجمد بلغاری یانکی یمینوکو ینانگ یانگ یونسکو یک بطر ویسکی یک جلسه PRC یک کارخانه کفش سازی ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی ایران