در حال دریافت اطلاعات

لطفا منتظر بمانید!

سند شماره

گزارش صنعت بین المللی نفت در سال 1980

موضوع سند

صنعت بین المللی نفت در سال 1980
مشخصات ارسال سند

از:

سری

به:

متن سند




دسامبر 1971


سرّی


وزارت امور خارجه


صنعت بین المللی نفت در سال 1980


صنعت بین المللی نفت در سال 1980


خلاصه مطلب و نتیجه گیری


جهان کنونی شاهد بازار خرید کوته عمر خود در زمینه نفت قراردادی است. ما در سال 1975 و احتمالاً قبل از آن به میدان بازار دائمی فروشندگان پا خواهیم گذاشت، در حالی که هر یک از تولیدکنندگان اصلی قادر خواهند بود با قطع صدور نفت بحرانی جدی در عرضه آن به وجود آورند. خود آمریکا نیز در موقعیت نسبتا راحت انرژی اش شاهد نوعی زوال است تا جایی که در سال 1980 مجبور خواهد شد نیمی از واردات مورد نیاز نفتی خود را از نیمکره شرقی فراهم آورد.


آمریکا و هم پیمانانش پس از به نمایش گذاردن وحدت بین مصرف کنندگان، و با ایجاد فشارها و متقاعدسازی های دیپلماتیک در چند کشور عضو اوپک، از بحران ایجاد شده به وسیله این سازمان بدون اینکه خسارتی را متحمل گردند جان سالم به در بردند. آینده موفقیت، حتی اگر بتوان به آن نائل آمد، چندان طولانی و رضایت بخش نیست، مگر اینکه شرکت های نفتی مایل باشند با دولت های تولیدکننده در زمینه ایجاد روابطی جدید پس از 1976 به بحث و تبادل نظر بپردازند.


آمریکا و هم پیمانانش نخواهند توانست اوپک را به سازش وادار سازند، بلکه باید بتوان تولیدکنندگان نفت را متقاعد کرد که برخورد ما با آنها منصفانه بوده و دیگر اینکه در نتیجه ثبات است که آنها در درازمدت نفع خواهند برد نه در نتیجه ایجاد بی ثباتی و سودجویی های کوتاه مدت.


دولت آمریکا باید به «مطالعات» پایان ناپذیر خود درباره مشکلات انرژی پایان داده، اقداماتی انجام دهد. در آمریکا باید تصمیماتی اتخاذ شود که براساس آن بتوانیم نیاز دو دهه دیگر خود را در زمینه انرژی تأمین نماییم. اتخاذ تصمیم در زمینه کاهش میزان رشد مصرف، بالا بردن هزینه های گزاف را نیز سبب خواهد شد. برآورده ساختن این نیازها، احتیاج به تهور سیاسی بسیار دارد و وزارت امور خارجه باید در پیشنهاد و دفاع از آنها نقش مهمی را ایفاء نماید.


هماهنگ ساختن سیاست های سازمان توسعه و همکاری های اقتصادی در زمینه مسائل مربوط به انرژی و اتخاذ یک جبهه مشترک در قبال کشورهای تولیدکننده و متقاعد ساختن اوپک به اتخاذ سیاست هایی که در نتیجه قیمت های قابل پیش بینی به ثبات در عرضه نفت کمک می کند، فعالیت های مهم دیپلماتیک آمریکا در دو سال آینده را تشکیل خواهد داد.


دومین تقاضای اوپک به منظور «مشارکت» مسئله ای بسیار جدی خواهد بود. شرکت های نفتی معتقدند که این تقاضا با مفاد قراردادهای تهران مغایرت دارد و ما هم با آنها هم عقیده ایم، اکثر آنها در برابر این تقاضا مقاومت خواهند کرد و ما هم باید از نظر دیپلماتیک از آنها پشتیبانی بنماییم و به فکر ما فقط در صورتی می توان از اقدامات اوپک که می تواند به مصادره شدن اموال منجر گردد. جلوگیری نمود که شرکت های نفتی مایل باشند هم اکنون به بحث و تبادل نظر درباره روابط جدید بین دولت و شرکت نفتی برای بعد از سال 1976 بپردازند.


اگر نتوانیم اقدامات کنونی را در رابطه با مشارکت به تأخیر بیندازیم باید از سال 1976 به ایجاد روابطی جدید میان تولیدکننده - شرکت مصرف کننده بپردازیم. در حال حاضر مهمترین مسئله این است که


ص: 410




بتوان نفت را بطور ثابت و یا شرایط منطقی عرضه کرد، یعنی شرایط طوری باشد که مصرف کنندگان قادر به پرداخت آن بوده و در دراز مدت بتوانند روی آن حساب کنند.


صنعت بین المللی نفت در سال 1980


فهرست مطالب


1- مقدمه


2- اهداف کمپانی


3- منابع، تولید و تقاضا


4- امتیازات قراردادی یا مرسوم


5 - مسائل مربوط به تراز پرداخت ها و پائین آمدن ارزش دلار


6- ملاحظات مربوط به تراز پرداخت ها و درآمد کشورهای عضو اوپک


7- قدرت کشورهای تولید کننده در مقابله با شرکت ها


8- قدرت کمپانی


9- ضعف های کشورهای مصرف کننده در مقابل اوپک


10- منابع جایگزین انرژی قبل از 1980


11- گاز


12- روابط جدید بین دولت های مصرف کننده و تولیدکننده


13- روابط جدید بین دولت های مصرف کننده و کمپانی ها


14- روابط سیاسی کشورهای تولید کننده ای که در تأمین عرضه نفت نقش به سزایی دارند.


15- نیازهای سرمایه ای دهه آتی


16- نتیجه گیری


17- اقدامات پیشنهادی




1-مقدمه


در طول چهار سال گذشته مقامات وزارت خارجه موضوع آینده صنعت بین المللی نفت را تقریبا با مقامات تمام شرکت های نفتی که منافعی در خارج دارند، مورد مذاکره قرار داده اند. این گفتگوها به صورت ویژه ای بوده اند و عموما در اطراف مسائلی از قبیل نیاز شدید و فوری دور می زده اند. در 1970 و اوایل 1971 این مذاکرات به دفعات تکرار شد، گرچه دارای بافت مشخص و برنامه کار و نتیجه چندانی نبود و اقدامات پیشنهادی چندانی نیز به همراه نداشت. در ژوئیه 1971 به منظور جلب توجه به این مسئله، بخصوص اهداف و اقداماتی که دولت و صنعت می توانند در دستیابی به این اهداف در نظر داشته باشند، تعدادی سؤال مطرح کرده برای دست یابی به این صنعت ارسال نمودیم (ضمیمه 1)، منظور این نبود که سؤالات منحصر به فرد باشند یا بر اقدام مشخصی اشاره داشته باشند؛ بلکه منظور طرح مشکلاتی بود که باید قبل از تهیه یک برنامه جدی برای دهه آتی، به حل و فصل آنها پرداخته شود.


در چهار ماه گذشته ما با پنج کمپانی بزرگ آمریکایی یعنی با گلف، موبیل، استاندارد اویل کالیفرنیا،


ص: 411





استاندارد اویل نیوجرسی و تگزاکو، شل (به استثناء بریتیش پترولیوم) و نیز با پنج شرکت بزرگ «مستقل» یعنی آتلانتیک ریچفیلد، کنتیننتال، ماراتون، اکسیدنتال و شرکت نفت استاندارد ایندیانا ملاقات هایی داشته ایم. همچنین سؤالات برای چندین شرکت مستقل دیگر نیز فرستاده شد و لیکن هنوز هیچ جوابی واصل نشده است. سؤالات با مقامات بانک چیس مانهاتان و بانک فرست نشنال سیتی نیویورک و با واترلوی مطرح گردید. در زمان های مختلف دیگری موضوع به صورتی کلی ولی نه با سئوالات ویژه و با تعداد قابل ملاحظه ای از مقامات رده دوم شرکت هایی که نامشان در بالا آمد و نیز با مقامات شرکت های وابسته آنها در خارج مطرح گردید. مجموع افرادی که نظراتشان را در خصوص لیست سؤالات ویژه ارائه کردند، حدود 100 نفر بودند، مذاکراتی در مورد همین موضوع در خلال سال گذشته با مقامات 100 شرکت دیگر نیز صورت گرفت.


برخی از شرکت ها در مورد موضوع تغییر شرایط در روابط بین کمپانی و دولت در محدوده تولید و مصرف عقاید زیادی ابراز نمودند، دیگران ظاهرا ترجیح می دادند که در مقابل وقایع عکس العمل نشان دهند، نه اینکه آنها را پیش بینی نمایند. در هر حال با استثنائاتی چند، امکان آن نیست که بتوان راجع به یک «موضع» یک پارچه و بدون نقص کمپانی ها صحبت کرد. برداشت ها و برخوردها در داخل اغلب شرکت ها مانند وزارت خارجه (از دولت فدرال که بگذریم) به صورت قابل ملاحظه ای متغیر هستند. در چندین مورد اختلافات وحشتناک عقیدتی در میان مقامات ارشد یک کمپانی وجود داشت. چیزی که کمتر مایه تعجب بود این بود که نظراتی که توسط مقامات ارشد یک شرکت ابراز می شد مغایر بود و سرانجام اختلافات نسبتا شناخته شده ای در روش و گرایشات مقامات بالای صنعت به طور کلی وجود دارد که برخی به صورتی سنتی یک خط سرسختانه را برگزیده اند و دیگران یک خط مصالحه جویانه تر را. در این گزارش نظریات یک شخص یا کمپانی خاص به طور ویژه نمایان نخواهد شد.


ما همچنین لیست سؤالات را برای نمایندگی هایمان در پایتخت کشورهای عضو اوپک و در مراکز عمده مصرف ارسال داشتیم و نظرات آنان را جویا شدیم. پاسخ های آنان نیز در این گزارش آمده است. یکی از واحدها اظهار داشته است که کمپانی های نفتی در پاسخ های خود صداقت کامل نشان نداده اند و احتمالاً می دانند که در صحنه بین المللی نفت تغییراتی به وجود خواهد آمد و به همین دلیل طرح های دقیق برای مقابله با این تغییرات نیز پیش بینی کرده اند. این واحد معتقد است که کمپانی ها در نشان دادن سرسختی خود مبالغه کرده اند تا در برخوردهای آتی شان با تولیدکنندگان، دولت آمریکا به طور کامل از آنها حمایت کند.


به عبارتی راحت تر خواهد بود اگر باور کنیم که صنعت مال اندیش و با بصیرت بوده است و به دقت برنامه هایش را به نحوی تنظیم کرده است تا با مشکلات جدی دهه 1970 رویارو شود.


البته این موضوع باعث می شود که صنعت نفت بتواند در پیش بینی وقایع از مقدار زیادی پیش آگاهی و هماهنگی و تمایل برخوردار باشد.


چنین رشد فکری و فردی همیشه حتی از خصوصیات وزارت خارجه نیز نبوده است. به هر حال ما هیچ گونه مدرکی در مورد مانورهای تعمدی صنعت نفت نداشته ایم و فرض را بر صراحت و صداقت کامل از جانب آنهایی که ما با آنان صحبت کرده ایم گذشته ایم.




2-اهداف شرکت ها و دولت


ص: 412





در اوان تحقیق، کسانی در صنعت وجود داشتند که می گفتند منافع و اهداف دولت آمریکا و شرکت های نفتی یکسان نبوده و با یکدیگر مغایرت بسیار نیز دارند. اگر این موضوع حقیقت داشته باشد، همکاری بین صنعت و دولت مشکل خواهد بود (و شاید غیر ممکن). بنا به گفته آنها شرکت ها می خواهند همیشه تولیدکنندگان نفت خارجی باشند؛ در حالی که دولت فقط به تداوم جریان نفت به کشور علاقه مند بوده و برایش فرق نمی کند که چه کسی مالک نفت باشد و در ادامه به نقل قول بیانات مقامات دولتی پرداختند که حاکی از آن بود که برای آمریکا فرق ندارد که شرکت های نفتی کنترل کننده نفت عربی باشند یا روسیه این نقش را ایفا نماید. اعراب بجز بازار غرب بازار دیگری ندارند، علاوه بر این آنها نمی توانند نفت را بنوشند؛ بنابراین در تداوم جریان نفت هیچ گونه تغییر پدید نخواهد آمد و برای امنیت و منافع آمریکا نیز خطری جدی به وجود نخواهد آورد.


ما در مشورت ها و تبادل نظرهای خود با صنعت سعی کردیم اول اهداف خودمان را مشخص کنیم و امیدواریم که در خلال تحقیق به نگرانی های صنعت پاسخ گفته شده باشد و صنعت نیز اکنون متوجه شده است که منافعش به طور کامل با منافع دولت آمریکا یکسان می باشد. اگر سرنوشت صنعت نفت برای دولت موضوع بی اهمیتی بود، هیچ گونه احتیاجی برای چنین تحقیقی نبود و دیگر اینکه لازم نبود که دولت و یا صنعت اقدامات پیشنهادی ارائه نمایند.


ما با صبر و متانت اجازه خواهیم داد که شرکت ها به برخوردهای غیرقابل اجتنابشان با اوپک و سازمان توسعه و همکاری های اقتصادی بپردازند و نقش ناظرانی را که تقریبا در این موضوع ذی نفع هستند بازی خواهیم کرد. کنترل منابع اصلی نفت دنیا موضوع بسیار پراهمیتی برای دولت آمریکا می باشد. دولت آمریکا مایل است شاهد عدم قطع جریان نفت باشد و شرکت های نفتی نیز همین طور.


بعضی ها ممکن است اصلاً نگران این نباشند که کنترل نفت اوپک و یا حتی خاورمیانه ممکن است به دست نیروهای متخاصم با آمریکا بیفتد. ولی امکان چنین رخدادی برای وزارت امور خارجه به هیچ وجه خالی از نگرانی نیست.


ما از منابع ارزی بزرگ خیلی از کشورهای اوپک مطلع هستیم و می دانیم که این منابع آنان را قادر می سازد تا در فواصل طولانی قطع تولید نفت دوام بیاورند. ما می دانیم جمعیت های آنها چقدر کوچک است و چقدر از اقتصاد پولی به دور هستند. و می دانیم که (همان گونه که توسط آنگلوساکسون ها گفته شده) عکس العمل آنها بیشتر جنبه احساساتی دارد تا نفع شخصی.


ما به خاطر داریم در سال 1950 در ایران و در 1956 و 1967 در خاورمیانه چه اقدامی به عمل آمد و ما می دانیم منابع ژاپن و اروپا چقدر محدود بوده و در نتیجه قطع صدور نفت اقتصاد آنها نیز به سرعت دچار بحران می گردد، تا آنجا که در آمریکا نخواهیم توانست این خسارات وارده را جبران نماییم.


یکی از وظایف مهم و سنتی سرویس خارجی حمایت از سرمایه گذاری آمریکا بوده است. این وظیفه تغییر نیافته است. سهم صنعت بین المللی نفت در تراز پرداخت های ما به اندازه مجموع تمام سرمایه گذاری های دیگر در خارج از کشور می باشد و همین دلیل دیگری است برای اثبات علاقه ما به سالم و مولد باقی ماندن شرکت های نفتی مان.


دولت ایالات متحده در اکتشاف مستمر و تولید نفت جدید به اندازه شرکت های نفتی ذیعلاقه است و


ص: 413




چنانچه صنعت بین المللی نفت از صحنه تولید نفت برکنار بماند یا حتی از نقش آن در تولید نفت کاسته شود فکر نمی کنیم که اکتشاف و توسعه بیشتر نفت امکان پذیر باشد.


خلاصه کلام این است که دولت و صنعت مایلند هر دو شاهد استمرار نقش ویژه صنایع آمریکا در تولید نفت خارجی، حمل و نقل، پالایش و بازاریابی آن باشند. دولت و صنعت هر دو معتقدند که باید یک جو پایدار وجود داشته باشد تا شرکت ها در آن بتوانند به اکتشاف و توسعه ذخایر جدید نفتی بپردازند و علاوه بر این هر دو به این نتیجه رسیده اند که برای دستیابی به اهداف ثبات و رشد در زمینه تولید نفت باید تلاش زیادی به خرج دهند.


گذشته از این مطلب، در مورد نحوه دستیابی به این اهداف تفاوت سلیقه هایی وجود دارد. 200 مقام شرکت نفتی و دیگران که ما با آنها صحبت کردیم را می توان به پنج گروه تقسیم نمود:


1- آنهایی که می گویند سیستم امتیازی فعلی خوب است... و ایجاد تغییرات وضع را بهتر نخواهدکرد و شرکت های نفتی باید با تمام نیروی خود در برابر تغییرات مقاومت نمایند... و وظیفه دولت های مصرف کننده اروپا، ژاپن و نیز آمریکا این خواهد بود که از شرکت ها در مقابله شان با دولت های تولیدکننده اوپک حمایت نمایند.


2- آنهایی که می گویند تغییر، احتمالاً غیرقابل اجتناب است، ولی باید در هر مرحله در مقابل آن مقاومت نمود. چون چیزی که به آسانی و بدون مقاومت به دست آید به آسانی نیز از دست می رود. این گروه معتقد است که آنها می توانند با موفقیت امتیازاتشان را طولانی تر نمایند. در صورتی که فقط زمانی تسلیم شوند که کاملاً مجبور به این کار شده باشند.


3- آنهایی که معتقدند تغییر غیرقابل اجتناب است و مایل هستند که در کمال سربلندی و افتخار به یک دوران جدید وارد شوند، ولی خودشان نمی خواهند داوطلبانه به ایجاد تغییرات در زمینه قراردادها تن در دهند.


4- آنهایی که معتقدند که این تغییرات بالاخره به صنعت تحمیل خواهد شد و بنابراین بهتر است که قبلاً تقاضاهای آنها را پیش بینی کرده در ایجاد روابطی جدید، حداقل با بعضی از کشورهای عضو اوپک، پیشگام گردند. این وضع سبب می شود که برای مذاکرات جو دوستانه تری به وجود آید تا به توافق های بهتری دست یابند که در یک جو خصمانه امکان دست یابی به آنها غیر محتمل است.


5 - آنهایی که معتقدند ملی شدن کامل غیر قابل اجتناب است و احتمالاً خیلی زود واقع خواهد شد.


بنابراین شرکت ها بایستی شروع به برنامه ریزی نقش جدیدشان به عنوان خریداران نفت خام از شرکت های ملی نفت بنمایند.


از تمام پنج موضع می توان دفاع کرد. چرا به چیزی تسلیم شویم که فورا لازم نیست؟ و با این حال مشخص گردیده که عدم توافق می تواند به وجود آورنده اقدام خصمانه و حتی ملی کردن کامل باشد که نمی توان در مقابلش مقاومت نمود. اگر می شد آینده را به صورت صحیحی دید تمام پنج گروه در یک گروه خلاصه می شدند. درست پیش از آنکه تغییر عملی می شد، شرکت ها به اندازه کافی عقب می کشیدند تا دولت های تولیدکننده را راضی نگهدارند. بدبختانه هیچ کس در دولت یا صنعت در این مورد نظر صریحی ندارد و زیان تن دادن به خواست ها به طور نابهنگام خیلی بیشتر از زیان مقاومت در برابر آنهاست. سنجیدن این راه چارها و ارائه اقدامات پیشنهادی دومین هدف این گزارش است. ارائه طریق ها براساس حقایقی


ص: 414




خواهد بود که ما در مورد آنها اطلاع داریم، ولی تفسیر این حقایق به ناچار ذهنی خواهد بود.




3-منابع، تولید و تقاضا



الف - منابع اولیه


بین دو سوم و سه چهارم منابع نفتی شناخته شده جهان غیرکمونیست در کشورهای عرب، آفریقای شمالی و خاورمیانه می باشد. ارقام جدول زیر عموما مورد قبول صنعت واقع شده است.


ارقام به میلیارد بشکه:


ایالات متحده                                     40


کانادا                                               10


ونزوئلا                                             15


دیگر کشورهای آمریکای لاتین               15


 

- مجموع نیمکره غربی-80


دنیای عرب(1) - 350


ایران                                             55


اندونزی                                         10


آفریقای غیر عرب                             10


دیگر کشورها                                 5


مجموع نیمکره شرقی                     430


مجموع جهان غیر کمونیست            510


برآورد کمتر از 30 میلیارد بشکه که برای عراق به کار رفته نیز پایین است و منابع احتمالی قابل برداشت حداقل 100 میلیارد بشکه می باشد. یک عقیده نسبتا همگانی در صنعت وجود دارد که تا سال 1985 تولید تمام کشورهای اوپک به استثنای عربستان سعودی و عراق به انتها خواهد رسید و شروع به کاهش خواهد کرد، مگر اینکه روش های برداشت ثانی در این زمینه به وجود آید.


جدول بالا موضوعی بسیار حائز اهمیت برای مصرف کنندگان نفت و شرکت های نفتی که تقریبا تمام هزینه های اکتشافی خود را به محدوده هایی غیر از خاورمیانه و آفریقای شمالی اختصاص می دهند می باشد. آنها در جنوب شرقی آسیا، در مناطق شمال کانادا و آلاسکا، در دریای شمال، در آمریکای جنوبی و در حقیقت در هرجایی که حوزه های جالب توجه رسوبی وجود دارد به دنبال نفت هستند، ولی این حقیقت نیز وجود دارد که میزان قابل توجهی از نفت دنیا در منطقه ای قرار دارد که به شدت ناامن است و در برخی موارد واقعا نسبت به ایالات متحده متخاصم می باشد.




ب - عرضه و تقاضا


ص: 415







1- -بیش از نصف مجموع نفت دنیای عرب در شبه جزیره عربستان (عربستان سعودی ٬ کویت، کشورهای بی طرف و عمان) قـرار دارد. بـرخـی زمین شناسان مدعی هستند که برآورد 130 میلیارد بشکه ای دی گالیر (deGolyer)و مک ناتان (McNaughton)در مورد نفت عربستان سعودی درست نیست و میزان ذخایر این کشور خیلی بیشتر از اینهاست و منابع قابل استخراج این کشور دو یا سه برابر رقم ارائه شده است.

ایالات متحده اکنون حدود 12 میلیون بشکه از15/5 میلیون بشکه نفت مورد نیاز مصرفی خود را تولید می نماید. تا سال 1980 چنانچه یک اقدام فوری از طرف دولت برای تغییردادن این روند به وجود نیاید، ایالات متحده 24(1) میلیون بشکه نفت در روز مصرف خواهد نمود، در صورتی که سطح تولید داخلی آن چندان هم بیش از سطح کنونی تولید نخواهد بود. این موضوع شامل این فرض خواهد بودکه 3 میلیون بشکه روزانه در آلاسکا تولید خواهد شد. از 12 میلیون بشکه باقیمانده کمی بیش از یک میلیون بشکه در روز از طریق کانادا وارد خواهد شد، مگر اینکه قراردادهای جدیدی بین کانادا و آمریکا در زمینه انرژی منعقد گردد که سبب بالا رفتن میزان تولید نفت کانادا بشود، علاوه بر این دو میلیون بشکه دیگر آن هم احتمالاً از دیگر کشورهای نیمکره غربی تأمین خواهد شد. در مجموع 9 میلیون بشکه باقی می ماند که بایستی از نیمکره شرقی و عمدتا از خاورمیانه و آفریقای شمالی وارد شود.


ارقام احتمالی تولید و مصرف جهانی در سال 1980 که با 1971 مقایسه شده اند در جدول زیر نمایش داده شده اند. این برآورد بر این فرض قرار داده شده که یک سیاست عدم مداخله اساسی از جانب بیشتر کشورهای تولیدکننده و مصرف کننده وجود خواهد داشت و هیچ گونه اغتشاشی در مناطق تولیدکننده و نیز هیچ گونه بحران اقتصادی حاد وجود نخواهد داشت.


ارقام به میلیون بشکه در روز


(فقط برای کشورهای غیرکمونیست)


                                 مصرف


                              1971                                   (2)1980


ایالات متحده                                 15/6                                    24
اروپای غربی                                 13/4                                    27
ژاپن                                            4/8                                      13
دیگر کشورها                               (1)10/2                                 16
جمع                                           44                                       80


                                                                     تولید
1980                                 1971
ایالات متحده                                  121980                              13
مجموع دنیای عرب:                         15/4                                  35
(کشورهای عرب آفریقای شمالی)     (4/8)                                  (6)
(کشورهای عرب خاورمیانه)              (10/6)                                (29)
ایران                                            4/3                                     12
ونزوئلا                                          3/8                                     4
دیگر کشورها                                (3)7/5                                (4)16
جمع                                            43                                     80


1- اختلاف بین ارقام مصرف و تولید کل با وارد کردن یک میلیون بشکه در روز از کشورهای کمونیستی از بین برده می شود.


2- فرض می شود تولید و مصرف اتحاد جماهیر شوروی متعادل هستند و اساسا نه نفتی صادر می شود و نه وارد می شود و یا واردات با صادرات معادل هستند. مطالعات انگلیس و ناتو اشاره بر این دارند که


ص: 416




1- تخمین نیاز مصرفی بین 22 میلیون بشکه در روز (توسط وزارت کشور) و 26 میلیون بشکه در روز (توسط چیس مانهاتان) در نوسان است و به فرضیاتی بستگی دارد که مهمترین آنها وضع اقتصادی این دهه می باشد.

اتحاد شوروی مثل امروز در 1980 به صادرکردن حدود 800،000 بشکه نفت در روز به دنیای غیرکمونیست ادامه می دهد. یکی از بررسی های سازمان سیا نشان می دهد که میزان خالص واردات شوروی تقریبا معادل میزان صادرات آن کشور است. در هر حال طرفین معادله برابر است و اشتباهات و خطاها در سال 1980 قابل پیش بینی است. در هر حال بعید به نظر می رسد که احتیاج شوروی به نفت یا رقابت شوروی با تولیدکنندگان نفت اوپک به زودی از موضوعات حائز اهمیت شود. کشورهای کمونیست اروپای شرقی ممکن است تا سال 1980 به همان اندازه ای که از شوروی نفت وارد می کنند از کشورهای عضو اوپک نیز وارد نمایند، ولی با در نظرگرفتن پایه و مقداری که با آن شروع کرده اند، بعید به نظر می آید که تا آن هنگام عوامل مهمی در صحنه بین المللی نفت دنیا پدیدار گردند.


3- این رقم شامل 1/6 میلیون بشکه در روز در کانادا،1/9 میلیون در دیگر کشورهای آمریکای لاتین، 1/9 میلیون در آفریقای غربی و 1/5 میلیون در جنوب شرقی آسیا می باشد.


4- این رقم شامل 3 میلیون بشکه در روز در کانادا،2/5میلیون بشکه در دیگر کشورهای آمریکای لاتین،4/5 میلیون در آفریقای غربی و 3 میلیون در آسیای جنوب شرقی می باشد.


به نظر می رسد که نفت از لحاظ قیمت به طور قابل توجهی غیرقابل انعطاف است. در هر صورت این موضوع از لحاظ تغییرات نسبتا کوچک در قیمت های نفت صحت داشته است. زمانی که قیمت بنزین در ایالات متحده گالنی 2 سنت افزایش یافته است، هیچ کاهش قابل توجهی در مصرف بنزین به وجود نیامده است. یک چنین موردی عمدتا در اروپا نیز وقوع یافته است. در هر حال اگر قرار بود که ما تغییرات عمده ای را در قیمت ها شاهد باشیم برای مثال، اگر قرار باشد که افزایشی در مالیات بنزین در ایالات متحده از قرار 20 یا 30 سنت در هر گالن به وجود آید، مطمئنا کاهشی در مصرف ایجاد خواهد شد و یقینا تغییری در جهت استفاده از موتورهای کوچکتر و باصرفه تر به وجود خواهد آمد. اگر نرخ های سابق مالیات در اروپا و ژاپن به چیزی نزدیک به نرخ داخلی آمریکا افزایش یابد و چنانچه قیمت نفت خام حمل شده در اروپا و ژاپن قرار باشد که از 2/50 دلار فعلی به مثلاً 3/50 دلار در هر بشکه افزایش یابد، در نتیجه مصرف نفت احتمالاً در آنجا نیز کاهش خواهد یافت. مسئله این است که چه مقدار کاهش خواهد یافت؟(1) بررسی انجام شده توسط سازمان همکاری و توسعه اقتصادی درباره انعطاف پذیری تقاضای نفت در رابطه با افزایش های اساسی در قیمت ها می تواند طرحی باارزش باشد.




ج - نفت قراردادی از منابع غیر عربی


تا جایی که به ایالات متحده مربوط می شود، چنانچه اکنون اقدامی صورت گیرد که ما را از منابع جدید انرژی و نحوه استفاده با صرفه تر از نفت موجود برخوردار سازد، دورنما کاملاً متفاوت خواهد بود. برای مثال، چنانچه جو سیاسی و اقتصادی در کشورهای آمریکای لاتین و عمدتا در ونزوئلا چنان باشد که سرمایه گذاری هایی در جهت پیدا کردن و توسعه ذخایر جدید بتواند انجام بپذیرد، آمریکا می تواند به میزان خیلی بیشتری از آن کشورها نفت وارد نماید. به همین ترتیب انعقاد قراردادی در زمینه انرژی با کانادا


ص: 417





1- حتی در اروپا اطلاعات تجربی خیلی کمی در مورد این موضوع وجود دارد. مالیات های بنزین انگلستان به مدت کوتاهی پس از جنگ 1967 خاورمیانه معادل 10 سنت در هر گالن افزایش یافت. مصرف به میزان کمی کاهش یافت ٬ ولی به سرعت افزایش پیدا کرد و در عرض 6 ماه تقریباً به سطح مصرفی قبل از وضع مالیات ها برگشت.

می تواند منجر به تولید و صادرات عمدتا بیشتری به ایالات متحده گردد. کشف هیدروکربن در دریای شمال شدیدا مهم بوده است و تولید از آن منبع ممکن است کمتر از میزان اصلی برآورد شده باشد. در 1980 تولید می تواند به 2 میلیون بشکه در روز برسد (یک منبع تخمین می زند که می تواند این رقم به 3 میلیون بشکه نیز برسد)، ولی چون مصرف اروپای غربی در آن زمان حدود 26 میلیون بشکه در روز خواهد بود، تولید دریای شمال در مقایسه با واردات، کم خواهد بود. اکتشافات زیادی برای نفت در اندونزی وجود داشته است، ولی امیدهای بزرگ اولیه هنوز تحقق پیدا نکرده اند. این موضوع دورنماهای مربوط به مابقی مناطق ساحلی آسیای شرقی را پیشگویی نمی کند.


تمام کمپانی ها موافقت داشتند که تقریبا و به طور حتم مقدار زیادی نفت در فلات خارجی قاره ایالات متحده وجود دارد. به طور صریح غیرممکن خواهد بود که قبل از اینکه آن سوی خط جغرافیایی هم عمق 200 متر به اجاره داده شود از آن بتوان بهره برداری نمود. سیاست فعلی دولت آمریکا که همانا اجاره ندادن مناطق عمیق تر از این خط جغرافیایی است، به وجود آورنده مانعی بر سر راه توسعه تکنولوژی لازم برای برآورده ساختن نیاز نفتی کنونی می باشد. در هر حال برای اینکه بتوان مناطق با عمق بیش از 200 متر را اجاره داد و در عین حال از بیانیه رئیس جمهور در 23 مه 1970 در مورد اقیانوس ها نیز سرپیچی ننمود.


بایستی از طریق رژیم بین المللی که قرار است توسط سازمان ملل در کنفرانس دریاها در سال 1973 تشکیل شود اقدام به اجاره دادن آنها نمود. معذلک کار چند کمپانی در زمینه حفر چاه های نفتی در بستر اقیانوس ها رو به اتمام است.


هر زمان که این تحقیق به طور موفقیت آمیز پایان پذیرد، محدودیت عمق که اکنون توسط محدودیت هایی در مورد طول پایه های سکوهای حفاری برقرار شده است، کنار خواهد رفت و امکان پذیر خواهد بود که تا 2000 متر و حتی عمیق تر به حفاری پرداخت. در هر حال سیاست اجاره دادن عمق دریاها توسعه این تکنولوژی را موجب خواهد شد.


تمامی این موضوع نسبتا برای ایالات متحده آرامش بخش است، ولی برای اروپا یا ژاپن نسبتا کمتر آرامش بخش خواهد بود و وابستگی آنان به اعراب و ایران احتمالاً به وضع کنونی باقی خواهد ماند. دو سوم مصرف فعلی آنان و یک سوم تولید دنیای غیرکمونیست اکنون از این کشورها می آید. تا سال 1980 سه چهارم مصرف اروپا و ژاپن و تقریبا 60% مصرف دنیای غیرکمونیست از این کشورها خواهد بود.


افزایش های خالص به گونه ای که مصرف تقریبا در آن دوران دو برابر خواهد شد و حتی چشمگیرتر خواهد بود.


بایستی متذکر شد که تا به حال ما فقط به تولید از چیزی که در اینجا «ذخایر اولیه» خوانده می شود اشاره کرده ایم که نفتی است که تحت فشار خودش از زمین بیرون می آید و هزینه تولید آن بسیار پایین است. شاید مقدار نفت بیشتری به میزان دو یا سه برابر این حجم را بتوان با روش های بازیافت گران تر ثانی و ثالث در خاورمیانه کشف نمود.




د - نفت غیرمرسوم


منابع اصلی دیگری از هیدروکربن در خارج از خاورمیانه وجود دارد که بایستی «ذخایر ثانویه» خوانده شوند (این اصطلاح نباید با «بازیافت ثانویه» اشتباه شود). این ذخایر نفت سنگین ونزوئلا و ماسه


ص: 418





سنگ های نفتی (tar sands)کانادا و آمریکا را شامل می شوند و منابع عظیم متعددی را تشکیل می دهند.


ونزوئلا قطعا حدود یک تا سه تریلیون بشکه در حوزه نفتی خود دارد. از طریق منابع ماسه سنگ های نفتی کانادا نیز می توان حدود یک تریلیون بشکه نفت به دست آورد. گرچه با تکنولوژی کنونی نمی توان بیش از بخشی از این نفت را استخراج نمود، ولی ده درصد بازیافت (یک رقم معقول) یک تریلیون بشکه معادل 100 میلیارد بشکه است که در نتیجه معادل دو یا سه برابر منابع کنونی آمریکا است.


هزینه بازیافت این نفت به صورت قابل توجهی از هزینه «ذخایر اولیه نفت» بالاتر است. برای مثال از نظر اقتصادی نفت سنگین ونزوئلا با مالیات های فعلی ونزوئلا نمی تواند تولید شود و در بازار دنیا به فروش برسد. و به همین ترتیب نفت موجود در منابع ماسه سنگ های نفتی آتاباسکای کانادا نیز نمی تواند تولید و به فروش برسد. در هر حال نفت ونزوئلا از نظر اقتصادی چنانچه آزادانه و تحت قیمت های پشتیبانی شده ایالات متحده می توانست وارد آمریکا بشود، قابل تولید بود. این جریان در صورتی امکان پذیر خواهد بود که یک موافقتنامه با ونزوئلا منعقد گردد که از سرمایه گذاری هایمان حمایت نماید و کمپانی های ما را قادر سازد تا نفت سنگین را توسعه دهند. اگر این امر انجام گردد، واردات از ونزوئلا در سال 1980 حداقل دو برابر رقمی می تواند باشد که در بالا ارائه شد. احتمالاً به همراه ورود آزادانه به ایالات متحده این امر افزایش مختصری در قیمت های ایالات متحده به وجود خواهد آورد که نفت آتاباسکا را با صرفه تر می سازد.


سرانجام ذخایر ثانویه وجود دارند که از شیل (shale) و زغال سنگ تشکیل می شوند. در اینجاست که ایالات متحده بیشترین خوشبختی را دارا می باشد. ذخایر شیل در ایالات متحده احتمالاً در دنیا بیشترین ذخایر هستند. برآوردها مختلف است، ولی اغلب توافق دارند که معادل بیش از یک تریلیون بشکه نفت در این مکان وجود دارد. نفتی که از شیل یا زغال سنگ تولید می شود حتی از «ذخایر ثانویه» نیز گرانتر تمام می شود ولی در مورد هزینه عقاید مختلفی وجود دارد. برخی معتقدند که نفت حاصله از شیل و زغال سنگ را می توان با قیمتی کمی بیش از قیمت نفت خام کنونی، یعنی حدود هر بشکه 4 دلار به بازار ارائه نمود، دیگران معتقدند این رقم خیلی نزدیکتر به 5/5 دلار در هر بشکه خواهد بود. یک جنبه از نفت حاصل از شیل که همیشه در برآوردهای هزینه به حساب گرفته نشده است. این حقیقت می باشد که تولید مقادیر کم نفت از شیل با آب کافی موجود ممکن است واقعا هزینه کمتری از تولید مقادیر زیاد نفت از شیل را در برداشته باشد.


همچنین اختلاف عقیده قابل ملاحظه ای در این مورد که آیا نفت به مقادیر زیاد ابتدا از سنگ شیل تولید می شود یا از زغال سنگ وجود دارد که ظاهرا ناشی از منافع شخصی است؛ آنهایی که سنگ شیل را در اختیار دارند، معقتدند که نفت ابتدا باید از حوزه آنها تولید شود؛ لیکن آنهایی که منابع چشمگیر زغال سنگ را در اختیار دارند. معتقدند که تغییر زغال سنگ به نفت بسیار ساده تر است و هزینه نهایی آن نیز خیلی پایین تر از هزینه نهایی تبدیل شیل به نفت می باشد.


در هر صورت تردیدی نیست که این دو منبع (شیل و زغال سنگ و ماسه سنگ های نفتی - م) مهمترین ذخایر جهانی می باشند و حداقل بخشی از نیاز آمریکا به هیدروکربن نیز می تواند از طریق نفت تولیدی از این دو منبع تأمین گردد. به علاوه این دو پر هزینه ترین ذخایری هستند که تحت بررسی قرار گرفته اند.




ه - قیمت نفت جهانی که توسط هزینه تولید ترکیبات نفتی تعیین می شود


ص: 419





زمانی که نفت به مقدار زیاد با استفاده از منابع ترکیبی گرانقیمت تهیه شود، دیگر نمی توان قیمت نفت قراردادی را پایین نگاه داشت. حتی اگر این کار امکان پذیر باشد که در صورتی که این قیمت نیز مانند قیمت گاز تحت کنترل هیئت قیمت گذاری فدرال باشد امکان پذیر هم هست، ولی نمی توان باور کرد که خواهیم توانست قیمت های تعیین شده توسط اوپک را کنترل نماییم. ما می توانیم عوارض گمرکی سنگینی روی نفت وارداتی بگذاریم، ولی باورکردن این نکته مشکل است که تولیدکنندگان اصلی نفت (با این فرض که نفت به مقدار کم عرضه می شود) به سادگی راضی گردند که به دولت ایالات متحده اجازه دهند تفاوت بین ارزش واقعی نفت که توسط هزینه تبدیل زغال سنگ و شیل معین می شود و هزینه نفت وارداتی را از میان بردارند. اوپک مکررا درآمدی را که دولت های اروپایی از مالیات های غیرمستقیم بر روی تولیدات نفتی عایدشان می گردد، متذکر شده است. آنها می گویند که حتی پس از افزایش قیمت های اخیر، دولت های مصرف کننده درآمدی بسیار زیادتر از یک بشکه نفت اوپک به دست می آورند تا دولت های تولیدکننده. بحث دولت های مصرف کننده در این مورد که آنان آزادند تا مالیات ها را در هر سطحی که مایل هستند برقرار نمایند و مالیات های داخلی ارتباطی به قیمت ها ندارند، کاملاً از نظر دولت های تولیدکننده قانع کننده نیست.


موضع تولیدکنندگان این است که ارزش حقیقی نفت و مشتقات آن توسط ارزش خرده فروشی تولیدات در بازارها با در نظر داشتن مالیات و عوارض معین می شود. مصرف کننده مایل است که این قیمت ها را بپردازد و در نتیجه او این ارزش را برای نفت معین کرده است. تنها عامل مربوطه دیگر ارزش منابع جایگزین انرژی است.


در عین حالی که هزینه تبدیل شیل و زغال سنگ می تواند در تأثیرگذاردن بر دولت های تولیدکننده برای افزایش قیمت های نفت عاملی اصلی باشد، در ضمن و به احتمال زیاد محدودیت بیشتر افزایشی را بر روی قیمت نفت عادی قرار خواهد داد. می توان با مقادیر عظیم شیل و زغال سنگی که وجود دارد چنین تصور نمود که در بلند مدت چنانچه قرار باشد قیمت های نفت بیشتر از هزینه تولید نفت از ترکیبات نفتی افزایش یابد، مصرف کنندگان به نفت به دست آمده از این منابع روی بیاورند. این بدین مفهوم نیست که تمام دنیا می تواند یا می خواهد که به وسیله زغال سنگ یا شیل یا ماسه سنگ های نفتی قاره آمریکای شمالی تأمین شود (حداقل نه در چند دهه آینده). بلکه در صورتی که قیمت نفت بیش از هزینه نفت حاصله از ترکیبات نفتی شود، منطقی است که مقداری از نفت مورد نیاز در سال های 1980 و 1990 از این طریق تأمین گردد.


منبع یا نوع نفت امروزه به صورت کلی یک مسئله اقتصادی است. امروزه تکنولوژی بجایی رسیده است که نفت را می توان از ماسه سنگ های نفتی آتاباسکا (فی الواقع این نفت در مقادیر کم هم اکنون تولید می شود) و از نفت سنگین ونزوئلا یا از شیل و زغال سنگ ایالات متحده تولید نمود. عمدتا هزینه این نفت است که از تولیدش جلوگیری می کند. اگر تصمیم گرفته شود که نفت از این منابع غیرمرسوم تولید شود، در آن صورت وابستگی آمریکای شمالی به نفت نیمکره شرقی می تواند کاهش یابد. از لحاظ تئوری حتی این نفت می تواند صادر شود. به طوری که گزارش شده ژاپنی ها به جنبه های تولید نفت از ماسه سنگ های نفتی آتاباسکا نظری داشته اند، ولی این موضوع دارای مشکلات اقتصادی است و ما مطمئن نیستیم که ژاپنی ها در این مورد جدی بوده باشند.




4-امتیازات مرسوم


ص: 420





سیستم امتیازی فعلی خیلی خوب عمل کرده است. این یک سیستم آزمایش شده و قابل پیش بینی است. این سیستم توسعه مؤثر میدان های نفتی در بلوک های بزرگ را امکان پذیر ساخته است و به میزان زیادی به عملیات انعطاف پذیری داده است و مصرف کنندگان را از ثبات دراز مدت در تولیداتشان مطمئن ساخته است. این سیستم دولت های تولیدکننده را به بازگشایی مناطق بزرگ برای توسعه قادر ساخته است و در بسیاری از موارد در پیشرفت اقتصادی آنها نیز سهم به سزایی داشته است. این سیستم چنان سقفی برای درآمدهای دولت های تولیدکننده به وجود آورده است که درگیرشدن آنان در بازاریابی نفت را غیر لازم نموده است.


کمپانی ها سرمایه و تکنولوژی لازم برای تولید نفت را مهیا می سازند، ولی دولت های تولیدکننده جز زمین و منابع چیز دیگری را عرضه نمی دارند. این موضوع از نظر برخی از کمپانی ها به عنوان هدیه ای که به مناطق تولیدکننده داده شده است نگریسته می شود. 60 یا حتی 20 سال پیش این چنین به نظر می رسید که شرکت های نفتی منبع را به وجود می آورند؛ و اگر تلاش های آنان در زمینه علمی، سرمایه گذاری نبود، نفت همچنان در قلب زمین باقی می ماند. در نتیجه بومیان بایستی نسبت به هر چه که کمپانی ها به آنان می دهند راضی و خشنود باشند و این داده ها نیز لزوما نباید زیاد باشد. برخی وجود دارند که هنوز این نظر را گرامی می دارند، ولی اغلب مواضع روشنفکرانه تری اتخاذ نموده اند. در حقیقت امتیازات به هیچ طریقی اسنادی خشک نبوده اند، بلکه متناوبا در طول 30سال گذشته و تقریبا به صورت تغییرناپذیری به نفع دولت های تولیدکننده تعدیل شده اند. متأسفانه هنوز در دولت ها و دانشگاه های کشورهای تولیدکننده افرادی وجود دارند که تغییرات کمپانی ها را حس نکرده اند.


به نظر می رسد آنان بر این باور باشند که کمپانی ها فقط به هر چه سریع تر استفاده کردن از منابع تا آنجایی که در توان دارند و دادن هر چه کمتر به دولت و مردم کشور علاقه مند هستند، ولی به هر اندازه ای که مدیریت کمپانی ها مال اندیش باشند حقیقت غیرقابل گریز این است که به استثنای شرکت های بزرگ جدیدتر کمپانی هایی که امتیازات را امروزه در اوپک به دست دارند با مناطق تولیدی بیگانه هستند. آن شرکت هایی که خیلی بزرگ هستند و خیلی از جنبه های یک تشکیلات مستعمراتی را دارا بوده اند، امتیازاتشان را خیلی وقت پیش دریافت داشتند و تشکیلاتشان را مستقر ساختند. فی الواقع لغت عربی امتیاز همان لغت مرسوم عثمانی برای کاپیتولاسیون است و خیلی ها خصوصا در دنیای عرب تفاوت خیلی کمی بین شرکت های امتیازی و جوامع خارجی که صد سال پیش در امپراطوری عثمانی مستقر شدند قائل می گردند.


هیچ گونه بحثی در مورد این حقایق وجود ندارد که: خارجی ها می آیند، نفت را تولید می کنند، به دولت ها در عوض مقدار زیادی پول می دهند، ولی به جای ابراز قدردانی نسبت به شرکت های نفتی برای بزرگ منشی و پیشقدمی آنان، ناسیونالیست های جدید با تأکیدی فزاینده می گویند که سیستم امتیازی خوار و خفیف کننده است. اینکه دولت بایستی آخرین حرف را در مورد سرنوشت اقتصادی خودش بزند شعار حزبی جدید ناسیونالیست ها است و ناسیونالیست ها باور دارند که زمانی دولت می تواند این کار را انجام دهد که ابتداء شرکت های نفتی عمل کننده در حوزه خود را تحت کنترل درآورد.


احتمالاً بدون هیچ گونه استثنایی دولت های تولیدکننده نیز این عقیده را دارند که منافعی که از استخراج نفت کشورهایشان به وجود می آید گزاف است و دولت ها حتی با تقسیم منافع به نسبت 60 و 40 به نفع


ص: 421




تولیدکننده (یا 80 یا 20 براساس قیمت های واقعی) به منافع شرکت ها و ارزش مجموع سرمایه گذاری در کشورهایشان می نگرند و آن را با بازده معمولی تجاری 10 یا 15 درصد مقایسه می کنند. آنها نتیجه گیری می کنند که منافع شرکت ها تماما خارج از حدود فعالیت های معمول تجارتی است.


البته مقداری از این گناه بستگی به شرکت ها یا مقررات مالیاتی در ایالات متحده یا جای دیگر دارد که به شرکت ها این منفعت را می رساند که تمام یا قسمتی از سودشان را به پایان تولید اختصاص دهند و در عملیات ابتدایی سود نسبتا کمی را نشان دهند. این حقیقت که بازدهی صنعت نفت از چاه ها تا پمپ بنزین ها از بازدهی عمومی در صنایع تولیدی کمتر است، در کشورهای تولیدکننده تشخیص داده نشده است. فی الواقع این موضوع در بسیاری از مناطق مصرفی نیز نادیده گرفته می شود.


به طور کلی سیستم امتیازی در خاورمیانه و جاهای دیگر منافع بسیاری به کشورهای تولیدکننده و نیز کمپانی ها رسانیده است. زمانی که عملیات ابتدایی نیز در نظر گرفته شوند، منافع شرکت ها زیاد نبوده است و اگر قرار بود کشورهای تولیدکننده فقط به منافع اقتصادی که می توانستند از صنعت نفت دریافت کنند نظر داشته باشند، احتمال زیادی وجود دارد که سیستم امتیازی فعلی تنها با تعدیلات خیلی کمی تا پایان شرایط امتیازی در آغاز یا اواسط قرن آینده ادامه یابد.


در هر حال امروزه به نظر می رسد که ملاحظات اقتصادی از احساسات یا ناسیونالیسم کم اهمیت تر باشد و خیلی محتمل به نظر می آید (و از نظر ما قطعی است) که سازمان کشورهای تولیدکننده نفت (اوپک) در دهه آینده علاوه بر درآمدی بیشتر از هر بشکه نفت تقاضای برخی کنترل ها (و احتمالاً کنترل کامل) را بر کمپانی های نفتی که در داخل مرزهایشان فعالیت دارند داشته باشد و به احتمال زیاد کنترل ها را به دست می آورند. موافقتنامه تهران که در فوریه 1971 به وسیله کمپانی های نفتی امضاء شد، شرط افزایش تدریجی قیمت ها و در نتیجه آن مالیات و پرداخت های حق لیسانس افزایش یافته را تا 1975 تأمین می نمود.


کشورهای عضو اوپک موافقت کرده اند تا برای یک دوره کامل از شرایط این موافقتنامه تبعیت نمایند. آنها می گویند تقاضاهای جاری که آنان در مورد «مشارکت» عنوان می کنند بایستی خارج از موافقتنامه های تهران در نظر گرفته شود و به هیچ طریقی تخلفی از جانب آنان نیست.


دولت های اوپک با استفاده از جنبه قانونی متن قرارداد و مفهوم آن به آسانی نخواهند توانست منظور خود را ابراز نمایند و کمپانی ها نیز با این تقاضاها مخالفت خواهند ورزید. بخصوص که طبق مطالعات و بیانات اوپک خسارات وارده جبران نیز نخواهدگردید.


طبق قرارداد تهران، منعقده بین شرکت های نفتی و کشورهای حوزه خلیج در فوریه 1971، علاوه بر موارد دیگر موافقت گردید که:


1) «توافق و قرارداد موجود بین دولت های خلیج و هر یک از شرکت های نفتی که این قرارداد اصلاحیه ای بر آن است طبق شرایط آنها معتبر باقی می ماند.»


2) «شرایط ذیل نمایانگر شرایط مربوط به برداشت دولت و وظایف مالی کمپانی های عمل کننده در کشورهای خلیج با در نظر گرفتن مفاد قطعنامه های اوپک و صدور نفت از خلیج از تاریخ پانزدهم فوریه 1971 تا 31 دسامبر 1975 می باشد.» خلاصه مطلب اینکه این قراردادها امتیازاتی را که شرکت ها از دولت ها دریافت داشته بودند معتبر شناخته است، و به عبارت دیگر بیان داشته است که شرایط قرارداد حق الامتیاز، مالیات دولت ها و دیگر تعهدات


ص: 422




مالی را به مدت 5 سال مشخص کرده است و عدم درگیری آمریکا در این مسئله نیز تصوری محال است.


در ژانویه 1971 معاون وزیر ایروین با حکام ایران، عربستان سعودی و کویت ملاقات نمود و آنها به وی اطمینان دادند که قراردادهای بین خود و شرکت های نفتی را به طور کامل اجرا خواهند نمود. در صورتی که هر سه آنها نیز به شدت از مسئله مشارکت پشتیبانی نمایند، باید توسط نمایندگان دیپلماتیک در سطوح بالا اقدام نمود.


با وجود اینکه بسیاری از کمپانی ها با خوش بینی معتقدند که در امور مالیاتی و در زمینه حق الامتیاز مورد توافق در قرارداد تهران تریپولی بغداد تغییرات چندانی به وجود نخواهد آمد، در عین حال اکثر آنها معتقدند که پس از سال 1976 قیمت ها به طور عمده ای افزایش خواهند یافت و قبل از آن جهان وارد بازار فروشندگان نفتی شده است و در آن حال قیمت و موجودیت منابع جایگزین نفت در آمریکا به 4/5 دلار در هر بشکه رسیده است (در حالی که قیمت کنونی آن 3/5 دلار است و قیمت هر بشکه نفت تحویلی از حوزه خلیج حدود 2/5 دلار در هر بشکه است). با وجود اینکه در سال 1976 قیمت نفت جهان ممکن است معادل قیمت نفت در داخل امریکا نشده باشد، ولی نمی توان گفت که اختلاف بین آنها چندان فاحش است. در صورتی که مقدار 25 سنت جهت حمل و نقل هر بشکه نفت از حوزه به خلیج مکزیک و 75 سنت دیگر جهت حمل و نقل آن از خلیج مکزیک به خلیج فارس را از قیمت 4/5 دلار در تگزاس کم کنیم، قیمت فروش احتمالی خلیج فارس برای هر بشکه 3/5 دلار خواهد بود. این محاسبه قابل دفاع است، گرچه ممکن است قیمت ها این قدر بالا نرود. به عبارت دیگر ساحل شمالی خلیج مکزیک همان گونه که تا سال 1950 این گونه بود، می تواند تعیین کننده قیمت نفت باشد.


همان گونه که در بخش پیشین اشاره شد هزینه تبدیل زغال سنگ یا شیل به نفت، عامل محدودکننده قیمت های نفتی در امریکا خواهد بود، ولی پیرامون رقم صحیح این قیمت اختلاف نظر وجود دارد: (طبق ارزش کنونی دلار) آیا این قیمت به گفته بعضی از شرکت ها 4 دلار خواهد بود و یا به گفته دیگران 5/5 دلار، ولی این قیمت هر چه باشد محدودکننده قیمت نفت قراردادی در آمریکا نیز خواهد بود. البته اگر 5/5 دلار برای هر بشکه تعیین شود نفت قراردادی بیشتری نیز تولید خواهد گشت؛ ولی در مورد میزان واقعی نفتی که از این طریق تولید خواهد شد نیز اختلاف نظرهای بسیاری وجود دارد. بعضی از کمپانی ها معتقدند که قیمت 5/5 دلار باعث خواهد شد که از طریق اکتشافات حاصله از حفاری مناطق حاشیه ای، حفاری عمیق تر و راه های بازیافتی ثالث بتوان میزان زیادی از نفت داخلی را تولید نمود. در واقع، بعضی از آنها معتقدند که این قیمت می تواند میزان منابع قابل بازیافت ما را به دو یا سه برابر افزایش دهد. دیگران درست در نقطه عکس این نظریه قرار داشته، اظهار می دارند که 5/5 دلار قادر نیست نفت زیادی را در آمریکا به وجود آورد. به هر حال اگر هزینه شیل را 5/5 دلار پذیرفته باشیم، قیمت نفت قراردادی نیز همان و یا نزدیک به آن خواهد بود. به این ترتیب می توان انتظار داشت که قیمت نفت خلیج فارس به 4/5دلار برسد.


پس از ژانویه 1976 یعنی زمان خاتمه یافتن قراردادها وضع با امروز تفاوت بسیار خواهد داشت.


احتمالاً تنها راه ممکن برای جلوگیری از مشارکت این است که به کشورهای اوپک و بخصوص به عربستان سعودی، کویت و ایران بفهمانیم که در همان حال که ما (دولت و شرکت ها) مایل هستیم که قراردادها زیر پا گذاشته نشود، خواهان آن هستیم که در خاتمه این قراردادها روابطی جدید را ایجاد نماییم. این روش برخورد زمانی موفقیت به همراه خواهد داشت که شرکت ها همین حالا و یا در آینده خیلی


ص: 423




نزدیک به بحث پیرامون ماهیت این روابط جدید بپردازند. البته نباید به مشارکت به عنوان تنها نوع رابطه نگریست. مثلاً می توان قسمت هایی از امتیازات، خدمات آمده در قرارداد و سرمایه گذاری مشترک را نادیده گرفت. احتمالاً اگر این کار صورت بگیرد امتیازات با کاهش های حاصله در بخش هایی از آنها ادامه خواهد یافت. علاوه بر این کلمه «امتیاز» باید از میان برداشته شود؛ چون مفاهیم ضمنی بسیار ناشایستی به همراه دارد. کلمه «قرارداد» بسیار قابل قبول تر است، چون مفهوم توافق بین دو عنصر مساوی را می رساند.


علاوه بر این احترام به قراردادها یک سنت اسلامی است و دولتی که امتیاز را زیر پا می گذارد قبل از زیر پای گذاردن قرارداد دچار تردید و دو دلی می شود.


خلاصه اینکه، به نظر ما بهتر است برای حفظ سلامت صنعت بین المللی نفت نظریات گروه های 1 و 2 را که در بخش 2 درباره آنها توضیح داده شده در پیش گیریم: یعنی مصرانه بخواهیم که تا پایان سال 1976 قرارداد تهران محترم شمرده شود و پس از آن در درازمدت نظریات گروه های 3 و 4 را مد نظر قرار دهیم، یعنی به کشورهای اوپک بفهمانیم که مایلیم از ژانویه سال 1976 براساس روابط جدید به کار خود ادامه دهیم. دلایل این نتیجه گیری بدبینانه در بخش های 7، 8، 19 ذیل ارائه شده است. البته گروه 5 که بدبین ترین عضو در میان دیگر گروه هاست نیز ممکن است بر حق باشد؛ ملی شدن ممکن است اجتناب ناپذیر باشد، ولی به هیچ وجه نمی خواهیم در انظار نشان بدهیم که ملی شدن نفت و یا تبدیل ساختن شرکت ها به خریداران برای ما قابل قبول است. ما اصلاً آن را نخواهیم پذیرفت و فکر هم نمی کنیم که این کار برای تولیدکنندگان نفت فایده ای به همراه داشته باشد. چون نمی توانیم بفهمیم که کارتل اوپک و قیمت های بالای نفت چگونه می توانند ادامه پیدا کنند، در حالی که بین مصرف کنندگان در زمینه قیمت ها جنگی صورت پذیرد، که منافعی بسیار گذرا و ناپایدار در برخواهد داشت. و اصولاً نمی توانیم متقاعد شویم که اگر قرار باشد شرکت های ملی نفت برای خودشان عمل کنند و به رقابت با خود برخیزند چگونه خواهند توانست در تسهیلات صادراتی و تولیداتی جدید مورد نیاز جهان سرمایه گذاری نمایند.




5-مسائل مربوط به مشارکت و کاهش ارزش دلار


ناسیونالیزم دلیل اصلی تقاضای مبنی بر اشتراک در شرکت های نفتی است. دولت ها شاید می خواهند درگیر باشند تا بتوانند با نیروی حکومتی خود در صنعت اصلی عمل کننده در درون مرزهای خودشان قدرت خود را نیز نشان دهند. وزیر دارایی کویت اخیرا گفته است که مسئله اصلی «کنترل» است. لازم نیست که شرکت های نفتی پول بیشتری بپردازند. کشورهای دیگری چون ایران و عراق که برخلاف کویت با کمبود مالی روبه رو هستند علاوه بر کنترل در مدیریت خواهان افزایش پرداخت ها نیز هستند.


اصولاً شرکت ها نگرانی نداشتند اگر فکر می کردند که محدودیت مشارکت دولت ها در شرکت های نفتی در سطح 20 درصد باقی خواهد ماند. ولی آنها شدیدا نگران هستند چون وضع آینده و بیانات بسیاری از اعضاء اوپک که گفته اند این تنها اول کار است و دولت ها می خواهند 51 درصد و یا تمام تسهیلات تولیدی را در اختیار خود داشته باشند، این نگرانی آنها را تشدید کرده است. البته ممکن است برای شرکت هایی که خودشان تسهیلات حمل و نقل، پالایش و بازاریابی را در اختیار دارند این موضوع چندان هم نگران کننده نباشد. در آینده آنها می توانند با دولت ها قراردادهای خرید منعقد سازند و منافعشان هم حتی بیش از گذشته و حتی عظیم تر باشد، ولی شرکت های کوچک تر که دارای بازارهای خاصی در خارج نیستند و دسترسی آنها


ص: 424





به آمریکا نیز محدود است به احتمال زیاد از بین خواهند رفت.


کمپانی های بزرگ به دو دلیل در برابر چنین تغییری مقاومت خواهند کرد. دلیل اول این است که برای جلوگیری از پرداخت مالیات، آنها نشان می دهند که قسمت اعظم منافعشان در زمان تولید عایدشان می گردد و پرداخت های خود به دولت میزبان را «مالیات بر درآمد» نامگذاری کرده آن را به عنوان اعتبار مالیاتی از «مالیات بر درآمدی» که باید در کشورهای مصرف کننده بپردازند کم می کنند. نتیجه این است که بسیاری از شرکت های بزرگ در آمریکا مالیات درستی نمی پردازند. اگر از آنها به اجبار خواسته شود که منافع حقیقی خود را نشان دهند، البته منافعی را که امروز به دست می آورند نشان خواهند داد، ولی نیمی از آن به عنوان مالیات بر درآمد از دست آنها گرفته خواهد شد. نیاز شدید شرکت ها به سرمایه را نیز می توان با بالا بردن قیمت تولیدات نفتی تأمین نمود، لیکن این موضوع مقاومت جدی مصرف کننده را نیز به همراه خواهد داشت. دلیل دوم این است که شرکت ها مطمئن نیستند (ما هم نیستیم) که دولت های تولیدکننده با سرمایه هایی که در اختیار دارند و باید در جنبه های مختلف مملکتی به کار رود بتوانند به سرمایه گذاری در زمینه نفت پرداخته نیازهای یک یا دو دهه آینده را برآورده سازند.


تا زمانی که اطلاعات دقیقی در مورد خواست اصلی دولت های عضو اوپک و قیمت دلخواه آنها و زمان به دست نیاورده ایم نمی توانیم بگوئیم که این مشارکت برای شرکت ها چقدر خرج برمی دارد، ولی نمی توان گفت که یک درصد مشارکت برابر است با یک سنت منفعت کمتر در هر بشکه نفت تولیدی در صورتی که کمپانی مزبور (براساس قیمت های گذشته) بین 80 سنت تا یک دلار در هر بشکه سود عاید خودش نماید.


مثلاً اگر یکی از کشورها خواستار 20 درصد مشارکت باشد و آن دولت نیز دولت عربستان سعودی باشد، باید 16 سنت دیگر به این دولت برای هر بشکه پرداخت شود. تقاضای لیبی برای تصاحب 51 درصد سهام شرکت به معنی آن است که در ازاء هر بشکه 50 سنت دیگر نیز باید به این دولت داده شود. البته این موضوع در مورد هر کشور با در نظر گرفتن هزینه تولید فرق می کند. اگر برای محاسبه سودهایی که عاید شرکت شده از قیمت های حقیقی به جای قیمت تعیین شده استفاده شود میزان پول اضافی نیز که باید به کشور خواستار مشارکت پرداخت شود کمتر خواهد بود.(1) طبق اطلاعاتی که در مورد اوپک به دست آورده ایم، جبران خسارات وارده بر شرکت ها براساس ارزش دفتری اموال احتساب می گردد که مبلغ ناچیزی خواهد بود.(2) بنابراین پرداخت ها از محل منافع آن سهامی از شرکت که مصادره می شود صورت می پذیرد (تا در عواید دولت کاهشی رخ ندهد) و در مدت حداقل پنج سال باید پرداخت آن به پایان برسد. بنابراین درآمد شرکت در طول مدتی که «خسارات جبران» می شود یا دست نخورده باقی می ماند و یا اینکه با برداشت های دولتی کاهش می یابد. به هر حال، کمپانی ها


ص: 425




1- انگلیسی ها معتقدند که برای احتساب هزینه های اضافی بهتر است از قیمت های واقعی استفاده شود. چون٬ تقاضای 20 %مشارکت در خـلیج فارس به معنی این است که به هزینه خالص شرکت در مورد استخراج هر بشکه٬ نفت 6 سنت افزوده می شود. دولت نیز به شرکت ها اجازه می دهد که سهم نفت آنها را نیز در “بازار” به فروش برسانند که در نتیجه در مقدار 6 سنت افزایش هزینه یا مخارج به این ترتیب کاهش پدید می آید. بنابراین
تقاضای 20 %مشارکت به معنی 2 یا 3 سنت هزینه اضافی در هر بشکه است که در حقیقت اصل هزینه ای اضافی به حساب نمی آید٬ ولی فکر نمی کنیم که کشورهای اوپک براساس قیمت های واقعی مذاـکره نمایند٬ گر چه ممکن است نتیجه نهایی همان باشد. بنابراین در رابطه با تقاضای مشارکت کشورهای اوپک از طرف مصرف کنندگان مخالفتی بروز نخواهد کرد (که از مخالفت شرکت ها جدا باشد)
2- احتمال کشورهای اوپک در محاسبات خود از ارقامی که وسیله وزارت بازرگانی آمریکا در مورد ارزش سرمایه گذاری های آمریکا در خارج سالانه منتشر می گردد٬ استفاده خواهند کرد.

نیز این هزینه اضافی را از طریق مصرف کنندگان به دست می آورند، چون امکان ندارد که این شرکت ها بتوانند افزایش هایی بیش از آنچه در ژانویه 1971 به وجود آمد را متحمل بشوند. همان گونه که قبلاً گفته شد، دولت آمریکا نیز باید در مورد مشارکت اوپک قبل از پایان قرارداد تهران اعتراض نماید.


درخواست اوپک برای ایجاد تغییرات در پرداخت ها در رابطه با افزایش مؤثر ارزش دلار بسیار پیچیده است. اوپک ممکن است اظهار نماید که به دلیل ضرورت این قراردادها به طور اتوماتیک مورد گفتگو قرار گرفته اند، ولی شرکت ها نیز استدلال می کنند که در قرارداد تهران در زمینه بالا رفتن تورم مفادی وجود دارد که در مورد کاسته شدن ارزش پولی اقدامی انجام می دهد. به هر حال، آمریکا به آسانی نخواهد توانست اوپک را متقاعد سازد که به دنبال درآمد بیشتر نباشد. مشکلات ارزی کنونی جهان نیز در نتیجه اقدامات آمریکا به وجود آمده، بنابراین به آسانی نمی توان از اوپک خواست که در جهت بقاء خود اقداماتی انجام ندهد. این موضوع خصوصا در مواردی که قیمت مواد خارجی را به دلار افزایش داد نیز صادق است. اگر بخواهیم بگوییم که ما مایل هستیم که قیمت کالاهای ساخته شده یا کالاهای بعضی از کشورها افزایش یابد، ولی قیمت نفت به صورت قبلی باقی بماند، حرف ما در کشورهای اوپک خریداری نخواهد داشت.


ما به شرکت های نفتی خود اطلاع داده ایم که از نظر دیپلماتیک نمی توانیم در این زمینه آنها را یاری دهیم. آنها گفته اند که خواستار حمایت ما نیستند، ولی بیندیشند. ما نیز مقالات بررسی تجارت تهیه شده وزارت دادگستری را بر ایشان ارسال داشته ایم، تا آنها نیز بتوانند کار خود را انجام دهند. در مورد این موضوع با اروپایی ها نیز گفتگو کردیم و اظهار داشتیم که اگر موجبات نگرانی آنها فراهم شود آنها نیز می توانند با دولت های اوپک این موضوع را در میان بگذارند، ولی اکثر آنها ظاهرا مایل نیستند این کار را انجام دهند.




6-درآمد آتی دولت های اوپک و ملاحظات مربوط به تراز پرداخت ها



الف: درآمد اوپک


جدول ضمیمه این بخش نمایشگر تقریبی درآمدهای نفتی دولت های خاورمیانه و آفریقای شمالی در سال 1975 است. میزان رشد پایین 10 درصد است که خیلی پایین تر از میزان رشد تولید در چند سال گذشته است.


در صورتی که دولت های خاورمیانه ای و آفریقای شمالی عضو اوپک تا سال 1975 موفق به بالابردن قیمت ها به دلار بشوند عوایدی که نصیب آنها می شود دو برابر شده و از 14/6 میلیارد دلار به 27 میلیارد دلار خواهد رسید. با در نظرگرفتن 3/30 دلار تا 3/60 دلار برای هر بشکه به هنگام تولید و اضافه کردن ضریب تورم و هزینه حمل هر بشکه به پالایشگاه ساحلی آمریکا و منطقه صادراتی، رقم 4/50 دلار برای هر بشکه در سال 1975 در به دست آمدن رقم بالا به کار برده شده است. عوارض و درآمدهایی که نصیب دولت ها در خلیج فارس می شود با کم کردن هزینه حمل و نقل از آمریکا به خلیج فارس، هزینه تولید نفت در خلیج و مبلغی که به شرکت ها می رسد از 4/50دلار تعیین می گردد که میزان این عایدات در هر بشکه 2/80 دلار می باشد. در مورد دولت های آفریقای شمالی نیز همین کار انجام شد و چون هزینه حمل و نقل از آفریقای شمالی به آمریکا در مقایسه با هزینه حمل و نقل از خلیج فارس به آمریکا خیلی کمتر است، عواید حاصله برای دولت های آفریقای شمالی بر اساس قیمت گذاری آمریکا در هر بشکه 3/35 دلار


ص: 426






می باشد.


البته این ارقام همه حدودی و تقریبی هستند. البته فرض می کنیم که هزینه حمل و نقل همیشه ثابت و زیاد است (که همیشه این طور نیست) (مقیاس جهانی 100). هزینه حمل و نقل ارزان در میزان عایدات دولتی نیز افزایشی پدید می آورد.


از ارقام مربوط به نیجریه، ونزوئلا، اندونزی و دیگر تولیدکنندگان در این جدول آورده نشده است. با وجود اینکه به دست آوردن ارقام صحیح در مورد تولیدات این کشورها کاری است بسیار مشکل، ولی منطقی است اگر فرض کنیم که میزان تولیدات و عواید حاصله معادل یک سوم ارقامی است که در جدول نشان داده شده است. بنابراین اگر بر اساس قرارداد تهران عمل شود، تولید گروه اوپک به 34 میلیون بشکه در روز و عواید حاصله 20 میلیارد دلار خواهد شد؛ ولی اگر تا سال 1975 قیمت نفت هم سطح قیمت آن در امریکا افزایش یابد عواید حاصله بالغ بر 35 میلیارد دلار خواهد گردید.


میزان تولید نفت در سال 1970 و میزان تقریبی آن در سال 1975 (ارقام به هزار بشکه در روز) و عایدات دولتی (به میزان میلیارد دلار در سال)


                  تولید -   عواید -عواید براساس قرارداد 1971- عواید در صورتی که قیمت نفت


  خاورمیانه                                                           هم سطح قیمت نفت درآمریکا تعین شود


 1-ایران          3848     1/1       6500                3/4                               6/6
2-عربستان     3798     1/2       6500                3/5                               6/6
3-کویت          2989     0/9       4000                2/1                               4/1
4-عراق          1558     0/5       2600                1/4                               2/8
5-ابوظبی       691       0/2       1000                0/5                                1
6-قطر            360      0/1        361                 0/2                                0/4
7-عمان          333      0/1        400                 0/2                                0/4
8-دوبی          86        0/03      150                 0/1                               0/2
9-بحرین         77        0/3        77                   0/04                             0/1         کل خاورمیانه


             13741        4/2         21588             11/4                              22/2
آفریقای شمالی :


لیبی       3321         1/3         2500               2/1                               3/1
الجزیره     990          0/4         1430               1/1                               1/7
کل آفریقای شمالی


             4311         1/7         3930               3/2                               4/8


کل خاورمیانه وآفریقای شمالی


           18052        5/9         25518              14/6                              27


در سال 1980 درآمد کشورهای تولید کننده به طرز فزاینده ای بالا خواهد رفت و با بالارفتن قیمت نفت جهانی و برابرشدن آن با قیمت نفت در داخل آمریکا و در نتیجه تغییراتی که در آن از تبدیل شیل و زغال سنگ به نفت به وجود خواهد آمد پرداخت خالص به دولت ها برای هر بشکه معادل 3 دلار خواهد بود، و درآمد دولت های تولیدکننده به حدود 80 میلیارد دلار در سال خواهد رسید. این درآمد حدود 10 برابر درآمد آنها در سال 1971 و حدود 4 برابر درآمد آنها در سال 1975 خواهد بود، البته در صورتی که در این مدت قرارداد تهران به طور کامل اجرا شود.


در مورد این نتایج با رئیس بخش جدید انرژی صندوق بین المللی پول نیز صحبت و تبادل نظر گردید و ایشان فرضیات ما در زمینه قیمت های آتی نفت و حجم تولید جهانی نفت پذیرفته اند. این صندوق به زودی


ص: 427




مطالعه ای را در زمینه حجم درآمد اوپک که انتظار می رود به بازار تجارت برگردانده شود و مقداری از آن نیز به عنوان ذخایر ارزی ذخیره گردند و تأثیر آن بر ثبات سرمایه ای بین المللی آغاز خواهد کرد.




ب: ملاحظات مربوط به موازنه یا تراز پرداخت ها


اگر در سال 1980 آمریکا هر روز 12 میلیون بشکه نفت وارد نماید و قیمت نفت نیز در آن زمان به میزان کنونی باقی بماند و در دریافت پولی شرکت ها نیز تغییری به وجود نیاید، هزینه خالص موازنه پرداخت های آمریکا برای هر بشکه 1/5 دلار یا 6/5 میلیارد دلار در سال خواهد بود. لیکن، اگر قیمت نفت جهانی معادل قیمت نفت در آمریکا بشود که احتمال این فرض بیشتر است و نیز تغییر تبدیل شیل نیز بر آن تأثیر بگذارد (همان گونه که قبلاً درباره آن صحبت شد)، آمریکا باید برای هر بشکه به طور خالص 3 دلار به دولت تولیدکننده بپردازد و هزینه خالص وارد کردن هر بشکه به آمریکا 3/5 دلار خواهد بود. در این صورت موازنه پرداخت های آمریکا معادل 25 میلیارد دلار در سال خواهد گردید.


لیکن در صورتی که شرکت های نفتی به وضع کنونی باقی بمانند، یعنی بتوانند به عملیات انتفاعی خود به نحوی ادامه دهند، سودی که عاید آنها می شود از فرار ارز جلوگیری می کند، ولی برای مصرف کنندگان اروپایی و ژاپنی هزینه مصروف برای هر بشکه بیشتر از هزینه مصروف توسط آمریکا خواهد گردید. در صورتی که قیمت نفت به طرز فاحشی بالاتر برود، برای اروپایی ها (بجز انگلیس و هلند) هزینه خالص برای هر بشکه معادل 4 دلار خواهد شد. و در صورتی که اروپا در سال 1980 هر روز 26 میلیون بشکه نفت مصرف نماید، کل هزینه ای که اروپا باید در هر سال متحمل شود معادل 38 میلیارد دلار می شود. ولی اگر ژاپن در هر روز 12 میلیون بشکه مصرف نماید که احتمال آن زیاد است (شاید هم میزان مصرف کم حدس زده باشد)، هزینه کلی که ژاپن در هر سال باید بپردازد 17 میلیارد دلار خواهد بود.


کشورهای بزرگ صنعتی با افزایش روابط تجاری بین خود و دولت های تولیدکننده خواهند توانست مقدار زیادی از این ارز را از این کشورها پس بگیرند، گرچه ممکن است که مخارج هر کشور نتواند با فروش اضافی آن برابر و جبران گردد. برای ملل توسعه نیافته افزایش این گونه ای فاجعه آمیز خواهد بود.




7-قدرت و توان کشورهای تولیدکننده در برخورد با شرکت ها


مصرف نفت در جهان در سال 1951 یعنی همزمان با ملی شدن شرکت انگلیسی - ایرانی کشور ایران، حدود یک چهارم مصرف کنونی نفت در جهان بود. تولید نفت در ایران دچار توقف گردید، لیکن پس از مدت کوتاهی این کاهش تولید به وسیله کشورهای حوزه خلیج از قبیل عراق، عربستان سعودی و بخصوص کویت جبران گردید. در 15 سال بعد استعداد افزایش تولید نفت در جهان بالا رفت. آمریکا به مقدار زیادی خودکفا شده بود هر روز حدود 2 میلیون بشکه وارد مخازن خود می نمود. در بسیاری از کشورهای مهم تولیدکننده نیز همین وضع حاکم بود. این ظرفیت اضافی سبب شد که شرکت های نفتی از امنیت و انعطاف پذیری بسیار برخوردار شوند. با سرنگونی خشونت بار سلطنت عراق در سال 1958 و حملاتی که علیه شرکت های نفتی انجام گرفت، طرح های توسعه طلبانه شرکت ها در عراق بی فایده ماند، ولی دولت عراق در تولید نفت کاهشی ایجاد ننمود. رژیم تندرو عبدالکریم قاسم و رژیم های بعد ناسیونالیست عربی و بعثی تهدید کردند که شرکت نفت عراق را ملی خواهند کرد، ولی تاکنون تهدیدهای خود را عملی


ص: 428






ساخته نساخته اند، چون می دانند و یا حداقل ترس از آن دارند که شرکت های نفتی کاهش نفت عراق را در خارج از این کشور جبران نمایند و چون عراق هرگز نتوانسته است همکاری دیگر تولیدکنندگان را به خود جلب نماید، ترس از آن دارد که نتواند بازاری برای نفت خود بیابد و در نتیجه درآمدی نیز نداشته باشد.


دولت عراق دچار نوعی کمبود دائمی مالی بود و به همین دلیل نمی توانست حتی از یک چهارم درآمد حاصله از نفت نیز چشم پوشی نماید.


همزمان با جنگ 1967 خاورمیانه و بسته شدن کانال سوئز نیز در خلیج فارس، ظرفیت تولیدی قابل ملاحظه ای وجود داشت، ولی با توقف تانکرهای نفت کش وسیله دیگری برای واردکردن این نفت به بازار وجود نداشت، و در آن حال لیبی نقش کویت در سال 1951 را ایفاء کرد؛ میزان تولید نفت این کشور به سرعت بالا رفت و وابستگی جهان به نفت لیبی بیشتر شد. کمی بعد از سرنگونی سلطنت لیبی در سپتامبر 1969، دولت جدید تندرو لیبی دریافت که قدرت آن را دارد که شرایط جدیدی را بر شرکت های نفتی تحمیل نماید و به همین جهت تهدید نمود که اگر خواست های این کشور برآورده نشود تولید نفت را متوقف خواهد کرد و این کشور بیش از هر کشور دیگر قادر به عملی ساختن تهدید خود بود. چون جمعیت لیبی بسیار کوچک بود و علاوه بر این دولت آن کشور حدود 2 میلیارد دلار ارز خارجی در اختیار داشت که می توانست به وسیله آن در صورت عدم تولید نفت نیز به حیات خود ادامه دهد. علاوه بر این، معلوم نبود که اروپا بتواند تحمل فقدان نفت لیبی را داشته باشد. خط لوله نفتی ترانس - عربی قطع گردید، و به نظر می رسید که عراق نیز منتظر است تا به محض اقدام لیبی در مورد شرکت ها، وی نیز به ملی کردن شرکت نفت عراق مبادرت ورزد و به این ترتیب خریداران نفت و شرکت های نفتی در وضع کاملاً جدیدی قرار گرفتند.


در گذشته هیچ یک از این کشورها نمی خواستند و یا قادر نبودند به منظور گرفتن امتیازات اقتصادی از شرکت های نفتی عمل کننده در آنجا به تنهایی صدور نفت را قطع نمایند، ولی لیبی این کار را کرد و دیگر کشورهای عضو اوپک نیز از وی دنباله روی کردند، ولی تقاضاهای آنها در قبال شرکت های نفتی معادل تقاضاهای لیبی نبود.


ولی در ماه های اخیر وضع آرامش بیشتری یافته است. نرخ نفتکش ها کاهش یافت و چون قیمت های تعیین شده به وسیله اوپک بر اساس مرغوبیت نفت تعیین گردید، قیمت نفت مدیترانه، آفریقای غربی و ونزوئلا افزایش یافت، ولی تولید در هر سه منطقه کم شد و این کاهش تولید نیز به وسیله خلیج فارس جبران گردید و در برخورد آتی ما با لیبی ما بیش از سال گذشته ملایمت و خونسردی نشان خواهیم داد.


چون تولید نفت آن در حال حاضر (نوامبر 1971) کمتر از 2/5 میلیون بشکه در روز تولید می کرد. و در صورتی که علیه شرکت ها اقدامی انجام دهد و حتی اگر تولید نفت لیبی کاملاً قطع گردد، به احتمال زیاد خواهیم توانست تمام این کمبود را با افزایش تولید از طریق خط لوله نفتی عراق و خط لوله ترانس - عربی (که در حال حاضر فقط از 50% ظرفیت آن بهره برداری می شود) و نیز از طریق نیجریه و ونزوئلا جبران نماییم.


ولی این راه حل نیز نگرانی ها را به طور کلی برطرف نمی نماید. اگر یکی از کشورهای «حوزه خلیج» از لیبی حمایت کند، یعنی عراق شرکت نفت خود را ملی نماید و خط لوله ترانس - عربی نیز قطع شود، باز هم ما با بحرانی روبه رو خواهیم شد که البته شدت این بحران مانند سال قبل نخواهد بود و خسارات وارده نفتی نیز به همان میزان نخواهد بود.


ص: 429




یکی از خطراتی که جبران کمبود لیبی می تواند دربرداشته باشد، به وجودآوردن روحیه آسوده خاطری است. برای مصرف کنندگان نفت و نیز شرکت ها «بازار خریداران» خیلی سودآورتر است، که در حال حاضر ما در همین نوع بازار قرار داریم. ولی باید در نظر داشت که عمر این بازار کوتاه است و احتمالاً آخرین بازار این گونه ای است که ما شاهد آن خواهیم بود.(1) تا سال 1975 مصرف جهانی نفت آن قدر بالا رفته و تولید جهانی نفت آن قدر در خاورمیانه و آفریقای شمالی متمرکز خواهد گردید که احتمالاً یکی از دو واقعه زیر رخ خواهد داد:


1) ظرفیت تولید اضافی و ذخیره ای جهانی آنقدر کم خواهد شد که قطع عرضه نفت توسط هر یک از پنج کشور اصلی عرضه کننده یعنی ونزوئلا، لیبی، ایران، کویت و عربستان سعودی، سبب خواهد شد که عرضه نفت به اروپا و ژاپن بحرانی پدید آید؛ یعنی پنج کشور خود را در موقعیت لیبی در سال 1970 خواهند دید، گرچه ذخایر ارزی ایران و ونزوئلا آنقدر نیست که آنها بتوانند در برابر کمبود درآمدهای خود مقاومت نمایند.


2) اکثر کشورهای اوپک که دائما روی تولید اضافی خود حساب می کرده اند که میزان رشد آن نیز دائما رو به افزایش بوده است - در آینده نزدیکی خواهند دید که تولید کاهش یافته و سقوط شدیدی پیدا خواهد کرد. بنابراین از اوپک به عنوان یک گروه باید انتظار داشت که دائما طالب افزایش قیمت هربشکه باشد؛ از این رو اوپک ممکن است اقدام به محدود نمودن تولید نماید تا بتواند نفت را برای آینده حفظ نماید. این استدلال که ارزش نفت کنونی در رابطه با نفتی که در سال 1990 تولید خواهد شد صفر است، به مذاق بسیاری از اعضاء اوپک چندان خوشایند نمی آید. ارزش تئوریک این استدلال هر چه باشد، تنها زمانی حائز اهمیت می گردد که درآمد حاصله از نفت در زمینه های تولیدی مورد استفاده قرار گیرد، نه در زمینه خرید اجناس تجملی و تسلیحاتی.


تا سال 1980 یا 1985 تولید نفت ونزوئلا، نیجریه، الجزایر، لیبی، کویت و اندونزی احتمالاً به «اوج» خود رسیده درجه نهایی را نشان خواهد داد. اگر تا سال 1980، در نقاط دیگر جهان اکتشافات جدید و غیرمنتظره دیگری رخ ندهد، مطمئنا عربستان سعودی و عراق و احتمالاً ایران در تولیدات نفتی خود افزایش پدید خواهند آورد.


اگر از روش های بازیافت ثانی و ثالث نیز استفاده شود. این افزایش تولید احتمالاً در چند دهه آتی و حتی در قرن آینده نیز ادامه خواهد یافت، ولی هزینه مصروف در این زمینه بسیار سنگین خواهد بود و برای استفاده از چنین منابع بازیافتی باید بتوان کاری کرد که دولت ها نیز در مقابل هر بشکه نفت پول کمتری دریافت نمایند.


البته منظور این نیست که عایدات آنها کمتر از آنچه امروز هست باشد، بلکه باید کمتر از عوایدی باشد که در زمان توسل به روش های بازیافت ثانی دریافت می گردد. در آن موقع حتی اگر فرض کنیم که تبدیل زغال سنگ، شیل و یا نفتی تعیین کننده قیمت نفت جهانی باشد، باز هم میزان عایداتی که نصیب دولت های تولیدکننده می شود خیلی بیشتر از امروز خواهد بود، یعنی در قبال هر بشکه عایدات خیلی بیشتری به


ص: 430




1- در گفتگویی که با دولت انگلیس در پایان اکتبر و اوایل نوامبر داشتیم ٬ دولت انگلیس اظهار داشت که ما در تعریف کنونی بازار نفت خیلی بیشتر از آمریکایی ها بدبین هستیم. چون ما در تعریف خود آن را ”آخرین لحظات بازار خریداران“ نامیدیم ٬ در حالی که انگلیسی ها فکر می کنند که به نظر آنها ”بازار دائمی فروشندگان که جهان آن را در سال 1976 تجربه خواهد کرد ٬ موقتاً نرمش به خرج داده است.“

جیب آنها سرازیر خواهد شد.


با حداقل همکاری در داخل اوپک (که در سال گذشته این همکاری بسیار قابل ملاحظه بوده است) این کشورها خواهند توانست در سال 1976 و در پایان قراردادهای تهران قیمت ها را خیلی بالاتر ببرند و در همان حال قادر خواهند بود شرکت های نفتی را وادار سازند که با تقاضاهای آنها در زمینه «مشارکت» موافقت نمایند. البته اگر زودتر دست به کار شوند موافقت آنها را قبل از آن زمان نیز به دست خواهند آورد.


خلاصه اینکه، در حال حاضر و حتی در بیست سال آینده شلاق در دست کشورهای تولیدکننده بوده و خواهد بود. شرکت ها و دولت های مصرف کننده و شرکت های خودمان هنوز هم برگ های برنده ای در دست دارند که در بخش بعد به توضیح و تشریح آنها خواهیم پرداخت، ولی این برگها را باید با احتیاط تمام رو کرد تا شکست نابودکننده ای نصیب مان نشود.




8-قدرت شرکت ها


در گذشته شرکت های نفتی بزرگ، در رابطه با دولت های تولیدکننده طوری رفتار می کردند که گویی آنها (شرکت) ملل حاکم هستند و در بسیاری از موارد، تکنولوژی درآمد و عظمت شرکت ها آنها را نیرومندتر از بسیاری از دولت ها نشان می داد. این شرکت ها در مناطق تحت امتیاز خود دولت ها را مورد تهدید قرار می دادند و اظهار می داشتند که تولید را متوقف کرده به مناطق بهتری کوچ خواهند کرد. نتیجه این روش جسورانه در برخورد با دولت ها خصومتی است که امروزه در رابطه با شرکت ها نشان داده می شود. لیکن با وجود این که بعضی از مقامات شرکت ها و حتی مقامات دولت های مصرف کننده رؤیای روزهای گذشته را هنوز هم در سر می پرورانند، ولی باید اذعان داشت که دیگر در برخورد با دولت ها چندان قدرتی ندارند و در مدت کوتاهی این مطلب برای هر یک از تولیدکنندگان اوپک اگر تاکنون روشن نشده، حتما آشکار خواهد شد.


با این وصف، شرکت ها هنوز هم آنقدر ضعیف نشده اند. آنها سه وظیفه مهم دارند که باید در انجام آن بکوشند:




(1)مهمترین وظیفه آنها تأمین و تضمین سرمایه است


طبق برآورد بانک چیس مانهاتان، این صنعت در خارج از دنیای کمونیستی در ده سال آینده به بیش از 500 میلیارد دلار سرمایه نیز خواهد داشت. که از این مبلغ 180 میلیارد آن برای برآورد نیاز کاری و دیگر نیازهای عمومی شامل اوراق قرضه است، و 360 میلیارد دیگر سرمایه مورد نیاز در زمینه مخارج است.


(در این مورد در همین مقاله در موضوعی دیگر بحث خواهد شد). از سرمایه مورد نیاز برای مخارج حدود یک سوم دیگر تسهیلات آتی (یعنی، اکتشاف، توسعه و تولید) به کار خواهد رفت. بعضی از کشورهای اوپک احتمالاً سرمایه زیادی را ذخیره خواهند کرد، ولی اکثر آنها به این کار تن درنخواهند داد. به هر حال، نیاز محلی به سرمایه بر نیاز به سرمایه گذاری بیشتر در زمینه نفت ارجحیت خواهد یافت. اگر دولت ها تصمیم بگیرند که شرکت ها را ملی نمایند و یا حداقل کنترل آنها را به دست گیرند، حداقل امکان دارد که وحدت میان اوپک از میان برود؛ و در آن صورت خلاف اوضاع کنونی که تمام دولت های تولیدکننده در برابر صنعت قرار گرفته اند، این امکان کاملاً وجود دارد که رقابت میان این دولت ها قیمت نفت را کاهش دهد.


این موضوع در کوتاه مدت به نفع مصرف کنندگان و حتی شرکت ها خواهد بود چون آنها ابتدا مبادرت با


ص: 431






خرید نفت کرده، حمل و نقل، پالایش و بازاریابی آن را نیز به عهده می گیرند (دلایل بسیاری حاکی از آن است که کشورهای اوپک این خطر را شناخته اند و به همین دلیل اجازه خواهند داد که شرکت ها تا حدی در تولید نقش داشته باشند). بنابراین، می توان گفت که سرمایه لازم در زمینه تولید مصرف نخواهد شد و در مدت کوتاهی جهان بحرانی را در زمینه عرضه تجربه خواهد کرد که بجز کاهش شدید در مصرف راه فرار دیگری از آن نخواهد داشت.


ممکن است اینطور استدلال بشود که دولت های تولیدکننده آن قدر بالغ شده اند که مقدار زیادی از درآمد خود را برای ایجاد تسهیلات تولیدی بکار برند و امکان دارد که بعضی از کشورها نیز این کار را انجام بدهند، ولی امکان ندارد و اصولاً قابل درک نیست که یکی از کشورهای اوپک پول و تولید خود را در کشوری دیگر به کار گیرد، بخصوص که خطر از دست رفتن سرمایه آنها مانند شرکت های نفتی نیز وجود دارد.


البته این امکان نیز وجود دارد که کشورهای مصرف کننده سرمایه لازم را برای توسعه منابع جدید به کار گیرند، ولی مشکل بتوان بدون استفاده از شرکت های نفتی که تجربه لازم در این زمینه را در اختیار دارند به این هدف چ آمد. تجارب ENI ، CFP ، ERAP در زمینه تولید در خارج نیز نمی تواند سبب از بین رفتن نگرانی کسانی شود که فکر می کنند شرکت های نفتی دولتی قادر هستند در زمینه مسئله عرضه نفت راه حلی ارائه دهند.




(2) دومین قدرت صنعت مهارتی است که در زمینه تکنولوژی دارد وو نیز در پیچیدگی بسیار توزیع و بازار نفت نهفته است..


اگر همه کشورهای اوپک نتوانند، اکثر آنها خواهند توانست امور حوزه های نفتی خود را در دست بگیرند. نفت در حال حاضر استخراج شده است و مطمئنا از طریق چاه های نفت کنونی تولید خواهد شد، ولی حفر چاه های جدید مشکلات جدیدی را نیز به همراه خواهد داشت و اکثر تکنیسین های کشورهای اوپک حتی در ونزوئلا که از نظر تکنولوژی در میان کشورهای اوپک خیلی پیشرفته تر و پیچیده تر نیز هست، قادر نخواهند بود که حوزه های جدید نفتی را کشف و مورد بهره برداری قرار دهند. پیچیدگی مشکلات در زمینه بهره برداری حوزه های نفتی جدید با اضافه شدن مشکل بازاریابی نفت دوصد چندان خواهد شد، ولی شک نیست که کشورهای اوپک اهمیت این موضوع را نیز دریافته اند. در تقاضای اوپک برای «مشارکت» صریحا آمده است که خود کمپانی ها باید نفت را مستقیما به بازار عرضه کنند، به احتمال قوی در طرح بازار معمولی شرکت ها، نه شرکت ها و نه دولت ها هیچ یک نخواهند توانست به تنهایی بازار جدیدی برای 20% نفت تولید شده در کشورهای اوپک پیدا کنند.




(3) سومین نکته عبارت است از وظیفه شرکت ها به عنوان مانعی میان دولت های تولیدکننده ومصرف کننده.


این موضوع برای هر دو حائز اهمیت است. دولت های تولیدکننده می توانند شرکت ها را مورد تهدید و اذیت و آزار قرار دهند. در صورتی که با دیگر شرکت های ملی نفت و یا با دولت های مصرف کننده مستقیما سر و کار داشتند موضوع حیثیت ملی به میان می آمد و سازش و مصالحه اصولاً امکان پذیر نمی بود. حتی اگر این موضوع هم در میان نباشد، شک نیست که قراردادهای تهران / تریپولی / بغداد در نیمه اول 1971


ص: 432






طوری اجرا گردید که از به میان کشیده شدن حیثیت و شرف ملی اجتناب ورزیده شود. اگر در ژانویه 1971 دولت ها به جای شرکت ها در تهران حضور می داشتند، مشکل بتوان تصور کرد که نتیجه حاصله به اندازه نتایج حاصله کنونی رضایتبخش می بود.


اقدامات دولت آمریکا از طریق نمایندگی ایروین به خلیج فارس صرفا شامل:


الف) اعلام اخطار نسبت به کشوری بود که صدور نفت به آمریکا و دوستانش را قطع نماید که در نتیجه بر روابط بین آن کشور و امریکا نیز شدیدا تأثیر خواهد بخشید.


ب) خواستار تمدید زمان مذاکره برای شرکت ها شده بود.


پ) خواستار توقف جهش قیمت ها در اوپک شده بود. دیگر کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی صرفا به حمایت از شرکت ها و تلاش های آمریکا پرداختند.


در اینجا نکته دیگری نیز هست که نباید زیاد بر آن تکیه نمود، ولی ذکر آن هم خالی از فایده نیست. ما معمولاً کشورهای تولیدکننده را راهزنان بی وجدانی می نامیم که برای قوانین بین المللی و اخلاقیات احترام قائل نیستند. اگر شرکت ها و دولت های مصرف کننده و دولت خودمان نیز همین رویه را در پیش بگیرند ما نیز به همان نام خوانده خواهیم شد، ولی باید اعتراف کنیم که در اوپک مردانی چون شاه فیصل، امیر کویت و دیگران... وجود دارند که به شرف و تمامیت ارضی احترام می گذارند. اگر واقعیت را در نظر بگیریم می بینیم که باید از آنها انتظار داشته باشیم که برای حفظ منافع خود به طور منصفانه عمل نمایند. بعضی از دولت های اوپک از قبیل دولت عراق گاهی اقداماتی انجام داده اند که با هیچ منطقی مطابقت نمی کند، ولی اکثر آنها رفاه اقتصادی خودشان را نیز در نظر دارند. برای شرکت ها و یا دولت های مصرف کننده چندان هم مشکل نیست اگر بخواهند از طریق نمایندگی های دیپلماتیک و یا سفیران ویژه تولیدکنندگان را متقاعد سازند که باید به قراردادی که براساس اعتماد دو جانبه و تفاهم منعقد گردیده احترام بگذارند تا منابع جدید نفتی کشف شود و تسهیلات لازم برای تولید، پالایش، حمل و نقل و توزیع آن ایجاد گردد، و باید روشن شود که تولیدکنندگان و مصرف کنندگان هر دو از ثبات در بازار نفت بهره می برند.




9-نقاط ضعف کشورهای مصرف کننده در برابر اوپک(1)


 وابستگی روزافزون کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی، بخصوص اروپای غربی و ژاپن به نفت اوپک امکان انجام اقدامات مؤثر توسط آنها را محدود و هر کاری که بخواهند انجام دهند باید بدون مداخله نظامی (که در اینجا این مورد در نظر گرفته نشده است) تأثیری فوری داشته باشد، در حالی که برای به اجراگذاشتن بسیاری از سیاست ها زمان لازم است. علاوه بر این، تفرقه اقتصادی و ایدئولوژیک حاد جهان احتمالاً به این معنی خواهد بود که ائتلافی از ملل کشورهای کمتر توسعه یافته در خارج سازمان توسعه و همکاری اقتصادی و کشورهای اروپای شرقی و شاید چین سبب شود که اقدامات انجام شده توسط این سازمان خنثی گردد.


در رابطه با خواست اوپک مبنی بر افزایش نامحدود قیمت نفت و یا قطع صدور نفت تا زمانی که قیمت ها


ص: 433





1- این فصل را می توان نقاط قوت تولیدکنندگان نیز نامگذاری کرد. این بخش را به این دلیل از قسمت جدا شده است تا بتوان به طور کامل در مورد پیشنهادات ارائه شده در زمینه اقدامات تلافی جویانه ای که از طرف مصرف کنندگان علیه تولیدکنندگان نفت ممکن است اتخاذ شود ٬ بحث نمود.

افزایش یابد، کشورهای مصرف کننده می توانند نفت کمتری خریداری نمایند، ولی نمی توانند تا مدت زیادی دوام بیاورند چون نه می توانند این نفت لازم را از منابع غیراوپک دریافت نمایند و نه اینکه به دیگر اشکال انرژی دسترسی دارند.


به عنوان اقدامات تلافی جویانه ای که کشورهای مصرف کننده ممکن است در قبال افزایش قیمت نفت علیه کشورهای اوپک انجام دهند، در زمان های مختلف سه پیشنهاد شده است که عبارتند از: تحریم تجارتی، مسدود ساختن آن بخش از منابع مالی اوپک که در کشورهای مصرف کننده نگاهداری می شود و حذف کمک به اوپک ولی هیچ یک از آنها عامل مشوق نبوده، عملی نیز نمی باشد:




(1) تحریم تجاری


بسیاری از کشورهای اوپک دارای نظام های اقتصادی و اجتماعی نسبتا ابتدایی هستند. اکثریت جمعیت های آنان به کشاورزی اشغال داشته، خارج از اقتصاد پولی عمل می کنند. به عبارت دیگر، ممانعت از جریان واردات به آنها کمتر از دیگر جوامع پیشرفته آسیب می رساند، ولی بدون شک در برنامه های عمرانی و میزان رشد آنان وقفه عمده ای پدید خواهد آمد. ممکن است مجبور شوند از بعضی از کالاهای تجملی چشم پوشی بنمایند، ولی واردات عمده از قبیل مواد غذایی و سرمایه ای را که برای تداوم حداقل فعالیت اقتصادی احتیاج دارند، قطعا از طریق کشورهای دیگری در آفریقا، آسیا یا بلوک شوروی تأمین خواهند نمود. علاوه بر این، تحریم های تجاری غالبا فاقد عملکرد مثبت هستند. تحریمی که در این زمینه تحت حمایت بسیاری از کشورهای جهان علیه رودزیا صورت گرفت نیز فاقد تأثیر لازم بود، و تحریم کشورهای اوپک نیز از حمایت مشابه آن چنانی برخوردار نخواهد بود.


ذخایر ارزی بین المللی پنج کشور بزرگ اوپک در پایان سال 1970 به قرار زیر بوده است:


عراق                                      390/000/000    دلار


عربستان سعودی                      946/000/000    دلار


کویت                                      223/000/000    دلار


ایران                                       315/000/000    دلار


لیبی                                      2/331/000/000  دلار


در مقایسه با ذخیره ارزی و میزان کل واردات می توان گفت که ایران آسیب پذیرترین این کشورها می باشد. چون ذخایر ارزی این کشور تقریبا معادل صورت حساب واردات سه ماهه این کشور در سال است.


ولی، لیبی با ذخایر ارزی خود می تواند حدود 41 ماه دوام بیاورد. در واقع صورت حساب وارداتی به هنگام تحریم کاهش می یابد، چون واردات غیرضروری نفتی در این زمان حذف می گردد و در همان حال صورت حساب وارداتی به قدری کم نخواهد شد که آن را واردات «بحرانی» بتوان نامید، چون باید واردات گران قیمت تری جایگزین آنها بشود. لیکن در صورت تعادل، حتی کشور ضعیف ایران نیز می تواند بیشتر از سه ماه دوام بیاورد و در صورتی که لیبی و عربستان سعودی هم به این کشور از نظر مالی کمک نمایند، خواهد توانست بیشتر روی پای خود بایستد.




(2) مسدود شدن منابع مالی


ص: 434






کشورهای مصرف کننده می توانند منابع مالی کشورهای اوپک را، یا توام با تحریم تجاری و یا به عنوان سیاستی مستقل مسدود نمایند. قسمت اعظم منابع مالی کشورهای اوپک یا در سویس و یا در انگلیس نگاهداری می شود. مشکل به اجرا گذاشتن و موجودیت اعتبارهای کوتاه مدت از طریق کشورهای کمونیستی از تأثیر مسدود شدن منابع مالی اوپک می کاهد. ممکن است که انگلیس نیز که به عنوان مرکز بانکداری و پولی بین المللی عمل می کند، با مسدود شدن منابع مالی اوپک در کشور خود موافقت نماید، گرچه این احتمال چندان هم امکان پذیر نیست. در تمایل سویس به این کار نیز تردید بسیاری وجود دارد، حتی امریکا نیز ممکن است نتواند چنین کاری را انجام دهد؛ چون مسئله این است که آیا در صورت بروز یک موقعیت اضطراری ملی ما از نظر قانونی قادر به انجام چنین کاری هستیم یا خیر. بنابراین مسدود شدن منابع مالی چندان هم واقعگرایانه نیست و اگر هم باشد چندان مؤثر نخواهد بود.




(3) قطع کمک ها


در این زمینه ایران تنها دریافت کننده کمک های خارجی چشمگیر می باشد و حتی این کشور نیز با کمک عربستان سعودی، لیبی و بلوک شرق خواهد توانست تا مدت زیادی دوام بیاورد.


البته مبادرت به هر یک از اقدامات بالا سبب خواهد شد که شوروی و چین در منطقه اوپک مواضع خود را مستحکم نمایند و به این ترتیب در پایان مرافعه کشورهای مصرف کننده مواضعشان ضعیفتر از آغاز این برخورد شده است.




10-منابع جایگزین انرژی قبل از سال 1980


برآوردهای حاصله نشان می دهد که در سال 1980 از طریق شیل می توان حدود 100/000 تا یک میلیون بشکه در روز نفت تولید نمود، در حالی که خوش بینانه ترین این برآوردها تولید 300/000 بشکه در روز را ممکن می دانند. یکی از شرکت هایی که شدیدا در زمینه شیل به کار مشغول است اظهار داشته که با تلاش دولت و صنعت و با اعمال نظارت های زمان جنگ بر تولید، تا آن زمان می توان هر روز حدود 3 میلیون بشکه نفت از این طریق تولید نمود. ولی دیگران معتقدند که این کار امکان پذیر نیست.


در کوتاه مدت آینده تولید نفت از زغال سنگ نیز چندان رضایت بخش نیست. در منطقه کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی نیز آینده استفاده از انرژی هیدروالکتریک چشم انداز امید بخشی ندارد و در این چهارچوب زمانی مبادرت ورزیدن به یک برنامه ضربتی انرژی اتمی نیز نخواهد توانست وابستگی ما به نفت را کاهش دهد. غیرعادی ترین انواع انرژی تبدیل انرژی خورشیدی یا ترکیب هیدروژنی است که از مهمترین منابع نیرو به شمار می آیند، ولی هیچ یک از آنها تا پایان این قرن امکانپذیر نمی باشد. استفاده مؤثرتر از انرژی، به کمک MHD که هنوز کشف نشده است نیز می تواند مقداری از این وابستگی را از بین ببرد، لیکن در حال حاضر مقدور نیست.


به این ترتیب نمی توان چندان هم به کشفیات یا اختراعات جدید در حل مشکلات ما در زمینه انرژی در قرن بیست و یکم امیدوار بود. مسئولانه نخواهد بود اگر فکر کنیم که قبل از سال 1980 ماشینی به کمک ما خواهد آمد. بلکه باید در زمینه پیشنهادات کمی بیشتر کار کنیم یعنی این واقعیت را در نظر بگیریم که در


ص: 435






صورتی که بهترین تلاش ها نیز مثمر ثمر واقع شود، اروپای غربی، ژاپن و احتمالاً آمریکا هیچ کدام نخواهند توانست در آینده ای قابل پیش بینی (یعنی قبل از 1980) خود را از قید وابستگی کامل به اوپک برهانند.




11-گاز


هدف اصلی مورد بحث در این رساله نفت است، ولی بد نیست در اینجا چند کلمه ای هم درباره گاز گفته شود. گاز را «سوخت ایده آل» نامگذاری کرده اند. گاز بدون آلودگی می سوزد و تولیدات آن دی اکسید کربن و آب است. تولید کثافت و سولفور نمی کند و به آسانی می توان آن را در آشپزخانه و نیروگاه های عظیم به کار برد. با سیاست قیمت گذاری کمسیون فدرال نیرو، قیمت گاز مصرفی در آمریکا نیز بسیار ارزان است. گاز کنونی به قیمت 20 سنت برای هر هزار فوت مکعب فروخته می شود و گاز جدیدا کشف شده را نیز حدود 25 سنت برای همین مقدار می فروشند. قیمت گاز در حال حاضر خیلی کمتر از قیمت نفت است. با قیمت 25 سنت برای هر هزار فوت مکعب گاز، در حالی که هر 5800 فوت مکعب آن از نظر محتوای حرارتی برابر یک بشکه نفت است، قیمت هر بشکه نفت باید 1/45 دلار باشد. در آمریکا قیمت کنونی هر بشکه نفت حدود 3/5 تا 3/75 دلار است؛ قیمت هر بشکه نفت در خلیج نزدیک به 2 دلار تمام می شود و قیمت هر بشکه نفت خام کم سولفور نیجریه و لیبی که گاز کاملاً می تواند با آن رقابت کند، حدود 3 دلار تمام می شود.


ذخایر گازی آمریکا به طرز قابل ملاحظه ای رو به کاهش است و اکنون آمریکا گاز را به نسبت 22 تریلیون فوت مکعب در سال مصرف می کند و منابع بازیافتی جدید گاز فقط نیمی از آن را می توانند تأمین نمایند. به عبارت دیگر ذخایر ما به میزان 10 تا 12 تریلیون فوت مکعب در حال از بین رفتن است و با این وصف که کل ذخایر گازی ما بالغ بر 200 تریلیون فوت مکعب می شود باید گفت که وضع چندان نیز امیدوارکننده نیست. در واقع به عقیده صنعت تا سال 1975 مصرف ما در این زمینه دچار محدودیت خواهد گردید و چون در سال 1980 نفت تنها معادل واقعی گاز می باشد، شاید رقم مصرفی نفت در جاهای دیگر پایین نشان داده شده است.


صنعت گاز معتقد است پایین بودن مصنوعی قیمت گاز در آمریکا تنها دلیل مستقیم برای کشف نشدن حوزه های جدید گازی است. البته دیگران با این نظریه چندان هم موافق نیستند؛ چون فکر می کنند که افزایش قیمت تولید گاز تنها سبب می شود که میزان عرضه گاز به مقدار ناچیز افزایش یابد. بنابراین لازم است که دولت و صنعت مشخص نمایند که افزایش قیمت گاز به هنگام تولید در آمریکا چه نقشی را در عرضه گاز ایفا خواهد کرد. البته این مسئله از طرف وزارت امور خارجه به صنعت گاز، صنعت نفت و کمیسیون نیروی فدرال توصیه گردیده است. یکی از مجلات مهم تجاری کار خود را در این زمینه به زودی آغاز خواهد کرد.


از همان زمانی که نفت در کشورهای تولیدکننده نفت حوزه خلیج فارس کشف گردید، گاز به موازات آن پیدا شد و بی هدف سوزانده می شد. اکنون ایران مقداری از گاز طبیعی خود را به شوروی می فروشد و مقداری از آن را وارد کپسول ها می نماید، ولی به طور کلی حدود سه چهارم گاز تولید شده در خلیج فارس به هدر می رود. شرکت های نفتی معتقدند که این نوع گاز یک منبع نیست و همراه با تولید و استخراج نفت تولید می گردد، بنابراین نمی توان از آن بهره برداری کرد. در حال حاضر حدود 10 میلیارد


ص: 436





فوت مکعب گاز در روز به هدر می رود و درست است که قبلاً برای آن بازاری وجود نداشته است، لیکن این موضوع نیز به زودی تغییر خواهد کرد. در حال حاضرتعدادی از کشورهای آفریقای شمالی از قبیل لیبی و الجزایر که به بازارهای اروپایی نزدیک ترند، گاز مایع را در آنجا می فروشند. الجزایر نیز قرار است طبق یک پروژه عظیم به آمریکا گاز بفروشد. البته نرخ این گاز در مقایسه با نرخ گاز در آمریکا بسیار بالا است. بسیاری از خریداران آتی گاز از اینکه باید گاز الجزایر را به قیمت هر هزار فوت مکعب 80 سنت در آمریکا بفروشند بسیار تعجب کرده اند. البته این قیمت در مقایسه با گازی که امریکا به قیمت هر هزار فوت مکعب 40 سنت می فروشد بسیار گران است، ولی اگر با قیمت نفت مقایسه شود می بینیم که اصلاً گران نیست. چون قیمت 80 سنت برای هر هزار فوت مکعب برابر است با قیمت 4/64 دلار برای هر بشکه نفت، در حالی که نفت نامرغوب کم سولفور که چندان هم مفیدتر از گاز نیست و در نیویورک به قیمت 4/40 دلار برای هر بشکه به فروش می رسد.


گاز را می توان از نفتا(1) نیز تولید کرد، اما این کار بستگی به قیمت ارزان نفت دارد. البته قیمت آن امروزه خیلی پایین است، ولی اگر تبدیل به گاز شود قیمت آن افزایش خواهد یافت. و به هر حال نیز قیمت آن بالا خواهد رفت چون صنعت پتروشیمی از نفتا به عنوان منبع تغذیه خود استفاده می کند، و احتمالاً پروژه های تبدیل زغال سنگ یا نفت خام به گاز منطقی تر به نظر می رسد. لیکن در اینجا قیمت هر هزار فوت مکعب گاز ترکیبی حدود 1/20 دلار است. که با این قیمت هر بشکه نفت باید 7 دلار تمام بشود. با وجود امتیازات بسیار گاز، گمان نمی رود که بسیاری از استفاده کنندگان (بجز منازل) بتوانند چنین قیمت گزافی را برای آن بپردازند.


قیمت گاز مایع به هنگام تولید در مقایسه با هزینه لازم برای سرمایه گذاری و تولید و صدور آن بسیار ناچیز است. ظاهرا در الجزایر هر هزار فوت مکعب آن حدود 10 سنت تمام می شود. ممکن است این قیمت نیز افزایش پیدا کند، ولی چون گاز نیز مانند نفت برای این کشورها یک منبع درآمد اصلی نیست امکان افزایش آن خیلی کم است.


هزینه حمل و نقل گاز از خلیج فارس آنقدر بالاست که گمان نمی رود بتوان آن را عملی نمود. در آینده، در صورتی که قیمت ها بالاتر برود و در صورتی که کانال سوئز نیز باز بشود خلیج فارس علاوه بر عمده ترین منبع نفت مهمترین منبع گاز نیز به حساب خواهد آمد.




12-رابطه جدید بین دولت های مصرف کننده و تولیدکننده


بعضی از کشورهای مصرف کننده معتقدند که عدم ثبات در عرضه نفت ناشی از خصومت اعراب علیه آمریکاست، چون بسیاری از اعراب معتقدند که آمریکا با حمایت از اسرائیل با منافع آنها مخالفت می ورزد. تعدادی از کشورهای مصرف کننده (از قبیل ایتالیا، فرانسه و اسپانیا) معتقدند که برای ایجاد ثبات در این زمینه باید روابط جدید با کشورهای تولیدکننده برقرار کرد که فراتر از روابط ایجاد شده توسط شرکت های نفتی «آنگلوساکسون» باشد و به این ترتیب بتوان مانع اقدامات بعدی اعراب علیه امریکا گردید.


این طرح که به وسیله مقامات جامعه اقتصادی اروپا در بروکسل تهیه شده خواستار نوعی وابستگی اقتصادی بین کشورهای مصرف کننده و تولیدکننده است و معتقد است که در این صورت اگر تولیدکنندگان


ص: 437





1- بخشی از نفت خام در برج تقطیر (م.)

به تحریم نفتی مبادرت ورزند اقتصاد خود آنها نیز به اندازه اقتصاد کشورهای مصرف کننده آسیب خواهد دید. بنابراین وابستگی دو جانبه ضامن ثبات در عرضه نفت خواهد گردید.


ولی معلوم نیست که تمام کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی و یا حتی بخشی از آنها بتوانند در برابر نتایج سیاسی داخلی علیه موضع آمریکا در خاورمیانه مقاومت نمایند. چون در این صورت مجبور خواهند بود برخلاف بسیاری از سیاست های سنتی خود عمل نمایند. آلمان، هلند، دانمارک، نروژ و انگلیس با اسرائیل همبستگی بسیار دارند. علیرغم موضع دولت فرانسه از سال 1967، مردم فرانسه با سیاست وابستگی کلی به اعراب تمایل نشان نمی دهند. ایتالیا و ژاپن نیز ممکن است بخواهند چنین سیاستی را اتخاذ نمایند و با مخالفت داخلی سیاسی قابل توجهی روبه رو نشوند و نتایج چنین حرکتی به هیچ وجه به حل مسئله اعراب و اسرائیل کمکی ننموده، در رابطه آنها با ما، انگلیس و دیگران ایجاد اشکال خواهد نمود.


کشورهای اوپک در رابطه با واردات صنایع مادر وابستگی بسیار دارند، لیکن در همه حال آنها خواهند توانست بدون آنها نیز زندگی کنند، یعنی خیلی طولانی تر از مدتی که اروپایی ها خواهند توانست بدون نفت سر کنند. وابسته نمودن اقتصاد پیشرفته اروپایی به اقتصادهای اصولاً ابتدایی از قبیل اقتصاد لیبی، سبب خواهد شد که لیبیایی ها بر اقدامات مشتریان خود کنترل شدید داشته باشند، بنابراین مشکل به نظر می رسد که چگونه ضد آمریکایی ترین یا پر حرارت ترین هواداران عربی دولت های مصرف کننده بتوانند به دفاع از این نظریه بپردازند، ولی با افزایش پیشرفت اوپک وابستگی آنها به کالاهای خارجی و کمک های فنی خارجی نیز افزایش پیدا خواهد کرد، بنابراین به نفع کشورهای مصرف کننده است که کشورهای تولیدکننده را به سوی پیشرفت سوق دهند. ایجاد یک طبقه متوسط در منطقه اوپک و واردساختن تمام جمعیت این منطقه به بازار پولی سبب گسترش وابستگی این کشورها به کشورهای مصرف کننده می شود که باید کالا در اختیارشان بگذارند. لیکن این برنامه به زمانی طولانی نیازمند است و در این مدت ایجاد هر گونه رابطه یک جانبه برای کشورهای مصرف کننده بیش از نظام کنونی که در آن شرکت های نفتی به عنوان میانجی واسطه در عرضه نفت عمل می کنند، خطر در برخواهد داشت.


کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی ممکن است با پیشنهاد کمک، کمک های نظامی، یا روابط تجاری یک جانبه در رابطه خود با کشورهای تولیدکننده بهبود ایجاد نمایند، لیکن آینده این روابط نیز چندان امید بخش و دلگرم کننده نیست. گذشته از همه اینها، باید اذعان داشت که با بهتر شدن روابط سیاسی کشورهای مصرف کننده و تولیدکننده در وضع کشورهای مصرف کننده نیز بهبود پدید خواهد آمد، و معلوم است که اگر عدم توافق سیاسی اعراب نسبت به ما کاهش یافته یا از بین برود، آمریکا، شرکت های نفتی آنگلوساکسون و مصرف کنندگان از موضع بهتری برخوردار خواهند شد.


و در صورتی که این امکان وجود داشته باشد که از طریق آن بتوان تولیدکنندگان اصلی را به شدت به کشورهای مصرف کننده وابسته کرد، باید بدون درنگ و تردید و با تلاش بسیار این کار را انجام داد.




13-روابط جدید بین دولت های مصرف کننده و شرکت های نفتی


آزادی تجاری شرکت های نفتی در کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی در تعدادی از


ص: 438





این کشورها از قبیل، انگلیس، امریکا، آلمان و بنلوکس،(1) نامحدود (برخلاف دیگر صنایع) بوده و در فرانسه و ژاپن توأم با نظارت می باشد و در ژاپن از شرکت های خارجی خواسته شده است که با شرکت های ژاپنی در کار خود شریک بشوند.


مدت ها قبل توسط دبیر جامعه اقتصادی اروپا نظریه ای پیشنهاد شد و به وسیله بعضی ها مورد قبول واقع گردید، گرچه مقامات ایتالیایی آن را نپذیرفتند. این نظریه مبنی بر این بود که نفت مهمتر از آن است که در اختیار شرکت های خصوصی قرار گیرد و اقتصاد هر یک از کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (بجز آمریکا و کانادا) بستگی به مقدار زیاد نفت وارداتی دارد. همه کسانی که این پیشنهاد را پذیرفتند معتقدند که شرکت ها در گذشته خیلی خوب عمل کرده اند، لیکن به گفته یکی از مقامات ایتالیایی «انعطاف پذیری مبالغه آمیز در پائیز سال 1970» یعنی زمانی که یکی از کشورها (لیبی) اظهار داشت که جهان را با بحرانی در عرضه نفت روبه رو خواهد کرد، پایان یافت چون شرکت ها نتوانستند برای جلوگیری از آن کاری انجام دهند.


این نظریه خواستار آنست که شرکت ها نیز مانند دیگر «مؤسسات عمومی تنظیم» گردند. یعنی دولت ها در زمینه نفت با دولت های تولیدکننده قرارداد منعقد سازند و قیمت ها را نیز تعیین نمایند و شرکت ها نفت را استخراج، پالایش و به بازار منتقل نمایند، لیکن باز هم دولت قیمت مواد را تعیین نماید، و برای سرمایه گذاری شرکت ها نیز سودی «منصفانه» تعیین نماید.


ولی این اتهام که شرکت ها دیگر انعطاف پذیری خود را از دست داده اند چندان هم منصفانه نیست. مسئله مهم بسته شدن کانال سوئز شرکت ها را تحت تأثیر قرار نداد، آنها خسارات وارده در نتیجه قطع نفت خط لوله ترانس - عربی را جبران کردند و حتی کاهش تولید نفت لیبی به میزان سه چهارم میلیون بشکه در روز نیز نتوانست در مسئله عرضه نفت بحرانی به وجود آورد. لیکن انعطاف پذیری نیز یک عامل نامحدود نبود، و زمانی این انعطاف پذیری پایان یافت که لیبی تهدید نمود که اصولاً صدور نفت خود را به طور کامل قطع خواهد نمود. بنابراین این سابقه انعطاف پذیری آنها چندان هم بد نبوده است.


ولی امروزه اوضاع فرق کرده است. قرارداد بغداد و تریپولی قیمت نفت کوتاه مسافت را بالا برد، البته این مسئله نیز تا زمانی که نرخ حمل و نقل نفتکش ها نیز بالا بود قابل توجیه می نمود، لیکن به خاطر کمتر شدن سرعت رشد مصرف و بحران ناچیز اقتصادی ژاپن که سبب شد کشتی های حمل کننده کلوخه صنعتی به صورت کشتی های نفت کش در آیند، این مسئله نیز از بین رفت. با پایین آمدن نرخ حمل و نقل تانکرهای نفت کش، تولید خلیج فارس نیز به قیمت از دست رفتن تولید در عراق، لیبی، نیجریه و ونزوئلا افزایش یافته است و خط لوله ترانس - عربی نیز به میزان نصف ظرفیت خود به کار افتاده است. امروز اگر باز هم لیبی بخواهد تولید خود را متوقف سازد، قدری درد سر ایجاد خواهد شد، ولی بحرانی در عرضه نفت به وجود نخواهد آمد - البته به این شرط که یکی دیگر از تولیدکنندگان اصلی کم مسافت نیز تولید خود را قطع ننماید. بنابراین «انعطاف پذیری مبالغه آمیز» دوباره به جای خود بازگشته است.


و تا زمانی که این انعطاف پذیری ادامه داشته باشد، تقاضاهای اروپاییان مبنی بر تحت کنترل گرفتن شرکت ها تا مدتی مسکوت خواهد ماند، ولی متأسفانه باید گفت این انعطاف پذیری برای همیشه و یا حتی برای مدت زیادی ادامه نخواهد یافت و قطعا و یقینا قبل از 1975 یا تمام و یا از میزان آن به شدت کاسته


ص: 439




1- اتحادیه اقتصادی کشورهای بلژیک- هلند و لوکزامبورگ (م)

شده است. مسئله بعدی این است که آیا کشورهای مصرف کننده می توانند این انعطاف پذیری را به وسیله شرکت های ملی نفتی خود بازگردانند یا با تنظیم شرکت های مهم بین المللی؟ جواب این است که آنان قادر به انجام این کار نخواهند بود و حداقل می توان گفت که تاکنون نتوانسته اند سابقه خوبی را در این زمینه کسب نمایند. شرکت های ملی از قبیل ENI نیز نتوانسته اند در زمینه اکتشاف و تولید نفت موفقیتی بدست آورند. با وجود کمک هایی که به ENIمی شود، این آژانس خواهد توانست تا حدی به رقابت با شرکت های نفتی اصلی بین المللی بپردازد، لیکن سودی به دست نخواهد آورد. معذالک، اگر بحران جدیدی در عرضه نفت به وجود آید، و یا شرکت ها نتوانند در برابر قیمت های سنگین و یا خساراتی که از «مشارکت» نصیب آنها می شود مقاومت نمایند، احتمالاً اروپاییان بار دیگر این مسئله را مطرح خواهند کرد و محدودیتی که جامعه اعمال خواهد کرد احتمالاً با میزان افزایش قیمت نفت رابطه مستقیم خواهد داشت.


بعضی از مدیران شرکت های نفتی آمریکایی که ما با آنها گفتگو کرده ایم اظهار داشته اند که وضع «روابط» جدید برای آنها در اروپا چندان مشکلی ایجاد نخواهد کرد. اگر به سرمایه گذاری آنها سودی «منصفانه» تعلق گیرد خوبست، چون در این صورت می توانند با بسیاری از شرکت های ملی اروپایی رقابت نمایند و در زمینه تولید و بازاریابی مشکلات خود را کاهش دهند.


ولی بسیاری از مقامات شرکت ها از این نحو برخورد متعجب شده، شدیدا به مخالفت با آن برخواستند.


دولت آمریکا نیز باید با آن قویا مخالفت نماید مگر اینکه بتواند ثابت نمایند که این عمل امنیت و ثبات را افزایش داده و سبب خواهد شد که سرمایه های جدیدی برای بازیافت و توسعه ذخایر جدید نفتی به کار خواهد رفت. اکثر دولت های اروپایی نیز با نگرانی های مشابه دست به گریبان بوده درباره افزایش قیمت نیز نگران هستند، ولی قبل از اینکه جامعه یا سازمان توسعه و همکاری اقتصادی در این جهت عملی انجام دهد، باید مطمئن بشود که در پایان پشیمان نخواهند شد که چرا به شرکت ها اجازه نداده است که خودشان این مسئله را حل و فصل نمایند.


مذاکرات سازمان توسعه و همکاری اقتصادی با اوپک برخلاف گذشته چندان هم خلاف واقع به نظر نمی رسد، لیکن باید مطمئن بشویم که می دانیم در نتیجه این عمل چه چیزی را می خواهیم به دست بیاوریم، چطور می خواهیم آن را به دست بیاوریم، نیرویمان در برابر اوپک چقدر است و علیه تولیدکنندگان چه نوع محدودیت هایی را خواهیم توانست به وجود بیاوریم. در حال حاضر سازمان توسعه و همکاری اقتصادی به این درجه نرسیده است.




14-ایجاد روابط سیاسی با دولت های تولیدکننده خاورمیانه به نحوی که در ثبات عرضه نفت مؤثر باشد.


بخصوص در خاورمیانه، امور مربوط به کار و تجارت در جو دوستانه بهتر انجام می شود. بنابراین، حفظ روابط دوستانه سیاسی آمریکا با دولت های تولیدکننده محیطی گرم را به وجود می آورد که در آن برخوردهای بین دولت های میزبان و شرکت های نفتی آمریکایی و نیز مذاکراتی که در دهه 1970 باید در زمینه تغییر روابط انجام گیرد با سهولت و صمیمیت به وقوع پیوندد. مهمترین نمونه منفی این تغییر روابط خصمانه را می توان در محیط هایی دید که شرکت های نفتی در آنجاها به کار مشغول بوده اند، از قبیل عراق و لیبی پس از انقلاب هایی که در این کشورها به وقوع پیوست. نمونه مثبت تر و مربوط به آن را در سفر هیئت نمایندگی ایروین به ایران، عربستان سعودی و کویت به هنگام بحران نفتی قبل از «قرارداد تهران» در سال


ص: 440





1971 می توان مشاهده کرد. با بهره برداری از روابط سیاسی دوستانه بین آمریکا و این کشورها، وی از آنان درخواست نمود که از تهدیدی که علیه شرکت ها شده جلوگیری به عمل آورده جریان نفت خلیج را قطع ننمایند و با شرکت ها در مورد قیمت ها براساس تجاری و نه سیاسی وارد مذاکره شوند، ولی لیبی در همان حال خواستار پیروی از عکس این قضیه شده بود. نخست وزیر این کشور به شرکت های نفتی که برای مذاکره به آنجا رفته بودند گفت که دولت وی در نظر دارد خواست های خود را در رابطه با شرکت افزایش داده، آنها را وادار نماید که قیمت ها را آنقدر بالا ببرند تا مصرف کنندگان نفت و هم پیمانان آمریکا، آمریکا را وادار نمایند که در سیاست حمایت از اسرائیل در خاورمیانه تغییراتی ایجاد نمایند.


این تجارب نشان می دهند که برای در نظر گرفتن منافع آمریکا در نفت خاورمیانه سیاست خارجی ما در قبال این منطقه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تا آنجایی که به دولت های تولیدکننده عربی مربوط می شود، ما نمی توانیم از افزایش توانایی آنها، همان گونه که به طور مختصر در سال 1967 نشان داده شد، در استفاده از نفت به عنوان یک «سلاح سیاسی» علیه غرب بی توجه باشیم، در گذشته نیز، ما به طور مؤکد اظهار داشته ایم که در حفظ و تداوم جریان نفت خاورمیانه به هم پیمانان خود در ناتو، ما مقاصد استراتژیک خود را دنبال می کنیم و توانایی های مثبت آمریکا را در ادامه جریان آن نیز نشان داده ایم.


حقیقت این است که ما باید جلو یک سری عکس العمل های منفی علیه سیاست های خاورمیانه ای خود را بگیریم، یعنی باید اقداماتی انجام دهیم که اعراب نتوانند بر مصرف کنندگان اروپایی فشار وارد آورده، آنها را وادار به عدم حمایت از سیاست خاورمیانه ای آمریکا و نادیده گرفتن دارندگان امتیاز نفتی آمریکا بنمایند تا بتوانند عرضه نفت خام ضروری خود را حفظ نمایند.


ما برای حفظ روابط دو جانبه با تولیدکنندگان نفتی خاورمیانه، گذشته از اتخاذ یک سیاست عربی اسرائیلی که برای آنها قابل تحمل باشد، باید روش کنونی خود را ادامه دهیم. موضع رسمی آمریکا در عربستان سعودی با افزایش تمایل این کشور برای به دست آوردن تجهیزات نظامی و کمک های فنی آمریکا که توسط برنامه تسلیحاتی گروه مهندسین مشاور ریتون هاوک نشان داده شده، و بیشتر شدن نقش رسمی و خصوصی آمریکا در مدرنیزه ساختن نیروی هوایی سعودی، لجستیک ارتش، گارد ملی، نیروی دریایی و گارد ساحلی، بهبود بسیار یافته است. نفوذ ما در ایران ناشی از حمایت تاریخی ما از آنها در مقابل فشارهای شوروی است و امروز بسته به ارسال کمک های مالی تجهیزات و مشاورین نظامی به این کشور است. در کویت ما برآنیم تا در زمینه امنیتی و پیشرفت اقتصادی نقش خود را بیش از انگلیس توسعه دهیم و این مقصد خود را در شیخ نشین های خلیج نیز که به زودی از تحت الحمایگی انگلیس خارج خواهند شد، دنبال خواهیم کرد. این اقدامات آمریکا علاوه بر این، به منظور بر آورد یک سری نیازهای تکنولوژیکی است که حتی اگر در عربستان سعودی یک رژیم ناسیونالیست نیز روی کار بیاید، بی فایده نخواهند بود.


این همکاری امریکا با کشورهای تولیدکننده سبب می شود که یک جو روانی دوستانه در زمینه روابط نفتی پدید آید، ولی این جو به هیچ وجه نخواهد توانست در زمینه مسائل نفتی این کشورها به عنوان اهرمی مؤثر در دست امریکا باشد. بنابراین به حکم ضرورت باید بر محدودیت های وارده در توانائی روابط سیاسی خود با کشورهای تولیدکننده به منظور حفظ منافع نفتی خود اعتراف نماییم. کشورهای تولیدکننده از مدت ها قبل با انگیزه اقتصادی سودجویانه، خواستار افزایش یافتن عایداتی هستند که از طریق نفت نصیب آنها می گردد. در اوایل 1967، وزیر نفت سعودی یعنی یمانی برای دانشجویان عربی در بیروت آرامکو را


ص: 441




اینطور تعریف کرد «که این شرکت گاوی شیرده است که نباید آن را اذیت و آزار نمود تا دهقان سعودی بتواند تا آنجا که ممکن است آن را بدوشد.» هیئت نمایندگی ایروین بحران نفتی 71 - 1970 را دوباره به کانال تجاری انداخت، ولی مستقیما از مشخص کردن صورت حساب ناشی از چک و چانه زدن ها خودداری کرد. در تحلیل نهایی، ما امیدواریم که به جنبه دوجانبگی منافع اقتصادی بین دولت های تولیدکننده و شرکت های نفتی امریکایی، بخصوص در حوزه تولیدکنندگان عربی، بیش از روابط سیاسی با آمریکا تأکید و توجه شود.


متأسفانه، کشورهای تولیدکننده دارای انگیزه های اقتصادی ناسیونالیستی هستند که در سکوی اوپک به نمایش گذشته می شود و گاهی هم احساسات سیاسی بر این ناسیونالیزم اقتصادی غلبه می کند.


هر بار که در کویت مجلس شورای ملی به طور آزاد انتخاب گردید (مانند سال های 66 - 1964 و امسال)، فورا قراردادهای بین شرکت و دولت مسدود اعلام گردید و بهانه این کار نیز این بوده است که به منظور حفاظت از منافع مادی کویت لازم است در اعتبار قراردادهای امتیازات نفتی مطالعه و مروری دیگر شود.


ایران، یعنی مهمترین منطقه نفوذ سیاسی آمریکا در خاورمیانه نیز در سال های 71 - 1970 تیغ تیز حمله خود را متوجه شرکت آمریکایی در آنجا نمود. این وضع نشانگر این واقعیت است که سیاست «مشارکت» کشورهای تولیدکننده نمی تواند تحت تأثیر روابط سیاسی دوستانه آمریکایی انگلیسی با دولت میزبان قرار گیرد، ولی این روابط ممکن است در نحوه مذاکرات بهبودی ایجاد نماید.


در اینجا باید خاطرنشان ساخت که بسیاری از میانه روها «مشارکت» را یک گام تندروانه نمی پندارند.


یمانی در چند سال گذشته به کرات به آرامکو گفته است که این شرکت باید به دولت عربستان سعودی در اداره صنعت نفت کشورش اختیاراتی بدهد و همیشه گفته است که وی به عنوان یک میانه رو و به عنوان دوست شرکت ها این حرف را می زند. وی در ادامه می گوید اگر شرکت ها در این باره قدری انعطاف پذیری نشان ندهند تندروها را وادار به ملی کردن شرکت ها خواهند نمود. در یکی از جلسات پایان ماه نوامبر، یمانی به آرامکو گفت که مسئله مشارکت دیگر بر کلمه «اگر» متکی نیست بلکه به «چه وقت و چطور» چشم دوخته است. او از شرکت خواسته است که این اصل را پذیرفته درباره نحوه اجرای آن پیشنهاداتی بنمایند.




15-نیازهای سرمایه ای دهه آینده


همان طور که قبلاً اشاره شد، طبق برآورد بانک چیس مانهاتان صنعت بین المللی نفت در دهه آینده 360 میلیارد دلار سرمایه در زمینه مخارج و 180 میلیارد دلار سرمایه کاری احتیاج خواهد داشت. البته این مقدار سرمایه معادل است با کل سرمایه ای که این صنعت در تاریخ خود تا به حال مصرف نموده است، لیکن مصرف نفت نیز در دهه آتی بیش از آنچه تاکنون مصرف شده است خواهد بود و هزینه اکتشاف و ایجاد حوزه های جدید نفتی به میزان فاحشی بالا خواهد رفت، چون صنعت مجبور است برای این کار به حوزه های عمیق تر و محدودتر و نیز آب های ژرف دور از ساحل پناه ببرد.


در منابع کنونی جهان حدود 500 میلیارد بشکه نفت وجود دارد که به راحتی می تواند نفت 30 سال آینده را تأمین نماید (در این مورد از بیانات درست استفاده نمی گردد. از نظر مهندسی و فنی این یک موضع آرامش بخش است، لیکن نگرانی ما در مورد این است که بخش اعظم این منابع در خاورمیانه قرار گرفته است). اگر فرض کنیم که مقداری هم ذخیره و صرفه جویی خواهیم کرد، در پایان این دهه برای حدود 20


ص: 442





سال دیگر خواهیم توانست نفت تولید نماییم. در آن هنگام نفت در سال 30 میلیارد بشکه خواهد بود که به این ترتیب کل ذخایر باید حدود 600 میلیارد بشکه، یعنی 100 میلیارد بشکه بیش از مقدار منابع کنونی باشد، ولی تا پایان همین دهه حدود 250 میلیارد بشکه نفت مصرف خواهد شد، یعنی باید حدود 350 میلیارد بشکه نفت دیگر نیز در همین دوره کشف شده باشد. با در نظر گرفتن این کمیت ها، می بینیم که خلیج پرودهو 10 میلیارد بشکه و کویت نیز 70 میلیارد بشکه نفت دارند. در هر یک از سال های اخیر نتوانسته ایم سه نقطه مانند خلیج پرودهو کشف نماییم، بنابراین آینده کشفیات عمده نفتی چندان هم امیدوارکننده نیست.


در دهه آینده هر سال مصرف به میزان 40 میلیون بشکه در روز افزایش خواهد یافت. برای مطالعه مصرف، باید گفت که مصرف فرانسه 2 میلیون بشکه در روز، مصرف آلمان 2/7 میلیون بشکه در روز و مصرف انگلیس 2/1 میلیون بشکه در روز می باشد. اکنون سؤال این است که سرمایه لازم از کجا خواهد آمد؟ باید گفت که صنعت خودش این سرمایه را تولید کرده است. در سال 1960 این صنعت 900 میلیون دلار یا 16 درصد سرمایه لازم خود از 5/5 میلیارد دلار را وام گرفت. در سال 1970 میزان این وام به 3/1 میلیارد دلار یا 27/2 درصد از 11/4 میلیارد دلار لازم رسیده بود. بدهی دراز مدت استاندارد اویل نیوجرسی در سال 1961 معادل 800 میلیون دلار بود که در سال 1970 معادل 2/44 میلیارد دلار گردید.


ولی منافعی که عاید صنعت می شود به نسبت سرمایه گذاری آن زیاد نیست. «گروه» شرکت های نفتی بانک چیس مانهاتان که متشکل از همه شرکت های مهم بین المللی و شرکت های مهم مستقل کنترل کننده تولید نفت جهان در خارج از آمریکا می باشد، در سال 1970 معادل 10/3 درصد کل سرمایه سود برد که البته این میزان سود حدود یک درصد کمتر از سودی است که نصیب کارخانه های سازنده وسایل صنعتی آمریکا شده است.


در واقع اگر میزان منافع و سود به همین نسبت باقی بماند، صنعت به هیچ وجه قادر نخواهد بود سرمایه لازم برای گسترش مورد نیاز در سال های 1970 را تهیه نماید. دیوید بارن، سرپرست شرکت نفت شل گفته است که سود شرکت های نفتی برای هر بشکه باید معادل 0/4 دلار باشد (که در حال حاضر سود آنها در ازای هر بشکه نفت نیمکره شرقی 0/33 دلار و در ازای هر بشکه نفت نیمکره غربی کمی بیشتر است).


حتی اگر این خواسته نیز تحقق یابد و در دهه آینده 250 میلیارد بشکه نفت هم مصرف شود سود کل آنها معادل 100 میلیارد دلار خواهد بود. 200 میلیارد دلار مورد نیاز دیگر را احتمالاً از طریق استهلاک وسایل به دست خواهند آورد. لیکن هنوز 200 میلیارد دیگر باقی می ماند که 20 میلیارد دلار آنرا احتمالاً خواهند توانست از طریق رهنی در ده سال آتی به دست آورند. که این مبلغ آخر معادل هفت برابر 3 میلیارد دلاری است که در سال 1970 وام گرفته اند. آیا ممکن است بتوان این مبالغ را از طریق وام و یا فروش سهام تهیه نمود؟ البته این کار خطر زیادی را در بردارد و بانک ها منابع مالی خود را در امور و زمینه های سودآورتری سرمایه گذاری خواهند کرد. اگر ارقام ارائه شده توسط بانک چیس مانهاتان درست باشد و اگر ارقام تهیه شده به وسیله سیتی بانک نیز قابل پذیرش باشد، متوجه می شویم که سود 0/40 دلاری آقای بارن در قبال هر بشکه کم است. این سود معادل حدود یک سنت کمتر در یک گالن آمریکایی است که این رقم خیلی پایین است، اگر آن را با مالیات دریافتی 12 سنت برای هر گالن در آمریکا و حدود چهار برابر آن در کشورهای اروپایی مقایسه کنیم.


ص: 443




یک دورنمای جالب توجه این است که کشورهای تولیدکننده می توانند مقداری از ذخایر سرمایه خود را در دهه آینده برای خرید سهام ارائه شده و یا حتی برای خرید سهام شرکت ها در زمانی که بازار سهام دچار رکود می شود به کار ببرند. به این ترتیب در مدتی نسبتا کوتاه، در صنعت بین المللی نفت تولیدکنندگان دارای موضعی نیرومند می شوند و اگر بخواهند می توانند چند شرکت مهم را تحت کنترل خود درآورند.




16-نتیجه گیری ها


امروزه وضع کشورهای مصرف کننده بهتر از سال قبل است. ارزش های سهام بالا رفته است و نرخ حمل و نقل وسیله نفتکش ها پایین، تولید نفت کوتاه مسافت نیز پایین آمده است و به همین جهت ظرفیت ذخایر لیبی، نیجریه و ونزوئلا نیز افزایش یافته است.


در مذاکراتی که هم اکنون آغاز شده است، اوپک در برابر شرکت ها دو تقاضا را مطرح خواهد ساخت.


تقاضای اول تطبیق پرداخت ها به تولیدکنندگان در برابر کاهش ارزش دلار است. شرکت ها سعی کرده اند با اعلام این حقیقت که این خواست با مفاد قرارداد تهران مغایرت دارد، در برابر آن مقاومت نمایند، ولی فکر نمی کنیم که موفقیتی به دست آورند. البته با پیشنهاداتی که برای دولت های تولیدکننده می نمایند معلوم است که در این راه موفق نشده اند. و احتمالاً نتیجه به این ترتیب که دولت تولیدکننده در هنگام کاهش ارزش دلار در رابطه با (مثلاً) مارک آلمان پول بیشتری دریافت می کند، نخواهد بود بلکه ظاهرا سعی بر آن است که فرمولی تهیه شود تا براساس افزایش هزینه تجاری استوار باشد، یعنی کل افزایش پرداخت به دولت میزبان به عنوان دلار معادل سه یا چهار درصد باشد.


تقاضای مربوط به مشارکت خیلی جدی تر است، بخصوص که معلوم است که این موضوع به مشارکت معادل 20 درصد در خلیج فارس ختم نخواهد شد و موضوع 51 درصد و حتی 100 درصد مشارکت به پیش کشیده خواهد شد. به نظر ما این مسئله کاملاً مغایر مفاد قرارداد تهران است. به این ترتیب، شرکت ها باید اعتراض نمایند و ما هم راهی نداریم مگر از آنها در مذاکراتشان با کشورهای اوپک حمایت نماییم. ب نظر ما دیگر نمی توان امکان برخوردهای دیگر را از بین برد، مگر اینکه شرکت ها حاضر بشوند پیرامون روابطی جدید با دولت های تولیدکننده برای بعد از سال 1976 یعنی پایان قرارداد تهران گفتگو نمایند. لیکن اگر دولت های اوپک درباره تقاضاهای خود در حال حاضر پافشاری نمایند، آمریکا باید از آنها بخواهند که (خسارات وارده بر کمپانی ها را سریعا و به طورکامل) بپردازند و اگر به این خواست ما پاسخ ندهند در بسیاری از کشورهای اوپک بجز ایران نمی توانیم کاری انجام دهیم. (ما فرض را بر این گرفته ایم که اندونزی از این خط اوپک پیروی نخواهد کرد، قراردادهای ونزوئلا از هم اکنون تا سال 1983 نیز به زودی منعقد خواهد گردید و ایران نیز اعلام کرده است که پس از سال 1979 با کنسرسیوم قراردادی نخواهد بست و بنابراین ممکن است خواستار 20 درصد مشارکت نیز نباشد). اکثر کشورهای تولیدکننده از ما کمک دریافت نمی کنند و جهان نیز به نفت احتیاج دارد. اگر تقاضای مشارکت نیز جنبه قانونی به خود بگیرد. شرکت ها چاره ای جز موافقت با آن نخواهند داشت. البته آنها می توانند اساس تعیین منافع شرکت ها را قیمت های واقعی بدانند و نه قیمت های تعیین شده و نیز می توانند خواستار مقداری فوق العاده بازاری بشوند که به آنها اجازه دهد که نفت را برای شرکت های ملی بفروشند. به این صورت بار مالی که بر دوش شرکت


ص: 444





قرار می گیرد ناچیز خواهد بود.


با در نظر گرفتن قدرت دولت های تولیدکننده و تقاضای ناسیونالیسم باید گفت که در دراز مدت حرکت در جهت مشارکت یافتن عملی حاکی از عدم مسئولیت است، ولی اگر شرکت ها مقاومت به خرج دهند، ممکن است سبب ملی شدن کامل شرکت ها بشوند که در زمینه منافع شرکت ها و عرضه نفت جهانی نتایج تأسف باری خواهد داشت. بنابراین بهتر است که در حال حاضر شرکت ها اقدام به ارائه پیشنهادات خود مبنی بر ایجاد روابطی جدید با تولیدکنندگان برای دوران پس از سال 1976 بنمایند. این روابط می تواند مانند امتیازاتی که در حال حاضر اعطا می شود نوعی قرارداد 50 - 50 باشد، در حالی که سهم ارائه شده توسط شرکت ها جبران می شود و دولت نیز 50 درصد نیاز سرمایه ای آتی را برآورده خواهد ساخت. این مسئله می تواند مشارکت در هنگام تولید را نیز در برگیرد، شرکت ها اغلب به این شرط تن در نداده اند، لیکن میزان سود خود را همیشه در پایان تولید نشان می دهند و اگر کشورهای اوپک مایل باشند که در زمینه پالایش و بازار نیز سرمایه گذاری نمایند، باید پیش از گذشته و با دقت بیشتر آن را مورد مطالعه قرار داد.


چون در این صورت هم آنها قادر خواهند بود مقداری از سرمایه خود را ذخیره بنمایند.


روابط جدید می تواند شامل خروج داوطلبانه شرکت ها از بخش عظیمی از حوزه امتیازاتی خودشان باشد (همان طور که در عراق در سال 1960 با توسل به زور این کار انجام شد) و پس از این شرکت ها شاید بتوانند با ایجاد روابط جدید با دولت های تولیدکننده و احتمالاً با دیگر شرکت های کشورهای مصرف کننده باز هم وارد مناطق اخراجی بشوند. بنابراین دولت ها نیز از همان ابتدا می توانند در تولید نفت بیش از میزان کنونی دخالت مستقیم داشته باشند.


اوضاعی که این رساله به تشریح آن پرداخته است چندان هم دلگرم کننده نیست، ولی کار جدیدی نیست، چون سازمان ناتو و سازمان توسعه همکاری اقتصادی نیز قبلاً در مورد اوضاع بین المللی بررسی هایی داشته اند. وزارت کشور، وزارت دفاع، شورای نفتی ملی، مشاور علمی رئیس جمهور، شورای امور داخلی و کمیته سیاست نفتی نیز اوضاع داخلی و خطر وابستگی به نفت وارداتی را مورد مطالعه و گوشزد قرار داده اند.


نتیجه گیری همه آنها مشابه و بسیار ترسناک بوده است. این نتایج آن قدر ناخوشایند بود که ما تصمیم گرفتیم آنها را نادیده گرفته و مسئله را با مطالعات بیشتر حل نماییم. سناتور جکسون معاون ریاست کمیته وزارت کشور در مجلس سنا مطالعه وسیعی را آغاز کرده است که احتمالاً به اهتمام کنگره و سنا و با شرکت قوه مجریه، دولت در حال انجام است. ما امیدوار بودیم که توصیه های ارائه شده در این رساله مورد قبول واقع شده، اقداماتی در قبال آنها انجام گیرد و البته نگران هم بودیم که نکند این کار چند سال طول بکشد. این مطالعه در آغاز با مشکلاتی مواجه شده بود و از حمایت کامل مجلس سنا و کنگره برخوردار نبود. سناتور پراکسمایر به تنهایی در این زمینه به بررسی پرداخته است و نماینده کنگره آسپینال که معتقد است جکسون برای به دست آوردن حمایت بیشتر در انتخابات ریاست جمهوری به این بررسی پرداخته است، نیز یک نیروی ویژه در زمینه انرژی و منابع تشکیل داده است. ما معتقدیم که این مطالعات و بررسی ها هر چه زودتر باید خاتمه یابد، مگر اینکه فردی پیدا بشود که بتواند خیلی سریع و بدون وقفه نتیجه های گرفته شده در مطالعات قبلی را به درستی رد نماید، چون زمان آن رسیده است که چه در داخل و چه در خارج اقدامات مناسب انجام شود. ما اقدامات ویژه وزارت امور خارجه را در بخش بعدی پیشنهاد


ص: 445




می کنیم:




17-اقدامات پیشنهادی


الف - اقداماتی که باید به وسیله شرکت ها انجام شود




(1)با اوپک قراردادهای جدیدی در زمینه تولید برای بعد از سال 1976 منعقد گردد


شرکت ها باید بدانند که سال 1976 پایان مدتی خواهد بود که آنها قادر به حفظ امتیازات خود می باشند، مگر اینکه تغییری صورت پذیرد. پایان قرارداد تهران جنبش های غول آسایی در قیمت نفت به وجود خواهد آورد و دولت های اوپک خواستار ایجاد روابط جدید بین دولت و شرکت خواهند شد اگر تاکنون این تقاضاها را مطرح نکرده باشند و تنها راه مقاومت در برابر افزایش قیمت و تقاضای مشارکت این است که برای بعد از سال 1976 با کشورهای تولید کننده قرار دادی در زمینه روابط جدید منعقد گردد و این به معنی کاهش منافع شرکت ها نباید باشد، بلکه به این معنی است که به دولت های تولیدکننده در مدیریت شرکت های در حال کار در مرزهایشان اختیاراتی داده شود.




(2)ترکیب شرکت های تولید کننده نفت را افزایش دهید.


در حال حاضر بخش اعظم تولید نفت در اختیار هفت شرکت عظیم اصلی نفت است، که پنج شرکت آنها آمریکایی، یکی از آنها انگلیسی و دیگری انگلیسی - هلندی می باشد. فرانسوی ها نیز در تولید نفت نیمکره شرقی نقش دارند، ولی این نقش نمی تواند نیازهای نفتی خودشان را نیز به تنهایی برآورده سازد.


مصرف کنندگان مهم نفت یعنی ژاپن، آلمان و ایتالیا سعی کرده اند خودشان کنترل تولید مربوط به خود را بگیرند، شرکت ها باید کاری کنند که قدری از امتیازاتشان در اختیار شرکت های این سه کشور قرار گیرد. مثلاً می توان به گسترش کنسرسیوم در ایران یا آرامکو در عربستان سعودی همت ورزید. برای شرکت ها بهترین کار این است که به سرمایه گذاری مشترک در مناطق جدید مبادرت ورزند. مثال بسیار خوب این مورد عملیات موبیل ژاپنی در ایران می باشد.


......... اقدام ویژه (1) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام شود


وزیر امور خارجه و معاون وزیر باید مقامات مهم اجرایی شرکت های نفتی بزرگ و مستقل را فرا خوانده، نظریات ما را درباره وقایع احتمالی در جهان نفت با آنها در میان گذاشته و اقداماتی را که ما ممکن است به خاطر آنها انجام دهیم برای آنها (همان گونه که در ذیل تشریح شده) مطرح نمایند و از آنها خواسته شود که اقدامات بالا را انجام دهند و نیز به آنها گفته شود که اگر آنها به اعضاء اوپک نشان ندهند که مایل هستند برای بعد از سال 1976 روابط جدیدی را برقرار نمایند، شانس موفقیت ما نیز در زمینه دیپلماتیک بسیار ناچیز خواهد بود.




ب- اقداماتی که دولت آمریکا باید در داخل کشور به خاطر شرکت ها انجام دهد.



1) تشکیل یک گروه مشاور نفتی بین المللی


این گروه می تواند مشابه شورای نفت ملی که با وزیر کشور همکاری می نماید، باشد. این گروه وزیر


ص: 446









امورخارجه را در جریان امور نفتی بین المللی قرار داده جلسات آن طبق برنامه یا و به قید فوریت تشکیل خواهد شد. این گروه بسته به نحوه عملکرد خود ممکن است به یک نشریه مانند مجله بررسی های تجاری و یا شکل دیگری از آن که به تصویب وزارت دادگستری برسد نیاز داشته باشد.



....... اقدام ویژه (2) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام گیرد


هنگامی که سرپرستان اجرائی شرکت ها در واشنگتن گرد می آیند تا پیرامون آینده صنعت نفت بحث و تبادل نظر نمایند، وزیر یا معاون وزیر باید این موضوع را با آنها در میان بگذارد. در حال حاضر با تعدادی از مقامات نیز در این مورد گفتگو شده و همه از آن حمایت کرده اند. در اجلاس یک کمیته ویژه برگزیده خواهد شد.




2)به شرکت ها اجازه داده شود که مشترکا برای رسیدن به اهداف محدود همکاری نمایند.


دولت آمریکا باید به شرکت ها اجازه دهد که در برابر اوپک متحدا عمل نمایند، بدون اینکه از مجازات های ضد تراستی در آمریکا ترس داشته باشند. شرکت های اروپایی و ژاپنی تحت حمایت کامل دولت های خودعمل می کنند و لازم است که شرکت های آمریکایی نیز از همین امتیاز برخوردار باشند. البته همیشه این طور نبوده است، و بعضی از دولت های تولیدکننده فکر می کنند که امریکا حاضر است از شرکت ها به عنوان مهره های خود در سیاست خارجی استفاده نماید.


اقدامات لازم درباره شرکت ها در ژانویه 1971 و 22 اکتبر 1971 انجام شد و وزارت دادگستری به شرکت ها اجازه داد که در برابر اوپک یک جبهه مشترک و متحد را تشکیل دهند.


...... اقدام ویژه (3) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام شود.


بنا به درخواست وزارت امور خارجه، وزارت دادگستری به شرکت ها در ژانویه 1971 و 22 اکتبر 1971 اجازه داد که در برابر اوپک یک جبهه مشترک و متحد را تشکیل دهند. این وزارتخانه باید دائما با وزارت دادگستری و نمایندگان مهم کنگره تماس داشته باشد و به آنها دلایل مربوط به این اقدامات و منافعی که برای شرکت ها و مصرف کننده ها در نظر گرفته شده را تفهیم نماید. در حال حاضر این کار انجام می شود.




پ: روش های دیپلماتیک به خاطر شرکت ها


1) در خلیج فارس - در نتیجه سفر هیئت نمایندگی ایروین


در صورتی که اوپک بر تقاضاهای خود مبنی بر مشارکت اصرار و پافشاری نماید، آمریکا نیز باید از شرکت ها در زمینه دیپلماتیک حمایت کافی بنماید.


...... اقدام ویژه (4) که باید توسط وزارت خارجه انجام گیرد.


این وزارتخانه باید به تهران، جده و کویت یادداشت هایی ارسال دارد و به حکام این کشورها خاطرنشان سازد که آنها به نماینده رئیس جمهور آمریکا قول داده اند که تا پایان قرارداد آن را زیر پا نگذارند. این


ص: 447






وزارتخانه باید خطرات و مشکلاتی را که متوجه ما، دیگر مصرف کنندگان و بالاخره خود اوپک در نتیجه تقاضای «مشارکت» می شود، آن هم پس از آنکه جهان فکر می کرد پس از قرارداد تهران در فوریه 1971 در عرضه نفت یک ثبات پنج ساله به وجود آمده است، یادآور شود. بالاخره، این وزارتخانه باید حکام این کشورها را متوجه سازد که پس از سفر آقای ایروین، آمریکا در مورد این قراردادها احساس اطمینان کرد و به هم پیمانان خود نیز این احساس را منتقل نموده است و به دنبال آن می توان نامه ای از طرف رئیس جمهور ارسال نمود و یا سفیر ریاست جمهوری را باز هم به این مناطق روانه نمود.




2- در سازمان توسعه و همکاری اقتصادی نیز درباره نیازهای سرمایه صنعت در ده سال آتی مرور و بررسی انجام گیرد.


..... اقدام ویژه (5) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام گیرد.


این وزارتخانه باید نظریات تمام اعضاء سازمان توسعه و همکاری اقتصادی را جویا شده، در مورد تعیین و تعریف «نفع منطقی» که باید در دهه آینده عاید شرکت ها شود ایجاد تفاهم نماید.




3-بحث درباره نیاز به ثبات در بازار نفت جهانی


وزارتخانه باید نظریه زیر را به بحث بگذارد، اما لزوما نباید از آن دفاع کند:


نظریه تماس کشورهای OECD یا جمعی برگزیده از کشورهای OECD با بعضی کشورهای اوپک برای برقراری روابط جدید بین تولیدکننده و مصرف کننده همان گونه قبلاً بوسیله EEC و ایتالیایی ها مطرح شده است.




4-سرمایه گذاری در زمینه نفت غیر قراردادی


این وزارتخانه می تواند بار دیگر امکان سرمایه گذاری اروپاییان و ژاپنی ها را در زمینه شیل آمریکا، ماسه سنگ های نفتی کانادا یا نفت سنگین ونزوئلا مطرح نماید. البته باید این کار با موافقت دولت های کانادا و ونزوئلا و کنگره آمریکا صورت گیرد. کمیته تخصصی انرژی و ژاپن اگر از ثبات این نفت بیش از سال گذشته مطمئن بشوند احتمالاً برای آن قیمت بیشتری نیز خواهند پرداخت.


...... اقدام ویژه (7) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام شود.


این وزارتخانه پس از مطلع ساختن شورای امنیت ملی باید این امکان را با دولت های کانادا و ونزوئلا و کمیته های داخلی سنا و کنگره امریکا در میان بگذارد. در صورت دریافت جواب مثبت آن را در برنامه کار کمیته نفتی سازمان توسعه و همکاری اقتصادی قرار دهد.




5)افزایش ذخایر نفتی


پس از بحران خاورمیانه ای در سال 1967، نماینده آمریکا در کمیته نفتی سازمان توسعه و همکاری اقتصادی از این سازمان خواست که قدرت مصرف ذخایر را 180 روز تمدید نماید. در آن هنگام اکثر این ذخایر دارای برنامه مصرفی 60 روزه بودند و بسیاری از کشورها نیز مدت کمتری برای آن قائل شده


ص: 448








بودند. اکنون بسیاری از کشورهای عضو این سازمان با ناراحتی اعتراف می کنند که آمریکا درست پیش بینی کرده بود، و اگر اروپا و ژاپن نیز 180 روز به زمان تعیین شده مصرف ذخایر خود اضافه می کردند، امکان مقاومت در برابر باج خواهی لیبی بیشتر می شد. طبق اظهارات این سازمان زمان مصرف ذخایر به 90 روز افزایش داده شده است.


...... اقدام ویژه (8) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام شود.


نماینده آمریکا در کمیته نفت باید باز هم این موضوع را مطرح نماید و خواستار تمدید مدت مصرف ذخایر به 180 روز بشود، ولی 120 روز هم مانعی ندارد، ولی در صورتی که امکان آن هم نبود همان 90 روز کافی است. لیکن اساس این ذخایر باید در مصرف آتی و ذخایر مؤثر باشد و نمی توان نفت باقیمانده در ذخیره گاه ها و خط لوله را نیز ذخیره نامید.




6)تسریع در ایجاد انرژی هسته ای با همکاری اروپا و ژاپن


البته در این زمینه هم اکنون کارهایی در حال انجام است. ولی کافی نیست. موانع مالی و امنیتی که کمیته مشترک بر سر راه همکاری های چند ملیتی برای غنی ساختن اورانیوم و موارد مربوطه قرار داده است، همکاری واقعی را غیر ممکن می سازد. اگر نتوان در زمینه همکاری به موقع به نتیجه رسید هم پیمانان نخواهند توانست به موقع از این انرژی برای برآورده ساختن نیازهای خود بهره برداری نمایند و در دراز مدت هم این کار ممکن است سبب شود که بازار اورانیوم غنی شده و سرمایه تجهیزاتی مربوط به صنعت انرژی هسته ای به روی آمریکا بسته شود. باید به یک همکاری مشترک میان آمریکا، اروپا و ژاپن در زمینه انرژی هسته ای از طریق ایجاد کنسرسیومی مشابه INTELSATپرداخت، در صورتی که آمریکا سهم بیشتری در تولید اورانیوم غنی شده در سر تا سر جهان به دست آورد.


...... اقدام ویژه (9) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام شود.


این امر به رهبری مهم وزارت امور خارجه ونیز تصویب کنگره آمریکا نیازمند است و لازم هم نیست که با سیاست کنونی آمریکا مبنی بر تحویل اورانیوم غنی شده به بخش خصوصی مغایرت داشته باشد.


وزارت امور خارجه باید سریعا این مسئله را نیز با شورای امنیت ملی و کمیسیون انرژی اتمی و کمیته مشترک کنگره در امور انرژی اتمی در میان بگذارد.




7)ایجاد روابط دوستانه با کشورهای تولیدکننده


..... اقدام ویژه (10) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام شود.


برنامه ای را که در بخش 14 همین رساله تشریح شده در مورد عربستان سعودی و ایران در پیش بگیرید. سیاست کنونی دولت را در حفظ تعادل روابط با همه کشورهای خاورمیانه ادامه دهید. مبادرت به اتخاذ موضع حمایت از اسرائیل به طور آشکار و انحصاری می تواند خنثی سازنده تمام گام هایی باشد که آمریکا برای تأمین عرضه نفت برخواهد داشت.




ت.اقداماتی که دولت امریکا باید انجام دهد تا ثبات و انعطاف پذیری خود را در برخورد با کشورهای تولیدکننده افزایش دهد


ص: 449








1)افزایش بخشیدن به عرضه نفت داخلی


این کار را می توان به طرق مختلف انجام داد:


(الف) اجاره دادن فوری بخش خارجی قاره.


برای اینکه اجاره دادن اعماق بیش از 200 متر با بیانیه رئیس جمهور در مورد اقیانوس ها مغایرت نداشته باشد، باید از هر گونه رژیم و روش بین المللی که سازمان ملل در کنفرانس امور دریا در پیش خواهد گرفت پیروی نمود و این کار هم باید براساس پرداخت پاداش صورت گیرد، چون به این ترتیب فقط تعداد انگشت شماری از شرکت ها قادر به شرکت در این زمینه خواهند شد. قراردادهای مالیاتی جدید و یا برقراری ظرفیت مکمل را می توان در نظر گرفت (که یکی از شروط مناقصه می تواند باشد).


اقدام ویژه (11) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام شود.


وزیر خارجه به طور کتبی به وزیر کشور اطلاع دهد که در همان حال که امیدواریم بتوانیم به یک قرارداد بین المللی در زمینه بخش خارجی قاره دست یابیم، با اجاره دادن اعماق بیش از 200 متر حوزه های نفتی توسط آن وزارتخانه نیز معترض نیستیم. برای اینکه این اجاره دادن ها نقض بیانیه رئیس جمهور در مورد اقیانوس ها را به همراه نداشته باشد، این کار را با تبعیت از رژیم بین المللی که توسط سازمان ملل در کنفرانس دریاها تعیین خواهد شد، انجام خواهیم داد.


(ب) اجاره دادن ذخایر دریایی نفتی شماره 4 آلاسکا با شرایطی از قبیل برقراری ظرفیت مکمل.


(پ) بهره برداری سریع از شیل و تبدیل زغال سنگ، این هم بدین معنی است که باید مناطق اداری شیل را نیز فورا اجاره داد احتمالاً لازم خواهد بود که به نفت ترکیبی نیز همان فوق العاده استخراجی را که به نفت مرسوم داده می شود، بدهیم.


(ت) تشویق تولید نفت قراردادی و گاز با وضع فوق العاده های مالیاتی در زمینه نفت های جدیدا کشف شده، یا در مورد نفتی که از طریق روش های بازیافت ثالث تولید می گردد.


(ث) به دقت تعیین می گردد که اگر قیمت گاز جدیدا کشف شده به هنگام تولید 10 سنت بیشتر از قیمت گاز مایع باشد، در آمریکا چه مقدار گاز دیگر تولید خواهد شد. اگر کمیته هماهنگ کننده قیمت های فدرال، وزارت کشور و صنعت نشان دهند که تحت این قیمت ها گاز بیشتری تولید خواهد شد، باید حتما قیمت را بالا برد و چون در آینده مجبور خواهیم شد که برای گاز مایع وارداتی قیمت بیشتری بپردازیم، از نظرامنیتی و موازنه پرداخت ها بهتر است که تا حد امکان به تولید گاز در خود امریکا مبادرت ورزیم.


...... اقدام ویژه (12) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام شود.


نماینده این وزارتخانه در کمیته فرعی شورای داخلی انرژی و کمیته سیاست نفتی باید نگرانی ما را در مورد کمبود انرژی در سال 1980 نشان دهد نکات (ب)، (پ)، (ت) و (ث) را خاطر نشان گردد. وی همچنین باید خاطر نشان سازد که تاکنون این وزارتخانه در مورد خطوط لوله نفتی آلاسکا کار خود را انجام داده است و دیگر وزارتخانه ها نیز باید با وزیر کشور همین موضوع را مطرح نمایند. مقامات این


ص: 450





وزارتخانه باید همه موضوعات را در کمیته های امور خارجه و داخله مجلس سنا و کنگره نیز مطرح نمایند.




2- تشویق در زمینه ایجاد اشکال جدید انرژی


آنچه به وضوح در بیانیه رئیس جمهور در مورد انرژی در 4 ژوئن 1971 مشهود بود این است که دولت آمریکا به تحقیق در زمینه انرژی اولویت خواهد داد. لیکن گویا همه کسانی که این پیام را شنیده اند منظور آن را دریافت نکرده اند.


اقدام ویژه (13) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام شود.


وزیر باید در برنامه ای به رئیس جمهور نگرانیهای ما را در مورد عرضه انرژی منعکس ساخته، با اشاره به پیام رئیس جمهور در ماه ژوئن از او یا از مشاور علمیش بخواهد که در یک بیانیه عمومی اعلام نماید که دولت سیاستی را اتخاذ کرده است که براساس آن اشکال جدید انرژی باید به وجود آید، و در صورتی که علم نشان بدهد که به سرمایه برای تحقیقات و اکتشافات خود نیاز دارد، دولت این منابع مالی را در اختیار وی قرار خواهد داد، به عبارت دیگر پول عامل محدودکننده در کشفیات مربوط به اشکال جدید انرژی نخواهد بود.




- اقداماتی انجام شود تا از طریق آنها میزان رشد مصرف انرژی در آمریکا کاهش یابد


این موضوع علاوه بر موارد دیگر شامل:


(الف) بالابردن میزان مالیات بنزین و جداساختن مالیات و عوارض بنزین از صندوق ترمیم شاهراه ها و پس از آن از همین عوارض برای ایجاد وسائط نقلیه عمومی استفاده شود.


(ب) جلوگیری از افزایش مصرف برق با حذف قیمت های ویژه برای کسانی که برق زیاد مصرف می کنند.


(پ) تشویق به مصرف برق در ساعتی که مصرف برق در اوج خود نیست. این کار با وضع نرخ های ویژه برای برقی که از ساعت 6 صبح مصرف می گردد امکان پذیر است. کنتورهای جدیدی نیز باید ساخته شود.


که این کار در حال حاضر در اروپا انجام شده است.


(ت) تشویق کردن مردم به اینکه آلومینیم را دور نریزند و یا در استفاده از آن صرفه جویی کنند. تولید آلومینیم انرژی بسیار لازم دارد که معادل 15 برابر انرژی است که برای همان مقدار آهن مصرف می شود.


به هر حال، با بالارفتن قیمت انرژی در مصرف آلومینیم نیز کاهشی پدید خواهد آمد.


(ث) با تشویق آمریکایی ها به 5 درجه گرمتر نگاه داشتن منازل در تابستان و 5 درجه خنک تر نگاه داشتن آنها در زمستان یک برنامه ملی تحت عنوان «یک وات صرفه جویی کنید» آغاز گردد و این رابطه باید جلو تمام تبلیغاتی را که هدفشان افزایش استفاده انرژی (بخصوص گاز) است گرفت.


...... اقدام ویژه (14) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام شود.


نماینده این وزارتخانه باید این مسائل را در شورای داخلی و کمیته سیاست نفتی مطرح نماید. این


ص: 451






وزارتخانه همچنین باید از سناتورها و نمایندگان کنگره بخواهد که قوانینی را ارائه نمایند که این اهداف را دنبال کند.


قانونی برای جداسازی عوارض بنزین از صندوق ترمیم شاهراه ها به زودی وضع خواهید گردید. ما این موضوع را با شرکت های عمده نفتی در میان گذاشته ایم و آنان نیز با این قانون برخلاف گذشته مخالف نیستند.




4- هماهنگی در سیاست انرژی


همه می دانند که آمریکا در حال ورود به یک بحران در زمینه انرژی است، با این وصف هنوز هم در دولت آمریکا در زمینه انرژی هماهنگی وجود ندارد. به نظر ما بهتر است که یک گروه مسئولیت همه مسائل مربوط به انرژی را به عهده بگیرد که عبارتند از: نفت، گاز، زغال سنگ، انرژی اتمی و اشکال غیرمرسوم انرژی - رئیس جمهور اعلام نمود که امور مربوط به انرژی در وزارت منابع طبیعی تمرکز خواهد یافت و ما هم آن را تأیید می کنیم. ولی معتقدیم که برای ایجاد هماهنگی در امور انرژی لازم نیست منتظر تشکیل این وزارتخانه بشویم. به نظر ما مهمترین عامل هماهنگ کننده وزیر کشور می تواند باشد.


...... اقدام ویژه (15) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام گیرد.


وزیر در نامه ای که به رئیس جمهور در رابطه با اقدام پیشنهادی شماره 13 می نویسد باید از وی تقاضا نماید که یک کمیسیون انرژی تشکیل دهد که مشکلات و مسائل انرژی دهه هفتاد را شناخته برای آنها راه حل پیشنهاد نماید، البته وقتی که وزارت منابع طبیعی تشکیل شد این کمیسیون نیز می تواند جذب آن گردد.




5-انعقاد قرارداد انرژی با کانادا


البته این قرارداد می تواند براساس پیشنهاداتی که سال گذشته به کانادا شده بود منعقد گردد. در صورتی که کانادا مایل به انعقاد این قرارداد نباشد، ما می توانیم بطور یک جانبه اعلام نماییم که دیگر نظارت و کنترل کانادایی ها از درجه اعتبار ساقط است (البته در واقع هم همین طور است) و دیگر اینکه نفت کانادا برای ورود به آمریکا آزاد است، البته مشروط بر اینکه نفت وارداتی کانادا از خط مرزی غرب دره اوتاوا نگذرد (در حال حاضر این یکی از سیاست های کانادا است) و خطوط لوله ای که از مرز گذشته وارد آمریکا نیز می شوند همیشه دارای ظرفیت مکمل باشند. به این ترتیب با این فشارهای تجاری بر نفت و گاز کانادا می توان انتظار کشف و توسعه بیشتر آنها را داشت در مورد مکزیک نیز باید همین اقدام انجام گیرد.


...... اقدام ویژه (16) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام شود.


تلاش های کنونی را برای انعقاد قرارداد با کانادا قطع ننمایید و با مکزیک هم این موضوع را در میان بگذارید.




6-انعقاد یک قرارداد در زمینه انرژی با ونزوئلا و دیگر تولیدکنندگان واقع در آمریکا لاتین


ص: 452







این موضوع شامل دو بخش است: (1) تضمین در مورد سرمایه گذاری هایی که در زمینه نفت سنگین ونزوئلا می شود و اجازه ورود آزاد این نفت به آمریکا به همین ترتیب می توان قراردادهایی با اکوادور و کلمبیا وضع کرد.


...... اقدام ویژه (17) که باید توسط وزارت امور خارجه انجام شود.


آن وزارتخانه باید امکان ورود به چنین قراردادهایی را با ونزوئلا، اکوادور و کلمبیا مطرح نماید و در صورت ممکن مذاکرات را به منظور منعقد شدن این قراردادها آغاز نماید.




آخرین حرف


در صورت انجام اقدامات پیشنهادی آمده در این رساله آمریکا در سال 1980 موضعی کاملاً متفاوت از آنچه در دیگر بخش ها نشان داده شده خواهد داشت. مصرف 22 میلیون بشکه در روز خواهد بود (به جای 24 میلیون بشکه). تولید داخلی معادل 15 میلیون بشکه خواهد بود (به جای 12 میلیون) و واردات از نیمکره غربی به جای چهار میلیون بالغ بر 5 تا 6 میلیون بشکه در روز خواهد بود. باقیمانده واردات مورد نیاز نفت یعنی 2 - 1 میلیون بشکه دیگر را نیز می توان از نیمکره شرقی به دست آورد.


سؤالات ضمیمه شده است.


رابطه تولیدکننده و شرکت ها


1- فواید و مضرات نظام امتیازاتی سنتی چیست؟


2- آیا فکر می کنید که این نظام امتیازاتی تا ده سال آینده نیز دوام داشته باشد؟ در غیر این صورت فکر می کنید چه نظام دیگری جایگزین آن بشود؟


3- آیا هیچ یک از دولت های اوپک در مراحل تصمیم گیری شرکت های نفتی وارد شده اند؟ اگر جواب مثبت است شرح دهید چطور؟


4- برای ایجاد تغییر در امتیازات در 10 سال آینده، کشورهای تولیدکننده چه تقاضاهایی را مطرح خواهند کرد؟


5 - فواید و مضرات این تغییرات برای ما، شرکت هایمان، مصرف کنندگان و دولت های تولیدکننده چه می باشد؟


6- دولت آمریکا چه امکاناتی برای نفوذ در مناطق تولیدکننده دارد؟ دیگر کشورهای مصرف کننده چطور؟


7- دولت آمریکا (و احتمالاً انگلیس، هلند و فرانسه) از شرکت ها در مذاکراتشان با دولت های تولیدکننده چه نوع حمایت باید (و شاید) بنمایند؟


8- آیا این امکان هست که بتوان به تشکیل یک «کارتل مصرف کننده» دست زد، فواید و مضرات این سازمان چیست؟


9- نکات مثبت و منفی بیانیه ENI یعنی «تنظیم عرضه نفت باید به طور یک جانبه قابل فسخ نباشد - روابط پیچیده سیاسی اقتصادی که از طرفین (تولیدکننده و مصرف کننده) هر دو از آن نفع می برند، یک


ص: 453





اصل ضروری باشد»، چیست؟


10- آیا برای این استدلال ENI که شرکت های بین المللی نفتی، دیگر کنترل رابطه خود با دولت های تولیدکننده را از دست داده اند و بنابراین نمی توان به این شرکت ها به عنوان عرضه کنندگان نفت به قیمت قابل قبول نگریست، می توان اعتبار قائل شد؟




رابطه مصرف کننده و تولیدکننده


11- در دهه آینده دولت های مصرف کننده چه تقاضاهایی را در رابطه با به دست گرفتن کنترل صنعت نفت ارائه خواهند نمود؟


12- فواید و مضرات چنین تغییرات برای دولت ها و مصرف کنندگان چه می تواند باشد؟


13- آیا امکان دارد که دولت آمریکا بتواند در عکس العمل کشورهای مصرف کننده علیه شرکت ها نافذ واقع شود؟


14- آیا ENI سخنگوی دولت ایتالیاست؟ آیا در آینده نزدیک خواهد بود؟ دیگر کشورهای جامعه اقتصادی اروپا چطور؟ آیا ENI بر نظریات خود مصمم است؟ آیا می توان آنها را تغییر داد؟ چطور؟


15- در خارج از جامعه اقتصادی اروپا تا چه حد بر عملیات شرکت ها کنترل اعمال می گردد؟ آیا ممکن است که نظریات ENIدر میان دیگر مصرف کنندگان نیز شایع شود؟


16- اگر جامعه اقتصادی اروپا به اتخاذ یک نظام استوار بر «شرکت های» خودی «بپردازد شرکت های آمریکایی چه خواهند کرد؟ آیا به شرکت های آمریکایی اجازه خواهند داد که از طریق اروپاییان واجد شرایط گردند.




- انعطاف پذیری مصرف کنندگان در برخورد با اوپک


17- معنی این جمله چیست؟ دولت های مصرف کننده در برابر افزایش بی رویه قیمت ها چه کاری می توانند انجام دهند؟


18- برای اینکه در هنگام بروز یک بحران جدید «کمکی انجام» دهد، آمریکا چه کار می تواند بکند؟


19- با عرضه نفت ترکیبی و منابع جایگزینی انرژی انعطاف پذیری ما تا چه حد بالا خواهد رفت؟


20- در سال 1975 کشورهای اوپک چه مقدار نفت تولید خواهند کرد؟ در سال 1980؟ و در هر یک از این سال ها ظرفیت مکمل چقدر است؟ و در کجاست؟


21- تا سال 1980 چه مقدار نفت را می توان در خارج از حوزه اوپک تولید نمود؟


22- آیا تولید در هر یک از کشورهای اوپک قبل از سال 1980 نزول خواهد کرد؟ 1985؟ 1990؟ اگر جواب مثبت است به چه میزان؟


23- نیروهای تفرقه انداز در اوپک کدامند؟ آیا باید آنها را تشدید کرد، چطور؟




- نیازهای سرمایه ای


24- فرض کنیم که در سال 1980 مصرف نفت دو برابر شود، سرمایه لازم برای به دست آورن منابع جدید نفت از کجا به وجود می آید چه در شرایط موجود امتیازی و چه در شرایطی که تغییراتی در این نظام


ص: 454







ایجاد شده باشد؟


25- در سال 1975 در اوپک باید چه مقدار سرمایه گذاری کرد؟ 1980؟


26- تا سال 1980 هزینه سرمایه گذاری اروپای غربی ژاپن و آمریکا در زمینه تسهیلات تولیدی چه مقدار خواهد بود؟


27- سرمایه گذاری در تولید و تسهیلات تولیدی در حالی که در اروپا و ژاپن فعالیت شرکت ها کاملاً محدود و در کشورهای تولیدکننده در حال ملی شدن است، چگونه خواهد شد؟




نتیجه گیری


28- چه نوع رابطه جدیدی را برای شرکت و دولت تولیدکننده در سال 1980 می پسندید؟ آیا می توان به آن دست یافت؟ دولت آمریکا و شرکت ها برای به وجودآمدن این رابطه جدید یا چیزی شبیه به آن چه کاری می توانند بکنند؟




تذکر در مورد دو سند انتهایی


دو سندی که در صفحات بعد می آید، اظهارنظرهای وابسته نفتی سفارت آمریکا در تهران و رایزن اقتصادی این سفارت است که پس از مطالعه پیش نویس سند «صنعت بین المللی نفت در سال 1980» برای نویسنده آن ارسال شده است.


دفتر سوخت و انرژی وزارت امور خارجه آمریکا قبل از انتشار وسیع این تحلیل، پیش نویس آن را جهت کسب نظر برای سفارتخانه ها و محافل چندی از جمله سفارت آمریکا در تهران ارسال می دارد که اظهار نظر دو تن از مقامات سفارت طی اسناد بعدی مشاهده می گردد.


لازم به تذکر است که در این دو سند به شماره صفحاتی از سند اصلی اشاره شده است که این شماره ها مربوط به پیش نویس سند بوده و با صفحات سند چاپ شده در این کتاب مطابقت ندارد. پیشنهاد می شود برای پیگیری مطالب، با توجه به موضوع آن در متن سند اصلی جستجو شود.









منبع: کتاب اسناد لانه جاسوسی - جلد 6 - کتاب 6 - صفحه 410
تصاویر سند

    زمان یافت نشد!

سند قبلی سند بعدی
(LADIES (Multiplex) (ON CARMER) (S/NOFORN) (SINFINCI WN) (TRASH) (governed and governing) (راما)(پیام آور نوع دوستی مردم ایران (قانون اساسی شاه) (لهجه ترکی آذربایجان و لهجه عرب های خوزستان) (پان عرب) ) . .پی. ال 1 119 ECM PODS 16 – CASE STA 2 205 IAW IFR 35 وایت لجز 4 5530 نیت 57 7 OMW 16 7 OMW 8 مهر 1342 و 44 9936 ACCREDITE ACQ ADMNISTRATION) AFASPI AFLG AFSC و ATC AIU AMC ASAP ASPERS ASPR Airgrams BCR Bend CEMA CFF CG CITYS'ECOLE SUPERIEURE DES ARTS ET METIERS COW DOD Danesfan Diem ECA ECDC EFC EJRC Ensign Eznova FAO FBO FCO FSN GENMISH GTE HRCE IAEO IAS IBM ICA ICAO IIN INA INECO INHMG INR/OIL/B J2(ضدجاسوسی) LAUDENHEINER Lying low MAAG MAAG) MAN) MBER MDA MEMBERSHIPROLL یا فعالیت تشکیلاتی رسمی MILDIST MOU 3 MSP Masters NEA/IRN NIEO NNA NOFORN NOFORN (غیر قابل دسترسی برای خارجیان) NOFORN(غیر قابل رؤیت بیگانگان) Nea OPACT PARM1977 و GORM 1978 PARSIFLAGE PERSCRIBED LIMITED PGM PLSDURN POA Pod Proquoliasionquid Provacateur RALLIES RECIMINATION RF4ES RPT یا PERDIEM RYBAT Ro SAAC SECURE VOICE SOF SOFAS SPONTANEOUS STY South TDFIRDB TRIBUNE(Indiana) SOUTH BEND TRW TVJ Tribune U UNDP و بانک جهانی UNEP UNFPA UNIDO VBB WESLAM WHOLE WONIK Whole Wunderkind faute de mieux. getter go ohah out patient basis « Oms engae «South Bend (Indiana) Tribune» «biygie» (ایرانی و خارجی) «fpuio om voiv «rollover» «آبستراکسیوی»  «آخوندیسم» «ارتش خلق» «اسلام پیروز است «اشباع بحرانی گاز» «اصلاحات آزادی خواهانه» «اصول خدمات دیپلماتیک» «اعتراف» «اعتصاب عمومی» «اعلامیه امینی» «اقتصاد ورشکسته» «اقدامات شیطانی» «اقدامات ضد انقلابی و مبارزه مسلحانه» «امپریالیسم» «امپریالیسم» غربی «انقلاب بدون شادی» «انقلاب سفید» «ایران نوین» «ایران: توسعه اقتصادی تحت شرایط دوگانه» «ایران: توسعه اقتصادی تحت شرایط دوگانه»زبان های فرانسه و انگلیس «ایران: توسعه اقتصادی در شرایط دوگانه (1971)» «بازی گل یا پوچ» «برنامه HAWK» «بهار شکوفای ایران» «بولتن پزشکی USAREUR» «ترقی خواهان» «تهران انقلابی» «توطئه زاهدی» «جبهه متحد» «جنگ بر علیه کمونیسم در ایران» «جوخه های اقدام» «حساس PLAERONAUT» «حکومت ائتلافی» «حکومت خودکامه» «خط تلفنی سرخ» «دخالت های آمریکا در ایران» «دماغه کاپری کورن» (Cape of Capricorn) «دموکراسی در دنیای جدید» «دمکراسی ملی گرایانه» «دولت سایه» «دولت ضداسرائیل» «دیکتاتورهای ایثارگر» «دیکتاتوری پرولتاریا» «راوی» «رهبران متزلزل» «سازمان دایره ای شکل» «سرنگون باد کارتر کثیف» و «کارتر در خانه بمان» «سلاح سیاسی» «سلطنت مطلقه» «سندرم آمریکاستیزی» «سنگ گچ انگلیسی» «سوسیال دمکراسی» «سوگلی» کنسرسیوم «سیستم بانکداری در جمهوری اسلامی» «شاهد» «شوراهای خلق» «شیر در قفس» «صهیونیست» «طرح نهایی ارزیابی کشور» «طرز فکر نیاوران» «عریضه صلح» «عناصر ترقی خواه» «عناصر فرصت طلب و فردگرا» «فرشتگان» خاورمیانه ای «قانون مخالفین امنیت و استقلال کشور» «قانون کیفری عمومی ایران» «قتل عام» «قصاب» «قوانین خط مشی و قانون کیفری ارتش» «لایحه اصلاحات ارضی» «لایرلایت» «مانیفست» «مبارز» (Fighter) «مبارزان راه آزادی» «مدال هلال» «مرتد» «مرگ بر آمریکا» «مرگ بر امپریالیسم آمریکا» «مرگ بر بیگانگان» «مرگ بر هایزر آمریکایی» «مرگ بر هایزر» «مرگ بر کارتر کثیف» «مرگ بر کارتر» «من به جمهوری اسلامی رأی می دهم.»«من به نظام سلطنتی رأی می دهم.» «ناسیونالیزم مستقل» «ناسیونالیسم در ایران» «نصر من اللّه» «نظامنامه» «وزیر تام الاختیار» «وزیر مشاور» «کارامانلیس» ایرانی «کارتر در خانه ات بمان» «کانون ترقی» «کاپیتولاسیون» «گانگستر» «گرگ تنها» «یانکی به خانه ات برگرد» «یانکی به کشورت برو» «یانکی ها آ سه آن آب های سفره های زیرزمینی آثار شریعتی آخرالزمان آخرین ماده قانون اساسی آخوندبازی آرای عمومی آرم اللّه اکبر آرمان فلسطین آرمیش آرمیش مگ آرمیش و مگ آزادی بیان سیاسی آزادی مطبوعات آسیای برنج کوبی آلترناتیو آلمانی آلمانی و انگلیسی آلومینیم آلومینیوم آمریکا نابود است» آموزش های MIDSHIPMEN آموزش و پرورش آمریکایی آمونیاک آموکو آمین اویل آنارشیستی آنارشیسم و کمونیسم آنترپوزاسا آهن آواکس آپارتاید (نژادپرستی) آکادمیک آگودات آگودات اسرائیل ابر قدرت ها ابرقدرت های شرق و غرب ابرناسیونالیست اتباع آمریکا اتحاد ملی اتحادیه بین المللی دانشجویان اتحادیه مارونی اجتماع تهران اجلاس اونکتاد اجلاس بغداد اجلاس شورای وزیران RCD (سنتو) اجلاس طائف اجلاس وزیران ARUSHA احداث نیروگاه ها احزاب سیاسی احزاب چپ احزاب کمونیست احساس ضد آمریکایی احساسات ضد شاه احساسات ضدغربی و ضد اسرائیلی و احساسات ناسیونالیستی عربی اخراج خبرنگاران آمریکایی اخوان المسلمین ادبیات ادبیات چین کمونیست اراپ ارتش ارتش آمریکا ارخانه پمپ های دیزلی و تایر اردو اروپای غربی استادان زبان فارسی استار لایت استارلایت اینترنشنال استثمارگران غربی استراتژی استراتژی آمریکا استرکنین استعمار استعمار مجدد استقلال ملی اسلام اسلام بدون آخوند اسلام رادیکال اسلام شیعی اسلام و کمونیسم اسکاچ اسکو اشغال نظامی اصطلاحات ارضی اصطکاکمایی اصل بنیادین دکترین نیکسون اصل چهار (ترومن اصلاحات اجتماعی اصلاحات اقتصادی اطلاعات ELINT اطلاعات جاسوسی اطلاعات سیاسی اعتصابات اعتصابیون اعدام انقلابی اعدام ها اعراب اغتشاش آمریکایی افغانی اقتصاد ایران اقلیت ها اقلیت های شیعه در عراق و لبنان اقلیت های قبیله ای اقلیت های قومی اقلیت های مذهبی اقلیت های نژادی اقلیتهای مذهبی ال. دبلیو. شل الصاعقه العریش الف الف و کوئنتانا الفبای YKBAND, VSYOKE, CKPOLAR الفبای رومی (لاتین) الماس کوه نور الکلسیم الیگارشی امنیت آمریکاییها امور (سنتو) RCD امور کارگری امپراتوری عثمانی امپریالیست و صهیونیست امپریالیسم امپریالیسم آمریکا امپریالیسم جنایتکار امپریالیسم شرق و غرب امپریالیسم شوروی امپریالیسم نو و کهنه (استعمار) امپریالیسم و کمونیسم انتخاب ریاست جمهوری انتخابات آزاد انتخابات ریاست جمهوری انجمن ملی روزنامه نگاران انحصار تریاک اندلازونگ (ریشه کن سا ختن اقلیتها) انرژی اتمی انرژی خورشیدی انرژی خورشیدی یا ترکیب هیدروژنی انرژی هسته ای انرژی هسته ای ایران انرژی هیدروالکتریک انسان شناسی انقلاب ایران انقلاب خمینی انقلاب درونگرا انقلاب سفید انواع نفت خام انگلیس ها انگلیسی انگلیسی (با لهجه آلمانی) انگلیسی و آلمانی انگلیسی و روسی انگلیسی و عربی انگلیسی و فرانسه انگلیسی. انگیزسیون (تفتیش عقاید) انی اهمیت ایران برای غرب اوراق قرضه اورانیوم اوضاع امنیتی اونکتاد اونیفورم آبی اوپنهایم اپلوتونیوم اپورتونیست اپوزیسیون وفادار به دولت اعلیحضرت اکتشاف اکتشاف و استخراج و پالایش نفت اکسون اکسیدنتال اکونومیک اکوپترول اگیپ ایتالیایی ایدئولوژیک ضدآمریکایی ایدئولوژیکی ایده آلیست ایده آلیستی ایده های آموزشی آنگلوساکسون ایدوئولوژیک ایران ایران ایر ایران شناسی ایران: بررسی اقتصادی (1977) ایران: دورنمای اقتصادی (1977)کتاب ایران: توسعه اقتصادی تحت شرایط دوگانه ایز ایران ایزایران ایستون اینترنشنال ایمینوکو ایمینوکو و سوفیران اینترناسیونال هاروستر اراک ایندیااویل لیمیتد ایپاک ایگات ایگال هورویتز بازار سیاه بازاریها بازوبندهای قرمز بازوکا بازی «سافت بال» بازی بریجش بازی مونوپولی باستانشناسی بحران نفت بخش اعظم خاویار جهان برادران لاوی برخورد Defection برقی سازی خط آهن برمودا برنامه LWF برنامه PEACE SKY برنامه PEACE ZEBRA برنامه «کوزموناوت» برنامه اتمی عراق برنامه اصل چهار (ترومن برنامه اعطای آزادی برنامه اف برنامه دفاع هوایی برنامه دولتی فولبرایت برنامه فولبرایت برنامه مساعدت های آمریکا (AID) برونئی شل پترولیوم برگ سبز بریتیش پترولیوم بزرگترین ذخایر نفتی جهان بلوچ بلوچ ها بلوچی بلوک کمونیستی بمب گذاری بند آنتی بنیاد فورد به خانه خود بازگردید» بهایی بهاییها بوئینگ بودجه «موقتی» بودجه سالانه بودجه نظامی بورس اعطایی Leader Grant بورس تحصیلی نیمن بورس نیمن بورس های تحصیلی آمریکا بورسیه بورسیه آیزنهاور بورسیه لیدر (Leader Grant) بوروکراتیک بوروکراسی بوروکراسی ایران بوروکراسی دولتی بوروکراسی رادیو و تلویزیون ملی ایران بولتن Echo of Iran بولتن های پزشکی USAREUR بوکسیت بی. بی. سی بیانیه های ضد آمریکایی بیسیک ریسوسز اینترنشنال بیماری «فتوفوبیا» بیماری دیپلماتیک بیماری فتوفوبیا بیوگرافیک تأمین مراقبت تکنیکی تاریخ و فرهنگ ایران تاکتیک های روسی تایلاساندهینی تبعید تبعیدشدگان تبلیغات ضداسلامی تجارت بین المللی تجارتخانه ها تجددگرایانه تحولات ایران تخت طاووس تخیلات والترمیتی تدریس زبان انگلیسی تراستهای ترانزیت تربیت بدنی ترمودینامیک ترور آمریکایی ها تروریزم تروریسم تروشال استیتز ترکمن ها ترکی تریاک تریپکو تسلیحات نظامی تسورو تشکیل سرمایه و منابع مالی توسعه (1971) تظاهر کنندگان تظاهرات تظاهرات زنان تعالیم رسول تعطیلات نوروز تعلیم زبان انگلیسی تغییر نام استان خوزستان به استان عربستان تفنگداران دریایی تلویزیون تلویزیون آمریکا تنگستن تهیه غذا توربان تورم ایران تورم و بیکاری توسعه اقتصادی توسعه و تولید تولید برق تولید ناخالص ملی تولید نفت تکساکو تکنولوژی های کامپیوتری تکنوکرات تکنوکرات غربی تکنوکرات ها تکنوکراسی تکنیک «پرچم قلابی» تگزاس پاسیفیک تیپ هفتم نظامی تیکوک جاسوس جامعه اتریشی جامعه شناس جامعه عقب مانده قرون وسطائی جانشین احتمالی خمینی جبنش اریتره جبهه (ملی) جبهه خلق جبهه دموکراتیک ملی جبهه دمکراتیک ملی جبهه ملی جبهه ملی. جبهه وطن پرست جبهه وطنی زیمبابوه جبهه پولیساریو جبهه کمونیستی جرم شناسی اجتماعی (CRIMINOLOGY) جریان پولی جشن هجرت جشن کریسمس جشنواره بین المللی فیلم مسکو جلد اول کتاب دتوکویل به نام « دمکراسی در آمریکا» جمعیت روستایی جمهوریخواه جناح زاهدی جناح سیاسی جناحهای سیاسی جنبش امل جنبش زیر زمینی یهودی هاگانا جنبش مقاومت ملی جنبش ناسیونالیستی جنبش ناسیونالیستی کردها جنتی اینترنشنال جنرال الکتریک جنرال موتورز و دوپونت جنمیش جهان سوم جی.ای.کاریون / 1 جی.تی.ئی. حاجی بابائیسم حامی خارجی حاکمیت روحانیون حتی تجارت برده (Slave Trade) حجاب حزب آزادی حزب ایران حزب ایران نوین حزب بعث حزب توده حزب جمهوری اسلامی حزب جمهوری خلق حزب دموکرات حزب دموکرات کردستان حزب دمکرات حزب دمکرات ایران حزب دمکرات کردستان حزب رستاخیز حزب طهیای ماوراء ناسیونالیستؤ حزب لیبرال حزب لیبرال سوم حزب لیکود حزب مذهبی ملی حزب ملت ایران حزب منحله ملت ایران حزب هروت حزب پان حزب پان ایران حزب پان ایرانیست حزب چپ گرا حزب کارگر حزب کارگرذ حزب کمونیست حساب های سوئیس حساس .پی. ال. حشیش حفر چاه حق امتیاز (ROYALTY) حقوق بشر حقوق بشر آمریکا حقوق بشر در ایران حقوق زنان حملات مرزی مخرب رودزیا حوزه داریوش حوزه ساسان حوزه نفتی داریوش حوزه های رفورمای مکزیک حکومت روحانیون حکومت نظامی خانواده سلطنتی خبرنگاران خبرگزاری فرانسه خروج ارز خشخاش خط خمینی خط لوله ترانز خط لوله نفتی سوئد خط لوله گاز خط مشی ها خطوط حمل و نقل بین المللی (TIR) خمینیسم خنثی سازی امواج صوتی داروسازی داس و سندان داستان سودوم و گومور دامداری دانش اداری و بوروکراتیک دانشجوی رادیکال دانشجویان تندرو دختران انقلاب آمریکا» و «لژیون آمریکا درآمد درآمدهای نفتی دستبندهای قرمز دستگاه مافیائی دلار دلارهای ماریا ترزا دموکراسی دموکراسی سنتی دموکراسی غربی دموکراسی پارلمانتاریستی دمکرات دمینکس دو ملیتی دوامپریالیسم دول غربی دولت آمریکا دولت ایران دولت بازرگان دولت بختیار دولت دیکتاتور دولت مارکسیست در ایران دکترین صوفیانه شیعه دی. لور/1 دیستکوتکت دیسکو دین محمدی دیوانسالاری های نظامی و دولتی دیولوپ منت دیپلماتیک اروپایی دیپلماسی دیکتاتوری نعلین. دیکتاتوری چکمه ذغال سنگ ذوب آهن ر قرنطینه (حبس انفرادی) رئیس جمهورهای دمکرات رئیس جمهوریخواه رابطه لجستیکی نظامی راتیانه و تریبانتین رادیو رادیو بی.بی.سی رادیو تلویزیون ملی ایران رادیکال ها راهپیمایی راهپیمایی طرفدار شاه راکول رایزن سیاسی رایلی رسوائی پروفومو رشته زلزله شناسی رشته شیمی رشوه رفاه اجتماعی رفراندم رفراندم عمومی رفراندوم رقص رقص آرام رمز VEE BAR رنامه PEACE ZEBRA روابط ترکیه و آمریکا روابط دیپلماتیک روادید شوروی روحانیت روحیه یک ایرانی رودزیا روزنامه های فارسی روس بایلوبی روسها روسی روسی و فرانسه روسی و چینی روی رویال داچ شل رژیم Parisitic رژیم جدید رژیم دیکتاتوری رژیم پهلوی رژیم گذشته ریال ریتیون ریدینگ بیتس زب کوچک لاآم زبان آلمانی زبان اردو زبان اسپانیولی زبان امپریالیست ها زبان انگلیس زبان انگلیسی زبان انگلیسی و اسپانیایی زبان انگلیسی و فرانسه زبان انگلیسی و فرانسوی زبان روسی زبان زازا زبان عربی زبان فارسی زبان فرانسه زبان فرانسه و انگلیسی زبان فلمنگی زبان لاتین زبان مادری زبان مادری فارسی زبان مادریش فارسی زبان های آلمانی زبان های انگلیسی زبان های انگلیسی (با لهجه انگلیسی ها) زبان های انگلیسی و فرانسه زبان های انگلیسی و ژاپنی زبان های بلوک زبان های فارسی زبان های فارسی و انگلیسی زبان های فرانسه زبان های فرانسه و انگلیسی زبان پرتغالی زبان چینی زبان: ترکی زرادخانه زرادخانه های مصر زغال سنگ زغال سنگ و گاز طبیعی زندانی سیاسی زندانیان سیاسی زیبایی های «مانتیکاتینی» زیمثااهریش سازمان آزادی بخش فلسطین سازمان بهداشت جهانی سازمان خلق آفریقای جنوب غربی سازمان نئوفاشیست و ضد کمونیست ساعت امگا جواهرنشان ساف سال مالی آمریکا سال مالی ایران سال گریگوریان سالت 2 (مذاکرات محدودیت سلاحهای استراتژیک) سان و آشلند سانتیاگو ساندنیستها سانچوپانزای مجموعه جبهه ملی ایران سایپم ست های دیپلماتیک اروپایی ستاره صبح سخنرانی ها سرب سرود ملی جدید ایران سرویس اتوبوس رانی تهران سرکوبی زنان سرگرمی های طاغوتی سفارت کبرا سفر (Vista dome) سقوط اقتصادی سقوط پهلوی سلسله قاجاریه سمبل های کشاورزان و کارگران سخت کوش سمپوزیوم سمینار هاروارد سنا سنت رسول اللّه و ائمه معصومین سنترام زامورا سنتو «CENTO» سندیکا سندیکای کارگران سندیکایی سنگ آهن سنگ های ترکیبی (Synthetic) سوابق کمونیستی سوخت اورانیوم غنی شده سوخت فسیل سورپزا سوسیال امپریالیسم شوروی سوسیالیست سوسیالیسم سوسیته بلژیک سوسیته دولیتورال سوفیران سولفور / پارافین سی. اف. پی و سانی سیاست ضد تروریستی سیاست نه شرقی و نه غربی سیاه جامگانی سیتگو سیتی سرویس سیریپ سیستم آتاشه نظامی سیستم ترابری سیستم خطوط ارتباطی ماکروویو و کنترل ترافیک سیستم دفاع هوائی سوئد سیستم فرانسوی سیستم مالکیت فئودالی سیستم میکرودات سیل بند سیلوهای دولتی سیمان سیویل سیگار «ال اند ام» سیگار برگ Dutch شاخص FJPASTIM شاخص PLAERONAUT شاخه زیتون شاه شبکه آبرسانی تهران شرکت اتومبیل سازی فورد شرکت اسکو شرکت بین المللی بل هلیکوپتر شرکت توربین خورشیدی شرکت دیلمر بنز شرکت ملی نفت ایران شرکت نفت شرکت نفت انگلیس و ایران شرکت نفت حسن نزیه شرکت نفت ملی ایران شرکت نفت کرسنت شرکت گرومن شریعت شعار معروف دوران گذشته سلطنتی (خدا شعارهای «مرگ بر کارتر» شل شل و گلف شن های نفتی شناندو اویل شوران شورای خمینی شورای سلطنت شورای شهر شکاف اطلاعاتی شکر شکر خام شیشه های ضد گلوله شیطان بزرگ شیعه شیعیان عراق شیل (shale) و زغال سنگ شیل (shale). صادرات FOB و واردات CIF صادرات نفت خام ایران صادرات نفتی صادرات کرومیت ایران صلح صلح خاورمیانه صلح وین صلح پکن صنایع تهران صنایع در ایران صنایع نفت و نساجی آمریکا صندوق تراست صنعت جهانگردی صنعت فولادسازی صنعت نفت صنعت هلیکوپتر سازی بل صنعت پتروشیمی صهیونیزم صهیونیزم بین المللی صهیونیست صهیونیسم ضد آمریکایی ضد آپارتاید ضد استعماری ضد امپریالیست ضد خارجیان ضد سنا ضد شاه ضد صهیونیستی ضد غرب ضد غربی ضد کمونیست ضد یانکی ضد یهودی ضدآمریکایی ضداسرائیلی ضدامپریالیسم وضدصهیونیسم ضدخارجی ضدغربی ضدکمونیست ضدیهودی ضرب المثل ایرانی «مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد» ضیافت های دیپلماتیک طرح «جاویتس» طرح درابلز طرح لژیون طرح مارشال طرح مشترک 50/50 طرح های NISIS طرح ونک متال طرحهای ترور شخصیت طرحهای پرتوریا طرحهای کشاورزی و صنعتی طرفدار خمینی طرفدار غرب طرفداران حسینی عثمانی عرب ها عربی عفیفه (Afife) عقابهای انقلاب علامت آمریکایی علم سیاست مارکسیستی علم کتابداری علوم طبیعی عمل جراحی عملیات العریش عملیات بیکان کامپس عملیات ساسل عملیات سری عملیات سنتو عناصر روسی عناصر شاه دوست عناصر لیبرال عهد دانیال عوامل جاسوسی عوامل ضد غربی فلسطینی عکس العمل «پاولف»ی کشورهای اروپایی عکسبرداری عکسهای خمینی غنی ساختن اورانیوم غیر مذهبیون غیر مارکسیست فارسی فارسی و انگلیسی فارسی و فرانسه فاشیسم واپسگرا فالانژها فتوفوبیا فدائیان فدائیان خلق فداییان فداییان (چریکها) فداییان خلق فدراسیون کیبوتز فدرالیسم فرآورده های پتروشیمیایی فرار مغزها فرانس پرس فرانسه فرانسه و آلمانی فرانسه و انگلیسی فرانسه و انگلیسی زبان فرانسه و ژاپنی فرانسوی فرش های ایرانی فرقان فرقان«کتاب مقدس» یا «اختلاف بین حق و باطل» فرقه بهایی فرقه ها فرقه وهابی فرم های استاندارد WOLOCK فرماندهی اسکادران فرماندهی لجستیکی. فرهنگ آمریکایی فرهنگ غربی فروش نفت فروشندگان مواد مخدر فروشگاه خمینی فساد فساد «درصد پهلوی» فسفات فسفات مثقاله (Meskala) فعال کننده PAPIDOPRINT فعالیت های سنتی (Traditional) فلزات (Forging) فلسفه اسلامی فلوریت فهرست بهائی فواحش فولاد فولاد و پتروشیمی فیبرسازی فیلم فیلم «دوستی ملت های بزرگ» فیلم مخمل فیلون اکسپلوراسیون فیلکو فورد فیلیپس فینای قاجار قانون اساسی قانون اساسی ایران قانون اساسی در ایران قانون جمهوری فدراتیو قانون لینچ قانون کاپیتولاسیون قبایل نژادی قرآن قلع قهوه قیر و موم طبیعی قیمت نفت لاآم لانه جاسوسی لاوکو لاوی لاویها لاپکو لاکهید لاکهید (برنامه PEACE LOG) لاگوس لایحه مانسفیلد لبنیات لبیرالیزه کردن سیاسی لغت فرانسه Rassemblement لفظ فرانسوی juge dinstruction لندن 8JB لنینیستی لنینیسم لهجه آمریکایی لهجه اسلاوی لهجه سورانی لهفلدت لواط کارها لوترپاک لوله نفتی عراق و خط لوله ترانس لوله های آب لوله گاز ایگات لژین دونور لیبرال لیبرال دموکراتها لیبرالها لیبرالیسم لیتون لیکود لیگنیت م) مأموریت های PCS آتی مؤسسات فرهنگی ماتریالیستی ماتریالیسم (مادیگرایی) ماجرای ونرستروم ماراتون یونیون مارس سیاه مارونیهای مستقل مارک مارکسیست اسلامی مارکسیست غیر مذهبی مارکسیست و مارکسیست اسلامی مارکسیست یا کمونیست مارکسیستها مارکسیستی مارکسیسم ماری جوانا ماسه سنگ های نفتی (tar sands) ماسه و سنگ های نفتی (tar sands) مافیای هواپیمای ایران مالی و ولتای علیا مان مانور «دلاور» مانور «دلاور» سنتو مانور بیکان کامپس ماهیتا ماهیگیری مبادله اطلاعات و نظرات مبارزه ایدئولوژیک مبارزه مسلحانه مترولاینر متمم قانون اساسی متون سیریلیک و رومی مجاهدین مجاهدین خلق مجاهدین مارکسیستی مجتمع پتروشیمی مجردان (عزب) مجسمه رضا شاه مجسمه شاه مجلس آزاد مجمع ملل جنوب شرقی آسیا محاکمات انقلابی محصولات شیمیایی محصولات صنعتی و کشاورزی آمریکایی محموله تنباکوی محموله هشت میلیون دلاری مخالف شاه مخالفین مخالفین رژیم مخالفین مذهبی مداخله مداخله آمریکا مدرنیزه مدرنیزه شدن مدیریت زندان (PENOLOGY) مدیریت عمومی (PUBLIC مذاکرات CIEC مذاکره مذهب سنی مذهب شیعه مذهب کاتولیک رومی مذهبیون مراسلات RODCA مراسم «لنیچ» مراسم مذهبی مرتجعین مذهبی مردم ایران مرسدس بنز مرگ بر آمریکایی ها مرگ بر کارتر؛ «اسلام پیروز است مزرعه نیشکر مس مسئله MFN مسئولان ساواک مسائل امنیتی مسابقه رقص مسلسل مسیحیت در غرب مشاور مشاوران خارجی مشروب مشروبات الکلی مشروطه مطالعه ابتدایی FOCUS مطبوعات مطبوعات محلی معادن طلا و نقره و سنگ های قیمتی معاینه پزشکی مقاصد دولت آمریکا مقاله Don Oberdorfer مقاله هاگلند مقاله کیهان مقامات انگلیسی مقاومت ملی ملاحظات امنیتی ملاسالاری (حکومت روحانیت) ملای آرام ملایر ملی گرا ملی گرایی مصدقی ممنوعیت الکل منابع فلسطینی مناسبات با آمریکا مناطق کردنشین مناظره تلویزیونی منافع آمریکا منافع بازرگانی ایالات متحده منافع غرب مناقصه منشی رمز مهاجرت مهاجرت از ایران مهاجرت به آمریکا مواد مخدر مواد مخدر قاچاق مواضع ضد اسرائیلی موزه تاریخ طبیعی Smithsonian موسیقی کلاسیک موقعیت زنان موقعیت سیاسی موقعیت های FSN موقعیت ژئوپلتیک ایران مولبیدن مولیبدن مک دونال داگلاس مگ مگ (ARMISH میانما میانونگ میتسوبیشی میتسوی میتینگ ها و اجتماعات میهن) میکروفون پشت گل میخک هویدا ناتو ناتوماس ناتوماس وسان اویل ناخالص ایران ناسیونالیست های فعال ناسیونالیسم ناسیونالیسم کردی ناوگان نستلیشن نبرد اوگادن نساجی نشان لژیون دونور نشان لژیون دونور فرانسه نشان گل همایون نظام ملوک الطوایفی نظامیان نظریات کمونیستی مارکس و انگلس نظریه NLTOOBواشنگتن نفت نفت خام نفت خام شنگلی نفت خام کم سولفور نفت دریای شمال نفوذ نفوذ صهیونیست در آمریکا نفوذ غرب نفوذ فروشان نماز جمعه نمایش «آموزش اخلاق از طریق هنر» نمایشنامه نمایشنامه کارمن نمایشگاه تجاری کانتون نمایشگاه دکوننیک نمایشگاه هنری تهران 78 نماینده خلق فلسطین نماینده کنسرسیوم نمایندگان دائمی نهضت آزادی نهضت آزادی ایران نهضت آزادی ملی ایران نهضت اسلامی نهضت صلح نهضت فراماسونری در ایران نهضت مقاومت ملی نورتروپ نورثروپ نورثوست نوع حکومت جمهوری ایران نویسندگان نویسندگی پویا نژاد هولستایر فربربان نگرانی های امنیتی نیروهای امنیتی نیروهای نظامی نیروهای چپ گرا نیروی هسته ای نیروی هوایی نیروی هیدروالکتریک و منابع حرارتی نیوبیوم آهن دار و منگنز نیوترالیسم نیوزدی نیکل هاسکی هدف ژئواستراتژیکشان (جغرافیائی استراتژیک) هروئین هروت هلسینکی همسر آمریکایی همه پرسی ها هواپیماربایی هولوکوست (همه سوزی) هژمونی هیأت مستشاری نظامی آمریکا هیدروکربن و «درود بر انقلاب» و شرکت هاروستد و گلف واتوماندری واتیکان واسطه ها و دلالان اعمال نفوذ والتز والیبال وامها واکسیناسیون وبا وسایل آموزشی و سوادآموزی. وستینگهاوس وضعیت ایران ولایت فقیه وی کون VEE COONE ویته وین ویزا ویزاهای آمریکایی ویزاهای غیر مهاجرتی ویزای NIV ویزای غیر مهاجرتی از ایران ویزای مهاجرتی ویزای پاکستانی ویپکی پارازیت اندازی و فریب «سونار»های دشمن پارتکس پاسخ آری یا نه پاسداران انقلاب پاسپورت آمریکایی پاسپورت برزیلی پاسپورت دیپلماتیک پاسپورت های ماکائو و لبنانی پاسپورت پرتغالی پان آمریکن پان اوشن پان ایرانیست پان عربی پان عربیسم پان کردی پانل های بتنی پترو ویتنام پترو پرو پتروسی پتروشیمی پترولیوم اینترنشنال پترومین پتروناس پراودا پراگماتیزم پراگماتیسم پرتامینا پرداخت غرامت پرشتانیستان پرواز پرواز آپولوی 11 پرولتاریای ترکیه پروم پروم پترول رومانی پرونده های 26 پرونده‌های پلیس پروژه IBEX پروژه Landsato پروژه آبی یا سیرتا و توربین های پارانا مدیو پروژه آیبکس پروژه های ویژه ماوراء بحار پروژه های پتروشیمی و آلومینیم پروژه هیدروالکتریک او را (Urra) پرچم افغانستان پرچم ایران پست های دیپلماتیک اروپایی پشتو پلمیرها و مواد پلاستیک پلیس پنبه پهلوی پورتوریکو پولکا پوگروم (قتل عام) پی. ال. پی.ال. پیراهن سیاه پیش نویس قانون اساسی پیمان (کمپ دیوید پیک نیک چاقویی «بدون تیغ» چاه آرتزین چاه نفتی قرن العلم چاه های نفتی چاوک چاینیز چریکهای فدایی خلق چند ملیتی چپگرا و ضد صهیونیست و ظاهرا ضد آمریکایی چپگرایان ژاندارمری ژاندارمری ایران در فارس ژاپنی کادرهای لجستیکی کاراکاس کاربن های رمزنویسی کارتلها کارخانه آجر نسوز کارخانه ایران ناسیونال کارخانه تراکتورسازی رومانی کارخانه تلویزیون سازی کارخانه تولید اسید سولفویک کارخانه تولید روغن نباتی کارخانه تولید لامپ های برقی کارخانه تولید موتورهای جت توربینی کارخانه تولید ژنراتور کارخانه تولید گلیسرین کارخانه تیتانیم کارخانه دوچرخه سازی کارخانه ذوب آهن کارخانه ذوب آهن و خط لوله گاز کارخانه ذوب آهن و پتروشیمی کارخانه روغن نباتی کارخانه ریخته گری فولاد کارخانه سرامیک کارخانه سیمان کارخانه شیشه سازی کارخانه شیلات کارخانه صابون کارخانه فورد کارخانه قند کارخانه ماشین سازی کارخانه محلی «پپسی کولا» کارخانه موتور دیزل کارخانه مونتاژ تراکتور کارخانه مونتاژ موتور سیکلت کارخانه نخ ریسی کارخانه نساجی کارخانه نساجی الیاف پلی استر چینی کارخانه نمک و آب زدایی نفتی کارخانه های تولید تراکتور و ماشین آلات کارخانه های فولاد و آلومینیوم کارخانه های چرمسازی کارخانه پتروشیمی کارخانه کفش سازی کارخانه کنسرو سبزیجات کارخانه کنسروسازی کاردیوواسکولار (CARDIOVASCULAR) کارنامه رأی کارنامه مدرسه ای کارنامه نظامی کارچاق کن کارکنان خارجی کارگران دولتی تنباکو و کارخانجات سیمان کاساندرا: غیب گوی شوم کاغذسازی کالای پان امریکن (انتفاعی) کالتکس کانال بوروکراسی کانال های فست اکت کاپیتالیسم کاپیتولاسیون کاکائو کبالت کتاب Lirow et le pacte orientale کتاب «برگزیدگان سیاسی ایران» کتاب «نهج البلاغه» کتاب «چشم هایش» کتاب الیکوهن جاسوس دمشق به زبان فرانسه کتاب انتقام گیرندگان کتاب بازوی درازتر اسرائیل کتاب تیم ضربتی کتاب جاسوس شامپاین کتاب جاسوسان در ارض موعود کتاب جاسوسی از اسرائیل کتاب جنگ پنهانی کتاب جنگجویان خاموش کتاب خانه واقع در خیابان گاریبالدی دستگیری آدولف آیشمن کتاب دستگیری آدولف آیشمن کتاب رائین کتاب سال دولت اسرائیل کتاب سالنامه اشخاص و رجال در اسرائیل کتاب سقوط شرف کتاب سکوت در هم شکسته٬ کتاب آیشمن در اورشلیم کتاب شکست ها در برآوردهای اطلاعاتی کشور کتاب مامور ما در دمشق کتاب هویت های اشخاص «WHO IS WHO» کتاب پیروزی های مکرر سیستم جاسوسی اسرائیل کتاب کورش کبیر کتابخانه ها کردستان ایران کردها کردهای ترکیه کردی کردی و ترکی کسب مجوز (LICENSING) کشاورزی کلاس های زبان IAS کلاس های زبان انگلیسی کلمبو کمونیزم کمونیست کمونیست تیتوئیست کمونیست ها کمونیستها کمونیستهای ایران کمونیستی و ناسیونالیستی ترکی کمونیسم کمونیسم در ایران کمپانی انو کمک فنی در تئوری و عمل (1966) کمیته صلح کمیته فرعی هامیلتون کنست کنست موشه شاهال کنستانتره کنسرت پیانو کنسرسیوم کنسرسیوم آلمانی کنسرواتوار موزیک تهران کنفرانس 1956 کنفرانس CIEC کنفرانس CSCE مادرید کنفرانس NAFSA کنفرانس UNCSTAD کنفرانس اسلامی کنفرانس اسلامی فاس کنفرانس امور دریا کنفرانس اوپک کنفرانس باندونگ کنفرانس باندونگ 1955 کنفرانس بین المللی زنان در تهران کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل (UNCTAD) کنفرانس توکیو کنفرانس جهانی مبارزه با نژادپرستی و تبعیض نژادی کنفرانس جیده کنفرانس سنتو در تهران کنفرانس طائف کنفرانس غیر متعهدها کنفرانس ملل متحد کنفرانس همکاری های اقتصادی بین المللی (CIEC) کنفرانس کشورهای «غیر متعهد» کنفرانس گوادلوپ کنفرانس یونسکو (ECAFE) کنوانسیون وین کنوانسیون ژنو کنگره اتحادیه پستی اعراب کنگره جهانی بهداشت کنگره فیندلی کنگره هاید کود نیتراته کودتای رضاخان کورمانجی کوره های ذوب کوره های کک سازی کونوکو کوکائین کی بی سی K.B.C کیو. آر. میستیک کیو. آر.کابل گاز گاز طبیعی مایع (NGL) گاز محلول گاز«سوخت ایده آل» گتو (محاصره اقلیتها) گدکو گذرنامه آمریکایی گذرنامه آمریکایی یزدی گذرنامه دیپلماتیک گردهمایی UNCTAD گرفتن ویزای توریستی گرومن گروه الفتح گروه دندانپزشکی داوطلب گروه فرقان گروه فیلیپینی گروه منصور گروه هروت گروه پل پت گروه پیشرو ملی گروه کلمبو گریس صنعتی گرینویچ گلف اویل کمپانی گندم گواهی AMST گوشت های منجمد بلغاری یانکی یمینوکو ینانگ یانگ یونسکو یک بطر ویسکی یک جلسه PRC یک کارخانه کفش سازی ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی ایران