Post
9256
از: ونس
سری
به: سفارت آمریکا در لندن
1357-09-10- 1978-12-01
متن سند
موضوع : جناح مخالف شاه و سیاست خارجی
1- سفارت آمریکا در تهران تحلیل سیاست خارجی و موضعگیری عناصر مخالف ایران در این زمینه را به آن وزارتخانه ارایه داده است. این موضوع مخصوصا دارای اهمیت بالقوه بالایی است و ما از اینکه شما این پیغام را با مقامات مطلع INHMG در میان می گذارید تقدیر می کنیم، با توجه به اینکه حساسیت این موضوع را در نظر داشته باشید. لطفا هر چه زودتر گزارش دهید.
2- شروع متن:
خلاصه: با پیش بینی از روی قراین و آمار ضعیفی که از صحبت های خمینی، تراکت های مخالفین، نظریات خصوصی مخالف داریم، ما معتقدیم که اگر مخالفین در خلع ید شاه موفق شوند، تغییراتی در سیاست خارجی ایران در کوتاه مدت به وقوع خواهد پیوست. این وضع شامل مسایل زیر خواهد بود: مبارزه، اسلام و (احتمالاً) سوسیالیسم، با شعارهای غیر متعهد بودن، عدم دخالت، بیانات ضد غربی، قطع رابطه با اسرائیل و آفریقای جنوبی، کاهش قراردادهای آمریکا و حضورش با لطمه به همکاری های اطلاعاتی و تا اندازه ای تجویز ماجراجویی در حمایت از مخالفین مسلمان در افغانستان، تغییر قیمت نفت به مقداری بالاتر تعقیب می شود. به هر حال در صورت عدم کسب قدرت به وسیله کمونیسم (که ما آنرا غلط می دانیم) تسلط عناصر محافظه کار ملی و نظامی به احتمال قوی متضمن بازگشت نهایی به اساس حیات ملی ایران یعنی ممانعت از نفوذ و اشغال شوروی و حفاظت منابع نفتی در مقابل تمام متجاوزین و خواستن پیشرفت اقتصادی با کمک خارجی است، مع ذالک حد تأثیر اختلال کوتاه مدت براساس فکری سیاست ایران در دراز مدت را به سختی می توان در حال حاضر به درستی پیش بینی کرد. (پایان خلاصه)
مناقشه در فعالیت جناح مخالف علیه شاه، تصوراتی از این قبیل که در بحث های عمومی رخنه کرده است عموما محدود می شوند به صحبتهایی در مخالفت با استعمار آمریکا یا بریتانیا و نیز گاهگاهی جملات ضد کمونیست یا شوروی، با وجود اظهار تحمل از سوی مقامات عالی رتبه مذهبی در مورد یهودیان، به سبب احساس نهفته ضد یهودیت در توده های مخالف، اسرائیل احتمالاً حتی بیش از آمریکا آماج حمله قرار گرفته است. از آنجا که ما طبیعت هر نوع رژیم جانشین شاه را به طور فرض ارزیابی می کنیم، بنابراین باید به کوشیم تا جهات احتمالی سیاست خارجی را حتی در صورت عدم وجود سندی مطمئن تخمین بزنیم. یک پیچیدگی طبیعی خود چنین رژیمی است. دیکتاتورهای نظامی دست راستی، احتمالاً حداقل تغییرات را در سیاست خارجی ایران می دهند، رژیمی که تحت حکومت آیت اللّه خمینی و رهبران مذهبی سطح بالا قرار گیرد، تغییراتش با رژیمی که به وسیله رهبران مخالف متمایل به چپ از جبهه ملی اداره شود یا با احتمال بسیار ضعیف با یک حکومت کمونیستی، فرق دارد. بنابراین در برآورد تغییرات، بیشترین احتمال در ترکیب حکومتی است مرکب از نظامیان با حمایت رهبران مذهبی سطح بالا و سیاستمداران جبهه ملی. شاخصهای معمولی چنین رژیمی باید غرور ناسیونالیسم باشد که تلاش دارد از نظر لحن و ظاهر امر از رژیم شاه متمایز باشد، هر چند که در اصل چنین چیزی مقدر نباشد. دولت آمریکا غالبا از سوی مخالفین متهم به گماشتن شاه و نگهداری وی بر سر قدرت می باشد. اسرائیل گاهی اوقات به عنوان یک همکار کهتر آمریکا و گاهی به عنوان دشمن اسلامی و بخشی از دسیسه صهیونیسم توصیف می شود. بسیاری از رهبران مخالف میانه روتر به کارمندان رسمی سفارت به طور خصوصی اطمینان داده اند که آنها هیچ دعوای اساسی با دولت آمریکا ندارند و فقط تقاضا دارند که دولت آمریکا دست از حمایت شاه بردارند. بسیاری از آنها احتیاج اساسی ایران را به یک حامی بزرگ مانند آمریکا علیه دشمن دائمی مرزهای ایران یعنی روسیه مورد تأکید قرار داده اند. در حقیقت بسیاری از این میانه روها حرکتشان را برای آزاد کردن ایران از شاه در این زمان مناسب می بینند چون خطر نفوذ کمونیسم را در ایران ناچیز و جزیی می دانند. نگرانی را که آنها با سفارت ابراز داشتند این است که دولت آمریکا ممکن است از رژیم ورشکسته شاه به کمک قدرت سرکوبگر نظامی برای مدت طولانی حمایت کند و بدین ترتیب عده بیشتری را از روی ناچاری و نومیدی به اردوی کمونیسم بکشاند. اما تعداد کمی از این رهبران واقعا نگران چنین احتمالی هستند چون در حال حاضر مطمئن هستند که شاه نمی تواند مدت بیشتری دوام بیاورد.
یک نکته جدید مربوط به این مسئله، از زمان ورود آیت اللّه خمینی به پاریس، تمایل بیشتر او برای تغییراتی در سیاست خارجی است که در بیشتر مصاحبه هایش نشان داده است. اینها عموما اشارات مرموزی هستند که از حملاتش به حضور وسیع آمریکایی ها در ایران می توان پی به آن برد و تأکیدش بر استقلال ملی ایران در ستیز بر علیه کوششهای قدرتهایی مانند آمریکا، اتحاد جماهیر شوروی، انگلستان، حتی سرزمین چین که می خواهند امور ایران را کنترل کنند. بسیاری از بیانات خمینی در منطق ضعیف ولی در احساس قوی هستند. مانند اتهامش که «پهلوی» نفت ایران را به «استثمارگران غربی» داده است، مفهومی که یادآور مصدق در 25 سال پیش است که در آن زمان شاید موجه تر بود. صحبت های خمینی در دو سال پیش، که بسیاری از آنها از طریق نوار شنیده می شود، پر از احساسات و مانند حملات قذافی به غرب است. در مصاحبه اخیر با روزنامه دست چپی فرانسه «لیبراسیون» خمینی صریحتر شده است و می گوید «تمام قراردادها و توافقنامه هایی که با خارجیان بسته شده و بر علیه منافع ملت بوده است لغو خواهد شد.» بدین ترتیب، تغییرات محتملی که ما در صورت وقوع چنین وضعی می بینیم مطالب زیر را شامل می شود:... درخواست اخراج کارکنان خارجی، مخصوصا آمریکایی ها، این ممکن است شامل تأکید مساوی برای روس ها باشد یا نباشد که به ماهیت دولت جدید بستگی دارد... همراه آن، درخواست قطع بودجه نظامی برای مهمات جدید و نتیجتا تقلیل تعداد مستشاران و تکنسین های خارجی (عمدتا آمریکایی) خواهد بود. اگر ارتش نقش مهمی را در دولت جانشین به دست آورد، این تقاضا ممکن است تااندازه ای معتدلتر شود. سر و صدای زیادی در مورد شخصیت ناسیونالیست و غیر متعهد ایران به راه خواهد افتاد و این امر با بیانی که نسبت به آمریکا و غرب خصمانه تر و شاید نسبت به شوروی دوستانه تر باشد (که بستگی به قدرت نفوذ جناح چپ در دولت دارد) روی خواهد داد.
- اعلان عمومی مبنی بر عدم دخالت در امور دیگران که صریحا یا به صورت تاکتیکی شامل نواحی خلیج فارس، شبه قاره هند و شاخ آفریقا خواهد بود. نیروهای ایران در عمان فراخوانده می شوند و رفتار «صحیح تری» نسبت به تمام همسایگان مقرر می شود. این عامل شاید در حکومتی تحت نفوذ نظامی ها و مذهبی ها در مورد افغانستان تنزل یابد و در آنجا حمایت پنهانی برای جنبش های اسلامی مخالف مورد تأیید و تصویب واقع شود.
- سیاست معکوس نسبت به اسرائیل که احتمالاً شامل متوقف ساختن ارسال نفت، موقوف کردن تمام برنامه های همکاری دو جانبه در زمینه های کشاورزی و سایر چیزها خواهد شد. تأثیرات این سیاست باید احتمالاً محدود باشد، چون اعراب، علیرغم حسن جانبداری از اعراب که در پاریس به وسیله خمینی اظهار می شود، چندان مورد علاقه در ایران نیستند. قطع روابط با اسرائیل احتمالاً قطع روابط کمتری با آفریقای جنوبی را، که عمدتا قطع نفت خواهد بود، به دنبال خواهد داشت.
- فشاری برای افزایش قیمت نفت به حداکثر.
- کاهش قابل توجه در همکاری اطلاعاتی با آمریکا و سایر دول غربی. اگر جناح های چپ بر دولت تسلط یابند شاهد کوشش های زیادی از طرف شوروی برای اظهار بیطرفی بیشتر نسبت به سیاست ایران خواهیم بود.
- تأکید بیشتر بر همبستگی با نهضت سوسیالیستی دنیا (مخصوصا اگر جناح های چپ در دولت قدرت داشته) باشند و کوشش بیشتر برای توجه به کشورهای اروپای غربی مانند فرانسه نسبت به آمریکا یا انگلستان در تجارت یا خریدهای تسلیحاتی.
- مسایل داخلی به وضوح تقریبا تمام سیاست خارجی را تحت الشعاع قرار خواهد داد و از توجه گسترده به سیاست امنیت ملی ایران که به وسیله شاه در سالهای اخیر اتخاذ گردیده بود چیزی باقی نخواهد ماند. بازگشت دانشجویان و سایر مبارزین که به تعداد وسیعی از آمریکا و کشورهای اروپای غربی و شرقی صورت خواهد گرفت، بدون شک نفوذ قابل توجهی در این تغییرات خواهند داشت. تغییر جهتی که نسبت به کشاورزی، خانه سازی، مساجد و غیره گرفته خواهد شد، احتیاج تکنسین های خارجی را کاهش می دهد و به همکاری های فنی خارجیان خاتمه می دهد و یا آنها را معلق می سازد.
مع ذالک ما معتقد نیستیم که هیچ دولت جانشینی بتواند به مدت درازی واقعیت های روشن را انکار کند. بنابراین ادامه سیاست خارجی ایران در چند جنبه مهم بیان می شود:
- امتناع از دادن قلمرو ایران به روسیه و تلاش برای محدود کردن نفوذ شوروی در ایران.
- آمادگی برای محافظت از منابع نفتی بر علیه تمام مهاجمین، شامل محافظت هایی از خطوط دریایی که منضم به مرز ایران هستند. هر چند حالت تهاجمی کمتری از آنچه که در بیانیه های عمومی شاه بود دارند.
- تمایلی برای کمک خارجی به منظور به حرکت درآوردن اقتصادی که ضربات بسیاری دریافت داشته و به هر صورت با عدم اعتماد سرمایه گذار و سرمایه گذاری و فرار سرمایه ها به مقدار زیاد از پا در می آید، چنین کمکی بدون شک به طور بطئی صورت خواهد گرفت، چون دولت جانشین، روی این عبارت تأکید دارد که «کمک نباید مقید به وابستگی باشد» این جوانب تداوم سیاست خارجی در دراز مدت، احتمالاً آنچه را که آمریکا و غرب به عنوان حداقل منافع اساسیشان در ایران ملاحظه می کنند، بیمه می کند که شامل تمامیت ارضی ایران، وجود حکومتی غیر کمونیستی و ادامه صدور نفت به غرب می شود.
اما در آینده نزدیک تغییرات احتمالی تا اندازه ای اضمحلال موقت پدید می آورد که نه تنها دولت جدید ایران بلکه حامیان دیگرش را در غرب نیز درگیر و تضعیف می کند. ما حدس می زنیم که اتحاد شوروی اعمال تهاجمی انجام نخواهد داد. بهر حال تغییرات مشخصی که تغییرات آینده نزدیک بر تغییرات بلند مدت خواهد داشت، نمی تواند در این موقع با جزئیات بیشتری مورد پیش بینی واقع شود.
ونس
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!