Post
39691
از: چالز. ان. راسیاس
محرمانه
به: رنسام. اس. هیگ
1343-06-05- 1964-08-27
متن سند
سند شماره 287
محرمانه
27 اوت 1964- 5 شهریور 1343
از بخش سیاسی: چالز. ان. راسیاس
به بخش سیاسی: رنسام. اس. هیگ
[موضوع]: ولادیمیر پانکراتف، دبیر اول سفارت شوروی
چنانکه قبلاً ترتیب داده بودیم، امروز صبح ساعت 8:15 او را ملاقات کردم. وقتی رسیدم او داشت نگاهی به محل نصب اعلانات می انداخت. سپس او را در مرکز فرهنگی IAS گرداندم، و او هم خیلی علاقه نشان می داد. پس از آن در آمفی تئاتر نشستیم و به اجرای تمرینی ارکستر
ص: 575
سمفونی پیتزبورگ گوش دادیم. تا ساعت 10:15 آنجا ماندیم و سپس برای صرف یک نوشیدنی به منزل من رفتیم. در ساعت 10:50 دقیقه هم آقای پانکراتف را به سفارت شوروی رساندم. ساعت 11:10 دقیقه به آنجا رسیدیم.
اطلاعات بیوگرافی پانکراتف علاوه بر یک پسر 15 ساله که در مسکو درس می خواند، یک دختر شش ساله نیز دارد که با او و همسرش در تهران زندگی می کند. پانکراتف مدعی است که اهل مسکو است. پانکراتف در پاسخ به سئوال من گفت که تهران اولین پست دیپلماتیک او در خارج از اتحاد جماهیر شوروی است و اینکه او قبلاً هم از سال 1956 تا 1960 در تهران بوده است. او گفت اتحاد جماهیر شوروی کارمندانش را برای مدت های طولانی، شاید قدری بیش از حد، در کشورها یا مناطقی که بابت آن آموزش های تخصصی دیده اند، نگاه می دارد. او ظاهراً به فرهنگ ایران علاقه دارد و قدری با آن آشناست، با وجود این، می گوید که دوست ندارد پس از اتمام مأموریت کنونی اش، که احتمالاً یک سال دیگر تمام خواهد شد، به ایران بازگردد.
وقتی داشتیم به موسیقی گوش می دادیم از او پرسیدم آیا خودش موسیقی می نوازد. او لبخندی زد و دست راستش را به من نشان داد، که انگشت نشانه نداشت. از او پرسیدم چه اتفاقی برای دستش افتاده است. پانکراتف گفت که در جنگ مجروح شده است. من از این فرصت استفاده کردم و سئوالاتی از او پرسیدم که نتیجه آنها این اطلاعات شد: او پیش از آنکه به سن سربازی برسد به پیاده نظام شوروی پیوسته بود. او در جبهه [؟]روسیه خدمت کرده و در سال 1943 مجروح شده بود، و در نتیجه آن به پشت جبهه اعزام شده و همانجا خدمت کرده بود. پیش از آنکه مجروح شود، در گروهی خدمت می کرد که اگر درست فهمیده باشم یک گروه شناسایی ویژه بوده است. او گفت اسلحه اصلی آنها فقط یک مسلسل سبک بوده، و آنها بیشتر وقت خود را در پشت جبهه آلمانی ها به جمع آوری اطلاعات محرمانه و غیرمحرمانه و ارسال آن برای واحدهای ارتش خود می گذراندند. این گروه دست به خرابکاری نمی زدند و از درگیری با دشمن هم پرهیز می کردند. (فکر می کنم این گروه نوعی «نیروی ویژه» بوده که درمناطق تحت اشغال آلمان مأموریت انجام می داده و در طول آن مردم آنها را یاری می رسانده اند.) پانکراتف از اینکه می شنید من بابت خانه ای که کرایه کرده ام ماهیانه فقط 1600 تومان می پردازم و خودروی شخصی خودم را سوار می شوم، خیلی تعجب کرد. او گفت که با همسر و دخترش در یک آپارتمان دو اتاقه در محوطه سفارت زندگی می کند. آپارتمانشان یک آشپزخانه و حمام دارد. البته او افزود که این مقدار هم برای آنها کافی است چون اکثر شهروندان مسکو به زندگی کردن در آپارتمان های حتی کوچک تر از این هم عادت دارند، زیرا بعد از جنگ جمعیت مسکو خیلی زیاد شده است.
ص: 576
پانکراتف سیگار «ال اند ام» می کشد و معتقد است که سیگار کشیدن تنش های عصبی را آرام می کند.
پانکراتف و سنجری کمی بعد از اینکه به مرکز فرهنگی IAS رسیدیم، آقای حشمت سنجری، رهبر ارکستر سمفونی تهران، با خانواده اش وارد آنجا شدند، و سنجری با دیدن پانکراتف، نزد ما آمد و احوالپرسی گرمی با او کرد. با وجود این، چون مطمئن نبودم که او چه کسی است، از پانکراتف پرسیدم. پانکراتف هم نام او را به یاد نداشت، و گفت که رهبر ارکستر سمفونی تهران است. بعد از آن نامش یادش آمد.
در طول اجرای تمرینی سمفونی، من 10 دقیقه با پیانیست صحبت کردم و در همان مدت پانکراتف مشغول صحبت با سنجری بود. از پانکراتف پرسیدم که سنجری چه می گفت، و پانکراتف پاسخ داد سنجری گفته است از نظر او ارکستر سمفونی پیتزبورگ یکی از بهترین ارکستر های جهان است. این را از روی مشاهدات شخصی اش از ارکسترهای شوروی در طول سفرش به این کشور در سال گذشته می گفت.
امور ایران:
پانکراتف گفت به عقیده او اگر ایران به نحو احسن و کامل از درآمدهای نفتی اش استفاده کند، به یک «بهشت» مبدل خواهد شد. با وجود این، او احساس می کرد تا زمانی که ایرانی ها بعضی از عادت های روانی و اجتماعی شان را کنار نگذارند، این کار میسر نیست. او گفت سر و کار داشتن با ایرانی ها خیلی مأیوس کننده است، زیرا انسان دقیقاً نمی داند آنها چه کاره اند. یک روز بر سر یک چیز توافق می کنند، فردای همان روز نظرشان عوض می شود، یا آن را فراموش می کنند و یا از زیر آن شانه خالی می کنند.
روابط اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده در میان صحبت هایمان پانکراتف گفت که ای کاش رقابت آمریکا و شوروی به مسایل فرهنگی و فنی ختم می شد، و اختلافات ایدئولوژیک مردم جهان را به خطر نمی انداخت.
علاقه به علی پاشا صالح وقتی به ارکستر گوش می دادیم، پانکراتف بدون مقدمه از من پرسید آیا سفارت هنوز علی پاشا صالح را در خدمت دارد. گفتم که هنوز در سفارت است ولی فقط به طور پاره وقت کار می کند. پانکراتف گفت در طول مأموریت اخیرش در تهران به مجلس می رفته و به سخنان نمایندگان گوش می داده است. از این راه فارسی خود را نیز تقویت می کرده است. او در آنجا آقای صالح را می دیده است.
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!