Post
10148
از: ناس، سفارت آمریکا در تهران
محرمانه
به: وزارت امور خارجه ـ واشنگتن دی.سی
1358-03-24- 1979-06-14
متن سند
موضوع : تحلیلی از انقلاب اسلامی
1- (تمام متن خیلی محرمانه است، این یک تلگرام گزارشی است)
2- خلاصه مطالب : در آینده نزدیک، با وضعیت و موقعیتی که ایران در آن قرار دارد، شانس کمی برای بهبود مناسبات وجود دارد. محتمل ترین پیش بینی برای اوضاع آینده ادامه عدم حاکمیت، همراه با افزایش خشونت است که در پی آن استبداد دینی بر ایران حاکم شده و یا چپی ها با مقداری مقاومت حاکم می شوند؛ در هر سه صورت، سقوط اقتصادی مشهود است. خشونت بیشتر جنبه طبقاتی به خود خواهد گرفت. آمریکا می تواند بین عقب نشینی یا مداخله یکی را انتخاب کند این تلکس نمایانگر ارزیابی شخصی کارمند سیاسی سابق اصفهان، مک گافی در پایان سه سال زندگیش در ایران و بخصوص شهرستان ها می باشد. (پایان خلاصه)
3- رفتار و تندروی ایرانیان در مسائل سیاسی، حاکی از یک خود بینی زیاد همراه با عدم قبول مسئولیت ها می باشد. رشد بد و نادرست ایران در ده سال اخیر تا حد زیادی به خاطر برنامه ریزی ضعیف مرکزی و فساد گردانندگان، در رأس بود، ولی بیشتر به این خاطر بود که توده های مردم ایران عمدتا منافع خود را بر منافع جمع ترجیح می دادند. صحبت با صنعتگران، زمینداران، تجار، کارمندان دولت، کارگران و متخصصان حاکی از آن است که آنها می دانستند عملشان باعث مشکلات آینده ایران خواهد شد، ولی تا وقتی همه این کار را می کنند، این خصوصیت به سیاست و انقلاب تعمیم داده می شود. حمایت تمسخرآمیز از سیاست های متضاد مثلاً طرفداری هواداران قانون اساسی از خمینی که ضد قانون اساسی بود یا به حرکت درآوردن پرچم مذهب به طریقه غیر مذهبی و... با این بیان همراه بود که «زمانی که من بعد از این مرحله قدرت را به دست آوردم، این تضادها را اصلاح خواهم کرد.» بیشتر ایرانیان به شانس اصلی چشم دوخته بودند و در همان حال یک پایشان در جهت انقلاب و دیگری در ساواک بود و با دستهای شان به ویزا یا کارت سبزی که از آمریکا به دست آورده بودند، چنگ زده بودند تا در موارد لزوم از آنها استفاده کنند.
4- خمینی، دولت ایران و مهره های مخالف قدیمی چون شریعتمداری، طالقانی، نزیه، متین دفتری و بقیه هنوز تمایل خود به پایبند بودن به اصول را باید نشان دهند. برای ما قابل سؤال است که آیا خمینی وقتی می گوید نمی خواهد حکومت کند جدی است یا خیر؟ او تمام قدرتی را که می تواند به دست آورد به کار گرفته، در حالی که در صحبت هایش اگر چه حقیقی نباشند، در مواردی که مخالفت ها را بر می انگیزد مانند حجاب زنان، گوشت یخ زده، اعدام ها، انتخابات قانون اساسی، موضع ملایمی را در پیش می گیرد و مصالحه می کند. اینکه دولت موقت ایران پذیرفته که این چنین در موضع ضعیفی باشد، احتمالاً بدین خاطر است که می خواهد به هر قیمتی که هست، مقامات با نفوذ را در دست داشته باشند. طالقانی و شریعتمداری تا زمانی که به پیروی خود مطمئن نباشند، از مقابله صریح خودداری می کنند.
5 - در چنین موقعیتی امکان بهبود وضعیت فعلی ایران، نا آشکار و ضعیف است. خمینی و دولت ایران، به حکومت خود تا زمانی که بتوانند ادامه می دهند. علیرغم اینکه مردم هم گفته های آنها را طبق ذائقه خودشان پذیرفته یا رد می کنند، گروههای مخالف برای کسب قدرت به فرصت طلبی بیشتر ادامه خواهند داد. امکان وقوع یک یا دو کودتا که گروههای مختلف را به مقامهای مهم برساند، هست. ولی آنها هم مانند رهبران فعلی قدرت مؤثری نخواهند داشت و گروه دیگری به خاطر اشتباهات حقیقی یا ظاهری آنان، با کودتا جای آنان را خواهند گرفت. گروههای قبیله ای منطقه ای به مقدار زیاد تحت کنترل قدرت طلبان منطقه ای در خواهند آمد و با همان موقعیت مشابه در سطح کوچکتری روبرو خواهند شد. (نماینده کردها کیست؟) این تغییرات محتملاً شدید خواهند بود و خشونتهای پراکنده ای از ناآرامی گرفته تا قتل، در فواصل کودتاها صورت خواهند گرفت.
6- این بیشترین احتمالی است که می توان برای آینده داد. دومین مرحله، تحکیم قدرت مذهبی ها به رهبری خمینی است و مشخصه بارز این حکومت، حضور نمایندگان نیمه مستقل امام در میان مذهبی ها است، که با هم همکاری می کنند. ولی نسبت به هم حسد می ورزند. در چنین حکومت مذهبی پیوندهای مادی پذیرفته نیستند و این باعث ضعف های تشکیلاتی که ایران را با یک سقوط آهسته به سوی اقتصاد فئودالی مواجه می کند خواهد بود. تکنوکرات ها، متخصص ها و طبقه متوسط گروه گروه ایران را ترک کرده و آن را به ملاها و «مستضعفین (که به گفته خمینی «روزی زمین را وارث خواهند بود و به گفته مخالفین «فقرا و ضعفا از نظر فکری می باشند) می سپارند. حادثه احتمالی بعدی طرد جبهه راست مذهبی توسط طبقه متوسط که منجر به استقرار چپی ها می شود، می باشد. به واسطه اینکه چپی ها توانائی اداره یا تمایل به همکاری بر سر مسائل مهم را نسبت به گروههای دیگر نشان نمی دهند، چنین دولت چپگرایی احتمال دارد که تحت حمایت و راهنمایی همسایه شمالی ایران درآید که به وضعی مشابه افغانستان منجر شود. همراه با مخالفت های نامنظم پراکنده، روسیه منافع بیشتری را برای حفظ یک دولت ایرانی وابسته، نسبت به یک دولت افغانی، سرمایه گذاری می کند. ولی چون امکان تخریب لوله های نفت و از بین بردن قدرت صنایع ایران زیاد است، کشور را به حدی کمتر از یک لقمه بزرگ تبدیل می کند.
7- هر کدام از این نکته ها به ادامه و تسریع سقوط وضعیت اقتصادی کنونی ایران اشاره می کند. ما می توانیم منتظر یک کاهش تدریجی یا ناگهانی در ظرفیت تولید نفت ایران، بازده صنعتی و کشاورزی (همراه با افزایش تولید تریاک برای تولید سریع پول) باشیم. این ضعف اقتصادی، یک ضعف نظامی و اینکه ایران قادر به دفاع از مرزها نخواهد شد (که در این صورت این طور معنی می دهد که کس دیگری دارد نفت تولید می کند) و از بین رفتن هر قدرت منطقه ای را به همراه خواهد داشت.
8 - نکته ناراحت کننده دیگر ضدیت رو به افزایش طبقات در داخل ایران است. طبقه متوسط از سیستم کمیته ها بیزارند. جنگ روستائیان و زمیندارها ادامه دارد. تکیه روی مقام شخصی و وجهه در حال افزایش است. سرمایه داران و کارگران آشتی ناپذیرند. کارمند دفتری مشاهده می کند که گروههای سیاسی به طور فزاینده ای موضع گیریهای طبقاتی اتخاذ می کنند که امکان ناآرامی را افزایش داده و امکان همکاری را کاهش می دهد.
9- منافع آمریکا در ایران، ایران قوی و مستقل و پیشرونده از لحاظ اقتصادی که یک تولید کننده دائمی نفت و بازاری برای فروش اجناس غربی در موازنه با فروشش و دارای زمینه برای نفوذ آمریکا در امور منطقه باشد، با منافع ایران سازگار و در بعضی از موارد همانند است. لکن با توجه به بهایی که به خاطر انقلاب پرداخته اند، اگر ایرانیان بخواهند خودشان این منافع را به دست بیاورند، حداکثر فداکاری اکثریت مردم ایران ضروری است. اما با نظر به خصوصیات ایرانی، به نظر من این احتمال بسیار بعیدی است که قابل انتظار نیست. وابستگی ایرانیان این امکان را از بین می برد که ایران بتواند به طور جدی بر علیه منافع آمریکا عمل کند، مگر در زمینه کاهش تولید نفت، که در این صورت امکان دارد که ایران نه یک عامل ضد منافع آمریکا بلکه یک عامل خنثی شود آمریکا باید تصمیم بگیرد که آیا امکان دارد این را بپذیرد (که در این صورت باید به کاهش حضورش در اینجا ادامه دهد) یا باید به ایجاد یک دولت قوی جدید برای اداره ایران کمک کند و این احتیاج به تضمین منافع شخصی یک گروه بزرگ برای وادار کردن این گروه به همکاری دارد. این هم گران تمام می شود، ولی با توجه به این عقیده ایرانیان که قدرت آمریکا تمام کارهای ایران را در دست گرفته، امکان دارد. چه ما این کار را بکنیم و چه نکنیم، در اذهان این طور تصور می شود که ما داریم عمل می کنیم و اگر کشور تجزیه شود، تصور می شود که یا ما این کار را کرده ایم و یا سهل انگاری نموده ایم. به هر حال راه ما در حمایت از منافع آمریکا این نیست که صبر کنیم ایرانیان خود کارهایشان را جور کنند.
10- این دید البته بدبینانه است ولی کارمندی که گزارش را نوشته معتقد است اینها به درستی محتمل ترین آینده ها را شامل است. هیچ کدام از اینها قرار نیست یکشبه اتفاق بیفتد. نیروهای داخلی جسد ایران متحول، حرکت کافی را برای پیش بردن ایران در طول ماهها و یا حتی سالها تضمین می کند. اگر چه که سه روز گذشته است و ما نباید انتظار داشته باشیم این مرده از جای برخیزد.
ناس
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!