Post
9010
از:
محرمانه
به:
متن سند
دیدگاه آمریکا در مورد میانه روها
بخش 4
در مورد میانه روها:
(جریان قبل از انقلاب در حین انقلاب)
”نظر به:... نکته قابل توجهی که در آنها بوداین است که به نظرمی رسد رهبران میانه رو اکنون به اندازه کافی از ابراز کردن نگرانی های خود هراس دارند. در عین اینکه نقطه نظرهای خود را نسبت به ابقاء شاه در چارچوب قانون اساسی ارائه می دهند تا به عنوان تاکتیک یا به دلایل دیگر چنین وانمود کنند که در خط خمینی هستند و این جدایی تا حدی هر دولتی را مأیوس می کند. آنها از شاه و دولت او از اینکه چندان توجهی به آنان نشده انتقاد می کنند. البته شاید در آغاز کار آنها محق بودند ولی بعدها این انتقاد به خود آنها وارد است که شهامت انتخاب روش جدایی رانداشتند. ”البته یکی از دلایل مخالفت رهبران مذکور با خمینی شاید وحشت آنها از افکار عمومی است ٬ زیرا که آنها از دولت باج می گرفتند و سال ها زیر سایه دولت هویدا امرار معاش کرده بودند. به عبارت دیگر ملاهایی هستند که احتمالاً قبلاً با خمینی کار می کردند و امروز با دولت سازش کرده و باج می گیرند.“
(شماره 00471 ) تاریخ 9 ژانویه 79 گزارشگر امضاء سولیوان Lambrakis)
(در زمان بختیار)
در ملاقاتی که پل کانسلر با درخشش داشت:
”درخشش به نظر می رسد که راه را دنبال کرده است ٬ چرا که هدف نهایی او بر قراری جامعه ای دموکراتیک خالی ازعقایدخشک مذهبی است؛او به عنوان یک تاکتیک هیچ راهی نداردجز آنکه خود را با نیروهای خمینی هم پیمان و وفادار قرار دهد. او بنابراین امیدوار است که می تواند در هر دولت مذهبی ای نفوذ کند و مردم مذهبی را به دست کمونیستها رها نمی کند. پل کانسلر به درخشش و دیگر میانه روها پیشنهاد نمود که به منظور راهنمایی بیشتر مذاکرات نزدیکی با افراد میانه روی مذهبی مانند بازرگان داشته باشند و بازرگان می تواند به عنوان بهترین رابط در جریان حرکت اصلی مذهبی باشد.“
(شماره 1 / ٬1478 تاریخ 30 ژانویه 79 گزارشگر امضاء سولیوان Lambrakis)
قبل از انقلاب: نظریه سولیوان (راجع به حزب راما)
”... اگر هر گروه میانه رو و متمایل به غرب که به مبارزه علیه (ملاها) برخیزد ٬ در مورد او به عنوان یک گروه (مترقی) با علاقه تمام تبلیغ خواهیم کرد.“
بعد از انقلاب: (در مورد مقدم مراغه ای)
”رهبر جنبش رادیکال ٬ مقدم ٬ ضمن تماس با سرپرست دپارتمان تمام نظرات خود را در مورد مسایل جاری اظهار داشت و خیلی تأکید کرد که کاردار با خمینی تماس بگیرد ٬ که او (خمینی) ایرانیها را متقاعد کند که دولت آمریکا انقلاب ایران را پذیرفته است (افشاگری شماره 20)
... در حفظ و تقویت عناصر به خصوص در ارتش٬ مذهبیهای میانه رو و گروههای غیر مذهبی که قادرند نقش مهمی در حکومت آینده بازی کنند اقدام کنیم...“ (از تحلیل قوه ابتکارات سیاسی) ”همان طور که امور داخلی ایران به دو شاخه رسمی و غیر رسمی تقسیم یافته ٬ سیاست خارجیش نیز چنین است. این سیاست بین دو جریان افکار انقلابی اسلامی و جریان محافظه کارانه ٬سیاسیون ملّی گرا در حال نوسان است؛ نشانه های مشخص از آنجا مشاهده شد که در عرصه بین المللی یک گرایش به سوی کشورهای رادیکال و نیز دوری جستن از اعراب میانه رو پدید آمد؛ حملات دائمی و لفظی به اسرائیل و صهیونیزم و بدگمانی نسبت به ابرقدرتها؛جناح دیگر تمایل به همکاری دولت با دولتها و کوشش درجهت بنای یک اقتصاد مدرن. این سیاستهای دوگانه تا زمانی که دولت دائمی مستقر نشده باشد و یا این دولت تعویض شده باشد ٬ ادامه دارد. کوشش ما برای معتدل کردن سیاست رادیکال در موقعیت فعلی بسیار محدود است.“
(از سفارت در تهران به وزارت امور خارجه آمریکا) ( 20 اردیبهشت 58)
”جبهه دمکراتیک ملی کوشش های همه جانبه برای به دست آوردن پشتیبانی مردم کارگران ٬ معلمان و نویسندگان را شروع کرده. گزارش داده شده که مجاهدین و فدائیان خلق پیامهای قدردانی برای رهبر جبهه دمکراتیک ملّی ٬ هدایت الله متین دفتری فرستاده اند. نظرات تهیه کننده: با حمایت این دو گروه ٬جبهه دمکراتیک ملی می تواند حزب سیاسی نیرومندی در دولت ایران باشد.در جریان عزیمت آیت الله طالقانی از تهران ٬ به دنبال دستگیری فرزندانش که منجر به تظاهراتی در تهران شد ٬ احتمالاً مهمترین نتیجه (تظاهرات) همبستگی بالفعل میان جبهه دمکراتیک ملی متین دفتری و سایر تظاهر کنندگان بود. یکی از مهمترین نتایج ٬ رو شدن اختلافات مخفی شده بین رهبران جنبش اسلامی بود. یکی دیگر از نتایج عمده جدایی بین خمینی و طالقانی افزایش حملات وانتقادات در سطح عموم بر علیه حکومت می باشد.“
اخیراً با شریعتمداری به طور خصوصی صحبت کرده است و شریعتمداری صادقانه بیان کرد که او از اعمال دادگاههای انقلاب به شدت نا امید شده است و امیدوار است که دنیای غرب این اعمال را به اسلام واقعی نسبت ندهند. به نظر او دادگاههای انقلاب غیر قانونی و غیر اسلامی است و بنابراین دخالتی در این دادگاه ها ندارد. او اضافه کرد که ایران براساس عقل اداره نمی شود بلکه براساس احساسات است. او ابراز امیدواری کرد که آمریکا نباید احساسات ضد آمریکایی گسترده کنونی را به عنوان احساسات تمام مردم ایران تلقی کند و زیرکانه گفت که اظهارات خمینی تا حد زیادی به این افکار ضد آمریکایی کمک کرده است و وقتی که مردم ایران دوباره سر عقل بیایندمی خواهند که روابط ایران و آمریکا ادامه یابد. البته این روابط باید با آنچه در گذشته بوده فرق داشته باشد. او گفت که آمریکا می تواند در این برهه از زمان به ایرانیان بگوید که اسلحه های خود را به زور به ایران نفروخته است و آمریکاییها تنها به درخواست های یک حکومت سلطنتی جواب مثبت داده است. او اضافه کرد که آمریکاییها باید از فرصتهایی که موجب استحکام دوستی آمریکا با ایران می شود استفاده کنند و با این توطئه ضد آمریکایی مبارزه نمایند. او گفت که آمریکا باید اخبار مساعدی نسبت به ایران اشاعه دهد.“
( 3اردیبهشت 58 شماره 4253 از سفارت به وزارت امور خارجه) (امضاء ناس)
از آنجایی که انقلاب اسلامی ایران ازابتدای اوجگیری خود به شکلی عمل نمود که بساط چپاولگران را در هم می کوبید و قصد تحول بنیادی در اساس جامعه خسته و کوفته از 2500 سال اسارت و 50 سال شکنجه و اسارت داشت ٬ آمریکا را که هنوز چشم امید به این خوان گسترده داشت به وحشت انداخت و سعی در تعدیل این حرکت انقلابی نموده ٬بطوری که درجستجوی پایگاهی برای این مقصد مهم خود بود و میانه روها را که از اقشار و طبقات مختلف جامعه ایران هستند و می توانند در آن جهت نقش آفرینی مناسبی داشته باشند ٬ مشخص کرد. میانه روها که با خصوصیتهای مختلف شکل گرفته اند به خوبی پایگاهی شدند برای این سیاست آمریکا ٬ یعنی تعدیل انقلاب و به محافظه کاری کشاندن سیاستهای داخلی و خارجی انقلاب اسلامی ایران.محافظه کاران نمی خواهند با برخورد قاطعانه و سازش ناپذیری که مظهر آن در امام خمینی نهفته است ٬ با مستکبران و شیطان بزرگ آمریکا رفتار نمایند و راه مماشات و سازش در پیش دارند و در مسایل داخلی و در تلقی از انقلاب و تحولات بنیادی جامعه نیز اینگونه می اندیشند.
مکان یافت نشد!
زمان یافت نشد!
اتفاق و وقایعی یافت نشد!
تجهیزات یافت نشد!
قرارداد یافت نشد!